چکیده
این مقاله سیستمهای اطلاعات مدیریت MIS را پوشش میدهد. از آنجا که MIS ترکیبی از سه پدیده سیستم، اطلاعات و مدیریت میباشد ابتدا این موارد را بررسی میکند. به علت تأثیرات قابل توجه سیستمهای اطلاعاتی بر روی MIS مبحث دیگر مقاله، درباره آن میباشد. متخصصان اطلاعاتی شامل تحلیلگر سیستمها، مدیران پایگاههای داده، متخصصان شبکه، برنامهنویسها و اپراتورها در قسمت بعدی بررسی شده است. بعد از بررسی اجزای MIS به سیستمهای اطلاعات مدیریت در حالت کلی پرداخته میشود.سیستمهای پشتیبانی تصمیم(DSS)، تأثیرات هوش مصنوعی و سیستمهای خبره بر روی این سیستمها دیگر مبحث مقاله میباشند. آخرین قسمت نتیجه گیری، همراه با ذکر بعضی نظرات در باب مزایا و معایب کنترل از طریق نرم افزار و گسترش آن در عصر اینفوکراسی یا اطلاعسالاری میباشد.
مقدمه
موضوع این بحث مقاله سیستم اطلاعات مدیریت میباشد سیستم اطلاعت مدیریت به معنی مدیریت برپایه اطلاعات میباشد همانطور که میدانیم برای مدیریت درقرن 21 نمی دانیم از دوعامل چشم پوشی کنیم:
1-استراتژی رقابت؛ و 2-کاهش هزینه ها، که خودیک سیاست رقابت صادراتی میباشد.برای لحاظ کردن این دواستراتژی به کاربردن سیستمهای اطلاعات مبنی برفن آوریهای اطلاعت وارتباطات ضروری مینماید.
مدیران امروز، باانبوهی اطلاعات روبرو هستند. اطلاعاتی که به عنوان دادههای سیستم بایستی پردازش گردیده وقابل فهم وتمیرو نگهداری وبازیابی گردد. از طرف دیگرسیستمهای مدیریت وابزارهای کنترل درطول زمان تغییرات زیادی پیدا کرده اند این تغییرات رامی توان درچهارزمینه کلی عنوان کرد:1-کنترل سنتی 2-کنترل بروکراتیک 3-کنترل کاریزماتیک 4-کنترل اینفورماتیک.
درساختاهای سنتی فئودالی، کنترل ازطریق سنت، ادراک واعمال میشد، مقامات کنترلی به طورسنتی وموروثی به نسلهای بعدمنتقل میگردید وجامعه نیزاین نوع ساختار کنترلی راچون سنت بود میپذیرفت وبدان گردن مینهاد. دروضعیت کاریزماتیک، کنترل از طریق رابطه بین رهبرو پیروان اعمال میگردید. دراین حالت، رهبران کاریزما، شیوه عمل را انتخاب میکردند وپیروان نیزازآنها تبعیت میکردند زیرا آنها را قبول داشتند. دربروکراسی، کنترل درساختارسازمانی تعبیه میشد، ساختاری که برقانون ومقررات استوار بود وجنبه غیرشخصی داشت وتبعیت از آن الزامی بود. دراینفوکراسی، کنترل ازطریق نرم افزارها اعمال میشود. مجموعه دانشها وآگاهیهای تخصصی، بسیاررشد کرده است واینفوکراسی میتواند هرنوع اطلاعاتی راازطریق شبکههای الکترونیکی بدست آورد. ازسیستمهای خبره، استفاده کند وبه تمامی دانشهای تخصصی وحرفه ای مجهز شود (زاهدی 1380،123).
باتوجه به ویژگی خطیرسیستمهای اطلاعاتی مدیریت، مدیراین سیستمها هم ارزش بسیار زیادی برخوردارند. دامنه حقوق پراختی به این افراد درآمریکا سالیانه 100000تا 300000 دلاراست (مومنی 1372،32). عملاً کارمدیر سیستم اطلاعات مدیریت ارائه گزارشات روزآمد واطلاعات مفید به مدیرشرکت یا موسسه برای برنامه ریزیهای آینده وتصمیم گیری میباشد این مدیر برای گردآوری دادهها وپردازش آنها نیاز به سیستمهای اطلاعاتی ورایانهای وحتی سیستمهای خبره میباشد پس مدیریت سیستم هم باید دید مدیریتی وسیستمی داشته واز امکانات سیستمهای اطلاعاتی وفن آوری اطلاعات استفاده کند که لازمه این استفاده، دانش سوادرایانهای وسواد اطلاعاتی میباشد.
درباره بوجود آوردن چارچوب برنامهریزی مدیریت کتابخانه که بر اساس مفهوم سیستمهای اطلاعات مدیریت پیریزی شده باشد، کارهایی توسط همبرگ و دیگران[1](1978) انجام گرفته است. آنها چارچوبی بر خدمات و مفاهیم کتابخانه ارائه دادند که بر اساس مسائل تصمیم گیری ممکن در کتابخانه و بحث درباره عناصر دادههای مورد نیاز برای پشتیبانی از چنین تصمیماتی شکل گرفته بود. بومر و کروبا (1983) شش حوزه کلیدی اخذ دادههای مورد لزوم برای تصمیمگیری مدیریت را شناسایی کردهاند. این حوزهها عبارتند از: مجموعهگستری خدمات فنی، خدمات مرجع و کتابشناختی، دسترسی مجموعه، دسترسی امانت بین کتابخانهای و امکانات فیزیکی. بطورکلی میتوان گفت که گزینش عناصر دادهها و انتخاب روشی بر گردآوری آنها هسته سیستم اطلاعات مدیریت کتابخانه میباشد(Kraft,Boyce 1991, 138,144 (.
مفاهیم سیستمها
سیستم، گروهی از عناصر میباشد که به خاطر خواسته مشترک رسیدن به یک هدف با هم ترکیب شوند (Mcleod 1998,12).مثلاً دریک مرکز اطلاعاتی، منابع انسانی، رایانهای واطلاعاتی برای رسیدن به هدف مشترک که همان ارائه اطلاعات به کارکنان یا مدیران آن موسسه میباشد باهم ترکیب میشوند. درهرسیستمی پنج عنصر درونداد، برونداد، تبدیل، مکانیسم کنترل ودرنهایت اهداف وجود دارند. بطوریکه حرکت سیستم بطوری است که درونداد به برونداد، تبدیل میشود. دراین میان مکانیسم کنترل، فرایند تبدیل رابرای اطمینان از رسیدن به اهداف سیستم، زیرنظر قرار میدهد. مکانیسم کنترل توسط حلقه بازخود به جریان منابع متصل میشود. بطوریکه حلقه بازخورد اطلاعات رااز برونداد سیستم کسب میکند وآن رابرای مکانیسم کنترل قابل دسترسی قرار میدهد. مکانیسم کنترل، علائم بازخورد را با اهداف تطبیق داده ومنجر به علائمی به عنصر دررونداد میشود تا وقتی که سیستم لازم است عملیاتش راتغییر دهد (Mcleod l998,12). وقتی سیستم ما یک مرکز اطلاعاتی چون کتابخانه میباشد دروندادها، کتابها، مجلات، منابع الکترونیک و….می باشند وفرایند خدمات فنی، منابع کتابخانه ای مذکور را به برونداد که همان موادقابل دسترسی برای ارائه خدمات بهتر وکارآمدتر به مراجعان وکاربران میباشد، تبدیل میکند.مکانیسم کنترل دراینجا رئیس یا شخصی است که آن ارتباط میان این مراکز خدمات فنی ومجموعه سازی و خدمات عمومی را به عهده دارد وحلقه بازخورد دراینجا ارتباطات وروابطی است که شخص رئیس رابا قسمتهای مختلف کتابخانه مذکور مرتبط میکند.
هر سیستمی میتواند عملیات خود را کنترل کند. یک سیستم بدون مکانیسم کنترل، حلقه بازخورد وعناصر اهداف یک سیستم حلقه بازنامیده میشود. یک سیستم با سه عنصر کنترل (اهداف، مکانیسم کنترل وحلقه بازخورد) یک سیستم حلقه بسته نامیده میشود (Mcleod 1998,12-13) وهمانطورکه میدانیم حلقهای که بازباشد، حلقه نیست. حال سیستمها رااز جهت ارتباط با محیط پیرامون خود به دودسته تقسیم میکنند: سیستمی که با محیط پیرامون خود ارتباط داشته باشد را سیستم باز گفته وسیستمی که با محیط پیرامون خودارتباط نداشته باشد یک سیستم بسته است. البته قابل ذکراست که سیستم کاملاً بسته وجود ندارد. یک زیرسیستم بطور ساده، سیستمی درون سیستم دیگر میباشد. مثلاً دریک اتومبیل یک سیستم کلی وجود داردبنام اتومبیل وچندین سیستم فرعی وشاید درون آن سیستمهای فرعی، سیستمهای فرعی تری وجودداشته باشند مثلاً موتور خودرو یک سیستم دیگر است که درون آن هم سیستم دیگری بنام کاربراتور قرار دارد. وقتی که یک سیستمی، جزء سیستم بزرگتر میباشد، سیستم بزرگتر سوپرسیستم یا فوق سیستم نامیده میشود. برای مثال سیستم دولتی یک شهر یک سیستم است، امادرعین حال قسمتی ازیک سیستم بزرگتر بنام سیستم دولتی یک استان یا ایالت میباشد که آن هم خود یک زیرسیستم دولت ملی میباشد. یک شرکت تجاری یک سیستم فیزیکی میباشد. این شرکت ازمنابع فیزیکی تشکیل یافته است. یک سیستم ادراکی، سیستمی است که از منابع ادراکی (فکری) چون اطلاعات ودادهها برای نشان دادن یک سیستم فیزیکی استفاده میکند. یک سیستم ادراکی عموماً یک تصویر ذهنی درذهن مدیر میباشد مانند تصاویر یا خطوطی که برروی یک برگه کاغذ یا درشکل الکترونیکی ذخیره شده دررایانه (Mcleod 1998,23-24).
روش سیستمها ودیدگاه سیستمی
بطورکلی هرموسسه ای برای تداوم جریان کاری خود نیازبه یک دید سیستمی دارد. دیدسیستمی که همه بخشهای درونداد وبرونداد وفرآیند تبدیل را ازطریق مکانیسم کنترل وحلقه بازخورد، زیرنظرداشته ویک نوع یکپارچگی درتصمیمگیری، که لازمه موفقیت یک مؤسسه میباشد، بوجود میآورد که اثرات هرتصمیم رادردیگر بخشهای به ظاهر غیرمرتبط هم درنظرداشته باشد. افراد ماهر درحل مسائل کسانی هستند که محیط خودرا شناخته وسیستمهای موثر جمع آوری اطلاعات رابوجود آورند آنان لزوم معیارهای عملکرد وشبکههای ارتباطی خوب را با کارمندان خودتشخیص داده اند. تمام اینها اجزاء پذیرش یک تفکرسیستمی است. اصطلاح مفهوم سیستمی برای نشان دادن این دیدگاه استفاده میشود. (مک لوید 1378، 136).
حل کنندگان مسائل بازرگانی جزواولین کسانی نبودند که به بررسی فرآیند حل مسأله پرداختند. این افتخار به دانشمندان علوم فیزیکی چون فیزیکدانان وشیمیدانان ودانشمند علوم رفتاری چون روانشناسان وجامعه شناسان باز میگردد. این دانشمندان حل نمودن مسأله رابه عنوان ابزاری جهت انجام آزمایشات کنترل شده مطالعه کردند (مک لوید 1378،200). مدیران برای حل مسائل مربوطه به موسسات نیازمند نوع نگرش ودیده سیستمی میباشند که به روش سیستمی مشهوراست دراین روش اولین اقدام مدیردرشکل گرفتن موسسه به عنوان یک سیستم میباشد درمرحله دوم باید ازآنجا که هرسیستمی با محیط خود ارتباط دارد، محیط موسسه درک شود. درمرحله سوم سیستمهای فرعی وزیرسیستمهای موسسه باید شناسایی شوند بعدازاین مراحل یافاز تجزیه وتحلیل مسأله میرسیم یعنی درمراحل قبلی شناخت کلی ودادههای موردنیاز به دست آمد وهرحال باید آنها راپردازش کرد. اولین مرحله از این فاز گذراز سیستم به سطح زیرسیستم میباشد. دومین مرحله تحلیل ترتیبی اجزاء سیستم میباشد وحال به سومین فاز یعنی فاز طراحی وترکیب میرسیم. اولین مرحله این فاز شناسایی راهحلهای گوناگون، دومین مرحله ارزیابی راه حلهای شناخته شده، سومین مرحله انتخاب بهترین راه حل، مرحله بعدی اجرای راه حل وآخرین مرحله هم پیگیری جهت حصول اطمینان از تاثیر گذاری راه حل میباشد که همان مکانیسم کنترل در روش سیستمی میباشد. متخصصان مدیریت اغلب معتقدند که اگریک مدیرسازمان خودرابه عنوان یک سیستم درنظرگیرد، مکانیسم حل مسأله آنها آسانتر وکارآمدتر خواهدبود (Mcleod1998,11). باید متذکر شد که ایده مشاهده هرچیری به عنوان یک سیستم، منحصر به اقتصاد نیست. درواقع یک نهضتی برای استفاده از مفهوم سیستم به عنوان یک وسیله فهم بهتر هرپدیده ای بوجودآمده است. این ایده اولین باردرسال 1937 توسط لودویگ وان برتالانفی( Ludwig von Bertallanffy) یک زیست شناس آلمانی ارائه شد. او این روش جدید راکه اشاره به فرمالیته کردن اصولی که درسیستمها عموماً بکارمی روند،چه ماهیت عناصر شکل دهنده یا روابط یا نیروهای بین آنها، تئوری عمومی سیستم ها، نامگذاری کرد. بعدها درسال 1956 کنث بولدینق (Kenneth boulding) تئوری عمومی سیستمها را به یک روش دیگر ارائه کرد. بولدینق دورویکرد درتوصیف تئوری عمومی سیستمها درنظرگرفت(Mcleod1998,152).حاصل نگرش سیستمی استفاده از مدلهابرای توصیف پدیده هامی باشد. یک مدل چکیده چیزی است که یک موجود (entity) نامیده میشود. چهارنوع مدل وجوددارند. فیزیکی، داستان وار، گرافیکی وریاضی، همه این مدلها به کاربر اجازه فهم بهتر وارتباط برقرار کردن با «موجود» رامی دهد، که ازاین طریق،دیگر عناصرهم درک میشوند. یک مدل عمومی سیستمهای شرکت میتواند برای تحلیل هرنوع سازمانی بکاررود، اما نمیتوان انتظارداشت که یک مدل برای یک سازمان خاصی ساخته شود. ارزش واقعی مدل عمومی سیستم ها، وقتی که فردتازه فارغ التحصیل شده وکارش را شروع کند، آشکار میشود. مدل به فردبرای تنظیم شرکتش کمک خواهد نمود. درآغاز، هرچیزی تازه خواهدبود:چهرههای جدید، تسهیلات جدید، واژگان (ترمینولوژی) جدید، هیچ فرد را شگفت زده نخواهد کرد،به این علت که مدل یک تصویر ذهنی ازآنچه مورد انتظاراست رابرای فرد، فراهم خواهدکرد (Mcleod1998,155-154). باید به یادداشته باشیم که بهترین سیستمها درصورتیکه کاربران آن را بکارنبرند توفیقی نخواهد داشت. وامروز سیستم هاومدلها با ابزارهای وسیستمهای رایانهای طرح ریزی شده وبه ندرت ازروشهای دستی برای یک سیستم یا مدل استفاده میشود.
چرخه حیات سیستم
هرزیرسیستمی در سیستمهایهای اطلاعاتی رایانهمحور مانند یک ارگانیسم زنده میباشد:آن متولد میشود، رشدمی کند، تا به بلوغ میرسد، عمل میکند ونهایت میمیرد. این فرآیند تحول چرخه حیات سیستم[2] (SLC) نامیده میشود وشامل مراحل ذیل میباشد: برنامه ریزی، تحلیل، طراحی، اجرا، به کاربردن.دوره حیات یک سیستم مستلزم گذراز مراحل استانداردی است که هریک به فعالیتهای مدیریتی نیازدارد. سیستم ممکن است به دلایل فنی یا سایر اشتباهات یاعدم مطابقت با تغییر محیط کمترمفید وموثر واقع شود. همچنین احتمال دارد زمانی که برای یک سیستم جدید برنامه ریزی میشود، نقایص زیادترگردد. مرحله نهایی دوره حیات یک سیستم، جایگزینی آن است. طول حیات هریک ازاین مراحل درسیستمها متفاوت است (رولی 1380،9-198). البته قابل ذکراست چون که امروزه اکثرسیستمها بصورت رایانهای طرح ریزی میشوند ورشد رایانه وفنآوریها واطلاعات وارتباطات زیاداست دوره حیات سیستمهای رایانهای نسبتاً کوتاه میباشد. اصل اساسی تجزیه وتحلیل یک سیستم وطراحی، عبارت است ازتشخیص نیازیک سیستم به تجدید نظرویا جانشینی آن واصل دوم سلسله مراتب واولویت وآمادگی جانشین سازی سیستم قبلی است (مومنی1370،313). امروز برای نشان دادن چرخه حیات یک سیستم ازمنحنیها استفاده میکنند وبه آن منحنی عمومی حیات یک سیستم میگویند این مدل دارای چهارجزء ومرحله متفاوت است که درکارآیی هرسیستمی تأثیر بسزایی دارد:1-بسط وگسترش (development) 2-رشد (growth) 3-اشباع(Saturation) 4-استهلاک (deterbation) (مومنی 72-314)
اطلاعات
برای فهم واقعی معنی اطلاعات وعدم اختلاط آن بادادهها ماابتدا تعریفی ازاین دوراارائه مینماییم:دادهها شامل واقعیتها واشکالی هستند که برای کاربر، بیمعنی میباشند. وقتی که این دادهها پردازش شدند تبدیل به اطلاعات میشوند. پس اطلاعات، دادههای پردازش شده یا داده هایی با معنی میباشند. تبدیل دادهها به اطلاعات توسط یک پردازنده اطلاعات انجام میشود. پردازنده اطلاعات یکی از عناصر کلیدی سیستم ادراکی است. پردازنده اطلاعات میتواند شامل عناصر رایانهای، عناصر غیررایانهای یا ترکیبی ازآن دوباشد (Mcleod1998,15-16). اطلاعات درسیستمهای سازمانی مختلط انسان وماشین ازمنابع زیرتغذیه میشود:1-دستیابی اطلاعات محیط عملکرد مدیریت2-روشهای ذخیره اطلاعات جهت عملکرد سیستمهایهای عامل3-روشهای انتقال اطلاعات ونحوه ایجاد ارتباط وذخیرهسازی وبازیابی.
امروزه اطلاعات برگبرنده شرکتهای بزرگ تجاری میباشد. ازآنجا که گردآوری اطلاعات به روش دستی ومعمولی برای شرکتهای چتد ملیتی بزرگ غیرممکن میباشد پس از آنها به سیستمهای اطلاعاتی برای پرکردن این خلاء روی آورده اند. اطلاعات لازمه تصمیم گیری است وامروزه پدیده ای چون انفجار اطلاعات،آلودگی اطلاعات وآنارشی اطلاعات مطرح است که لازمه استفاده مفیداز اطلاعات دراین آشفته بازار وجود سیستمهای اطلاعاتی یکپارچه ومنسجم برای تنظیم ومنظم کردن اطلاعات برای استفاده کاوشگران اطلاعات میباشد. مدیران، همچنین به یکی از دوسبک متفاوت استفاده از اطلاعات به عنوان راههایی برای استفاده از اطلاعات برای حل مشکل استفاده میکنند. سبک سیستماتیک (systematic): مدیرتوجه خاصی برای پیگیری روش از پیش توصیه شده حل مشکل،مانند روش سیستمها دارد. سبک حسی (intuitive) مدیر به هیچ روش قطعی توجهی نداشته اما روشی رابرای وضعیت خاص، تغییر میدهد (Mcleod 1998,179). ازآنجا که نیاز مادر اختراع است ابتداباید نیازهای اطلاعاتی سازمان یا موسسه رایافته سپس به فراهم آوری وجمع آوری اطلاعات بپردازیم. مدیرآشنابه اطلاعات میداند که اطلاعات باید قبل از استفاده تأیید شود، یعنی درستی ودقت آن کنترل شود. اطلاعات به صرف اینکه بوسیله رایانه چاپ شده است درست نیست. آشنایی یک مدیر به اطلاعات ودانستن ارزش اطلاعات درحل مسأله باعث تشویق مدیران درتقسیم اطلاعات با دیگران میشود زمانی که مدیری دارای اطلاعات با ارزش برای دیگران میباشد این اطلاعات باید منتقل شود. آشنایی با اطلاعات درنهایت منجر به استفاده ازاطلاعات درحل مسائل است. دانش اطلاعات ماورای دانش رایانهای واستفاده ازاطلاعات ایجاد شده ازطریق رایانه است (مک لوید 1378،34).
افزونگی بطور اجمال عبارت است از اطلاعات اضافی که درمورد دادهها وجود دارد، لیکن افزونگی درفرایند ارتباطات مانعی درمقابل بروز خطاست. یک نکته مهم درطراحی سیستمهای اطلاعات مدیریت یا بهره وری اطلاعات قطعی یا احتمالی درتصمیم گیری است. ارزیابی عنصراطلاعات، کارمشکلی است اما طراحی سیستمها بهترین وسیله در ارزیابی واقعی عنصراطلاعات دریک مجموعه است.
سیستمهای اطلاعاتی
همانطور که ذکرشد به علت گستردگی وپیچیدگی موجوددرسیستمها، مدیران اطلاعات ومتخصصان اطلاعاتی از سیستمهای اطلاعاتی یعنی سیستمهایی که به کمک ابزارهای رایانهای وفن آوری اطلاعات به گردآوری اطلاعات وپردازش سیستمهای میپردازند روآورده اند. البته سیستمهای اطلاعاتی به آن نقطه نرسیده اند که بتوانند فکرکنند، برنامه ریزی کنند وبه چگونگی تغییرات واکنش دهند. هنوز چندین اتاق برای افراد که این سیستم هارا اداره میکنند وجود دارد. وباید توجه داشت که فقط یک اقلیت کوچکی ازاین افراد عملاً سیستمهای رایانهای یا سیستمهای فنآوری اطلاعات را طراحی میکنند. تعداد زیادی از این افراد کاربر نهایی هستند مانند مدیران، کارکنان اداری ودیگران که از رایانه در زمینههای شغلی خود استفاده میکنند (Curtin et al 1998,23). انبوه اطلاعاتی که درپایگاههای داده شرکتها ذخیره میشود اکثراً آنقدرزیادهستند که برای مدیران، بی معنی (وغیرقابل استفاده ) میشوند. این آنارشی وهرج ومرج درحجم انبوه اطلاعات نیازبه یک سیستم اطلاعاتی برای رده بندی وتقسیم بندی آن برای استفاده هرچه بیشتر ازآن میباشد.
سیستمهای اطلاعاتی ریشه درتصاویر غارها دارند واعضای یک قبیله با استفاده ازاین سیستمهای بسیار اولیه دادوستدهای خود را انجام میدادند. وقتی میزان دادوستدها اندک وتعداد افرادی که بایکدیگر ارتباط برقرارمی کنند، انگشت شمارباشد، میتوان کارهارابا استفاده ازاین سیستمها انجام داد، اماچنانچه میزان معاملات افزایش پیداکند وافراد بیشتری نیزدراین فعالیتها درگیر شوند سیستمهای مورد استفاده باید به مراتب پیشرفته ترباشد (بهان 1377،6).
باتوجه داشت که سیستمهای اطلاعاتی بامدیریت اطلاعات تفاوت دارند بطوریکه سیستمهای اطلاعاتی درخدمت مدیریت اطلاعات تحت عنوان سیستمهای اطلاعات مدیریت قرارگرفته وازآن استفاده میکند. سیستمهای اطلاعاتی به معنی گردآوری، ذخیره، پردازش اشاعه و استفاده ازاطلاعات است این مسأله به نرم افزارویا سخت افزار محدود نمی شود بلکه اهمیت انسان وهدفهایش را در استفاده از فنآوری، ارزشها ومعیارهایی که دراین انتخاب به کار میرود، همچنین ارزیابی نهایی از اینکه این ابزار وسیله ای برای رسیدن به هدفهایش بوده اند یاخیر رادربرمی گیرد. درصورتی که هدف ازمدیریت اطلاعات ارتقای کارآیی سازمان ازطریق تقویت تواناییهای آن برای برآورد نیازهای درونی وبرونی آن در یک وضعیت فعال وپویا، تثبیت شده است. امروزه مدیران ارزش رقابتی واستراتژیکی سیستمهای اطلاعاتی رابه خوبی تشخیص میدهند. درمیان سرمایههای یک سازمان اعم از نیروی انسانی، سرمایههای مالی، ماشین آلات و تجهیزات، اطلاعات، باارزشترین آنهاست واین مساله به این دلیل است که تمام امکانات فیزیکی ومحیطی ازطریق اطلاعات توجیه میشوند. اطلاعات ممکن است بصورت استراتژیکی مورد استفاده قرارگیرد وامتیازات قابل رقابت برای سازمان کسب کند یا زمینههای رقابت را بین سازمانها تغییر دهد وامتیازات قابلتوجهی برای سازمان کسب کند یا زمینههای رقابت را بین سازمانها گسترش دهد یا صنایع رامتحول سازد وفرصتهای جدید بازرگانی برای آنها پدید آورد. یک سازمان باید بتواند سیستم اطلاعاتی ایجاد کند که قادرباشد نیازهای اطلاعاتی اکثریت رادردرون سازمان برآورد، سازد. چنین سیستم اشتراکی فواید زیررا داراست:
کاهش کارهای تکراری درنگهداری پایگاههای اطلاعاتی، ارائه دادههای دقیقتر، (زیرادادهها دریک محل نگهداری میشوند وفقط نیازاست که روز آمد شوند)؛ ایجاد ارتباطات بهتردردرون سازمان به طوری که هرفرد به اطلاعات موردنیاز دسترسی داشته باشد؛ برخورد هماهنگ بانیازهای اطلاعاتی داخل سازمان (رولی 1380، 11-9،7)
امروز استفاده از سیستم های اطلاعاتی (IS) دربیشتر شرکتهای جهان رایج است. طبق آماری، بیش از 70 درصد شرکتهای آمریکایی وکره ای یک طرح سیستم اطلاعاتی دارند این مورد درشرکتهای مکزیکی بیش از 90 درصد میباشد. بیش از 60 درصد شرکتهای مکزیکی وبیش از 80 درصد شرکتهای آمریکایی وکره ای شخصی به عنوان رئیس کارکنان اطلاعات داشته اند (Mcleod 1998,583-584).