دانلود مقاله نگاهی به هنر و ادبیات عاشیق های آذربایجان

Word 51 KB 5500 28
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دکتر حمیدسفید گرشهانقی

    مقاله زیر به بررسی هنر عاشیق ها بعنوان پر ارج ترین و غنی ترین شاخه ادبیات شفاهی آذربایجان می پردازد.

     نویسنده د رابتدا به اتیمولوژی کلمه عاشیق و اسامی مختلفف آن در میان اقوام ترک زبان اشاره می نماید و پس از آن هنر عاشیق ها را از منظر موسیقی به عنوان بخش محوری این هنر و داستان های عاشیقی را در شکل منظم و نثر بررسی می کند و پس از مقدمات به شعرها عاشیقی و ویزگی های آن می پردازد و انواع این شعر را مفصلاً معرفی می نماید.

     عاشیق کیست؟

     بسیاری« عاشیق« را شکل آذربایجانی«عاشق»  عربی می دانند که در لهجه آذربایجانی به شکل« عاشیق» گفته می شود. اما« محمدحسن تهماسب» عقیده دارد: ریشه« عاشیق»( آشیق) واژه« آش» است که دیگر در ترکی امروزین بکار نمی رود. مصدر آشیلاماق(Asilamag ) به معنی تلقین کردن از همین ریشه هنور هم مورد استفاده قرار می گیرد.»( افندیف، 1992، ص 237)

    این پژوهشکر فولکور آذربایجان معتقد است:« کلمه« آشوله»(Asula ) در زبان ترکی ازبکی به مفهوم ترانه و آهنگ است و« آشوله چی»(Asulaci ) به معنای خواندنده با واژه عاشیق( آشیق) از یک ریشه هستند.» ( افندیف، 1992، ص 237)

    عاشیق ها در طول تاریخ به اسامی مختلفی چون« وارساق»(Varsag )« ایشیق»(isig ) « اوزان»(ozan ) و« نشاق»(Nasag ) شناخته می شده اند. بعضی از محققین فولکور ملل ترک به این نتیجه رسید ه اند که« عاشیق» برگرفته از کلمه ترکی« ایشیق»(isig ) به مفهوم نور و روشنایی است در داستالن پهلوانی« کوراوغلو» که یکی از داستانهای مهم ادبیات عاشیقی به شمار می رود آمده است.

    کوراغلو دئر من عاشیقام

     

    کوراغلو می گوید: من عاشیقم

    عاشیق دئیلم،ایشیقام

     

    عاشیق نه که ایشیق( نور و روشنایی ام

    عاشیق در میان اقوام مختلف ترک زبان به عناوین مختلف و اسامی مختلفی نامیده می شوند.در ترکمن صحرا و جمهوری ترکمنستان« باغشی»(Bagsi ) و در ازبکستان« باخشی»(Baxsi )« بخشی»(Baxsi) .« جیرچی»(jirci ) در ترکیه، آذربایجان و ایران« عاشیق»(Asig ) نامیده می شود.

     درهر صورت عاشیق هنرمندی است که شعر می گوید. آهنگ می سازد، مینوازد، و میخواند. عاشیق ها در میان اجدا آذربایجانی های امروزی یعنی« اوغوز» ها ارج و منزلتی به سزا داشته اند.« اوغوزها»« قوپوز»(Qopus ) – سلف« ساز»(saz ) امروزین آذربایجانی حرمت می نهاده اند. آنچنان که اگر کسی در حالی که «قوپوز» در دستداشته، خطایی در خور مرگ سر می زد به احترام« قوپوز» از او درمی گذشتند. در داستان دهم کتاب«دده قورقود» برادرش را خفته می یابد و« قوپوز»ا و را از بالینش برمی دارد.« سغرق» بیدار می شود و میخواهد برادر را با شمشیر از پای درآورد( دو برادر بیشتر همدیگر را ندیده اند) ولی چون« قوپوز» را درست او می بیند، می گوید« من تو را نمی کشم، چرا که این بی احترامی به« قوپوز» «دده قورقود» است. اگر«قوپوز» در دستت نبود با شمشیر دو نیمه ات می کردم.»

    وقتی« ساز» رااز آن حریم و حرمت باشد، پیداست که« عاشیق» نیز منزلتی خاص در بین مردم خواهد داشت.»( محمدی، 1376، ص 66)

    عاشیق ها به گواهی آثار و گفته هایشان از آگاه ترین و عالم ترین مردمان روزگار  خود بوده و هستند برخی از آنها به زبانهای عربی و فارسی نیز تسلط کافی داشته و از این زبانها در اشعار خود به کرات استفاده کرده اند. « عاشیق علعسگر» یکی از استادان هنر عاشیقی، عاشیقی را چنین معرفی می کند:

    عاشیق اولوب ترک وطن اولانین

    ازل باشدان برکمالی گره کدیر

    اوتوروب دوماقدا ادبین بیله

    .معرف علیمندن دو لو گره کدیر

    خلقه حقیقتدن مطلب قاندیرا

    شیطانی اولدوره، نفسی یاندیرا

    ائل ایچینده پاک او تورا، پاک دورا

     

    دالیسینجا خوش صدالی گره کدیر

     

    آنکه عاشق شده و وطنش را ترک می کند.

    ازازل باید اهل کمال باشد

    در نشست و برخاست آداب دان

    و به علم  معرف و شناخت آشنا باشد

    حقایق را به مردم بفهماند

    شیطان را از میان برداشته و نفس را بسوزاند

    در بین ایل و مردم به پاکی ودرستی شناخته شود

    و سپس خوش صدا باشد

    و« عاشیق عزیز شهنازی» از عاشیق های متأخر تبریز در وصف« عاشیق چنین می سراید:

    عاشیق گرگ عارف اولا، سوزقانا

     

    عاشیق باید عارف باشد و راز آشنا

    بیلیکده بنزه یه بحر عمانا

     

    در علم و دانش دریای عمان باشد

    طریقت له، شریعت له، ارکانا

     

    اول به ارکان دین و شریعت و طریقت

    وارد اولسان، اختار یول، اوندان دانیش

     

    آشنا شده و بعداً حرف می زند

    و هم او در شعردیگری در ضمن شکوه  گلایه از کسانی که« عاشیق» را مورد ایذاء و اذیت قرار می دهند به توصیف و تحلیل شخصیت عاشیق می پردازد.

     سؤیله تالاییبدی، بیلک قارداشیم

    چاپیپ تالاییبدی هارانی عاشیق

    سورویدو قانینی هانس کاسیبین

    ووروبدو دئه کیمه یارانی عاشیق؟

     

    گناهی را بگو ما هم بدانیم، برادر

    عاشق کجا را غارت کرده است؟

     خون کدام فقیر و بیچاره را مکیده

    و چه کسی را مجروح ساخته است؟

     

    الماییب ظولم ایه مالین فقیرین

    توتماییب اوزوگه نین پیر پارچا یئرین

    اولدوروب آتاسین هانسی صغیرین

    گئیدیریب أینینه قارانی عاشیق؟

    « عزیز» سازلار- سؤزی ائله ییب پئشه

     

    اؤردک سیرگؤل اولماز، اصلان سیز مئشه

    فیکری بودور، اولا شادلیق همیشه

     

    سؤزگز پریب و ورماز آرانی عاشیق

     

    مال هیچ فقیری را به  ظلم نگرفته

    زمین هیچکسی را غصب نکرده است

    پدر کدام صغیر را کشته

    و سیاه پوشش کرده است؟

    « عزیز» ساز و صحبت را پیشه خود کرده است

    برکه بی اردک و جنگل بدون شیر نمی شود

    فکر عاشیق همیشه این است که همیشه شاد باشد

    او هیچوقت سخن چینی نکرده«دوبهم زنی» نمی کند

    بدین ترتیب درمی یابیم« عاشیق» هنرمندی است آگاه و آشنا به مسایل دینی و احکام شرع، انسانی پاکدامن و مورد احترام و حرمت همه مردم که در غم ها وشادی های آنها شریک است. او همیشه خواهان شادی و جشن و سرور است و جشن ها و عروسی ها بی وجود او رونقی ندار .

     موسیقی عاشیقی:

    موسیقی بخش محوری هنر عاشیقی است« ساز»(saz ) در اغلب مناطق اذربایجان تنها آلت موسیقی عاشیقی بشمار می رود اما در منطقه« تبریز- قره داغ» دو نوازنده دیگر با« بالابان»(Balaban ) و « قاول» (Qaval ) عاشیق را در ارائه هنر خود یاری می کنند.

     براساس گفته عاشیقهای استاد، موسیقی عاشیقی73-72 آهنگ دارد.« عاشیق اسد» آنرا با 73 آهنگ می داند.

    کامیل اوستادلارین گولون در مه سن

     اگر ازگلشن علم استادان گل نچینی

    حقیقتی سینه ن اوسته سرمه سن

    اگر حقیقت را به قلب خود راه ندهی

    73 هاوادان خبر وئرمه سن

    اگر از 73 آهنگ آگاه نباشی

    اؤلوم یئی دیر سنه ائل قاباغیندا

    در مقابل مردم، مرگت بهتر است

     

     و« عاشیق علمسگر» به 72 آهنگ معتقد است:

    دوققوزو بیرلشیب تاییب اوچ حه بول

    نه سیم جمع شده و سه راه پیدا کرده است

    اون بارماق اونلاری ائیله ییر قبول

    10 انگشت آنها را می نوازد

    72 هاواشاه پرده به قول

    73 آهنگ بنده « شاه پرده»اند

    « علسعگر»یولدوغو غازدی قاباقدی

    آن چه می بینی غازی است که علسعگر پرهایش را کنده است( اشاره به حریف شکست خورده است.

     اما این تعدداد با گذشت زمان از طرف عاشیق های دیگر زیاد شده و امروز به 140-130 آهنگ رسیده است بعضی از این آهنگ ها در یک منطقه خاص مشهور بوده و در آنجا بیشتر نواخته می شوند، بعضی از آهنگها در مناطق مختلف به اسامی گوناگون نامیده می شوند. به عنوان مثال آهنگ« مخمس» عاشیقهای تبریز، آذربایجان غربی با نام «درستان» مشهور است.

     هر عاشیقی ساز خود را همآهنگ با تن صدای خود کوک می کند. بدین صورت که اگر صدایش« زیل»  باشد آنرا« زیل» و اگر« بم» باشد آنرا« بم» کوک می کند. لازم به ذکر است که« اسم» نواختن و« زیل» خواندن و یا برعکس« زیل» نواختن و « بم» خواندن در میان عاشیق ها مردود شمرده می شود.

     آهنگ های موسیقی عاشیقی به سه گروه تقسیم می شود که هر گروه ویژگی خاص خود را دارد:

     1- یوخاری هاوالار( آهنگ های بالا) – این آهنگ ها از پرده چهارم به بالا نواخته میشوند اینها نوازنده را خسته نمی کنند، مانند کسمه دیوانی، شاهسون، روحانی، قوچاقارتال، قارص هاواسی، یانیق کرم و غیره.

    2- اوتاهاوالار( آهنگ های میانه) – این آهنگ ها مابین شاه پرده بالا( پرده چهارم) و شاه پرده میانی( پرده نهم) نواخته می شود. همچون: صوراسرافیل، قره باغ، شکسته سی، موغانا جیران، ساری کؤینک.

     3- آشاغی هاوالار( آهنگ های پائین)- این آهنگ ها در پرده های پایین از شاه پرده میانی نواخته می شوند. اینها بعلت زیل بودن باعث خستگی نوازنده می شوند، مثل: سماعی، ائل کؤچدو، سگگیز یارپاق.

     داستانهای عاشیقی:

    داستان های عاشیقی براساس موضوع خود به دو دسته« داستانهای قهرمانی و حماسی» و « داستانهای محبت» تقسیم می شوند از داستانهای قهرمانی می توان به داستانهای «  کوراوغلو»« قاچاق نبی»،« قاچاق کریم»، « شاه اسماعیل و عرب زنگی» و عیره اشاره کرد که داستانهای محبت نیز از داستانهای« اصلی و کرم»، « عباس» و« گولکز»،« طاهر و زهره»« عاشیق و غریب شاه صنم»،« غلام حیدر» و غیره نام برد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    افندیف، پاشا(1992) آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی، باکو، معارف

    2- شهنازی،عزیز( 1369) بوتروپاقلی ام، تبریز: ساحل

    3- صدیقی، امین(1376)، صدار ساز تو ابری شد و به گریه نشست] مقاله[ فصل نامه  شعر، شماره 21

    4- محمدی،جلال(1376)، شعر بومی آذربایجان در یک نما، جلال( 1376) شعر، شماره 21

    5- هیئت، جواد( 1366)، آذربایجان شفاهی خلق ادبیاتی، تهران: مجله وارلیق

frames. P30World Forums > آموزش > موضوعات علمي > ادبيات و علوم انساني > ادب و ادبيات PDA View Full Version : ادب و ادبيات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبيات چيست؟ زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان ،

پیشینه تاریخی تعزیه تعزیه از نظر لغت به معنی(اظهار همدردی, سوگواری و تسلیت) است, ولی به عنوان شکلی از نمایش ریشه در اجتماعات و مراسم یادکرد شهادت امام حسین(ع) در ایام محرم دارد و در طول تکامل خود بازنمایی محاصره و کشتار صحرای کربلا محور اصلی آن بوده و هیچ گاه ماهیت مذهبی اش رااز دست نداده است. از آنجا که شیعیان شهادت امام حسین (ع) را عملی مقدس و رهایی بخش می دانستند, اجرای مراسم ...

بخش اول درس اول : عصر حافظ ( دوران شکوه و شکست ) تاثير حمله مغول و تاتار درزمينه هاي فکري و فرهنگي 1. پريشاني انديشه 2. سستي بنيان هاي فلسفي 3. رواج خرافات 4. دل سپاري قضا و قدر 5. بي توجهي به دنيا تاثير حمله مغول درادبي

تارﻳخچه شعر بافی شعربافی( ( SHARBAFIاز جمله هنر و صنعتی است که حدود ‪ ۳۵۰سال پیش به وسیله دستگاهی با نام "ماکوپران" انجام می‌شد و در هر کوی و برزن شهر یزد مردم به این شغل مشغول بوده و امرار معاش می‌کردند. ااین شغل در محله‌های قدیمی یزد مانند وقت و ساعت ، بازارنو، پشت باغ ، شاه ابوالقاسم، جنگل و پشت خان ، از رونق خاصی برخوردار بوده و به عنوان شغل اصلی آن دوران محسوب می‌شد. زری ...

مقدمه: این رساله به صورت یک متن کلاسیک فروتن در توضیح مفاهیم اساسی هنر و تشریح جنبش های عمده هنری درآمده است. این از آن موارد فرخنده‌ای است که یک کوشش اتفاقی به پدید آمدن یک اثر ماندنی منجر می ‌شود. معنی هنر، ساده و روشن است اما کسانی که با مباحث هنری بنحوی سر و کار پیدا کرده باشند خواهند دانست که در این مباحث نقل مطلب به زبان روان و ساده از هر مبحث دیگری دشوارتر است. منتها من ...

رخشنده? اعتصامي مشهور به پروين اِعتِصامي (???? تا ????) از بانوان شاعر ايراني است. زندگي اعتصامي در ?? اسفند ???? خورشيدي در شهر تبريز به دنيا آمد. پدرش يوسف اعتصام الملک از سکنه شفت و اصالتاً آشتياني بود و مادرش اختر فتوحي ( متوفي ????) از اه

از عارفان قرن پنجم است که ملقب به شيخ الاسلام ، پير انصار و پير هرات است. از آثار مشهور او الهي نامه ، زادالعارفين ، مناجات نامه و رساله ي دل و جان را مي توان نام برد وي در سال 481 ه .ق در هرات در گذشت . سيد محمد حسين بهجت تبريزي وي در سال 1285 د

مختصري در احوال وآثار نظامي داستان سراي بزرگ زبان فارسي ، نظامي گنجه اي در قرن ششم و در شهر گنجه پاي به عرصه وجود گذاشت. نام او الياس، کنيه او ابومحمد و لقب او به گفته برخي نظام الدين و يا جمال الدين ذکر شده است. عوفي در لباب الالاب او را ‹‹ الحکيم

در عصرمشروطه، روزنامه جديد‌ترين و در عين حال گسترده‌ترين رسانه گروهي بود و مشروطه خواهان به جز آن، وسيله ديگري براي رساندن پيام خود به مردم در اختيار نداشتند و به همين دليل اين رسانه براي برقراري ارتباط با مردم به وجود آمد. اين که مقصود از طنز چيست

حکيم فرزانه نظامي گنجوي هنر آموز کز هنرمندي در گشايي کني نه در بندي هر که ز آموختن ندارد ننگ در برآرد ز آب و لعل از سنگ و آنکه دانش نباشدش روزي ننگ دارد ز دانش آموزي اي بسا تيغ طبع کاهل کوش که شد از کاهلي سفال فروش وي بسا کوردل که از تعليم گشت

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول