دانلود مقاله تشخیص سهم متعارفی تغییرات اجباری حسابداری موردی از مندر های ناشی از مقدار نقصان سرقفلی انتقالی

Word 106 KB 588 41
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدار نقصان سرقفلی انتقالی چکیده : این مقاله پیرامون چگونگی استفاده از متود عطف بماسبق ، بحث هایی را عنوان نموده است اینکه آیا این متود بکارگرفته می شود یا خیر و به موضوع تغییر اجباری حسابداری نیز پرداخته است و تأثیر آن را روی شیوه های اندازه گیری و تشخیص مورد بحث و بررسی قرار داده است موضوع دیگر یاد شده این است که آیا گزارش انگیزه ها و محدودیت ها توام با بزرگی ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی هستند که به وسیله شرکت های کانادایی اجرا کننده بخش 3062 روی سرقفلی خریداری شده گزارش شدند .

    نتایج مان نشان می دهد شرکت ها برای ضررهای ناشی از کاهش سرقفلی انتقالی هم زیادتر ارزیابی می کنند و هم کمتر .

    ما همچنین نشان می دهیم که هیئت های بازرسی مستقل و مجزا از لحاظ مالی ، برای فرصت طلبی مدیریت ممنوعیت هایی قائل می‌شوند.

    کلید واژه ها : حسابداری برای سرقفلی ، کاهش یا نقصان در سرقفلی ، هئیت بازرسی ، حاکمیت شرکت ، تغییرات اجباری حسابداری در این مقاله بررسی شده است که آیا گزارش انگیزه ها و محدودیت ها روی موقعیت های پذیرش شرکت ها تأثیر می گذارد و اگر تأثیری دارد این تأثیر چگونه است .

    وقتی شرکت ها باید از متود عطف بماسبق استفاده کنند تا تغییر اجباری حسابداری را بحساب آورند ، موقعیت چگونه است .مهمتر آنکه به بررسی گزارش انگیزه ها و محدودیت های توام با بزرگی ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی می پردازیم که به وسیله شرکت های کانادایی گزارش شده است .

    این شرکت ها از استانداردهای اصلاح شده سرقفلی خریداری شده پیروی کردند .

    از سال 2002، گرچه استانداردی به طور مشترک تهیه شد و اجرا گردید SFAS 142 در ایالت متحده ، بخش 3062سازمان کانادایی کتابچه حسابداران صاحب امتیاز در کانادا ) اما شرکت های کانادایی و امریکایی باید (a) کاهش ارزش سرقفلی را متوقف کنند و (b) تست نقصان دو مرحله ای روی سرقفلی هر سال را در تاریخ معینی در یک روز انجام دهند همچنین در استاندارد ، تأکید شده شرکت ها باید ضررهای ناشی از نقصان تشخیص داده نشده موجود را بصورت اثر انباشتی تغییر در اصل حسابداری تشخیص دهند.

    محتوای کتب کانادایی فرصت بی نظیری را فراهم می کنند تا بررسی کنند آیا چنین موقعیت حسابداری مهم است یا خیر .

    برعکس SFAS142 ، که متود اثر انباشتی را ملزم می سازد ، بخش 3062 تأکید می کند که متود عطف بماسبق برای بحساب آوردن تغییر در سیاست حسابداری به کار رود ( یعنی پذیرش ، حذف حساب ها باعث باز نگه داشتن عایدی های محفوظ می شود به جای آنکه درآمد خالص مطرح گردد) آگاهی از موقعیت های گزارش مدیران در محتوای تشخیص سهم متعارفی مهم است چون استفاده از متود عطف به ماسبق در سال های آینده افزایش خواهد یافت : درماه مه 2005 ؛SFAS 154 , FASB را صادر کرد .

    تغییرات حسابداری اصلاحات خطا که استفاده از متود عطف بماسبق برای به حساب آوردن تغییرات در اصول حسابداری ، برای سال های مالی آغازین در 15 دسامبر 2005 یا پس از آن الزامی است .

    ما روی پذیرش SFAS142 / بخش 3062 تأکید می کنیم و برای این انتخاب چندین دلیل وجود دارد اولاً پیرامون این موضوع ، بحث و جدال هایی برپاست چون آن جایگاه قابل توجهی را برای تغبیر مدیریت ، قضاوت و تمایل ( انحراف ) هم در زمان پیدا شدن و هم در دوره های آینده به جا می گذارد و به برآوردهای غیر قابل بررسی ارزش شرکت و سرقفلی موجودش نیاز دارد .

    همچنین SFAS142 ./ بخش 3062 یک محیط مناسب برای تست زمینه فرصت طلبی مدیریتی است با توجه به تشخیص اثر انباشتی تغییرات حسابداری اجباری مطابق با متود عطف بماسبق .

    ثانیاً گرچه تشخیص سهم متعارفی ؛ به مدیران فرصت می دهد تا عایدهای عملیاتی آینده را با به حداکثر رساندن ضرر اولیه حفظ کنند ، اما آنها باید اثر منفی ضررهای ناشی از کاهش را روی کیفیت ترازنامه‌اشان و روی انتظارات جریان نقدی آینده شرکت کنندگان بازار در نظر بگیرند .

    بنابراین آشکار نیست کدام یک از انگیزه ها مستولی می شوند .

    ثالثاً تصمیمات بر اساس پذیرش استانداردهای جدید اتخاذ می شود واحتمالاً بیشتر از یک دوره ‌حسابداری را تحت تأثیر قرار می دهند .

    با ارائه مجموعه ‌ثابتی از نقصان های موجود روی یک افق محدود و معین ، پذیرش حذف حساب ها می تواند به صورت شیوه های چاره اندیشی احتمالی ( بازدارنده ها) برای مدیریت عایدی های بالقوه آینده مشاهده شود .

    چون آگاهی (‌ارزیابی بالا ) از ضررناشی از نقصان انتقالی ، جایگاهی را برای ضررهای ناشی از نقصان یاکاهش سالانه متعاقب مهمتر به جای می گذارد ، نهایتاً پذیرش بخش 3062 / SFAS142 ، آستانه کاهش را پایین آورده و تشخیص ضررهای کاهش بزرگ را امکان پذیر می سازد .

    در مقاله ای ، (2006)Weber , Beatty نشان می دهند که موقعیت های پذیرش SFAS142 به صورت قراردادی و با انگیزه های بازاری در خصوص تبادل بین زمان و تشخیص دادن ویژه صورتحساب در آمد در ایالات متحده توأم می باشند.

    این مقاله حداقل از لحاظ 2 جنبه اصلی با مقاله weber , Beaty فرق می کند .

    اولاً مطالعه ما به بررسی موقعیت های پذیرشی پرداخته که در این موقعیت ها شرکت ها به جای متود اثر انباشتی ، باید از متود عطف بماسبق استفاده کنند .

    شاهد تحربی و روایتی بیان می کند که هر دو متود اجرا ، به طور متفاوت دریافت می شوند حتی اگر هیچکدام اثری روی عایدهای بالای خط نداشته باشند مطابق با نظریه (2003)Karleff ، متود عطف بماسبق ، میتواند از عهده خنثی کردن اثر به خوبی برآید و به رویدادهای منفی نیز توجه می کند چون آنها در گذشته مدفون می شوند در صورتحساب درآمخد ظاهر نمی شوند .

    واین برعکس متود اثر انباشتی است بنابراین ، بررسی صورتحساب درآمد برای گزارش رویدادهای منفی مفید بوده و مزیت هایی به همراه دارد .

    با توجه به این ایده (1992)Hoskin , Gujarthi , (1995) Lilien , Haw , Balsam نشان می دهند که وقتی موقعیت بین اثرانباشتی و متود عطف بماسبق را بر می گزینند تا تغییرات حسابداری ، را به حساب آورند ، مدیران تمایل دارند تا متود اثر انباشتی راانتخاب کنند واین موقعی است که اثر تغییر ، افزاینده درآمد است .

    برعکس ، آنها وقتی متود عطف بماسبق را ترجیح می دهند که اثر انباشتی تغییر ، کاهنده درآمد باشد .

    تشخیص سهم متعارفی نیز برای شرکت ها فرصتی را فراهم آورده تا وقتی اثر تغییر را در سیاست حسابداری در عایدهای سه ماهه اشان فاش می کنند، کمتر به آینده ارتباط داشته باشد .

    نزدیک به 50% شرکت های نمونه امان تست نقصان ناشی از سرقفلی انتقالی را در گزارش های عادی های سه ماهه اشان حتی ذکر هم نکردند .

    ثانیاً ، ما به چهارچوب گزارشی جامع تری متکی هستیم تا بزرگی ضررهای ناشی از کاهش سرقفلی انتقال گزارش شده را شرح دهیم .توانایی مدیران برای فرصت طلبی کردن حداقل تا حدی به کارآیی اطلاع رسانی هیئت بازرسی بستگی دار SFAS142/ بخش 3062 برای سال های مالی آغازین در 1 ژانویه 2002 و یا پس از آن بکار رفت .

    این دوره با فشارهای زیاد از جانب هیئت های بازرسی برای مهار کردن بهتر میدریت عایدی ها، و کلاهبرداری در صورتحساب مالی و اصلاح استانداردهای حاکمیت شرکتی به طور سراسری مطابق با آن هدف توأم می باشد علاوه بر این ، ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی ، بزرگ بودند.

    بنابراین انتظار می رفت که تست نقصان ناشی از سرقفلی انتقالی در معرض رسیدگی دقیق و جامع هئیت های بازرسی قرار بگیرند .

    از شرکت های دارای تناسب بالاتر مدیران و رؤسای آگاه به زمینه های مالی و مستقل انتظار می رود که در گزارش هئیت های بازرسی ، ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی غیر عادی پایین تری را ثبت کند.

    در اینجا به شرکت های کانادایی می پردازیم که باید ازمتودهای عطف بماسبق استفاده کننده متودهایی که منجر به استفاده از مجموعه انگیزه های گزارش دهنده می شوند، این انگیزه ها تاحدی متفاوت از ایده های weber , Beaty (2006) هستند .آن همچنین فرصتی را برای خدمات ارزنده به این صنف را فراهم می کند .اولاً انتظار داریم ، انحراف هدف نسبت مالی تؤام با ضررهای بزرگتر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی باشد .

    تحت متود عطف بماسبق ، ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی ، سرمایه ها و سهم متعارفی را به طور برابر کاهش می یابند بدون آنکه درامد خالص تحت تأثیر قرار بگیرد ، و این باعث افزایش و یا بالا بردن ارزش RoA , RoE می شود .

    ابتکار ، انگیزه ای را برای شرکت های دارای حدی پایین تر از میانگین RoA , RoE خلق می کند تا نقصان اولیه را به حداکثر برساند و به این ترتیب ارزش این نسبت ها به سمت هنجار صنعت آورده می شود.

    این انگیزه فقط برای شرکت هایی مطرح است که از متود عطف بماسبق استفاده می کنند چون ضرر انتقالی ، به طور برابر ، سرمایه ها ، سهم متعارفی و درآمد خالص تحت متود اثر انباشتی را کاهش می دهد به این ترتیب RoA , RoE نیز کاهش می یابند.

    ما همچنین انتظار داریم که ارزش اختیارات سهام قابل تبدیل به پول و نیاز به تأمین مالی با ضررهای پایین تر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی همراه باشد .

    نهایتاً برای بررسی اینکه آیا استفاده از متود عطف بماسبق در واقع رفتار گزارش دهنده متفاوت را تحریک می کند‌، ما گزارش عملیات شرکت های لیست شده متقاطع در ایالات متحده را باگزارش عملیات شرکت های لیست شده در بورس سهام تورنتو ( TsX) مقایسه می کنیم شرکت های موجود در لیست متقاطع (‌عرضی ) که ضرر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی را تحت Gaap کانادایی گزارش میدهند .

    مسئول ضرر انتقالی درآمد خالص هستند و این تعهد مطابق با Gaap US است و طبق آن رقمی از عایدهای ارزیابی شده در نوشته ای برای صورتحساب های مای افشاء می شود ابتکار ، انگیزه ای را برای شرکت های دارای حدی پایین تر از میانگین RoA , RoE خلق می کند تا نقصان اولیه را به حداکثر برساند و به این ترتیب ارزش این نسبت ها به سمت هنجار صنعت آورده می شود.

    مسئول ضرر انتقالی درآمد خالص هستند و این تعهد مطابق با Gaap US است و طبق آن رقمی از عایدهای ارزیابی شده در نوشته ای برای صورتحساب های مای افشاء می شود اینکار به طور بالقوه ، بعضی از مزیت های بررسی صورت حساب درآمد را برای تشخیص ضرر انتقلای ، حذف می سازد و انگیزه ای برای شرکت های لیست شده عرضی جهت ثبت ضررهای کمتر ناشی از نقصان سرقفلی وانتقالی خلق می کند تا اختلاف بین درآمد خالص گزارش شده تحت Gaap ایالت متحده و کانادا به حداقل برسد .

    این فرضیه می تواند فقط در مجموعه قوانین کانادایی تست شودچون شرکت های ایالات متحده لیست شده در TSX نباید اصلاحی در زمینه اختلافات اصلی بین Gapp کانادا و ایالات متحده را فراهم کنند.

    نتایج تجربی ، ارتباط بین ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقال گزارش شده و انگیزه های گزارش دهنده مدیران و محدودیت های آنها را نشان می دهند به نظر می‌رسد این نتایج را ثبت می کنند تا انحراف از میانگین صنعت RoA , RoE به حداقل برسد مثل وقتی که آنها تغییری را رد CEO تجربه می کنند نتایج در شرکت هایی ثابت هستند که ضررهای پایین تری از نقصان انتقالی از ثبت کردند تا از انحراف بیشتر از اهرم میانگین صنعت جلوگیری شود ، وقتی سودهای تشخیص داده نشده قابل اندازه ای روی اختیارات سهام اجرایی قابل عرضه وجود داشته باشند و وقتی آنها در ایالت متحده در لیست عرضی باشند، همین موقعیت مطرح است .

    یافته هایمان نیز نشان می دهند که شرکت هایی با تناسب بالاتر علم مالی و رؤسای مستقل در گزارش هئیت بازرسان ، ضررهای پایین تر غیر طبیعی از کاهش سرقفلی انتقالی ثبت می کنند که با چنین روسایی ثابت است، و به طور مؤثری فرصت طلبی مدیریتی را باتوجه به ضررهای نقصان سرقفلی انتقالی محدود می کند.

    آنالیز بیشتر نشان می دهد که موقعیت های گزارش دهنده سرقفلی شرکت ها تحت تأثیر انگیزه ها قرار می گیرند تا ضررهای ناشی از کاهش سرقفلی انتقالی را تنها وقتی به حداکثر برسانند که ضرر انتقالی انتظار رود با این حال ، انگیزها برای به حداقل رساندن ضررهای ناشی از کاهش سرقفلی انتقالی تحت تأثیراینکه آیا سرقفلی کل شرکت کاهش یافته یا خیر قرارنمی گیرند.

    بقیه مقاله به صورت زیر سازماندهی شده است : بخش بعدی اطلاعات زمینه را فراهم می کند و مروری بر تحقیق قبلی دارد،بخش بعد از آن ، فرضیه های تحقیق را فراهم کرده است ، مدل ها و متغیرها در بخش چهارم معرفی شدند .

    نتایج نیز در ادامه این مباحث ارائه شدند و بخش آخر نتیجه گیری از مطالب است زمینه حسابداری برای تغییرات حسابداری تغییرات حسابداری میتوانند بااستفاده از یا اثر انباشتی ، متود عطف بماسبق و یا متود فرانگری گزارش شوند نظریه APB شماره‌20 در سال 1971 صادر شد تغییرات حسابداری حاکی از آن است که اثر تغییر ارادی در اصل حسابداری بااستفاده از متود اثر انباشتی گزارش می شود (AICPA 1971) روند حسابداری برای تغییرات حسابداری اجباری درهر اعلامیه جدیداً صادر شده‌ای طراحی شد همراه با متود اثر انباشتی که در طول دهه‌90 ، به طور چشمگیری عمومی شد مادامیکه FASB قادر بود متودی انتخاب کند که هزینه های اجرای استانداردهای جدید را به حداقل برساند، اغلب به خاطر بالارفتن هزینه های ایجاد شده توسط کاربران مورد انتقاد قرار می گرفت کاربارنی که با گزارش های مایل مطابقت نیافته سروکار داشتند.

    SFAS154 – تغییرات حسابداری و اصلاحات خطا –APB شماره 20 درماه 2005 جایگزین شد.

    154 SFAS به صورت بخشی از پروژه تقارب (همگرایی) کوتاه مدت FASB توسط هیئت استانداردهای حسابداری بین المللی (IASB) صادر شده الزاماً بیان میکند که اثر تغییرات ارادی و اجباری حسابداری با استفاده از متود عطف بماسبق گزارش شد.

    انتظار می رود که 154 SFAS گزارش مالی را با بالا بردن ثبات اطلاعات مالی بین دوره ها تقویت میکند، بنابراین هزینه ای مطرح شده برای کاربرانی کاهش می یابد که دیگر با تغییرات به شیوه ای که شرکت ها، تغییرات حسابداری را اجرا می کنند، سروکار ندارند (2005FASB).

    با این حال اگر یک استاندارد جدید به طور گسترده ای به فرضیات صلاحدیدی متکی باشد، متود عطف به ماسبق ممکن است، فرصت طلبی مدیریتی را تشویق کند چون تنظیم انباشتی، متسقیماً از طریق بازکردن عایدی ای محفوظ جریان می یابد، بنابراین موقعیت های گزارش دهنده مدیران تحت پوشش قرار می گیرد.

    یک چنین استانداردی، بخش 3062/142 SFAS در رابطه سرقفلی خریداری شده است.

    حسابداری برای سرقفلی بخش 3062/142 SFAS بیان می کند که شرکت ها (a) باید کاهش سرقفلی را حذف کنند و (b) یک تست دو مرحله ای نقصان روی سرقفلی هر سال در یک تاریخ انجام دهند.

    شرکت ها باید ابتدا ارزش متعارف هر واحد گزارشی را با ارزش دفتری اش مقایسه کنند.

    اگر ارزش دفتری مازاد وجود داشته باشد، ارزش متعارف سرقفلی یا کم کردن ارزش متعارف سرمایه های خالص به استثنای سرقفلی از ارزش متعارف واحد گزارشی، محاسبه میشود.

    ارزش متعارف سرقفلی تهیه شده واحد گزارشی نیز با ارزش دفتری اش مقایسه می شود و مازاد آن به صورت یک حساب حذف شده ثبت می شود.

    بخش 3062/142 SFAS برای سال های مالی بکار می رود که در 1 ژانویه 2002 و یا پس از آن شروع می شوند.

    یک تست نقصان انتقالی باید قبل از پایان سه ماهه دوم سال پذیرش اجرا شود تا تغییر در سیاست حسابداری بکار رود.

    متود اثر انباشتی باید برای به حساب آوردن تعییری در ایالات متحده بکار رود در حالیکه در کانادا، استفاده از متود عطف بماسبق معرفی شده است.

    ضررهای نقصان سالانه برای درآمد حاصل از عملیات در هر دو کشور منظور می شوند.

    روند نقصان، موقعیت یا گزینه تشخیص حذف حساب را با مجبور کردن شرکت ها برای تست نقصان سرقفلی هر سال حذف می کند، در حالی که آنها با صلاحدید قابل توجهی در رابطه با زمان بندی و اندازه گیری ضررهای نقصان هنوز برجای می مانند.

    اولین منبع صلاحدید مدیریت، اختصاص دادن تراز باز سرقفلی به واحدهای گزارش دهنده متفاوت است.

    دومین منبع صلاحدید مدیریتی، سنجش ارزش متعارف واحد گزارش دهنده و سرمایه ها و بدهکاری های قابل شناسایی اش است.

    صلاحدید شرکت در رابطه با ضررهای انتقالی، به دو شیوه انجام میشوند: یا آنها، ضرر ناشی از نقصان انتقالی را زیاد ارزیابی می کنند و حذف حسابی بزرگتر از نقصان اقتصادی لازم ثبت می کنند، یا اینکه آنها کم ارزیابی کرده و یا نقصان لازم را تشخیص نمی دهند .

    مدیران ممکن است انگیزه هایی برای به حداکثر رساندن ضرر انتقالی داشته باشند چون آن روی صورتحساب درآمد تشخیص داده نمی شود، متناوباً، آنها ممکن است بخواهند تا تشخیص نقصان را تا دوره های بعدی به تاخیر بیاندازند چون اثر منفی ضرر انتقالی میتواند روی کیفیت ترازنامه و روی انتظارات جریان نقدی بعدی شرکت کنندگان بازاری چشمگیر باشد.

    آنها (مدیران) همچنین می خواهند تا تشخیص نقصان را در صورتی به تأخیر بیاندازند که معتقد باشند ارزش های متعارف افزایش می یابند.

    ارتباط آن با تحقیق قبلی این بررسی در رابطه با 3 زیرمجموعه از نوشتجات ویژه دترمینانت های گزینه های حسابداری است .

    اولاً بیشتر مقاله ها، تغییرات اجباری حسابداری دترمینانت های گزینه های حسابداری شرکت را بررسی می کنند و موقعیتی مطرح است که گزینه ای بین متودهای متناوب اجرا وجود دارد.

    Gujarathi و Hoskin (1992)، اولویت های مدیران را در رابطه با پذیرش96 SFAS تحقیق کردند در اینجا مثل Balsam و همکاران (1995)، مجموعه وسیعتری از تغییرات اجباری حسابداری بررسی شدند.

    هردو مطالعه، پی میبرند که شرکت های دارای اثر انباشتی مثبت تغییر در سیاست حسابداری تمایل دارند، متود اثر انباشتی را نتخاب کنند.

    برعکس، شرکت هایی با اثر انباشتی منفی، متود عطف بماسبق را ترجیح می دهند.

    Beatty و Weber (2006) نشان می دهند که گزینه های پذیرش142 SFAS توام با انگیزه های بازاری و قراردادی هستند.

    این انگیزه ها در رابطه با تبادل بین زمان بندی و عرضه تشخیص هزینه روی صورتحساب درآمد ( یعنی تشخیص فوری زیر خط در برابر تشخیص به تعویق افتاده بالای خط) در ایالات متحده است.

    برعکس این مقاله ها، ما به دنبال فاکتورهای تأثیر گذار روی ضررهای نقصان سرقفلی انتقالی برای مجموعه ای از شرکت ها هستیم که باید از متود عطف بماسبق استفاده کنند.

    ثانیاً، یافته های قبلی نشان می دهند، سرمایه و حذف حساب های سرقفلی برای هموار کزدن عایدی ها و برای "تمیزکاری عایدی ها" پس از کنترل شدن از لحاظ فاکتورهای اقتصادی، بکار می روند یکی از این فاکتورهای اقتصادی، حرکت کاهش یا نقصان است.

    Riedl (2004) حذف حسابهای گزارش شده در رژیم پس از121SFAS را پیدا می کند که اتحادهای پائین تر چشمگیری با فاکتورهای اقتصادی دارند و اتحادهای بالاتری با رفتار گزارش " big bath" در رابطه با نمونه های گزارش شده در رژیم پیش از 121 SFAS دارند.

    بررسی مان، با تحقیق موجود روی سرمایه و حذف حساب های سرقفلی الهام گرفته است چون انگیزه های قیمت گذاری سرمایه و قراردادی برای شرح بزرگی ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی بکار می روند.

    با این حال چون ما از مجموعه ای از انگیزه های گزارش دهنده ای استفاده می کنیم که با تشخیص سهم متعارفی وفق یافتند.

    نهایتاً در پذیرش یک جنبه حاکمیت شرکت، شاهدی وجود دارد مبتنی بر اینکه شرکت هایی با درصد بالاتر رؤسای مستقبل در هیئت های بازرسی، احتمال کمتری برای ارزیابی مجدد عایدی هایشان دارند.

    علاوه براین، شرکت هایی با اعضای عالم و آگاه تر بازرسی امور مالی و مستقل با احتمال کمتر به گروه تعهدی با صلاحدید بالا متعلقند و توام با گروههای تعهدی صلاحدیدی پائین ترند.

    برعکس این مطالعات، ما نقض ایفا شده با هیئت بازرسی را در کاهش فرصت طلبی مدیریتی با توجه به یک سیستم تعهدی، بررسی می کنیم که ضرر ناشی از نقصان سرقفلی است.روش ما با نظریه Wahlen, Healy (1999) ثابت است، آنها به سیستم های تعهدی ویژه اهمیت میدهند تا آگاهی شان از دترمینانت های گزینه های حسابداری بیشتر شود.

    علاوه براین کانادا احتمالاً تنظیم قوی تری را نشان میدهد که در آن نقش ایفا شده توسط هیئت بازرسی در مهار کردن فرصت طلبی مدیریتی تست میشود چون تا سال 2004 و برعکس ایلات متحده، روش آن برای حاکمیت، براساس اصل بود.

    بنابراین، مشاهده تغییرپذیری پیشتر در ویژگی های حاکمیت شرکتی شرکت های کانادایی امکانپذیر است .

    ارائه فرصیه ها انحراف هدف نسبت مالی تحقیق قبلی، نسبت های مالی شرکت ها را در یک صنعت نشان میدهد، صنعتی که تمایل دارد تا در ارزش میانگین صنعت همگرا شود، بنابراین موقع تصمیم گیری برای گزینه های حسابداری، مدیران احتمالاً در نظر می گیرند تا چه اندازه این تصمیم ها پروفیل مالی شرکت شان را خارج از هدف های صنعت راهنمایی می کنند.

    در هنگام برقراری موقعیت ها و گزینه هایشان، مدیران، هزینه نسبی انحراف از نسبت هدف و هزینه اتخاذ تصمیم اقتصادی زیر حد بهینه را برای رسیدن به این هدف مبادله خواهند کرد.

    ROE احتمالاً متداولترین نسبت بررسی شده در نوشتجات است چون سهم ویژه ای در درک کارآیی کل شرکت دارد و استفاده آن در مدل ارزشیابی درآمد باقیمانده، اهمیت بسزایی دارد.

    به ROA و اهرم آن توجه خاصی شده است (اجزاء ROE – فرمول دوپونت) انحراف های منفی از ROA , ROE یا اهرم هدف ممکن است ارزش یا شرکت، درجه اعتبار یا جبران اجرایی را تحت تأثیر قرار دهد.

    بعنوان مثال، آنالیز نسبت و صورتحساب مالی، بخش مهمی از بررسی اساسی مورد نیاز برای ارزشیابی سهم متعارفی است.

    علاوه براین، افشاء سازی هدف های نسبت نقدینگی و قابلیت سودرسانی توسط نمایندگان درجه بندی اعتبار مثل نمایندگی استاندارد و و و و شرکت ها را مجبور می کنند تا رقابت کنند تا به این ترتیب نسبت هایشان از منحرف شدن جدی از قانون صنعت بازداشته شوند.

    نهایتاً بخش بزرگی از ؟؟؟

    اجرایی در مقیاس های کارآیی مبتنی بر حسابداری ریشه دارد مثل ROA , ROE بنابراین، کارآیی تحت ارزش اسمی در آن رابطه، به طور منفی، دارایی مجریان را تحت تأثیر قرار می دهد.

    چون ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی، سرمایه ها و سهم متعارفی را به طور مساوی و بدون تأثیرگذاشتن روی درآمد خالص، کاهش میدهند، از این رو آنها به طور مستقیم ارزش ROA , ROE و اهرم را افزایش میدهند (نسبت بدهی به سهم متعارفی یا بدهی به سرمایه ها) .

    بنابراین، اگر آنها هزینه های انحراف از ROA , ROE هدف را بزرگتر از کاهش بالقوه در ارزش بازاری پیدا کنند که به طور غیرمنتظره ای ضرر نقصان سرقفلی انتقالی بالایی را میتواند ایجاد کند، در اینصورت مدیران شرکت ها یا کمتر از ROA , ROE هدف، انگیزه هایی برای به حداکثر رساندن ضررهای نقصان سرقفلی انتقالی دارند تا این نسبت ها را به سمت قانون صنعت بیاورند.

    همچنین برای به حداقل رساندن هزینه های ورشکستگی یا تامین مالی، مدیران شرکت های دارای مقدار بالاتر از اهرم هدف، انگیزه هایی برای به حداقل رساندن ضررهای نقصان سرقفلی انتقالی دارند.

    فرضیه a1 H1a : شرکت هایی با کمتر از ROE (ROA) هدف، ضررهای نقصان سرقفلی انتقال بالاتری را ثیت می کنند.

    فرضیه b1 H1b : شرکت هایی با بالاتر از اهرم هدف، ضررهای نقصان سرقفلی انتقالی کمتری را ثبت می کنند.

    تغییر در CEO CEOها که برای درخواست کالا تصمیم می گیرند، به احتمال کمتر، ضرر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی را ثبت می کنند چون انجام اینکار بیانگر آن است کهقیمت درخواست کالا ممکن است بسیار بالا باشد و یا اینکه آنها نتوانند سینرژی های معتبر از درخواست کالا را تشخیص دهند.

    بعنوان مثال، Harbert (2002) بیان می کند: "اگر CEO فعلی شرکت مسئول درخواست کالاهایی باشد که حالا ارزش کاهش یافته ای دارند، در اینصورت آنها ممکن است نخواسته باشند تا با سهامدارانشان که اشتباه می کنند، موافقت نمایند." با اینحال، CEOهای وارده می توانند از ضررهای نقصان انتقالی برای (a) سرزنش کردن بعمل آورنده ها به خاطر درخواست های ضعیف کالایشان استفاده کنند و (b) سیگنالی را به سرمایه گذاران ارسال کنند مبتنی بر اینکه دوره های بد پشت سر شرکت هستند و اینکه دوره های بهتر در راهند و (c) از عایدی های عملیاتی فعلی و آینده محافظت کنند.

    آنها می توانند این واقعیت را به حساب آورند که تست نقصان انتقالی، به صورت وسایل بکار رفته برای توجیه تصمیم شان، اجباری است.

    فرضیه 2 H2 : شرکت هایی که تغییری را در ثبت CEO بالاتر از ضررهای نقصان سرقفلی انتقالی تجربه می کنند.

    حقوق و مزایا (جبران خسارت) چون ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی روی درآمد خالص تأثیر نمی گذارند، بنابراین تأثیر سریعی روی پرداخت های انگیزه مبتنی بر درآمد حسابداری ندارند.

    با اینحال ضررهای نقصان سرقفلی انتقالی، بزرگی بالقوه ضررهای نقصان سالانه آینده را کاهش می دهند همچنین کاهش در کارآیی حسابداری حاصل می آید.

    مدیرانی که حقوق و مزایایشان با تناسب بالاتر در حقوق است، انگیزه هایی برای به حداکثر رساندن ضرر انتقالی دارند.

    فرضیه 3 H3 : شرکت هایی که تناسب بالاتری از حقوق و مزایای مدیران دارند پاداش های بالاتری را در ثبت ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی دارند.

    استفاده روزافزون از حقوق و مزایا مبتنی بر سهام همراه با سایر انگیزه های سهم متعارفی طی دهه گذشته، مدیران را برآن داشته است تا به افزایش قیمت های کوتاه مدت سهم بپردازند، به این ترتیب متعاقباً از فروش سهام و یا اجرای موقعیت ها و اختیارات نفع میبرند.

    Warfield , Cheng نشان میدهند شیوع بالاتر چشمگیرتری از جلسه های پیش بینی های تجزیه گر در شرکت هایی وجود دارد که انگیزه های سهم متعارفی مدیریتی بالاتری دارند.

    ضررهای ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی، ارزش اختیارات سهم مدیران را کاهش میدهد و این درصورتی است که ضرری بزرگتر از ضررهای پیش بینی شده بازاری ثبت شده باشد و انتظارات از جریان های نقدی آینده و قیمت سهام را کاهش دهد.

    Swanson , Srivastara , Efendi (2005) پیشنهاد میکنند که مدیران احتمالاً بیشتر به این کاهش در ارزش اختیاراتشان حساس ترند و این موقعی است که آنها نه تنها با سود (در پول) کار می کنند، بلکه در این موقع سود موجود در مقایسه با دارایی شان، حتی مهم تر هم هست.

    فرضیه 4 H4 : شرکت هایی که ارزش در پول اختیارات قابل اجراشان با مجریان ارشد حفظ می شود، ثبت بالاتری از ضررهای کمتر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی دارند.

    نیاز به تأمین مالی تحقیق قبلی بیان می کند مدیران انگیزه هایی برای تورم قیمت سهم و پائین تر آوردن هزینه سرمایه متعارفی پس از صدور سهم متعارفی دارند.

    همچنین شرکت ها انگیزه هایی برای ترسیم موقعیت های مالی بهتر قبل از صدور بدهی جدید جهت کاهش منحنی های (پروفیل های) خطرشان و پائین آوردن هزینه سرمایه بدهی شان دارند.

    وسایل مربوطه برای انجام اینکار عبارتند از مدیریت سیستم تعهدی، کلاهبرداری در صورتحساب مالی و افشاء سازی افزایش یافته.

    بنابراین شرکت هایی که برای افزایش سرمایه جدید برنامه ریزی می کنند ممکن است بخواهند تا از هر واکنش بازاری منفی به اعلامیه یک ضرر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی و یا هر کاهشی در کیفیت ترازنامه شان جلوگیری کنند، کاهش هایی که از طریق ضرر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی ایجاد می شوند.

    فرضیه 5 H5 : شرکت هایی که افزایش بدهی جدید و سرمایه مهم متعارفی را در آینده نزدیک برنامه ریزی می کنند ضرر کمتری را در نقصان سرقفلی انتقالی ثبت می کنند.

    کراس لیستینگ (Cross – listing) شرکت های لیست شده متقابل باید تلفیق کاملی از اختلافات اصلی را بین GAAP ایالات متحده و کانادا در یادداشتی برای صورتحساب های مالی فراهم کنند.

    بنابراین شرکت های در لیست متقابل (عرضی)، ضرر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی را تحت GAAP کانادایی گزارش میدهند و باید ضرر انتقالی به درآمد خالص را مطابق با US GAAP و افشاء سازی یک رقم دوباره برآورد شده از عایدی ها به عهده بکیرند.

    تحقیق قبلی نشان می دهد که فقره های تلفیق بین GAAP ایالات متحده و سایر GAAP بین المللی/ داخلی که با شرکت های در لیست عرضی افشاء می شوند به ارزش مرتبطند.

    این گفته حاکیست که مقداری از مزایای انتقال صورت حساب درآمد برای تشخیص ضرر ناشی زا کاهش سرقفلی انتقالی برای شرکت های در لیست عرضی حذف می شوند.

    اگر چنین موردی باشد، شرکت های در لیست متقابل نیز می خواهند تا ضررهای ناشی از کاهش سرقفلی انتقالی پائینتری را ثبت کنند تا اختلاف بین درآمد خالص گزارش شده تحت GAAP کانادا و ایالات متحده به حداقل برسد.

    فرضیه 5 H5 : شرکت های در لیست عرضی (تقابل) در ایالات متحده، ضررهای پائین تر ناشی از کاهش سرقفلی انتقالی را ثبت می کنند.

    اطلاع رسانی داخلی به وسیله هیئت بازرسان حتی اگر مدیران کانادایی انگیزه هایی برای استفاده از صلاحدید (رأی) پیشنهادی با بخش 3062 داشته باشند تا بزرگی ضررهای ناشی از کاهش سرقفلی انتقالی را تحت تأثیر قرار دهند، باز هم توانایی شان برای انجام این کاربه طور زیادی به محدودیت هایی بستگی دارد که با آنها مواحهند.

    در این رابطه، هیئت بازرسی بصورت یکی از مهارکننده های اصلی شناسایی شده که روی فرصت طلبی مدیریتی قرار دارد.

    صلاحیت مالی و مستقل بودن، از جمله مشخصات الزامی برای هیئت بازرسان است که برای انجام نقش بازرسی شان باید درنظر گرفته شوند.

    تحقیق قبلی حاکیست که با استقلال داشتن و با داشتن علم امور تأمین مالی، اعضای هیئت بازرسان بهتر می توانند فرصت طلبی مدیریتی را مهار کنند.

    همچنین با حضور استقلال و صلاحیت امور مالی، اعضای هیئت بازرسی باید توانایی مدیران را به بهره برداری صلاحدید پیشنهادی از طریق روند نقصان و ثبت ضررهای ناشی از کاهش سرقفلی انتقالی که از کاهش اقتصادی موجود فرق می کند، محدود نماید.

    علم و سواد مالی به مدیران، تلاش و ؟؟

    برای بررسی متودهای ارزشیابی می دهد متودهایی که توسط مدیران و فرضیه هایی که آنها ارائه دادند، انتخاب می شوند.

    استقلال به آنها توانایی تکذیب تصمیمات مدیران را می دهد وقتی احساس می کنند که گزارشات حاصله از ارزشیابی، نماینده ای از درستی و واقعیت اقتصادی شرکت نمی باشند.

    فرضیه 7 H7 : شرکت هایی با تناسب بالاتر مدیران مستقل و دارای آگاهی امور مالی در هیئت بازرسان، ضررهای کمتر ناشی از نقصان سرقفلی انتقالی غیر عادی ثبت می کنند.

    متود نمونه و داده شرکت های نمونه از Compustat درنظر گرفته شدند.

    برای بدست آوردن نمونه ای از شرکت هایی که باید بخش 3062 را پذیرفته و تست نقصان سرقفلی انتقالی را بکار ببرند، ما همه شرکت های لیست شده روی TSX را انتخاب کردیم، شرکت هایی که تحت GAAP کانادایی گزارش میدهند و مانده حساب سرقفلی مثبتی در آخر سال پس از پذیرش بخش 3062 دارند.

    مشاهدات بدون اطلاعات موجود راجع به تبادل سهام ، مانده حساب سرقفلی و یا آخر سال مالی در Compustat به طور دستی کامل شدند.

    417 شرکت به جاماند.

    داده های مالی از Compustat، مرکز تحقیقی بازارهای مالی کانادا، شرکت Financial Post ، امور مالی Can Corp و راهنمای سهام ( StockGuide) و همچنین از گزارش های سالانه شرکت های نمونه بدست آمدند.

    نسبت های هدف در نشریه کانادایی قوانین صنعتی Dun , Bradstreet و نسبت های اصلی تجاری آشکار شدند.

    اطلاعات درباره هیئت بازرسی، حقوق و مزایای مدیر و تغییرات در مدیریت ارشد از وکالتنامه صاحبان سهام شرکت ها و شاخه رؤسای FP به دست آمدند.

    نهایتاً نشریه دسامبر 2002 درباره برسی TSX برای بررسی اینکه کدام شرکت در ایالات متحده در لیست عرضی قرار دارند بکار رفت.

    به طور کلی، داده های کامل برای 331 شرکت موجود بودند.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

مقدمه‌ 1 . هدف‌ این‌ استاندارد، تجویز نحوه‌ حسابداری‌ داراییهای‌ نامشهود است‌. مسائل‌ اصلی‌ در حسابداری‌ داراییهای‌ نامشهود عبارت‌ از معیارها و زمان‌ شناخت‌ دارایی‌، تعیین‌ مبلغ‌ دفتری‌، شناخت‌ هزینه‌ استهلاک‌ و تعیین‌ سایر موارد کاهش‌ در مبلغ‌ دفتری‌ آنهاست‌. دامنه‌ کاربرد 2 . الزامات‌ این‌ استاندارد باید در مورد حسابداری‌ کلیه‌ داراییهای‌ نامشهود بکار گرفته‌ شود مگر در موارد ...

مقدمه سود خالص یا سطر آخر (Bottom line)، توجه عده کثیری از محققین و پژوهشگران حسابداری و علوم مالی را به خود معطوف کرده است . مقالات و بحث های بسیار زیادی پیرامون سود و سود هر سهم (EPS)[i] وجود دارد . عده ای ارتباط سود هر سهم (EPS) و سود پرداختی هر سهم(DPS)[ii] را با قیمت سهام بررسی می کنند. عده ای دیگر محتوای اطلاعاتی سود پیش بینی شده هر سهم شرکتها را مورد مطالعه قرار می دهند. ...

مقدمه : در June 2005 کار کنانی از ایالت متحده‌ی کمسیون بورس و اوراق بهادار به رئیس شرکت از ایالت متحده کمیته‌ی در باره بانکداری ، وزارت مسکن ، و کارهای شهری از هئیت مدیره ( مجلس سنا ) آمریکا و کمیته‌ی خدمات تامین مالی از نمایندهایش در مجلس ایالت متحده گزارش و پیشنهاد های مطابق با بحش فصل ( ‍‍c ) 401 قانون و سند Sarbanes – oxley در زمره‌ی 2002 در باره‌ی توافق ها و قرار ها با ...

باب اول تجار و معاملات تجارتی ماده 1 - تاجرکسی است که شغل معمولی خودرامعاملات تجارتی قراربدهد. ماده 2 - معاملات تجارتی ازقرارذیل است : 1 - خرید یا تحصیل هرنوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره اعم از این که تصرفاتی درآن شده یانشده باشد. 2 - تصدی بحمل و نقل از راه خشکی یا آب یا هوا به هرنحوی که باشد. 3 - هرقسم عملیات دلالی یاحق العمل کاری (کمیسیون )ویاعاملی و همچنین تصدی بهر نوع ...

مقدمه استاندارد بین المللی ISO / IEC 17025 که در نتیجه تجربیات وسیع حاصل از اجرای ISO / IEC Guide 25 و استاندارد اروپایی EN 45001 تهیه گردیده است , اکنون جایگزین هر دو آنها شده است . استاندارد ایران – ایزو – آی ای سی 17025 که بر اساس استاندارد بین المللی فوق تدوین شده است , شامل کلیه الزاماتی است که آزمایشگاه های آزمون و کالیبراسیون باید آنها را برآورده سازند تا بتوانند اثبات ...

چکیده : تعدد پروژه های مورد نیاز کشور در کلیه بخشها از یک سو و کمبود سرمایه از سوی دیگر سبب میشود تا ارزیابی اقتصادی طرحها به عنوان یکی از مهمترین معیارهای تصمیم گیری جهت پروژه ها مطرح گردد. اساس روشهای ارزیابی اقتصادی طرحها بر برآورد هزینه ها و فایده های طرح استوار می باشد . تلاش برای برآورد دقیق تر هزینه ها و فایده های طرح می تواند در کیفیت ارزیابی اقتصادی تاثیر مثبت فوق ...

مقدمه ملاحظات زیست محیطی تا سا ل های زیادی در توسعه کشورها نادیده انگاشته می شد. تنها در سه دهه آخر قرن بیستم فاکتورهای زیست محیطی نقش مهمی را در جهت توسعه ملتها ایفاء نمودند. بشر با توسعه و عمران می تواند در توازن کلی مگهدارنده کره زمین به عنوان یک مکان قابل سکونت در جهان ایجاد اختلال کند. البته توسعه به خودی خود با محیط زیست در تضاد نیست، بلکه رشد اقتصادی بی رویه و بهره برداری ...

مقدمه‌ فرایند تدوین‌ استانداردهای‌ حسابداری، فرایندی‌ مستمر و پویاست‌ که‌ در واکنش‌ به‌ تغییر شرایط‌ و تحولات‌ محیط‌ داخلی‌ و بین‌المللی‌ و با هدف ارتقای شفافیت گزارشگری مالی، تغییر و تجدیدنظر در استانداردهای‌ موجود یا تدوین‌ استانداردهای‌ جدید را ایجاب‌ می‌کند. در این‌ فرایند یکی‌ از سیاستهای‌ اصلی‌ سازمان‌ حسابرسی‌ استفاده از استانداردهای حسابداری مراجع حرفه‌ای معتبر بویژه ...

لزوم انجام عملیات حسابداری بصورت رایانه ای و اعلام مشخصات نرم افزار: امروزه انجام امور حسابداری بدون بهره گیری از امکانات رایانه ای با توجه به حجم عملیات و تنوع گزارشات مورد نیاز تقریباً غیر ممکن گردیده است در این راستا نتایج حاصل از بررسیهای فراوان و مرور راه حلهای متعدد لزوم استفاده از نرم‌افزار واحد و یکسان جهت ثبت عملیات مالی مربوط به دسته اول (عملیات فنی بیمه) را در کلیه ...

چکیده: این مقاله گزارشی است از آخرین تحقیقات انجام شده توسط شورای تکنولوژی کاربردی (ATC) وابسته به آژانس فدرال مدیریت بحران (FEMA) برای توسعه یک روند ارزیابی کمی است و نقصان هایی که از خرابی سازه ای بر اثر وقوع زلزله ناشی می شود. این کار با مقایسه عملکرد مورد انتظار از یک ساختمان آسیب دیده که در معرض زلزله های آینده قرار می گیرد با عملکرد مورد انظتار برای یک ساختمان غیر آسیب ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول