روزگاری طنین چهارپاره هایی از این دست، از میان گرد و غبار پشم کارگاههای نمدمالی گوشه و کنار ایران بلند بود و حالا دیر زمانی است که این کارگاهها متروک ماندهاند و تنها غبار زمان روی آنها نشسته است. نمد پیشینه چندین هزار ساله دارد و شاید به جرات بتوان آن را جزو اولین زیراندازهای بشری محسوب کرد . زندگی شهرنشینی امروز دیگر کمتر با چنین صنایعی گره میخورد و اگر خورد گاه از سر تفنن و تنوع سنگها و سرامیکها این روزها جای فرشهای هزار رنگ را میگیرند و موکتها و ماشین بافها میهمان چند روزه خانهها می شوند . اما در این میان هستند کسانی که تمام هم و غم شان را گذاشتهاند برای اینکه دستبافها و نمدمالها فراموش نشوند . نمدهایی که میخواهند هر طور شده با زندگی امروز پیوند بخورند، حالا به هر شکلی در اندازههای کوچکتر به رنگهای شادتر و حتی گاهی وقتها روی دیوارها شاید چیزی شبیه به تابلو فرش . هنری که به عبارتی منسوخ شده است و نام و نشاناش روز به روز کمتر میشود. نمد اصیل، نمد خوب حالا سالهاست که دیگر نیست، نمدهایی که این روزها در کارگاههای نمدمالی تولید میشوند از لحاظ کیفیت و پرداخت از کمترین کیفیت برخوردارند . درگذشتهها و حتی تا حدود 50 سال پیش هم نمد در اکثر نقاط ایران استفاده میشده و به خاطر خاصیتهایی که داشت از محبوبیت زیادی برخوردار بود، اینکه نم را به خود راه نمیداد زمستانها کف خانه را گرم میکرد و تابستانها خنک، زیباترین زیراندازهای نمدی در خانه خانهای بختیاری انداخته میشد و به همین خاطر نمدمالهای این قسمت ظرافت و سلیقه بیشتری به خرج میدادند . عامه مردم فکر میکنند نمد یکی از پستترین زیراندازهاست و در نگاه اول تنها آنها را یاد طبقه تنگدست جامعه می اندازد. زیرانداز پستی که بو میدهد، پر از پرز است و خیلی زود وا میرود. نمیدانم ولی شخصا احساس میکنم این کینهای که نسبت به نمد روا داشتهاند، ناحق است. در حالی که در گذشتههای دور نمد در خانه اعیان و اشراف هم استفاده میشد، اما حالا وقتی اسم نمد را میآوریم همه چهره در هم میکشند. البته خوشبختانه این روزها نگاه نسل جوان به نمد بهتر است.