مقدمه
هر جا سخن از ترجمه و تبدیل علوم محض و یافته های علوم نظری به علوم کاربردی و تجویزی به میان آید، در حقیقت از تکنولوژی بحث شده است. تکنولوژی گرچه جدید است ولی کاربرد این مفهوم شاید همزاد تاریخ بشری باشد. بشر از ابتدایی ترین مراحل زندگی خود هر گاه به پدیده ای راه می یافت، یا رابطه بین دو یا چند عامل را شناسایی می کرد، برای حل مشکلات مختلف زندگی خود از این دانش استفاده می کرد.
به تبدیل دانش از مرحله پدیده ها، یا تبدیل کشف روابط موجود میان پدیده ها، به دستورالعملها یا دانش کاربردی، تکنولوژی گفته می شود.
چکیده
امروزه نتایج حاصل از بررسی موضوعات مشخص علوم نظری به صورت «مفاهیم، قوانین و نظریه های گوناکون »استخراج، جمع آوری و طبقه بندی می شود. هدف از این کار، دستیابی به یک شناخت دقیق و جامع از موضوعات است. این شناخت به صورت خام و به خودی خود، اغلب برای حل مسائل روزمره بشری قابل استفاده نیست و لازم است موارد کاربردی آن نیز مورد تحقیق قرار گیرد تا پس از حصول نتایج مثبت، عملا در خدمت بشر قرار گیرد.
در بررسی حاضر سعی بر این است که در رابطه با تکنولوژی آموزشی و ربط آن به رسانه ها بحث شده . معلم مسئول است که با اتخاذ تدابیر آموزشی و مدیریت نقش خود را ایفا می کند. در ادامه برای بهبود وضعیت تولید و ارائه خدمات، در مراکز آموزشی وابسته به مراکز صنعتی و تولیدی و خدماتی نیز بررسیهایی انجام شد.
تعریف تکنولوژی
تکنولوژی به معنی هر گونه مهارت عملی است که در آن از نتایج دانش و یافته های علمی استفاده می شود. به عبارت دیگر، تکنولوژی به معنی دانش کاربردی در مقابل علم محض است.
این کلمه در اصل از دو کلمه «تکنیک» و «لوژی »تشکیل شده است. «تکنیک» به معنای انجام دادن ماهرانه کار، و «لوژی »_معادل پسوند «شناسی»_ به معنای «علم و دانش »است. بنابراین، تکنولوژی را می توان روش شناسی یا دانش و علم به روشهای ماهرانه انجام دادن امور دانست؛ این معنای دوم چیزی است که واژه تکنولوژی بیشتر برای بیان آن به کار رفته است[1].
تعریف آموزش از دیدگاههای مختلف
کلمه آموزش Instruction و اضافه شدن آن به تکنولوژی به توضیح بیشتری نیاز دارد. آموزش چیست؟ آیا توضیحات شفاهی فرد به فرد یا افراد یا گروهی از شاگردان را می توان آموزش نامید؟ آیا این امر که معلم، کتاب یا جزوه ای را در اختیار شاگرد قرار دهد می توان آموزش نامید؟[2]
آموزش از دیدگاههای مختلف تعریف گوناگونی دارد. دوبوآ آموزش را «مرتب و منظم کردن دقیق محیط فراگیر به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر در وضعیتهای مشخص »تعریف کرده است. این تعریف اگر چه بسیار کلی است، ولی نکات متعددی را مانند محیط، نتایج و وضعیت خاص در خود جای داده است. در این تعریف بررسی خصوصیات فراگیر مانند دانشهای قبلی وی یا انگیزه او به یادگیری، منظور نشده است.
برونر معتقد است در آموزش باید به چهار سوال مهم پاسخ داده شود.
1. پیش فرضها و پیش دانسته های فراگیر کدامند؟
2. برای یادگیری بیشتر، ساختار و ترکیب موضوع یادگیری باید به چه صورت باشد؟
3. ترتیب و توالی مواد یادگیری برای تسهیل در یادگیری چگونه است؟
4. کاربرد تشویق، تنبیه و بازخورد برای دستیابی به اهداف آموزشی به چه نحو است؟
طرح این گونه سوالات بعد از برونر نیز ادامه یافت و تکامل کمیت و کیفیت سوالات باعث دستیابی به تعریفی جامع و همه جانبه از آموزش شد. برای مثال گلیمر 1976 سوال زیر را در زمینه آموزشی مطرح کرد:
1. تجزیه و تحلیل موضوع تدریس را معلم یا طراح آموزشی چگونه باید انجام دهد؟ بعبارت دیگر، تعیین توانائی های لازم برای یادگیری یک موضوع پیچیده درسی چگونه صورت می گیرد؟
2. در تجزیه و تحلیل توانائی های فراگیر به چه عوامل دیگری باید توجه داشت؟ یعنی به کدامیک از توانائی های فراگیر باید بیشتر دقت شود.
3. بمنظور افزایش میزان یادگیری باید چه شرایط محیطی هنگام ارائه آموزش فراهم باشد؟
4. بهترین راه برای اندازه گیری یادگیری فراگیر کدام است؟
آندرسون عوامل موثر در آموزش را بدو دسته تقسیم کرده است[3].
1. عوامل آموزشی 2. عامل تفاوت فردی
عوامل آموزشی شامل نحوه ارائه و نمایش محتوای آموزشی و مدت زمان اختصاص یافته به یادگیری هر موضوع از طرف معلم است.
عامل تفاوت یا تفاوتهای فردی شامل توانائی های عمومی فراگیر برای یادگیری است که میزان درک و فهم شاگرد را از دستورالعمل ها و توضیحات معلم تعیین می کند و همچنین زمان یادگیری – که برای فراگیران مختلف است - وبالاخره عامل زمانی را مشخص می کند که هر فراگیر عملا صرف یادگیری می کند.
آندرسون همچنین کیفیت آموزش را منوط به رعایت نکاتی می داند که عبارت است از:
1.مطلع ساختن فراگیر از آنچه در حال آموختن آن است؛
2. ایجاد رابطه حسی بین فراگیر و مواد آموزش؛
3. ارائه آموزش بنحوی که در هر مرحله آموزش زمینه ساز مراحل بعدی باشد.
4. هماهنگ کردن آموزش با خصوصیات و احتیاجات ویژه فراگیران.
لازم است ذکر شود هر یک از فهرستها، زاویه جدیدی از آموزش را مطرح می کند. برای مثال، در فهرست مذکور مسئله زمان اختصاص یافته به یادگیری برای هر موضوع از طرف معلم زمان لازم برای یادگیری شاگرد و زمان عملی صرف شده برای یادگیری هر فراگیر مشخص شده است.
آلن گانیه آموزش را روند حل مسئله می داند که هدف از آن تسهیل یادگیری فراگیر است. وی معلم را مسئول آموزش می داند که با اتخاذ تدابیر آموزشی و مدیریت نقش خود را ایفا می کند. تدابیر آموزش، تصمیمات و اعمالی است که معلم بمنظور تسهیل یادگیری شاگرد از مواد آموزشی اتخاذ می کند یا انجام می دهد.[4]
اهم تدابیر آموزشی عبارت است از:
1. وضوح:
گانیه ارائه وضوح و روش آموزش در هر یک از مقولات تحت عنوان وضوح را مدنظر دارد.
توضیح روشن اهداف آموزشی؛
استفاده از انواع وسائل آموزشی؛
ارائه دستورالعمل های روشن؛
ارائه توضیحات روشن؛
ارائه استدلال و تجزیه و تحلیل موارد؛
در نظر گرفتن دامنه توجه شاگرد در طرح درس؛
پیش بینی موفقیت زیاد برای شاگرد؛
انتخاب محتوای متناسب با علاقه های شاگرد؛
برقرار کردن استانداردهای مناسب برای عملکرد فراگیران.
2. بازخورد:
- ارائه سوالات زیاد؛
- تشویق به مناسبت پاسخ های صحیح؛
- ارائه سوالات جدید بعد از دریافت پاسخ صحیح؛
- تلفیق پاسخهای صحیح با توضیحات و مباحث درسی؛
- ارائه بازخورد در مورد توضیحات و اظهار نظرهای شاگردان.
3. مرور پیش دانسته های فراگیران: مرور پیش دانسته ها در موقع مناسب.
4. برنامه ریزی: برنامه ریزی محتوای مناسب با مهارتهای فراگیران.
5. ارزیابی: ارزیابی دقیق تکالیف.
گانیه تدابیر مدیریتی را در تصمیمات و اعمالی می داند که معلم برای ارتباط بین شاگرد و مواد آموزشی و حفظ این ارتباط در یک مدت معین اتخاذ می کند یا انجام می دهد. این تدابیر عبارت است از:[5]
1. ارائه و بکارگیری انواع جوائز و تشویق؛
2. تشخیص و معرفی رفتار مناسب هنگام آموزش؛
3. برقراری تماس چشمی با فراگیران؛
4. بیان گرایشها؛
5. جلوگیری از رفتارهای ناهنجار هنگام آموزش؛
6. اعمال نظارت بر روند آموزش( تمیز دادن بین رفتارهای مطلوب اجتماعی و رفتار مطلوب در محیط آموزشی)
تعریف تکنولوژی آموزشی
بعد از مشخص شدن تعریف واژه های تکنولوژی و آموزش به تعریف اصطلاح «تکنولوژی آموزشی» می پردازیم.
مجموعه روشها و دستوالعملهایی که با استفاده از یافته های علمی برای حل مسائل آموزشی اهم از طرح، اجرا و ارزشیابی در برنامه های آموزشی به کار رفته است[6].
تاریخچه تکنولوژی آموزشی
در دائره المعارف تعلیم و تربیت ضمیمه منتشره سال 1989، تکنولوژی آموزش یک رشته از دانش و حرفه معرفی می شود که دارای سه جنبه یا سه بعد است:[7]
جنبه اول، جنبه یا بعدی که بر رسانه های جدید(معمولا وسائل سمعی و بصری جدید) و استفاده آن در امر آموزش و یادگیری تاکید دارند، از این جنبه تکنولوژی آموزش به تمام وسائل، ابزار و رسانه هایی گفته می شود که امر آموزش و یادگیری را تسهیل می کند و می توان آن را بعد سخت افزاری نیز نامید.
جنبه دوم، فراگردها یا روشهای طراحی نرم افزار یا مواد آموزشی است که به یادگیری بهتر منجر می شود؛ مانند آموزش برنامه ریزی شده که در آن از اصولی چون تعیین هدفها، انتخاب روشها، تهیه منابع، آزمایش، ارزشیابی و اجرا بحث می شود. از این جنبه تعریف تکنولوژی آموزشی تعریف شده است.
جنبه سوم، بر ویژگی حل مسئله تاکید دارد؛ به عبارت دیگر در صورت بروز مشکل در یک نظام آموزشی، اعم از کوچک یا بزرگ و همچنین در صورت نیاز به آموزش در یک محیط خاص، تکنولوژی آموزشی به تبیین مشکل می پردازد یا با توجه به عوامل متعددی که می تواند در حل مشکل دخیل باشد، برای رفع آن نیاز یا حل آن مشکل اقدام می کند.
از این جنبه، تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و استراتژی هایی است که با یک دید سیستمی، به تجزیه و تحلیل برنامه های آموزشی پرداخته و پس از یافتن مشکلات و علل آنها برای رفع موانع و حل معضلات، راه حل ارائه می دهد. بعلاوه دیدگاه سوم، جنبه اول و دوم را نیز در بر دارد؛ زیرا بکارگیری بجا و به موقع روشها و وسائل در مجموع و با هماهنگی می تواند حل مشکلات آموزشی را به دنبال داشته باشد[8].
«تاریخچه تکنولوژی آموزشی از جنبه اول»
استفاده از وسائل سمعی و بصری در آموزش به سالهای 1900 باز می گردد. در اوائل قرن حاضر، دست اندر کاران آموزش به اهمیت بکارگیری وسائل سمعی و بصری پی بردند و در ابتدا فقط وسائل بصری بکار گرفته شد.
اولین وسائل بصری بکار گرفته شده در مدارس آمریکا، اسلایدهایی پیرامون موضوعات مختلف بود و به دنبال آن، در حدود سال 1910 اولین فهرست فیلم های آموزشی برای استفاده منظم در مدارس منتشر شد.
از سالهای 1920 به بعد، کتابهایی در زمینه آموزش بصری نوشته شد که به طور کلی منظور اصلی در این کتابها این بود که درجه واقع نمایی وسائل، نقش اصلی را در آموزش بازی می کند؛ به عبارت دیگر، هر قدر نمایش موضوعات به صورت عینی تر و ملموس تر انجام شود، میزان یادگیری بیشتر خواهد شد.
با شروع جنگ جهانی دوم کانون فعالیتها در زمینه وسائل سمعی و بصری از محافل تعلیم و تربیت به ارتش آمریکا منتقل شد و در دوران جنگ، بسیاری از وسائل مانند پروژکتور و اورهد برای اولین بار ساخته شد. و در کنار وسائل دیگری مانند پروژکتورهای اسلاید، لابراتوارهای زبان و شبیه سازیهای آموزش خلبانی در آموزش نظامیان به کار گرفته شد[9].
در این دوران که تا اواسط دهه 1940 به طول انجامید. از نظر سرمایه گذاری در تولید فیلمهای آموزشی و وسائل سمعی و بصری، رشد بی سابقه ای صورت گرفت. تا حدی که بسیاری از کازشناسان نقش آن را در نتایج جنگ دوم جهانی قابل توجه شمرده اند[10].
«تعریف رسانه و وسائل آموزشی»
رسانه، ترجمه انگلیسی Medium است. این واژه در لغت به معنی واسطه، وسیله یا ماده وسط یا رابط دو چیز، حد فاصل و سرانجام وسیله نقل و انتقال آمده است. ترجمه رسانه نیز با معنای اصلی لغوی آن بسیار هماهنگ و متناسب به نظر می رسد.
رسانه در معنای عام آن وسیله نقل و انتقال اخبار، پیامها و اطلاعات است که از مصادیق آن می توان روزنامه ها و رادیو و تلویزیون را نام برد.
رسانه ها در واقع وسائل و پلهای ارتباط بین مرکز پیام و پیام گیرنده اند. کاربرد این واژه در زمینه تعلیم و تربیت نیز با حفظ همین معنا و محتوا بوده است و رسانه آموزشی به وسائل و ابزارهایی گفته می شود که انتقال پیام آموزشی را از فرستنده به گیرنده انجام می دهند.
گاهی به غلط اصطلاحی به کار برده می شود که آن را رسانه معنی می کنند و آن وسائل آموزشی و یا وسائل کمک آموزشی است که موازی و برابر رسانه گرفته شده است که اشتباه است. این وسائل همانطور که از اسمشان معلوم است در آموزش به کار گرفته می شوند تا به درک و فهم شاگرد از محتوای آموزشی کمک کنند و در واقع یادگیری او را تسهیل کنند. برای مثال، معلم در کلاس از تخته و گچ استفاده می کند. در این صورت، معلم رسانه است؛ زیرا پیام آموزش از طریق او به شاگردان انتقال می یابد. تخته و گچ وسیله آموزشی یا وسیله کمک آموزشی است. زیرا به انتقال پیام کمک می کند. در صورتی که این وسائل وجود نداشته باشد، باز هم آموزش امکان دارد ولی کار معلم کمی سخت تر می شود.