گرچه ظهور اسلام آغاز مرحله ای تازه و بی نهایت مهم را در تاریخ جهان به ثبت رسانده است ، ایالات فتح شده بیزانسی و شاهنشاهی فرسوده ساسانی ، میراث فرهنگی عظیم بر جای گذاشت که تاثیر آن تا چندین سده بعد در جهان اسلام دوام یافت.در واقع تا جایی که به هنر مربوط می شد ، این هر دو میراث ، میزانی بنیادی بود ، و اهمیت آن در ابتدا فقط با اعمال نفوذ تفکر سامی و بعدها تا اندازه ای با نقشی که سبک وشیوه غیر تصویری شرق ایفا می کرد ، برابری داشت ، رواج این گرایشهای گوناگون و متفاوت ، با پذیرفتن خط عربی ، که یکی از انواع بیش از هر چیز دیگر عامل سبکی ممتاز در هنر جهان اسلام شد ، با هیچ یک از عوامل ویژه نژادی یا سیاسی درون خود برخورد نکرد ، مگر با وابستگی های عقیدتی.
خلفای راشدین در مدینه مستقر بودند ، ولی خیلی زود معلوم شد که این شهر ، گر چه به عنوان مرکز ایمان مذهبی جایی مطلوب بود ، ولی برای چایتخت اداری دولتی که ظرف دودهه به امپراطوری عظیمی تبدیل شده بود چندان مناسب نیست.
و آنگاه که گروهی از مردم به اقامت در یک محل عادت کرده ، زندگی فرهنگی با شرایط شهری و شهرنشینی به وجود آورده بودند ، دیگر امکان نداشت که زندگانی کهنه اعرابی که بر اساس تنوع طلبی و تا حدود زیادی بر پایه سود جویی ناشی از غارتها و چپاولهای همسایگان ثروتمند و شادکام خود بنیان شده بود ادامه یابد.در نتیجه پایتختی نوین و روشی تازه برای گذراندن حیات امری ضروری شد.
این پایتخت جدید مدتی بیش از یکصد سال در دمشق ، که امروز سوریه نامیده می شود ، قرار داشت و در همین منطقه نخستین شکوفایی هنری که می توان آن اسلامی ، یعنی حامی خویش «اموی» گرفت.
ما از هنر فلز کاری ، نساجی ، یا تذهیب کاری عهد اموی – یعنی همین هنری که بعدها به گونه خاص اسلامی شد.
عملاً هیچ اطلاعی نداریم ، اما با توجه به ظروف سفالین ، سوای ظروف بدون لعاب که صرفاً جنبه استفاده عمومی داشته ، می توانیم فقط کوزه های نسبتاً بزرگ با پوششی لعابی قلیایی آبی یا سبز را که ابتدا بوسیله پارتی ها بوجود آمده بود.
نمونه ای از آنها که اینک در موزه دمشق است کوزه ای است که خطوط کوفی بر آن نقش بسته و بر اساس مدارک باستان شناسی ، آن را متعلق به سده هشتم میلادی می دانند.
معمترین این بناها قبه الصخره ، مسجد الاقصی د راورشلیم ، مسجد اعظم دمشق ، چند شهرک و دژ مسجد قبه الصخره در 65 ه.
به وسیله خلیفه عبدالملک پایه گذاری و تکمیل شد.
مسجد الاقصی نیز به دست عبدالملک ساخته شد ، ولی بعدها چندین بار مورد تجدید ساختمان قرار گرفت و امروز از بنای اصلی و نخستین آن اندکی بیش باقی نمانده است.
ساختمان مسجد اعظم بوسیله خلیفه ولید آغاز و به پایان رسید.
کلیه این بناها و ساختمانهایی تاریخی ، زیبا و قابل توجه است ؛ مساجد به خاطر معماری و تزئینشان ، که غالباً موزائیک کاری است ، شهرها به خاطر طرح و نقشه ، کاخها به دلیل گچبریها و نقاشی ها و نقاشی ها ، و پرتویی که ماهیت و وضع زندگی معاصرشان می افکنند.
نقشه قبه الصخره هشت ضلعی ، یا بیشتر شامل یک هشت گونه ، یا بیشتر شامل یک هشت گوشه بسته بیرونی است که دو هشت گوشه باز استوار بر ستونها را در بر می گیرد.بر فراز اینها قبه ای روی ساقه ای بلند ودایره شکل بنا شده است.
این نقشه نمایشگر کاری زیباست که قبلاً در دنیای بیزانس عهد یوستینیانوس ، در کلیساهایی مانند سن سرگیوس و با کوس قسطنطنیه و سن ویتاله در راونا راه تکامل را پیموده بوده است.
مسجد الاقصی در اورشلیم ، ظاهراً در اساس ، شکل تالار عظیم ستون داری داشته است.
با آنکه ستونها و سر ستونهای بیزانسی است تصور کلی نوینی از معماری اسلامی را نشان می دهد.
مسجد اعظم دمشق با وجود بازسازی وبازگرداندن آن به شکل نخستین و ترکیب اصلی کمتر دست خوش تغییر شده است.بنابراین ، با آنکه جهت ساختمان را تغییر داده اند ، بسیار شبیه کلیساهای معمولی مسیحی در آمده و به جای آنکه محراب در انتهای شبستان جای گیرد در مرکز یکی از اضلاع طولی طولی قرار گرفته و دست آخر صحن وسیع حیاط جلو ، که از ایوان کهنه گرفته شده، رو به روی محراب قرار دارد ، و یکی از اضلاع آن سر در طویل خود مسجد را تشکیل می دهد .باز هم سرستونها و پوششهای مرمرین از نوع بیزانسی است و تصور می رود که موزائیکها بیشتر مدیون قسطنطنیه باشد.
معماری های غیر مذهبی بیشتر بر جای مانده ، و اخیراً یک شهر کامل ، که ظاهراً تاریخ آن به عصر اموی ها می رسد ، در انجار واقع در مرزهای بین سوریه ولبنان ، بین جاده دمشق به بیروت ، کشف شده است.بی تردید از این شهر به عنوان یکی از منازل بین راه سراسر این جاده مهم بازرگانی استفاده می شده است.
نقشه شهر مانند نقشه یک اردوگاه رومی مربع مستطیل است ، و درمرکز هر یک از چهار ضلع آن مدخلی یا دروازه ای دیده می شود.
دروازه ها به وسیله خیابانهایی به یک گذرگاه چهار شاخه در وسط به یکدیگر می پیوندد.
شکل بیرونی این دژها و کاخها ، از بسیاری جهات به یکدیگر شبیه است زیرا دیواره های کاخ نیز با برجهای نیم دایره پشتیبان تقویت می شده ، البته محوطه درون حصارها کوچکتر بوده است.
به احتمال قوی ، مهمترین این کاخ ها ، کاخ مشروطه بوده ، زیرا سطوح دیواره های بیرونی آن با روشی کامل و استادانه تراشیده شده ، در حالی که دیواره های بیرونی دیگر کاخها ساده بوده است.
زمان کشف این کاخ ، تاریخ بنای آن را سده های سوم و چهارم میلادی دانسته اند.
طرح کلی کاخ مشاطه را از کاخی دیگر به نام قصر الطوبی اقتباص کردند که کرسول آن را از جمله بناهای همان دوران ساخت قصر مشاطه می داند.
اگرکاخ مشاطه را به خاطر سنگ نگاره هایش کاخی برجسته می دانند قصر «خربه المفجه» نیز به خاطر کفپوشهای موزائیک و تزئینات گچ بری فراوان ، که زمانی بخشهای درونی کاخ را آراسته بوده ، به همان مقیاس اهمیت دارد.
بیشتر موزائیک های رسمی ومحافظه کارانه است.
مهمترین نقاشیهای غیر مذهبی بر جای مانده از اموی ها ی سوریه آنهایی است که در کاخ عمرا قرار دارد.
چند اتاق این کاخ کوچک مزین به نقاشی بود ، که خصوصیات تزیین هر اتاق به گونه ای قابل ملاحظه با اتاقهای دیگر تفاوت داشت.
طرح عمده درون لچکهای نقش الماسی با تصاوی حیوانات یا مشابه آنها آرایش شده بود.
بر دیوارهای اتاقی دیگر تصویر شکارچیان وتصاویر تمثیلی دیده می شد ، در حالی که باز هم در اتاقی دیگر اندامهای برهنه زن و مرد را در حال شستشو تصویر کرده بودند.نقوش این اتاق از نقوش اصلی هلنی گرفته شده ، وی تصور می رود که اندام زنان فربه ایده آل زن زیبا در میان اعراب باشد.
زمانی که قصر عمرا برای نخستین بار کشف شد ، حالت محافظه کارانه بیشتر نقاشیها ، چنین گمانی را ایجاد می کرد که آثار متعلق به زمانهای بسیار دور اولیه بوده است ، ولی بعدها تاریخ آن به سده هشتم میلادی نسبت داده شد.
کاخ عمرا و نقاشی های آن می بایست یکی از آخرین آثار ساختمانی پیش از پایان دوره خلافت اموی ها وانتقال پایتخت به عراق باشد که زیر چتر حمایت این سلسله بنا شده است.
دوران عباسی کاخ شکاری با عظمت اخیضر ، نزدیک کربلا حدود 120 میل به سوی جنوب وجنوب غربی بغداد است .نقشه این کاخ مربع مستطیل ، با دیوار بلند بیرونی و پشتیبانی برج وباروهای دو پهلو باستیون به شکل نیم دایره ، و مدخلی در میان هر یک از اضلاع ، بدین ترتیب همان نقشه ای که اموی ها برای بنای شهر انجار پیاده کردند.
این بنا که در غربت صحرا دور از هرگونه زندگی وحیات بر پای ایستاده ، به گونه ای شگفت انگیز بر بیننده تاثیر می گذارد.
ناحیه وسیع مسکونی به چندین حیاط تقسیم بندی ، و هر یک با اتاقهایی باریک که کرسول آنها را «بیت» می نامد محصور شده بود.
اتاقهای کاخ اخیضر با طاقهای ضربی پوشیده شده و در انتهای غربی آن تالاری با مدخلی طاقدار و سخت تاثیر گذارنده.
طاقها و طاقنماها همه بیضی شکل بود.
از تزئینات داخلی اخیضر هیچاطلاعی نداریم ، زیرا آثاری از گچبری و نقاشی بر جای نمانده است .
همچنین چند قطعه نقاشی دیواری در سامره کشف شده است.این تزئینات بخشی از حرم نخستین کاخی را که به دست خلیفه معتصم بنا شده و به جوسق خاقانی شهرت داشته ، زینت داده بود.
موثرترین آنهاگچبری نگاره ای عظیم با تصویر پرندگان و حیوانات بود.
همچنین تصاویر بزرگ حوریهای دریایی و دختران رقصنده ، که برخی از آنها در میان قوسهایی مشابه آنچه بر ظروف سیمین عهد ساسانی دیده می شود ، نقش بسته است ، با وجودی که مجموعه بسیاری از نقش مایه های ، تصاویر قطعاً باید از هنر هلنی اقتباص شده باشد ، همه تقریبا به روئش ساسانی از روبرو تصویر شده است.
سبک نسبتاً سنگین نقاشی ها و تسلط رنگهای قرمز وآبی روشن هم در اصل ساسانی بوده است.
مسجد اعظم که به فرمان خلیفه متوکل با آجر پخته ساخته شد ، به مراتب تماشایی تر است.
نقشه آن همان نقشه متدوال زمانهای اولیه بوده ، یعنی حیاطی وسیع با اندرونی (حرفخانه) واقع در انتهای یکطرف حیاط ومنطقه مسقف کوچکتری در انتهای دیگر.
شاید دیوارهای بیرونی مزین به موزائیک بوده ، زیرا در هنگام حفاری تکه های موزائیک بدست آمده ، ولی چیزی قابل توجه در آنجا باقی نمانده بود.
مسجد بر مبنای همان نقشه مسجد سامره با مناره ای شبیه به آن و شیب مار پیچی بنا شد ، که اندکی کوچکتر از آن دو دیگر بود.مدت زمان کوتاهی از این بنا استفاده شد ، و امروز ، هر دوبه صورت ویرانه های بسیار تاثیر گذارنده موجود است.
میتوان ظروف سفالین .دیگر اقلام کوچکی را که در ویرانه های آن پیدا شده دقیقاً تاریخ گذاری کرد.
یکی از گسترده ترین سبکهای سفال گری دورانهای نخستین ، آرایش نقش برجسته بر روی سفال بود.دوگونه متفاوت از این سفال ها موجود است: اولین مشهور به ظروف «باربوتان» است، که معمولاً ظروفی بدون لعاب و آرزایش به شکل خمیری نازک روی آن به کار برده شده است.
گونه دوم آرایش قالبی است ، که با دقت و ظرافت بیشتر از گونه نخستین عمل آورده می شده است.طرح نقوش هندسی و گل و گیاه سنتی معمول بوده ، و درمیان چند نمونه نیز خط نوشته مشاهده شده است.
گاهی هم ظرفهایی را که با روش قالب گیری آرایش داده اند لعاب سربی سبز رنگ یا زرد و حتی جلا می دادند.
نمونه هایی از این گونه ظروف را در بسیاری از حوزه های حفاری شده کشف کرده اند ، و مصر و بین النهرین مرکز تولید این اشیا بوده است ، نقوش روی این ظرفها از چین الهام گرفته ، زیرا بسیاری از آنها دارای خصوصیات ظروف شرق دور است ، ولی نقشهای ظرفهای دیگر محافظه کارانه و به سبک بومی آراسته بود.اغلب این طرحهای دقیق ظریف بسیار دوست داشتنی وقشنگ مینمود ، و در این طبقه بندی سبکی واقعا پر اهمیت را در زمینه سفال گری اوایل اسلام می رساند.
گونه دیگر سفال دارای بدنه قرمز به جای بدنه سفید نخودی رنگ است ، که بخشی از تزئینات آن با لعابهای رنگ دار و بخشی دیگر با روشی به نام زیگرافیتو کار شده است.
ابتدایی ترین کار جلا دهی چند رنگی با تسلط رنگ عقیق گون غنی ، همراه با سایه های زرد وقهوه ای بوده است.
نقش مایه تزئینات نمونه های نخستین عمدتاً سبک ساسانیان، بویژه نقش مایه برگ نخل و دوباله های ساسانی بدون تصویر حیوان یا پرنده نقشی عامه پسند بوده است.
مهمترین هنری که از بین النهرین به آن سوی دریاها رفته بنای مسجد جامع ابن طولون قاهره است.
نقشه این مسجدبه پیروی از همان طرح مساجد صحن دار نخستین در بین النهرین همچون در مسجد سامره ، اقتباص شده ، ولی فقط پنج شبستان رو به قبله یا در سمت مهراب دارد.
گچ بری های کم برجسته با کیفیت بسیار بالا دیوارها را زینت داده است.
نمونه های قوص نوکتیز را به میزانی وسیع درمسجد ابن طولون میبینیم ، که چند سده پیش از معماران گوتیک سرزمینهای غرب ، ساخته شده است.
گچبری ها با مهارت بسیار ودرکی فوق العاده به کار برده شده ، زیرا تاقگانهای ابن طولون چیزی است با زیبایی بسیار زیاد، بلکه دقیقتر ، خطوط رسمی گچبری هایی که دیوارها را مزین کرده به همین میزان شادی آور است.
بین النهرین دوران برتری سامره تا جایی که به کارهای هنری ارتباط دارد ، درخشان ترین دوره تاریخ اسلام بود.
با دقتی کافی ، باید گفت که مهمترین اثر هنری بر جای مانده از این سالها که به دست ما رسیده ومیتوان با قاطعیت آن را به بغداد اختصاص داد ، شکننده ترین ماده یعنی کاغذ است.
هم اینک مجموعه قرآنی نگاهداری می شود که در 1000 م/378 هـ در بغداد کتابت وتذهیب شده است.
این قرآن با حروف بینهایت زیبای نسخ نوشته شده ، که روی بسیاری از صفحات مقابل آنها نقش های تزئینی برای متن وتذهیب ، به شکل طرحهای مستطیل با شطرنجی مشابه یکدیگر کار شده است.
یکی از زیباترین محرابهای سده دوازدهم میلادی تصاویر انسانی نقشی بسیار با اهمیت در تزئین محراب ایفا کرده است.
ضمنا می توان به مجسمه های سنگی که کلیسای جامع ارمنستان را زینت بخشیده و در جزیره آختامار ، در دریاچه وان قرار دارد ، توجه کرد.
خویشاوندی وپیوستگی نقش مایه نقاشی های سامره و پیکره های سنگی آختامار رادر کنده کاری های روی آج نیز می توان یافت که بین سده های دهم و دوازدهم میلادی در بین النهرین می ساختند ؛ مهمترین آنها ساقرهای شاخی است که اولیفانت نام دارد.
تعدادی تصویر برای کتابهای غیر دینی درسراسر بین النهرین ساخته شده که کیفیتی واقعاً برجسته داشت.
نمونه هایی از کتابهای مصور نسبتاً محدود ، وشامل رسالات پزشکی ، کتابهایی درباره حیوانات ، چند جلد غزلیات ، و مهمتر از همه آثاری است که ماجرای یک قهرمان را گزارش می کند و در (مقامات) جنگ الحریری گردآوری شده است.
نمونه های کتاب اخیر جذابیت خواص دارد ، زیرا دارای موضوعی هجوآمیز وتصویرهای شادی انگیز است.اولین مکتبی که بتوان تاریخی دقیق وقطعی بر آن نهاد نسخه ای از آثار جالینوس است که هم اینک در کتابخانه ملی پاریس نگاهداری می شود.که براستی کار یبرجسته وآلی است ، صورتی را نشان می دهد که هاله ای همچون هلال ماه آن را فرا گرفته وماری گرداگردش حلقه زده است.
اصل هر دونقش از یک مجموعه کهنه بین النهرین گرفته شده ، ودر طرحهایی برجسته دروازه زیبای تلسم بغداد بنا شد نقش همین اجرا را تکرار کرده اندکه متاسفانه منفجر شد.
نسخه دیگری از آثار جالینوس دروین نگاهداری میشود که بسیار شبیه بدین نسخه بدیع تا اندازه ای بی روح است ، گویا اندکی پس از آن نسخه برداری شده است.
یکی از کتابهای محبوب آن سده «مقامات» یا جنگ حریری است.
در این کتاب ماجراهای قهرمانی به نام ابوزیدالسرّوجی رادر سرزمینهای گوناگون و حوادثی که بر اوگذشته شرح می دهد.
از این کتاب بسیار با اهمیت وبرجسته سه نسخه باقی مانده که هر سه در کتابخانه ملی پاریس موجود است.گرچه نسخه چهارمی نیز در سن پیتر زبورگ ویک نسخه پنجم ، که سخت صدمه دیده در استامبول وجود دارد.
نخستین آنها که محتملاً می بایست در صده سیزدهم میلادی/هشتم هجری تاریخ گذاری شده باشد به شیخ واسط حریری شهرت دارد.
کلیه تصاویر در حاله ای از نوع هنر بیزانس قرار دارد.
چهره ها هم بیشتر ایرانی است وبه جزئیات توجهی شایسته مبذول داشته اند.
مهمتر این واقعیت است که هنرمند کوششی بیشتر برا یسه بعدی کردن پس زمینه به کار برده است.
نقش درختهای تقریباً سنتی ، طرزی که اشخاص در میان دو دشت محصور شده اند .
وحالتهای انواع چهره ها گواه بر میراث آن است ، ولی در بعضی طرحها ، همچون جزایر شرقی ، یکآمیختگی نوین ، یک منظره تازه دیده میشود ، و این صحنه را باید دست کم جزو مرحله ای بسیار پر اهمیت در گسترش نقاشی منظره سازی در هنر اسلامی تلقی کرد.
با وجودی که تذهیب کاری کتابهای خطی زیباترین واصیل ترین هنر این عصر در بین النهرین را تشکیل می دهد ، اشیا عالی فلزی نیز به ویژه در شمال ساخته شده است.
یک ظرف برنزی بی نهایت زیبا در اینسبروک نگهداری می شود که با لعاب تزئین شده ، و نام شاهزاده ای ارتقتی که در منطقه ای موصول حکومت میکرده بر آن نقش بسته است.
مهمترین این نمونه ها تنگ دسته داری است که در موزه بریتانیا نگهداری می شود وآنراتنگ بلاکاز می نامند.
مهمترین موطن سفالگران در رقه ، بر کناره بین النهرین ، قرار داشت ، در صورتیکه دمشق مرکز اندیشه وفرهنگ بود.
سفالگران رقه ، زگرافیتو ، ظروف منقوش و قالبگیری شده ، تولید می کردند.سفالگرانی که در آنجا کار می کردند از نمونه های ایرانی پیروی کامل داشتند ،ولی ظروف ساخت آنان سنگین تر وخشن تر وخمیر مایه ها نرمتر و ترد تر بود.
سوریه و مصر طی آخرین سالهای سده یازدهم ونیمه اول سده دوازدهم میلادی / ششم وهفتم هجری ،موقعیت سوریه فاقد هرگونه ثبات بود.
سلجوقیان وصلیبیون ، شهر اورشلیم را تصرف کردند.
از آن تاریخ به بعد سرنوشت سوریه ومصر در یکدیگر تنید وهنر وصنعت این دوکشور دست در دست هم نهاده به جاده ترقی وکمال افتاد.
درمورد سفالگری مهمترین مرکز دورانهای نخستین در شهر وقه ، کنار رود فرات ، حاشیه بین سوریه وبین النهرین قرار داشت.
مهمترین این ها ظرفی بود با بدنه ای شنی رنگ متمایل به سفید با آرایش سیاه ، یا آبی ، یا قرمز متمایل به آبی با نقش زیر لعاب ؛ ساخت کوزه های بزرگ دهان گشاد بسیار معمول بود.
گاه یک طرح ظریف زیگرافیتو با نقش تزئینی .
این واقعیت که ظاهراً درکار سفال رابطه بسیار وجود داشته ، مسئله اسناد دادن به حوزه های مورد کاوش را باز هم پیچیده تر می کند ، و به هیچ وجه نمی توان اطمینان داشت اشیایی که از مراکز گوتاگون بدست آمده، دقیقاً ساخت همان محل بوده است ؛ در این مورد پیکر سوار کاری که به گونه ای استثنایی جذاب است ودر رقه پیدا شده ، صدق گفتار ما را ثابت می کند (موزه دمشق).
این پیکره از خمیری سفید ولطیف ساخته شده ، مانند ظرفهای لک آبی ایران که با لعابهای کرم وآبی پوشانده شده است .
لباس ونوع چهره این پیکره مانند کارهایی که درنخستین سالهای سده سیزدهم میلادی مشخصه ایران بوده ، آشکارا شرقی است.
شاید این تندیس به حمایت یکی از فرمانروایان سلجوقی در صده دوازدهم میلادی ، ساخته ، و شهر رقه از ایران وارد کمرده باشد.
شمار زیادی تکه های شکسته قدحهای گوناگون که آرایشی کاملاً شبیه به یکدیگر دارد ، ولیبا با ابعادی کوچکتر ، از درون تلهای فسطاط به دست آمده است.
علاوه بر نقشهای پرندگان وحیواناتی که به طور متناوب با شیوه زیگرافیتو در جاهای دیگرمورد استفاده قرار می گرفته ، این تزئینات دارای نقش پرندگان بال گسترده یا ساغرهای ساقه بلند نیز بوده که به عنوان مظاهر قهرمانی دورانی مملوک ها استفاده میشده است.
این نقش ها بیشتر روی آثار دیگر هنری، بویژه روی ظروف شیشه ای لعاب دار نیز دیده میشود.
نقش ماهی ، که در جاهای دیگر به ندرت وجود دارد، کاری معمول ومتداول بوده است ، کتیبه نویسی دلفریب به گونه ای مورد استفاده قرار می گرفته که دارای کیفیات تزئینی نباشد.
ظاهرا سوریه همواره مرکز مهم کارهای چوبی، منبت کاری و مرصعکاری بوده است ، در واقع صنایع دستی سوریه در حال حاضر هم پر رونق تر از دیگر سرزمین های دنیای اسلام است ، در موزه دمشق چند صفحه چوبی نگهداری می شود که شاید تاریخ آنها به سده ها ی پیشین وسده دهم میلادی برسد.
از دیگر هنرهای بومی سوریه شیشه سازی است.
مهمترین کار شیشه گری که از دوران رومی ها شناخته شده ، شیشه مینایی بوده است.
در فن این گونه شیشه سازی ، به ویژه در تزئین قندیل بسیار ممتاز با پایه شکم دار بزرگ و بخش بالایی و کمری باریک در میانه ، افتخارات نوینی را با حمایت فرمانروایان مسلمان بدست آورده است.
آثار نخستین را باید به سده سیزدهم میلادی/هفتم هجری نسبت داد ، گرچه اکثر آنها در سده چهاردهم میلادی /هشتم هجری به بعدساخته شده است.
تنگهای بلند وباریک وبطریهای گردن دراز هم با لعابهای مشابه تولید می شده است ؛ بویژه قطعه ای بسیار زیبا و ظریف درشهر وین نگهداری می شود که تاریخ آن به عصر مملوک ها می رسد.کتیبه نویسی به خط کوفی یا نسخ متداولترین آرایش ها بوده ، در مصر نقشمایه ها ، با مفاهیمی که علائم خانوادگی را می رساند ، مانند فنجان وعقاب بال گشوده در میان ترنج قرار گرفته ، غالباً به عنوان بخشی از کارهای تزئینی ، مورد استفاده قرار گرفته است.
مینیاتور سازی مکتب مملوکها ، خشکی خاص وحالتی چوبی داردوبا کارها ی مقدم تر بین النهرین کاملاً قابل تمایز است.
به جای آنکه پیکره ها تضویر افرادی زنده را نمایش دهند ، بیشتر عروسکی جلوه می دهد وحاصل کار قالباً تزئینی است تا تفسیرهای هنری.
ولی ، رنگ آمیزی شاد و زنده و تخیلی ماتیس گونه در آنها برخی از نارسایی های طرحها را جبران می کند.
مهمترین کتابی که در سالهای نخستین فرمانروایی مملوکها ، در مصر وسوریه نسخهع برداری شده ، رساله معروف الجزیری به نام اوتوماتا است.
اصل اینکتاب دیگر وجود ندارد ؛ ونسخه ها احتمالاً بسیار نزدیک به اصل است.
سایر نسخه های مصور که مطعلق به فهرست قدیمی و در بین النهرین بسیار متداول است- «افسانه های بید پای» ، «مقامات حریری» و غیره است.
به علاوه چند کتاب مصور دیگر که یکی از آنها اینکزیر عنوان «ضیافت طبیبان» (دعوات الطبیبه) در کتابخانه آمبروسیان میلان جای دارد.
آغاز مکتب مملوک را دونسخه از «مقامات حریری» متعلق به موزه بریتانیا نمایش می دهد.
دو انسان سرگرم گفت و گو را در اتاقی با پرده های جمع شده نشان می دهد که بی نهایت واقعی است.
رنگها شفاف ومتضاد ولی چهره ها از آنهایی که در کارهای بین النهرین توصیف شده بی حالت تر است.
رنگ آمیزی همان است که در صحنه های سه انسان نشسته در خیمه دیده می شود.وضع پرده ها بر طبق سنتی که بیزانس ، از ابتدای دوران مسیحیت مرسوم بوده است.
صحنه دیگر همین گونه است ولی بیشتر بر مبنای سبکی است که در نسخه دستنویس با دلیان دیده می شود؛ وبعضی از تصاویر تقریباً به صورت تکه هایی از الگو نقش بسته است.
نسخه دست نویس انجیل سوری مکوزه بریتانیا درختها رامی توان قیاس کرد و رنگ آمیزی آن در برابر نوع آثار مملوک ها شفافیت کمتری دارد.از طرف دیگر نسخه ای از همین افسانه ها در کتابخانه ملی نگاهداری می شود که مینیاتورهای آن اساساً تزیینی تر است ، و آشکارا در گروه مملوک ها جای می گیرد.ولی نسخه ای از کتاب تصویر دار حیوانات ، به نام کتاب منافع الحیوان در کتابخانه آمیروسیان میلان موجود است ، که پیشرفت غایی وحد اعلای ترقی دراین سبک را نشان می دهد.
همه سلاطین مملوک ، علاوه بر آرامگاه ، تقریباً مسجدی نیز ساخته اند که همچون مساجد ادوار نخستین ، مسجد جامع نبوده ،بلکه مسجدهایی کوچکتر واز نظر ابعاد فشرده تر بوده ، تا حجاران وصنعتگران بتوانند استادی ومهارت خویش را در معرض تماشا بگذارند.نخستین دست از این گونه مساجد ، مساجدی بود که بیبرس در بیرون شهر ، کنار جاده هلیوپولیس ، بنا کرد.این مسجد از قانون بنای مسجد کوچک مستثنا ویگانه مسجد جامع آن عصر است.
صحن مسجد مستطیل شکل است با یک محراب شش شبستانی وسه شبستان در انتهای دیگر و در سایر اضلا، بویژه مدخل شمال غربی آن تاثیر گذارنده است و هنر حجار را در بهره گیری های مناسب نشان می دهد.
ساختمانهای مصری جملگی عالی و دلپسند بود ، که از آن جمله گورستان شرقی را باید زیباتر و دلپذیر تر از همه دانست.
این بناها چنان کامل و تزئینات آنها چندان ظریف و دلرباست ، که گویی به افراط کاری انجامیده است ؛ و این واقعیت دارد ، مثلاً به تزئینات برجسته کاری هندسی نمای گنبد مسجد قطبیه اشاره می کنیم آثار گر چه واقعاً زیبا و عالی است.نمایانگر حد پایانی سبکی است که بدون بروز یک انقلاب یا تغییری آشوبگر، ترقی می کند.می توان گفت که همه اینها نشان از به پایان رسیدن داستان هنر در مصر دارد، زیرا سلطان عثمانی سلیم اول بر مصر مسلط شد و آخرین بنایی که بعدها بر پا شد ، مسجد سلیمان واقع در ارگ بود ، بر اساس طرح قسطنطنیه ، با سبکی نوین که آن هم تا حدی ا زروی نقش اصلی بیزانسی تقلید شده بود .