نگاهی اجمالی به سیر هنر فلز کاری از دوران کهن تا معاصر
فصل اول:
بررسی پیشینه هنر فلزکاری در ایران
مقدمه:
صنایع دستی ایران بخصوص هنر فلزکاری که مورد گفتگوی ماست، تجلیگاه سنن، آداب و رسوم قوم ایرانی است.
فلزکاری، شامل معانی استخراج فلز، ذوب فلز، ریخته گری و آهن گری است. هنر فلزکاری که از ادوار کهن به علت وجود کانهای بسیار غنی وپربار فلز، در ایران زمین پیوسته با زندگی مردم ایران شریک و دمساز بوده است. برای مثال ایرانیان به علت سهولت دسترسی به معادن کانهای مسی اوّلین تولید کننده، مصرف کننده و صادر کننده لوازم مسی در دنیای پیش از تاریخ بوده اند. (احسانی؛ 1382؛ 51)
دراین فصل با بررسی دوره های متفاوت، در بخش های گوناگون با چگونگی ونحوه کار فلزکاران آشنا می شویم. لازم به تذکر است که هنر فلزکاری لرستان(مفرغ های لرستان)به علت اهمیّت آن در بخشی مجزا بررسی گردیده است.
1-1: فلزکاری دوران کهن:
استفاده از فلز در خاورمیانه و خاور نزدیک به چندهزارسال می رسد. (لک پور؛ 1375؛ 7)
هنوزماهیت و نژاد ساکنان پیشین فلات قاره ایران در پردۀ ابهام است ولی ازاکتشافات ومطالعات اخیر چنین برمی آید که این اقوام غارنشین بوده اند و تمدنی خام وابتدایی را داشته اند که مهاجران آریایی به تکامل وتوسعه آن پرداخته اند.
الف) مس:
بر اساس مدارک موجود مس اولین فلزی بود که در فلزکاری مورد استفاده قرارگرفت. (لک پور؛ 1375؛ 7)
در دورۀ مس ساکنان بومی مس را بدون آنکه ذوب کنند چکش کاری می کردند و برای ساختن آلات مانند: درفش و سنجاق مورد استفاده قرار می دادند. اما از3000سال ق. م از مس ذوب شده در ساختن اشیاء بهره بردند و در وسایلی مانند: تیر، خنجر، کج بیل و ظروف استفاده کردند. (احسانی؛ 1382؛ 3)
کهن ترین اشیاء بدست آمده از مس اشیایی هستند که با روش چکش کاری ساخته شده اند، قدیمی ترین نمونه شئ مسی در ایران بین هزاره هفتم تا ششم ق. م از تپه علی کش (دوره علی کش) تپه سیلک(دوره اول) و زاغه(دوره چشمه علی) بدست آمده است. (لک پور؛ 1375؛ 7)
ب) مفرغ:
پس از کشف ذوب مس و فلزات، فلزکاران توانستند با افزودن قلع به مس آلیاژ سختی بدست آورند و به دنبال آن عصر مفرغ آغاز شد. (لک پور؛ 1375؛ 8)
برای اولین بار سومری ها در بین النهرین در حدود 3500 ق. م مفرغ را شناختند و مورد استفاده قرار دادند. به دلیل نرم بودن مس این فلز نتوانست در ساخت بعضی از اشیاء فلزی مناسب افتد، در نتیجه بشر آن دوران به فکر ترکیب دو فلز مس و قلع که خود به تنهایی نرم ولی از ترکیب آن دو مفرغ که فلزی سخت است افتد. (احسانی؛ 1382؛ 52)
ج) آهن:
پس از گذشت دوره های سنگ، مس، مفرغ در هزاره دوم ق. م عصر آهن شروع شد. در آغاز با پالایش آن در کوره های کوچک دستی، این فلز نایاب و گران بها را برای ساخت زیور آلات درردیف طلا و نقره مورد استفاده قرار می دادند. ولی پس از شناخت خواص فیزیکی آن در قبال نرمش مس و شکنندگی مفرغ انسان پیش از تاریخ به مزایای مقاومت آهن و فواید بکار گرفتن آن در کشاورزی، معماری و ساخت ابزار جنگی و سایر لوازم زندگی پی برد. (احسانی؛ 1382؛ 54)
هر چند هیتیان در غرب ایران از 1500سال ق. م آهن را می شناختند ولی این فلز نایاب تا قرن هفتم ق. م عملا ً مورد استفاده نبود. (احسانی؛ 1382؛ ص29)
استفاده از آهن از هزارۀ اول میلادی، وضع اقتصادی و اجتماعی این عصر را دگرگون کرد اصولا ًکشف آهن که فلزی مقاوم تر از مفرغ ومس بود، طلیعه ای بود برای تحول فرهنگ و تمدن بشری و طلوع تمدنی 4000 ساله که تا زمان ما با تحولات گوناگون ادامه یافت. (احسانی؛ 1382؛ 26)
نباید تصور کرد که پس از این عصر، آهن کاملا ً به جای مس و مفرغ مورد استفاده قرار گرفت.
زیرا مس و مفرغ تا چند قرن بعد هنوز مورد استفاده معمولی طبقات مختلف بوده است. بعدها استعمال همگانی آهن در جنگ، کشاورزی و معماری شناخته شده و بعدها مورد نیاز مبرم قرار گرفت. (احسانی؛ 1382؛ 29)
د) طلا و نقره:
طلا فلزی است که مانند مس و نقره بصورت خالص هم در طبیعت یافت می شود، ولی هنوز مشخص نیست که بشر اولیه اول طلا را شناخت یا مس را. (احسانی؛ 1382؛ 52)
بشر از 4000 سال ق. م پس از کشف طلا با کاربرد نقره آشنا بوده است. نقره مانند طلا و مس در طبیعت بصورت خالص موجود است. ولی بیشترین مقداراز آن از سنگ معدن سرب استخراج می شد، در اعصار پیش از تاریخ از طریق احیای سرب مذاب حل شده، محلول نقره و طلا را از آن جدا می کردند. آثار کشف شده در تپه های سیلک کاشان متعلق به هزاره چهارم ق. م یادآور این نکته است که مردم این ناحیه از ایران با کاربرد این فلز و پالایش و ساخت اشیاء سیمین آشنایی کافی داشته اند. (احسانی؛ 1382؛ 53) (تصاویر 1-1-1 و 1-1-2)
1-2: فلزکاری لرستان:
ناحیه ای از ایران که به نام لرستان شناخته می شود، بخشی ازدرّه های فرا دست سلسله جبال زاگرس است که از غرب به عراق، از شرق به بروجرد و نهاوند و از جنوب به خوزستان (ایلام قدیم) و از شمال به کرمانشاه محدود می شود. (صادق بهنام؛ 1350؛ 2)
لرستان محل زندگی بازماندگان نژادهای گوناگون بوده است. از میان این اقوام گوتی ها و لولوبی ها شناخته شده اند، که کوه نشینان «شرقی» بوده اند که در هزاره سوم ق. م در این ناحیه سکونت گزیدند.
متون «آکاد»ی از حضور قوم «کاسیت» در آغاز هزاره دوم ق. م نام می برند. این ها نیز اصلیتی شرقی داشته اند و اسب را به این سرزمین شناسانده اند. اقوام گوناگون دیگری در پایان هزاره دوم ق. م در این منطقه سکنی گزیده اند. (صادق بهنام؛ 1350؛ 3)
درغرب ایران، قبایل مهاجرهیتیت ها و میتانی ها و کاسی ها که از نژاد مردم قفقازبودند. در هنرمفرغ ریزی که از2500سال ق. م که آهن هم بعدها در ردیف آن قرارگرفت، مهارت زیادی داشتند. کاسی ها پس ازمهاجرت از سرزمین های شمال قفقاز، در لرستان فعلی که دارای آب و هوایی گرم تر بوده در دره های سرسبز رشته کوه های زاگرس سکنی گزیدند. (احسانی؛ 1382؛ 18)
هنر لرستان هنر سوارکاران و گله داران است، که مردم درکوچ به سرمی بردند ازهمین رو تنها اشیاء کوچک حمل شدنی همچون اسلحه، دهنه، حلقه زین ویراق و ظروف را دربرمی گیرد که همه با ظرافت آراسته شده اند. برنزهای لرستان به سال های 2500 و650 ق. م ساخته شده اند که مشخص ترین آنها به قرن 12 ق. م تعلق دارد. (صادق بهنام؛ 1350؛ 4)
در منطقه ای این چنین که مردم عرصه آمد و شد و تاخت و تاز اقوام و آداب و سنن گوناگون بوده است، دگرگونی های فرهنگی آهسته، اندیشه ها وباورهای دینی پایدار و هنر، ناب و پاکیزه بوده اند. (صادق بهنام؛ 1350؛ 4)
باید دانست ویژگی هنر مفرغ لرستان، درباورهای مذهبی مفرغ کاران این زمان بود که تحول و رونقی در این هنر عالی و ارزنده به وجود آورد، به اعتقادات مردم این ناحیه متکی به قدرت آسمانی بودند و زندگی خود را صرف تهیه مقدمات مرگ و زندگی در جهان دیگر می کردند و به این باور بودند که وسایل زندگی انسان در این جهان در دنیای دیگر هم مورد نیاز او خواهد بود.
از خصوصیات جالب این هنر تزیینات بت های مفرغی است که برپایه این اعتقادات و با الهام از سحر خدایان اساطیری و نقش خلاقه آنها ممزوجی از تجسم اشکال جانوران و انسان بود که بصورت بتهای مختلف مورد پرستش قرار می گرفت یا برای مداوای روحی و جسمی بیماران بکار می رفت. (احسانی؛ 1382؛ 19)
به استثناء چند اثر، اغلب مفرغ ها از ترکیب خیالی سر جانوران با سایر بخش های اندام آنها ساخته شده اند. شمار مهمی از این مفرغ ها را لوازم سوار کاری در بر می گیرد. به سبب بسیاری این اشیاء و همچنین بسیاری اشیاء حمل شدنی دیگر به جای اشیاء بزرگ چنین می نماید که صنعت لرستان را جمعیتی کوچ نشین حمایت می کردند. دهنه ها و تزیینات زین و یراق و نشانه ها بیشترین شکل هایی هستند که تا کنون شناخته شده اند. یا از اندام انسانی که میان یک جفت حیوان جای داده شده است. همچنین سنجاق هایی با نقش پرنده، سر حیوان یا گیاه و انواع گوناگون آویز در میان این اشیاء وجود دارد. (صادق بهنام؛ 1350؛ 9)
عرضه بدن انسان به اشیاء معینی محدود می شود، بتها، با الویت بیشتر، سنجاق ها با سر مدور، کمربند، لوحه، تیردان و سپر. نقش گل کوکب و انار در حاشیه های تزیینی اشیاء ساخته شده است از ورق فلز بکار رفته است. نقش گل کوکب ویژه اوایل هزاره اول ق. م است.
از میان شکلهای حیوانی، نقش بز کوهی و قوچ بیش از دیگر شکل ها به کار رفته است. این نقشها روی دهنه، نشانه، فسان (سوهان چاقو) سر سنجاق، انتهای دست بند و حلقه های زین و یراق دیده می شود. اسب، نقش نادری است که بیشتر روی دهنه بکار رفته است. شیر و به ندرت پلنگ روی تبر، نشانه ها، سر سنجاق، سر دست بند، ورق فلز، دسته فسان و گهگاه روی دهنه اسب دیده می شود. نقش حیوانات خیالی از جمله ابوالهول، کمتر به کار رفته است و اغلب تنها روی دهنه. (صادق بهنام؛ 1350؛ 10-9)
اشیاء مفرغی یافت شده در گورستان های این نواحی در هر زمان دارای خصوصیات مشخصی است که شاید حاکی از این باشد که برای اقوام مختلف صاحب عقاید مذهبی و اجتماعی گوناگون ساخته شده بودند. (احسانی؛ 1382؛ 22)
هنرمندان مفرغ کار این ناحیه برای مردمی که در زمان های مختلف در این ناحیه حکومت می کرده اند، مطابق میل واعتقاد مذهبی و اجتماعی آنها کار کرده اند. (احسانی؛ 1382؛ 21)(تصاویر 1-2-1؛ 1-2-2؛ 1-2-3)
1-3: فلز کاری در دوران هخامنشیان:
امپراتوری هخامنشیان توسط سلسله پادشاهان هخامنشی ایران که سرزمین اصلی شان ایالات پارس، واقع در جنوب غربی ایران است، بنیان گذاری گردید. وسعت امپراتوری هخامنشی از جنوب غربی اروپا و مصر تا آسیای مرکزی گسترش یافته بود.
اشیائی که در زیر مورد بررسی قرار می گیرند به دو روش قالب گیری و چکش کاری ساخته شده اند. (لک پور؛ 1375؛ 9)
جهت سهولت هر چه بیشتر در امر پژوهش، هر کدام از این دسته آثار را، بصورت مجزا مورد بررسی قرار می دهیم.
الف) جام های هخامنشی:
جام های زرین و سیمین هخامنشی به چهار گروه تقسیم می گردد:
1- جام هایی به شکل سر جانوران، معروف به جام های شاخ دار
2- جام هایی مزین به دسته ای از تنه کشیده جانوران
3- جام های ساده بدون دسته
4- جام های لب تخت.
جام هایی به شکل سر جانوران، معروف به جام های شاخ دار:
قدمت این نوع جام ها بین 1000 تا 800 ق. م است و به شکل شاخ های تو خالی گوزن ساخته می شدند. این سبک یادگاری از دوران بربریت است و آریایی ها به سرزمین ایران آوردند. آنها براین باور بودند که با نوشیدن از ظروفی به شکل جانوران نیرومند، نیروی جانور به انسان منتقل می شود.
انتهای این ظروف که ساغر نام دارند، به کله جانورانی مانند شیر، ببر، گوزن، اسب، گاو نر و قوچ ختم می شود. (احسانی؛ 1382؛ 66)(تصویر 1-3-3)
جام های طلایی دسته دار:
هنرمندان هخامنشی جام هایی به تقلید از مادها که آنها نیز از آسوری ها تقلید کرده اند ساختند.
بدنه این ظروف دارای نقشهایی برجسته خیار مانندی بود که با تغییراتی مورد تقلید هنرمندان هخامنشی قرار گرفت. سه قطعه جام طلا از این نوع با دسته هایی به شکل تنه کشیده حیوانات و متعلق به اوایل دوره هخامنشی در موزه متروپولین گالری واشنگتن حفظ می شود.
جام های طلای بی دسته:
دو ظرف زرین در همدان کشف شده که اولی کاسه طلایی است که بدنه آن نقش های برجسته خیار مانند دارد و نام داریوش اول بر آن حک شده است. ظرف دوم جام شراب زرینی است که بدنه اش مثل بدنه کاسه مذکور است ولی نام خشایار شاه به سه خط میخی، عیلامی، بابلی و فرس قدیم برآن حک شده است.
ظرف دیگر از هنر هخامنشی که در موزه شهر سنت سیناتی در آمریکا حفظ می شود. کاسه ای از درّ کوهی یا بلور سنگی است، که از زیر خاک به صورت کم و بیش بی نقص بدست آمده است و از کارهای اواخر آشور و اوایل هخامنشی است. بر بدنه آن نقش شیر ماده ای است که به گله ای گاو حمله برده و یکی از گاوها را دریده است. این نقش شبیه نقوشی است که معماران هخامنشی بر نمای ایران کاخ آپادانا در تخت جمشید بکار برده اند. (احسانی؛ 1382؛ 79)
در حقیقت نقش جانوران بر روی ظروف به تلقین و الهام از عقاید جادویی و مذهبی هنر اساطیری نسلهای پیشین بوجود آمده ودر این زمان به تشویق شاهان و بزرگان به مرتبه کمال وجمال رسیده بود. (احسانی؛ 1382؛ 80)
جام های لب تخت:
جام های لب تخت زرین و سیمین هخامنشی تقلیدی از هنر مادی و اورارتایی است. فرو رفتگی وبرآمدگی های کف این نوع جام که گودی عمیقی ندارد و تقریباً مانند بشقاب های لب تخت امروزی است، از نقش های خیار مانندی پوشیده شده است. بطوری که رنگ و موج شراب در وقت نوشیدن مشهود است. از برآمدگی های پشت ظرف به عنوان پایه استفاده می شد. (احسانی؛ 1382؛ 80)
ب) الواح زرین و سیمین:
هنگامی که شالوده کاخ آپادانا به فرمان داریوش کبیر پی ریزی می شد، در هر یک از چهار گوشه تالار مرکزی آن، در زیر تخت سنگ های دیوار جعبه سنگی نهادند که در آن دو لوح چهار گوش از زر و سیم بود و نام داریوش بر روی آنها حک شده بود. لوح زرین33 ×33 سانتی متر، به قطر 15میلی متر و به وزن 5 کیلوگرم و سیمین 4 کیلوگرم بود. اکنون دو جعبه و چهار الواح آن ها درموزه ایران باستان و موزه سلطنتی کاخ مرمر موجودند. (احسانی؛ 1382؛ 56)
ج)ظرف ها:
1-کوزه ها
اکثراً از جنس نقره بودند. دارای بدنه استوانه ای یا مخروطی با شیارهای افقی یا عمودی موازی همراه با دو دسته به شکل حیوان که سر آنها به عقب برگشته است. این حیوانات به شکل بز کوهی، اسب و. . هستند.
2-کاسه ها:
از جنس طلا، نقره و مفرغ می باشند. دارای کف و بدنه پهن می باشند که در نزدیکی دهانه تنگ تر شده و لبه تخت آن به بیرون برگشته است. تزیینات، گل های کوکب و گل برگهای بزرگ که تمامی سطح بدنه را فرا گرفته اند در کف کاسه ها، نقوش بادامی شکل، تصویر حیوانات نظیر بز کوهی تزیین شده اند.
(تصویر 1-3-1)
3- ریتون ها:
از جنس طلا و نقره اند. ابتدای آنها به شکل حیوانات مختلف نظیر شیر بالدار، بز کوهی، اسب و پرنده هستند و انتهای بدنه آنها به شکل لیوان است که با دانه های مرواریدی، شیار های افقی موازی، برگهای خرما و گل ها و غنچه های لوتوس تزیین شده و گاهی قسمت هایی از آنها زراندود شده اند. ((لک پور؛ 1375؛9)
د) مسکوکات هخامنشی:
تا پیش از قرن هفتم ق. م بازرگانی در عصر کهن بر اساس مبادله جنس به جنس صورت می گرفت. پس از پیدایش فلزات، اجناس فلزی در مقابل کالاهای کشاورزی و احشام مورد مبادله قرار می گرفتند. پس برای تسهیل مبادلات، مبادلات با شمش های فلزی که بصورت کلاف، لوحه و قرص بود رایج شد. بعلت اختلاف و وزن و ارزش این فلزات در هنگام مبادله باید دوباره تعیین ارزش می شد که مشکلاتی در امر تجارت بوجود می آورد. بدین جهت اولین بار در سارد، پایتخت لیریا، که در سر راه بازرگانی آسیا و اروپا قرار داشت، با پی بردن به معایب، استفاده از سکه و پول به جای قطعات فلزی رایج شد. مسکوکات این خطه به اعتبار آن در تمام شبه جزیره آناتولی و فینیقیه و حتی عربستان مورد قبول قرار گرفت. برخی تصور می کنند داریوش برای اولین بار ضرب سکه را رایج نمود، اما این تصور به خطاست.
داریوش برای احتراز از آشفتگی در مبادلات و پرداخت ها، بدون آنکه پول رایج لیری را از رواج بیاندازد، پولی بنام دریک (زریک یعنی زرین) سکه زد که از سکه های لیدی سنگین تر و خالص تربود. (احسانی؛ 1382؛ 84)
از زمان حکومت داریوش اول، پسر ویشتاسپ، تا داریوش سوم که حکومتش توسط اسکندر مقدونی بر چیده شد، غیر از دریک سکه دیگری رایج نبود. ساتراپ های شاهنشاهی ایران اجازه ضرب سکه نداشتند. ضرب سکه در سرتاسر شاهنشاهی منحصر به حکومت مرکزی و پادشاه بود. دریک 4/8 گرم طلا داشت. در همین زمان سکه ای از نقره به وزن 6/5 گرم مرسوم به سیکل زده شد. در اواخر دوره هخامنشی دو دریکی یکی طلا به وزن 65/16 گرم ضرب شد. (احسانی؛ 1382؛ 84)
ه) سلاح ها:
سلاح های مختلف که می توان نمونه های آن را نقش آجرهای لعاب دار شوش و نقش برجسته های تخت جمشید دید که از آهن و مفرغ ساخته شده اند.