از زمانی که فاصله گرفتن از هنر های سنتی (مینیاتور) و تجدد گرایی به صورت جدی در ایران اغاز شد ، یعنی از زمانی که کمال الملک، زنان هنرمندی مطرح نگشتند و در واقع شرایط به گونه ای محیا نبود که بتوانند به صورت جدی در فعالیت های هنری حضور داشت باشند.
وضعیت دوره نگارگری جدید و در زمان شکل گیری نقاشی قهوه خانه نیز به همین گونه بود[1].
اما پس از آن در دوره قاضی نوگرا، زنان به صورت جدی پا به عرصه هنر نهاده ونقش مهمی در شکل گیری آن در ایران ایفا کردند.
کحورهای زمینه ساز این تحول عبار ت بودند از : 1- تاسیسات اولین مدرسه دخترانه مجهز به آزمایشگاه و لوازم سمعی و بصری (1277) تأسیس مدرسه صنایع متظرفه توسط کمال الملک ا هدف تربیت هنرمندان به روش آکادمیک در سال 1289 که این اقدام به عنوان نقطه آغاز پیشرفت هنرهای بصری در ایران در نظر گرفته می شود.
تأسیس دانشگاه تهران در سال 1313 کشف حجاب زنان در سال 1315 و اجازه رسمی ورود زنان به دانشگاه و فعالیت های اجتماعی و دولتی، هر چند این اقدام در همان ابتدا شکاف عظیمی در بین جامعه روشنفکران و و اکثریت جامعه وو خصوصاً جامعه مذهبی ایجاد نمود.
تأسیس دانشکده هنرهای زیبا در سال 1319 د حضور اساتید خارجی که راهرا برای نوجویی هنری مناسب تر گردانید.
برگذاری اولین تهران در سال 1337 با اهداف ایجاد امکانات بررسی و ارزشیابی آثار نوپدید ایرانی و اشنا کردن مردم با شیوه های هنر مدرن[2] جنبش هویت گرایی ایران (سقاخانه) که در دهه 1340 شروع شد در روند جریان هویت یابی ایران زبان داشت و هنرمندان این گروه در این زمینه فعالیت می کردند.
اما زنان در این دوره به سوی گرایش های دیگر رفتند .
مثلاً به خط توجه کردند.
برای مثال در آثار منصوره حسینی و همچنین بهجت صدر که توانستند بعد از مدت کوتاهی به شیوه شخصی دست پیدا کنند در این دوران و در روند هنرهای تجسمی معاصر، زنان با دو وضعیت ظاهر شدند: وضعیت منفعل : در آین حالت اغلب زنان به صورت موضوع و سوژه در اثر هندسی ظاهر شدند.
وضعیت فعال: در این حالت ، اغلب زنان یا به صورت هنرمند و خلاق و یا موضوع و شخصیتی تأثیر گذار ایفای نقش نمودند.[3] آثار دسته اول که رد ان زن به صورت موضوع یا سوژه ظاهر شده است به چند گروه قابل تفکیک است : روه اول شامل معمول ترین تصاویر به عبارتی تک چهره فردی است.
که در ادامه سنت کمال الملکی و رئالیسم خلق شده و همچنین ادامه می یابد و در حالی که هنرمندان بسیاری از شاگردان اول کمال الملک و نسل های بعدی در این زمینه فعال بوده و آثار بسیاری بر جای گذاشتند.
گروه دوم شامل نقاشی هایی است که با عنوان شیوه تزئینی شناخته شده اند در این شیوه هنرمندان سعی داشتند هنر مدرن را با نقاشی ایرانی پیوند زده بدین ترتیب ب رداشت جدیدی از نقاضی سنتی ایران ارائه نمایند.
هنرمندان منسوب به اینش یوه همچون پیشینیان عمدتاً قهرمان موضوعات خود را از ادبیات برمی گزیدند ، حال آنکه از میان مضامین برگزیده تصویر زن ا به عنوان محور اصلی بیشتر آثار ایشان می توان ملاحظه کرد.
آنها در این جهت از تصاویر و سمبلهای اسطوره ای ن برگرفته اند.
اما در سطح تکنیک و لذت تصویری فراتر نرفته و بدین ترتیب تصویر ذهنی اسطوره ها عاری از تقدس معنایی و تنها در سطح تزئیین به نمایشگاه در می آورند .
هر چند که در نهایت برای تزئین گری نیز قبل تفسیر است.
از شاخص ترین هنرمندان این شیوه از ناصر اویسی، صادق تبریزی، طباطبایی می توان نام برد.
گروه سوم در جریان تقلید مستقیم از روش .های غربی هنر، قابل ارزیابی است و تصویر زنان عموماً برداشت جنسی متفکر بوده و مشابه آثار بسیآری از هنرمندان متقدم غربی است.
این مورد قبلاً بارها تجربه شده و اساساً در تضاد با تفکر سنتی است که صدها یا هزاران سال زندگی دور از چشم نامحرم راب رای زنان تعریف کرده بود پس از انقلاب اسلامی بر این گونه آثار به شدت خط بطلان کشیده شد.
از هنرمندان فعال در دهه 1350 خانم لیلی متین دفتری است.
موضوع بسیاری از تابلوهای وی را زنان تشکیل می دهند.
تصویر زن در تابلوهای او را شایدنتوان حرکتی آگاهانه بلکه واکنشی برخاسته از ضمیر نا خودآگاه تفسیر کرد که این ویژگی خصوصاً در ترکیب بندی آثار و محدودیت ناگهانی فیگورها با کادر تصویر قابل بررسی است.[4] از زنان هنرمند این دوره می توان خانم منیرفرما فخرائیان و پروانه اعتمادی ار نام برد.
با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 در دوره دیگری در تاریخ هنر معاصر ایران آغاز شد.
کارگزاران در شرایط جدید ا نفی موجودیت و کارکرد هنر رسمی زمان محمد رضا شاه شماری از هنرمندان صحنه را ترک کردند.
اکنون نیز نیروی جوان و بدون تجربه ای به میدان آمده بودند و ا واکنشی شتاب زده و افراطی تمام اقدامات دوره گذشته را مردود شمردند .
بدین ترتیب انواع هنرها در جهت مقاصد تبلیغی انقلاب اسلامی به کار گرفته شدند.
با حمله عراق به خاک ایران در سال های جنگ تحمیلی تولید آثاری با مضامظین حماسی ، دینی و سیاسی رواج یافت و باعث تولید انبوهی از آثار شعاری در سطح جامعه شد.
ا«ی گروه از هنرمندان جوان که از دانشجویان سال نخست دانشکده ها بودند به زودی به یک تشکل سیاسی ، تبلیغاتی تبدیل شده و خود را نقاشان انقلاب نامیدند این هنرمندان که خود تجربه تجسمی کافی نداشتند در جهت تحقق اهدافشان شیوه های متنوعی را گاه نابه جا و نا صحیح به کار گرفتند.
الگوی کار ایشان به طور عمده در هنر سوسیالیست رئالیست شوروی سابق ، هنر انقلابی مکزیک ، هنر مسیحی قرون وسطی تا حدود هنر عامیانه قهوه خانه ای قابل جستجو است.
در حالی که علائم مذهبی وسیاسی انقلاب را به آن افزوده اند.
به طور کلی این آثار از وحدت تکنیکی و بیانی عادی است و رفته رفته تبدیل به یک حالت قرار دادی می شود.
که در اثار چندین نقاش به شکل یکسان بروز می کند.
و چنانچه ملاحظه می شود تصویر زنان بیشتر از دیگر عناصر تصویری در آثارشان کلیشه ای و شعاری شده است.
هر چند انها عمدتاً تصویر کودکان و زنان را برای نمایش ویرانگری های جنگ به کار گرفته اند اما آنها به شدت زنان را در موقعیت آسیب پذیر و حاشیه ای نشان می دهند.
از سوی دیگر هویت زنان در هیچ یک از این آثار مشخص نیست به طوی که بیان کلی الگویی ضعیف زنان از زن را ارائه می دهد.
در سالهای دهه 1360 شاهد فعالیت هنرمندان متفکر و صاحب نامی هستیم که با بیان استعاری زنان در آثارش ه تصویر کشیده اند.
پری یوش گنجی ، طلیعه کامران از هنرمندان این دوره هستند.
پری یوش گنجی آثار این دوره خود را قهرمانان نامیده است.
حال انکه طلیعه کامران نیز به این سمبولیزم شخصی دست یافته است.
فیگ.رهای بیانی دارند که سمبلی از زندگی زنان است که چهرهاشان محو و فعال نیست.
پایان جنگ تحمیلی در سال 1367 به عنوان نقطه عطفی در جریان حیات سیاسی ، فرهنگی و هنری و اجتماعی در ایران نوید بخش و آرامشی نسبی بود و به آرامشی نسبی بود و به زودی در آثار نقاشان انقلاب به گرایشات تزئینی و نوگرائی ظاهر شد که به روشنی نمایانگر تغییر مسیر ایشان از مواضع متعصبانه قبلی است.
در این آثار، پیام ها تزئینی می شوند.
در سالهای آخر دهۀ 1370 هنرمندان جوان به میدان آمدند و در پی آزادی های نسبی اجتماعی به همان موضوعاتی روی آوردند که بیشتر در دهۀ 1350 رواج داشت !
از پیامدهای انقلاب اسلامی ایران رشد جمعیت خواستار هنر بود.
به خصوص زنان در مقیاس وسیع به کارهای هنری روی آوردند.
پس از جنگ به نیاز فرایند هنرجویان، هنرکده های جدید و بیشماری در کلاسهای خصوصی متعددی تأسیس شد.
با تجدید فعالیت یکی دو نگارخانه سابق و گشایش نکارخانه های جدید بازار عرصه و فروش کار هنری دوباره رونق گرفت.
در نقاشی این دوره گوناگونی و پراکندگی گرایش ها بیشتر شد.
نقاشی ها مسیر قبلی را تا مرز های تکرار ابتذال پیمود.
نگارگری القاطی که در دوره قبلبه زیست حاشیه ای ادامه می داد، حال زمینه مناسبی برای جلوگیری پیدا کرد.
صور دیکری از نقاشی تزئینی یا ظاهری ایرانی و شرقی نیز امکان بروز یافتندو از جمله این هنرمندان چون ، فرح اصولی ، شهلا حبیبی و...
تلفیق سنت و مدرن پرداخته اند و شیوه ی جدیدی را به وجود آورند .
هنرمندانی چون ثمیلا امیرابراهیمی ، گیزلا وارگاسیایی و ...
به جنبش نوگرایی در عرصه هنر ادامه دادند.
در دورۀ جنگ زنان یا به تدریس مشغول شدند یا برای گذراندن وقط کار می کردند.
زنان نقاش عد از جنگ به تدریج رویت شدند و جایگاهی فراتر از گذشته در جامعه هنری ه دست آورند.هنرمندانی چون منصوره حسینی ، رعنا فرنود ، در گرایش مدرن و شهلا حبیبی و پروانه اعتمادی درگرایش تلفیق سنت و مدرن حضوری کاملاً نوجویانه در عرصه هنر داشتند.
شما بسیاری از هنرمندان دهه های اخیر را زنان تشکیل می دهند.
طبق اماری که در سال 1376عنوان شده نقاشان ایران بالغ بر 6500 تن شانل می شدند که حضور زنان بالغ بر 50% رقم یاد شده قابل تأمل است.و نشان می دهد که زنان ایران با حدود 50% از رقم یاد شده قابل تأمل است و مشان می دهد که زنان ایران برای گفت و گوهای فرهنگی با جهان اطراف خود زبا هنر را رسا تر یافته اند.
در شش مرکز معتبر دانشگاهی که در تهران فعالیت داشت در حدود 1157 نفر زن در رشته های نقاشی فارغ التحصیل شده بودند.
طبق اماری که در سال 1383 اعلام شد شصت و نه و نیم درصد از ورودی های دانشگاه در رشته های هنر در کشورمان را زنان تشکیل می دهند و کمتر از 31 درصد را مردان به خود اختصاص دادند.
دربی نطال ها نیز زنان حضور چشمگیری دارند.
در اولید بی نیال قبل از انقلاب در سال 1337 ، از مجموع 47 هنرمند شرکت کننده ، 10 نفر زن ، در بی نیالدوم در سال 1339 از مجموع 67 نفر شرکت کننده ، 10 نفر زن ، در بی نیال سوم در سال 1341 ، از مجموع 101 نفر شرکت کننده، 21 نفر زن در بی نیال چهارم در سال 1343 از مجموع 113 نفر شرکت کننده 24 نفر زن ؛ در بی نیال پنجم در سال 1345 از مجموع 38 هنرمند ایرانی شرکت کننده 6 نفر زن بودند.
حضور زنان در بی نیال ها پس از انقلاب نیز چشمگیر رو به رشد بود که در بخش بعد آمار آنها ارائه خواهد شد.
زنان علاوه برز شرکت در بی نیال ها در نمایشگاه دیگری از سوی انجمن هنرهای تجسمی به مناسبت بزرگداشت مقام زن به نام نمایشگاه « تجلی احساس» برگزار می شود نیز آثارشان را ارائه دادند که پرداختن به آن خود مجالی دیگر می طلبد.
فصل دوم : روند آثار انتزاعی زنان در پس از انقلاب 1-2 سیری بر تاریخچه بی نیالها پس از انقلاب : بی نیال ، جشنواره نمایشگاه های از آثار هنرمندان معاصر است که هر دو سال یکبار ا اهداف و مقررات معین و با اهدای جوایز خاص در بعضی از کشور ها برگزار می شود.
هدف کلی ، معرفی شاخص ترین و تازه ترین پدیده های هنری در دنیای امروز است و بی نیال و نیز در ایتالیا، و بط نیال سئوپائولو در برزیل از مهمترین آنها به شمار می آید.
بی نیال یا دو ساله ، یک الگوی مناسب برای بازتاب فعالیت های هنرهای تجسمی در همه جای دنیاست.
هنرهای تجسمی و به خصوص نقاشی و مجسمه سازی بیشتر از دیگر هنرهای بصری نیاز به زمان برای خلق و ارائه دارد.
و جشنواره سالانه نمی تواند همگام با روند خلاقیت هنری هنرمندان یک کشور باشد .
از طرفی با تجربه ثابت شد گذر زمانی حدود دو ال لازم است تا دیدگاه هنرمندی تغییر کند و یا یک آماتور به یک هنرمند پیگیر ه و به اصطلاح حرفه ای تبدیل شود.
در تهران بی نیال ها در دو دوران تاریخی برگزار شده است.
نخستین دوره آن مربوط به سالهای قبل از انقلاب است و دوره دوم آن مربوط به پس از انقالاب است.
نخستین نمایشگاه دو سالانه نقاشان ایران بعد از انقلاب از بیشت و هشتن آذر 1370 در موزه هنرهای معاصر، فرهنگ سرای نیاوران در مجموعه فرهنگی ازادی بر پا شد .
مسئولین برگزاری هدف هدف از برگزاری این نمایشگاه را – سنجش فعالیت های نقاشان .
ارتقای کمی و کیفی هنر نقاشی – هدایت رقابتسالم بین هنرمندان – کشف استعدادهای درخشان و حمایت از آن اعلام کردند .
افزون بر هدف های مرتبط بر نخستین نمایشگاه دو سالانه نقاشان ایران، دست اندکاران برپایی نمایشگاه کوشیدند تا عرصه گسترده برای هماورد طلبی هنرمندان نقاش کشور فراهم آورد، تا این گروه ضمن ارج و قدر نهادن بر هویت هنر اسلامی خود را برای ورود به گستره ای فراتر ازوابستگی های ملال آور الگوهای هنری آماده کردن و این زبان بی نیازاز مترجمان را با خلاقیت و ابتکار و هوشیاری و درک نیازی حقیقی جامعه بیامیزد و با آفرینش سبک های نو که متضمن بنیان گذاری و اقوام هنر انقلاب و تلاش برای رسیدن به ارزش های هنری خود در آفریده های هنری با استفاده از تجربیات دیگران است، راه را برای آیندگان هموار سازند.
دومین بی نیال نقاشی در هجدهم تیر ماه ال 1372 برگذار گردید که ریاست نمایشگاه سید محمد صحفی و دبیر نمایشگاه ایرج اسکندری تربقانی بوده است.
سازماندهی نمایشگاه با مرکز هنرهای تجسمی و با همکاری موزه هنرهای معاصر، مجموعه فرهنگی آزادی، فرهنگسرای نیاوران ، تالار وحدت و نگارخانه هنر اطران بوده است.
سومین بی نیال نقاشی هم در دی ماه سال 1376 برگزار شد.
و بر خلاف بی نیال های گذشته آثار به نمایش در آمده در این بی نیال به صورت کاتالوگ و نوشته منتشر نگردید بنابراین از این بی نیالمدارک تصویری در دست نداریم.
بی نیال پنجم در تابستان و پاییز سال 1379 برگزار شد.
مجموعه آار این بی نیال در موزه هنرهاط معاصر ایرانو با سازماندهی مرکز هنرهای تجسمی به نماطش گذاشته شد.
بی نیال ششم در تاریخ دهم تا بیست و دوم دط ماه سال 1382 براط نخستین بار از سوی انجمن هنرمندان نقاش ایران و ا همکاری مرکز هنرهاط تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در محل موزه هنرهای معاصر تهران بر گذار شد.
سیاست گذاری این بی نیال حمایت از نقاشی های با کیفیت که از هنرهای ایرانی و حال و هوای ایرانی استفاده کرده بودند.
اهمیت به هنر جوانان و برگزاری همایش نقد هنر در کنار بی نیال از نکات بسیار قالب توجه این دوره محسوب می گردد.
2-2 بررسی آمار شرکت کنندگان زن و آثار انتزاعی آنها در بی نیال ها.
در بی نیال اول 550 هنرمند با 2600 اثر شرکت کردند که در پی انتخاب اولیه 264 هنرمند با 400 اثر به مرحله مهایط راه یافتند که از این تعداد، زنان شرکت کننده 62 نفر بوده اند که 9 تن از آنها آثار انتزاعی ارائه کرده بودند.
در بی نظیال دوم تعداد شرکت کنندگان 1300 نفر و آثار رسیده 3000 اثر بود که از این تعداد 534 هنرمند و 730 اثر پذیرفته شد.
که تعداد 164 نفر از آن ها زن بودند، و از بین آثار این هنرمندان زن 37 اثر، انتزاعی بود.
در بی نیال سوم 1555 هنر مند و تعداد آثار رسیده 2356 اثر و تعداد پذیرفته شدگان 589 نفر و آثار پذیرفته شده 720 اثر و تعداد زنان شرکت کننده 789 نفر بوده اند و زنانی که آثار شان پذیرفته شده بود 212 نفر بودند که از این مجموع 64 اثر انتزاعی بود.
در بی نیال چهارم تعداد شرکت کنندگان 1388 هنرمند، تعداد آثار رسیده 2753 اثر؛ از این تعداد 342 نفر به همراه 417 اثر به نمایشگاه راه یافتند و تعداد زنان شرکت کننده 725 نفر بودند که 109 تن از آنان آثارشان پذیرفته شده بود.
البته هیچ کاتالوگ ویا کتابچه تصویری از بی نیال چهارم منتشر نشده است.
بنابراین در بخش بعدی این رساله نیز به آثار مربوط به این بی نیال نیز پرداخته نشده است.
در بی نیال پنجم کل شرکت کنندگان 1371 نفر بودند، تعداد آثار ارائه شده نیز 5290 اثر بود که از این میان 832 نفر زن بودند، و در نهایت آثار 120 هنرمند با مجموع 153 نقاشی به نمایشگاه راه یافتند.
از این آثار راه یافته تعداد 53 نفر زن بودند.
تعداد 20 اثر انتزاعی توسط زنان در این دوره ارائه شده بود.
در بی نیال ششم 187 اثر از 138 هنرمند در دو بخش مسابقه و مدعوین به نمایش در آمد.
از این تعداد، 56 نفر از هنرمندان شرکت کننده زن بودند و از بین آثار این زنان شرکت کننده 24 اثر انتزاعی در بخش مسابقه ارائه شده بود.
و 15 اثر انتزاعی هم در بخش مدعوین.
پیشگفتار: مسأله و امور مربوط به زنان همواره به خصوص در سه دهه اخیر از بحث انگیزترین مسائل روز بوده است.
حضور زنان در هنرهای تجسمی نیز- چه به عنوان هنرمند چه به عنوان سوژه از بحث های جالب توجه بوده است که چندان به آن توجه زیادی داشته اند.
حضور زنان در حیطه هنر ایران موضوعی است که چندان به آن به طور علمی و پژوهشی پرداخته نشده.
علت انتخاب این موضوع شاید پژوهشی هر چند کوچک و ناچیز در این حیطه بوده است.
در هنر معاصر ایران و در واقع در نقاشی مدرن و نوگرای ایران عرصه برای حضور هنرمندان زیادی از جمله زنان بسیاری در هنرهای تجسمی ایران و مشخصاً نقاشی شد.
علت انتخاب آثار انتزاعی شرکت داده شده در بی نیال های پس از انقلاب، بررسی آثاری بوده است که در یک مقطع زمانی خاص که شاید بتوان بی نیال ها را «یک فاصله نسبی که برآورد کرده اند برای برای این که در یک اجتماع تحولات و دستاوردهای جدیدی پیدا شود» بر شمرد و در این مقطع مابه صورت یک جا آثاری را داریم که می توان آنها را آخرین تحولات و شاید بضاعت نقاشی ایران در آن مرحله بر شمرد.
به مین منظور تاریخ تحولات هنری دهه های اخیر ایران و دهه های اولیه ورود در رنسته به ایران مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
و پیشینه آثار انتزاعی اولیه هنر معاصر ایران مورد بررسی قرار می گیرد.
همچنین حضور زنان در هنر های تجسمی ایران چه به صورت سوژه و چه به صورت هنرمند، بررسی می شود.
نیز آثار ارائه شده در بی نیال های پس از انقلاب از لحاظ کمی و آماری مورد بررسی قرار می گیرد.
در واقع حضور زنان به لحاظ آماری مورد بررسی قرار می گیردو همچنین آثار انتزاعی ارائه شده به صورت مختصر و در حد بضاعت بررسی خواهد شد و در نهایت هم چهار تن از نقاشان زن و آثارشان معرفی می شود.
در نهایت از تمام کسانی که در این ضمینه از راهنمایی ها و کمک هایشان بهره برده ام خصوصاً از استاد محترم جناب آقای دکتر کشهیر شکن و دیگر اساتید محترم دانشکده نقاشی دانشگاه یزد و کتابخانه و واحد پژوهش و روابط عمومی موزه هنر های معاصر تهران نهایت سپاسگذاری و تشکر را می نمایم.
فصل سوم معرفی چهار هنرمند معاصر و بررسی آثار آنان.
1-3 منصوره حسینی منصوره متولد 1305 تهران.
طراح نویسنده، منتقد هنر نقاشی معاصر.
وی نظریه های قابل توجهی در پیوند کلمه و تصویر و طرح پیدا کرده است و در زمینه خاستگاه اجتماعی کلام هنر، چون ارتباط شناسی و لزوم نقد ادیبانه هنر تأمل هایی دارد.
شناخت اسطوره ها و فولکور ملت ها در نقاشی حلقه ای است از اندیشه های جاری او.
وی در سال 1337 مکتب نشانه شناسی و مبحث زیبایی شناسی خط در نقاشی معاصر ایران پایه گذاری کرد و با شرکت در جنبش غیر زمالیسم در نقاشی معاصر ایران حضوری جدی نقشی مهم را ایفا کرد.
تابستان 1383 و در پایان رهه پنجم حضئر هنرمندانه اش در موزه هنرهای معاصر تهران، فرصتی را فراهم آورد تا به مرور آثارش پرداخته شود.
حسینی با شرکت در 26 نمایشگاه انفرادی و گروهی و با بیش از پنجاه سال فعالیت هنری از چهره های نوگرای ایران است.
فعالیت ها: در بین سالهای 1318- 1327 در مدرسه به عنوان شاعر مطرح بود پس از پایان دوره دبیرستان به دانشکده هنرهای زیبا وارد شد و فراگیری جدی نقاشی را آغاز کرد.
در سال 1328 برای نخستین بار آثار او در انجمن فرهنگی ایران و انگلیسبه نمایش گذاشته می شود و در همین سال از دانشگاه هنرهای زیبا فارغ التحصیل می شود.
در اسفند ماه سال 1333 برای ادامه تحصیل به ایتالیا می رود و در آکادمی هنرهای زیبای رم پذیرفته می شود و اجازه می یابد که در سال دوم نامنویسی کند.
در سال 1335 اثری از او در بی نیال و نیز معرفی می شود.
او از نخستین هنرمندان ایرانی است که توفیق شرکت در این نمایشگاه جهانی را یافته است.
در سال 1336 گالری وانتاجو شهر رم، تعداد 19 تابلوی منصوره حسینی را از 11 آذر ماه (2 دسامبر 1957) به نمایش گذارد.
در همین سال با یکی از آثارش در نمایشگاه هنرهای فیگوراتیو در شهر فردزینونه (ایتالیا) شرکت کرد و مدال طلای این نمایشگاه را به دست آورد.
در سال 1337 به اهتمام انجمن آسیایی ایتالیا نمایشگاهی با عنوان نقاشان آسیایی در رم بر پا شد.
منصوره حسینی با چند تابلو در این نمایشگاه شرکت داشت و یک بورس تحصیلی به او تعلق گرفت.در همین سال تعدادی از آخرین آثارش را برای شرکت در نخستین بی نیال تهران به ایران می فرستد .
در این نمایشگاه یکی از نقاشیهای او با عنوان حیاط رومی از سوی هیئت داوران به عنوان اثری ممتاز شناخته می شود .
در سال 1338 پس از پایان تحصیلی در آکادمی هنرهای زیبای رم، در شهریور ماه این سال به تهران باز می گرددو نخستین نمایش آثار او پس از بازگشت از ایتالیا به اهتمام اداره کل هنرهای زیبای کشور از 4 تا 12 آذر ماه در تالار رضا عباسی برگزار شد.
از جمله شرکت کنندگان در دومین بی نیال تهران بود نقاشیهای در زمره آثار ممتاز شناخته شد.
در سال 1341 در سومین بی نیال تهران علاوه بر آثار انتزاعی یک نقاشی فیگوراتیو در موضوع حمام زنانه ارائه می کند و موفق به کسب امتیاز می شود.
در فروردین ماه این سال به اهتمام اداره کل هنرهای زیبای کشور، مجموعه ای از آثار نقاشی و سرامیک او در تالار فرهنگ، تهران به نمایش در آمد.
هنرمان بر پایه این نمایشگاه کرم امامی، روزنامه نگار و منتقد هنری، نقدی به آثار منصوره با عنوان «خطبدون ارتباط» می نویسد.
«بشخ عمده نمایشگاه شامل آثاری است که من آنها را انتزاعی می نامم و در آنها عناصر عمودی، افقی و منحنی خط گونی به مار رفته اند [........] خانم حسینی ترانه های کونی اش را با ارکستراسیون رنگها می سازد و سرانجام به تنظیم انتزاعی می رسد که شباهت زیادی به مارهای گذشته اش دارند.
با این تفاوت در او عناصر خوشنویسی ورنگهای درخشانتر، زردها، نارنجیها و آبیهای روشن را به کارش اضافه کرده است، نکته دیگر که باید بیفزایم این است که زم های ساده و خالص خط کوفی و در فضای پیچیده رنگ های خانم حسینی بیشتر دچار ضعف شده اند تا قوت، در این کارها بین هسته و رشد آن هماهنگی وجود ندارد.
شاید خطوط کوفی باید در فضای منظم تر و هندسی با نیروی بیشتری ظاهر می شدندو شایر پیچ و تاب خط نستعلیق با کارهای خانم حسینی سازگار تر بود.
خانم حسینی سازگار تر بود.
(کریم امامی- کیهان اینترنشنال.
7 آوریل 11963 در سال 1343 در چهارمین بی نیال تهران شرکت می کند و در سال 1345 در پنجمین بی نیال تهران اثری انتزاعی با عنوان سفر تکوین Genesis ارائه می کند.
در این بی نیال آثار هنرمندان معاصر ترکیه و پاکستان نیز معرفی شده بودند.
در سال 1352 هفرمان با گشایش نگارخانه منصوره حسینی مجموعه ای از آثارش را در آنجا نمایش می دهد.
در سال 1370 در اولین بی نیال در پس از انقلاب شرکت می کند.
در سال 1371 جدیدترین نقاشیهای خود را با عنوان جلوه و جمال طبیعت در نگارخانه شخصی اش به نمایش گذارد.
در سال 1372 در بی نیال دوم شرکت می کند.
در سال 1374 در سومین بی نیال شرکت می کند.
در سال 1376 در چهارمین «تجلی احساس» (نمایش منتخبی از آثار زنان ایران، در فرهنگسرای نیاوران برگزار میشود و اثری از خانم حسینی با عنوان کفشهایم در آن حضور داشته.
و در دی ماه همان سال در چهارمین در سالانه نقاشی ایران شرکت می کند.
در سال 1377 از از 4 تا 21 خرداد ماه نمایش مروری بر دمده های کار او که شامل 200 اثر است در فرهنگسرای نیاوران برگزار می شود.
در سال 1379 در پنجمین بی نیال نقاشی ایران که در محل موزه هنر های معاصر برگزار شد.
شرکت کرد.
در سال 1383 در موزه هنرهای معاصر- به مناسبت پنجمین نمایشگاه پیشگامان هنر نوگرای ایران، منصوره حسینی برگزار شد.
منصوره حسینی، نقاشی می شناسیه که همواره در گرایش تصویری (فیگوراتیو) و انتزاعی (آستره) را به سوط موازی .
در ارتباط با هم دنبال کرده است.
در نقاشی گلها، منظره ها و تک چهره ها از آموخته هایش از سنت تصویری مدرن غرب بهره می گیرد و در ترکیب بندی های انتزاعی و نیمه انتزاعی تمایلی آشکار به استفاده از عناصر سنتی ایران مانند خط و میخهای موزون دارد.
آنچه این رویکردهای ظاهراً متناقض را در اساس به هم ربط می دهد حس شاعرانه شناخت زبان نقاشی و بویژه توانایی ستئانی او در گزینش و هماهنگ سازی رنگها است.
در واقع برای ادبیات اهمیت دارد، موضوع و انگیزه نقاشی هر چه باشد یک دسته گل، یک نام مقدس، یک بیت شعر، یا حتی یک خاطره، به اعتقادار هنرمند نقاش کسی است که با زبان رنگ و خط، نورد سایه ریتم و حرکت، احساس و دریافت و تأثر از دیده ها و شنیدنی هایش سخن م یگوید.
بر اساس این اعتقاد است که در او آگاهانه بین در قطب انتزاع و شکلنمایی نوسان دارد و در هر حال با نقاشی خود معنایی را در هستی می جوید.
شالوده بینش هنری و شیوه کارش در سالها لهای اتاقش در رم ریخته شد.
حسینی در هنگام ورود به رم خود را در فضایی از طیفهای متنوع از گرایشهای رئالیستی، اکسپرسیونیستی و انتزاع دید و حقانیت زبان تصویری یا انتزاعی در هم جا مورد بحث و مجادله بود.
بسا هنر جوی جوان و مشتاق که در این جو طوفانی دچار سردرگمی شدند و یا در راهی گام نهادند که به ظاهر هموار می نمودو اما منصوره با اتکا به تواناییهای خویش و با کوشش پیگیری توانست سکویی استوار برای پرش بسازد.
او مکتب رم یا شخصاً از نوعی اکسپرسیونیسم معتدل آغاز کرد.
بی شک، روش تعلیم متداول در آکادمی رم نیز از این نقطه حرکت کردندم اما توافق احساس او با زیبایی شناسی مکتب رم نیز در این امر دخیل بود.
مبانی این زیبایی شناسی در آثار مافایی شکل گرفت، مافیایی با نگرشی شاعرانه زیبایی یک دسته گل پژمرده، یک خانه متروک و یا یک منظره بی آب و علف را کشف می کرد و فرم اشیاء در لفافی از رنگ های پرطنین می پوشاند.
این کیفیت رنگ ها بود که به تجربه بصری از حالت سودایی می بخشید سبک تنزلی و تلفرنی آزاد و کمابیش اکسپرسیونیستی او را بسیاری از نقاشان رمی ادامه دادند.
منصوره حسینی به زودی با چنین رویکردی در نقاشی تصویری فانوس شد ولی در همین حال از مطالعه کار استادان دیگر میز غفلت نکرد.
روش ساده سازی از کیفیتهای رنگ، و تجربه رنگ گذاری ضمیمه این امکان را برای او به وجو آورد که از بازنهایی ظاهر طبیعت فراتر رود.
اما نکته مهمتر این است که او آن رقه ها را با طبع شاعرانه خویش وفق داد.
بدین سان خانم حسینی هنگام اقامت در رم، خود را به عنوان یک نقاشی حرفه ای معرفی کرد و شماری از استادان و منتقدان هواخواه نقاشی تصویری کار او را ستودند.
فوسانی تقاشی و منتقد نوشت رنگ آمیزی او بسیار غنی و گوارا استو در ترکیب کارهای او بر زمینه رنگ های غلیظ و محکم استوار شده و اولین رنگ ها عواطف شاعرانه نقاش را توجیه و تفسیر می کند.
مضامین کارهای او همه خیال انگیز و موزون است.
در نتاتروکی نوشت: به نظر می رسد که منصوره، نقاش آینده دار ایران و میهمان عاشق رم، هوشمندانه از مکتب رم بهره گرفته و حال و هوای نقاشی ما را با پیچیدگی تزئینی و خیال هنر ایرانی در آمیخته است.
منصوره حسینی در سال آخر اقامتش در رم به دیدار ونتوری رفت و نقاشیهایش را به او نشان داد ونتوری استاد دانشگاه رم و منتقدی با نفوذ و هواخواه هنر انتزاعی بود.
او در اظهار نظری که قاطع نقاشی حسینی را پنجاه سال عقب تر از جریان هنر معاصر دانست و استفاده از خط کوفی را به وی توصیه کرد.
سخن استاد پیرتکان دهنده بود، چراکه تلویحاً تمامی کوششها و موفقیتهای نقاش جوان را زیر سوال برد.
ظاهراً پس از این رویداد بود که منصوره به نقاشی انتزاعی در کاربرد خط روی آورد.
خود او بارها از این ملاقات و توصیه و تنوری با چنین جملاتی یاد کردن است: خط در نقاشی ایران با سخن و شوری آغاز شد.
واقعیت این است که منصوره حسینی پس از بازگشت به ایران شکل های شاده و خطوط منحنی و زاویه دار را که شباهتی با عناصر خط گونی داشتند و در ترکیب بندی های انتزاعی خود به کار می برد.سه نمونه از اینها را همراه با نقاشی تصویری اش در تالار رضا عباسی به نمایش گذاشت(1338) نقاش در این رویکرد انتزاعی نه هوشمندانه از تجربه تصویری خود بهره گرفته بود.
ابرها خانه ها و درختان به سطوح رنگی اننتزاعی تقلیل یافته و مانند قطعات کاشی در کنار هم نشسته بودند.
در واقع اساس طرح و رنگ آنها همانی بود که در نقاشی های تصویری دیده می شد.
ولی این نقاشی های انتزاعی نکته دیگری را هم اثبات می کردند ، منصوری همچنان در جو هنری رم نفس می کشید.
اوایل دهۀ 1340 بسیاری از نقاشان ایرانی استفاده از سنت خوشنویسی منصوره نیز که خود را در این زمینه پیشگام می دانست، بر ان شد که عناصر خط گونی را با وضوح بیشتری در نقاشیش به کار گیرد.خود او را در همان زمان نوشت : آنچه از خطوط کنونی گرفته ام، خود خطوط و بلعکس برگردان کامل آنها نیست [...] خواسته ام تا حرکت آنها، تکرار، سکوت و ترکیب بندی آنها و رنگ هایی که تاب وجود آنهاست حالتی به خود بگیرند.
آرامشی را نشان دهد ظیا از جزئی وحشت انگیز بگریزند .
به تاریکها وروند و محو شوند و یا در نورهای غبارشنا کنند با گویای حالتی مانند نماز و دعا باشند یا رقصی غمگینی را بنمایند .
من نقاشی آبستره نیستم.
تنها سعی کردم تا نوع موجود داشته ام را عوض کنم.
از این نوشته چنین استنباط می شود که به امکانات بیانی و نه کارکرد تزئینی حروف و کلمات دل بسته است و در واقع برای که به صراحت طبع و با انگیزه های شاعرانه نقاشی می کند، نشانه های انتزاعی همان ارزش القاء کننده صور واقعی را دارند.