دانلود مقاله شاهنشاهی پهلوی در ایران

Word 61 KB 5964 31
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خان

    رضا خان ، معروف به (پالانی – میر پنج – پهلوی) ، سر سلسله ی خاندان پهلوی در ایران بود ، که نیم قرن بر این سرزمین از سال(1299 ه  ش مطابق 1921 م الی 1357 ه ش مطابق 1979 م ) حکومت کردند .

    وی در 24 اسفند ماه 1257 ه ش مطابق 15/مارس/1878 م ، برابر ربیع الاوّل سال 1295 هجری قمری ، در یکی از بلوک مازندران ، در روستای متروک این شهر ،به نام آلاشت ، در منطقه سواد کوه متولّد شد . سواد کوه ، یکی از نواحی مازندران ، و یکی از استان های ساحلی دریای خزر است .

    جدّ اعلی وی ، (مراد علی خان) معروف به (باوندی) بود ، و با درجه ی سرگردی در فوج (سوادکوه) خدمت می کرد ، ویکی از صحنه های آن جنگ کشته شد .

    پدر او  ، سرگرد عباسعلی خان باوندی بود ، که او نیز مانند پدرش ، مردی نظامی بود ، و به درجه ی سرگردی رسید ، و فرمانده ی فوج  اوّل هفتم سواد کوه بود ،  که روز 8/آذر ماه/1255 شمسی (درحدود 8 ماه از تولّد رضا خان) ، بدرود حیات گفت ، و سرپرستی و تربیت او ، به عهده ی برادرش نصرالله خان ، که فرمانده ی جنگ سواد کوه بود ، محوّل شد ، و به توصیه و راهنمایی او ، برادر زاده اش که خود عشق سپاهیگری داشت ، در سال 1267 شمسی ، وارد فوج سوادکوه شد .

    خیلی ها ازاو شنیده اند که می گفته : مادرم در شیر خوارگی مرا از تهران به سوادکوه می آورده ، در بین راه گرفتار بوران شده ، وقتی به یکی از کاروانسراهای سنگی بین راه رسیده  ، مرا مرده پنداشته و در آخور طویله ای انداخته و رفته است ، بعد از ساعتی بر اثر گرمی طویله من جان گرفته ، سر و صدا راه انداخته ام ، یکی از افراد قافله ی بعدی که مادرم را می شناخته ، از نشانی کاروانسرا دارکه زنی را به این نشان دیده که به این طویله با یک بچّه وارد شده ، دانسته است من بچّه ی همان زن آشنای او هستم ، و مرا برداشته ، ودر منزل به مادرم رسانده است واین حقیقت را امروز هم روستایی های حول و حوش این کاروانسرا برای یکدیگر و عابرین ، سینه به سینه ، نقل می کنند و معروف است .

    سرهنگ سید جواد خان صوفی نقل می کند که رضای قزاق روزی برای تفریح به دولاب و قهوه خانه آنجا می رود ، قهوه چی ، از او احترامی بجا نمی آورد ، و چند باری که برای او چای می آورد ، سرد و کم رنگ و از قوری پس آب بوده است ، و رضا ناراحت چیزی نمی گوید ، ولی فردا صبح که قهوه چی به قهوه خانه می آید ، نیمکت بزرگ و سنگین خود را نمی بیند ، پس از تحقیق آن را در وسط خندق پیدا می کندو دانسته می شود که رضاقزاق به انتقام چای های قهوه چی ، نیمکت را تنهایی و در نیمه شب به خندق می اندازد ، و از آن روز ، قهوه چی به او احترام می گذاشت .

    2-در مورد مدرّس و مصدّق

    مدرّس و مصدّق ، دو رهبر بزرگ دوران شاهنشاهی پهلوی بودند ، دو فردی که سر تا سر عمرشان را در راه دین و وطن ، آزادی و استقلال و حفظ تمامّیت ارضی و امنّیت کشور صرف کردند .

    هر دو ، گام به گام هم در مبارزه با استبداد ، دیکتاتوری ، قدم برداشتند ، و با طرح های غربی و شرقی و ضد ملّی و دینی مبارزه کردند .

    مدرّس و مصدّق ، در اجتماع ، در مجلس ، در مسجد شاه ، در مسجد سپهسالار ، در ایران ، درخارج از کشور ودر همه جا ، دست از فعالیّت و کوشش در راه حفظ کشور از قدرت های اجنبی و به دست آوردن آزادی و حقوق انسانی برنمی داشتند .

    یک عمر در راه وطن و دین خدمت کردند ، و در این راه به زندان رفتند ، تبعید شدند ، فحش شنیدند  کتک خوردند ، هتک حرمت شدند ، به دادگاه کشانده شدند ، و خانه نشین و منزوی از اجتماع شدند .

    مدرّس با رضا خان در افتاد و سیلی خورد و مرده باد سردار سپه سرداد ، و اعتصاب و تظاهرات به راه انداخت ، و در زندان رفت و تبعید گردید ، تا توانست امروز سنگ بنای جمهوری اسلامی ایران را بگذارد . او بود که امروز را برای ما آورد .

    مصدّق ، دوره ی رضا خان و محمدرضا شاه را درک کرد ، ونفت ایران که انگلیسی ها می بردند را ملّی نمود ، و نهضت ملّیون و آزادی خواهان را بر علیه نظام ، به وجود آورد ، و قدرت را به آزادی خواهان و وطن پرستان داد ، و با قدرت حاکمه و مطلقه ی او در افتاد .

    سیّدحسن مدرّس به سال 1287 ه ق ، در قریه سرابه کچو (از توابع اردستان) از سادات طبا طبا یی  ، اصلا زواره ای ، فرزند سید اسماعیل ، جدّش میر عبد الباقی از طایفه میر عابدین که فعلا اکثر آن طایفه هم در قریه نامبرده ساکن می باشند ، شغل پدر و جدّش تبلیغ احکام الهی ، میر عبد الباقی مهاجرتی به قمشه کرد ، و مدرّس را که بیش از شش سال نداشته ، با خود به قمشه می برد .

     دکتر محمّد مصدّق ، فرزند مرحوم میرزا هدایت وزیر دفتر  ، در سال 1258 شمسی در تهران متوّلد شد ، وی بعد از تحصیلات معمول در کشور ، در شوّال 1314 قمری (1278 ش) متصدّی استیفای خراسان که یکی از مشاغل مهمّه وزارت دارایی بود گردید .

    بعد از افتتاح مدارس جدیده از اوایل سال 1281 شمسی قسمتی از اوقات خود را صرف تحصیلات جدیده نموده ، پس از ده شال به سمت اروپا رهسپار گردید .

    قریب دو سال ، در مدرسه ی علوم سیاسی پاریس به تحصیلات علوم مالیّه مشغول بود و بعد به علّت بیماری شدید به ایران آمده ، سپس در یکی از شهرهای سویس به نام (نوشاتل) به تحصیلات حقوق پرداخت ، و قبل از شروع جنگ بین الملل به رتبه ی دکترا در علم حقوق نائل گردید .

    3- ضدیّت با روحانیت

    رضاخان ، یکی از دیکتاتورهای فرصت طلب بود ، وی مانند دیگران ، هر چند وقت رنگی عوض می کرد و به چهرهای در می آمد ،و جانب عدّه ای را می گرفت و چون آنان می شد .

    رضا خان ، تا زمانی که صاحب قدرت نبود ، و خلع ید از امور مملکت و دولت بود ، مذهبی بود و با مذهب و مذهبیّون خوب بود .

    در ایّام محّرم ، در روز های تاسوعا و عاشورا ، با پای برهنه ، و با سر و صورتی پر از کاه و قیافه ای محزون عزاداری می کرد ، و در ترویج شعا ئر امام حسین (ع) کوشش می نمود .

    وی چند سالی پس از سلطنت نیز روضه خوانی می کرد و دسته جات را تشوّیق می نمود ، و از عزاداری ها دفاع می کرد ، و خود در مجالس مذهبی و حسینی شرکت می نمود ، و مردم را در این امر یاری می داد و کاری به امام حسین و خاندان عصمت و طهارت (ع) نداشت . امّا چند صباحی که از قدرت زمامداریش گذشت ، و اوضاع سامان گرفت ، غائله ها خوابید ، امور به کنترل درآمد ، مردم زیر سلطه قرار گرفتند ، رضاخان پادشاه شد ، و در خانواده اش موروثی گردید ، و دولت و حکومت ارتش به انقیاد مطلق در آمدند ، چهره از زیر نقاب بیرون آورد سینه و قلبش را آشکار ساخت و در رسیدن به مقصود و اهدافش قدم برداشت .

    نوروز سال 1306 ش مطابق 27/رمضان 1346 ه ق رسید ، و ایرانیان چون رسم همه ساله ، در برگزاری این به شادی پرداخته و گروهی به عتبات مقّدسه از جمله به حرم حضرت معصومه رفتند ، تا تحویل سال را در کنار مرقد مطهر دختر موسی بن جعفر (ع) باشند .

    خانواده و همسر رضاخان نیز ، چون دیگران به قم آمدندودر غرفه ی بالای ایوان آئینه ، بدون حجاب و روسری ، با وضع زیور و زینت زنانه نشستند و منتظر تحویل سال شدند !!

    جمعّیت مملو بود ، صحن و حرم و رواق ها پر بود ، و همه به انتظار سال نو بودند ، که یکباره شاهد یک چنین اسائه ادب و توهین به ساحت مقّدس حضرت معصومه (ع)  شعائر دینی ، و قداست دین ، و شخصیت جامعه از طرف خاندان شاه شدند .

    پادشاهی که در روز پادشاهی که در روز پادشاهی خویش از طرف مراجع و علما نجف چون صاحب جواهر ،آقا ضیا عراقی و دیگران ، پیام تبریک دریافت کرده بود ، و آیت الله شیخ عبد الکریم حائری رئیس حوزه علمّیه قم به او به دیده احترام نگاه می کرد ، و در اوقات ورودش ازاو پذیرایی می کرد . سید ناظم زاده که در مسجد جنب حرم مطهر مشغول سخنرانی بود و این وضع و حال خانواده ی شاه را دید ، از بالای منبر شروع به اظهار ناراحتی و اعتراض نسبت به این بد حجابی شد و از آنان خواست ، تا چادر سرکنند و دست از اسائه ادب به ساحت حضرت بردارند .

    همسر شاه (مادر محمد رضا) از این گفته ناراحت شد و به شاه فوراً که در تهران بود تلفن کرده ، مطلب را گفت و از او خواست ، تا به این اعتراض خاتمه دهد .

    آیت الله شیخ محمد تقی بافقی یکی از علمای بنام آن روز حوزهی علمیه ی قم ، و شخصیّت دوّم حوزه در تقوی و علم و ادب و احترام پس از آیت الله شیخ عبد الکریم حائری که در غیاب او ، نماز جماعت را بپا می کرد ، و در تاسیس حوزه به دست شیخ عبد الکریم حائری در قم سعی و کوشش و تشویق بسیار کرد ، با شنیدن این عمل از طرف خانواده ی شاه ، بسیار ناراحت و با سرعت به حرم آمده ، از آنان خواست تا دست از این هتک حرمت بردارند  .

    سر و صدا و اعتراضات بالا گرفت و مردم نوروزشان ، به روز مبارزه و خون و جهاد و شهادت تبدیل گشت .

    رضاخان چند ساعتی پس از این واقعه به قم رسیده ، و با کمال بی ادبی ، و بی احترامی ، با کفش هایش وارد حرم شده ، طلبه هایی که در اطراف و مسیر راهش نشسته بودند ، با لگد و عصا ، آنان را زد و به طرف ظریح رفته و در اطراف ضریح نیز هر که از روحانی و آخوند بود را با ضربات مشت و لگد و عصا کوبید و دستور داد شیخ بافقی را آوردند و پس از ناسزاهای بسیار به او وی را خوابانده و با لگد و عصا به کمر او زد و شیخ با کلمات یا امام زمان ، مقاومت می کرد .

    سپس دنبال سید واعظ را گرفت ، اظهار بی اطلاعی کردند رضاخان ، از شدت خشم و غضب در ناپدید شدن سید ، با مشت و عصا چنان به دهان و کتف رئیس نظمّیه قم زد که دندان هایش ریخت و دهانش پر از خون شد ، و بعد فرمان داد که شیخ محمد تقی بافقی رئیس نظمّیه و رئیس شهربانی قم محمودخان ششدری صمصام قمی را تحت الحفظ به تهران فرستادند .

    شیخ را چند ماهی در زندان نگه داشت ، تا اینکه به وساطت آیت الله شیخ عبد الکریم حائری از زندان آزاد ، و به حضرت عبدالعظیم تبعید گردید .

    وی در آنجا ماند تا سرانجام در شهریور 1320 ش در سّن هفتاد سالگی بدرود حیات گفت .

     

    4-لباس متّحد شکل

    دیکتاتور ها ، همیشه سعی می کنند ، برای جامعه و خودشان دردسر درست کنند ، و با به راه انداختن غائله ای ، مصیبتی ایجاد نمایند و با زور و سر نیزه حرفشان را بر کرسی نشانند ، و از مخالفت و اعتراض عمومی نیز باکی نداشته باشند ، و همه را عاصی و خود را عالی بشمارند !!

    مردم در کلیه ی شئون زندگی آزادند ، در خوراک ، در پوشاک ، در سفر ، در سیاحت ، در گفتن ، در ازدواج ، در اخلاق ، در تصمیم زندگی و در همه چیز ، از اختیارات شخصی و مالکّیت شخصی و خدا دادی بر خوردارند .

    این قانون را نه تنها قانون گذاران غرب و اروپا قبول دارند ، بلکه طرفدار انسانها نیز مدافع این قانونند و اسلام بر آن صحّه گذاشته ، و ادیان دیگر نیز آن را قبول دارند .

    سازمان حقوق بشر جهانی نیز همین قوانین را وضع کرده ، و در دفاع از آن قد برافراشته ، و در همه جا بر علیه حکام سر و صدل راه انداخته است .

    رضا خان ، در سال 1307 هش ، طّی حکمی به وزرا ، وکلا ، رؤسای ادارات ، و مستخدمین ، دستور داد تا لباس متحّد الشکل پوشیده و کلاه لبه دار (کلاه پهلوی) بر سرگذارند .

    سپس به مدارس دستور داده شد که محصّلین مدارس ، کلاه پهلوی بر سرگذارند ، و یونیفورم مخصوصی به رنگ خاکی که از یک نیم تنه و شلوار بود ، بپوشند .

    تا آن موقع ، انواع لباس معمول بود ، عّمامه ی شیر شکری در بازار معمول بود و فکر اتّحاد شکل از پهلوی تراوش نموده بود .ولی پیر مردان بازار از این قانون و دستور سر باز زدند و حتّی با زیر فشار گرفتن از طرف کلانتری ها ، امتناع از پوشیدن آن می کردند ، و طبقات و دسته جات جامعه نیز حاضر نبودند لباس معمول واجداد خویش را که سالیان درازی می پوشیده اند و بدان خوی گرفته اند را کنار بگذارند .

    مقاومت ها شروع شد ، ومخالفت ها آغاز گرفته و اعتراضات بپا شد و اوضاع به هم خورد . رضا خان فوراً به مجلس دستور داد تا طی لایحه ، این دستور را قانونی کرده ، به همه ابلاغ و لازم الاجرا سازند .

    در جلسه ی 14/مورخ4/دی ماه /1307 مطابق 12/رجب/1347 ه ق ، عراقی ، شرحی راجع به محسنات لباس متّحد الشکل شدن لباس اظهار داشت ، و طرح قانونی زیر را با قید دو فوریّت تقدیم و فی المجلس مطرح و پس از دو جلسه مذاکره ، بدین ترتیب تصویب گردید :

    مادّه اوّل : کلّیه ی اتباع ایران ، که بر حسب مشاغل دولتی ، دارای لباس مخصوص نیستند ، در داخله ی مملکت مکلّف هستند با لباس متّحد الشکل کلاه پهلوی و نیم تنه ی بافته شده ی در ایران ملبّس شوند .

    مادّه دوّم : طبقات هشت گانه ی ذیل از مقرّرات این قانون مستثنی هستند :

    مجتهدین مجاز از مراجع تقلید مسلّم که به اشتغال به امور روحانی داشته باشند .

    مراجع امور شرعّیه دهات و قصاب پس از آمدن از عهده ی انتخابات مربوط .

    مفتیان اهل سنّت و جماعت که از طرف دو نفر از مفتیان مسلّم اهل سنّت اجازه فتوا داشته باشند .

    پیشنمازان دارای محراب .

    محصّلین که از طرف دو دو نفر از مجتهدین مجاز اجازه ی روایت داشته باشند .

    طلّاب و محصّلین فقه و اصول که در درجه ی خود از عهده ی امتحان برآیند .

    روحانیون ایرانیان غیر مسلم .

    مدرّسین فقه و اصول و حکمت الهی .

    مادّه سوّم : متخلّفین از این قانون ، در صورتیکه شهر نشین باشند بجزای نقدی از یک تا پنج تومان و یا به حبس از یک تا هفت روز ، و در صورتیکه شهر نشین نباشند ، به حبس از یک تا هفت روز به حکم محکمه محکوم خواهند گردید .

    (وجود ماخوذه از اجرای این مادّه ، در هر محل ، توسّط بلدیّه ی همان محل مخصوص تهیّه لباس متّحد الشکل برای مساکین آن محل خواهد بود) .

    مادّه چهارم : این قانون در شهرها و قصبات از اوّل فروردین 1308 و در خارج شهرها در حدود امکان عملی شدن آن به شرط اینکه از فروردین 1309 تجاوز نکند ، به موقع اجرا گذاشته خواهد شد ، و دولت مامور تنظیم نظامنامه و اجرای این قانون می باشد .

    محمد علی فروغی ، ذکاء الملک ، طی تلگرافی به شهرها ، در ابلاغ این حکم ، به مامورین دولتی ، چنین مقرّر کرد :

    در تعقیب متّحد المال نمره 16591-1286 اشعار میشود که استعمال کلاه بین المللی برای مامورین دولتی ، اجباری است ، و باید هر چه زودتر کلیّه ی مامورین کلاه خود را تغییر دهند ، و هر یک از مامورین و مستخدمین تعلیل و یا استنکاف نمایند ، فوراً منتظر خدمت خواهد شد .اگر چنانچه در در محل به قدر کفایت کلاه یافت نشود ، اطّلاع دهید از تهران فرستاده شود . استعمال کلاه فرم معروف به کپی هم در موقع خدمت مجاز است ، وصول این متّحد المال را اطّلاع دهید .

    سپس دستور العملی از طرف وزارت کشور در طرز استعمال کلاه پهلوی به حکّام ولایات ابلاغ شد ، که از موارد زیر بود ، و خطا از آن را قدغن و مورد بازخواست و تعقیب قرار داد :

    1- کاسک کلوینال که منحصراً از دو رنگ سفید و خاکی خواهد بود ، فقط در ایّام تابستان و تا موقع  غروب آفتاب استعمال می شود .

  • فهرست:

     
    1-در مورد رضاخان
    2-در مورد مدرّس و مصدّق
    3-ضدّیت با روحانیت
    4-لباس متّحد شکل
    5-سانسور مطبوعات
    6- کشف حجاب اجباری
    7- قانون نفت
    8- اجباری شدن کلاه شاپو
    9- کناره گیری اجباری از پادشاهی
    10- خاتمه ی کار

     

    منبع:

    - کتاب تاریخ بیست ساله جلد هفتم ، نوشته ی حسین مکّی .

    2- کتاب تاریخ ایران از ماد تا پهلوی حبیب الله شاملوئی ص 894 – 895  .

    3- کتاب ایران من الثوره الدستوریه حتی الثوره الاسلامیّه طلال مجذوب ص 308 –

    309 – 310 .

    4- کتاب استقرار دیکتاتوری رضاخان در ایران  ص 123 – 124 .

    5- خاطرات و خطرات مخبر السلطنه ص 420  .

    6- کتاب نفت ، سیاست و کودتا در خاور میانه لئونارد ماسلی ترجمه ی محمد رفیعی

    مهر آبادی از ص 211 الی 220  .

    7- کتاب اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیّت تا سقوط رضاشاه ص 187 – 188  .

    8- کتاب تاریخ انقلاب ایران – نوشته ی محمد عباسی ص 604 .

    9- کتاب انقلاب – نوشته ی علی کمالی چاب اول بسال 1358 ص 91 – 92  .

     

     

هنگامی که نظام پهلوی در سایه‌ی استبداد و خفقان، به اوج مستی خود رسیده بود، جامعه‌ی ایرانی واکنش‌هایی خاص در این دوران به‌نمایش گذاشت که این واکنش‌ها از چشم درباریان مخفی نماند. بروز نارضایتی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی و شکست سلسله‌ی پهلوی، حلقه‌ی نهایی اوضاع سیاسی جاری در زمان حکومت پهلوی بود. نشانه‌های انحطاط از اواسط دهه‌ی 50 شمسی به چشم می‌خورد و حتی نزدیکان به دربار آن را احساس ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

ایران در دوره سلطنت رضاشاه (پهلوی اول) در این دوره که شانزده سال به طول انجامید، شیوه های گوناگونی در اداره امور به کار رفت. در آغاز به ظاهر جنبه های مشروطه خواهی و دین پروری و ملت خواهی چیره بود و دکتر مصدّق و مدرّس و آزادیخواهان دیگری از تهران و برخی از شهرها به مجلس راه یافتند. اما بسیاری از آزادیخواهان یا در نظام جدید ادغام می شدند یا از سیاست و مبارزه بر ضد دیکتاتوری نظامی ...

شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ایران ( سردار سپه) بیفکنیم و بامطالعه موردی برخی از ...

? برخورد سياسي، ديني و فرهنگي رضاخان ? بررسي سياست ديني فرهنگي در عصر پهلوي اول ? حمله به شعائر اسلام ? ساختار قضائي ? تحميل بي حجابي ? کشف حجاب ? روابط رضاخان با روحانيون در دوره رضاشاهي ? اقتصاد سياسي ايران در دوره رضاشاه ? اصلاحا

فهرست مهمترین اقدامات حکومتی رضاخان به این شرح است: 1- اجباری بودن استفاده از کلاه شاپو و صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه‏». 2- منع حجاب برای محصلین دختر مدارس و معلمین زن. 3- موظف شدن کارگزاران حکومتی برای حضور با همسران بدون حجاب خود در مراسم 4- موظف شدن استانداران و فرمانداران و بخشداران به انعقاد مراسم متعدد و دعوت از روحانیون و تجار و افراد صاحب نفوذ به آن مراسم به همراه ...

مقدمه یکی از مسائل مهم در روانشناسی، بحث شخصیت و نظریه‎های مربوط به آن است. به جرأت می‎توان گفت آنچه مطالعات پراکنده روانشناسی را انسجام می‎بخشد، تفسیر این یافته‎ها و مطالعات در قالب یک نظریه منسجمی است که بتواند رفتار انسان را در تمامی ابعاد شخصیتی توجیه و تبیین نماید. شخصیت از واژه لاتین پرسونا (Persona) گرفته شده و به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه‌ها در نمایش به صورت خود ...

نام‌ها رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نام‌هائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد.[1] با ورود به نظامی‌گری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به سلطنت و ...

نگاه دوگانه به رضاشاه در دوران حکومت وی: بعد منفی: مستبد، ثروت اندوز، وابسته به انگلستان، عوام بعد مثبت: انجام اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که مد نظر مشروطه خواهان بود. نتایج مثبت انقلاب مشروطه (آنچه مد نظر انقلابیون بود) در دوران رضاشاه ظاهر شد و در بعد سیاسی نیز، انقلاب مشروطه شکست. رضاشاه در حالی که طبقه متوسط سنتی را بشدت از خود متنفر ساخت، در میان طبقه متوسط جدید نیز ...

در آستانه کودتاي سوم اسفند (حوت) 1299 شمسي در ايران و به قدرت رسيدن رضاخان سردار سپه، ايران داراي چندين نيروي نظامي مستقل از هم و پراکنده و در عين حال وابسته به دولت‌هاي قدرتمند خارجي و بيگانه بود که به جاي حراست از ايران و ايجاد امنيت و آسايش مردم،

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول