بیش از ربع قرن تجربه شرکت صنایع کاشی اصفهان در سال 1353 در زمینی به وسعت 280,000 متر مربع در کیلومتر 18 جاده اصفهان - نجف آباد برای تولید انواع کاشی دیواری با ظرفیت سالانه 3 میلیون متر مربع تاسیس گردید واحد 2 کارخانه نیز در سال 1368 باظرفیت 3 میلیون متر مربع در سال گشایش یافت .
با انگیزه افزایش توان تولید در پاسخ به بازارهای داخل و خارج کشور طرح توسعه و ایجاد واحد 3 و نیز بهینه سازی واحدهای 1و2 با هدف ارتقاء کیفیت و افزایش کاریایی در دستور کار قرار گرفت که با نصب ماشین آلات و تجهیزات پیشرفته و مدرن روز, کار بهره برداری از ماشین آلات در اوایل سال 1381 شروع شد حجم تولید اینک به بیش از 9 میلیون متر در سال افزایش یافته و امکان ساخت کاشی در تمام ابعاد با کیفیت برتر فراهم گردیده است کاشیکاری، آجرکاری، گچبری هنرهای وابسته به معماری که در کرمان قدمتی بسیار طولانی دارد، بصورت خرده کاشی لعابدار همراه با آجرکاری نمونه های بسیار خوبی از دوران سلجوقی، تیموری و آل مظفر در کرمان موجود است از جمله مقبره خواجه اتابک ( متعلق به دوران سلجوقی ) مسجد جامع و مسجد پامنار.
قدیمی ترین نمونه کاشی معرق کرمان در «قبه سبز» واقع در «محله خواجه خضر» است.
دکتر پیر نیا عقیده داشتند این کاشی قدیمی ترین نمونه کاشی معرق ایران است و متعلق به دوران قراختاییان ( قبل از دوران تیموری ) است.
اما با توجه به پختگی و تکامل کاشی موجود به نظر نمی رسد این کاشی اولین کاشی معرق ایران باشد، احتمالاً زمینه طولانی تری دارد و تجربیات قبلی ای در این زمینه شده است.
قدیمی ترین نمونه گچبری مربوط به دوران سلجوقی در مسجد ملک موجود است.
محراب این مسجد دارای گچبریهای بسیار زیبا و بی نظیر است.
گچبریهای آرامگاه خواجه اتابک نیز به صورت کتیبه و به خط ثلث و کوفی از دوران سلجوقی باقی است.
قطعات گچبری به همراه آجرتراشی از دوران صفویه و قاجاریه در مجموعه گنجعلیخان موجود است.
کرمان هم اکنون نیز از هنرمندان خبره ای در این زمینه برخوردار است که عده زیادی از آنها در حال مرمت و احیاء بناهای قدیم هستند و در پروژه های حفظ و احیاء میراث فرهنگی همکاری دارند.
از جمله کارهای این گروه، مرمت کاشیکاری، گچبری، مقرنس، آجرکاری و کاربندی مجموعه گنجعلیخان ( حمام، کاروانسرا و ...
)، بنای شاه نعمت الله ولی، مسجد پامنار، بادگیر حاج آقاعلی، مجموعه ابراهیم خان، مسجد جامع، مسجد ملک، تکیه مدیر الملک، موزه سکه، سر در مشتاقیه، سر در مدرسه معصومیه، گنبد جبلیه و ...
است.
علاوه بر کارگاه میراث فرهنگی، کارگاه کاشی تراشی «کاشی تراش» به تولید کاشی های معرق، معقلی و مقرنس کاشیکاری می پردازد.
کارخانه کاشیسازی " بروجن" دراستان چهارمحال وبختیاری بهبهرهبرداری رسید شهرکرد، خبرگزاری جمهوری اسلامی ۸۴/۰۲/۱۳ داخلی.
اقتصادی.
صنعت.
کارخانه کاشی سازی "بروجن " دراستان چهارمحال و بختیاری روز سهشنبه با حضور وزیر صنایع و معادن به بهره برداری رسید.
رییس سازمان صنایع و معادن استان چهارمحال وبختیاری،سرمایهگذاری انجام شده در این کارخانه را ۶۵میلیارد ریال ذکر کرد.
"محمود فرهادی" افزود: این کارخانه سالیانه دو میلیون و ۶۰۰هزار متر مربع کاشی تولید میکند.
وی ، وسعت زمین این کارخانه را بیش از ۱۰هکتار ذکر کرد و گفت: با راه- اندازی این طرح، برای ۱۰۳نفر اشتغال پایدار ایجاد شده است.
به گفته وی، صادرات کاشی تولیدی این کارخانه به برخی از کشورهای خارجی نیز در دستور کار قرار دارد.
همچنین ، "اسحاق جهانگیری" وزیر صنایع و معادن در ادامه سفر یکروزه خود به استان چهارمحال و بختیاری ، از طرحهای فولاد فرخشهر و طرحهای در دست احداث فولاد و سیمان استان بازدید کرد.
رییس سازمان صنایع و معادن استان چهارمحال و بختیاری ، سرمایه پیش بینی شده برای اجرای طرح فولاد قلع اندود فرخشهر را ۴۰۰میلیارد ریال ذکر کرد.
فرهادی افزود: با راه اندازی این طرح تا پایان امسال سالیانه ۱۵۰هزار تن ورق قلع اندود تولید میشود.
وی ،ظرفیت اشتغال این طرح را نیز ۲۵نفر ذکر کرد و گفت: مجموع وسعت این طرح نیز ۵۰ هکتار است.
رییس سازمان صنایع و معادن استان به پیشرفت طرح فولاد استان اشاره کرد و گفت : ظرفیت تولید این کارخانه در صورت راه اندازی ۳۰۰هزار تن ورق مورد استفاده در صنایع خودروسازی است.
فرهادی افزود: این طرح تاکنون بیش از ۲۰درصد پیشرفت فیزیکی داشته و برای تکمیل این طرح به ۱۸۰میلیارد ریال اعتبار نیاز است.
به گفته وی ، طرح سیمان استان نیز تاکنون بیش از ۴۵درصدپیشرفت فیزیکی داشته است.
فرهادی افزود: برای ساخت و راه اندازی این طرح ۸۸میلیارد ریال سرمایه پیش بینی شده است.
به گفته وی ، ظرفیت تولید سالانه این طرح در صورت بهرهبرداری در سال آینده، بیش از سه هزار تن سیمان خواهد بود.
به گزارش ایرنا ، هم اکنون بیش از ۶۰۰طرح صنعتی در استان چهارمحال و بختیاری فعال است.
ارسال خبر: ۱۶:۴۴ سهشنبه، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۴ نسخه قابل چاپ مختصری از تاریخچه کارگاههای کاشی سنتی گوهرشاد مسجد گوهر شاد یکی از مسا جد دیرینه اسلامی که قریب به شش قرن قدمت دارد ودر کنار مرقد مطهر اما م هشتم ثا من الائمه با عظمت و شکوه خا صی به همت با نوی نیکوکا ر گوهر شاد آغا ، همسر میرزا تیمور گورکانی بنا ، و از همان ابتدا با کا شی کاری معرق ، هفت رنگ و معقلی مزین گردید و هنوز این کا شیها از کیفیت مطلوب خاصی بر خوردار می باشد .
مقاله برگزیده خارجی گلها، واژه ها، و اشکال: هنر اسلامی نویسنده: مونیکا فلورز(Monica Flores) الله، الله، الله،این کلمه به معنی خدا و چیزی که در سرتاسر مساجد وحیاط ها در ایران نقش بسته وحک شده است .آنرابه صورت یک دیوارنوشته یانوشته بدشکل نمی نویسند درعوض درانحنای خطوطی دلپذیرپنهان می شود وباطراحی سراسری با زیبایی خطاطی عربی در ساختمان ممزوج می شود.
یکی از جنبه های هنر اسلامی این است که در آن صورت وشکل انسان به چشم نمی خورد، در عوض هنر به صورت غیر تجسمی است: نمادها وسبکهاباسایه هایی ازآبی،زردکبود،فیروزه ای وطلایی برروی هم چرخ می خورند.
کتابهای راهنما به این نکته اشاره می کنند که هنر اسلامی به طور کل وهنرایرانی به طور خاص،از الگوها واشکال هندسی همچون درختان انگور ودیگر الگوهای گلدار که اغلب بسیارپیچیده اندویاموجوداتی واقعی یا تخیلی که به سبک بسیارخاصی به تصویرکشیده شده اند مانند: شیر،فیل، طاووس،ققنوس وشیردال(هیولایی که بدن شیروسروپنجه عقاب داشت)، استفاده فراوان برده است ونوعی تمایل به چنین کاربردی نیز وجود دارد.
بالای سردر مسجدی در قزوین یکی از این شیرها را به علاوه تصویری بر روی کاشی مشاهده کردیم.
در نگاهی به سرتاسرحیاط وداخل مسجد نمونه های مختلفی از اشکال گلدار ودیوارهای کاشیکاری شده قابل مشاهده بود.
درهای مشبک ،طاقهای قوسی با کاشیکاری سراسری، و اشکالی از حیوانات و گلها، تعداد اندکی از عناصر هنری کلیدی هستند که به نظر می رسد در معماری در سرتاسر ایران تکرار می شوند.
کو شیدم که از این طراحی پیچیده سر در آورم اما بقدری زیبا و پیچیده بود که تنها می توانستم اشکال و رنگها را از هم تمیز دهم وسر تاسر وجودم را ترس و هیبتی آمیخته با احترام فرا گرفت.
توجهی که به جزئیات شده،حیرت آور است.
سالها بود که در آرزوی یک سفر به اصفهان بودم .امّا موقعیتش فراهم نمی شد.
تا اینکه چند وقت پیش یک سفر کاری به اصفهان به پستم خورد.
البته خیلی وقت گشتن نداشتم : دو تا نصفه روز!
اما سعی کردم نهایت استفاده رو بکنم.
بازم بدشانسی آوردم و حافظه ی دوربین دیجیتالم پر شد و خیلی جاها موندند که من نتونستم هیچ عکسی ازشون بگیرم.
با دیدن آثار تاریخی زیبای اصفهان ، هم بسیار از هنر و نبوغ گذشتگان لذت بردم ، هم چیزایی دیدم که خیلی حالمو گرفت.
بدجوری .
به طوری که تا چند روز پس از برگشتن از اصفهان، شدیداً به هم ریخته بودم.
میگین چی دیدم؟
اینارو: نگهداری از آثار تاریخی مسلمانها، صفر.
در تمام مکانهایی که من رفتم، نه نگهبانی وجود داشت و تابلویی که حداقل خواهش کنه از مردم که مراقب این آثار با ارزش باشند.
مردم هم که فرهنگشون اونقدر بالا بود که ...
اگر شما هم اون صحنه رو می دیدین.
ایکاش میتونستم عکسشو بهتون نشون بدم .
کسانی که منارجنبان رفتن می دونن که یک منارها بر روی یک ساختمان کوچک بنا شده که در واقع مقبره یکی بزرگان در آن واقع است.
دیوارهای ساختمان پر از دست نوشته هایی بودند که به نظر نمی آمدند خیلی قدیمی باشند.
ما به نوشته ها می گیم: " یادگاری "ملت بزرگوار تا جایی که دست می رسید و جان در بدن داشتند بر روی دیوارها حکاکی کرده بودند.
منظره ی وحشتناکی بود!
در عوض کلیسای وانک.
هرجا یک مامور.
عکاسی مطلقا ممنوع.
راستش از اینش شاکی شدم.
از یکی از مسئولین اونجا پرسیدم .
گفت نور فلاش برای نقاشی ها مضر است و چون مردم رعایت نمی کنند کلاً ممنوع شده.
جلوی نقاشی های داخل کلیسا که در دست رس بودهم شیشه گذاشته بودند.
البته در مکانهای مربوط به مسلمانها هم محافظت هایی شده بود.
اما با داربست!
فکرشو بکنید آثار به اون زیبایی و ظرافت و داربست های زنگ زده.
به این میگن آخر هارمونی!!!!
گوشه گوشه ی بناهای تاریخی ماجراها دارند.
اما افسوس که دیوارها خاموشند .
هیچ جایی را ندیدم که یک راهنمای حسابی داشته باشد.
نمی دونم ما چجوری انتظار داریم که توریست بیاد تو کشورمون.
فکر نمی کنم از اصفهان جایی تاریخی تر تو ایران باشه.
مسجد شاه با اون عظمتش نه تنها تابلو های راهنما به چند زبون نداشت بلکه راهنماش هم یک پیرمرد بود که به نظر نمی اومد سواد درست حسابی هم داشته باشه!
جالب اینجا بود که داشت برای چند تا عرب توضیح می داد البته به زبان فارسی!!!
اما در کلیسا همون عرب هارو دیدم که بازم یک پیرمرد ارمنی براشون به انگلیسی توضیح می داد و اونها هم خیلی راحت می فهمیدند.
در موزه ی کلیسا هم کنار هر شیئ تاریخی یک تکه کاغذ گذاشته بودند و به سه زبان فارسی ارمنی انگلیسی توضیح داده بودند.
جهانگرد ها لطفاً فارسی یاد بگیرند!
به نظر شما شهر توریستی نباید تابلوهای داخل شهرش به زبان انگلیسی هم باشه؟؟؟
ما که ایرانی بودیم و( همراه من که تا حالا چند دفعه اومده بود اصفهان و خیلی هم ادعا داشت که همه جاشو) بلده همش گم می شدیم.
دیگه خارجی ها که جای خود دارند.
البته شاید این هم از زرنگی اصفهانیهاست .
شاید می خوان خارجی هارو مجبور کنند که راهنما بگیرند و یه چیزی هم تو جیب اونا بره.
خوب اینم یک راه اشتغال زایی هست!
عمارت عالی قاپو من از بیرون عالی قاپو عکس زیاد دیدم.
اما از داخلش هیچی.
هیچ تصوری هم نداشتم از توش .
به محض ورود چشمم که کاشی کاری ها و معماری ورودی افتاد یکم خشکم زد.
راستش با بیرونش خیلی فرق داره.هر چند که از بیرون هم زیباست.
خوشبختانه کاشی خیلی مقاوم هست و پس از گذشت سالها کاشیکاریهای داخل خیلی خوب مونده بودند.
اما نقاشی های روی دیوارها اکثرا از بین رفته بود.
یکی از هنرمندان میراث فرهنگی مشغول بازسازی نقوش تزئینی روی دیوار بود.
خیلی دوست دارم ببینم اون ابتدا چه جوری بوده.
حتماً فوق العاده زیبا بوده.
رضا عباسی واقعاً هنرمند بی نظیری بوده.
عالی قاپو شش طبقه هست.
ولی از هر طرف یه جور نشون می ده.
راه پله ها خیلی باریک هستند.
پله ها با کاشی های زیبا پوشانده شده بودند و دیوارها هم دارای نقوش بسیار زیبا بودند.
داخل هر اتاق یک( به قول امروزی ها) شومینه قرار داشت که به نظر من خیلی زیبا بود.
هر چه بالا تر می رفتی بر زیبایی اتاقها افزوده می شد.
تالار موسیقی در طبقات آخرین بود و فوق العاده زیبا.
تزئینات سقفش که تا بالای ستونها هم آمده بود بی نهایت زیبا بود و من مبهوت زیبایی و خلاقیتی که درش به کار رفته بود شدم.
بیشترین نقشی که درش بکار رفته بود یه چیزی شبیه جام بود.
اون طبقه معماریش و تزئیناتش شاهکار بود.
تا اونجایی که یادم هست طبقه ی بالاش میشد ایوان که در اون یک حوض مسی بود.
یکی از شاهکار های این ساختمان در این است که این آب بدون پمپ تا اون ارتفاع که حوض قرار داشت می رفته.
متاسفانه نتوانستم از حوض عکسی بگیرم.
چون دور تا دورش رو داربست زده بودند.
فکرش رو بکنید در زمانی که ازش استفاده می شده چقدر زیبا بوده.
آب، داخل یک حوض مسی سفید شده، چه تلالویی داشته!
یک نکته ی جالب دیگر این بود که در آن زمان ساختن یک حوض در طبقه چندم یک ساختمان و عایق بندی اون شاهکار بوده.
در آن طبقه یک تالار هم بود.
ورودی آن بسیار زیبا بود و از بیرون نشون می داد که داخلش باید خیلی قشنگ باشه.
و همین طور هم بود!
کاشیکاری سقف و دیوارها شاهکار بودند.
سقف هم بسیار بلند بود.
من که دوست نداشتم از اونجا بیام بیرون.
درآن زمان آنجا تالار پذیرایی بوده.
خوش به حال مهمانها!
مواد اولیه از معادن داخلی درست برداشت نمی شوند مدیر بازرگانی یک شرکت تولیدکننده کاشی و سرامیک گفت : مهم ترین مشکل در بخش تولید کاشی و سرامیک بهره برداری و برداشت نادرست مواد اولیه از معادن داخلی است.
به گزارش خبرگزاری "مهر" ، امیر بیگی در حاشیه چهارمین نمایشگاه بین المللی ساختمان و تاسیسات ساختمان گفت : از آنجائی که شیوه معدن یابی در کشور ما مناسب نیست ، لذا حمل و نقل مواد اولیه ازمکان های دورهزینه های تولیدی را افزایش می دهد به طوری که ارزش کالای تولیدی گاه حتی از ارزش خاک استحصال شده بیشتر می شود .
وی تاسیس واحدهای جدید را از دیگر مشکلات صنعت تولید کاشی و سرامیک کشور دانست و اظهار کرد : این واحدها بدون بررسی بر روی بازارهای داخلی و خارجی تاسیس می شوند و مشکلات زیادی را برای سایر تولید کنندگان به وجود می آورند.
بیگی خاطر نشان کرد: اکثر کارخانجات ایران در زمینه تولید کاشی و سرامیک نوسازی شده و دارای ماشین آلات و فناوری پیشرفته هستند که این امر سبب شده محصولات تولیدی ما با تولیدات خارجی تفاوت محسوسی نداشته باشد.
وی تصریح کرد: عدم توجه به استفاده مناسب و صحیح از این تجهیزات سبب شده که در بازارهای خارجی سطح قابل قبولی برای محصولات تولیدی ما وجود نداشته باشد.
یه مدت کوتاهی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شدن تا من نتونم به این وبلاگ سر بزنم حالا کدوم خورشید و فلک خدا میدونه !
عوض اش تا دلتون بخواد سوژه برای نوشتن دارم اول که خبر دادن رهبر مملکت داره میاد اینطرفا همه افتاده بودن تو خودشون بگیر و ببند و بنداز و ببر که آقا تمیز کنین رهبر میاد از اینور رد میشه میبینه وضع فجیع مثلا این اداره این سازمان یا این تیکه از شهر رو تا جاییکه که میتونستن ماست مالیش کردن رفت یه چند روز مونده به روز موعود خیابان اصلی شهر که در واقع کل شهر کرمان رو دو تیکه میکنه از فرودگاه تا نزدیکی مصلا رو نرده کشیده بودن تا مثلا مردم نریزین تو خیابان و نظم رعایت شه من بیچاره از همه جا بیخبر طبق معمول صبحانه نخورده پاشنه های کفشم رو بالا کشیدم تا سر ساعت برسم محل کارم نرسیده به اولین خیابان دیدم رانندهه نگه داشت و کل مسافرهام پیاده شدن منم هاج و واج که آقا چی شد ؟
گفت هیچی بقیه اش رو باید پیاده گز کنین بالاخره با هر بدبختی که بود از بین جمعیت مشتاق که کله سحر کل پیاده رو رو تسخیر کرده بودن گذشتم و رسیدم نزدیکیه سر منزل مقصود ولی زرشک که حق نداشتم از اینطرف خیابان برم آنطرف هر یه وجب یه سرباز وایساده بود جالب اینکه همشون شکل کدو بودن :)) هرچی میگم آقای عزیز من کار دارم بیکار نیستم که وایسم اینجا بذار برم اون طرف به خرجش نمیرفت که نمیرفت فکر کنین همینجور الکی الکی دو ساعت تموم حیرون وایساده بودم تا هر وقت که کار تموم شه برم اون طرف خیابان مسخره است نه ؟
یک خر تو خری بود که بیا و ببین خواهران و برادران دینی همه در آغوش هم بسر میبردن بسکه جاشون تو پیاده رو تنگ بود اینقدر این آقایون تا رهبر برسه فیض بردن که نگو فکر نکنم تو عمر پر برکتشون اینهمه ثواب کرده باشن منکه از ترس همین برادران دینی یه گوشه عینهو اعلامیه چسبیده بودم به دیوار!
همینجوری وایساده بودم و خدا خدا میکردم که زودتر هواپیما بشینه تا به کار و زندگیم برسم دیدم یه دختره چادری که یه نقاب سیاه به صورتش این عکس رو ببینید احتمالن مال همین رزمایش اخیره که وصفش رفت سرباز هم سربازهای قدیم (منظور از قدیم سه دهه قبل تره ها !) بقیه عکس ها رو هم ببینید جالبه مخصوصا توضیح هر عکس 2 نوشته شده در جمعه 1384/02/30ساعت توسط سعیده جاتون خالی رفته بودم همدان البته با دوس جون از طرف دانشگاه مسافرت خوبی بود خیلی خوش گذشت پر بود از تجربه های نو پر از درس مخصوصن اینکه یه مسافرت گروهی بود و یه تجربه نو برای من بعد از هر سفر طبیعتا آدم باتجربه تر میشه به قول قدیمیا بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.
دلم نمیخواست این سفر رو از دست بدم چون تا بحال به طرف غرب نرفته بودم علی الخصوص یه جایی مثل همدان که ممکنه با خانواده و دسته جمعی نشه حالا حالاها رفت به هر حال مسافت خیلی مهمه برای انتخاب یه مسافرت خانوادگی با یه فرصت کوتاه از یه طرف دیگه هم دلم ضعف میرفت برای سفر واقعا که احتیاج داشتم به این مسافرت خیلی به موقع بود .
ایکاش یه خورده قبلش برنامه ریزی کرده بودم و یه خورده هم تحقیق راجع به همدان اینجوری خیلی بیشتر بهم خوش میگذشت و خیلی هم بیشتر می شد استفاده کنم ولی حیف که فرصت نشد.
رفتن از دل کویر داغ به کوهستان میتونست جالب باشه هرچند کرمان هم شهرستان های کوهستانی داره اما من تا بحال اون طرفها نرفتم !
حوالی یزد که رسیدیم دم دم های غروب شده بود نمیدونین چه منظره ای بود صحرای بی آب و علف که غروب خورشید با آن رنگ های جادویی اش باعث شده بود تا یه مدت طولانی به بیرون زل بزنم و همینجوری آه بکشم که چرا دوربینم رو گذاشتم تو ساک پایین :( خیلی خشکل بود وقتی از ساوه رد شدیم حوالی همدان زمین سبزتر می شد دقیقا همونجوری که من دوست دارم تا چشم کار میکرد تپه های سرسبز بود و زمین های کشاورزی طرفای صبح رسیدیم همدان .
هنوز به دروازه شهر نرسیده یه اتفاق هیجان انگیز افتاد با ترمز یه وانت بار جلوی اتوبوس متوقف شدیم و با کمال تعجب دیدم که آقایی با لباس شخصی از یه ماشین سی ال او پیاده شد و با سختی زیاد یه اسلحه رو بالا آورد و رو به سرنشین های وانت بار شروع کرد به تیراندازی با یه سری بد و بیراه که بنظر تهدید می آمد !
هنوز صدای آن تیرهایی که آقاهه به طرف وانت باره شلیک میکرد تو گوشمه آخرش هم نفهمیدیم جریان چی بود ولی آن حرکات خیلی مسخره بود چون اصلن نمیتونست حتی اسلحه اش رو نگه داره چه برسه به شلیک و جالب تر اینکه راننده وانت بار هم از جاش تکون نمیخورد صحنه اش عین این فیلم های آبکی خودمون بود کلی خندیدم :)) این هم اولین خاطره از شهر همدان.
همدان شهر کوچیکی بنظر میاد و بیشتر از نظر تاریخی مورد توجهه .
اولین جایی که رفتیم آرامگاه باباطاهر بود تو یکی از میدون های شهر به همین اسم (اگه اشتباه نکنم ) باباطاهر همدانی از شعرای قرن پنجم بوده که دو بیتی های معروفی داره بابا لقبی بوده که تو آن دوران به عارفان وارسته میدادن البته من بابا طاهر عریان بیشتر شنیدم بعد از فاتحه ای که خوندیم یکی از مریدان باباطاهر برامون چند تا دو بیتی خوند به یه جاهایی از شعر که میرسید گریه میکرد برامون توضیح داد که عریان یعنی بریدن از تعلقات دنیوی .
روی سنگ های اطراف مقبره دو بیتی های باباطاهر حک شده بود تو که ناخوانده ای علم سماوات تو که نابرده ای ره در خرابات تو که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات کاشی کاری سقف مقبره برام جالب بود اگه درست یادم مونده باشه دومین جایی که رفتیم تپه هگمتانه بود .
بدلیل اینکه خوابگاه پسر ها همون حوالی بود آنها قبل از اینکه ما سر برسیم یه نیم نگاهی انداخته بودن وقتی هم که ما رفتیم موزه داشت تعطیل می شد و وقت نکردیم که از موزه دیدن کنیم بعدا هر چی اعتراض کردم که بابا من می خوام برم این موزه رو از نزدیک سیاحت کنم هیچکی تحویلم نگرفت آقایون که هیچی چون قبلا دیده بودن و نمی خواستن وقتشون رو بیخود تلف کنن از خانمها هم کسی اعتراضی نداشت پس من تقصیری ندارم اگه نمیشه چیزی راجع به موزه بنویسم.
دقیقا جلوی در موزه یه گودال بزرگ بود به اسم گودال فرانسویها که ظاهرا بعد از اکتشافاتی که یه گروه فرانسوی داشتن باقی مونده تپه هگماته که از اسم قبلی همدان گرفته شده یه تپه سرسبزه و در مرکز شهر همدان قرار گرفته مساحتی حدود ۱۴هزارمتر داره تو دل این تپه یه شهرک مخروبه است که قدیمی ترین بناها رو داره اطراف این شهرک رو حصار کشی کردن و پل زدن تا بشه از بالا دیدن کرد نکنه به این دلیل پل زدن که مردم خیلی با فرهنگ نتونن بهشون دست بزنن و خرابشون کنن؟!
پلی که از بالای شهر رد میشد خیلی شل و ول بود یه چند تا تیر و تخته کهنه که اگه یه نفر مثل استاد همراهون که اضافه وزن داره چند دفعه از روش رد شه احتمال اینکه تخته ها بشکنه و طرف بره جزو آثار باستانی خیلی زیاده :)) حفاری های تپه برمیگرده به سال ۱۹۱۳ میلادی که یه هیات فرانسوی از طرف موزه لور پاریس با سرپرستیه شارل فورسی این آثار رو کشف کردن والا لابد الان روی این تپه آپارتمان های دو خوابه دانشجویی ساخته میشد و یه همچین تپه ای هم وجود نداشت.
خانه ها تماماْ با آجر و خاک (گِل) ساخته شده بود تا جایی که من دیدم نه از سنگ استفاده شده نه از چوب ممکنه سنگ بوده منتها خیلی کم !
هر خانه یه حیاط داشت با اتاقهایی که گرداگرد این حیاط قرار گرفته بودن اکثر اتاق ها طاقچه داشتن و یه جور پله که انگار میخورد به پشت بوم .
جایی که برای استراحت در نظر گرفته بودن یکی از خوابگاه های دانشکده هنر بود با یه وضع افتضاح نه از نظر نظافت تعریفی داشت نه از نظر امکانات ما که چند روز بیشتر آنجا نبودیم ولی بیچاره آن دانشجوهایی که مجبورن از یه همچین محیطی به عنوان خوابگاه و محل استراحت استفاده کنن :( همدان شهر کوچیکیه که امکانات آنچنانی هم نداره درسته که یه زمانی پایتخت قوم آریا بوده و مادها آنجا زندگی میکردن ولی الآن چی؟
خیلی ناراحت کننده است که ۹۰٪ معتادین به هرویین ایران همدانی هستن !!
دلیل اش چیه؟
خدا میدونه ...
مسئولش کیه؟
همه میدونن ...
هان ؟
آهان !!
2 نوشته شده در جمعه 1384/02/02ساعت توسط سعیده | نظر دوستان در مورد مطلب «خشونت مردانه» و البته جواب من : یرقان: چیزه.خوب طبیعیه دیگه.ادم اگه زنشو نتونه بزنه سیاهو کبود بکنه پس چکار کنه؟
سعیده : چیزه ؟
کجا طبیعیه ؟!
بلانسبت شما خیلی بیجا میکنه که میخواد زنشو بزنه سیاه و کبود کنه !
این زن همونیه که قرار بوده یه زمانی شریک زندگیش باشه شریک غم و غصه هاش نه اینکه کیسه بکس حضرت آقا !
یرقان عزیز میخوای بدونی بره چیکار کنه اگه خیلی دلش دعوا میخواد و کتک کاری بره با یکی هم قد خودش کتک کاری کنه نه یه خانم ظریف و دل شیشه ای ...
والا :)) منابع http://www.irna.ir/fa/news/view/line-8/8402131043164414.htm http://www.aineh.com/art/00008.htm http://www.cappuccinomag.com/panorama/print/000869.html http://www.gtt-co.com/Products.htm http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=134947 مشخصات فیزیکیاستاندارد کاشی اصفهاناستاندارد ایرانEN 159Normسختی لعاب>3 MohsMin 3 MohsMin 3 Mohs for Wall TilesEN 101مقاومت در برابر ضربه حرارتیResistRequiredRequiredEN 104مقاومت ترک خوردگی لعابResistRequiredRequiredEN 105مقاومت در برابر مواد شیمیاییClass AMin Class BMin Class BEN 122مقاومت در برابر رنگ پذیریClass 1Min Class 2Min Class 2مستطیل بودن±0.4%±0.5%±0.5%EN 98ضریب انبساط طولی در صد درجه7.8E10-6 K-19E10-6 K-19E10-6 K-1EN 103مسطح بودنEN 98گونیا بودن±0.3%±0.3%±0.3%EN 98ضخامت250 to 500 ±0.3 >500 to 1000 ±0.35 >1000 CM2 ±0.4250 to 500 ±0.6 >500 to 1000 ±0.7 >1000 CM2 ±0.8250 to 500 ±0.6 >500 to 1000 ±0.7 >1000 CM2 ±0.8EN 98تغییرات ابعادی+0.6 if x±0.25 W -0.3+0.6 if x±0.25 W -0.3±0.5%EN 98جذب آب12%10%W.A>10%EN 99مقاومت خمشیAverage>17.5 N/mm213 N/mm2Thickness>=7.5 mm 12 N/mm2 ThicknessEN 100