فرق است در آب خضر که ظلمات جای اوست // تا آب ما که منبعش الله اکبر است
وحدت آثار هنری اسلام
“کریستین پرایس” در کتاب تاریخ هنر اسلامی دربارهی آغاز هنر اسلامی چنین مینویسند:
“داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و آوای سم ستوران در بیابانها و بانگ پیروزی الله اکبر آغاز میشود“
کلمات پایانی سخن پرایس، در واقع بیان حقیقت و باطن هنر اسلامی (الله اکبر) است. جهادی که در آغاز کلمات آمده است، مقام نفی کنندگی تفکر اسلامی را نسبت به صورت نوعی شرک آمیز هنر ملل و نحل بیگانه بیان میکند، و معطوف به روحالله اکبر علم الهی است. ظاهر جلوهگاه باطن است. هنرهای اسلامی نمیتواند مجلای باطن الله اکبر نباشد.
این دو ساحت ظاهری و باطنی، در همهی صور هنری عالم اسلامی کم و بیش متجلی شده، و تا آنجایی غالب گشته که چون “روحی کلی” در هنر اسلامی به نمایش در میآید. و به تعبیر حافظ از یک حقیقت مطلق نقشهای گوناگون در آیینه اوهام افتاده است، و از جلوهی چنین حقیقتی است که با وجود صور مختلف هنری در هنر اسلامی و تالیفاتی که از هنرهای ملل و نحل قدیم در حکم ماده برای صورت بهره گرفته شده، هنرهای اسلامی به وضوح قابل تشخیص است.
تعالیم و عقاید اسلامی بر کل شئون و صور هنری رایج در تمدن اسلامی تاثیر گذاشته است، و صورتی وحدانی به این هنر داده و حتی هنرهای باطل نیز نمیتوانستهاند خود را از این حقیقت متجلی بر کنار دارند.