در ترجمه های مختلف از اوستا، واژه همپرسی را به معنای مشاورت، گفتمان و پند و اندرز گرفته اند. این واژه در زبان پهلوی به صورت همپرسنین همپرسیکه به کار می رود. واژه همپرسی تشکیل شده از دو جزء ham و مصدر پرس paras که به زبان هخامنشی fras گفته می شود از فرس fras در یسناهات 51 بند 11 با جزء آ،فرسا آمده که به معنای گفت و شنود، اندرز پرسیدن و مشورت کردن به کار رفته است و البته از همین واژه در کتاب شایسته و ناشایسته، واژه آفرا به معنای مشورت ساخته شده است:
«دیگر روز، پوروشسب رفت و از جادوگرانی که درد آن، جای به افراه داشته می شدند، د= با آن ها مشورت می شد، پرسید که چیست اگر کودکان در هنگام زایش بگویند؟ و چیست اگر نخندند» ایشان، جادوگران پاسخ دادند که «گریستن (به سبب) دیدن مرگ در پایان و خندیدن (به سبب) دیدن پرهیزگاری خویش است.» (2)
در اوستا مشورت با افراد و گروه های زیر صورت می گیرد:
الف) مشورت مزدا با امشاسپندان
ب) مشورت زردشت با مزدا
ج) مشورت انسان با خودآگاه و منش نیک
د) مشورت انسان با عوامل دروغ و فریب
الف) مشورت مزدا با امشاسپندان
امشاسپندان دستیاران مزدا هستند. درگات ها که قدیمی ترین قسمت اوستاست، نام امشاسپندان به کرات ذکر شده است. هر یک از امشاسپندان مظهر یکی از صفات اهورامزدا می باشند و حتی به وجهی شاعرانه به هر یک از این مظاهر الهی پاسبانی و حفظ قسمتی از عالم هستی سپرده شده است، تا تحت امر خاصی حاکم به کار بپردازند. این امشاسپندان به عنوان دستیاران مزدا به حساب آمده که گاه در بعضی امور با آنان مشورت می شده است:
مشورت مزدا با امشاسپندان بر سر انتخاب زردشت
در یکی از قطعات گاتها، بیچارگان و زیردستان گرفتار سرپنجه قهر توانایان و زبردستانند. جمیع کائنات به وسیله گوشورون دوران جانوران، در پیشگاه خداوند شکایت می برد. همانگونه هنگامی که رعایا به دربار پادشاهی شکایت می برند، مشاوران و وزیران حضور دارد، دربار اهورا نیز دو مقدس جاودانی، اشاو و هومن، که نظم و آرامش جهان با آنان است، شاهد سخنان روان مزبور می باشند که زردشت آنان را از مشاوران خاص دربار ایزدی معرفی می کند.
در آن گاه که آفریدگار جهان از اشه پرسید، کدام کس را سزاوار ردی جهان می شناسی تا بتوانیم یاوری خویش و تخشایی، آبادای جهان را بدو ببخشیم.»
همان گونه که یک وزیر صدیق، اطلاعات لازم را به عرض پادشاه می رساند و منتظر صدور فرمان می ماند. اردی بهشت نیز می گوید: «مزدا بهتر به یاد دارد که پیش از این چه ورزیدند دیوان و مردمان و پس از این چه خواهند ورزید، اهورا است دادگستری و آن چنان که او خواهد، ما برآنیم.»
اشه دوباره پیشنهاد می کند «او باید در میان مردمان. نیرومندتر از همه باشد تا هرگاه مرا بخواند به یاریش بشتایم.»
تا مزدا به این نتیجه رسد که «یگانه کسی که در این جا می شناسم که به آموزش ما گوش فرا دهد، زردشت سپنتمان است.» (1)
مشورت مزدا با وهومن بر سر آفرینش هستی
در اوستا آمده: «گاو از خود نیک و مقدس پرورش می یابد و هدایای گران بها برای مردم همراه می آورد و آرمیتی برای وی چراگاه و پناهگاه فراهم می آورد. مزدا در این پدیده ، با وهومن به مشورت می پردازد.» (2)
ب) مشورت زردشت با مزدا
در اوستا آمده که زردشت خواهان و گفتگو و مشورت با مزداست و به تبع آن در کتاب زندوهومن بسن، موعدهای زردشتی نیز در هزاره خود به مشورت مزدا خواهند رفت.
زردشت در بند 1 مات 33 یسنا خطاب مزدا می گوید: «ای خداوند جان و خرد آرزو دارم، به دیدار و مشورت با تو (مانند یک دوست) نایل آیم.» «اهنوکات هات 33 بند 1»
«پیداست که هوشیدر به هزار و هشتصد سال زائیده شود، به سی سالگی به همپرسه من اورمزد آید و دین پذیرد. چون از همپرسه بیاید، بانگ کند به خورشید تیزاسبه که: بایسته.» (1)
«پس هزاره سوشیاش اندر آید. سوشیانت: همپرسه (مشورت) اورمزد دین بپذیرد و به جهان روا کند. پس نیروسنگ و سروش بروند و کسی خسرو سیاوشان توس نوذران. گیوگودرزان و دیگران را با هزار گنج و سردار انگیزند و اهریمن را از دامان (آفریدگان) بازدارند. مردمان گیتی هم منش (هم فکر) هم گفتار و هم کردار ابشد.»
ج) مشورت انسان با خودآگاه و منش نیک
در اوستا مکرزا از همپرسی انسان با اشاووهومن سخن به میان آمده است. (2)اشاووهومن، دستیاران مزدا، مظهر منش نیک و خودآگاه مزدا به شمار می آیند به تعبیری می توان گفت، مشورت با اشاووهومن مشورت با عقل و رجوع به خودآگاه انسان است که نظیر آن در ادبیات متأ خودر شعر مولوی و حافظ نیز دیده می شود.
این مشورت از دید کتاب منجر به نتایج زیر می شود:
نخست آرامش درونی به همراه می آورد:
« به منش پاک روی آورد و با او مشورت کند ای مزدا! بدان ها آرامش بخشی و آرامیتی ایمان را پشتیبان آنها قرار خواهی داد.» (1)
دوم موجب مهار و کنترل و ساوس درونی می شود:
«از همان آغاز کار، کس که دانا و آگاه یا نادان و ناآگاه است، خواه نیک، خواه دروغ پرداز، در اندیشه و دل آدمی آواز می دهد. اما هر کجا آرمینی حضور داشته باشد، پند و اندرز و مشورت همان جا خواهد بود.» (2)
سوم پاداش الهی را در پی دارد:
«اما کسانی که پیوسته با منش نیک و هومن به مشورت می پردازند و از راستی و رسائی آرمینی روشن دل می شوند و از دین اهوره پیروی می کنند، از شیر عسل و نعمت خداوند برخوردار می گردند و در هر جا آیین مزدا را پیروی می کنند.» (3)
مشورت با عقل و منش نیک آن قدر با اهمیت است که معیار و ملاکی برای تشخیص شایستگی قضاوت به شمار می آید، چرا که از نظر کتاب قاضی که به فسار روی می آورد، به خاطر آن است که با اندیشه نیک و هومن به مشورت نمی پردازد.
«قاضی فاسد و خیانت پیشه روح و روان آدمی را به بیماری گرفتار می کند و عدل و داد را چنین قاضی جریمه دار می سازد، با اندیشه نیک و هومن به مشورت نمی پردازد و سپنتا مینورارسخجه می دارد.» (4)
به موازاتی که مشورت با عوامل نیک مورد تأکید قرار می گیرد و از مشورت و هم اندیشی با عوامل فساد و تباهی برحذر داشته می شود، این عوامل فساد افراد ناباب و فاسدی هستند که از آنان تحت عنوان دیوهای دروغ یاد می شود و البته به این نکته نیز اشاره دارد که معمولاً انسان های بداندیش، به لحاظ سنخیت فکری که دارند با یکدیگر به مشورت می پردازند.
«دیوها و عفونیان و کسانی که فریب آنان خورند و حق و راستی را پیروی نمی کنند و با بدان و بداندیشان به مشورت می پردازند و جهان آدمیان را به خشم و نفرت آلوده می سازند.» (1)
در مورد بیوراسب (ضحاک) آمده است که او با دیوان دروغ و تباهی به مشورت پرداخت، در نتیجه به فساد و ظلم روی آورد:
«بیوراسب با آن دروج همپرسه (مشورت) داشت و آن دروج را کار این بود که بر (جوردایان) جبوبات می کاهید و دروجی که ؟؟؟ خوانند و به خداوندی جم بسته شد و به خداوندی بیوراسبه از بند برست. اگر آن دروج نبودی هر کس جریبی بکشتی 400 جریب بگرفتی و در سال 396 محمد آن دروج بزند و پس هر که جریبی بکارد 400 اندر ایثار کند.» (2)
کلمه دیگری که در فرهنگ لغات پهلوی به عنوان مشورت به کار می رود، کلمه هوسکار huikar یا هوسگال husigal است، این کلمه تشکیل شده از دو جزء هو به معنای خوب و خوش و سگال به معنای اندیشیدن و فکر کردن و در مجموع به معنای نیت خوب، فکر خوب و مشورت خوب معنا می دهد. (3)
خود سگال برگرفته از واژه چرگرتهر curakathr است که مصدر آن کر kar، به معنای اندیشیدن و یاد کردن است. واژه هوسگال یا هوسکار به معنای مشورت را در کارنامه اردشیر بابکان می بینیم.
«این اندیشه که از کوشش کرم بباید درنگ دادن و سپس به کوشش و کارزار محمدک شدن. سپاه همگی باز به درگاه خواست و با سپاهبدان سگالید و چاری به ببوختن (نجات دادن) خویش و سپاه بنگرید و پس از آن به جاست خوردن شده.» (4)
و در جای دیگر نیز واژه هوسکار را در معنای مشورت آورده است:
«اردشیر باز این جا به اردشیر خره آمد. کارزار را با کرم کردن کس فرستاد و «بزرگ» و «برزآلور» به پیش خواست، باد آنان، سگالید.» (1)
کلمه دیگری که به معنای مشورت در کارنامه اردشیر بابکان به کار رفته واژه راینیشن است این واژه در فرهنگ لغت پهلوی به معنای رهبری کردن، سامان دادن، مشاوره و رأی و عقیده معنا می دهد. (2)
«پس از آن اردشیر به کسته کسته شد. مردی از استواران خویش به کیوهندوان فرستاد به پرسش کردن آراستن ایران شهر به یک پادشاهی. کیو همچون میره را دیده پیش از آن که میره سخن گفته، او به مرد گفت که تو را خداوند پارسیان به این کار فرستاد که خدایی ایران به یک خدایی به من رسد؟ اکنون بازگرد و برو این پاسخ من بهش بگوی که این خدایی به دو تخمه یکی از تو و یکی از دوده ی مهرک انوشک (رسد) وگر دهزار تن نشاید و مرد به پیش اردشیر بازآمد و از راینیشن کیو هندو گفت که اردشیر را آکاهانید.»
واژه دیگری که به معنای مشورت به کار رفته واژه هنداچ handucism از مصدر اندیشیدن handesidam است، از همین کلمه واژه handisitar با معنای اندیشمند متفکر یا مشاور به کار می رود.
از بررسی متون پیش از اسلام، به شواهد و دلایلی برمی خوریم که حاکی از توجه آنان به مسأله شور و مشورت است. این مشورت، در مسائل فردی و خانواده مطرح بوده است، هم در مسائل اجتماعی که در ذیل به آن اشاره می شود:
الف) شواهد مربوط به مشورت اجتماعی
1- جلسه های شوری تشکیل شده که برای آن ساعت نیز می گرفتند. در قطعه ای از مادیگان سی روز، آمده: «بهمن روز به نام فرشته مذ. امروز انجمن مشاوره ای بخرد کردن، به درگاه شاهی شدن. و نیز به درگاه دانایی شدن و فرمان برداران و اجازه حضور دادن و نیز با دوستان و دانایان به احوالپرسی شدن عشق و دانش ورزیدن وبه کار و امری پرداختن خوب است.» (1)
2- از والیان منصوب شده انتظار می رفت که در کارها به مشورت بپردازند. همان طور که هرمز پادشاه ساسانی، از والی خود انتقاد می کرد که چرا در کارها از مشورت رویگردان است: «و خورشید را گفت و عامل او بود به اهواز و کوره و دجله و ناظر دیوان قضاء آن خطه بود؛ من تو را عیبی نمی دانم به جز عظمت و آن یک عیب است که متضمن ده عیب است: 1- خودبینی 2- از جست مردم پژوهیدن 3- از آموختن شرم نمودن 4- در محافل بالایی جستن 5- بر سلطان دایره نمودن 6- ترک حقوق مردم کردن 7- مردم را استخفاف نمودن 8- ترک مشورت نمون که عاقبت آن ندامت است.» (2)
3- مهم بود که قاضیان به عنوانیک قشر تأثیرگذار در جامعه، در قضاوت با عقل خود مشورت نمایند:
«قاضی فاسد و خیانت پیشه، روح و روان آدمی را به بیماری گرفتار می کند و عدل و داد را چنین قاضی جریمه دار می سازد و با اندیشه نیک و هومن به مشورت نمی پردازد و سپنتا مینورارنجه می دارد.»(3)
همانطور که قبلاً اشاره شد، مشورت منحصر به مسائل و تصمیم گیرهای اجتماعی نمی شود بلکه در حوزه مسایل خانوادگی نیز امری مطلوب و مستحسن به شمار می آید که موارد آن ذکر می شود:
1- درخواست از افراد خانواده برای مشورت و هم اندیشی با یکدیگر در اندرز مرد دانا آمده که: «برای اندرز و مشورت، با خویشاوندان (سخن گوی و) در دوستی یگانگی (کن).» (4)
2- رجوع به مشاور برای تدبیر امور خانواده
«زن و فرزند را چندان (که تو را ) توان باشد، نیک (و) پر رامش دار هم به ویژه (آنان را در) آسانی (=رفاه) و بنابر اندرز (دانندگان با فرهنگ دارد.)» (1)
3- توصیه به زنان برای مشورت و هم اندیشی
نقش زن به عنوان بخشی از پیکره اجتماع هرگز نادیده گرفته نشده، زنی که درت بیاندیشد و عمل کند، بالطبع جریان های اجتماعی دیگر نیز در مسیر صحیح قرار خواهد گرفت. بنابراین زردشت خطاب به دخترش از او و تمام زنان دیگر می خواهد که برای پی ریزی یک زندگی سالم حتماً با عقل خود به مشورت بنشیند:
«اینک تو ای پور چیست ... تو ای جوان ترین دختر زردشت، او زردشت با پاک منشی و راستی و مزدا از برای تو یاور دین، جاماسب را برگزید، اکنون برو با خودت مشورت کن، آن گاه با اندیشه نیک مقدس ترین کردار را به جای آور.»
مشورت زن با عقل چنان مورد تأکید است که فقط زن دشتان از این امر مستثنی است