مقدمه
معمول ترین و ساده ترین تعریفی که از زبان ارائه می شود این است که زبان وسیله برقراری ارتباط در جوامع بشری است . از هیمن تعریف ساده می توان دریافت که زبان امری اجتماعی است .
از آنجا که جوامع بشری پیوسته در حال تغییر و تحول اند ، نهادهای اجتماعی هم که باید متناسب با نیازهای اجتماع باشند ، هیچ گاه ثابت و یکسان نمی مانند و همواره برای هماهنگی با جامعه و نیازهای آن متحول می شوند .
بدین ترتیب زبان که مهمترین وسیله و ابزار پیام رسانی و برقراری ارتباط و انتقال مفاهیم ذهنی در جوامع بشری است امری ثابت نبوده همواره به تبع جامعه تحول می یابد.
برای بررسی تحولات جوامع بشری و پی بردن به علل و موجبات این تحولات و شناختن حوادث ورویدادهای که منجر به پیدایش عناصری جدید و پدیده هایی نو می شوند از تاریخ دور می جوییم .
هم چنانکه تاریخ سرگذشت اقوام و ملتهای مختلف و حوادث گذشته برآنها را در زمانهای مختلف شرح می دهد به تاریخ یک زبان نیز تغییرات و دگرگونیهای ان زبان در گذار زمان و در طول دوره دوام و رواج آن زبان مشخص می کند . وبه کمک برررسیهای تاریخی هر زبان است که می توان هم تغییرات و تحولات آن زبان را در ادوار تاریخی مختلف شناخت و هم قواعد و قوانین حاکم و ناظر برآن تحولات را بدست آورد . زبان های مختلف به طرق گوناگون باقی مانده است جمع آوری کرد و سپس این اسناد و مدارک را به ترتیب تاریخی ، مرتب و منظم نمود و آن گاه با توجه به شباهتها و تفاوتهای ساختاری و صوتی زبان بکار رفته در این اسناد و با مقایسه صورتهای مختلف زبان ، آن مدارک را دسته بندی و طبقه بندی نمود.
بدین ترتیب مشخص می شود که هر زبان از زمانی که قدیمی ترین آثار مکتوب آن موجود است تا زمان حاضر ،دستخوش چه تحولات و تغییراتی شده است .
دراواخر قرن هجدهم میلادی در پی رواج فقه الله و دستور تطبیقی زبان ها یکی از مهم ترین خانواده های زبانی دنیا به نام خانواده زبانی «خسرواردیانی » که زبان های ایرانی نیز از اعضای این خانواده به شمار می روند ،شناخته شد .
در میان زبان های هندو اروپایی زبان فارسی این ویژگی ممتاز را دارد که می توان تاریخ آن را بر اساس منابع و مدارک موجود در تمامی ادوار تاریخی از قرن ششم پیش از میلاد تا زمان حاضر به طور پیوسته ای بررسی کرد .
زبان های فارسی در جهان
زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان حوزه فرهنگی و تمدن ایرانی با هزاران آثار گران سنگ در زمینه های مختلف ادبی ، عرفانی ، فلسفی ، تاریخی همواره مورد اعتنا و اعتقاد ایرانیان و مردمان سرزمین های دور و نزدیک بوده است .
علیرغم حوادث و رویدادهای پرتب و تاب و گاه ناخوشایند سه صده اخیر باز هم این زبان شیرین و دلنشین در دورترین نقاط جهان امروز حضورو نفوذدارد .
این حضور و نفوذ حکایت از آن دارد که در ژرفای زبان و ادب فارسی آنقدر مهعانی بلند و مضامین دلنشین علمی – ادبی اخلاقی و انسانی وجود دارد که هر انسان سلیم الطبعی با اطلاع واگاهی از آنها خود به خود به فارسی ئو ذخایر مندرج در آن دل می سپرد . اگر چجنین نبود ترجمه و تالیف هزاران کتاب و مقاله از سوی خارجیان ددرباره اثار جاودان و جهان ادب فارسی مانند : شاهنامه فردوسی ، خمسه حکیم نظامی گنجوی ، گلستان و بوستان شیخ اجل – مثنوی مولانا جلال الدین بلخی – چهره نمی جست هزاران ایران شناس و ایران دوست غیر ایرانی دل و عمر بر سر شناخت ، فهم ، تفسیر و ترجمه این آثار ارزنده در نمی باختند . واقع آن است که نکات نغز و حکمتهای بدیع و درسهای انسانیت ، بزرگواری اخلاقی و مردم دوستی در ادب فارسی آنقدر حلاوت ولطا فت دارد که می تواند عطش تمام تشنه کامان وادی معرفت و حیرت را یک تنه به آب عذب خوبیش سیراب گرداند.
با در نظر گرفتن ویژگیها و مختصات زبانی قدیمی ترین آثار و مدارک بازمانده اززبانهای ایرانی تا زمان حاضر می توان تحولات تاریخی زبانهای ایرانی رابه سه دوره مهم تقسیم کرد .
1- دوره باستانی 2- دوره میانه 3- دوره جدید
بدین ترتیب می توان گفت «زبان فارسی »که یکی از زبانهای ایرانی از قدیمترین صورت بازمانده آن تا فارسی دری ، سه دوره تحولی ,: باستان ، میانه و جدید را پشت سر گذارده است .
بنابراین زبان فارسی جدید دنباله طبیعی و صورت تحول یافته زبان «فارسی میانه » است وفارسی میانه خود صورت تحول یافته زبان «فارسی باستان » می باشد .
چون زبانهای دوره باستان و میانه دیگر بصورت زنده بکار نمی روند و تنها در مطالعات تاریخی از صورت مکتوب آنها استفاده می شود، بطور کلی با زبانهای «مرده »و «خاموش» خوانده می شوند .
دوره میانه
زبانهای ایرانی میانه
زبانهایی که حد فاصل بین زبانهای باستانی و زبانهای دوره اخیر ایران اند ، زبانهای دوره میانه نامیده می شوند . میزان و ملاک تشخیص زبانهای میانه را از یکسو ساده تر بودن نسبت به صورت باستانیان و تغییر و تحول آشکار در سیستم و نظام زبانی قدیم و از سویی دیگر متروک و خاموش بودن آن دانسته اند .
البته با توجه به سیر و تحول تدریجی زبان از صورتی به صورت دیگر ، تعیین تاریخ دقیق و مشخص به عنوان حد فاصل قطعی بین زبانهای باستانی ، میانه و جدید میسر نیست .
زبان شناسان تاسیس سلسه اشکانی در حدود (250 سال پیش از میلاد ) را آغاز دوره زبانهای ایرانی میانه محسوب می دادند این دوره تا پایان فرمانروایی سلسله ساسانی یعنی 651 میلادی که سال شکست ساسانیان از قوای مسلمین و انقراض این حکومت است ادامه می یابد .
بدین ترتیب دوره زبانهای ایرانی میانه در حدود هزار سال ، از قرن سوم پیش از میلاد تا قرن هفتم میلادی محسوب می شود .
با توجه به اینکه از نظر تاریخی دوره زبانهای باستانی با انقراض هخامنشیان در سال (330 پیش از میلاد ) به پایان می رسد و دوره میانه نیز از(250 قبل از میلاد) که سراغاز حکومت اشکانیان است شروع می شود . فاصله ای قریب یکصد سال میان این دو دوره تاریخی زبانهای ایرانی وجود دارد که درتتبعات تاریخی زبان فارسی به «سالهای تاریک » معروف است زیرا پس از برافتادن هخامنشیان بدست اسکندر ، طولی نکشید که اسکندر خود در گذشت و سرزمینهای تحت تسلط وی میان سردارانش تقسیم شد و فرمانروایی ایران زمین ، را یک از سرداران اسکندر موسوم به «سلوکوسی» گردید .
سلوکوس و اعقابش قریب صد سال در ایران حکومت کردند که در تاریخ ایران به دوران سلوکیها معروف است . آنچه مسلم است این است که بدلیل یونانی بودن فرمانروایان سلوکی زبان و خط ایرانی کمتر مورد توجه دستگاه حاکمه بود و همین عامل موجب رواج و تاثیر زبان – فرهنگ و هنر یونان در زبان – فرهنگ و هنر ایرانی گردید . تاثیر مختصات خط یونانی در خطوط ایرانی ابداع شده در دوره میانه نیز به هیمن دلیل است .
بنابراین در تمام دوران سلوکی ها اثری مکتوب از خط و زبان ایرانی بر جای نماند و به همین دلیل هیچ گونه اطلاع و آگاهی از چگونگی و کیفیت زبان فارسی دراین مقطع خاص زمانی نداریم .
آخرین آثار بازمانده از دوره باستان ، متعلق به دوره هخامنشی است و اولین آثاری که از دوره میانه بدست آمده به دوران حکومت اشکانیان تعلق دارد و دوران حکومت سلوکیان که میان دو سلسله ایرانی هخامنشی و اشکانی است. «دوره تاریک » در حلقه مطالعات تاریخی زبان فارسی به شمار می رود . بدین ترتیب زبانهای ایرانی دوره میانه ، زبانهایی هستند که در فاصله زمانی سالهای 250 پیش از میلاد (تاسیس سلسله اشکانی ) و 651 میلادی ( انقراض سلسله ساسانی ) در سرزمین ایران بکار می رفتند .
( این نکته شایان دقت است که با یک تحول اساسی و چشم گیر سیاسی و اجتماعی ، زبان یک جامعه یکباره متحول نمی شود . بلکه ایجاد تغییر و تحول در سیستم و نظام زبان – امری است که به آهستگی و طی قرنهای متمادی صورت می پذیرد )
از میان زبانهای متعددی که درایران دوره میانه بکار می رفتند آثار و اسناد مکتوبی اززبانهای «پهلوی اشکانی »«پهلوی ساسانی » «سعدی »«سکایی»«بلخی »«خوارزمی »باقی مانده است .
این زبانها با توجه به مختصات وویژگیهای ساختاری و موقعیت و محدوده جغرافی شان به دو گروه اصلی تقسیم می شوند .
الف : زبانهای گروه شرقی
ب: زبانهای گروه غربی
ادبیات زبانهای ایرانی میانه گروه شرقی
زبان های ایرانی میانه متعلق به گروه شرقی که از آنها آثاری باقی مانده است عبارتند از :
1- سعدی 2- سکایی 3- بلخی 4- خوارزمی
سعدی
به زبان سعدی در ایالت سغد قدیم سخن گفته می شد که مهم ترین شهرهای آن سمرقند و بخارا (در جمهوری ازبکستان کنونی ) بوده است .
علاوه بر این ایالت ، زبان سغدی در نواحی دیگر مانند واحه های تورفان در ترکستان شرقی به عنوان زبان مراورات تجاری و فرهنگی و زبان اداری و تالیف و تصنیف رواج داشته است . از کتیبه بوگوت در مغو لستان ، که متعلق به اندک زمانی پس از 581 میلادی است ، چنین بر می آید که سغدی زبان رسمی نخستین امپراتوری ترکان بوده است . این زبان نه تنها در مکه های حکم دانان سغده بلکه در اسناد رسمی و نامه های آنها نیز به کار می رفت و درآسیای میانه به عنوان زبان میانجی ، از قرن ششم تا دهم میلادی (چهارم ) معمول بود لا گسترش زبان فارسی در آسیای میانه از حدود قرن چهارم هجری ، سغدی به تدریج از اهمیت افتاد . با این همه ، زرمنشان به عنوان زبان تکلم تا حمله مغول در قرن هفتم هجری همچنان به حیات خود ادامه داد . بازمانده ای از این زبان اکنون در دره رودخانه در شمال کوه نقیاب ( در جمهوری تاجکیستان ) قراول است . آثار سغدی را بر حسب موضوع ،می توان به دو دسته عمده تقسیم کرد : آثار غیر دینی و آثار دینی .
آثار غیر دینی سغدی
آثار غیر دینی سغری مشتمل بر نوشته های روی سکه ها ، اشیاء سیمین ، منسوجات ، چرم سفالینه ها و سنگهای گرانبهاست .