مقدمه
«گستره دانش مدیریت پروژه (PMBOK) عبارتی جامع و فراگیر می باشد که به توصیف مجموعه دانش های درگیر در حرفه مدیریت پروژه می پردازد. همچون دیگر حرفه ها نظیر حقوق، پزشکی و حسابداری، وظیفه بکارگیری و پیشبرد گستره این دانش بر عهده دست اندرکاران این حرفه و اقشار دانشگاهی است. گستره دانش مدیریت پروژه دربردارنده شیوه های سنتی قابت شده ای است که به صورت فراگیر به کار گرفته شده و همچنین شامل علوم ابتکاری و شیوه های پیشرفته ای می باشد که پیش از این، دامنه استفاده از آنها محدودتر به نظر می رسیده و اطلاعات منتشر شده و غیر منتشره در این زمینه را در برمی گیرد.
چکیده ای از مدیریت پروژه
مدیریت پروژه یک حرفه نو ظهور است. همیشه تیم مدیریت پروژه مسئول مشخص سازی این نکته می باشد که در هر پروژه معین چه مواردی برای آن مناسب بوده و با آن در تناسب می باشد.
مدیریت پروژه یک حرفه نسبتاً جوان است.
مدیریت پروژه چیست؟
مدیریت پروژه به کار بستن دانش ها، مهارت ها، ابزارها و تکنیک های مرتبط با فعالیت های یک پروژه در جهت رسیدن به نیازهای آن می باشد. با بهره گیری از موارد فوق الذکر در خلال مراحلی همچون «مرحله آغازین»، «برنامه ریزی»، «اجرا»، «کنترل» و «اختتامیه (مرحله پایانی)»، فرایند مدیریت پروژه صورت می پذیرد. تیم پروژه به مدیریت کارهای پروژه پرداخته و این کارها عموماً شامل موارد ذیل است :
مدیریت تقاضاهای متناقض مرتبط با محدوده طرح، مدت زمان اجرا، هزینه اجرا، ریسک طرح و کیفیت آن.
مدیریت سهام داران با مجموعه انتظارات و احتیاجات متفاوت.
مدیریت ملزومات شناسائی شده طرح.
این نکته، بسیار حائز اهمیت است که تعداد زیادی از فرایندها در مدیریت پروژه طبیعتاً تکرارپذیرند. تا حدودی می توان شرح قدم به قدم جزئیات پیشرونده یک طرح را نیز به واسطه ماهیت و لزوم آن در تمام طول چرخه حیات پروژه، در زمره این دسته از فرایندها به شمار آورد. به عبارت دیگر هرچه بیشتر در مورد پروژه خود بدانید، بهتر می توانید آن را مدیریت نمائید.
گاهاً (حتی) برای بیان رویه سازمانی مدیریت کارهای مستمر یک سازمان اجرائی از اصطلاح «مدیریت پروژه» استفاده می گردد ؛ (اما) صحیح تر آن است که این شیوه مدیریتی را «مدیریت پروژه ای» بنامیم، چراکه در این شیوه، با بسیاری از جنبه های مختلف این قبلی کارها، برخوردی همچون یک پروژه به عمل می آید تا تکنیک های مدیریت پروژه را در مورد آنها بکار بندند.
رابطه با دیگر جنبه های (دانش) مدیریت
(Relationship to Other Management Disciplines)
اغلب مهارت های مورد نیاز به جهت مدیریت پروژه ها منحصراً به (دانش) مدیریت پروژه تعلق دارند. (به عنوان مثال روش تجزیه و تحلیل مسیر بحرانی و یا ساختار شکست کار (WBS). به هر صورت، PMBOK سایر موضوعات و جنبه های مدیریتی (مورد نیاز جهت مدیریت پروژه ها) را نیز پوشش می دهد. همانگونه که در شکل 1-2 این مطلب به وضوح نشان داده شده است.
«مدیریت عمومی» دربردارنده مباحثی چون برنامه ریزی، سازماندهی، کارگزینی، اجرا و کنترل کلیه عملیات های یک موسسه فعال می باشد. PMBOK بسیاری از جنبه ها و زمینه های «مدیریت عمومی» را تعدیل نموده و یا تحت پوشش خود قرار می دهد؛ مواردی همچون رفتار سازمانی، پیش بینی های مالی و تکنیک های برنامه ریزی که عناوین مذکور تنها اسامی تعداد اندکی از آنهاست.
زمینه دانش مدیریت پروژه
مدیریت یکپارچگی پروژه (Project Integration Management)
مدیریت یکپارچگی پروژه، دربردارنده فرایندهای مورد نیاز، جهت تضمین هماهنگی و یکپارچگی میان اجزاء مختلف یک پروژه به نحو مناسب بوده و همچنین، مبحث یکپارچگی، با هدف برآورده سازی مجموعه انتظارات و نیازمندیهای سهامداران ( و یا فراتر روی از آنها) به ایجاد تبادل و توازن میان اهداف و گزینه های متعارض پروژه می پردازد. امکان یکپارچه سازی و منسجم نمودن کلیه فرآیندهای مدیریت پروژه، مقدمتاً به واسطه انسجام فرآیندهای مشروح در این بخش فراهم می آید.
ایجاد برنامه پروژه (Project Plan Development) ؛ به جمع آوری نتایج سایر فرآیندهای برنامه ریزی پرداخته و آنها را در قالب یک مستند یکپارچه و منسجم، در کنار یکدیگر قرار می دهد.
اجرای برنامه پروژهExecution) ؛ (Project Plan به انجام برنامه پروژه از طریق فعالیت های موجود در آن می پردازد.
کنترل تغییر یکپاچه ( Integrated Change Control ) ؛ هماهنگ نمودن تغییرات در طول کل پروژه می پردازد.
فرآیندهای فوق الذکر، با یکدیگر و نیز با سایر فرآیندهای موجود در زمینه های دیگر دانش مدیریت پروژه در تعامل می باشند. هر فرآیند، بر حسب نیازمندیهای پروژه، ممکن است تلاش یک فرد، تعداد بیشتری از افراد و یا گروه ها را متوجه خود نماید. عموماً هر یک از این فرآیندها، حداقل یکبار در هر فاز پروژه به اجرا درمی آیند.
وقتی نیازمند انجام یک برآورد هزینه ای، برای یک برنامه احتیاطی هستیم و یا در تعیین و شناسایی ریسک های درگیر با گزینه های مختلف مبحث کارگزینی، الزامی وجود داشته باشد، مدیریت یکپارچگی پروژه، وارد معرکه می گردد. به هر صورت، برای تکمیل موفق یک پروژه لازم است تا فرآیند یکپارچه سازی در تعدادی دیگر از زمینه های پروژه نیز، به اجرا درآید. به عنوان نمونه :
*کارهای هر پروژه، همواره می بایست، با فعالیت های مستمر و پیشرونده سازمان اجرایی درگیر آن یکپارچه و هماهنگ گردد.
مدیریت یکپارچگی پروژه
* «محدوده پروژه» و «محدوده محصول» نیز می بایست یکپارچه و منسجم گردند.
3.کنترل تغییر یکپارچه
* 1. ورودی ها
1- برنامه پروژه
2- گزارشات کارآئی
3- درخواست های تغییر
* 2. ابزارها و تکنیک ها
1- سیستم کنترل تغییر
2- مدیریت پیکربندی
3- سنجش کارآئی
4- برنامه ریزی اضافی
5- سیستم اطلاعات مدیریت پروژه
* 3. خروجی ها
1- به روز رسانی برنامه پروزه
2- اقدام اصلاحی
3- آموخته ها
2.اجرای برنامه پروژه
* 1. ورودی ها
1- برنامه پروژه
2- جزئیات پشتیبانی
3- خط مشی های سازمانی
4- فعالیت های پیشگیرانه
5- اقدام اصلاحی
* 2. ابزارها و تکنیک ها
1- مهارت های مدیریت عمومی
2- (مجموعه) دانشها و مهارتهای
مرتبط با محصول
3- سیستم (صدور) مجوز کاری
4- جلسات بازنگری وضعیت
5- سیستم اطلاعات مدیریت پروژه
6- رویه های سازمانی
* 3. خروجی ها
1- نتایج کار
2- درخواست های تغییر
1. ایجاد برنامه پروژه
* 1. ورودی ها
1- خروجی های سایر برنامه ریزیها
2- اطلاعات پیشین
3- خط مشی های سازمانی
4- محدودیت ها
5- فرضیات
* 2. ابزارها و تکنیک ها
1- متدوژی برنامه ریزی پروژه
2- دانش و مهارتهای سهامداران
3- سیستم اطلاعات مدیریت پروژه
4- مدیریت ارزش حاصله
* 3. خروجی ها
1- برنامه پروژه
2- جزئیات پشتیبانی
از جمله تکنیک های مورد استفاده جهت یکپارچه سازی فرآیندهای مختلف هر پروژه و همچنین سنجش میزان کارایی آن به هنگام پیشرفت، از لحظه شروع تا پایان، تکنیک مدیریت ارزش حاصله ( Earned Value Management) می باشد.
نرم افزار مدیریت پروژه نیز ابزاری است، که به فرآیند یکپارچه سازی، در خلال یک پروژه کمک می نماید و همچنین ممکن است، کلیه فرآیندهای مدیریت پروژه را به یکدیگر پیوند دهد.
روش حصول سیستمی در مدیریت پروژه
مدیران بایستی تعداد زیادی از متغیرهای مرتبط به هم را در کارشان به حساب آورند. مدیریت پروژه، معرف یک سیستم است. یک پروژه در داخل سیستم یک شرکت کار می کند؛ لیکن هم پروژه و هم شرکت هر دو در داخل یک سیستم پیچیده ای به نام «صنعت» فعالیت می نمایند. سیستم همان گونه که در «فرهنگ لغت آکسفورد» تعریف شده عبارت است از : « مجموعه ای از اشیاء سرهم (مونتاژ) شده، متصل، و یا وابسته به هم، با این فرض که یک واحد پیچیده را تشکیل دهند». درواقع «یک مجموعه متشکل از قسمت ها و قطعات منظم بر اساس یک برنامه و یا مونتاژ کامل حقایق، اصول، دکترینها و غیره، در محدوده یک دانش خاص و یا یک تفکر مشخص را سیستم می نامیم ».
علاوه بر تعریف کلی سیستم به شکل فوق، مفاهیم اساسی نظریه سیستم به طور خلاصه به شرح زیر می باشند :
1.یک سیستم مانند یک موسسه بیش از جمع قسمت های مختلف آن است؛ یعنی باید به مثابه یک کل نگریسته شود.
2.سیستم می تواند باز یا بسته باشد. سیستم وقتی «باز» است که اطلاعات، انرژی یا مواد را با محیطش مبادله نماید؛ مانند آنچه در بیولوژی عمل می شود (مانند انسان یا حیوان)، و یاآنچه در علوم اجتماعی عمل می شود (مانند شرکت)، و حالت عکس آن را سیستم بسته می نامیم.
3.برای آنکه سیستمی به مثابه یک «سیستم» تلقی شود، باید «مرزهایی» داشته باشدکه آن را از محیط خویش متمایز نماید.
4.اگر سیستم باز بخواهد حیات یابد، باید خوراک کافی برای ادامه حیاتش را از محیط پیرامون خویش جذب کند.
5.اگر سیستم خواهد تعادل پویا برقرار کند، بایستی دارای بازخورد باشد؛ اطلاعاتی که حداقل به ما بگوید که سیستم در خطر نابودی است یا خیر؟
6.به استثنای کل هستی، تمامی سیستم ها، سیستم های «فرعی» از یک سیستم کلی اند.
7.سیستم های باز و سیستم های اجتماعی به طور خاص، تمایل به «تنوع» دارند.
8.نظریه های سیستم تأکید بر این دارند که سیستم های باز می توانند نتایج مطلوب (ایستا یا پویا) را – در راه های مختلف – از طریق خاصی که به نام «هم پایانی» معروف است، به دست آورند. باید دانست که همواره یک راه حل به مثابه بهترین راه حل، برای همه حالات وجود ندارد.