اصول رنگ آمیزی در نقشه فرش
مقدمه
از روزگاران گذشته تا کنون، فرش ایرانی آیینه تمام نمایی فرهنگ و هنر اصیل ایران بوده است این هنر و صنعت با همه زیبائیها و ظرافت طرح، بافت و رنگ، انچنان در عرصه جهانی شناخته شده دارای اعتبار است که هم به عنوان سمبل هنر ایران شناخته شده و هم اولین کالای صادراتی غیر نفتی کشور به شمار می رود. برای حفظ این موقعیت و ارتقاء آن باید دست اندرکاران تولید فرش به موارد اساسی تولید توجه نمایند. می دانیم که مهمترین عوامل تولید فرش عبارتند از: طراح، نقشه کش، بافنده و پرداختکار است که باید همگی در یک تلاش با هدف و با برنامه و با یک مدیریت قوی کار تولید فرش را انجام دهند از جمله مهمترین مراحل تولید فرش که جنبه زیر بنایی دارد مرحله نقشه کشی است . زیرا اغلب بافنده ها، هنر خلاقیت خود را با استفاده از نقشه های اصیل، زیبا و بدون عیب به نمایش می گذارند.
بنابراین هنر نقشه کشی دارای جایگاه پیژه ای در فرایند تولید فرش است. در تولید فرش کار یک نقاش به همان اندازه مهم و کلیدی است که نحوه صحیح بافتن یک بافنده از روی نقشه.
اگر نقاش اصول نقشه کشی را به طور صحیح برروی طرح اولیه خوب پیاده کند چنانچه طرح نقشه نیز ایرادهایی داشته باشد با تلاش و هنر نمایی نقاش، آن ایراد ها به چشم نخواهد آمد. البته عکس این کار نیز صادق است. یک نقاش باید به کارش تسلط و مهارت کافی داشته و بروی طرحهای اصیل کار کند. او باید به طرح فرش مکان بافت و سنتهای رایج منطقه و ... آشنایی و شناخت و دقت کافی داشته باشد. در حقیقت دانش کافی داشته باشد. دقت و مهارت در طراحی و نقشه کشی فرش از ارکان اصلی تولید فرش با کیفیت بالا و اصیل به شمار می رود.
اهمیت رنگ آمیزی در فرش
یکی از اساسی ترین و مهمترین رشته های رایج در کار تولید فرش، رنگ آمیزی و نقطه چینی فرش است.
یک نقاش فرش که در امر رنگ زنی و کار پخش رنگ فعالیت می کند نه تنها باید با کل ریزه کاریهای موجود در این رشته آشنا باشد.
بلکه در خصوص شناخت رنگها و هماهنگی رنگها( هارمونی رنگ) و کنتراست رنگ( تضاد)
و ویژگیهای موجود در رابطه بین رنگها مانند رنگهای مکمل، رنگهای سرد، رنگهای گرم و غیره اطلاعات کافی و لازم داشته باشد.
نقاش فرش، طرح آماده شده توسط طراح را برروی کاغذهای شطرنجی که دارای رجشمار مطابق با رجشمار های طرح اصلی است پیاده می کند. او با استفشاده از رنگهای مخصوص و آماده و با بکار گیری تجربه و ذوق و سلیقه هنری و کارایی خویش به رنگ زدن گلها و نقشه ها پرداخته و در پایان کار نقطه چینی را انجام می دهد.
اگر در انتخاب و پخش رنگها بی دقتی و سهل انگاری شود و یا نقاش در این زمینه تجربه کافی نداشته باشد رنگهای بکار رفته در فرش از تطابق و هماهنگی برخوردار نخواهد بود. همچنین اگر کار نقطه چینی با اصول لازم ان جام نشود کل مسائل فوق دست به دست هم داده و در نتیجه فرش بافته شده فرش مطلوب و خوبی نخواهد بود و بیننده فرش با کمی دقت و دید تخصصی به عیوب کار پی می برد.
همچنی شایسته است که نقاش با بافت فرش نیز آشنا بوده تجربه هایی داشته باشد زیرا در آن صورت هنگام پخش رنگ، به راحتی رنگها را در کنار هم قرارداده و بیشتر به فرشی که بافته خواهد شد فکر خواهد کرد تا به آفریدن یک تابلوی هنری
بدیهی است رنگ آمیزی نقشه فرش در اقتصاد و بازرگانی و پیشبرد تولید فرش نقش بسزایی دارد و از دو جنبه دارای اهمیت است. 1- بعد هنری 2- بعد صنعتی و بازرگانی . د راین میان آنچه که اهمیت دارد بعد هنری فرش است که آن هم عمدتاً به نقشه و رنگ آمیزی مربوط می شود.
نقشه فرش به مجموعه ای از طرح، رنگ و نقطه گذاری گفته می شود که با استفاده از آن فرش با دقت بافته می شود در تولید یک فرش کلیه ویژگیهای بافت رنگ آمیزی، محاسبات دار؟؟ و مقدار مواد اولیه بر اساس نقشه فرش محاسبه و پی ریزی می شود مسأله رنگ امیزی و نقطه نیز از ارکان نقشه کشی فرش است. پسند اولیه مردم در خرید فرش، همواره بر اساس نقشه و رنگ صورت می گیرد.
یک فرش خوب، علاوه بر کیفیت بافت باید از یک طرح زیبا، متناسب و هماهنگ و مهمتر از آن
چند نکته مهم:
در هنگام رنگ کردن گلهای نقشه که به آن اصطلاحاً پخش رنگ میگویند، باید به نکات زیر توجه شود:
1-عدم استفاده از رنگ زمینه برای رنگ نمودن و نقطه کردن گلهای خارج(منظور از گلهای خارج بیرون گل میباشد که با زمینه تداخل مییابد.)
2-رعایت نمودن تقسیم بندی رنگها در سطح نقشه تا کار به صورت یکدست و کامل درآید.
3-ابتدا گلهای اصلی و سپس گلهای دیگر نقشه رنگ زده شود. شایان ذکر است که حتی انتخاب رنگ گلهای اصلی نیز باید قبل از گلهای دیگر صورت بگیرد.
4-در انتخاب رنگ به طور کلی و نیز در هنگام انتخاب رنگ برای گل یا نقشهای دیگر و گذاشتن رنگها در کنار هم و همچنین انتخاب رنگ برای نقطه ها باید دقت کافی به عمل آید.
5-به علت مختلف بودن رنگ زمینه فرشها(سرمه ای، کرم، مسی و...) انتخاب رنگ گلها و نقشها باید بر اساس رعایت رنگ زمینه صورت بگیرد.
6-اگر نقشه فرش دارای طرح پرگل و شلوغی است، باید دقت نمود که ترکیب و تقسیم بندی ذهنی گلها قبل از رنگ کردن صورت پذیرد. بدین ترتیب که در تعدادی از گلها باید از رنگهای محو استفاده شود تا گلها محکمتر به چشم آیند و در تعدادی دیگر از گلها، نیز میتوان از رنگهای مجاز دیگر استفاده نمود.
مثال:ممکن است طرح نقشه، طرح شلوغی پر از گل رذنگ و گلهای شاه عباسی باشد. در این صورت میتوان با به کارگیری رنگهایمختلف گل فرنگ و گلهای شاه عباسی را تا حدودی از هم جدا کرد. یعنی با انتخاب رنگ های گرم برای گل فرنگها و رنگهای سرد برای گلهای دیگر اقدام به پخش رنگ نمود.
همچنان که قبلاً توضیح داده شد، نباید رنگهای سرد یا رنگهای گرم را در گوشه ای از نقشه متمرکز کرد. باید با اتخاذ تدابیری این رنگها را در سراسر نقشه پخش کرده و با استفاده از خواص کنتراست رنگها، آنها را در کنار هم قرار داد.
آشنایی و شناخت رنگ ها
دایره رنگ یا حلقه رنگ
از طریق شناسایی طرح رنگ و دایره رنگ، دوازده رنگ را از رنگهای اصلی یا اولیه، زرد، قرمز، آبی میسازند. یک شخص با دید عادی میتواند رنگ قرمزی را تمییز دهد که نه مایل به آبی است و نه مایل به زرد، رنگ زردی را تمیز میدهد که نه مایل به سبز است و نه متمایل به قرمز.
برای آزمایش رنگ باید آن را روی زمینه خاکستری مشاهده کرد. این رنگها را در یک مثلث متساویالاضلاع چنان قرار میدهند که زرد در بالا قرمز، در قسمت پایین چپ و آبی در قسمت پایین راست قرار بگیرد.
رنگهای ثانویه به شرح زیر میباشد:
زرد+قرمز= نارنجی
زرد+آبی=سبز
قرمز+آبی=بنفش
این سه رنگ ثانویه باید بسیار با دقت مخلوط شوند. هیچکدام از آنها نباید به سوی هیچ یک از اجزاء ترکیبی میل کنند. با این ترتیب ملاحظه میکنید که به دست آوردن رنگهای ثانویه از طریق اختلاط رنگها کار ساده ای نیست. به طور مثال نه خیلی زرد باشد و نه خیلی قرمز.بنفش نه خیلی قرمز و نه خیلی آبی و سبز نیز نباید نه خیلی زرد باشد و نه خیلی آبی باشد. حال با شعاعی مناسب، در خارج دایره اول، دایره دیگری رسم کرده و فضای حاصله بین دو دایره را متناسب با رنگ اولیه (اصلی) و رنگ ثانویه چنان رنگ میکنند که بین هر دو رنگ، یک قسمت رنگ نشده باقی بماند.
رنگهای مکمل
هنگامیدو رنگ مکمل خوانده میشوند که اگر ما آن دو را با هم مخلوط کنیم، رنگ حاصله از این ترکیب، خاکستری(بی فام) باشد. از نظر فیزیکی اگر ما دو نور مکمل را با هم مخلوط کنیم نور حاصله از این دو رنگ مکمل سفید خواهد بود. دو رنگ مکمل همان طوری که از اسم آن پیداست یکدیگر را کامل میکنند و در مجاورت با یکدیگر هر کدام باعث تحریک دیگری میشود.
اما به محض اینکه دو رنگ مکمل باهم مخلوط شوند این خاصیت از بین میرود و دو رنگ مکمل به یک خاکستری تبدیل میشود که رنگ خنثی بوده و خاصیتی ندارد. رنگهای مکمل در دایره رنگها، در امتداد قطر دایره و روبروی یکدیگر قرار دارند.
نمونه رنگ های مکمل به شرح زیر است:
زرد مکمل بنفش، آبی مکمل نارنجی، قرمز مکمل سبز.
خصوصیات رنگهای مکمل:
رنگهای مکمل خصوصیات ویژه خود را دارند که قسمتی از آن خصوصیات به شرح زیر است:
رنگ زرد نه تنها مکمل بنفش است، بلکه دربردارنده نهایت تضاد روشنی و تاریکی در دایره رنگ نیز هست رنگهای قرمز-نارنجی و آبی-سبز، از زوج رنگهای مکمل هستند. همچنین این دو رنگ دربردارنده نهایت سردی و گرمینیز میباشد.
رنگهای قرمز و سبز نیز مکمل یکدیگر هستند، ولی از نظر درخشندگی دارای همان توازن میباشند یعنی هم وزن هستند.
کنتراست رنگ
وقتی از کنتراست رنگ ها صحبت میشود، منظور وجود روابط و تأثیراتی است که هم تمایز میان رنگها و هم تأثیرات متقابل میان آنها را از نظر بصری مورد توجه و مقایسه قرار میدهد. به این ترتیب وجود کنتراست میان رنگها صرفاً به معنای وجود تضاد میان آنها نیست بلکه بررسی روابط و مقایسه میان آنها است.
به عنوان مثال وقتی از سیاه و سفید به عنوان نهایت کنتراست روشنی-تیرگی نام برده میشود، مقایسه ای بر اساس مفهوم تیرگی و روشنی میان آنها صورت گرفته است.
هنگامیکه درخشندگی های رنگ دستخوش تغییرات گوناگونی شود، کنتراست رنگ ارزش و مفهومیمتعدد و کاملاً جدید پیدا میکند. به همین نحو نسبتهای مکملی از رنگهای زرد، قرمز و آبی نیز میتوانند دچار تغییر شوند.
همان طور که میدانید، سفیذ موجب تضعیف و درخشش و فروزندگی رنگهای مجاور میشود و آنها را تار میسازد و رنگ سیاه موجب میگردد که رنگهای مجاور روشن تر به نظر آیند. به همین دلیل رنگهای سفید و سیاه میتوانند عناصر نیرومندی در کل تشکیلات رنگ به شمار آیند.
کنتراست تیرگی و روشنایی
تأثیراتی که کنتراست تیرگی-روشنی رنگ روی روابط میان رنگها و روی مخاطبین یک اثر هنری میگذارد، پس از کنتراست ته رنگ از اهمیتی ویژه برخوردار است. بخش قابل توجهی از موفقیت آثار هنرمندان نقاش در طول تاریخ هنر در ارتباط با چگونگی استفاده از کنتراست تیرگی- روشنی است. شاید اهمیت و گستردگی توجه به این نوع کنتراست به این دلیل است که تیرگی و روشنی نقش بسیار عمیقی در زندگی انسان و دیدن اشیاء و رنگ آن ها دارد و همان گونه که قبلا نیز اشاره شد تیرگی و روشنی یکی از وجوه متمایز کننده رنگها و شکل ها از یکدیگر است. همچنان که درک بصری از برجستگی و فرورفتگی و دوری و نزدیکی اشیاء نیز با توجه به میزان تیرگی و روشنی آنها میسر میشود.