نظارت و کنترل یکی از اجزای اصلی مدیریت محسوب می گردد، بطوریکه بدون توجه به این جزء ، سایر اجزاء مدیریت ، مثل برنامه ریزی ، سازماندهی و هدایت نیز ناقص بوده و تضمینی برای انجام درست آنها وجود ندارد. در حقیقت زمانی که یک برنامه تهیه شد و برای اجرای آن سازماندهی بعمل آمد و رهبری و هدایت آن مشخص شد ، انتظار این است که هدفهای برنامه تحقق پیدا کند و در اجرای برنامه ، اطمینان وجود داشته باشد که روند حرکت دقیقاً بسوی اهداف تعیین شده می باشد. گاهی ممکن است حتی جزئیات برنامه بصورت دقیق اجرا گردد اما جهت گیری کلی در اجرای برنامه دارای انحراف بوده و ما را از هدف دور سازد. اطمینان از اینکه اجرای برنامه و هدایت آن درست صورت می گیرد و در صورت مشاهده انحراف ، اقدام لازم برای تصحیح آن بعمل می آید، نیازمند فرآیندی است که آن را نظارت و کنترل می نامند.
تعریفی که در مورد کنترل و نظارت کرده اند عبارت است از : « ارزیابی تصمیم گیری ها و برنامه ها از زمان اجرای آنها و اقدامات لازم برای جلوگیری از انحراف عملیات نسبت به هدفهای برنامه و تصحیح انحرافات احتمالی بوجود آمده » . و همانطور که در این تعریف ملاحظه می گردد ، ارزشیابی جزئی از نظارت و کنترل بحساب می آید.
فرآیند کنترل شامل چند مرحله است که عبارتند از :
1- تعیین شاخص ها یا معیارها متناسب با هدفهای برنامه و پیش بینی نتایج برنامه
- 2تهیه و تدوین اطلاعات مربوط به اقدامات انجام شده
3- مقایسه اطلاعات مدون با معیارها و شاخصها
4-تصمیم گیری و اقدام اصلاحی برای رفع نواقص یا تصحیح انحرافها[1]
در اسلام موضوع نظارت و کنترل در همه سطوح مدیریت بعنوان یک اصل مورد توجه قرار گرفته است که در این مقاله ابتدا اهمیت آن از نظر اسلام مورد بحث قرار می گیرد، سپس مراجع نظارت کننده در حکومت و مدیریت اسلامی و موضوع نظارت همگانی بیان می گردد و آنگاه به بحث پیرامون مراحل نظارت و کنترل پرداخته می شود.
اهمیت موضوع از نظر اسلام :
در اسلام از ارزشیابی ، حسابرسی و سایر اصطلاحاتی که در حقیقت برای بیان نظارت و کنترل مورد استفاده قرار می گیرد زیاد بحث شده است که در زیر نمونه هائی از آن ارائه می گردد :
1- در قرآن کریم در آیات زیادی موضوع نظارت و کنترل همگانی تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر مطرح شده است که در ادامه این مقاله درباره آن بحث خواهد شد : علاوه بر آن آیاتی است که در آنها خداوند نظارت خود و حسابرسی را مطرح می سازد ، مثل آیه 18 از سوره ق :
ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید
سخنی جاری نمی شود مگر اینکه رقیب و عتید ( نام دو فرشته که ثواب و گناه را ثبت می کنند) می نویسند
یا آیات 7 و 8 سوره زلزله :
و من یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره
پس هر کس ، به اندازه ذره ای کار نیک کرد ، پاداش خواهد دید و هرکس ، به اندازه ذره ای مرتکب کار زشت شد ، جزا خواهد دید.
2- علی علیه السلام به یکی از والیان چنین می فرماید :
« ارفع الی حسابک واعلم ان حساب الله اعظم من حساب الناس
حساب کارهایت را برای من بفرست و بدان هر آینه حساب خدا بالاتر و مهمتر از حساب انسانها است ».
3- امام موسی کاظم علیه السلام فرموده :
لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم ، فان عمل خیرا استزاد الله منه و حمدالله علیه ، و ان عمل شرا استغفرالله منه و تاب الیه[2]
از ما نیست کسیکه هر روز به حساب خود نپردازد و اگر کار نیکی انجام داده است از خداوند فزونی آن را خواهد و خدا را برای آن سپاس گوید ، و اگر کار زشتی را مرتکب شده است از خداوند آمرزش آن را خواهد و تو به نماید».
4- در روایت دیگری آمده است :
« اما تعلم بان الذین کله حساب
آیا نمی دانی که هر آینه دین ، سرتاسر حساب و محاسبه است ؟ »
مرجع و دستگاه نظارت کننده در حکومت اسلامی :
در اسلام سه مرجع بر کارگزاران و مدیران حکومت اسلامی نظارت دارند و یا به عبارت دیگر کارگزاران حکومت اسلامی در مقابل سه مرجع خدا ، امام و مردم مسئولند.
خدا نظارت مطلق بر کلیه اعمال و حرکات فرد و افراد دارد و هر مسلمانی قبل از هر چیز و هرکس بر این اعتقاد است که رفتار و اعمال و حتی نیات او در زیر ذره بین نظارت الهی قرار دارد و کوچکترین خطا یا ثواب او ثبت و ضبط می گردد و چنانچه در این جهان به پاداش و یا مجازات اعمال خود نرسد ، در سرای باقی و ابدی کلیه اعمال او چه گناه و چه ثواب مورد رسیدگی قرار می گیرد و هرکس به سزای اعمال خود می رسد. در جامعه اسلامی ، اعتقاد به معاد و رسیدگی دقیق به اعمال و رفتار انسان و جزای خوب و بد ، بخشی از وجود انسان را تشکیل می دهد و نقش اساسی در جهت گیریهای اعمال انسان و نحوه رفتار او را بعهده دارد. بهمین دلیل هر اندازه اعتقاد در جامعه اسلامی بیشتر در عمق انسانها نفوذ کرده باشد میزان خطا و گناه کاهش پیدا کرده و کمتر نیاز به سایر اهرم های اساسی نظارت و کنترل پیدا می شود و یکی از تفاوت های اساسی نظارت بین جامعه اسلامی و جوامع مادی همین نظارت نامرئی است که در اعتقاد مردم جای گرفته است.
قرآن در آیه 18 از سوه ق می فرماید :
ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید
سخنی جاری نمی شود مگر اینکه رقیب و عتید می نویسند.
مرجع دیگری که مسئولیت نظارت و کنترل را در مدیریت جامعه اسلامی بعهده دارد ، امام است.
منظور از نظارت امام در این بحث ، تنها نظارت مستقیم او نیست ، بلکه علاوه بر آن مجموعه وسائل و دستگاههائی است که در یک جامعه برای نظارت و اقدام اصلاحی جامعه بکار می رود بخشی از اختیارات و اهرم های نظارت است که در جامعه اسلامی زیرنظر مستقیم یا غیرمستقیم امام و ولی امر قرار دارد و رهبری جامعه اسلامی از همه این دستگاهها و وسائل و شیوه های گوناگون ، برای نظارت و کنترل جامعه و جلوگیری از انحراف جامعه و بخشهای مختلف آن از اهداف اسلامی استفاده می نماید.
بدیهی است که با وسعت و پیچیدگی سازمانهای موجود ، امکان نظارت مستقیم برای مقام رهبری و ولایت فقیه مگر در موارد خاص وجود ندارد و بهمین دلیل نیاز به وجود دستگاهها و سازمانهای مختلف پیدا می شود. اما همانطور که ذکر شد مشروعیت همه آنها از امام و ولی امر است. علی علیه السلام در نامه ای که برای فرماندهان سپاه خود می نویسد می فرماید :
« وَلِی عَلَیکٌمٌ الطاعَهٌ ، وَ اَن لا تٌنکٌصوٌا عَن دَعَوَه ، وَ لا تُفَرِطُوا فِی صَلاح ، وَ ان تَخوُضوُا الغَمَراتِ الی الحَق ، فَاِن اَنتُم لَم تَستَقیمُوا لی عَلی ذالِکَ لَم یکُن اَحَد اَهوَنَ عَلَی مِنِ اعوَحَ مِنکُم ، ثُمَ اُعظَمُ لَهُ العُقُوبَهَ ، وَلا یجِدٍ فیهمِا رُخصَهٍ .
و حق من بر شما پیروی و فرمانبرداری است، و اینکه از فرمان من رو برنگردانید ، و در کاری که صلاح بدانم کوتاهی ننمائید ، و در سختیهای راه حق فرو روید ( متحمل رنجها گردید تا حق را بیابید)، پس اگر شما اینها را درباره من بجا نیاورید هیچکس ، خوارتر از کجروان شما در نزد من نیست ، پس او را بکیفر بزرگ می رسانم و نزد من رخصت و رهائی برای او نمی باشد.»[3]
در نامه دیگر علی علیه السلام به زیاد بن ابیه هنگامیکه در حکومت بصره قائم مقام عبدالله بن عباس بود ، می فرماید :
و انی اقسم بالله صادقا، لین بلغنی انک خنت من فیء المسلمین شیئا صغیراً او کبیراً لاشدن علیک شده تدعک قلیل الوفر ، تقیل الظهر ، ضیل الامر ، و السلام
و من بخدا سوگند یاد می کنم – سوگند از روی راستی و درستی – اگر بمن برسد که تو در بیت المال مسلمانان بچیزی اندک یا بزرگ خیانت کرده و برخلاف دستور صرف نموده ای بر تو سخت خواهم گرفت، چنان سختگیری که ترا کم مایه و گران پشت و ذلیل و خوار گرداند ، و درود بر آنکه شایسته درود است.»[4]
بطوریکه از جملات فوق ملاحظه می شود و موارد دیگری نیز در گفته های رهبران اسلام وجود دارد ، امام حق نظارت و کنترل در مدیریت جامعه اسلامی را بعهده دارد که برای تحقق آن ، وسائل و دستگاههای لازم را می تواند ایجاد نماید.
مرجع دیگری که مسئولیت نظارت و کنترل جامعه و اقدام برای اصلاح کجیها و انحراف ها را بعهده دارد توده های عظیم مردم هستند که در قرآن از آنها گاهی به ناس تعبیر می شود. این نوع نظارت عموماً همان نظارت عامه یا همگانی است که در قرآن تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر مورد بحث قرار گرفته است و در زیر و پس از بحث نظارت مستقیم و غیرمستقیم مستقلاً آن را بیان خواهیم کرد.
نظارت مستقیم و غیرمستقیم
در مدیریت اسلامی نظارت می تواند مستقیم باشد ، بدین معین که شخص مدیر راساً روی امور نظارت نماید و در مراحل مختلف اجرای برنامه ، حضور پیدا کند. مثلاً در جبهه نظامی ، زمانی که فرمانده ، خود شخصاً در قسمتهای مختلف جبهه یا پشت جبهه حضور پیدا می کند ، یا مثلاً وزیری که مسائل حوزه وابسته به حیطه مسئولیت خود را شخصاً مورد رسیدگی قرار داده و اشکالات را مستقیماً از زبان افراد می شنود و سپس نسبت به رفع آنها اقدام می نماید ، نظارت مستقیم را اعمال نموده است.
علی علیه السلام در فرمان تاریخی خود خطاب به مالک اشتر می فرماید :
« ثم امور من امورک لابد لک من مباشریها منها اجابه عمالک بما یعیا عنه کتابک ، و منها اصدار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تحرج به صدور اعوانک
در بین کارهای تو کارهائی است که ناچار باید خودت انجام دهی. از آنها ، پاسخ دادن کارگزارانت است – آنجا که نویسندگانت درمانده شوند – و از کارها ، انجام درخواستهای مردم است ، روزی که به تو می رسد درخواستهائی بسبب آنها یارانت را دلتنگ می سازد.»[5]
امروز در هر مکتبی از مکتبهای مدیریت ، نظارت مستقیم و حضور مدیر در صحنه مسائل و مشکلات حیطه مربوط به خود ، امری ضروری است ، اگر چه در گذشته زمانی بود که مدیر دور از کارکنان و بصورت یک موجود برتر در یک محیط جدا ، تنها خود را موظف به نظارت می دید. در مدیریت اسلامی همانگونه که ملاحظه شد ، نظارت مستقیم بخشی از وظایف مربوط به نظارت و کنترل را تشکیل می دهد و نمی توان بجای آن ، انواع دیگر نظارت را جایگزین نمود.
نظارت غیرمستقیم نظارتی است که توسط مدیران و کارگزاران زیردست ، بصورت طبیعی و توسط بازرسان و فرستادگان بصورت خاص انجام می پذیرد. بدیهی است که یک مدیر یا فرمانده ، امکان نظارت مستقیم بر همه امور و موسسات تابعه خود را ندارد و لازم است این نظارت توسط دیگران انجام و گزارش آن به او برسد ، بطوری که از این طریق در جریان کارهای تحت پوشش خود قرار گیرد.
علی علیه السلام می فرماید :
« و انما الوالی بشر لا یعرف ماتواری عنه الناس به من الامور ، و لیست علی الحق سمات تعرف بها ضروب الصدق من الکذب
و والی و حکمران بشر است ، که بکارهای مردم که از او پنهان می دارند آگاهی ندارد ، و حق را هم نشانه هائی نیست که با آنها انواع راستی از دروغ شناخته شود