مقدمه:
موضوع تحقیق مابررسی کارگاه های رنگرزی میبدویزدمی باشدکه لازم به ذکراست باتائیداستادطباطبایی استادبرزگری واستادزارع هیچ گونه کارکاه رنگرزی درمیبدوجودنداردبه همین دلیل تحقیق مامختص کارگاه های رنگرزی یزدمی باشد.این تحقیق به سه قسمت تقسیم می شود
1- تحقیق میدانی ازکارگاه دریزد 2- بررسی تاریخچه رنگرزی 3- بررسی رنگدانه های طبیعی
مادرتحقیق میدانی خودرنگرزی سفیدگری بررسی حمام رنگ ودستگاه پوپوله ودستگاه سانتروحوضچه بررسی کردیم .تاریخچه رنگرزی رابیان کردیم ودرآخربه معرفی رنگدانه های طبیعی ازجمله روناس ،پوست گردو ،پوست انارو.........پرداختیم.
نگاهی به تاریخ رنگرزی
پشم و مو و هر الیاف دامی از همان آغاز در ریسندگی و بافندگی جای خاصی یافت . در مناطقی نظیر مصر و بین النهرین به دلیل هوای گرم و رطوبی، کتان و پنبه کاربرد بیشتری داشت و قطعاتی از بافته های این الیاف در مقایر مربوط به امرا و شاهزادگان سلسله های حکومتی مصر دیده می شود که قدمت آنها بعضاً به 6000-7000 سال پیش می رسید . برخی از یافته های به دست آمده از مصر سپس آناتولی و بین النهرین که قدمت آنها به عصر نوسنگی ، از هزاره ششم قبل از میلاد، می رسد.
پارچه هایی است که بافت ساده با نخ های ظریف ریسیده شده بعضاً رنگ شده دارد و رنگ های به کار رفته عموماً رنگ های گیاهی است .
در برخی از نقاط اطراف دریای مدیترانه که احتمالاً مسکونی بوده آثاری از تور، طناب، نمد ونخ های تابیده پرزدار عمدتاً کتانی با رنگ آبی رنگ شده یافت شده است . قطعه ای از پارچه ای ضخیم مربوط به هزاره دوم قبل از میلاد در دست است که احتمالاً متعلق به چادری مقدس(معبد) بوده و زردرنگ است . در منطقه ای که این پارچه یافت شده(در سواحل مصر) مقادیری پارچه کتانی و بافته های دیگر به دست آمده است که نشان از تجاری بودن منطقه دارد.
همان طور که گفته شد وجود چرخه های ریسندگی در منطقه ایلام ، در غرب ایران متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد از وجود بافندگی و برخی تولیدات به آن خبر می دهد با فترتی در حدود دو هزار سال قبل در این منطقه پدید آمد. آثار نساجی و بافت پارچه را در مناطق زیر نفوذ سومری ها و آشوری ها و به خصوص بافت پارچه های رنگین را در بابل می توان پی گرفت . کشف میله ای مسی که نوعی ابزار ریسندگی است در تپه حصار دامغان .از تداوم ریسندگی و بافندگی در ایران در هزاره دوم پیش از میلاد خبر می دهد با تجدید حیات فرهنگ اقوام قومی ایرانی و افزایش اقتدار مادها و اینکه آنان اقوامی گله دار و دامدار بوده اند می توان استفاده از پشم و الیاف دامی را درآن دوره به خوبی توجیه کرد .اسناد و مدارک بعدی حاکی از آن است که امرا و حکام ماد به موازات کسب اقتدار و افزایش تجملات و شکوه دربارهای خویش استفاده از لباس ها پارچه های گران بها و زینتی را نیز افزایش دادند به شکل تزئینات لباس های دربار ماد چه در همان زمان و چه در حکومت های بعدی از جمله پارسها توجه و ازآنها تقلید می شده است.
امپراطوری گسترده و قدرتمند هخامنشی نه تنها خود از صنایع و تولیدات دنیای زیر سلطه اش در تجملات وتزیینات دربار و پایتخت خویش استفاده می کرد بلکه با حمایت از حرفه ها و صنایع به تولید بسیاری از کالاها و به خصوص انواع پارچه نیزمی پرداخت پارچه هایارغوانی که امرا و سرداران هخامنشی استفاده می کردند به احتمال زیاد با رنگ ارغوانی مشهور به دست آمده از صدف های دریایی رنگ می شد و شهرت جهانی داشت .
www.artblugfa.com
رنگدانه های طبیعی
رنگرزان محلی درکارگاههای رنگرزی از رنگهای طبیعی است استفاده می کردند و آنها را تبدیل به خامه های رنگین و زیبایی می کردند که نقوش فرش را تجسم می بخشید در دوره صفویه فرش بافی رسمی(کارگاهی) برای بافت فرشهای بزرگ پارچه رشد یافت که خواست دربار و یا برای هدیه به کشورهای خارجی بود.
در تمام ااین احوال و بعدها نیز در دوران رشد مشارکت شرکتهای خارجی در تولید فرش ایران وجود رنگ های گیاهی و طبیعی و استفاده از رنگرزان ماهر و کارگهای رنگرزی محلی امری جدایی ناپذیر از بافت پارچه و فرش بوده است.
با گسترش کار این شرکتها و نیاز بیشتر به شم رنگ شده به تدریج رنگهای شیمیایی که چندان زمانی از تولید آنها نمی گذشت به کارگاههای رنگرزی راه یافت در گزارشی مربوط به سال 1894 با تحسین از کار شرکت های خارجی و رؤسای شرکت زیگلر که از تولیدکنندگان بزرگ آن سالها در اراک بودند آمده است : آنها در این تأسیسات دارای خامه های مسکونی برای کارکنان و مأمورینشان و انبارها و بالاتراز همه صباغ خانه بودند و آنها می خواستند مرغبوترین رنگ را به دست آورند.... آنها کهکشانی ازرنگ تلانبار کرده بودند
در ادامه همین گزارش درباره چندین شرکت دیگر در همین زمان با تأسف می گوید: آنها به خاطر یک امساک بی اهمیت در رنگرزی از رنگهای جوهری استفاده می کنند ولی در اثر استفاده از رنگهای قرمز و سبز و آبی که همه از پشم های با رنگ جوهری است ........ جای تعجب است که ایرانیان که تولیدات کارگاههای قالی بافی نسل های سابق کشور خود را می شناسند و به آن مباهات می کنند یک چنینی ناهم آهنگی را در قالی های مورد مسامحه قرار داده ..... شاهد ورود رنگهای جوهری را به ایران قدغن کرد ولی هنوز وارد می شود....... به من گفتند که این جوهر بیشتر ازآلمان وارد می شود و در جعبه های قند از بغداد و در حلبی های نفت از قفقاز به صورت قاچاق وارد ایران می شود.
این واقعیت تلخ که بعدها با نام رنگهای انیلینی حضور آشکاری در فرشهای ایران پیدا کرد چندین بار مورد اعتراض و ممانعت مسئولان وقت قرار گرفت از جمله تشکیل کمیسیونی در سالهای اوایل بعد از انقلاب مشروطه بود که بازرگانان را از صدور فرش های رنگ شده با انیلین مانع می شد و متأسفانه به علت مقاومت و اعتراض و ناآگاهی برخی از تجار این مسئله پی گرفته نشد.
درتحولاتی که طی صد سال اخیر در فرش ایران پیش آمده است تاریخ آن درکتاب های دیگر به تفصیل بیان شده همواره بر این اصل تأکید شده است که تصور از فرش خوب و با ارزش ایرانی بدون نقش و رنگ های اصیل آن غیرممکن است هر دو این عناصر ارزش ماهیتی و هویتی در فرش ایران داشته اند و بی هیچ تردیدی تغییر رنگهای اصیل و کهن ایرانی در فرش ، زیانی کمتر از تغییر بی دلیل نقشهای بومی و اصیل ایرانی ندارد این مطلبی است که در این کتاب بدان پرداخته خواهدشد.
آلیزارین
ماده رنگی اصلی ریشه روناس است که در سال 1826 بوسیله کولین (Colin) روبیکت (Robiquet) از گیاه مذکور استخراج گردید .
ماده مورد اشاره ، 1و2 دی هیدروکسی آنترا کینون است که اولین بار بوسیله دو شیمی دان آلمانی به نام سی . گراب (C.Graebe) و سی . لیبرمن (C.Lieberman) به روش سنتز شیمیایی تهیه شد ایشان شرح اکتشافات خود را در سال 1868 اعلام نمودند .
این اکتشاف در تاریخ شیمی الی اهمیت دارد زیرا آلیزارین اولین ماده رنگی طبیعی بود که به روش سنتز شیمیایی تهیه شد . این عامل سبب کاهش سریع کشت روناس و نا یاب شدن کامل آن در فرانسه گردید . بیشتر رنگ قرمز جگری(قرمز سیر ) که بطور گسترده در نقاشیهای هنر مندان استفاده شده از این طریق تهیه گردیده است . این ماده از هیدرات آلومینیوم ، که رنگ شفافی میدهد ، ساخته شده است بسته به انواع زمینه ها، رنگمایه های مختلف قرمز بدست می اید . مقاومت نوری این ماده از رنگ قرمز روناس طبیعی بهتر است . دلیل این امر این است که هیچ کدام از پورپورین های موجود در ترکیب روناس را در خود ندارد . آلیزارین از نظر مقاومت نوری یکی از بهترین رنگدانه های آلی است .
با وجود این برخی از نقاشان معتقد ند که ماده فوق ، یکدستی و رنگمایه سرخ آتشین آلیزارین طبیعی را ندارد . آلیزارین مصنوعی در معرض نور فرا بنفش ، پرتوهای فلورسان را ( که از ویژگیهای قرمز روناس طبیعی است ) از خود بروز نمی دهد . این ماده رنگی در ترکیب با رنگهای خاکی ( مانند اخرا و سیینا و گل ماشی ) پایداری زیادی ندارد . قرمز آلیزارین را نمیتوان در زیر میکروسکوپ
شناسایی نمود . مروین (Merwin) میگوید : زمینه ایزوتروپی و ماده رنگی آلیزارین دارای ضریب شکست کم و متغیر (در حدود 1.7 برای قرمز ) است . این ماده محلول است و در هیدروکسید سدیم رقیق به رنگ ارغوانی در می اید ؛ البته این رفتار را نمی توان جز ویژگیهای ساختاری آن به حساب آورد .
رنگدانه های هنری _ رادرفورد ج . جتتنز – جورج ال . استات _ ترجمه : حمید فرهمند بروجنی _ حمید
اسپرک ( ورث )
اسپرک ( ورث ) – Reseda Luteola
گیاه یک ساله یا چند ساله تا اندازه ای کرک دار ، سبز کمرنگ به اندازه 20 الی 60 سانتیمتر .
گل : زرد رنگ ، کاسه برگهای خطی ، نیزه ای گل آذین خوشه ای .
مشخصات برگ : برگهای متناوب و ساده
موسم گل فروردین و اردیبهشت .
انتشار جغرافیایی : البرز ، تهران ، اطراف کرج ، قزوین ، منجیل ، شیرین سر ، آذر بایجان ، سراب ، خراسان ، تربت حیدریه ، شیراز .
این گیاه در آسای میانه و ایران به صورت وحشی و خود رو یافت میشود و حدود پنج هزار سال است که برای رنگرزی از آن استفاده میشود و رنگ حاصل از آن دارای ثبات کم نظیری است .
اسپرک نرمی و لطافت خاصی به الیاف پشمی و ابریشمی میبخشد نوع اهلی آن که برای استفاده از ماده رنگی ان کشت میشود ، دارای بوته ای به رنگ سبز روشن و شاخه های بلند و باریک به طول یک متر و نیم است .
نوع وحشی آن دارای شاخ و برگ زیاد و گل کم است و در اراضی مرطوب و شنزاردیده میشود . بهترین مناطق برای رشد این گیاه نواحی خراسان و کرمان و یزد است .
تمام قسمتهای گیاه دارای ماده رنگی است ولی ریشه آن کمتر از سایر قسمتها دارای ماده رنگی است و گلهای آن فراوانترین منبع رنگ محسوب میشوند ماده رنگی آن جوهر کارتامیک (Carthamic) است .
در ماههای آخر بهار و اوایل تابستان تخم اسپرک را در زمین میپاشند و پس از آنکه بزرگ و بارور شد آن را میچینند و در آفتاب خشک میکنند این عمل باید پیش از ریختن شکوفه ها انجام شود . از گیاه تازه نیز میتوان برای رنگرزی استفاده کرد . قسمت ریشه را که ماده رنگی کمتری دارد جدا میکنند و از بقیه قسمتها پس از خرد کردن استفاده میکنند . برای گرفتن رنگ باید مثل اغلب گیاهان آن را ساعتی جوشانید و پس از صاف شدن مورد استفاده قرار داد.
روناس
روناس (Rubia-tinctorum)
گیاه علفی پایا.
گل : آذین گرزن ، واحد 5 کاسبرگ سبز ، 5 گلبرگ زرد .
میوه : آبدار سیاه رنگ ، کرک دار ، میوه آن به اندازه خردل است .
برگ : سبز رنگ ساده با لبه صاف ؛ اگر برگ را در بین دستها مالش دهیم دست به رنگ قرمز تند مایل به سیاه در میآید
مشخصات ریشه : ریشه از نوع راست ساده است . ریشه این گیاه در نواحی شن زار تا عمق یک متری خاک فرو میرود . در رنگرزی با رناس مهمترین عامل میزان عمر ریشه است . رنگهای قرمز شاداب و متمایل به سرخ از ریشه های چهار و ÷نج ساله آن به دست می آید و ریشه هفت ساله رنگهای لاکی و ارغوانی و ریشه های سه ساله نارنجی تیره پدید می آورد .جنس رناس نیز در رنگ آن عامل موثری است . از ریشه گونه هایی که در مناطق سردسیری میرویند ، لاکی پر مایه تری نسبت به مناطق معتدل و گرمسیر به دست می آید .
به همین علت است که رنگ لاکی به دست آمده از رناس آذربایجان و خراسان که مناطق سردسیری هستند با رنگهای بدست آمده از رناس کرمان و فارس ، که مناطق گرمسیری محسوب میشوند تفاوت بارزی دارد .
موسم گل : اواخر بهار
انتشار جغرافیایی :اراک ، دماوند ، تبریز دیلمان ، ارومیه ، آذربایجان کرمان ، مازندران ، یزد و بلوچستان .
روناس در بیشتر نواحی به صورت خود رو دیده میشود و عمر طولانی دارد .هم اکنون در برخی از نقاط ایران مانند بم و یزد روناس کشت میشود . این بوته نخستین بار توسط سودا گران عرب به اسپانیا و برای دومین بار پس از قرون وسطی توسط اهالی جلفای اصفهان به اروپا برده شد . طبق مدارک موجو یکی از بازرگانان ونیزی که از سال 913 هجری قمری مدت هشت سال و نیم در ایران بوده است . مینویسد : " در این شهر [خوی] رنگ سرخ لاکی به مقدار فراوان میسازند و آن را از ریشه های سرخی فراهم میکنند که در زیر زمین است و با بیل و کلنگ بیرون می آورند و سپس به هرمز میفرستند و از این ریشه ها برای ساختن و به کار بردن رنگ سرخ در غالب نقاط هندوستان بهره میجویند (1)".
1_ سفرنامه های ونیزیان در ایران ، ترجمه منوچهر امیری ، تهران 1349 ، ص 380.
بدون تردید این گیاه همان روناس است . طبق شواهد تاریخی روناس از زمانهای باستان در دره سند وجود داشته است . صدور روناس از آذر بایجان به هندوستان به احتمال زیاد یا به دلیل کافی نبودن و یا پایین بودن کیفیت رنگ آنها بوده است .
طریقه رنگرزی با روناس به طرق مختلف از گذشته های دور سینه به سینه به نسل حاضر رسیده و نگهداری شده است . امروز بهترین روناس ایران در شنزارهای اطراف یزد یافت میشود و ارتفاع بوته آن بین 50 تا 100 سانتیمتر است .