مقدمه
سیر تحول هنرهای ایران را می توان در رشته های مختلف صنایع دستی آن بررسی کرد. هنرمندان و صنعتگران مطابق خواسته سفارش دهندگان آثار شان را ایجاد می نمودند. شیوه کار یکی بود و فقط پرکاری و ظرافت وجه تمایز بین دو کار از هنرمند می توانست باشد
طرحهای مورد نظر هنرمندان در رشته های مختلف مطابق ابزار و ماده خاصی که به کار گرفته می شده کم و بیش متفاوت بوده است. اما موضوع یکسان و همگانی است. چنان که نقوش گیاهی و نقوش تزئینی را می توان در اکثر آثار و صنایع رایج مشاهده نمود. در حیطه هنرهای تجسمی هنگامی که می کوشیم نقشمایه را تعریف کنیم مطلوب چنان است که به پالایشی (پر معنی) دست یابیم تا به مرز نقش مجرد کامل و روشن برسیم و طبیعی است که هنرمند برای دستیابی به چنین مقصودی به عوامل بسیاری از جمله استعداد آگاهی صبر و تحمل و رنج فراوان نیاز دارد و سر لوحه همه این عوامل عشق و علاقه و ایمان به زیبایی نهفته در طبیعت است.
بی گمان نقشه مایه های اصیل چنین پدیده آمد ه اند.
در استان یزد موقعیت خاص آب و هوایی وضعیت اقتصادی و نیاز از علت های روی آوردن مردم به صنایع دستی بوده که این صنایع از زمانهای بسیار دور تا امروز مورد توجه صنعتگران هنرمند و مردم هنر شناس قرار دارد. و در این میان زیلو یکی از صنایع معروف استان یزد می باشد که قدمت آن به دوره پیش از اسلام می رسد. در این پژوهش تلاش بر آن بوده تا در حد امکان گوشه ای از دقت و توجه هنرمند (زیلو باف)را که در طول دوره های مختلف سعی در ساده کردن مفاهیم والا داشته و حاصل ذوق و سلیقه و هنرشان در طی سالیان متمادی به صورت شکل هایی ساده و پر مایه به یادگار مانده است بازسازی و ساماندهی کنیم. با مطالعه نقوش زیلو که گاهاء نام (نقوش تزئینی) بر خود گرفته اند می توان دریافت که این نقوش براستی چیزی نیست جز بیان حس و حال هنرمندانی که در کمال خلوص و بدون هیچ گونه تکلف و افزون گویی پیام تجسمی شان را بیان نموده اند.
مسلم این است که پژوهش حاوی همه نقش مایه های بجا مانده نیست. بلکه اختصاری است در حد ظرفیت این پژوهش و با هدف توجه به ارزشهای نهفته در نقوش زیلو و سرانجام تعظیمی در مقابل نقش آفرینان گمنام آن.
قدمت زیلو بافی:
زیلو فرشی است که برای تابستان مورد استفاده قرار می گیرد زیرا از نخ بافته شده و ایجاد احساس خنکی مطبوعی در گرمای تابستان می کند. پود آن همانند قالی از جنس نخ است و خامه آن که در قالی پشم است در زیلو نخ است. بنابراین برای استفاده در فصل تابستان بسیار مناسب است.
در تعریف واژه زیلو در فرهنگ معین چنین آمده است: زیلو فرشی کم بها که در اتاق گسترند. گلیم. شطرنجی. ودر تعریف شطرنجی نیز عبارت( قسمی فرش) به کار رفته است.
در فرهنگ دهخدا نیز زیلو با این جمله توصیف شده (پلاس و گلیم را گویند و آن را شطرنجی نیز خوانند)
در توضیح پلاس نیز چنین آمده ( قسمتی پشمینه که گستردنی باشد شبیه جاجیم. چیزی مثل کرباس که از ریسمان پوست درخت سن بافند.)
در ( مناظم اطباء ) آمده است :( پلاس و گلیم و گلیم پنبه ای و بهترین زیلو ها را در یزد می بافند.)
در بیان عامیانه امروز بین زیلو و پلاس و گلیم تقارنی هست. گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه زیلو اما از پشم است و زیلو به نوع خاصی از فرش پنبه ای اطلاق می شود.
زیلو یکی از قدیمی ترین محصولات دستبافته است که از دیر باز در شهرستان میبد واقع در 50 کیلو متری یزد بافته می شده است. قدمت این دستبافته زیبا را در میبد به پیش از اسلام نسبت می دهند به دلیل شباهت زیاد زیلو به حصیر در نقش و بافت می توان احتمال داد که زیلو بافی مرحله تکمیل یافته حصیر بافی است و بافندگان آن از این صنعت الهام گرفته اند.
در فنون کهن کمتر به نام زیلو بر می خوریم و فقط هر جا سخن از مسجدی بوده از زیلو به عنوان فرش نام برده شده. بر اساس شواهد موجود صنعت زیلو بافی پیش از اسلام در میان اعراب وجود داشته و اصطلاحات عربی در این خود گواه این مدعاست: اصطلاحاتی چون شیلت. مداخل . مج. که در ادامه توضیح داده خواهند شد.
اما مشهود است که میبد های در بافندگی شهرت به سزایی داشته اند. گواه این امر آن است که وقتی ( در سال 495 ه . ق خظیر الملک وزیر سلطان محمد بن ملکشاه که از بزرگان میبد بود از وزارت عزل شد رقیبا وی شعری درباره اش گفتند که می توان شهرت میبدی ها را در بافندگی به اثبات برساند.)
بالطبع اکثر مساجد و زیارتگاه های ایران با زیلو های میبد مفروش بود. در حال حاضر نیز زیلو های این منطقه جهت استفاده در امکن متبرکه ای چون کربلا . نجف . سامرا . و عراق و.....به عراق صادر می شود و شاید این بهترین دلیل باشد که زیلو بافان میبدی این صنعت را از ابداعات اجداد خود بدانند. در این راستا (سید رکن الدین محمد) پدر (میر شمس الدین) که از سادات و رجال نامی یزد بود مدتی در رونق زیلو بافی میبد نقش مهمی ایفا کرده است. وی در زمان حیاط خود به جز موقوفات بسیار و تاسیس بنای اصلی مسجد جامع کنونی . پنج مسجد بزرگ در یزد بنا نهاد که بی تردید برای تامین فرش این مساجد خود یکی از خریداران عمده زیلوی میبد است. یکی از نقش های زیلو نیز (رکن الدینی) (رکنه دونی) نام دارد که به احتمال زیاد از وی به یادگار مانده است.
در کتاب های مختلف از شهر های دیگری نیز نام برده شده که زیلو بافی در آن ها رواج داشته است. از جمله جهرم و سیستان. (مولف کتاب حدود العالم) نیز از ناحیه ای در پارس و شهرکی در (ازرابادگان)نام می برد که در آنجا زیلو می بافته اند. روایت دیگری از ( احمد بن حسین بن علی کاتب) در کتاب تاریخ یزد آمده که در شرح مسجد جامع یزد چنین گفته است : مرتضی اعظم امیر شمس الدین از تبریز زیلو های عالی جهت گنبد مقصوره قدیم بفرستاد. از آنجا که میر شمس الدین یزدی و ده به نظر می رسد که در این نوشته منظور از زیلو های عالی تبریز همان گلیم های زیبای تبریزی است نه زیلو.
شهرهای دیگری که بافت در آنها رونقی داشته عیارتند از : کاشان . اصفهان . و مشهد بوده که به گفته استادان اهل فن میبدی از محلی به نام( بشنیغان) در میبد به این شهرها برده شد که خود خاستگاه هنر زیلو بافی بوده است. از استاد ( حاجی بمان اکبر حقیری) نقل گردید که زیلو بافی توسط استاد ( ابوالحسن زیلو باف) از میبد به کاشان برده شد و در حدود 150 سال پیش استاد ( غلا محسن علی محمد) این صنعت را به اصفهان برد که پس از وی پسرش استاد ( ماشا الله .....) و نیز ( استاد محمد حسن علی زیلو باف ) در رونق این هنر در اصفهان سهم بسزایی داشته اند. این استاد زیلو باف در مشهد را نیز مدیون ( استاد غلامحسن ولد هاشم رجب میبدی) می داند. به هر حال خواستگاه زیلو خواه در میبد باشد خواه در جای دیگر این هنر در میبد دارای سابقه ای بس طولانی است. هر چند از قدمت بافت زیلو در میبد مدرک مستندی در دست نیست اما قدیمی ترین زیلوی بافت این شهر در مسجد جامع آن تاریخ 1188 ه .ق . را داراست که نشان از قدمتی بیش از 200 سال دارد.
اگر مشاهده می شود که این دستبافته زیبا خاص مناطق حاشیه کویر می باشد. مزایای متعددی است که زیلو چه در مصرف خانگی و چه به عنوان فرش مساجد داراست.در اصل : زیلو با زندگی روستایی و جامعه کشاورزی سازگاری دارد زیرا تار و پود آن از پنبه به دست می آید در حالی که گلیم با معیشت دامداری و شیوه تولید عشایر متناسب است. مصالح گلیم بیشتر از پشم است و ویژه مناطق سردسیر و مصالح زیلو از نخ پنبه ای است و با مناطق گرمسیری به ویژه حاشیه کویر تناسب دارد.
پنبه گرمی آفتاب سوزان کویر را با خنکی مطبوعی بدل می کند تا کویر نشینان بر آن بیاسایند و به دور از هرم آفتاب خستگی از تن به در کنند . زیلو ها در هنگام شستشو نیز تن به آفتاب می سپارند تا شعاع خورشید نمناکی را از پیکر آنان بزداید بی آنکه از شعله سوزنده آن بیمی در میان باشد. تار و پود های پنبه ای زیلو نیز آن چنان در هم تنیده می شوند که این زیر انداز زیبا و ساده را از گزند شن های روان کویر مصون می دارند حال آن که قالی های رنگارنگ پشمی در برابر طوفان شن تاب مقاومت نخواهند داشت.
ساکنان کویر در انتخاب جنس این دستبافته تندرستی را نیز پیوسته مد نظر داشته اند . چرا که در قالی بافی پرز حاصل از پشم سبب بروز بیماری هایی در دستگاه تنفسی خاهد شد در حالی که زیلو به سبب کاربرد پنبه به عنوان عنصر اولیه بدون پرز در بافت سلامتی بافنده و مصرف کننده را به مخاطره نخواهد افکند.
علاوه بر تطابق این فرش با نوع زندگی مردم منطقه و اعتقادات مذهبی آن ها تاثیر معماری طبعیت و گویش مردم این منطقه بر نقش رنگ و نام زیلو ها افکار ناپذیر است. کاربرد عمده زیلو در مساجد بوده است. در این رابطه علاوه بر مزایای ذکر شده بانیان مساجد ترجیح می دادند که خانه خدا چون مساجد صدر اسلام ساده و بی پیرایه باشد و راستی که زیلو تامین کننده این مقصود است.
دار زیلو :
دار زیلو شبیه دار قالی بافی است. با تفاوت های اندک. اجزای دار زیلو بافی عبارت است از :
1) : تیر : تیر دو میله قطور و مکعبی شکل از جنس چوب درخت توت است که به طور افقی به فاصله سه متری موازی یکدیگر روی دو ستون چوبی بنام ( اسوم) مستقر می شود. ضخامت تیر به نسبت عرض دستگاه متفاوت است. معمولاء تیر یک دار سه متری حدود 75 سانتیمتر ضخامت دارد.
2): اسون: دو پایه یا ستون اصلی دار زیلو بافی اسون نامیده می شود که عمود بر زمین و به موزات یکدیگر به فاصله ای برابر با عرض تیرها نصب می شود. اسون نیز مانند تیر از چوب درخت توت ساخته می شود با این تفاوت که برای ساختن اسون تنه درختی را در نظر می گیرند تیر بالا مقداری جلوتر از تیر پایین قرار گیرد. در این حالت چله مایل می ایستد و بافنده که باید حالت ایستاده کار کند در آن تسلط بیشتری خواهد داشت.
3): تنگ: تنگ میله چوبی قطوری است که نوک تیز آن در حفره های دو سر تیز می کنند و آن را برای پیچیدن چله می خانند. سپس برای محکم نگه داشتن چله تا جایی که ممکن است به عقب می کشند و با چوبی دیگر به دیوار یا سقف کارگاه حایل می کنند و به همان حال باقی می گذارند.
4): شمسه:( چوب گرت) است که در عرض دستگاه به موازات یکدیگر قرار گرفته است و به طوری که خواهیم گفت به کمک ( کمونه) برای یافتن نقش زیلو به کار گرفته می شود.
5): پیش بند : چوب یا میله آهنی بلندی است که دو سر آن در دیوار طرفنی تعبیه شده است. این میله که در عرض ( دار) قرار دارد یک وسیله نگهدارنده ( کمونه) و ( کلی) است.
6): کمونه : چوبی کمانی است به عرض 5 سانتیمتر و طول یک متر که در دو سر آن شیارهایی وجود دارد. کمونه را در پشت ( پیش بند) قرار می دهند. یک سر آن را با طناب به ( شمسه بالا ) وسر دیگرش زا به ( شمسه پایین) می بندند.
7): کلی : چوب دو شاخه قلاب مانند است که یک شاخه آن بیست سانتیمتر طول دارد و بلندی شاخه دیگر تقریباء دو برابر شاخه اول است. کلی به وسیله دو رشته نخ ضخیم به نام ( اوسال کلی ) از یک سو به تیر بالا و از سوی دیگر به ( پیش بند ) به گونه ای بسته می شود که در حد فاصل (پیش بند) و ( شیلت ) قرار گیرد.
8): شیلت: یکی دیگر از متعلقات دار زیلو بافی ( شیلت) است. شیلت یک مجموعه از نخ های تابیده شده ای است که آن را موازی هم در یک ردیف افقی به دو چوب که در طرفین دستگاه ( مقابل هراسون یک عدد ) عمود بر زمین نصب شده است بسته اند. شیلت در حد فاصل و به موازات ( دستگاه ) و ( پیش بند ) به نحوی قرار گرفته است که وقتی بافنده پشت دستگاه می ایستد شیلت بالای سر و پشت گردن او قرار می گیرد.
شیلت از چندین رشته نخ ترکیب و هر رشته از به هم تابیدن 28 تا 30 لایه نخ شماره 5 تهیه می شود. این مجموعه را به 12 دسته کوچکتر 5 تا 6 رشته ای تقسیم می کنند و با نخی به هم می بندند. هر یک از این دسته ها نام و عملکرد مستقلی در بافت زیلو دارد. دو دسته از آنها به نام ( سفید جو ) و ( سیاه جو ) و سه دسته به نام ( مداخل ) مربوط به نقش حاشیه اند. و هفت دسته دیگر که ( مج ) نام دارد در بافت نقش زمینه موثرند. تعداد مج ها متناسب با نوع نقشه کم و زیاد می شود. هر چند نقشه پیچیده تر باشد بر تعداد مج افزوده می شود. در زیلو های معمولی و ساده که برای خانه می بافند از شیلت هفت مج استفاده می کنند اما شیلت زیلو هایی که حاشیه نویسی دارد و برای مساجد و امامزاده ها بافته می شود دارای سیزده مج است.
به طوری که از شیوه نامگذاری مج ها استنباط می شود زیلو در اصل دو مج به اسامی ( مج بالا و مج پایین ) داشته است به تدریج که نقش ها متنوع شده بر تعداد مج افزوده شده است. اما چون نتوانسته اند نام جدیدی برای آن انتخاب کنند مج های اضافه شده را در قیاس با دو مج اولیه نامگذاری کرده اند.
نام گذاری اجزای شیلت از جایی که بیشتر در دسترس بافنده است یعنی از قسمت پایین آغاز می شود.