در میان موسیقیدانان سنتی صد سال اخیر، غلامحسین درویش معروف به درویش خان، از جهاتی خاص، یکتاست و منحصر به فرد. مهمترین ویژگی او، پیش درآمدها و رنگ های ساخته اوست به طرزی که اولاً بر پایه سنت قدیم ایران است و ثانیاً بدون تحریف، موجبات پیشرفت موسیقی ایران را فراهم می آورد، سرگذشت درویش خان سابقاً چندین بار توسط روح اله خالقی و حسینعلی ملاح نوشته شده است و هرمز فرهت، موسیقیدان معاصر نیز آهنگهای وی را از لحاظ وزن و ضرب تجزیه و تحلیل کرده است. نظر به حجم محدود صفات از تکرار مکررات بپرهیز و جنبه های تازه یی از زندگی و آثار او را در اینجا می آورم.
غلامحسین فرزند حاج شیر بشیر طالقانی به سال 1251 در تهران متولد شد. به سبب علاقه به موسیقی از کودکی در دسته موزیکچی های ملیجک و کامران میرزا، نوازنده طبل کوچک بود و به قولی در همانجا با مقدمات موسیقی آشنا گردید. پس از یک دوره کوتاه آموزش سه تار نزد پدر، به مجلس درس بزرگترین نوازنده تار در آن زمان «آقا میرزا حسنقلی» راه یافت و بهترین شاگرد او شد. در آن زمان هنرمندان برای حفظ موقیعت اجتماعی و تامین معیشت خویش، دربار سلاطین و امرا را پایگاه خود قرارداده بودند. درویش نیز چنین کرد و در همانجا با رجال معروف و موسیقیدانان و هنر دوستان آن زمان آشنا شد. سپس به دربار شعاع السلطنه (پسر مظفر الدینشاه) راه یافت و جزو نوازندگان مخصوص وی شد، عایدات وی در آنجا کفاف مخارج او را نمی داد و مجبور شد دعوت دیگر بزرگان را نیز برای نوازندگی بپذیرد. بعد از یک برخورد کوتاه با دستگاه جبار شعاع السلطنه که با وساطت کمال السلطنه (پدر صبا) به خیر گذشت، درویش خان از ارباب خود خواست که کناره گیری اش را از ان دستگاه بپذیرد. او در خواست را با عکس العملی تند مواجه شد و درویش خان از ترس جان، در مملکتی که هر کس به اتکای زور و قدرت خود هر کاری می خواست می گرد. به سفارش انگلیس پناه برد. شخصیت متین و هنر قابل توجه درویش، سفیر انگلیس را که در آن زمان سلطان بی تاج و تخت ایران بود بر آن داشت که با نوشتن نامه ای بی شاهزاده مستبد، سند آزادی درویش خان را بگیرد. از این پس، او با اشتیاق و علاقه بیشتری به کار تدریس پرداخت و به لحاظ روحیه ، خاص خویش، به گروه انجمن اخوت و مریدان صفاعلی ظهیر الدوله درآمد. در کنسرت های انجمن اخوت، همیشه ریاست گروه را داشت و با تکنولوژی خود، مجلس را به شور می آورد. بزودی به عنوان مشهورترین نوازنده پس از میرزا حسنقلی و میرزا عبداله در بین هنر دوستان شهرت یافت اخلاق بسیار پسندیده و روح پاک و پر از عاطفه وی (که هنوز هم ضرب المثل است) نیز در این حسن شهرت موثر بود. درویش خان به همراه هنرمندانی چون سید حسین طاهرزاده (خواننده)، ابوالحسن خان اقبال السطان قزوینی معروف به اقبال آذر (خواننده)، عبداله خان دوامی (نوازنده ضرب و تصنیف خوان)، باقر خان (نوازنده کمانچه)، رضا قلی خان تجریشی (نوازنده ضرب و تصنیف خان)، و مشیر همایون شهردار (نوازنده نوازنده پیانو)، اکبرخان رشتی (نوازنده فلوت)، میرزا اسداله خان (نوازنده سنتور) وحسین هنگ آفرین (نوازنده ویولون و سه تار) در دو نوبت برای ضبط صفحه به خارج سفر کرد. صفحات معدودی که از آن به یادگار مانده است از بهترین نمونه های موسیقی سنتی و صحیح ایران است که عالمی از زیبایی و کمال هنری در آن ها شنیده می شود. از میان صفحاتی که درویش خان در آنها به تنهایی تار نواخته است «بیداد همایون» معروف است. درویش خان در بین نوازندگان عصر خود از خصوصیات اخلاقی بسیار بالاتر برخودار بود. شخصیت خود و همکاران و هنرش را بسیار گرامی می داشت و با رفتار خود، آبروی از دست رفته موسیقی را در آن دوران احیا می کرد. درویش خان اولین کلاس موسیقی را برای خانم ها دایر کرد و خواهرش در آنجا تار می زد. عایدات کنسرت هایش بیشتر وقف مردم بلادیه و مصیبت زده روزگار خود بود. از جمله کنسترت برای جمع آوری اعانه به منفعت قحطی زدگان روسیه، کنسرت به نفع ایتام بی بضاعت مدارس، و کنسرت به نفع بازماندگان حریق بازار تهران، با این وجود خود نیز زندگی مرتبی نداشت و حتی به خاطر عسرت و تنگدستی که در اواخر عمر، خانه مسکونی خود را نیز به فروش برساند. در اوخر عمر، کنسرت های وی در گراند هتل با کسان دیگری نیز همراه شد: عارف قزوینی (تصنیف ساز، شاعر، و خواننده)، حاجی خان ضرب گیر معروف به عین الدوله یی (مشهورترین نوازنده ضرب و خواننده تصنیف در آن دوران) حسین خان اسماعیل زاده (استاد کمانچه) ابراهیم منصوری و رضا محجوبی (نوازندگان ویولون) و مرتضی محجوبی (نوازنده جوان پیانو درآن سالها) و رکن الدین مختاری در این کنسرت ها اکثرا ساخته های درویش عراف و رکن الدین خان اجرا می شد. از شاگردان خوب او می توان: مرتضی نی داوود، موسی معروفی، ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهی و عبداله دادور (قوام السلطان) را نام برد. درویش خان در شب چهارشنبه دوم آذر ماه 1305، در سن 54 سالگی در اثر تصادف درشگه با اتومبیل و ضربه سر جان سپرد. در محافل موسیقی و مطبوعات مترقی آن زمان از او تجلیل شایسته بعمل آمد و کلنل علینقی وزیری، در مدرسه عالی موسیقی با همکاری ارکستر مدرسه خود و با یاری ابوالحسن صبا دکتر حسین گل گلاب مجلس یادبودی به خاطر او تشکیل داد و خدمات وی را تجلیل کرد، از درویش خان فرزندی به نام قمر الملوک درویشی باقی ماند (حاصل ازدواج او در شیراز بود) که در سال 1352 فوت کرد. مقبره وی در گورستان ظهیرالدوله است.
این استاد بی نظیر آخرین بازمانده از نسل قدیم موسیقی سنتی از ایران است. درویش خان از غریزه قوی و درک عمیقی برخوردار بود او می توانست با شناخت ویژه گی های موسیقی سنتی از یک طرف و لزوم تحولات زمان از طرف دیگر، موسیقی ایران را حیاتی تازه بدهد. مهمترین ویژگی های او عبارتند از: مردمی بودن او بود، هنر ایران به لحاظ مقتضیات اجتماعی، درچارچوب دربار و درگاه امرا و سلاطین بود و بهره برداری از موسیقی خوب نیز در انحصار آنها. اساتید بزرگ قبل از درویش خان مثل: آقا میرزا حسینقلی، آقا عبداله و سماع حضور نیز اجباراً زاده و پرورده همین دستگاه ها بودند و دربارهای قاجار با این استادان و نظایرشان با وجود کمال هنری والایی که دارا بودند، اجازه نمی دادند که با مردم ارتباطی در جهت ارائه موسیقی داشته باشند ولی درویش خان با کمک دوستانش موسیقی را میان توده های مردم بود، کنسرت های دسته جمعمی ترتیب داد، در کلاس خصوصی خود به احوال شاگردان مستمند و با استعداد خود رسیدگی می کرد و حتی به آنها پول هم می داد برای زنان کلاس موسیقی ترتیب داد و چون فساد حاکم بر دستگاههای حکومتی آن روز را می شناخت، با آزادی خواهان آن زمان همراه شد و با ساختن آهنگ برای اشعار انقلابی آن زمان با آزادی خواهان همکاری کرد.
در مورد تحول موسیقی سنتی ایران باید در انیجا توضیحی داد و این که هنر تغییری را نمی توان تحول نامید. منظور از تحول نوعی دگرگونی در شکل مثبت است و بیشتر تغییرات در موسیقی ما در 70 سال اخیر نوعی تحریف بوده است، شرط لازم بریا تحول در هنر و موسیقی سه چیز است: همه جانبه و عمیق نظری و عملی از پشتوانه های گذشته پای بندی به اصول صحیح و درست هنری و پرهیز از تقلید و تحریف داشتن قوه ابتکار و قریحه طبیعی که گاه به نبوغ نیز نامیده می شود درویش خان هر سه این ها در خود به حد اکمل داشت و حال پس از گذر 80 سال که آثار او را بررسی می کنیم.