دانلود تحقیق سمبولیسم و سورئالیسم

Word 147 KB 6026 10
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • سمبولیسم

    در آغار سده نوزده، در آن دوران که هریک از مکتب‏ها و جنبش‏های ادبی قلمروئی از جهان هنر و ادب را ویژه خود ساخته بود، جنبش دیگری بنام سمبولیسم پا به پهنه هستی گذارد.

    این جنبش در حقیقت شورش و عصیان نسل جوان در برابر تمام هستی‏ها و پدیده‏های اجتماعی و هنری و اخلاقی بود.

    سمبولیسم مکتبی ادبی بود که بدبینی و نومیدی را با وهم و رویا، همراه با احساس و خیالی ژرف و نیز درهم آمیخته بازبانی آکنده از کنایه و اشاره که ویژه خود این مکتب است، بیان می‏داشت.

    سمبولیسم تنها بر پایه «اصالت احساس» تکیه داشت و هنرمندان این مکتب برای احساس‏های خود به هیچ اصل دیگری گردن نمی‏نهادند و از هیچ منطق و واقعیت دیگری پیروی نمی‏کردند.

    سرایندگان و نویسندگان در این مکتب هریک با زبانی رمزی ویژه خویش سخن می‏گفتند زیرا که این گفته «مالارمه» شاعر سمبولیک سرآغاز اندیشه‏ها و گفتار آنان بود که می‏گوید:

    «نام بردن از یک چیز سه چهارم لطف شعر را تباه می‏سازد، زیرا که جاذبه‏ی هر شعر بستگی به خرسندی خاطر دارد که خواننده در نتیجه درک نکته‏ها و مضمونهای شعری به کمک گمان خود به دست می‏آورد. با اشاره و کنایه چیزی را نمایاندن یا احساسی را برانگیختن، زیبائی اندیشه هنری را به کمال می‏رساند.»

     

    از همین رو بود که این رمزها و کنایه‏ها (سمبل‏ها) به نوشته‏ها یا سروده‏های هنرمند سمبولیک ویژگی خیال‏انگیزی می‏داد و پدیده‏های هنری او را به شکل یک پدیده عرفانی یا روحانی می‏نمایاند.

    مالارمه در جای دیگر می‏نویسد: « یک عبارت زیبای بی‏معنا خیلی با ارزش‏تر از یک عبارت بامعناست که زیبائی چندانی ندارد. »

    سمبولیک‏ها به کمک « جادوی واژه‏ها » آنچنان جهان مادی و معنوی و محسوس و نامحسوس را بهم پیوستند که آهنگ و طنین واژه‏ها خود سرانجام بیش از هر موضوع دیگری آنها را بسوی خویش کشید و گاه هدف برجسته برخی از سرودها گردید.

    در همه پدیده‏های هنری سمبولیکی، یک احساس و خیال ژرفی که آمیخته با نومیدی و بدبینی است به چشم می‏خورد. این احساس سرکش همواره درون‏بین و خودنگر است و با رویا و خیال همراه است. سخنوری درباره این گروه هنرمندان می‏گوید:

    « آنان به همه چیزها و پدیده‏ها معناهائی نامحدود نبخشیدند، به گونه‏ای که هرچیزی با ماوراء‏الطبیعه بستگی پیدا می‏کند، اما شیوه بیان آنان دلپسند و نامفهوم است. »

    از آنجا که سمبولیک‏ها به ستیزه‏جوئی با هر قیدوبند منطقی و رئالیستی در شعر و هنر برخاستند، مکتب سمبولیسم در برابر رئالیسم قرارگرفت.

    این شیوه در هنر تئاتر نیز اثر بخشید و رواج‏یافت و نمایشنامه‏نویسان بزرگی همچون موریس مترلینگ بشیوه سمبولیسم نمایشنامه نوشتند.

    از آنجا که این دسته هنرمندان اصول استوار و پابرجائی را پیروی نکردند و با زبان ویژه رمزی خود سخن از احساس و رویا و خیال به میان آوردند هر کس از خواندن آثار آنان به اندازه نیروی درک و احساس خود، چیز خواهد فهمید.

    پیشوای این مکتب در فرانسه شارب‏ بودلر بود که بهره زیادی در برانگیختن این جنبش دارد. همچنین ادگارد آلن‏پو (امریکائی) و موریس مترلینگ (بلژیکی) از رهبران شناخته این مکتب بشمار میروند.

    آشنایی با سبک هنری سمبولیسم

    گرایشهای هنری نوین در قرن بیستم:

    سمبولیسم: Symbolism

    سمبولیسم در لغت به معنای رمز گرایی و نمادگرایی است. سمبولیسم، جنبشی نامحسوس در هنر بود که در دهه های 1880و 1890 در ارتباطی نزدیک با جنبش ادبی سمبولیستی در شعر فرانسه ظهور و شکل گرفت. این جنبش واکنشی بود به اهداف طبیعت گرایانه ی مکتب امپرسیونیسم و نیز به اصول رئالیسمی که توسط کوربه وضع شد." نقاشی اساسا هنری عینی است و فقط می تواند شامل بازنمایی چیزهایی شود که واقعی و موجودند... شیء انتزاعی به قلمرو نقاشی تعلق ندارد"

    موریه شاعر، در تضاد مستقیم با این ایده، مرامنامه ی سمبولیستی را در فیگارو در18 سپتامبر1886 انتشار داد و در آن اظهار داشت: اصل اساسی هنر" جامه پوشاندن به ایده به شکل حسی است" و کلمه ای بود که اولین بار برای نقاشیهای "ونگوگ" و " گوگن" به کار رفت.

    سمبولیسم واقعیت محض را مبتذل و ناچیز می شمرد و مدعی بود که باید واقعیت را به شکل سمبول(نماد) شناخت درونی هنرمند از آن واقعیت ارائه کرد. در سمبولیسم ذهنیت رمانتیسیسم شکل افراطی به خود گرفت. علاوه بر ذهنیت افراطی، سمبولیستها اصرار داشتند که هنر را از هرگونه کیفیت سودمند بزدایند و شعار" هنر برای هنر" (پارناسین)را ترویج دهند.

    هدف سمبولیسم حل مناقشه بین دنیای مادی و معنوی است. به همان ترتیب که شاعر سمبولیست زبان شعری را پیش از همه به عنوان بیان نمادین زندگی درونی مورد توجه قرار داد، آنها نیز از نقاشان می خواستند تا بیانی بصری برای رمز و راز بیابند.

    نمادگرایان بر این باور بودند که تجسم عینی، کمال مطلوبی در هنر نیست، بلکه باید انگارها را به مدد نمادها القا کرد. بر این اساس آنان عینیت را مردود شمردند و بر ذهنیت تأکید کردند. همچنین کوشیدند رازباوری را با گرایش به انحطاط و شهوانیت در هم آمیزند.

    نقاشان سمبولیست تصور می کردند رنگ و خط در ماهیت خود قادر به بیان ایده هستند. منتقدین سمبولیست بسیار تلاش داشتند تا بین هنرها و نقاشی های رودن که با اشعار بودلر و ادگار آلن پو قابل قیاس بود و با موسیقی کلود دبوسی توازی هایی برقرار سازند. از این رو سمبولیست ها بر ارجح بودن ذهنیت وانگیزش بر توصیف( یا نمایش) مستقیم و صریح تشبیهات تأکید می ورزیدند.

    هنرمندان سمبولیست از نظر سبک و روش کار بسیار متنوع بودند. بسیاری از هنرمندان سمبولیست از نوع خاصی تصویر پردازی مشابه به نویسندگان سمبولیست، الهام می گرفتند. اما گوگن و پیروان او از موضوعات متظاهرانه و افراطی کمتر استفاده می کردند و غالبا صحنه های روستایی را بر می گزیدند. با وجود آن که نوعی حس مذهبی شدید و پر رمز و راز، مشخصه ی این جنبش بود، ولی همین حس شدید شهوانی و انحرافی، مرگ، بیماری و گناه از جمله موضوعات مورد علاقه جنبش بود.اگر چه سمبولیسم عمدتا در هنر فرانسه بحث می شود اما تاثیر فراگیر و گسترده تری داشت و هنرمندان مختلفی چون "مونش" به عنوان بخشی از جنبش در مفهوم گسترده ی آن مورد توجه هستند.

    در مجموع از دیدگاه سمبولیست ها واقعیت آرمان درونی، رویا یا نماد فقط می توانست به صورت غیر مستقیم با واسطه بیان شود، یعنی با استفاده از کلید ها یا تمثیل هایی که نمایانگر واقعیت درونی بودند.

    پل گوگن که زندگی اجتماعی خود را با کار دلالی سهام در پاریس آغاز کرد از روی ذوق شخصی به نقاشی و جمع آوری آثار هنرمندان معاصر پرداخت. در سال 1889 وی در مقام شخصیت اصلی هنر نوظهور سمبولیسم خوانده شد. پیروان رمزگرای گوگن خود را "نبی ها" ( کلمه عبری به معنای پیغمبر) می نامیدند.

    سورئالیسم و انسان شناسی

    !--زمانی که به رابطه میان سوررئالیسم و انسان شناسی می پردازیم پیش از هر چیز و بی اختیار  نام انسان شناس معروف فرانسوی میشل لیریس به خاطرمان می آید که از او در این سخنرانی یاد خواهیم کرد و روشی که از وی به ویژه در انسان شاسی بر جای مانده است روش نوشتار خود زندگی نامه ای(Autobiographic)است.اماهمانگونه که خواهیم گفت روابط میان انسان شناسی و سوررئالیسم بسیار فراتر از چهره ها می روند و در دو بعد  بلافصل و دراز مدت قابل بررسی و تاکید هستند.--!

    اما ابتدا لازم است از خود سوررئالیسم و تعریف آن آغاز کنیم.

     

    تعریف و تاریخچه

    پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم که در تاریخ سوررئالیسم، با دو واژه کمابیش مترداف برخورد می کنیم: سوررئالیسم و دادائیسم که البته تفاوت هایی نیز با یکدیگر دارند و سرگذشت کاملا یکسانی نداشته اند. سوررئالیسم واژه ای است که امروز بیشتر به کار می رود و جنبه آکادمیک تری از دادائیسم دارد ولی این آکادمیسم و دانشگاهی اندیشیدن و قرار دادن  این دو واژه در چارچوب های نظری بیشتر امری متاخر است  که چندان با  منشاء شورشی آنها سازگاری ندارد. از لحاظ تاریخی سوررئالیسم  مفهومی تشریحی و معنا دار و تا اندازه ای علمی تر» از واژه «دادئیسم» است که در اصل و اساس خود و به صورتی ارادی واژه ای بی معنا و مفهوم بوده است. واژه سوررئالیست ابتدا  در سالهای دهه   1920 به وسیله آپولینر ابداع شد و با انتشار گاهنامه «انقلاب سوررئالیست» که آندره بروتون از بنیان گذارنش بود و سپس با متن دیگری از بروتون  با عنوان «مانیفست سوررئالیست» در همین دهه  رواج یافت. باید توجه داشت که هر دو واژه «انقلاب»  و «مانیفست» در این سالهای ابتدای قرن بیستم گویای تمایلات خاص  سوررئالیست ها به جنبش های چپ و انقلابی بودند که در اروپا ظاهر شده بود: انقلاب روس در سال 1917 و انقلاب آلمان در سال 1919  هر دو تاثیر زیادی بر شکل گیری اندیشه سوررئالیستی باقی گذاشته بودند. به ویژه شکست انقلاب آلمان و کشته شدن اسپارتاکیست ها که دولت وایمار را که از درون پوسیده بود  از میان برد و به زودی جای آن را به  گذاری آرام ولی مطمئن به فاشیسم هیتلری داد،  نا امیدی سوررئالیست ها را از  خروج از جنون دیوانه وار جنگ جهانی اول  تقویت کرد. واژه مانیفست نیز دقیقا به «مانیفست حزب کمونیست» اشاره داشت که  به تقلید از آن  کتاب های متعددی  از جمله «مانیفست فوتوریست» در ایتالیا در همین سالها به انتشار رسید.

    اما به کار گرفته شدن واژه سوررئالیست در مفهومی آکادمیک از خلال کاربرد آن در آکادمی هنر شوروی در سال 1960 انجام گرفت که این امر نیز کاملا از خلال روابط نزدیکی که بین جنبش چپ و حزب کمونیست با سورئالیست هایی نظیر  آراگون وجود داشت قابل توجیه است. در همین دهه 1960 نیز در کاتالوگ «گالری چشم» در سال 1965 در پاریس این واژه در معنایی آکادمیک رواج بیشتری یافت.

    اما برخلاف واژه سوررئالیست که معنای  روشنی  یعنی فراتر رفتن از واقعیت را در خود نهفته داشت، واژه دادائیسم: ”مفهوم“ ی به خودی خود بی معنا و شورشی بود  که به صورتی اتفاقی  در کاباره ولتر در زوریخ از محافل روشنفکران  چپ ، از یک فرهنگ لاروس بیرون کشیده شده بود. دادائیست ها که در ابتدا بیشتر از مدرنیته در حال شکل گرفتن در  حوزه زبان آلمانی و به ویژه آلمان و اتریش ریشه می گرفتند، تعمدا بر آن بودند که  خود را در رویکردی کاملا منفی تعریف کنند. در  فرهنگ سوررئالیسم  با این تعریف از دادئیسم روبرو می شویم: جنبشی بین المللی  ناشی از نفرت نسبت به  جنگ جهانی و بینش های فلسفی که این جنگ را توجیه می کردند ( نژادگرایی، یهود ستیزی،  ملی گرایی ، استعمار  ...). حرکتی اساسا  تحریک آمیز و سنت شکنانه. دادا نوعی اعتراض به همه چیز  به ویژه به اخلاق حاکم. طرفدارن دادا  از شک مطلق  دفاع کرده و از  خود انگیختگی فردی،  و به بیان در آوردن این خود انگیختی در قالب های ادبی ، تجسمی ، حرکتی، تصویری و غیره به مقابه  وحدت  امر زنده دفاع می کردند. دادا خود را به مقابه یک حالت روحی تعریف می کند  که با هر گونه اقتدار و ساختاری در هر شکلی  و در هر نوع بیانی مخالف است. (Biro, A., Passeron, R., 1982,Dic. Generale du surrealisme et de ses environs, Paris, PUF, p. 111).

    از همین جا نیز می توان بر این نکته تاکید کرد که شاید سوررئالیسم و دادائسیم را که در  سخنرانی حاضر به معنایی مترادف به کار گرفته می شوند، کمتر بتوان به عنوان یک سبک و روش هنری  به کار برد و بیشتر بتوان آن را نوعی جنبش اعتراض آمیز و نیهیلیستی در معنای عمیق کلمه  به شمار آورد.   

    چهره ها

    نگاهی به نمایندگان  سوررئالیست  در حوزه های مختلف  گویای نوعی  عدم انسجام است که در میان آثار این گروه های می توان شاهد آن بود. برای مثال در ادبیات ما با چهره های چون

    آندره بروتون،رنه شار، تسارا، الوار، آنتون آرتو، میشل لیریس روبرو هستیم که سبک ها و

    نوشته هایی کاملا متفاوت  داشته اند .

    در این میان می دانیم که لیریس با سبک خاص خود در نگارش متون اتنوگرافیک (مردم نگاری) به چهره ای ویژه در تاریخ انسان شناسی بدل شد.  وی در کتاب هایی که مهم ترین آنها «شبح آفریقا» است. تجربه زندگی خود را به مثابه متنی انسان شناسانه عرضه کرد و  دفترچه های خاطراتی به جای گذاشت که در آنها با نثری کاملا ادبی  جامعه مورد مطالعه خود ( افریقا) را به خوانندگان می شناساند  و  شاید زودتر از هر انسان شناس دیگری مفهوم بازتابندگی (Reflexivity) را در عمل و نه این واژه را در انسان شناسی وارد کرد: اینکه شناخت موضوع مورد مطالعه در قالب رابطه ای خاص  و تجربه ای شخصی  میان پژوهشگر و جامعه مورد پژوهش شکل بگیرد: کاری همچون  پروست اما در قالب یک تجربه حقیقی و زیسته شده که بعدها البته بارها و بارها در انسان شناسی تکرار شد و بعدها با شکل گیری و رشد سینمای اتنوگرافیک در این قالب هنری جدید نیز بسیار رشد کرد.   

    اما اگر از حوزه ادبیات به حوزه  هنر های تجسمی وارد شویم با تعداد بسیار بیشتری از سوررئالیست ها روبرو می شویم : در نقاشی و مجسمه سازی : رنه ماگریت، مارسل دوشان،  دوشیریکو، میرو، سالوادور دالی، ماکس ارنست، فرانسیس پیکابیا، پابلو پیکاسو، ...، در عکاسی و سینما: من ری ، لوئیس بونوئل و در معماری: گائودی. برخی از چهره هایی هستند که می توان از آنها به عنوان هنرمندان نزدیک سوررئالیستها نام برد. هر چند تعلق رسمی و  یا اصولا تعلق فکری و  سبکی برخی از هنرمندان به سوررئالیسم بسیار مناقشه برانگیز بوده و گاه مورد پذیرش برخی از  آنها نیز نبود.  با این وصف همه این هنرمندان به نحوی از انحا در  شکل ها و مفاهیم سوررئالیستی و  در ذات شورشی این حرکت مشارکت داشتند.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.
     

مقدمه در طول این تحقیق به ویزگی های سبک سمبولیست و اینکه این جنبش واقعیت محض را مبتذل و نا چیز می شمارد و به معنای نماد گرایی است اشاره می شود. در ادامه به هنرمندان این سبک اشاره شده است که عبارتند از گوگن، ونگوگ، وروبل پوی دشان و ... این هنرمندان بر این باور بودند که تجسم عینی کمال مطلوبی در هنر نیست و این در هنر جایز نیست که هر چه را در آن واحد نظاره می کنیم به تصویر بکشیم. در ...

مقدمه: این رساله به صورت یک متن کلاسیک فروتن در توضیح مفاهیم اساسی هنر و تشریح جنبش های عمده هنری درآمده است. این از آن موارد فرخنده‌ای است که یک کوشش اتفاقی به پدید آمدن یک اثر ماندنی منجر می ‌شود. معنی هنر، ساده و روشن است اما کسانی که با مباحث هنری بنحوی سر و کار پیدا کرده باشند خواهند دانست که در این مباحث نقل مطلب به زبان روان و ساده از هر مبحث دیگری دشوارتر است. منتها من ...

به نام خدا قرن بيستم و جلوه هايي از هنر نو گرا: گفتگو در قرني که خود در آن زندگي کرده ايم شايد به مراتب دشوارتر از بررسي مشخصات هر دوره ي تاريخي باشد. اما در اصل قرن بيستم قرني بحراني و دنباله دار است که در آن انسان، خود را از قالب پيشين ب

معنای هنر و تعریف آن با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کرده‌اند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه ...

نگارگر امروز چنانکه باید پیرو شیوه نو است و در پی سواد برداشتن از طبیعت نیست در پی آن است که احساس اصیل و نیرومندی را که در خاطرش نقش بسته آشکار کند و شکل ببخشد در این مقصود از همه نقش های عالم و از خطوط و رنگهای گوناگون و ترکیب صورتهای طبیعت مدد می طلبد و هرچه او را به کار آید به هم می پیوندد غم آن ندارد که بعضی شکل ها در دستش می شکند و رنگها از راه به در می روند و خط مستی می ...

مقدمه برای فهم تغییرات ما با ید به زیر سطح اشیا و حوادث بنگریم و بکوشیم آنچه را که در ذهن مردم روی می داد و می گذشت پیدا کنیم زیرا عمل و اقدام به آن صورت که ما آن را می بینیم خود نتیجه ای از مجموعه ی افکار و شهوات ، تعصبات و خرافات ، امید ها و ترس هاست و هرگز هیچ اقدام و عملی را نمی توان به تنهایی و بدون توجه به عللی که به آن عمل منتهی شده است فهمید . توفان تغییرات بزرگی که در ...

در بهار 1874 گروهي از هنرمندان فرانسوي تحت نام انجمن هنرمندان گمنام، متشکل از نقاشان و مجسمه سازان و حکاکان و... گرد هم آمدند و يک استوديوي عکاسي( آتليه نادار) را براي نمايش آثارشان اجاره کردند و در معرض ديد عموم گذاشتند. با اين کار شديد ترين و خصما

در آغار سده نوزده، در آن دوران که هريک از مکتب‏ها و جنبش‏هاي ادبي قلمروئي از جهان هنر و ادب را ويژه خود ساخته بود، جنبش ديگري بنام سمبوليسم پا به پهنه هستي گذارد. اين جنبش در حقيقت شورش و عصيان نسل جوان در برابر تمام هستي‏ها و پديده‏هاي اجتماعي و هن

هنر پاپ Pop Art پاپ آرت مخفف «Popular Art» (هنر فردی، هنر عامه) این اصطلاح رو لارنین آلووی منتقد انگلیسی برای بیان جنبش هنری که در اواخر دهه 1950 تا اوائل دهه 1970 در بریتانیا و ایالات متحده بوجود آمده ابداع کرد. فرهنگی برای درک مصرف گرائی و فرهنگ عامه (جنبش هنری) پاپ آرت نهفتی است در اواسط دهه ششم سده ی بیستم که به طور مستقل در انگلستان و سپس در آمریکا بوجود آمد که تمام تکنیکها ...

به عقیده هایدگر، از افلاطون به این طرف، فلاسفه همیشه در پی یک پایه و خمیره ای بوده اند که هر چیز دیگری را بتوانند بر مبنای آن درک کنند و همیشه خواسته اند حقیقت آن عنصر واحد را بیان کنند. این هدف فلسفی از طرفی بازتاب و از طرف دیگر علت درک جاری ما از هستی بوده است که همه چیز در چارچوب آن، در یک بعد سنجیده می شود. ما دیگر حتی به دنبال حقیقت هم نیستیم و تنها چیزی که می خواهیم، ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول