فرش دستباف قفقاز و ارمنستان شاخه بزرگ رشته کوههای قفقاز از ساحل شمال غربی دریای سیاه به طول 1100 کیلومتر و عمق میدان 100 تا 160 کیلومتر به طرف جنوب شرق و دریای مازندران(خزر) امتداد دارد به موازات آن و به طرف جنوب، قفقاز سفلی(شاخه کم ارتفاع) کشیده شده است که مرز شمالی منطقه ارمنستان را تشکیل می دهد قفقاز سفلی تعداد زیادی آتشفشان خاموش دارد که ارتفاع آنها به حدود 4000 متر می رسد.
برف و باران فراوان در قفقاز غربی، جنگل های انبوهی را به وجود آورده است.
در قفقاز شرقی، میزان بارندگی کم و پوشش جنگلی منطقه محدود است.
اما در این منطقه مانند تپه ماهورهای ارمنستان وجود مراتعی غنی شرایط و انگیزه لازم برای پرورش گوسفند را فراهم کرده است.
به همین سبب تولید فرش در.....
شرقی قفقاز متمرکز می باشد.
پنبه محصول شیروان در فرشهای تولیدی این منطقه به کار برده شده و شیروان و قره باغ سابقه ی زیادی در تولید ابریشم دارند.
بر مبنای یک گزارش، سیصد و پنجاه ایل در منطقه قفقاز زندگی می کنند.
تا قرن نوزدهم میلادی، دره های صعب العبور منطقه، تعدادی از ایلات را در مقابل نفوذ ایرانیها، ترکمنها، ترک ها و روسها محافظت می کردند.
به سبب انزوای این ایلات، صنعت فرش بافی و طرح و نقش فرشهای آنها تا اوایل قرن بیستم میلادی بدون تغییر و تحول باقی ماند.
احتمالاً در اواخر قرن هیجدهم پیش از میلاد، اقوام هند و اروپایی مهاجرت به ارمنستان را آغاز کردند.
در قرن هشتم قبل از میلاد، اقوام هند و اروپایی سیمرCimmerians و سیت Scyth به قفقاز هجوم آوردند.
حدود ششصد سال پیش از میلاد، ارامنه به منطقه ای پر از تپه ماهور که نام آنها را بر خود دارد.
کوچ کردند.
آنها فرهنگی غنی را توسعه و گسترش دادند.
مهارت آنان در عصاره گیری(از رنگهای گیاهی) و رنگرزی پشم، بدون تردید سهم بزرگی در شکوفایی و رونق هنر فرش بافی در این منطقه داشت.
فرمانروایان سلوکی، پادشاهی مستقل ارمنستان را تأسیس کردند.
مرزهای ارمنستان بزرگ، گاه تا سواحل دریای خزر می رسید.
پارتها و ساسانی ها، قفقاز را به طور کامل ضمیمه امپراطوری ایران کردند.
در حدود سال 300 بعد از میلاد، کلیسای مسیحی ارمنی تأسیس شد.
قفقاز، در قرن سیزدهم میلادی توسط مغول ها و در قرن پانزدهم میلادی توسط ایرانیها تسخیر شد.
در قرن شانزدهم میلادی ترکها آن را به ویرانی کشیدند.
در سال 1590 میلادی، شاه عباس ناچار به ساز با ترکها شد.
او قفقاز و ارمنستان و آذربایجان را به ترکها واگذار کرد و قرار شد هر سال دو هزار عدل ابریشم محصول قره باغ و شیروان، و همچنین مقدار زیادی فرش، به عنوان خراج به ترکها تحویل گردد.
بعد از این واقعه، در بسیاری از ایلات فعالیت کارگاههای قالیبافی رو به زوال گذاشت.
قفقاز در دوره تسلط ترکها، سالهای سختی را سپری کرد.
در سال 1603 میلادی شهر جلفا Julfa شاه عباس را به عنوان نجات دهنده خود به گرمی و اشتیاق پذیرا شد.
در مراسم استقبال از وی، شهر جلفا با فرشهای زربفت، پارچه های ابریشمی زربفت، ساتن و ابریشم آذین بندی شده بود.
شهر جلفا در محل تلاقی راههای کاروان رو واقع شده و از طریق تجارت فرش، ابریشم، رنگهای گیاهی و اسب با روسیه و اروپا و چین، ثروت هنگفتی اندوخته بود.
شاه عباس مصمم شد تا از صنعت و مهاجرت مردم ارمنستان به نفع ایران بهره گیرد.
سیصد و پنجاه هزار ارمنی به داخل خاک ایران کوچ داده شدند.
اهالی شهر جلفا به جلفای جدید، که درست در مقابل اصفهان پایتخت ایران بنا شده بود.
منتقل شدند.
مردم صنعتگر و توانمند جلفا، صنعت پر رونق فرشبافی(ایران) را تحرک تازه ای بخشیدند و صادرات فرش را تا نقاط دور دست توسعه دادند.
برای مدت دویست سال، قفقاز مجدداً مرز شمالی ایران شد.
در این ایالت ثبات سیاسی- اجتماعی، رونق اقتصادی را سرعت بخشید، کارگاههای فرشبافی احیاء شدند.
به ویژه به این علت که توسعه این کارگاهها برای خان ها شهرت و اعتبار به همراه می آورد.
سلیقه خانها و تقاضای آنها برای طرح و نقش های ایرانی، بر فرشبافی منطقه تاثیر گذاشت تعداد بیشماری از عناصر ایرانی در طرح و نقش فرشهای تولیدی به کار گرفته شدند که هنوز هم در فرشهای قفقاز دیده می شوند.
اگر چه کم و بیش استلیزه شده اند.
نام خاناتی که فرشبافی در آنها اعتبار و اهمیت داشت، امروزه، هم در عناوین فرش های گنجه Gendje شیروان Shervan، کوبا Kuba، ایروان Erivan، نخجوان Nakhichevan، باکو Baku، تالش Talish، با لنکران Lenkoran و قره باغ Karabagh، با شوشا Shusha باقی مانده است.
در ربع اول قرن نوزدهم میلادی، روسیه، قفقاز و ارمنستان و آذربایجان را تصرف کرد.
در آستانه قرن بیستم، صنعت فرشبافی برای بعضی از نواحی، مهمترین منبع تأمین درآمد بود و بیش از نیمی از جمعیت این نواحی در این حرفه اشتغال به کار داشتند.
امروزه، در منطقه قفقاز شرقی جمهوری های گرجستان Georgin، ارمنستان، آذربایجان و داغستان Degestan تشکیل شده اند.
صنعت فرشبافی توسط دولت ترویج می گردد.
فرش عمدتاً در کارگاههای تعاونی تولید می شود.
دست بافته های قفقاز بسیار دیر در اروپا شناخته شدند.
حتی تا سی چهل سال پیش نیز، این فرشها به علت طرح و نقش انتزاعی آنها در بازار اروپا چندان خواستار نداشتند.
در فرشهای اژدها(Carpet Dragon) بافته شده در قفقاز تصویر ساده شده اژدها، صحنه های جنگ حیوانات و برگهای درشت نخل به تناوب تکرار شده است.
ابتدا خیرگان این فرشها را به منطقه آناتولی نسبت می دادند و قدمت آنها را به حدود قرن پانزدهم میلادی به بعد، برآورد می کردند.
زیرا " جنگ سیمرغ و اژدها" موتیف فرشهای نقش حیوانی Animal Carpets منطقه آناتولی است.
اما اکنون مسلم شده است که این فرشها بافت منطقه قفقاز هستند.
در قرن هفدهم میلادی، صحنه های جنگ حیوانات به تدریج جای خود را به موتیف های گل و بته Floral Motifs داد.
بسیاری از ریزه کاریهای نقوش فرشهای قفقازی مربوط به قرون شانزده، هفده و هیجده میلادی، نشان از تأثیر و نفوذ طرح و نقش های ایرانی دارد.
فرش بافان قفقاز از هر طرح و ایده ی جدیدی بهره می گرفتند، خواه هرات باشد یا جوشقان و نقش های ترنج دار و نقش اژدها و یا نقوش گلدانی و درختی، اما نتیجه کار، به هر حال، نمونه ای قفقازی از این طرح و نقش ها بود.
در بعضی از نقاشیهای مربوط به قرن پانزدهم میلادی، فرشهایی با نقوش لوزی ساده، و یا ردیف خانه های مربع شکل یا ترکیبی از نقوش هشت ضلعی و کثیرالاضلاع کنگره دار و چنگک دار، دیده شده است.
این گونه طرح و نقش ها، هنوز هم در فرشهای قفقازی مربوط به قرن بیستم میلادی تکرار می شوند.
احتمالاً این ترکیب، طرح و نقش فرشهای قدیمی قفقاز بوده است.
طول بعضی از نمونه فرشهای قفقاز تا هشت متر می رسد.
این گونه فرشهای طویل قاعدتاً باید در کارگاههای فرشبافی(و نه در کارگاههای خانگی) تولید شده باشند.
در قرن هیجدهم میلادی، فرشها در اندازه های کوچکتری بافته می شد.
اما برای طرح و نقش آنها، کماکان، از همان موتیف های قدیمی استفاده می شد.
نقوش ترنج دار تا اواخر قرن هیجدهم میلادی کاربرد نداشتند.
منطقه قفقاز را باید با فرشهای منطقه شمال غرب ایران، با هم مورد بررسی قرار داد.
بافت قالیچه های محرابی در قفقاز نیز رایج بوده است.
اما قالیچه های محرابی بافت قفقاز طرح و نقش مخصوص به خود دارند.
در این قالیچه ها، محراب به صورت یک قاب(چهار چوب)، تمامی این قسمتهای مرکزی فرش را در میان گرفته است.
معمولاً فقط خط فاصل طاق با یک نوار پهن مشخص شده است.
طاق محراب چهار و گاه پنج و یا شش گوشه دارد.
در بعضی از نمونه ها، داخل طاق محراب با نقوش تزیین و بدین ترتیب جای قرار گرفتن مهر نمازگزار مشخص شده است.
از قرن نوزدهم میلادی، طرح و نقش ها جا به جا شدند، بدین ترتیب که طرحهای اختصاصی یک ناحیه در مناطق دیگر به کار گرفته شد.
به همین دلیل محل بافت بسیاری از فرشهای بافت قفقاز را، نه از دوری طرح و نقش، بلکه با توجه به نوع بافت و مواد اولیه و رنگ آمیزی آنها باید تعیین کرد.
اگر چه در قفقاز منحصراً گره ترکی کاربرد دارد و تقریباً در همه موارد از تار پشمی سه لا تاب استفاده می شود.
اما فرشهای بافت هر منطقه جزئیات و ویژگیهای مخصوص به خود را دارند.
قزاق- گنجه Kastak- Gendje قزاق- گنجه، قسمتی از قفقاز سفلی و ارمنستان است که در محدودیت مثلث شکل واقع بین تفلیس Tiflis، ایروان و گنجه قرار گرفته است.
در میان فرشهای قفقاز، تولیدات قزاق- گنجه طویل ترین پرز را دارند.
نقوش آنها پیچیده نیستند.
رنگ های مورد استفاده از لحاظ تنوع محدود به 5 تا 9 رنگ می باشند.
رنگ های آبی، قرمز، فیلی، سبز و زرد عمده رنگ های مورد استفاده در فرشهای این منطقه هستند.
فرش های گنجه و قزاق از لحاظ بافت نیز با هم شباهت دارند.
تار آنها از پشم خود رنگ سه لا تاب(و در موارد معدود دو لا تاب) است.
پود آنها نیز از پشم خود رنگ قهوه ای یا قرمز رنگ شده(و گاو آبی) دو لا تاب است.
معمولاً بعد از هر ردیف گره بافی، دو یا چهار پود گذاشته شده است.
در سایر مناطق قفقاز دو پود معمول است.
طول پرز بین 6 تا 12 میلی متر است.
رجشمار بین 600 تا 1200 گره در دسیمتر مربع می باشد.
سرو ته فرش، نوار باریکی گلیم بافی شده است.
روی دو تا سه جفت از رشته تارهای کناری، با پشم قرمز، قهوه ای و الوان شیرازه بافی شده است.
اندازه فرشها تا چهار متر مربع(و در موارد نادر هفت و ده متر مربع) می رسد.
فرشهای قزاق از لحاظ تنوع نقوش، غنی هستند، صلیب و سایر ترنج های گوشه دار، بوته در هم ریخته(در بعضی نمونه ها به صورت نوارهای مورب،) گلهای برگ پهن(شبیه باد بزن) و لوزیهای ساده چنگک دار، اجزا و عناصر ویژه و متخصص به فرش های قزاق هستند.
فرشهای گنجه از لحاظ کیفیت، تنوع زیادی دارند.
در مقایسه با فرشهای قزاق، طول پرز فرشهای گنجه و درازی آنها، کوتاه تراست.
رنگ آمیزی فرشهای گنجه تنوع بیشتری دارد و کاربرد قرمز دانه با مقدار کمی رنگ آبی(قرمز قره باغ) بسیار رایج است.
یک نوع قرمز تند شنگرفی نیز به کار رفته که اغلب در مقابل شستشو ثبات کافی ندارد و در نقوش سادگی کمتری دارند.
قره باغ Karabagh: منطقه قره باغ در جنوب شرقی قزاق- گنجه قرار دارد.
فرشهای قره باغ از لحاظ تنوع رنگ آمیزی و طرح و نقش، غنی هستند.
قرمز دانه، قرمز شنگرفی، شیدهای مختلف قهوه ای، زرد طلایی و آبی تیره، عمده ترین رنگهای مورد استفاده می باشند.
پشم قهوه ای و یا روشن سه لا تاب به عنوان تار و دو لا تاب آن به عنوان پود به کار رفته است.
در بعضی از موارد، برای پود از پشم قرمز رنگ شده و یا به جای پشم از پنبه رنگ نشده استفاده کرده اند.
معمولاً بعد از هر ردیف گره بافی، دو پود گذاشته شده است.
برای قسمت گلیم بافت معمولاً پنبه رنگ نشده به کار رفته است.
روی یک و یا دو جفت از رشته تارهای کناری، با پشم قهوه ای و یا قرمز، شیرازه بافی شده است.
طول پرز بین 5 تا 10 میلیمتر است.
رجشمار بین 900 تا 1600 گره در دسیمتر مربع است.
فرشهای قزاق از لحاظ تنوع نقوش، غنی هستند، صلیب و سایر ترنج های گوشه دار، بوته در هم ریخته(در بعضی نمونه ها به صورت نوارهای مورب،) گلهای برگ پهن(شبیه باد بزن) و لوزیهای ساده چنگک دار، اجزا و عناصر ویژه و متخصص به فرشهای قزاق هستند.
اندازه فرشها از 2 تا 20 متر مربع، و در موارد نادر تا 30 متر مربع، متغیر می باشد.
شوشا Shusha: شوشا پایتخت قدیم قره باغ است.
این منطقه از لحاظ استیل، پیشتاز سایر مناطق قفقاز بوده و مرغوبترین و بزرگترین فرشها(از لحاظ اندازه) را تولید می کرد.
این فرشها اغلب ابریشمی هستند.
اغلب پود آنها از پنبه است و تار آنها به مقدار کمی تاب داده شده است.
رنگهای سیاه، سبز زیتونی، فیلی، صورتی.
قرمز دانه(قرمز قره باغ) بسیار مورد توجه بوده اند.
طرح و نقش ها کاملاً تحت تاثیر نقوش ایرانی و(گاه اروپایی) قرار دارند.
کوبا- شیروان Shirvan- Kuba: بیشتر فرشهای قفقازی در این منطقه بافته شده اند.
اندازه فرشها معمولاً بین یک تا چهار متر مربع می باشد.
فرشهای با مساحت 10 تا 15 متر مربع کمیاب و فرشهای با مساحت 20 متر مربع بسیار نادر هستند.
رجشمار فرشها بالاست(از1600 تا 3000 و گاه تا 3500 گروه در دسیمتر مربع).
فرشهای منطقه کوبا- شیروان، از لحاظ تنوع طرح و نقش بسیار غنی هستند.
ردیف های عمودی از کثیر الاضلاع عای کنگره دار، ترنج های بزرگ به شکل ستاره لوزیهایی که با گل و بوته های استلیزه شده، پر شده اند، و ستاره های ریز به شکل گل و بوته از نقوش رایج در فرشهای این منطقه می باشند.
فرشهای بافت کوبا از لحاظ یک دست بودن بافت و ترکیب طرح و نقش مرغوب تر از فرشهای بافت شیروان هستند.
تار فرشهای بافت شیروان از پشم قهوه ای روشن(و یا مخلوط قهوه ای و سفید 9 سه لا تاب)(گاه دولا و یا چهار لا تاب) است.
پود آنها نیز از پنبه سفید و یا پشم خود رنگ سفید و یا قهوه ای روشن است.
در نمونه های قدیمی برای پودگذاری به تناوب از پشم و پنبه(و یا پشم و پنبه به هم تابیده) استفاده شده است.
طول پرز و رجشمار متغیر است.
برای قسمت گلیم بافت و شیرازه(که روی یک یا دو جفت از رشته تارهای کناری بافته می شود) از پنبه استفاده شده است.
در فرشهای بافت کوبا،تار سه لا تاب و به رنگ روشن است و اکثراً کمی تاب داده شده است.
برای پود معمولاً پنبه دو لا تاب(و خیلی به ندرت پشم با رنگ روشن) به کار رفته است.
طول پرز کوتاه است(بین 3 تا 5 میلیمتر).
شیرازه روی یک و یا دو جفت از رشته تارهای کناری، از پشم یا پنبه، به رنگ آبی بافته شده است.
رنگ زمینه قسمتهای میانی فرش ها آبی است.
مناطق ارمنی نشین در ایران: تعدادی از مهمترین روستاهای ارمنی نشین این منطقه عبارتند از: قلعه گریگور، دارابورد، آریگان، روستای موکل سنکرد، پونستان، ذرنه(بولوران)، خوی گان پایین، خوی گان بالا، خونگ، هاران، نحا کرد، میلاکرد، شوریشکان، سنگباران، سوران و ...
از صنایع دستی این منطقه می توان قالی، گلیم دو روی ساده و نقشدار، ماشتا(نوعی روانداز که بر روی کرسی میانداختند) و جاجیم را نام برد.
ارامنه این منطقه هم چنین به زرگری، قلمزنی و کنده کاری روی سنگ مشغول بودند.
مهمترین ویژگیهای فرشبافی این منطقه عبارتند از: استفاده از دار افقی، مکانیزم بافت از نوع تخت باف است.
رجشمار متداول آن 28 و نوع گره ترکی(بر خلاف قالی اصفهان که با گره فارسی بافته میشود) می باشد.
رنگرزی الیاف که عمدتاً پشم است، هم با رنگزاهای گیاهی و هم با رنگزاهای شیمیایی انجام میشود.
از طرحهای متداول قالی این منطقه، می توان لچک و ترنج، طرح گلهای رز، طرح افشان با گلدان و طرح مام میهن را می توان نام برد.
تعدادی از طراحان مشهور فرش این منطقه عبارت بوده اند از: لئون میناسیان، هروس هیراپتیان، هاکوپ درمگردیچیان، سروژ بغوسیان، هراند درهوانسیان وژنیک خاچاطوریان.
ب: چهارمحال و بختیاری: این داستان در جنوب غربی ایران واقع شده است و از شمال و شرق به اصفهان و از جنوب به کهگیلویه محدود است.
ناحیه ای است کوهستانی و به چهار منطقه اردل، بروجن، لردگان و شهر کرد تقسیم می شود.
تعدادی از روستاهای ارمنی نشین این منطقه عبارت بوده اند از: واستیگان، گیشنیگان، احمدآباد، شلمزار، قلعه کشیش، گندمان، لیواسیان، ده ارمنی، حاجی آباد، سیرک، ماموران، ماموکا و غیره.
از دست بافتهای این مناطق می توان به قالی، گلیم نقشدار، کمربندهای گلیمی و جاجیم اشاره کرد.
مهمترین ویژگی های فرشبافی این منطقه، بافت قالی بر روی دار افقی بوده است.
مکانیزم بافت از نوع تخت باف بوده که هم از جنس پنبه و هم از جنس پشم بوده است.
در این بافته ها از گرۀ ترکی استفاده میگردید و رجشمار متداول آنها بین 28-35 بوده است.
رنگرزی توسط رنگزاهای گیاهی صورت می گرفت.
از طرحهای معروف و متداول ارامنۀ چهارمحال و بختیاری می توان طرح خشتی، لچک و ترنج و طرحهای ترنج ترنج یا چند ترنج را نام برد.
ج) بربرود(بورواری): در جنوب منطقه کمره و درز غرب منطقه فریدون، در شرق منطقه جاپلق و در قسمت شمالی منطقه لرستان واقع است.
ارامنه این منطقه رابورواری به معنی سرشار از رایحه و بوی خوش نام نهادند.
تعدادی از روستاهای ارمنی نشین این منطقه عبارت بوده اند از: پاهرا، شاورآوا، پاریشان، خسروآباد، گوران، قره کهریز، فرج آباد، خورزند و نصرآباد.
در این منطقه، نیز دستبافتهای گوناگونی وجود دارد که مهمترین آن قالی بافی است.
مهمترین ویژگیهای فرش بافی این منطقه عبارتند از: دار قالی از نوع عمودی است.
مکانیزم پود کشی از نوع تخت باف(یک پود ضخیم) بوده است .
گره فارسی به کار برده میشد.
رجشماری بین 32-36 داشته است.
رنگرزی خامه ها، هم با رنگزاهای گیاهی و هم شیمیایی انجام می گردید.
طرحهای مورد استفاده برای بافت قالی، اغلب از منطقه کمره(روستای لیلیان) آورده می شد و با کمی تغییر بر روی آن مورد استفاده قرار می گرفت.
در روستای قره کهریز، شخصی به نام سیمون بازیکیان تا حدی طراحی بعضی از قالیها را بر عهده داشت.
د) کمره: در گذشته، کمره، ناحیه ای وسیع بوده که خمین و روستاهای آن را شامل میشد.
ولی امروزه شهرستان خمین یکی از شهرستانهای استان مرکزی است که منطقه کمره در جوار آن واقع شده است.
دهستانهای آن عبارتند از: جاپلق، دالایی، حمزه لو، رستاق و گله زن.
تعدادی از روستاهای ارمنی نشین این منطقه عبارت بوده اند از: چهار طاق، داوود آباد، قورچی باشی، کندها، لیلیان، ساکی، دره شور(دره شوی)، مزارع(مزرا) و ...
عمده ترین دستبافته های این منطقه، قالی، گلیم دو روی راه راه، جاجیم و مانشه(رواندازی که بر روی کرسی می انداختند) بوده است.
از ویژگیهای فرشبافی این منطقه می توان به استفاده از دار عمودی، مکانیزم تخت باف، به کارگیری گره فارسی، رجشمار بین 26-32، اشاره نمود.
همچنین رنگرزی به صورت گیاهی انجام میشده است.
طرحهای متداول این منطقه طرح گل پنبه ای، لچک و ترنج، طرح ماهی، طرح کلیسای اجمیاتزین مقدس، طرح مام میهن و طرح گلدانی افشان هستند.
از طراحان اقلی این منطقه می توان: هاکوپ میرزا خانیان، هراند میرزاخانیان(پسرهاکوپ) هوا کم هواساپیان، تیمورزیراکیان، و اقارشاک ترستپانوسیان، یوسف یوسفیان، رفائیل داودیان و توماس داودیان(پسر رفائیل) را نام برد.
ه) منطقه کزاز: در قسمت غرب منطقه کمره، نزدیک به اراک در استان مرکزی واقع شده است.
تعدادی از روستاهای ارمنی نشین آن عبارتند از: کالاوا، ازنا، شازند، عباس آباد، ریلیساوا، مرند، علی برج، قلعه پل دوآب و....
این منطقه به دلیل نزدیک بودن به سلطان آباد(اراک) در صنعت و تجارت پیشرفتهایی کرده است.
یکی از مهمترین دستبافتهای این منطقه فرشبافی آن بوده است.
ویژگیهای فرشبافی این منطقه عبارتند از: نوع دار به کار گرفته شده عمودی است، مکانیزم بافت هم تخت باف و هم تمام لول است.
نوع گره، ترکی است و رجشمار متداول بین 28 تا 35 است.
خامه ها نیز هنگام رنگرزی با رنگهای گیاهی و هم شیمیایی رنگرزی می شوند.
از طرحهای اصیل و سنتی این منطقه لچک و ترنج است.
از طراحان معروف فرش این منطقه می توان به نریس ها روطونیان و هوسپ یرمیان اشاره کرد.
و) منطقه خرقان: این منطقه در شمال شرقی شهر همدان و در جنوب غربی قزوین و در مثلث ساوه، قزوین و همدان واقع است.
تعدادی از روستاهای ارمنی نشین آن عبارتند از: لار، چهارحد، چاناخچی بالا، چاناخچی پایین، هنگه قلعه و ....
در این منطقه قالی، گلیم دو روی راه راه و جاجیم از مهمترین دستبافتها به شمار می آیند.
ویژگی های مهم فرشبافی در این منطقه عبارتند از: به کارگیری دار افقی، مکانیزم بافت از نوع تخت باف است و نوع گره مورد استفاده ترکی است.
رجشمار متداول آن 28 و رنگرزی آن در ابتدا به صورت طبیعی و سنتی بوده و بعدها شیمیایی هم بوده است.
از طرحهای متداول و اصیل این منطقه لچک و ترنج، درختی، طرح ماهی و طرحهای هندسی را می توان نام برد.
شکل* دست بافته های قفقاز بسیار دیر در اروپا شناخته شدند.
حتی تا سی چهل سال پیش نیز این فرشها فرشهای به علت طرح و نقش انتزاعی آنها در بازار اروپا چندان خواستار نداشتند.
در فرشهای اژدها بافته شده در قفقاز تصویر ساده شده اژدها- صحنه های جنگ حیوانات و برگهای درشت نخل به تناوب تکرار شده.(شکل 1) در ابتدا این فرشها را به آناتولی نسبت می دادند زیرا جنگ سیمرغ و اژدها موتیف فرشهای نقش حیوانی منطقه آناتولی است.
اما اکنون مسلم شده که مستعلق به قفقاز است.
(شکل 2) به تدریج این تصاویر جای خود را به موتیف های گل و تبه داد.
و بسیاری از ریزه کاری های نقوش فرشهای قفقازی نشان از تأثیر و نفوذ طرح و نقشه های ایرانی دارد.
(شکل3) در بعضی از نقاشی های مربوط به قرن 15.م فرشهایی با نقوش لوزی ساده و یا ردیف خانه های مربع شکل با ترکیبی از نقوش هشت ضلعی و کثیرالاضلاع کنگره دار و چنگک دار دیده شده است.
این گونه طرح و نقش ها هیچ گاه در فرش های ترکی و ایرانی دیده نشده هنوز هم در فرش های قفقازی مربوط به قرن 20 تکرار می شوند.
احتمالاً این نقش ها از نقوش قدیمی قفقاز بوده.
(شکل4) بافت قالیچه های محرابی در قفقاز نیز رایج بوده.
اما قالیچه های محرابی بافت قفقاز طرح و نقش مخصوص به خود دارند در این قالیچه ها محراب به صورت یک قاب(چهارچوب) تمامی این قسمتهای مرکزی فرش را در میان گرفته است.
معمولا خط فاصل طاق با یک نوار پهن مشخص می شود.
که گاه طاق محراب 4و گاه 5 و یا 6 گوشه دارد.
داخل محراب با نقوشی تزئین و بدین ترتیب جای قرار گرفتن مهر نماز گذار مشخص شده.
(شکل5) فرش های قزاق از لحاظ تنوع نقوش غنی هستند صلیب و سایر ترنج های گوشه دار- بوته در هم ریخته(در بعضی نمونه ها به صورت نوارهای مورب) گل های برگ پهن(شبیه باد بزن) و لوزی های ساده چنگک دار اجزاء و عناصر ویژه و مختص به فوش های قزاقند.
(شکل6) قره باغ از لحاظ تنوع رنگ آمیزی و طرح و نقش غنی هستند.
رنگهای قهوه ای- زرد طلایی- آبی تیره ← عمده ترین رنگ های مورد استفاده می باشند.
برای پود از← پشم قرمز رنگ شده.
و برای پشم از ← پنبه رنگ نشده استفاده کرده اند.