معرفی استان چهار محال و بختیاری یکی از شعرای محلی درباره استان می گوید: خواهی اردانی محال اربعه باشد کجا هست آن لار و کیار و میزدج با گندمان سرزمین بختیاری و محال اربعه پیش از این گویندگانی داشت و دارد این زمان مرکز شعر و سخندانی و دانش بوده است قهفرخ، سامان، شهرکرد و جونقان بختیاری ها بر بام ایرانبختیاری ها بر بام ایران اگر کوله بار سفر بربندیم و از دامنه کوه های مرتفع و از گردنه رخ با شیب بسیار تند ، که در دل رشته کوه های راسخ و استوار زاگرس قرار گرفته ، بگذریم ، خود را در میان طبیعتی پاک ، سرشار از لطف و صفا ، محصور در بین کوه های بلند سلسله جبال زاگرس که قله های سر به فلک کشیده اش ، همیشه پر برف است ، می بینیم .
سرزمینی بسیار زیبا و دیدنی با نام چهار محال و بختیاری که شهر کرد بام ایران را در آغوش گرفته است .
در این استان زیبا که در میان استان های اصفهان ، خوزستان ، کهکیلویه و بویر احمد و لرستان قرار گرفته ، جلوه مناظر طبیعی و جاذبه های توریستی به حدی زیباست که گویی نقاش کهنسال طبیعت ، بر فراز زردکوه سر به فلک کشیده ، یک چند به نظاره نشسته و آنگاه مجموعه بدایع طبیعت را یکجا ، در پهنه دشت ها و سینه کوه ها و دره ها و چشمه ساران و جویبارها در کمال هنرمندی نقش زده است .
در حقیقت استان چهار محال و بختیاری ، به اعتبار طبیعت بی همتایش انگار همه جهان است : دشت ، رود ، جنگل های انبوه ، کوه های سر به فلک کشیده ، دره هایی که نگاه تو را گیج می کنند و آبشارهایی ناپیدا کرانه ، همراه با مانده های شگرف باستانی و تاریخی که هویت منطقه را تشکیل می دهند .وجود صدها مکان جاذب و دیدنی همچون آبشار آتشگاه لردگان ، دره عشق کوهرنگ ، چشمه دیمه ، سیاسرد ، سندگان ، تالاب چغاخور ، گندمان ، سولقان ، پل زمانخان ، رودخانه زاینده رود ، دشت لاله های واژگون ، غارهای یخی و آهکی ، پیست اسکی چلگرد و بابا حیدر ، پیر غار ، چشمه برم لردگان ، گرداب بن ، دریاچه شلمزار ، بلوط سبز کوه ، بازفت ، مجتمع توریستی سامان ، ارتفاعات زردکوه بختیاری ، چاله های زردکوه و صدها مکان دیدنی دیگر در استان سبب شده تا استان چهال محال و بختیاری به یکی از استثنائی ترین کانون های گردشگری مرکز و جنوب ایران تبدیل شود که هنوز ناشناخته و دست نخورده باقی مانده است .
به اعتقاد کارشناسان ایرانگردی و جهانگردی یکی از ویژگی های ممتاز این استان ، فصلی نبودن گردشگری است .
مناظر طبیعی به خصوص تنوع رنگ ها در حاشیه زاینده رود در فصل پاییز ، همچنین کوچ عشایر بختیاری در این فصل که سبب جذب بسیاری از گردشگران خارجی و داخلی علاقه مند به مطالعه آداب و رسوم و سنن ایل بختیاری می شود ، سبب شده تا این استان در تمام فصول سال پذیرای گردشگران داخلی و خارجی باشد .
استان مرتفع چهار محال و بختیاری در همه فصول و روزهای سال پذیرای کسانی است که به قصد تماشای دیدنی های آن بار سفر می بندند تا ایامی از سال را با فراغ بال در استان گل و شکوفه و کوه و آب سیر کنند .
در جای جای چهار محال و بختیاری ، هنر طبیعت زیبا ، کوه ها و دشت های پر گل ، رودخانه های خروشان و ...
دامن گسترده است .
استانی که بیش از یک درصد وسعت خاک کشور را در بر نگرفته ، ده درصد حجم بارش و بارندگی و آب را در خود اختصاص داده است .
به گونه ای که نبض حیات دو استان بزرگ خوزستان و اصفهان در زرد کوه بختیاری می تپد و دو رودخانه کارون و زاینده رود با عظمت و قدرت فراوان ، اما در کمال فروتنی چون مردمان این استان ، روانه این دو دیار می شوند .
یکی دیگر از امتیازات برجسته ی این استان وجود 16 قله مرتفع است که علاوه بر فراهم آوردن زمینه مناسب کوهنوردی مکانی ویژه برای زیستگاه انواع وحوش از قبیل پلنگ ، قوچ ، میش ،پازن ، خرس قهوه ای ، گراز ، روباه قرمز و انواع پرندگان مانند کبک ، چویبا ، باقرقره و انوع مرغابی است .
علاوه بر دو رودخانه بسیار مهم زاینده رود و کارون که تنها سالانه از کارون نزدیک به یازده میلیارد متر مکعب آب از منطقه خارج می شود ، وجود 20 رودخانه دایمی و خروشان دیگر نظیر بازفت ، کوهرنگ ، آقلاغ ، سبز کوه و خرسان حکایت از وفور نعمت الهی آب در تان دارد .
عوامل مساعد جوی و طبیعی ، پوشش گیاهی متنوعی از درختچه های کوچک گون گرفته تا جنگل های بلوط ، پسته وحشی ، بادام ، گردو ، زالزالک و زبان گنجشک را در استان پدید آورده است ضمن آنکه وجود گونه های دارویی در سطح استان ، به ویژه در دامنه های کوهستانی از اعتبارات مهم گیاهان دارویی کشور محسوب می شود .این استان از نظر تاریخی نیز قدمت دیرینه دارد ؛ آثار به دست آمده در استان ، تاریخ هزاره ششم قبل از میلاد را نشان می دهند : ساختار اجتماعی - سیاسی بختیاری که از شعبه های قوم لر است .
به دو بخش بزرگ هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می شود و از ایل ، طایفه ، تیره ، اولاد و خانوار تشکیل شده است .مورخ مشهور ، عباس اقبال آشتیانی در باره ساکنان بومی شهر کرد می نویسد : اهالی این منطقه از نژاد کردهای اصیل مهاجر که برای دامداری و دامپروری به این منطقه کوچ کرده و دردشت های سرسبز و دامنه های مصفای این منطقه به زندگی پرداخته اند و مردم شهر کرد و بختیاری از دو نژاد کرد و پارتی ( آریایی ) هستند .
در این میان دستان هنرمند و هنرآفرین زنان و دختران این استان سال هاست که با حوصله هر چه تمام تر شب و روز در دل تارهای به هم تنیده قالی ، بهترین نقش های اصیل ایران را به نمایش می نشانند و ظرافت و زیبایی زنانه خود را در پود فرش های معروف این خطه به ودیعه نهاده و هدیه دوستداران قالی اصیل ایران می کنند .
سوغات منطقه : عسل بختیاری با شهرتی جهانی که در بازارهای مختلف با نام عسل بختیاری ، عسل سبز کوه و عسل زردکوه شناخته می شود .گز ، به ویژه گز بلداچی که طرفداران بسیاری در داخل و خارج از کشور دارد و سوغات اصلی منطقه به شمار می رود .
قارا ( قره قورت ) و روغن حیوانی از جمله سوغاتی های تولیدی و اختصاصی استان و به خصوص عشایر و دامداران است .
سیر ، موسیر ، تره کوهی ،کرفس و قارچ از جمله گیاهان خوراکی و دارویی پرطرفدار هستند که در دامنه های مناطق اردل ، لردگان و زردکوه بختیاری می رویند نبات و پولک از جمله تولیدات استان است و در قنادی های سراسر استان به وفور یافت می شود .
محصولات کشاورزی نظیر گردو ، بادام ، کشمش ، برنج ،گندم ، سیب و انگور از دیگر تولیدات استان است .
انواع قالی چهار محال و بختیاری قالی فرش بختیاری با تار و پودی از نخ و با پشم خوب و مرغوب بافته می شود.پرزفرش نسبتا ضخیم می باشد.گره رایج متقارن و رنگ های مسلط بر فرش قرمز و آبی زنگاری و کرم می باشد.فرش بختیاری غالبا به قاب هایی تقسیم شده که هریک ازاین قاب ها دارای تزیینات گلدار استیلیزه شده خاص خود است قالی و قالیچه با شهرت جهانی و نقوشی زیبا که می توان از نمونه قالیچه ها و قالی های چهار محال و بختیاری که به نام های بی بی باف ، شلمزار ، سامان و حوری مشهورند در جنوب شرقی اصفهان تولید می گردد.که مشهورترین ویژگی های آن به شرح زیر است: 1- در ابعاد متنوعی تولید می شود.
2- رنگ های اصلی آن سفید ، شیری ، قرمز و انواع قهوه ای و سبز و زرد است.
3- علاوه بر نقوش هندسی عمدتا از طرح لچک ترنج و قاب قابی استفاده می کنند.
4- عمدتا از گره ترکی استفاده می کنند و فرش های درشت باف آن در منطقه ی حوری و ظریف باف آن در منطقه ی چال شتر و سامان بافته می شود.
5- رنگ های طبیعی جایگاه ویژه ای دارند و از گیاه گندل ، جفت استفاده ی فراوانی به عمل می اید.طرح های خشتی ، گل مینا ، چالشتر ، ایلیاتی لچک ترنج ( بی بی باف ) ، تلفیقی از لچک ترنج و بندی " خشتی" گل پتو فرادنبه و گبه گندمان نام برد .
علاوه بر نقوش فوق ، طرح های دیگری نظیر بته ( بته سر کج ) ، جقه ای سماوری ( گلدانی ) و نقوش جدیدی چون بافت نقشه شاهنامه ، تصویر حضرت علی (ع) ، خانه کعبه ، نقشه آسیا ، نقشه ایران و بسیاری از قالی های منقوش از عناصر طبیعی ، لیلی و مجنون و ....
در بیشتر نقاط استان متداول است .
از دیگر ویژگی های فرش بختیاری نخ های پود آبی رنگ آن است که از پشت به طور کامل متمایز است.در منطقه ی بختیاری فرش های با کیفیت و مرغوب عنوان بی بی باف را دارند.احتمالا بی بی به زنانی اطلاق می گردیده ایت که بر بافت قالی های مرغوب در ناحیه ی بختیاری نظارت داشته اند.یکی از مشهور ترین دستبافته های منطقه ی بختیاری قالی های بی بی باف است.در باب وجه تسمیه ی بی بی باف اشارات زیادی به عمل آمده است که مهم ترین آنها به شرح زیر است: 1- گفته شده است که چون بافندگان فرش از همسران خوانین اطاعت پذیری داشته اند لذا قالی هایی که تحت نظارت این افراد تولید می شده از مرغوبیت بسیار خوبی برخوردار بوده است و چون به همسر خان لفظ بی بی اطلاق می گشته است این قالی ها نیز به بی بی باف مشهور گشته است.
2- چون بافت قالی های کیفی کار زنان با تجربه بوده لذا این قالی ها به بی بی باف مشهور شده است.
3- گفته شده است که برای اولین بار آموزش فرشبافی به منظور تولید فرش های بزرگ پارچه توسط زنی سیده انجام گرفت و از آن تاریخ قالی های قاب قابی به بی بی باف مشهور گشت .
خرسک : خرسک به معنای خرس کوچک و در اصطلاح نوعی قالی ضخیم را میگویند که از ارزش و کیفیت پایین برخوردار است .
طرح این محصول چندان منقوش نیست .
از نقوش ذهنی بافت خرسک می توان از طرح های دوحوضه ، خشتی و قالبی نام برد ؛ اما نوعی از خرسک به نام گبه از طریق رفت و آمد و سکونت ترکان قشقایی استان فارس در شهر گندمان استان یافت می شود که این رقم ، صادراتی و بنا به سفارش برخی از کشورهای اسکاندیناوی و چند شرکت فرش در ایران آماده می شود .
تارو پود این محصول از پشم خالص و رنگرزی آن به طریق سنتی و گیاهی ثابت صورت می پذیرد .
بافنده ، نقشه گبه را ذهنی بر روی کاغذ معمولی آورده و روی فرش پیاده می کند .
نقوش آن تجسم کننده حرکت چهار فصل ایل و الهام گرفته از مراتع طبیعی ، اشکال هندسی ، هیئت انسان ، حیوانات و پرندگان اهلی است .
این طرح ها معمولاً با رنگ های زرد ، سبز ، قرمز ، آبی ، سرمه ای ، قهوه ای و سیاه نشان گبه رنگین کمانی از نقش پردازی نگاهی به سختکوشی زنان روستایی در نوآوری و تولید جذاب دستبافته ها (3) صدای چنگک به آرامی ولی ماهرانه برخامه گبه فرود می آید.
زن گبه باف روستایی، رج به رج تاروپود رنگ آمیزی شده زیرانداز چشمنواز را با شوروشوق به هم می تند که با هر گره استادانه، گبه قد می کشد.
گبه نوعی فرش از جنس قالی است، اما رنگ یک دست و میزان ضخامت و نقوش گاه برجسته آن دلربایی این دست آفریده هنری بیشتر عشایری - ایلاتی را از قالی مجزا می سازد.
"گبه" نقش و طرح شیدایی ولی استثنایی دارد.
گاه زنان ایلاتی جنوب با بافت "گبه" رنگین کمانی از هنر بدیع را عرضه می کنند که در دیدگان شیفته هنردوستان موج تحسین به سان زلال اشک تموجی فریبالی دارد، "گبه"، شاهکار دست آفریده روستایی است که پیچاپیچ انگشتان ظریف و تحسین برانگیز زنان با نبوغ ایلاتی، گاه پرواز مرغان را چنان با مهارت برقلب "گبه" نقش می زنند که از هر تابلوی ظریف نقاشی تماشایی تر است.
دست آفریده های افسون کننده "گبه"، زیرانداز هنری است، حیف که زیرپا قرار می گیرد، باید این دست آفریده شوق آمیز روستایی را به دیده های مشتاق نشاند...
دکتر نسرین دخت بنی هاشم یزدی کارشناس ارشد علوم اجتماعی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاداسلامی با طرح نکات فوق به چگونگی بافت گبه در مناطق ایلی - عشایری و روستاهای حاشیه کویری اشاره می کند و می گوید: گبه دست آفریده ای از جنس زیراندازهای مقاوم و استواری است که در قطع معمول قالیچه توسط زنان هنرآفرین عشایری و ایلات لر و قشقایی با تبحر و نوآوری چشم افسا بافته می شود.
گبه های بافته شده توسط زنان ایلات قشقایی و ل نرم و ضخیم تر از فرش است، اما دست آفریده های زنان گبه باف عشایری دارای پرزهای بلند و نقشه های بدیع و حیران کننده است، که رنگ آمیزی آنها دلنشین و گاه بهت آورست.
زنان عشایری و ایلاتی لر و قشقایی که سراسر عمر و حیات آنان در پهنه های چشمنواز کوهستانی، در بطن مرغزاران باشکوه جویباران و سبزه زاران طبیعت دلگشا و جان پرور می گذرد، بهره گیری از مناظر افسون کننده طبیعت و رنگ های باشکوه و دلفریب کوهپایه های حیات بخش در متن زیرانداز گبه شوقی وافر در دوستداران صنایع دستی روستایی و سنتی به جا می گذارد.
زنان خبره و کارکشته ایلی و عشایری که سالیان متمادی است گبه می بافند و دست آفریده های جذاب آنان اکنون در مغازه های فرش فروشی سراسر شهرهای اروپایی عرضه می شود، در پدید آوردن ابتکاری و خوش نقش گبه از تعداد پود فزون تری بهره می گیرند.
چنین گبه های دارای شوروحال طبیعت افسون کننده مناظر کوهپایه ای زاگرس این شیوه را با این هدف در دستور کار بافت گبه رعایت می کنند که در نرمی و لطافت گبه تأثیر آهن ربایی دارد، ولی تعداد پود برخی گبه ها از سه تا هشت واحد در هر رج متفاوت است و میزان بلندی پودها نیز گاه تا یک سانتی متر فراتر می رود.گبه های مستحکم و استوار ایلی و عشایری در اندازه های مختلفی بافته می شود، ولی سه نوع آن بیشتر رواج دارد که عبارتنداز: گبه در مقیاس قالیچه و بیشتر در اندازه 5/1 در 2 متر و 20 - گبه پتویی و سرانجام گبه در اندازه قالی.
گبه در مقیاس قالیچه که تا پنجاه درصد میزان بافت سالانه این نوع زیرانداز ایلی و عشایری ایران زمین را در برمی گیرد دارای پرز و خواب بلند است که تعداد پودهای آن در هر رج به هشت واحد می رسد.
زنان و دختران گبه باف ایلی و عشایری گبه در اندازه قالی های بزرگ بالای چهار مترمربعی را با درخواست و سفارش قبلی دردست هنرآفرین می گیرند، چون این نوع گبه خریداران بی شمار ندارد.
هرگاه تعداد و شمار رشته های پود گبه در هر رج از سه واحد تجاوز نکند این دستبافت با پرزهای بلند را "قالی گبه" می نامند.
گبه پتویی نرم و لطیف است، افراد خانوارهای ایلی عشایری وقتی نیمی از سال را در نواحی ییلاقی به سر می آورند، از این وسیله در خواب به عنوان پتو استفاده می کنند.
گبه های لطیف پتویی به دلیل بهره بردن از پود فراوان نرمی مخصوص دارد و خواب پرز و پودهای اضافه آن از ظرافت بیشتری برخوردار است.
زنان و دختران بافنده گبه های پتویی باید شکیبایی خاص را با ظریف بافی درآمیزند و گاه حوصله در کار را چنان فزون سازند که 14 پود شگفتی ساز را ماهرانه در کنار هم نقش زنند که یک رج گبه پتویی را در برگیرد.
این گونه بافت نیاز به مهارت فراوان دارد.
شوق فراگیری عضو هیأت علمی دانشگاه آزاداسلامی آنگاه به وسایل و ابزارهای بافت سره نوع گبه می پردازد و در این باره توضیح می دهد: صنایع دستی روستایی، ایلی و عشایری در مجموع به عنوان دست آفریده های ملی به جهت بهره بردن از ارزش های اصیل و سنتی هنری و فرهنگی آن از گذشته های دور تا به امروز در بین زنان ماهر بافنده و مردم میهن ما دارای جایگاه والاست.
سهولت در تهیه مواد اولیه طبیعی دست آفریده های روستایی، ایلی و عشایری به خصوص گبه های چشمنواز در آبادی ها و متن ییلاق و قشلاق و ابزارهای سنتی و محلی بافت زیراندازها شرایط مناسبی را برای شوق فراگیری پدید آوردن دستبافته های هنری به وجود آورده است.
هنوز در رنگ آمیزی قالی های چالش تر و بختیاری بهره گیری از مواد طبیعی متداول است و همین ویژگی موجب اشتهار و نفیس بودن قالی منطقه شده است.
از سوی دیگر نداشتن پیچیدگی در تولید این گونه دست افریده ها موجب گردیده است که در حال حاضر خانوارهای کثیری در روستاها و مناطق دورافتاده و کوهستانی ایلی - عشایری برای تولید چنین دستبافته ها تلاش در خوری را به کار بندند.وسایل و ابزار مورد نیاز برای بافت گبه عبارتنداز: دار مخصوص گبه بافی، چنگک، قیچی، شانه کوب فلزی و چاقو.
در این میان مهمترین و اصلی ترین وسیله همان دار گبه بافی است.
زنان و دختران ماهر گبه باف، دار گبه را در اندازه های مختلف سفارش داده شده به صورت افقی و برروی سطح کف محل بافت قرار می دهند.
دار گبه در مناطق روستایی بیشتر از جنس فلز بوده ولی در نقاط ایلی - عشایری به علت وفور درختان ستبر، دار گبه را از چوب می تراشند.
اکثر بافندگان گبه در بخش های گوناگون عشایری کار ظریف دست آفریده گبه را بدون طرح و یا نقشه های از پیش تهیه شده به انجام می رسانند.بعضی دختران عشایری که مهارت چندانی در پدیدآوردن گبه ندارند، معمولاً برای شروع کار گبه بافته شده ای را در مقابل دیدگان خود قرار می دهند که در محل به این شیوه "دستور" می گویند.
ولی مادران و مادربزرگ های باتجربه در مناطق ایلی - عشایری نیازی به طرح دستوری ندارند.
آنان بافنده های قابلی هستند که ضمن بهره گیری از مناظر شیفته کننده طبیعت افسون گر، از سلیقه های جذاب، تنوع جذاب رنگ های سحرآمیز و نوآوری برای شکل دادن به تاروپود گبه استفاده می کنند.
همین نگاه ها در هنگام بافت و انتخاب رنگ ها، ترکیب بندی افسون کننده پرزها با تاروپود گبه سبب می شود دست آفریده هایی پدید آید که دارای ویژگی های بسیار بوده و متفاوت با نمونه های قبلی ظاهر شود.
چنین دستبافته های گبه که همیشه با تنوع رنگ ها و نوآوری مستمر همراه بوده در بازارهای ملی و بین المللی به خصوص در نمایشگاه های دست آفریده های خاور دور و کشورهای اروپایی درخششی پرفروغ و ماندگار داشته باشد.
دست آفریده های خلاق و روِیایی دکتر نسرین دخت بنی هاشم یزدی که تابستان های سالیان متمادی را در کوهستان های بلند زاگرس پژوهش های علمی را در خانوارهای ایلی - عشایری گذرانده است پیرامون مواد اولیه به کار رفته در بافت گبه می گوید: برای تاروپود بافت شکیل و جذاب گبه از نخ پنبه ای طبیعی و نخ پنبه ای مخلوط با موی بز استفاده می شود.
زنان و دختران ماهر بافنده برای پود گبه های خوش نقش از پشم گوسفندان بهره می گیرند و با دستان هنرمند خود این پشم رمه های کوهستانی را می ریسند و برای بافت گبه آماده می کنند.
مرغوب ترین پشم برای بافت انواع قالی و گبه های خوشرنگ، پشم دامنه های انتهایی کوهپایه های زاگرس در فراز استان فارس است که لطافت و استحکام آن زبانزد خاص و عام است.
تعداد نخ های پود گبه به کار رفته در هر رج این دست آفریده هنری و چشم افسا که دارای ساختاری درشت است از سه تا هشت واحد و در انواع ریزتر گبه های نوع ظریف پتویی با مهارت فوق العاده حتی تا 14 پود در تغییر است.
گبه برای عرضه در بازارهای ملی و بین المللی در اندازه های عرض یک متر و بیست تا طول دو متر و حداکثر دو متروپنجاه سانتی متر بافته می شود.
برای پدید آوردن یک گبه خوشرنگ در اندازه دو متر و 20 سانتی متر طول با عرض 5/1 متر بافندگان ما هر قشقایی و دختران و زنان بختیاری حدود هشت کیلوگرم پشم حلاجی شده گوسفند و تقریباً سه کیلوگرم موی بز را به هم می آمیزند.
دست آفریده های خلاق و رویایی گبه معمولاً در اصطلاح بافندگان درشت بافت است و بلندای پود گبه دست کم تا یک سانتی متر می رسد.
البته بعضی مصرف کنندگان به تجار اروپایی و یا بازرگانان خاور دور سفارش های خاص از نظر طول و عرض، نحوه رنگ آمیزی و نقش های ویژه ارایه می دهند که ممکن است این اندازه ها تغییر کند.هنرمند خالق و چیره دست گبه با چهره و سیمایی برخاسته از روایت های ایلی و مضامین طبیعی و حتی بیان حالات روحی خانوارهای همیشه پراکنده در پهنه های کوهستانی، کنار آبشارهای مصفا و سبزه زاران دشت و کوهپایه ها می کوشد در بوم گبه، این واقعیت های روحانی را تجسم بخشد.
طرح ها و نقوش طبیعی گبه به گونه ای با افکار و حالات روحی و روانی پدیدآورندگان این نوع دستبافته های هنری هماهنگی دارد.
بسیاری از نقوش چشم افسا و افسانه ای گبه های پدید آمده در خانوارهای ایلی - عشایری چنین است.
نقوش دلربا و انعکاس یافته در پهنه طبیعت سرگشته کوهستانی در متن گبه مشاهده می شود، اما طراحی در قالی به گونه ای است که بافنده در چارچوب طرح دستوری که در مقابل دیدگان خود دارد کار می کند، ولی پدیدآورنده هنرمند گبه به سان یک موسیقیدان ماهر و دلنواز، با دست های باز بافت این دست آفریده هنری را ادامه می دهد.
باید گفت که نقش های جان گرفته برمتن گبه خودجوش است.
این نقوش چنان با سادگی و حتی بیانی زلال و شفاف و آهنگین برعرصه گبه می نشیند که هارمونی روحنواز چنین نقش های طبیعی و ماهر اصالت گبه های ایلیاتی -- عشایری را فریاد می کند....داده می شود .
زمینه اصلی در هر طرحی همیشه رنگ سبز است .
گلیم : گلیم ، زیراندازی مقاوم و منقوش است که با عبور تارو پودهای رنگارنگ پشمی ، پارچه ای از نخ های زیر و رو به صورت به اضافه (+) بافته می شود .
زنان و دختران قانع روستایی این خطه با استفاده از خلاقیت و ابتکار ذهنی بدون استفاده از طرح یا نقشه در همه فصل های سال به بافت گلیم که شامل مراحل ریسندگی ، چله کشی ، برپایی دار و بافت است ، مشغولند .
بیشک در مجموعه صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران ، زیراندازها جایگاه شایستهای دارند .
زیراندازهای سنتی ایران که شامل حصیر زیرانداز ، نمدزیر انداز ، گلیمهای ساده و سوماک ، زیلو ، پلاس ، گبه و قالی است از گذشتههای دور تا به امروز ، از لحاظ اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در بین تمامی صنایع دستی ایران ، موقعیت خاصی داشتهاند .
1.
گلیم و گلیم باقی در ایران : اگر چه تاریخ دقیق آغاز گلیم باقی در هالهای از ابهام قرار داد ، اما آثار و مدارک به دست آمده ، از آن جمله بقایای از یک گلیم ، متعلق به 6000 سال قبل از میلاد مکشوف در آناتولی ترکیه ، مؤید آن است که این هنر از هزاران سال پیش رواج داشته است .
با توجه به روش بافت گلیم ، که خود ملهم از شیوه بافت حصیر بوده ، و اینکه ابزار و وسایل مورد نیاز گلیم بافی به مراتب سادهتر از پارچه بافی و تولید محصولات دستباف است ، صاحب نظران سابقه تولید گلیم را بیش از پیشینه دستبافی دانستهاند و اعتقاد دارند که تولید پارچههای دستباف پس از بافت گلیم ، مرسوم و متداول گردیده است .
ضمن آنکه در بررسی سیر تکامل و تحول قالی بافی این نکته به روشنی دانسته میشود که قرنها پس از تولید گلیمهای ساده ( گلیمهای دورو ) ، گلیمهای سوماک ( گلیمهای یک رو و ضخیمتر از گلیمهای ساده و تخت ) تولید شده و سرانجام از تکامل بافت چنین گلیمهایی ، قالی بافته شده است ، البته بافت گلیم سوماک را حلقه میانی گلیم ساده تا بافت قالی برشمردهاند .
برای بافت گلیم ، از دارهای عمودی و افقی استفاده میشود و ابزارکار نیز شامل شانه ( = دفتین ) ، کارد و یا قیچی است .
در بافت گلیم به طور معمول از نخ پنبهای یا نخ پشمی ( و گاه نخ ابریشمی ) به عنوان تار و از نخ پشمی الوان ( و گاه نخ ابریشمی الوان ) به عنوان پود استفاده میشود و در بافت آن ، نقشه کاربرد چندانی ندارد ، چنانکه امروزه ، تنها شمار اندکی از گلیم بافان برای بافت گلیم از نقشه استفاده میکنند .
گلیهای ایرانی به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند : 1.
گلیمهایی که با « شیوه پود گذاری » بافته میشود ، یعنی تنها از نخ تار و نخ پود برای بافت آنها استفاده میشود و نخ پود با عبور از لا به لای نخ تار ، طرح مورد نظر را به تدریج بر روی گلیم به وجود میآورد .
2.
گلیمهایی که با « شیوه پود پیچی » بافته میشود ، یعنی علاوه بر نخ تار و نخ پود ، از پود نازک نیز در بافت گلیم استفاده میکنند و در واقع پود به حالت پیچش از میان نخهای تار عبور کرده و سپس با عبور پود نازک و بعد کوبیدن آن با شانه بافندگی، نخهای تار و پود در هم پیچیده میشوند .
گلیمهایی را که به شیوه نخست بافته میشود ، « گلیم ساده » (گلیم تخت = گلیم دورو ) مینامند و از مهمترین مناطق تولید این نوع گلیم ، میتوان به استانهای فارس ، کردستان ، ادبیل ، بوشهر ، خراسان ، کرمانشاه ، کهگیلویه و بویر احمد ، سمنان و زنجان اشاره کرد .
گلیمهایی را که به شیوه پود پیچی بافته میشود ، « گلیم سوماک » ( = گلیم یک رو ) مینامند و از مهمترین مراکز تولید آن میتوان استانهای کرمان ، آذربایجان شرقی ، اردبیل ، خراسان ، چهار محال بخیتاری ، فارس و خوزستان را نام برد.
البته شایسته یاد آوری است که در حال حاضر پلاسهای زیبایی در ترکمن صحرا ( در استان گلستان ) و نیز در کلات ( در استان خراسان ) بافته میشود و آن گلیمی است ، از گلیمهای ساده ، سادهتر ، از لحاظ طرح و نقش که ضمناً بافت درشتتری دارد و در بافت آن ، از مواد اولیه نامرغوبتری در مقایسه با گلیم ساده استفاده شده است .
همچنین بافت « زیلو » نیز که در تولید آن از نخ پنبهای رنگ نشده به عنوان تار و از نخ پنبهای رنگ شده برای پود استفاده میکنند و طرحهای آن ساده است ، در میبُد یزد و کاشان رونق و رواج دارد .
قدمت قالی و قالیچه در ایران 2.قالی و قالی بافی در ایران : با کشف « قالی پازیریک » به سال 1949 م.
به همّت « رودنکو » باستان شناس روس ، در « بی اسک » در منطقه آلتایی نواحی جنوبی سیبری ، که طرحها و نقوش آن ، عیناً در دیگر آثار ایرانی چون بنای تخت جمشید نیز به چشم میخورد ، و بنابر نظر هنر شناسان در ایران بافته شده و متعلق به حدود 500 سال قبل از میلاد ، یعنی دوره هخامنشی است ، در این نکته کوچکترین تردیدی باقی نماند که زادگاه هنر بیهمتای قالی بافی ، ایران بوده است .
این فرش ، در ابعاد 183 × 200 سانتی متر هم اکنون در موزه « ارمیتاژ» در « سن پطرزبورگ » ( = لنینگراد سابق ) نگهداری میشود و با توجه به نوع بافت و تعدد رنگهایش ، سابقه بافت قالی در ایران و طبعاً در سطح جهان را به مراتب به بسیار پیشتر از سال 500 قبل از میلاد مربوط میکند .
این خود سند زنده و گویایی است از هنر و ذوق ایرانیان که در بسیاری از هنرها و دانشها سرآمد و پیشتاز دیگر کشورها بودهاند .
« قالی پازیریک » در واقع یک « رواسبی » است و بر پایه پژوهشها ، به دست یکی از شاهزادگان « سکایی » به فرمانروای پازیریک هَدیه شده بوده است .
رجشمار این قالی را نیز 36 برآورد کرده و طرحهای زیبا و متنوع ایرانی آن با رنگهای سرخ تیره ، سبز ، آبی ، زرد کمرنگ و نارنجی ، بر حاشیه و زمینهاش بافته شده است .
این قالی تا به امروز ، قدیمیترین قالی شناخته شده در جهان است ، گواینکه با عنایت به آنچه گفته شد ، سابقه قالی بافی به بسیار پیشتر از تاریخ بافت قالی پازیریک باز میگردد .
قالی ایران در دورههای پس از دوره مغول هخامنشی نیز همچنان از ارزش و اعتبار برخوردار بوده است ، به گونهای که در دوران ساسانیان و به ویژه در حکومت خسرو پرویز ، از فرش معروف « بهارستان » که دارای پودی ابریشمین بوده و به زر و سیم و انواع گوهرها نیز آراسته ، یاد شده است .
فردوسی شاعر بلند آوازه ایران نیز در شاهنامه ، از فرش به عنوان یکی از هدایایی که شاه کابل برای سام پدر زال فرستاد ، یاد میکند .
پس از ظهور دین مبین اسلام ، در کتابها و سفرنامهها ، اشارههای بسیار به قالیهای گسترده در خانهها شده است .
در حدود العالم کتابی که در قرن چهارم قمری در جغرافیا نوشته شده ، آمده است که « در فارس قالی میبافتهاند ».
پس از آن ، « مقدسی » جهانگرد معروف عرب ( متوفی حدود 380 ق .
)، از قالیهای قائن سخن به میان آورده است .
همچنین آوردهاند که در قرن چهارم قمری / 10 م .
در دربار روم هنگام بار عام ، قالیهای گرانبهای ایرانی گسترده میشد .
در تاریخی بیهقی متعلق به قرن پنجم قمری نیز در دو جا به صراحت از قالی نام برده شده است .
اما ویرانی و کشتاری که حمله مغول با خود به همراه داشت ، تا چندی همه فعالیتهای هنری را در ایران دچار وقفه ساخت ، ولی پس از آنکه این سیل خانمانسور فروکش کرد ، آرامش فرا رسید و انواع پیشه و هنر رونق نسبی یافت ، تا آنکه با تأسیس مکتب هرات در قرن نهم قمری هنرهای تزیینی ایران به راه تحولی تازه گام نهاد و در این رهگذر قالی ایران نیز بار دیگر به رونق و اعتبار تازهای دست یافت .
در دوران حکومت صفویه و طی سدههای دهم و یازدهم قمری / 16و17م.
رونق و شکوفایی قالی ایران به اوج خود رسید و قالی ایران چه از لحاظ طرح و نقش ، رنگ و رنگ آمیزی و چه از حیث کیفیت بافت به بالاترین درجات تکاملی و هنری خود دست یافت ، چندانکه قالیهای بجای مانده از دوران مذکور هر یک به راستی شاهکاری محسوب میشوند و هم اینک زینت بخش گنجینههای هنری سرتاسر جهان شدهاند .
از جمله قالیهای معروف بجای مانده از دوران صوفی باید به قالی معروف به « قالی اردبیل » ( هم اینک در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن ) ، « قالی چلسی » و قالی معروف به « قالی شکارگاه » اشاره کرد .
شورش افاغنه با دوران آشوب و کشتار سختی که به دنبال داشت ، شیرازه اقتصاد و فرهنگ ایران از جمله هنرها ، صنایع و فنون و به ویژه قالی بافی را از هم گسیخت و وضع نابسامان قالی نزدیک به حدود 100 سال ، از انقراض صفویان تا پایان ناگوار جنگهای ایران و روس در زمان فتحعلی شاه قاجار ، ادامه یافت .
بر صنعت فرش ایران لطمات و صدمات فراوانی وارد آمد ، تا اینکه به دنبال استقرار آرامش نسبی در کشور ، زمینه کار قالی بافی فراهم شد و با رونق نسبی کشاورزی و بازرگانی ، صنعت قالی هم آهسته آهسته زندگی از سر گرفت .