برای هدایت عملکرد شاخصهائی ارائه گردیده است که مهمترین آن بهرهوری و برخورداری مدیران از دانش فنی و دانش علم مدیریت و تجربه و آگاهی از بهرهوری میباشد سپس ارزیابی عملکرد در فرآیندها متفاوت میباشد. در ارزیابی عملکرد اگر عملکردها بصورت کمی باشد محاسبه آن و ارزیابی آن خیلی آسان خواهد بود برای بهتر به نتیجه رسیدن در نظام شایسته سالاری ارتقاء عمودی و پرهیز از ارتقاء و انتصابهای افقی است و مدیران از ردههای پایین و میانی به سطوح مدیریت کل و مدیریت ارشد نایل آیند و این مهم رعایت عدل و انصاف هم میباشد. بطوریکه در ارزشیابی عملکرد به آن توجه خاص گردیده و یکی از مبانی اساسی عملکرد میباشد و انتظار می رود در ایران هم انتصابها بر اساس شایسته سالاری و براساس تجارب و علم و فنون و علم مدیریت و ارتقاءهای عمودی از پایین به بالا بصورت پذیرد و از انتصاب افرادی که دارای تجربه و علوم و فنون و علم مدیریت از همان شغل نیستند بخصوص در سطح مدیران جزء مدیران کل و مدیران ارشد پرهیز شود و حتی شایسته است در این خصوص سازمان مدیریت برنامهریزی کشور الگوهای کاربردی و راهبری را بطور جدی بکار ببرد تا شاهد بکار گماری مدیران خلاق، با تجربه و برخوردار از علوم و فنون و علم مدیریت در همان رشته و رسته شغلی باشیم. که در این قسمت با دیدگاههای نوین در مدیریت عملکرد و ارزیابی عملکرد و بررسی راهکارهای متفاوت انتظار میرود مدیریت عملکرد بهینه را همه شاهد باشیم.
ضرورت بهرهوری
چون مدیریت عملکرد بخش کلیدی از مدیریت بهرهوری میباشد و برای رسیدن به هدف بهرهوری باید از یکی از زیر مجموعههای آن یعنی بهبود عملکرد استفاده کرد لذا در این قسمت هدف اولیه که همان بهرهوری میباشد مشخص و سپس یکی از راههای رسیدن به این مهم یعنی مدیریت عملکرد بررسی میگردد.
بهبود بهرهوری
شاخص بهرهوری =
حجم کار
شماره کارکنان
بهرهوری همیشه یک موضوع استراتژیک کشورها بوده به هرحال این فرصت برای سازمانها وجود دارد که بتوانند بهرهوری خود را افزایش دهند که امید است در آینده نرخ بهرهوری در کشور ما چند برابر نرخ آن در گذشته باشد این پیش بینی صرفاً یک حدس نیست زیرا، میدانیم که سرمایهگذاری و تکنولوژیهای نوین در بهبود بهرهوری موثر خواهندبود. در ایران میانگین شاخص بهرهوری در سالهای 55 – 45 در حدود 65/1 بوده یعنی به ازای هر واحد سرمایهگذاری 65/1 = GDP کشور افزوده شده است در حالی که در سال 1379 این شاخص به 64/0 تنزل پیدا کرده است.
لذا واکنش به مسئله بهرهوری باید کاملاً عاقلانه و محتاطانه صورت گیرد بهرهوری به عوامل متعددی بستگی دارد صرفاً نمیتوان انتظار داشت با اجرای یک برنامه خاص تغییر بسیاری در بهرهوری سازمان و نیروی انسانی بوجود آید.
برای بهبود بهرهوری در برنامهریزی استراتژیک توصیههائی بشرح ذیل وجود دارد.
1 – از تجربیات گذشته یاد بگیریم که بهبود بهرهوری از اجرای صرف یک برنامه بدست نمیآید.
2 – بهبود بهرهوری باید با عملیات سازمانی سازگار باشد یعنی از تجربه دیگران میآموزیم اما از کپی کردن آن اجتناب میکنیم.
3 – تکنولوژی اطلاعاتی (IT) ذهن بشر را توسعه داده و جایگزین کارهای یدی شده است بنابر این در بکارگیری اینگونه تکنولوژیها نباید اکراه داشته باشیم.
4 – هر مدیر نیروی انسانی باید یک مدیر بهرهور باشد.
5 – مدیریت بهرهوری باید بخش جدائی ناپذیری از سبک مدیریت سازمانی باشد.
روش مدیریت بهرهوری
روشهای مدیریت بهرهوری موثری در طول زمان شکل گرفتند که ذیلاً به یکی از آنها که خود شامل 12 مرحله است اشاره میشود.
1 – مدیران اجرائی را درگیر کنیم (GET Executive Involved)
اولین قدم در بهبود بهرهوری کارکنان آنست که اطمینان حاصل کنید واقعاً مدیران اجرائی به مدیریت بهرهوری متعهد هستند و شخصاً در آن درگیر میشوند این به مفهوم تحقق 4 مورد است.
الف – مدیران باید بخویی در مورد مدیریت بهرهوری آگاه شده باشند.
ب – آنها باید معتقد باشند که بهبود بهرهوری لازم و امکانپذیر است.
ج – مدیران باید خود بهرهوری باشند.
د – خط مشیهای درست و جهتگیری صحیح از بالا اعمال شود از طریق حمایت مدیریت ارشد و آموزش جلسات توجیهی
2 – آگاهی در مورد بهرهوری را ایجاد کنیم.
(Develop a praductivity consuousnes)
دومین قدم آنست که بهرهوری را در سراسر سازمان ایجاد کنیم و هر مدیری باید هر روزه در مورد بهرهوری فکر کند و در رابطه با هر رویدادی آن را مطرح سازد.
3 – سازمان را برای مدیریت بهرهوری آماده کنیم.
(Establish an ordanizotion for productivity managemht)
همه مدیران در کارشان مدیریت بهرهوری را ایجاد کنند و در گزارشات ماهانه نشان بدهند که چقدر به بهرهوری خودشان و واحدهای سازمانی ارتقا پیدا کرده است. هرگز یک واحد بهرهوری مجزا بوجود نیاآوریم آنچه پیشنهاد میشود یک سیستم است نه بوروکراسی
4 – عملیات غیر مولد را حذف کنید. (Remove unproductive practices)
موارد زیادی از عملیات غیر مولد در سطوح مختلف سازمان وجود دارند خیلی از گروههای ذینفع در سازمان ممکن است در جستجوی تغییر شرایط کار باشند که برغم آنها باعث تحکیم موقعیت قانونی آنها میشوند. این پیشنهادات اغلب به شکلگیری اقدامات غیر مولد منجر میشود که حاصل آن افت بهرهوری در سازمان است. قطعاً حذف عملیات غیر مولد فرصتهائی را برای افزایش بهره وری بوجود خواهدآورد.
5 – بهرهوری را بخشی از وظایف هر مدیر قرار دهید.
(Make prouductivity part of every maugment job)
وظیفه بهرهوری را به هر مدیری محول کنید به آنها فرصت دهید به این وظیفه عمل کنند و حمایتهای لازمه را از آنها بعمل آورید.
6 – یک سیستم مدیریت پیوسته برای مدیریت منابع انسانی مستقر کنید. (Establish an angoiny managment for many power management)
یک مسئله تاریخی مدیرت بهرهوری نیروی انسانی بیش از اندازه است بهرهوری سازمانها میتواند از طریق کاهش نفر ساعت افزایش یابد بنابر این کوچک سازی میتواند به دفعات در سازمان اتفاق افتد.
7 – قابلیت نیروی کار خود را افزایش دهید.
(In crrease the capability of workeforce)
این مهم که محوریت همایش با عنوان مدیریت عملکرد (P.M) میباشد که بسیار حائز اهمیت و نقطه اساسی میباشد. چون مدیریت عملکرد بخش کلیدی از مدیریت بهرهوری میباشد ارزیابی عملکرد باید وظیفه مستمر مدیر پرسنلی باشد. مدیریت عملکرد به معنای افزایش قابلیت و مزیت کاری و بر مطلوبسازی اثر بخش هر فرد توجه دارد مدیریت عملکرد به انجام کار و استعداد آنهائی که کار را انجام می دهند مربوط میشود. مدیریت عملکرد با انتخاب و گزینش موثر آغاز میشود و مستلزم ارزیابی عملکرد موثر است بعلاوه در فرایند ارزیابی است که مدیر میتواند راههائی را برای رشد و بهبود هر فرد تشخیص دهد بدون شک آموزش میتواند بر قابلیت و عملکرد اثر گذاشته البته آموزشها باید بتناسب با نیازهای بهبود قابلیت کار انتخاب و ارائه شود در آموزش قابلیتها مدیران باید خود آموزش دهنده باشند مشروط بر آنکه برنامههای آموزش و آموزشدهندگان نیز در سازمان اجرا شود. مدیریت عملکرد باید شامل تحکیم سازمانی نیز باشد یعنی محول کردن کار به افراد متناسب با استعداد آنها و جایگزین کردن افراد با دیگران که بیشتر موثر هستند بطور کلی فرایند مدیریت عملکرد عبارتند از:
A - برنامهریزی (Planiny) یعنی وضع انتظارات به عملکرد برای افراد و گروهها از طریق مشارکت در تحقق اهداف سازمانی
B – بازبینی (Monitoty) بازبینی مستمر پروژهها و وظایف اندازهگیری مستمر عملکرد و تامین باز خورد برای کارکنان و گروههای کاری در رابطه با پیشرفت آنها.
C – بهبود (Developoiay) بهبود عملکرد از طریق آموزش و محول کردن تکالیفی با عملکردها و سطوح بالائی از مسئولیت را میطلبد .
D - نرخگذاری (Rating) ارزشیابی عملکرد افراد گروهها و تعیین ارزش نسبی عملکردها.
E – پاداش (Rewardiny) پاداش دهی به افراد ی که در تحقق اهداف و مأموریتهای سازمان سهم برجسته ای دارند .
F – برای افزایش بهره وری باید فرد توانمند بشود .
Empower every employee to increase productcvcty
برای بهرهوری نمیتوان قوانین است دست و پاگیر ایجاد کرد. راه اندازی کارها توسط کارکنان پائین دست و حذف مقررات زائد برای راهاندازی امورات مشتری و رضامندی مشتری (ارباب رجوع) یعنی به کارکنان تفویض اختیار داده تا بهرهوری سیستم بالا رود.
مسئولیت برای بهبود بهرهوری باید از طریق سطوح مدیریت به هر فرد از سازمان واگذار شود. مدیریت تفویضی بخش جدائی ناپذیری از مدیریت بهرهوری محسوب میشود کارکنان کارهائی در مورد چگونگی انجام کار انجام میدهند که ممکن است مدیران مافوق به آن آگاهی نداشته و باید آنها را قادر سازیم به طرح و اجرای ایده های خود بپردازد و نه آنکه صرفاً اجازه طرح پیشنهاد را بدهد بعبارت دیگر کلمه مناسب توانمند سازی است. توانمند سازی به معنی تفویض اختیار به هر کارگر کارمندی است که تا حد ممکن اثر بخش و مسئول باشد.
9- اطمینان حاصل کنید پاداش مناسبی برای اثر بخشی کار وجود دارد
(Make sure theis reward for greater effectivenss of work)
پرداخت برای عملکرد عامل کلیدی در مدیریت بهرهوری محسوب میشود چون پاداش افراد را ترغیب میکند تا اثر بخشی کار خود را افزایش دهند. بهبود بهرهوری حاصل نخواهد شد مگر آنکه پاداش موثری برای عملکرد وجود داشته باشد این پاداشها میتواند بصورت نقدی یا غیرنقدی ارائه شود و نباید با انتظارات افراد تفاوت معنیداری داشته باشد.
10- اندازهگیری بهره وری Measure productivity))
بهرهوری را نمیتوانیم بطور موثر مدیریت کنیم مگر آنکه مورد ارزشیابی و اندازهگیری قرار گیرد بنابراین استقرار روش مناسب اداری برای اندازهگیری بهرهوری بخش جدائی ناپذیری مدیریت بهرهوری محسوب میشود. هر واحدی باید مقیاسهای بهرهوری خود را تعریف کند تا اثر بخشی آن بر آن اساس اندازهگیری و مشخص شود.
11- تیمهای کاری را در سراسر سازمان اشاعه کنیم