بشر آن اشرف مخلوقات درآن لحظه موعود قدم به جهان هستی نهاد. از نبود، بود شد، ولی نه به تنهایی بلکه همقدم و همپا با او مشکلات و سختی ها و دشمنان هستی نیز پا به عرصه نهادند. ولی نه او و نه اینها هیچیک به خود یا از خود نبودند بلکه همه ا زاو بودند و او همواره با آنها.« او» آن خالق کائنات شعاعی از بصیرت و آگاهی خود را نیز ازمنبع بیکرانش به آن اشرف مخلوقات ارزانی داشت. سختی ها را با او آفرید، تا موجبات رشد و تکاملش را فراهم ساخته باشد ولی بدون ابزار نشدنی بود و از عدلش به دور! و آن شعاع همان ابراز بود.
خداوند گفت تو اشرف مخلوقاتی ولی نه به رایگان. پس بکوش تا آن باشی که سزاوار بودنش هستی! پس مشکلات و موانع لشکر آراستند و انسان را به مبارزه طلبیدند تا او مقابله کند، رشد کند و به تکامل موعود برسد. حال نقطه اوج این تکامل کجاست؟ تنها آن عالم هستی می داند و بس!
از جمله مبارزان سپاه مهاجمین بیماری بودو زخم و جراحت که قدرتی بس عظیم درنابودی بشر داشتند. انسان پس از لختی نگرانی و سرگردانی به خود آمد و به پاخاست! مصمم برای نابودی خصم، مجهز به سلاح بصیرت و آگاهی! همان سلاح که خالقش به او هدیه کرده بود و او جنگید و جنگید، می جنگید و خواهد جنگید ولی نه به عبث و بیهوده بلکه به بهای رشد و تکامل روحی و معنوی و عقلیش.
خداوند نه فقط موهبت بخشید بلکه در اهداء آن برخی رامورد عنایت خاص قرار داد چرا که آنان را برای مبارزه و اعتلا خود و جهان پیرامون سزاوارتر دید ازجمله:
ایران سرزمین کهن و باستانی و افتخار آمیز ما بود و مردم با درایت و هوشمندش! و از این مردم نیز، برخی از نعمت الهی برخوردارتر، همچون ابوریحان، رازی، و بوعلی
آری ایران از جمله سرزمین هایی است که از دیرباز از آن تابش علم الهی در شاخه های مختلف از جمله پزشکی و درمان حداکثر بهره را برده و جایگاهی خاص را به خود اختصاص داده این سرزمین و دانشمندان بی نظیرش دراین راستا اعجاب انگیز و اعجاز آفرین بوده اند و به آنچنان وسایلی در مبارزه و مقابله با بیماریها دست یافته اند که باورنکردنی است ولی با تأسف باید گفت که افکار بسته و محدود عده ای غافل و بی خبر از مواهب وجودی خود سبب شد که زمانی بس طولانی آن داده های الهی آن دانشمندان بی نظیر و یافته هایشان به فراموشی سپرده شده و جای آنها را توصیه ها و تجویزهای سمی و شیمیایی غرب بگیرند و بر سر سلامت ما آن آید که می دانیم و می بینیم!
اکنون که جهان به عظمت و روح و توان الهی آن مردان بزرگ آگاهی یافته و دانسته هایشان را چون کیمیا دانسته و مایه و سرلوحه پیشرفت خود قرار میدهد بر ماست که به عنوان وارثان حقیقی آن موهبتهای الهی و نیز آسیب دیدگان و باختگان واقعی این غفلت به جبران گذشته بپاخیزیم!
به امید آن روز
بخش اول
ابن سینا و درمان
وقتی به پزشکی می اندیشیم ناخودآگاه نام ابن سینا در ذهن متجلی می شود، زمانی که به درمان و درمان گیاهی می اندیشیم پزشکی و شیوه درمان ابن سینا تداعی می گردد. و پس پزشکی، پزشکی گیاهی و ابن سینا از یکدیگر تفکیک ناپذیر بوده و سه عنصر اصلی دریک پدیده اند.
آنچه که کشفیات و نظریه های ابن سینا را به شکلی استثنایی معتبر و ماندگار نموده صرفاً رسیدن به یک تازه علمی نیست بلکه حجم غیرقابل باور یافته ها، تنوع یافته ها، در رشته های گوناگون، اهمیت یافته ها باتوجه به عمر متوسط او و امکانات محدود آن عصر، عامل این اعتبار و ماندگاری است و بدیهی است که چنانچه در عصر ما محققی قادر به رسیدن به تمامی یافته های ابن سینا هم باشد باز هم نمی تواند اعتباری هم پایه ابن سینا داشته باشد گرچه به جرأت می توان گفت که با وجود کلیه امکانات فعلی نیز هرگز یک دانشمند قادر به دستیابی به آنچه که ابن سینا دست یافت نخواهد بود.
بنا به گفته دایره المعارف کلمبیا امروز بیش از پنجاه علم با ابزار و دستگاه های دقیق و پیچیده به کمک یک پزشک می آیند تا او را قادر به تشخیص بیماری و تجویز دارو و انجام اعمال جراحی یا سایر شیوه های درمان سازند و نیز می دانیم که پس از تشخیص، انجام مراحل بعدی، هر یک نیازمند متخصصین دیگری است. در حالی که در قرن چهارم یعنی عصر ابن سینا جز داروسازی علم یا شخص دیگری در کنار پزشک نبود که البته در اکثر موارد پزشک و داروشناس و داروساز یکی بود همچون ابن سینا.
اکثر داروهایی که پزشکان از حدود چهارهزار سال پیش شناخته بودند و نیز آنچه که در هزارسال پیش در ایران شناسایی و تجویز شده امروزه به عنوان داروهای تخصصی و با نامهای علمی درجهان کاربرد دارند که شرح و اسامی آنها کتبی چند می طلبد.
از جمله گیاهانی که مصرف دارویی داشته بید بوده که جوهر آن در بعضی از امراض تجویز شده و امروز نیز با اسامی گوناگون در جهان مورد استفاده زیادی دارد داروی دیگری که در درمان و تسکین دردهای نقرسی، دردهای موسمی پا در مردان و دردهای انگشت شست مؤثر بوده و اکنون نیز از مؤثرترین داروها دراین زمینه محسوب می شود سورنجان( سولنجای) است.
نمونه دیگر استفاده از صمغ ریشه گیاه آنغوره در درمان تشنج، هیستری، بیماری های عصبی، قولنج، سیاه سرفه، خناق(دیفتری)، یبوست، نفخ شکم، و کرم معده بوده است.
با توجه به اینکه آنغوره فقط در برخی بیابانها آن هم تک تک و بسیار پراکنده به فاصله 300 متر از بوته ای به بوته دیگر می روئیده و به سادگی جلب توجه نمی کرده و اینکه می دانیم استخراج صمغ این گیاه از نظر نحوه تیغ زنی، زمان تیغ زنی، و زمان برداشت چه کار دقیقی است. انسان دچار حیرت شده و به یاد سخن جالینوس می افتد که: پزشکی علمی آسمانی است که به بشر تلقین شده است!
استفاده از صبر زرد، بذرالبنج، تریاک، جوز هندی و شاه تره نیز کاربرد خاص خود را در بیهوشی ها داشته اند و گیاهانی نیز به صورت استنشاقی جهت بیهوشی در مورد بیمارانی خاص استفاده می شده است.
استفاده از گیاهانی همچون گل گاوزبان، ختمی وگلپر و بسیاری دیگر که امروزه نیز کاربرد دارند و مصرف آنها بقدری صورت عمومی پیدا کرده که یادآوری آنها انسان را چندان به گذشته گیاه درمانی سوق نداده و اهمیت حاصی را خاطر نشان نمی کند که البته این امر از ارزش آنها در درمان نمی کاهد.
پیشینه گیاهان دارویی:
شناخت خواص درمانی گیاهان از آنچنان قدمتی برخوردار است که تعیین مبدأ دقیقی برای آن ممکن نیست و در طول تاریخ نیز در مناطق مختلف توسط پزشکان و داروسازان گیاهان جدید و نیز خواص درمانی جدید در گیاهان قبلی شناخته شده و به اطلاعات پیشینیان افزوده گشته و به نسل های بعد رسیده است. بنابر این هیچ منطقه یا کشور خاصی تاکنون بعنوان تنها کانون اصلی گیاهان دارویی معرفی نشده ولی به صراحت می توان گفت که سهم کشورهای آسیایی بیش از اروپا و افریقا و سهم کشورهای چین، هند،ایران بیش ازسایر کشورهای آسیایی بوده است.
از جمله دلایل ارجح دانستن آسیا و سه کشور مذکور در امر گیاهان دارویی یکی قدمت آسیا می باشد و دیگر وجود گیاهانی در میان گیاهان دارویی است که اصلاً دراروپا وجود نداشته اند و بعدها از طریق آسیا به اروپا راه یافته اند.
تعیین اینکه در میان کشورهای آسیایی و یا سه کشور چین، هند و ایران کدامیک سهم بیشتری در پزشکی و شناخت گیاهان دارویی و کاربرد دارو های گیاهی داشته اند نیز کار مشکلی است و تنها در زمینه پزشکی و جراحی می توان با اطمینان گفت که سرزمین مصر در فنون جراحی پیشگام و پیشتاز بوده است.
به گفته متخصصین و کارشناسان، علت اصلی پیشرفت مصریان در زمینه جراحی آئین مذهبی آنان در تدفین اجساد یعنی( مومیایی) بوده است که به آنان در کالبدشکافی و جراحی و پزشکی کمک شایانی کرده است زیرا دانشجویان پزشکی مصر که در سه هزار سال قبل از میلاد در موسسه پزشکی دارالحیات تحصیل پزشکی می کرده اند در مراکز مومیایی حاضر شده و ضمن مشاهده اجساد و انجام مومیایی وقتی که اعضای درون جسد جهت مومیایی خارج می شده اند آنها را به دقت مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سعی می کردند علت مرگ را بفهمند و اینگونه زمینه پیشرفت آنان فراهم شده است.
از اهمیت مومیایی در مصر اینکه مصریان به موازات تأمین معاش روزانه به فکر پس انداز هزینه های پس از مرگ بویژه مومیایی خود و اعضای خانواده خود نیز بوده اند و این امر به اندازه ای مهم بوده که در آن دوران بانکی جهت پس انداز کردن برای هزنیه های فوق تأسیس شده بود که این بانک اولین بانک در جهان بشمار می آید.
گفتنی است که مدت 27 قرن مومیایی کردن و تشریح و بررسی اجساد توسط دانشجویان و متخصصان انجام می شده تا اینکه سه قرن پیش از میلاد توسط اسکندر مقدونی مومیایی اجساد ممنوع شد و لذا تحقیق و بررسی های پزشکی وابسته به آن نیز دچار ضعف و اختلا ل شد.
به گفته مورخین و به نقل قول از اساتید پزشکی دوران گذشته، پزشکان وجراحان بزرگ مصری منبع اطلاعاتی بسیار مهم و ارزنده ای بوده اند که البته از آن جهت که آنها دانسته هایشان را از اسرار ورازهای پزشکی خود می دانسته اند هرگز آنها را به کسی منتقل نکرده اند، مگر اندکی که توسط کتب یونانی و دانشمندانی که غیرمستقیم قادر به کسب اطلاعات بسیار کمی شده اند، و این همان بخل علمی است که متأسفانه پیوسته دامنگیر علوم بوده است!
به گفته برخی از مطلعین یکی از مراکز مهمی که توانست علیرغم رازداری مصریان به انتقال اطلاعات پزشکی کمک کند بندر سیرف - بندری در ساحل خلیج فارس و نزدیک نبدر ظاهری- بود. زیرا این بندر از یک سو به ژاپن و از سوی دیگر به مصر و افریقای شرقی ارتباط داشته و روابط تجاری فیمابین از طریق این بندر انجام می شده و اساتید پزشکی توانسته بودند در آنجا تا حدی به تجربیات مصریان دست یابند و نیز رفت و آمد بازرگانان ودریانوردان هم در این امر تأثیر فراوانی داشته است