پیشینه تاریخی
اصفهان در دوران هخامنشی به نام « کی » شناخته شده است و پارتیکا که امروز فریدن نامیده می شود، از نواحی آباد و مشهور آن بوده است. در زمان اشکانیان، اصفهان قلمرو یکی از پادشاهان جزء ( ساتراپ ) بوده است، و در دوره ساسانیان اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی که دارای مشاغل عمده و مناصب سلطنتی بوده اند در اصفهان سکونت داشته اند، و این شهر جزء حکمرانی آنان به شمار می رفته است.
در زمان خلافت عمر، این شهر به تصرف اعراب درآمده و تا مدت 300 سال از طرف خلفا، حکامی در آنجا فرمانروایی می کردند. در آن اوقات شهر اصفهان به دو محله مسلمان نشین به نام شهرستان و یهودیه تقسیم شده بود و بین این دو محله دیواری کشیده بودند و رکن الدوله دیلمی هر دو محله را یکی کرد.
اصفهان در دوره آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود و بعد از سلجوقیان تا دوره صفویه دوبار دستخوش قتل و غارت و خرابی شد و در حملات مغول و تیمور صدمات فراوانی را تحمل کرد.
دوری از مرزهای غربی و همجواری با کویر سبب شد تا شاه عباس صفوی، برای در امان ماندن از دسایس عثمانیان در غرب، و افغانان در شمال شرقی، اصفهان را به پایتختی خود برگزیند.
اهتمامی که شاه عباس در احیاء و آبادانی اصفهان، مبذول داشت به زودی این شهر را از چنان عظمت و شکوهی برخوردار کرد که عنوان نصف جهان برای آن از روی نهایت فروتنی بود. زیرا، این شهر با شکوه به عنوان بهترین جلوگاه هنر برزیباترین شهرهای جهان پیشی و برتری داشت. نوشته ها و خاطرات سیاحان مشهوری چون شوالیه شاردن و نقاشی هایی که آنان از این شهر در کتابهایشان به تصویر کشیده اند، خود بهترین گواه عظمت و شکوه این شهر، در دوران گذشته است. هنر دوستی شاهان صفوی و ارج و منزلتی که این سلسله برای هنرمندان قائل بودند و خصلت پسندیده ای که هر چیز را در حد کمالش می خواستند، انگیزه هایی بود تا با توسل به آن بهترین هنرمندان از هر صنف و طبقه ای، در کارگاههای شاهی گرد آیند، و آثار ارزنده ای را به وجود آورند که هنوز، بعد از طی قرون متمادی چشم و عقل را یارای باور آن نیست.
( کارگاههای قالیبافی دربار صفوی متصل به کاخ سلطنتی در جنوب عالی قاپو بین میدان شاه وچهل ستون، با استفاده از بهترین مواد اولیه همواره زیر نظر شخص شاه عباس بزرگ به کار می پرداختند. قالیهای ارزشمند بیشترشان در شهرها و روستاهای اطراف اصفهان نظیر جوشقان و نجف آباد تهیه می شد. زیرا خود شهر اصفهان به واسطه داشتن آب آلوده به گچ مناسب این صنعت نبود.
نمونه های ارزنده ای که از این دوره موزه های جهان را زینت بخشیده خواه در اصفهان بافته شده باشد و یا در شهرهای اطراف آن، یادآور این نکته که به هنر قالیبافی توجهی خاص مبذول می شده است.
بعد از سقوط صفویه اصفهان مورد تهاجم افغانها قرار گرفت و نادرشاه پس از شکست آنان، زادگاه خود یعنی مشهد را به پایتختی برگزید، و کریم خان زند نیز به تبعیت از نادر، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد.
اصفهان جز در دوره قاجاریه که مقر حکومت برخی از شاهزادگان خود کامه نظیر مسعود میرزا ( ظل السلطان ) شد، دیگر مورد استفاده قرار نگرفت. ظل السلطان نیز در اضمحلال و تخریب اصفهان از هیچ کوششی دریغ نورزید، به نحوی که بسیاری از بناهای ارزنده و تاریخی این شهر و اشجار کهن به دستور وی نابود شد.
اصفهان امروز، با داشتن 15 شهرستان 27 بخش و 76 دهستان یکی از قطبهای مهم صنعتی و توریستی کشور ما به شمار می رود، و در آینده ای نه چندان دور، نقش مهمی را در شکوفه هایی هر چه بیشتر اقتصاد کشورمان به عهده خواهد داشت.
قالیبافی در اصفهان
بعد از حمله افغانها به اصفهان، از روند قالیبافی در این سامان اطلاع دقیقی در دست نیست. و از تولیدات این شهر و توابع تنها به هنگام جنگ جهانی اول در بازارهای اروپا و آمریکا نام برده می شود. گرچه تولیدات فرش بسیار اندک بود لیکن از نظر کیفیت چیزی از قالیهای قدیم کم نداشتند. تنها کاربرد ابریشم در آنها متداول نبود و تارهای نقره ای در زمینه به کار نمی رفت با این حال، این قالیها به واسطه کاربرد نقشهای مجرد فاقد نقشهای اصیل اولیه بودند.
امروزه بیشتر نقش قالیهای جدید اصفهان را طرحهای لچک و ترنج تشکیل می دهند اسلیمیهایی که مستقل از ترنج مرکزی با دوران شاخ های خمیده شان و گردش آنها به دور مدالیون مرکزی ، گلهای شاه عباسی را در بر می گیرند؛ طرحهای سجاده ای، محرابی ستوندار، درختی، شکارگاهی، از جمله نقشهای مورد استفاده اند.
قطع این تولیدات را، اندازه های سجاده ای، 3/2*8/1 متر و به طور متوسط 2*3 متر تشکیل می دهد. کاربرد گره فارسی، کم گوشتی و استفاده از تار و پود پنبه ای و تراکمی برابر دو تا پنج هزار گره در دسیمتر مربع، از ویژگیهای دیگر تولیدات اصفهان است.
قالیچه های ارمنی باف از جمله دیگر تولیدات توابع اصفهان است که بیشتر در مناطق مسیحی نشین فریدون و سمیرم، عرضه می شود. استفاده از گره ترکی و تراکمی برابر 1500 گره در دسیمتر مربع و پرداخت متوسط و گاه بلند پرزها، از جمله ویژگیهای تولیداتی است که حداکثر در قطع 12 متر مربع به بازار عرضه می شوند.
قالیهای اصفهان امروزه بیشتر در مراکزی نظیر نجف آباد، فلاورجان، قمشه ( شهرضا ) گلپایگان، نائین، اردستان، نطنز و کاشان و خوانسار، تولید می شوند.
دار مورد استفاده در اصفهان و توابع، دار عمودی است. وجود چوب دیگری به نام پله پیچ که از میان نخهای چله پایینی عبور می کند و به وسیله سیمهای فلزی به زیر دار متصل می شود از ممیزات این دار است. در مراحل نهایی بافت و پایین کشی قالی و زمانی که به واسطه کوتاهی چله ها، عمل گره زدن چله های بالایی به سردار میسر نیست، با انتقال چوب پله پیچ به بالا و عبور چله های بالایی از میان آن و اتصال این چوب به سردار به کمک سیمهای فلزی، بافت قالی ادامه می یابد. این عمل که در منطقه کاشان بندک کردن نامیده می شود، برای بافنده این امکان را فراهم می سازد تا بدون تغییر مکان به بافت بقیه قالی ادامه دهد چوب کوجی اصطلاحاً پیز و چوب هاف پشت پیز نامیده می شود. شله بافی یا گلیم بافی بخش پایین قالی معمولاً 3 تا 5 رج است و در چله کشی، هر 100چله که فاصله ای برابر 10 تا 14 سانتیمتر را در بر می گیرد، شیرازه می شود.
در بافت بخ شهای ساده، معمولاً از گره جفتی استفاده می شود و قسمتهای ظریف با گره تکی پر می شود.
برخی بافندگان در بافت قسمتهای ظریف نقشه ، از خامه های ظریفتری استفاده می کنند و خامه ضخیمتر را در بافت زمینه ساده و بخشهای یکنواخت به کار می برند. در نتیجه بخشهایی که با پرز خامه ظریفتر بافته شده، به واسطه ظرافت پرزها در سطحی پایین تر از بخشهای دیگر قرار می گیرد که به اصطلاح آن را پایین زدن قالی می گویند، در این حال، پود گذاری میسر نیست و لازم است با گره های مکرر با توجه به نقشه و کاربرد پرزهای ظریف، به پر کردن آن بخش پرداخت ( جا خود بافتن ) تا سطوح هم طراز شده و عمل پود گذاری امکان پذیر شود.
« قالیبافی در کاشان »
سوابق تاریخی
کاشان در جنوب شرقی شهرستان قم قرار گرفته و جزء استان اصفهان است. آثار مکشوفه در تپه سیلک که در غرب کاشان است، بیانگر این نکته است که مقارن حکومت حمورایی در بین النهرین، این منطقه مقر قبایل کاسویا کاشو بوده که بعداً به کاسیان و کاشیان و بالاخره به کاشان مبدل شده است.
روایتی نیز هست که بنای این شهر به دستور زبیده همسر هارون الرشید بوده، لیکن چگونگی انتخاب این خطه کویری برای سکونت، همچنان در پرده ابهام مانده است. تنها شاید بتوان بدین باور متکی بود که کاشان امروز در زمانهای قدیم صورتی این چنین نداشته و خطه ای جانبخش و فرح انگیز بوده است. با تفحص در متون تاریخی و سفرنامه های جهانگردان نیز نشانه های بسیاری از سوابق تاریخی کاشان به عنوان تولید کننده پارچه های گرانبها به دست می آید.
امروزه بافندگان کاشان را می یابد وارث بافندگان پارچه ها و منسوجات گلابتون و انواع مخمل یا اطلس و زری و تافته هایی دانست که سالها با نام پارچه های هرمزی، تام ایران را در دورترین نقاط دنیا بر سر زبانها جاری می ساختند. بدیهی است حتی پیش از آنکه مارکوپولو در مسافرتش به ایران در قرن هفتم هجری توجهش بدین منسوجات جلب شود، بافندگان کاشان به این حرفه اشتغال می ورزیده اند. شوالیه شاردن در ذکر مسافرتش درباره کاشان چنین می گوید:
«در هیچ نقطه ای از ایران بیش از این شهر و اطراف آن، اطلس، مخمل، تافته و حریر موجدار و زری ساده و گلدار و یا ابریشم مخلوط به زر و سیم بافته نمی شود.»