) تاثیر سود هر سهم بر بازده سهام :
از آنجا که سود هر سهم و بازده سهام از مهمترین معیارهایی هستند که در ارزیابی عملکرد شرکت نقش بیشتری را ایفا می کنند:
هر شرکتی می تواند با سرمایه گذاری در پروژه هایی با بازده کم ، سود هر سهم خود را افزایش دهد .مادامی که بازده سرمایه یک پروژه جدید، بیش از هزینه بدهی بلند مدت بعد از مالیات آن باشد ، باعث افزایش سود هر سهم خواهد شد .
اما اگر بازده پروژه به اندازه کافی بالا نباشد که به سهامداران بازده مناسبی روی سرمایه آنان بدهد ، باعث کاهش قیمت سهام و ضریب قیمت سهام و ضریب قیمت به سود خواهد شد .
جذابیت ظاهری سود هر سهم آن است که این روش مبتنی بر چیزی است که می توان آن را مدل حسابداری ارزش نامید .
در این مدل ، که قیمت سهام شرکت مساوی حاصل ضرب سود هر سهم در ضریب قیمت به سود می باشد .
ضریب قیمت به سود× سود هرسهم = قیمت سهام شرکت
معمولاً مهمترین معیار ارزیابی عملکرد مؤسسات در حال حاضر نرخ بازده سهام است .
این معیار به تنهایی دارای محتوای اطلاعاتی برای سرمایه گذاران بوده و برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد .
وقتی این معیار کاهش یابد زنگ خطری برای شرکت است و عملکرد شرکت را مناسب نشان نمی دهد .
شاید این معیار دارای محتوای اطلاعاتی بیشتری در مقایسه با معیارهای عملکرد بر مبنای حسابداری باشد . چون ارزیابی عملکرد بر مبنای ارزش بازار ، اطلاعات سرمایه گذاران را به خوبی منعکس می کند .
بازده عبارت است از نسبت تغییرات قیمت سهام
(ما به التفاوت قیمت سهام در پایان و ابتدای سال ) به علاوه سود سهام تقسیم بر قیمت سهام ابتدای سال .
برای آشنا شدن با این موضوع تحقیق حاضر سعی دارد تا اثر سود هر سهم را بر بازده سهام بررسی و عوامل مرتبط با میزان اثر جنبه های مجهول را شناسایی کند .
اهمیت موضوع :
برخی بر این باورند که ثروت جز مقدار معینی پول چیز دیگری نیست . زیرا پول وسیله بازرگانی و سوداگری است . جمعی دیگر در مخالفت با این نظر برآنند که پول چیزی بر ساخته و اعتباری است . زیرا اگر کسانی که آن را به کارمی برند از رواجش بیندازند دیگر ارزشی نخواهد داشت .
ارسطو- کتاب سیاست قرن چهارم پیش از میلاد
بازار سرمایه در ایران یک بازار ناشناخته است و در این بازار روزانه هزاران سرمایه گذار پول خود را به امید دستیابی به ثروت بیشتر سرمایه گذاری می نمایند در این میان برخی به هدف خود دست می یابند و برخی دیگر سرمایه خود را از دست می دهند.
بازده سهام یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب بهترین سرمایه گذاری است .
افراد حقیقی و حقوقی با انگیزه های مختلف سرمایه گذاری می کنند ، اما به دست آوردن سود و افزایش ثروت در نهایت هدف مشترک تمامی سرمایه گذاریها می باشد .
دلیل انتخاب موضوع:
کمی اطلاعات در این زمینه و جستجو و تلاش برای به دست آوردن منابع لازم
بررسی شناخت ارتباط بین سود هر سهم و بازده سهام
تاثیر سود هر سهم بر بازده سهام
به دلیل اهمیت داشتن موضوع
مواد و ملزومات برای تحقیق :
رجوع به کتابخانه ها و استفاده از : مجلات، نشریات ، کتابها و پایان نامه ها
رجوع به سایتها
رجوع به سازمان بورس اوراق بهادار
فصل 2
پیشینه تحقیق
مبانی نظری
مقدمه
صدها شرکت با انتشار سهام برای اولین بار وارد بازار سرمایه می شوند . معمولاً این شرکت ها آن قدر سریع رشد می کنند که منابع رایج وجوه( نظیر وام های بانکی ، سود انباشته و سرمایه مالکان ) اغلب برای تامین مالی توسعه شان ، کافی نیست .
از آن جا که تأمین مالی یک مرحله بسیار مهم در رشد شرکت ها به شمار می آید برای آن هامهم است که قیمت سهام شان ، ارزش واقهی دارایی ها و فرصت های رشدشان را نشان دهد .
در زمینه «عرضه اولیه اوراق » بهادار مطالعات و تحقیقات متعددی در سطح جهان صورت گرفته است .
یکی از محورهای اصلی تحقیقات در این زمینه ، بررسی روند تغییرات بازده سهام جدید درمقایسه با بازده شاخص قیمت بورس در طی زمان وهمچنین شناسایی عوامل موثر بر عملکرد بلند مدت سهام جدید است.
علاوه بر آن مطالعات انجام گرفته در کشورهای مختلف حاکی از این است که بازده بلند مدت سهام جدید کمتر از بازده بازار است که از آن تحت عنوان معمای عملکرد کمتر «سهام جدید» نام برده شده است .
مساله اصلی در تحقیق حاضر ، بررسی بازده سهام جدید در مقایسه با بازده شاخص قیمت بورس در طی زمان ، تعیین عوامل موثر بر عملکرد بلند مدت سهام جدید و شناسایی روابط بین این عوامل در بورس اوراق بهادار تهران است .
لازم به توضیح است که در ایران «عرضه اولیه اوراق بهادار» با مفهوم رایج در کشورهای دیگر نداریم زیرا در کشورهای دیگر منظور از عرضه اولیه اوراق بهادار سهام جدیدی است که در بازار اولیه عرضه می شود .
اما در ایران بازار اولیه ، کارا و قانونمند نبوده و از نظم و مقررات خاصی پیروی نمی کند . به هر حال در ایران بر اساس اصلاحیه قانون تجارت مصوب اسفند 1347، بازار اولیه سهام با اجازه صدور اعلامیه پذیره نویسی به شرکت سهامی عام ایجاد گردید .
از همین رو در این تحقیق سهام جدید فقط به سهامی اطلاق می گردد که برای اولین بار به بازار عرضه می گردد و پیش از این ، سهام این شرکت ها دربورس اوراق بهادار تهران وجود نداشته است .
در این تحقیق به منظور بررسی عوامل موثر بر عملکرد بلند مدت سهام جدید از متغیرهای عملکرد بلند مدت بازار ، حجم انتشار سهام جدید در سال اول ، اندازه شرکت ،عملکرد کوتاه مدت تعدیل شده سهام جدید و نوع صنعت استفاده شده است .
همچنین شواهد مبنی بر وجود دوره های به اصطلاح اوراق بهادار داغ عکس العمل بیش از اندازه سرمایه گذاران و گرایشات و علائق زود گذر و یا خوش بینی زیاد سرمایه گذاران بررسی می شود .
در ضمن با توجه به بررسی اثر عملکرد کوتاه مدت تعدیل شده سهام جدید بر عملکرد بلند مدت آن ، تاثیر عملکرد کوتاه مدت بازار بر عملکرد کوتاه مدت سهام جدید به دلیل ارتباط موضوعی ، مورد بررسی قرار گرفته است[1] .
قیمت هرسهم به سود هر سهم و سایر معیارهای ارزشگذاری :
استفاده از نسبت قیمت هر سهم به سود هر سهم ، به عنوان معیار اصلی ارزشگذاری توسط مدیران صنعت یکی از چالش های حسابداری و صنعت می باشد .
استفاده از این روش به دلیل سادگی محاسبه و پیچیده نبودن در میان مدیران صنعت بسیار رایج شده است اما به رغم سادگی این الگو روش مذکور نتایج و اثرات منفی بسیاری رانیز برای مدیران در پی دارد.
مدیران مالی نسبت قیمت هر سهم به سود هر سهم را به عنوان الگویی مکمل در کنار سایر روشهای ارزیابی نظیر ارزش افزوده اقتصادی و جریان های نقد آزاد می شناسند و درتصمیم گیری معتقد به استفاده و تمرکز مطلق بر الگوی قیمت هر سهم به سود هر سهم نمی باشند . [2]
[3]طبق نظریه انتظارات عقلایی ، سهامداران انتظارات خاصی را از شرکت در مورد سود دارند .
اگر اعلان سود مطابق آن چیزی باشد که بازار انتظار دارد ، قیمتها تغییر نخواهند کرد ولی اگر سهامدار در بازار یک تغییر غیر منتظره در سود تقسیمی ببیند از خود خواهد پرسید که منظور مدیران از این تغییر چه بوده است . ( جهانخانی 1372 )
شرح فوق اهمیت سیاست تقسیم سود و تاثیر روانی میزان سود تقسیمی را در قیمت سهام و انتظارات سهامدار بیان می کند .
شرکتها سیاستهای مختلفی را برای تقسیم سود دارند و لی صرف نظر از سیاست خاص هر شرکت ، مدیران سعی می کنند با توجه به اطلاعاتی که از آینده شرکت دارند میزان سود تقسیمی را طوری تنظیم کنند که از تاثیرات منفی تغییرات سود تقسیمی بر روی سهامداران احتراز نمایند .
تفاوت عمده بین سود تقسیمی و سود شرکت این است که مدیران می توانند – دست کم در کوتاه مدت- در میزان سود تقسیمی اعمال نفوذ کنند .
جدا از شیوه هزینه یابی و سیستم حسابداری که مدیران می توانند بدان وسیله در میزان سود شرکت اعمال نفوذ کنند ، سطح و میزان سود شرکت به مقدار زیادی به وسیله شرایط عرضه و تقاضا در رابطه با محصولات شرکت در بازار تعیین می شود و مدیران نمی توانند روی متغیرهای بازار و عوامل عرضه و تقاضا هیچ کنترلی اعمال کنند .
ولی تاز مانی که شر کت دارای پول نقد یا توان گرفتن وام باشد ، میزان سود تقسیمی به وسیله مدیریت تعیین می شود .
بدیهی است ، در بلندمدت میزان پول نقد موجود برای پرداخت سود تقسیمی به وسیله سود آوری شرکت تعیین می گردد .
ولی در کوتاه مدت وضع بدین منوال نیست . در بعضی مواقع سود شرکت ممکن است ، با گذشت زمان کاهش یابد و مدیر سعی کند میزان سود تقسیمی را در سطح پیشین نگه دارد و یا آن را افزیش دهد ( سالمون 1963)
جان لینتنر در اواسط دهه 50 طی تحقیقاتی مفهوم جدیدی به نام «سرعت تعدیل سود تقسیمی» راوارد ادبیات مالی نمود و آن را حاصل تقسیم تغییرات واقعی سود تقسیمی بر تغییرات مورد انتظار سود تقسیمی ، تعریف نمود .
سپس سعی کرد از طریق این نسبت رابطه بین سود تقسیمی یک سال و میانگین وزنی سود سالهای قبل را تبیین کند .
تلاشهای وی کمک زیادی به روشن شدن زوایای جدیدی از تقسیم سود و عوامل موثر بر آن علی الخصوص تاثیر دیدگاه و انتظارات سرمایه گذاران نمود ولی در آزمونهای تجربی به عمل آمده توسط خود لینتنر و محققین پس از او نتایج متناقض و مختلفی در این راستا حاصل گردید .
فاما و بابی یاک ضمن تکمیل کار جان لینتنر این موضوع را که آیا شرکتها می کوشند درصد سود تقسیمی را بر مبنای سود عادی حفظ کنند یا خیر ، مورد مطالعه قرار دادند .(آرچر ، 1998).
با توجه به مطالب بیان شده، می توان مسئله اصلی این تحقیق را ارزیابی سیستمهای تقسیم سود در ایران با مبنا قراردادن نظریه جان لینتنر دانست .
لینتنر در پی یافتن الگویی برای فرمول بندی سود سهام بود و پس از بررسی دقیق متون و منابع دانشگاهی و غیر دانشگاهی ، فهرستی از حدود 15 عامل و خصوصیت که ظاهرا ارتباط مهمی را با پرداختها و سیاست سود سهام دارا می باشند منعکس نمود .
سپس اطلاعات موجود در خصوص بیش از 600 شرکت معتبر را مورد بررسی و نهایتا 28 شرکت را برای تحقیقات خود برگزید .
روش ایشان از طریق مصاحبه با مدیران این شرکت و تکنیک مورد استفاده OLS بوده است (شارپ 1999).
لینتنر در بررسی 28 شرکت به مدت 7 سال (1953-1947) توجه خود را به این نکته معطوف می دارد که آیا نرخ موجود درپرداخت سود سهام باید تغییر یابد یا خیر ؟
او در بررسی خود هیچ نمونه ای یافت نکرد که در آن میزان پرداخت در یک فصل یا سال معین بدون توجه به نرخ موجود مورد ملاحظه قرار گرفته باشد .
یعنی نرخ جدید از تغییر در نرخ موجود تعیین می شود و اینطور نیست که برای آن که میزان جدید به طور مستقل تعیین شود .
از طرف دیگر این نکته نیز روشن شد که سهامداران یک نرخ ثابت و معقول را ترجیح میدهند و امتیازی که بازار برای ثبات یا رشد تدریجی نرخ قائل می شود آن قدر نیرومند است که بیشتر مدیران به دنبال اجتناب از تغییر در نرخ سود سهامشان هستند.
نهایتا این محافظه کاری و تلاش برای اجتناب از تغییرات فاحش در نرخها به طور کلی موجب توسعه الگوهای رفتاری یکسان درتصمیمات سود سهام می شود .
بنابراین این سیاست مستمر «تطبیق جزئی» و میل به ثابت نگه داشتن توزیع سود سهام باعث می گردد تا واکنشهای مخالف و زیان آور سهامداران به حداقل برسد و در عین حال مدیریت را قادر می سازد تا با رویدادهای نامعین و غیر قابل اجتناب در خصوص توسعه و برنامه های آینده راحت تر بسر برد ، بخصوص در زمانی که سود جاری کاهش یافته است و مدیریت علاقه ای به کاهش تقسیم سود خود ندارد ( هامپتون 1990 ).
به نظر لینتنر مهمترین عامل در تصمیمات تقسیم سود ، عواید سال جاری می باشد به ویژه اینکه در مصاحبه با مدیران دریافت که سطح سود جاری تقریبا به طور ثابت نقطه آغاز در ملاحظات مدیریت بوده او همچنین دریافت که رابطه بین سود جاری و نرخ موجود سود سهام عامل مهمی بوده که میزان هر گونه تغییر در سودهای سهام را تعیین می نماید .
خلاصه نتایج مطالعات لینتنر را می توان به صورت زیر بیان کرد :
مدیران بیشتر شرکتهایی که توسط لینتنر مورد مطالعه قرار گرفته بودند، اعتقاد داشتند که به سیاست تقسیم سود از زاویه پرداخت به سهامداران باید ارجحیت بیشتری قایل شد تا سیاست نگهداشتن سود به عنوان یک منبع مالی برای سرمایه گذاریها .
با فرض ثبات نسبت پرداخت سود سهام ، سود قابل پرداخت سال آینده ، معادل نسبت ثابتی از عایدی هر سهم (EPS) خواهد بود .
شرکتهایی که همیشه نسبت پرداخت سود سهام مورد نظر خود را رعایت کنند با تغییر سود سالیانه سود سهامشان را تغییر می دهند.
اما مدیران مورد مصاحبه در مطالعات لینتنر علاقه ای به این تغییرات نشان ندادند .
مدیران مورد مصاحبه در مطالعات لینتنر ابراز کرده بودند که سهامداران یک نرخ رشد ثابت در پرداخت سود سهام را ترجیح می دهند .
جان لینتنر مدعی است که تسهیم سود از طرفی به عایدات جاری شرکت و از طرف دیگر به روند تسهیم سود سال های قبل بستگی دارد .
به عبارت دیگر در این مدل تسهیم سود تابعی از عایدات سال جاری و عایدات و سودهای تسهیم شده سالهای قبل است ( کلارک و ویلسون 1990
[1] - تحقیقات مالی- شماره 15 (شناسایی عوامل موثر بر بازده بلندمدت سهام)
انجمن حسابداری ایران- فصلنامه دانش پژوهش حسابداری سال اول
[3] - تحقیقات مالی شماره 15 (محاسبه سرعت تعدیل تقسیم سود در شرکت های ..)