پیشینه تاریخی اصفهان در دوران هخامنشی به نام « کی » شناخته شده است و پارتیکا که امروز فریدن نامیده می شود، از نواحی آباد و مشهور آن بوده است.
در زمان اشکانیان، اصفهان قلمرو یکی از پادشاهان جزء ( ساتراپ ) بوده است، و در دوره ساسانیان اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی که دارای مشاغل عمده و مناصب سلطنتی بوده اند در اصفهان سکونت داشته اند، و این شهر جزء حکمرانی آنان به شمار می رفته است.
در زمان خلافت عمر، این شهر به تصرف اعراب درآمده و تا مدت 300 سال از طرف خلفا، حکامی در آنجا فرمانروایی می کردند.
در آن اوقات شهر اصفهان به دو محله مسلمان نشین به نام شهرستان و یهودیه تقسیم شده بود و بین این دو محله دیواری کشیده بودند و رکن الدوله دیلمی هر دو محله را یکی کرد.
اصفهان در دوره آل بویه و سلجوقیان پایتخت بود و بعد از سلجوقیان تا دوره صفویه دوبار دستخوش قتل و غارت و خرابی شد و در حملات مغول و تیمور صدمات فراوانی را تحمل کرد.
دوری از مرزهای غربی و همجواری با کویر سبب شد تا شاه عباس صفوی، برای در امان ماندن از دسایس عثمانیان در غرب، و افغانان در شمال شرقی، اصفهان را به پایتختی خود برگزیند.
اهتمامی که شاه عباس در احیاء و آبادانی اصفهان، مبذول داشت به زودی این شهر را از چنان عظمت و شکوهی برخوردار کرد که عنوان نصف جهان برای آن از روی نهایت فروتنی بود.
زیرا، این شهر با شکوه به عنوان بهترین جلوگاه هنر برزیباترین شهرهای جهان پیشی و برتری داشت.
نوشته ها و خاطرات سیاحان مشهوری چون شوالیه شاردن و نقاشی هایی که آنان از این شهر در کتابهایشان به تصویر کشیده اند، خود بهترین گواه عظمت و شکوه این شهر، در دوران گذشته است.
هنر دوستی شاهان صفوی و ارج و منزلتی که این سلسله برای هنرمندان قائل بودند و خصلت پسندیده ای که هر چیز را در حد کمالش می خواستند، انگیزه هایی بود تا با توسل به آن بهترین هنرمندان از هر صنف و طبقه ای، در کارگاههای شاهی گرد آیند، و آثار ارزنده ای را به وجود آورند که هنوز، بعد از طی قرون متمادی چشم و عقل را یارای باور آن نیست.
( کارگاههای قالیبافی دربار صفوی متصل به کاخ سلطنتی در جنوب عالی قاپو بین میدان شاه وچهل ستون، با استفاده از بهترین مواد اولیه همواره زیر نظر شخص شاه عباس بزرگ به کار می پرداختند.
قالیهای ارزشمند بیشترشان در شهرها و روستاهای اطراف اصفهان نظیر جوشقان و نجف آباد تهیه می شد.
زیرا خود شهر اصفهان به واسطه داشتن آب آلوده به گچ مناسب این صنعت نبود.
نمونه های ارزنده ای که از این دوره موزه های جهان را زینت بخشیده خواه در اصفهان بافته شده باشد و یا در شهرهای اطراف آن، یادآور این نکته که به هنر قالیبافی توجهی خاص مبذول می شده است.
بعد از سقوط صفویه اصفهان مورد تهاجم افغانها قرار گرفت و نادرشاه پس از شکست آنان، زادگاه خود یعنی مشهد را به پایتختی برگزید، و کریم خان زند نیز به تبعیت از نادر، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد.
اصفهان جز در دوره قاجاریه که مقر حکومت برخی از شاهزادگان خود کامه نظیر مسعود میرزا ( ظل السلطان ) شد، دیگر مورد استفاده قرار نگرفت.
ظل السلطان نیز در اضمحلال و تخریب اصفهان از هیچ کوششی دریغ نورزید، به نحوی که بسیاری از بناهای ارزنده و تاریخی این شهر و اشجار کهن به دستور وی نابود شد.
اصفهان امروز، با داشتن 15 شهرستان 27 بخش و 76 دهستان یکی از قطبهای مهم صنعتی و توریستی کشور ما به شمار می رود، و در آینده ای نه چندان دور، نقش مهمی را در شکوفه هایی هر چه بیشتر اقتصاد کشورمان به عهده خواهد داشت.
قالیبافی در اصفهان بعد از حمله افغانها به اصفهان، از روند قالیبافی در این سامان اطلاع دقیقی در دست نیست.
و از تولیدات این شهر و توابع تنها به هنگام جنگ جهانی اول در بازارهای اروپا و آمریکا نام برده می شود.
گرچه تولیدات فرش بسیار اندک بود لیکن از نظر کیفیت چیزی از قالیهای قدیم کم نداشتند.
تنها کاربرد ابریشم در آنها متداول نبود و تارهای نقره ای در زمینه به کار نمی رفت با این حال، این قالیها به واسطه کاربرد نقشهای مجرد فاقد نقشهای اصیل اولیه بودند.
امروزه بیشتر نقش قالیهای جدید اصفهان را طرحهای لچک و ترنج تشکیل می دهند اسلیمیهایی که مستقل از ترنج مرکزی با دوران شاخ های خمیده شان و گردش آنها به دور مدالیون مرکزی ، گلهای شاه عباسی را در بر می گیرند؛ طرحهای سجاده ای، محرابی ستوندار، درختی، شکارگاهی، از جمله نقشهای مورد استفاده اند.
قطع این تولیدات را، اندازه های سجاده ای، 3/2*8/1 متر و به طور متوسط 2*3 متر تشکیل می دهد.
کاربرد گره فارسی، کم گوشتی و استفاده از تار و پود پنبه ای و تراکمی برابر دو تا پنج هزار گره در دسیمتر مربع، از ویژگیهای دیگر تولیدات اصفهان است.
قالیچه های ارمنی باف از جمله دیگر تولیدات توابع اصفهان است که بیشتر در مناطق مسیحی نشین فریدون و سمیرم، عرضه می شود.
استفاده از گره ترکی و تراکمی برابر 1500 گره در دسیمتر مربع و پرداخت متوسط و گاه بلند پرزها، از جمله ویژگیهای تولیداتی است که حداکثر در قطع 12 متر مربع به بازار عرضه می شوند.
قالیهای اصفهان امروزه بیشتر در مراکزی نظیر نجف آباد، فلاورجان، قمشه ( شهرضا ) گلپایگان، نائین، اردستان، نطنز و کاشان و خوانسار، تولید می شوند.
دار مورد استفاده در اصفهان و توابع، دار عمودی است.
وجود چوب دیگری به نام پله پیچ که از میان نخهای چله پایینی عبور می کند و به وسیله سیمهای فلزی به زیر دار متصل می شود از ممیزات این دار است.
در مراحل نهایی بافت و پایین کشی قالی و زمانی که به واسطه کوتاهی چله ها، عمل گره زدن چله های بالایی به سردار میسر نیست، با انتقال چوب پله پیچ به بالا و عبور چله های بالایی از میان آن و اتصال این چوب به سردار به کمک سیمهای فلزی، بافت قالی ادامه می یابد.
این عمل که در منطقه کاشان بندک کردن نامیده می شود، برای بافنده این امکان را فراهم می سازد تا بدون تغییر مکان به بافت بقیه قالی ادامه دهد چوب کوجی اصطلاحاً پیز و چوب هاف پشت پیز نامیده می شود.
شله بافی یا گلیم بافی بخش پایین قالی معمولاً 3 تا 5 رج است و در چله کشی، هر 100چله که فاصله ای برابر 10 تا 14 سانتیمتر را در بر می گیرد، شیرازه می شود.
در بافت بخ شهای ساده، معمولاً از گره جفتی استفاده می شود و قسمتهای ظریف با گره تکی پر می شود.
برخی بافندگان در بافت قسمتهای ظریف نقشه ، از خامه های ظریفتری استفاده می کنند و خامه ضخیمتر را در بافت زمینه ساده و بخشهای یکنواخت به کار می برند.
در نتیجه بخشهایی که با پرز خامه ظریفتر بافته شده، به واسطه ظرافت پرزها در سطحی پایین تر از بخشهای دیگر قرار می گیرد که به اصطلاح آن را پایین زدن قالی می گویند، در این حال، پود گذاری میسر نیست و لازم است با گره های مکرر با توجه به نقشه و کاربرد پرزهای ظریف، به پر کردن آن بخش پرداخت ( جا خود بافتن ) تا سطوح هم طراز شده و عمل پود گذاری امکان پذیر شود.
« قالیبافی در کاشان » سوابق تاریخی کاشان در جنوب شرقی شهرستان قم قرار گرفته و جزء استان اصفهان است.
آثار مکشوفه در تپه سیلک که در غرب کاشان است، بیانگر این نکته است که مقارن حکومت حمورایی در بین النهرین، این منطقه مقر قبایل کاسویا کاشو بوده که بعداً به کاسیان و کاشیان و بالاخره به کاشان مبدل شده است.
روایتی نیز هست که بنای این شهر به دستور زبیده همسر هارون الرشید بوده، لیکن چگونگی انتخاب این خطه کویری برای سکونت، همچنان در پرده ابهام مانده است.
تنها شاید بتوان بدین باور متکی بود که کاشان امروز در زمانهای قدیم صورتی این چنین نداشته و خطه ای جانبخش و فرح انگیز بوده است.
با تفحص در متون تاریخی و سفرنامه های جهانگردان نیز نشانه های بسیاری از سوابق تاریخی کاشان به عنوان تولید کننده پارچه های گرانبها به دست می آید.
امروزه بافندگان کاشان را می یابد وارث بافندگان پارچه ها و منسوجات گلابتون و انواع مخمل یا اطلس و زری و تافته هایی دانست که سالها با نام پارچه های هرمزی، تام ایران را در دورترین نقاط دنیا بر سر زبانها جاری می ساختند.
بدیهی است حتی پیش از آنکه مارکوپولو در مسافرتش به ایران در قرن هفتم هجری توجهش بدین منسوجات جلب شود، بافندگان کاشان به این حرفه اشتغال می ورزیده اند.
شوالیه شاردن در ذکر مسافرتش درباره کاشان چنین می گوید: «در هیچ نقطه ای از ایران بیش از این شهر و اطراف آن، اطلس، مخمل، تافته و حریر موجدار و زری ساده و گلدار و یا ابریشم مخلوط به زر و سیم بافته نمی شود.» « قالیبافی در استان اصفهان »پیشینه تاریخی اصفهان در دوران هخامنشی به نام « کی » شناخته شده است و پارتیکا که امروز فریدن نامیده می شود، از نواحی آباد و مشهور آن بوده است.
نوشته ها و خاطرات سیاحان مشهوری چون شوالیه شاردن و نقاشیهایی که آنان از این شهر در کتابهایشان به تصویر کشیده اند، خود بهترین گواه عظمت و شکوه این شهر، در دوران گذشته است.
در بافت بخشهای ساده، معمولاً از گره جفتی استفاده می شود و قسمتهای ظریف با گره تکی پر می شود.
شوالیه شاردن در ذکر مسافرتش درباره کاشان چنین می گوید: «در هیچ نقطه ای از ایران بیش از این شهر و اطراف آن، اطلس، مخمل، تافته و حریر موجدار و زری ساده و گلدار و یا ابریشم مخلوط به زر و سیم بافته نمی شود.» آنتوان شرلی نیز به همین نکته معترف است.
کارترایت از مبلغین مسیحی نیز که به سال 1600 میلادی به کاشان آمده، ضمن ستایش قالیها و قالیچه ها و کاشیها و ظروف چینی، کاشان را مرکز معاملات این گونه اجناس می داند و اطمینان می دهد که واردات ابریشم کاشان از واردات سالیانه ماهوت لندن بیشتر است.
کاشان با تولیدات قالی، که امروزه مایه افتخار موزه ها و مجموعه های خصوصی است، نقش بسزائی در تجدید حیات هنری ایران داشته است.
درباره هنر فرشبافی در این شهر کافی است یادآور شویم که استادکار قالی معروف به شیخ صفی، استاد مقصود کاشانی بوده است.
بافت قالی معروف به شیخ صفی در تبریز، با توجه به عدم وجود امنیت در این شهر که بارها توسط عثمانیان مورد تاخت و تاز قرار می گرفت، تا آنجا که شش سال بعد از پایان یافتن بافت فرش (946 هجری/ 1539میلادی) تبریز به تصرف ترکها در آمد، مورد تردید است.
زیرا اگر این قالی در تبریز و هنگام تصرف این شهر بافته شده بود، گره ترکی در آن به کار می رفت، در حالی که با گره فارسی بافته شده و اگر این نیز صورت نپذیرفته بود می بایست این قالی نفیس امروزه به جای آنکه در موزه ویکتوریا و آلبرت است.
جزء غنایم عثمانیان در موزه استانبول باشد.
البته این امر نیز امکان دارد که استاد مقصود کاشانی با صدها قالیباف برای احداث کارگاه قالیبافی سلطنتی به تبریز آمده و پس از اشتغال تبریز و انتقال پایتخت، از تبریز به آنجا رفته باشد، لیکن در لابلای صفحات تاریخ شواهدی در این مورد در دست نیست.
حال اگر این فرشها در تبریز و قزوین تهیه نشده باشند، قالی اردبیل و قالیهای مشابه در کجا بافته شده اند؟
روی دیگر سکه را نیز نباید فراموش کرد که آیا لقب کاشانی به مناسبت تولد استاد مقصود در کاشان بوده است و یا اینکه تنها لقبی است که از نیاکان گذاشته اش به یادگار مانده است.
کاشان نیز از دایره حوادث و بلایا و تهاجم اقوام و مهاجمان مغول و افغان هیچ گاه به دور نبوده است و صنعت فرشبافی در آن پیوسته دستخوش حوادث بوده است.
موقعیت جغرافیایی کاشان به علت ارتفاع اندک از سطح دریا دارای تابستانهایی خشک و فصولی کم باران است.
بخل آسمان و بضاعت اندک زمین همواره موجب خشکی و کم بهرگی این خطه بوده است.
بنحوی که شرایط اقلیمی برتمام شئون زندگی سایه افکنده و معماری و بافت شهری نیز از آن برکنار نمانده است.
باد گیرها، اندرونی ها، و آب انبارها و حیاطهایی بسیار پایینتر از سطح زمین و دالانهای سرپوشیده، تنها بیانگر ستیز بی امان مردم قناعت پیشه کاشان با شرایط کویری و بادهای گرم موسمی است.
فرشبافی در کاشان صرف نظر از مصائب تاریخی، زبانهای پیشرفت صنعت و راهیابی ماشینهای نساجی به روستاها و پدیدار شدن پارچه های گوناگون ماشینی اروپایی و ورود بی رویه آنها، برای کاشان نیز کمتر از فتنه مغول نبوده است.
در این میان تنها روستاهایی که از تجربیاتی در کار قالیبافی بهره ور بودند به دلایل خاصی آمادگی پذیرش آن را به عنوان رکن اساسی معیشت داشته اند و نقش عمده ای در این زمینه به عهده گرفته اند.
امروزه خشکسالی های مکرر زمین آن چنان به قالیبافی کاشان وسعت بخشیده که تنها شاید یک هشتم از کل دهات و قصبات حوزه اداری آن در امر قالیبافی شرکت نداشته باشند، که آنها هم از جمله نقاط کم جمعیت و یا خالی از سکنه اند و این امر، شمار بسیاری از ساکنان منطقه را چه مستقیم و چه غیر مستقیم با توجه به مشاغل گوناگون وابسته نظیر حلاجی، ریسندگی، ورتابی، چله کشی، نقشه کشی و بنکداری در برمی گیرد.
خشکیدن قنوات و حفر چاههای عمیق و وجود کارخانجات ریسندگی نیز عوامل دیگری بوده اند که توانسته اند کشاورزان سرخورده از کشاورزی را که در سوک قنوات خشک شده نشسته بودند، به شهرها بکشانند.
قالیبافی در کاشان به طور کلی شامل شهر کاشان و حومه، نطنز و جوشقان قالی است که گستردگی و وسعت آن حتی تا بعضی از دهستانهای گلپایگان، محلات، اردستان و اصفهان نیز امتداد می یابد.
شهر کاشان به عنوان محور اصلی نقش بسیار مهمی را در ارتباط با دیگر نقاط به عهده دارد، و به واسطه عواملی چند بسیاری از تولیدات مناطق دیگر را جذب بازار خود می نماید.
این تولیدات را می توان در حالت کلی با توجه به نقشه و جزئیات فنی بافندگی آن به دو دسته کاملاً مجزا تقسیم کرد، که این تقسیم بندی عبارت است از تولیدات کاشان و نطنز، و تولیدات جوشقان، زیرا در این منطقه دو نوع قالی کاملاً متفاوت بافته می شود: قالی کاشان با طرح و نقشه کاملاً متفاوت در کاشان و نطنز و دهات اطراف آنها، و قالی جوشقانی با طرح و نقشه خاص محلی در سرتاسر جوشقان.
نقوش قالیهای کاشان در سوابق تاریخی فرشبافی کاشان دیدیم که دوام این حرفه در کاشان، به زمانهای دور پیوند دارد، و علیرغم بحرانهای اقتصادی توانسته همچنان به بقای خویش ادامه دهد.
در این روند درخواست بازارهای جهانی گاه اعمال کننده نظر خویش برای ارائه تولیداتی با نقوش و ساختاری مخصوص بوده است.
در این راستا قالیهای اواخر قرن نوزدهم کاشان به واسطه بافت بسیار ظریف و پشم بسیار لطیف، به راحتی در اولین وهله قابل تشخیصند.
این لطافت مرهون پشم مرینوسی بود که به وسیله صاحبان کارگاهها برای بافت سفارشات مخصوص خودشان وارد می شده است.
نقوش تزیینی مثل آنچه که مرسوم قالیهای ایرانی است مشتمل بر مدالیونی بزرگ در مرکز ولچکهایی در اطراف بوده است.
نقش مرکزی خود از چندین مدالیون متحدالمرکز تشکیل می شد.
این نقش که به صورت نقشی ستاره ای (شبیه به دانه برف) بود به وسیله لچکهایی در اطراف احاطه می شد و نقشهای اسلیمی و ختایی با تزیین زمینه و لچکها بدان حالتی پویا وزنده می بخشیدند، و اینها همه دارای ترکیبی دقیق بودند که بعد از جنگ دیگر رعایت نشد و این حالت به نقوشی ساده و همگون در اطراف ترنج مرکزی تبدیل شد، و ترنج مرکزی نیز رفته رفته، مانند نقوش امروزی کوچکتر شده و با پیوستن به دیگر اجزا قالبی بیضی شکل را پذیرفت.
صرف نظر از طرحهای لچک و ترنج و نقوش شاه عباسی و اصفهانی، طرح قالیهای ساروق مشتمل بر طرح گل و بوته با زمینه ای به رنگ سرخ برای مدتها نقش قالیهای قدیمی کاشان را شامل می گردید.
در کادر اصلی در زمینه آبی نقش گلی درشت با برگهای ختائی، کاملاً مرسوم بود.
این گلها که با خطوطی دوار تلفیق یافته بودند، با الهام از نقش قدیمی هراتی به «گل مستوفی» موسوم شدند.
حاشیه مستوفی که از روی قالی متعلق به مستوفی الممالک (یکی از رجال سیاسی ایران) نسخه برداری شده بود، برای مدتی مورد استفاده قرار گرفته و سپس متروک شد.
در قالیهای قدیم کاشان، حواشی مشتمل بر 4 تا 6 بخش فرعی، به علاوه یک حاشیه باریک تک رنگ (قرمز یا آبی) خودنمایی می کردند.
حواشی فرعی مرکب از گلهایی کوچک در جوار یکدیگر در حصار نقشی کنگره ای مرسوم به مداخل قرار داشتند.
دو رنگ آبی و قرمز (قرمزی متفاوت با رنگ قرمز آجری) از جمله رنگهای حاکمی بودند که به قالی حالتی تیره می بخشیدند و عموماً و مخصوصاً در قالیهای نقش سجاده ای کاشان، ترکیبی همانند آنچه ذکر شد اتخاذ می شد.
تا جنگ جهانی اول، به طور عمده، در فرشهای ارائه شده، پرداخت قالیهای کوتاه انجام می گرفت، در سالهای بعد از جنگ پرز این گونه تولیدات، برخلاف همیشه و با درخواست بازارهای غربی بلندتر از حد معمول شد، و این بیشتر بدان خاطر بود که شستشوی قالی با مواد قلیایی امکان پذیر شود، زیرا شستشوی با این گونه مواد رنگها را زایل می کرد، و برای آنکه طرح آن بهتر نمایان شود، تراشیدن مقدار بیشتری از پرز قالی لازم و ضروری به نظر می رسید.
امروزه کارگاههای قالیبافی در کاشان صرف نظر از آنکه به وسیله تک بافان و کارفرمایان اداره می شود، خانه های مسکونی در شهرها و روستاها را هم در بر می گیرد.
معمولاً در هر خانه بیش از یک تا دو دار بیشتر نیست و ممکن است بیرون از خانه ها سکوتی سنگین بر خانه های تف زده حکمفرما باشد اما درون خانه ها، حتی تا پاسی از شب گذشته، صدای آهنگین نقشه خوان، پیام جنبش و حرکت و تلاشی خستگی ناپذیر را نوید می دهد.
ظرافت قالیها از 28 تا 80 رج درگره تغییر می کند و قالیهای بسیار ظریف از کرک و ابریشم بافته می شوند.
دختران و زنان کاشانی در بافت قالیها نقش بسزایی را ایفا می کنند، لیکن شمار مردانی که به لحاظ بیکاری از این طریق ارتزاق می کنند نیز کم نیستند.
مرکز فروش بیشتر تولیدات، بازار کاشان است.
انجام معاملات معمولاً بر مبنای ذرع یا 104 سانتیمتر است و پرداخت دستمزد بر اساس ذرع 40 رجی و یا قواره (قالیچه) صورت می گیرد.
در کاشان تار و پود از نخ است، و ابریشم فقط در قالیهای بسیار ظریف به کار می رود.
برای پود زیر که ضخیمتر از پود رو است، از دو نوع نخ کاشانی (اصطلاحاً شهری و اصفهانی) استفاده می شود.
نخ اصفهانی کلفت تر از نخ شهری است، به نحوی که پود 10 لای اصفهانی معادل پود 12 لای شهری است.
نخ شهری از نخ نمره 5 است و پود زیر متداول از 16 تا 24 لا دارد، 24 لایی را بیشتر در قالیهای 15- 20 رجی جوشقانی مصرف می کنند، اما گاهی اوقات در قالیهای کاشانی هم پود 24 لایی به کار می رود.
توزیع جغرافیایی نقشه ها قراء و قصبات کاشان و نطنز، گرچه در فن بافندگی و نقشه تابع و دنباله روی کاشانند، لیکن با توجه به قطع نقشه وظرافت، منطقه را می توان به مناطقی چند تقسیم کرد: 1ـ نقاط قالیچه باف به نقاطی می گویند که در آنها تا میزان 90 درصد قالیچه بافته می شود.
2ـ نقاط مختلف باف، به نقاطی اطلاق می شود که کلیه قطعها بخصوص ابعاد بزرگ، یعنی 3*2 ذرع و بیشتر در آنها تولید می شود.
تار و پود رو از یک جنس و همان نخ نمره 20 است.
قاعده آن است که در قالی 40 رج پود زیر 6 لا و پود رو 3 لا و چله 9 لا مصرف شود.
با این حال، باید توجه داشت که لای پود و تار بسته به ظرافت و کلفتی خامه ای که در فرش به کار رفته، تغییر می کند.
مثلاً در قالی 40 رج اگر خامه ضعیف باشد به ناچار به جای پود 6 لا از پود 9 لا استفاده می شود.
رنگهایی که در ترسیم نقشه ها به کار می روند بالغ بر چهار نوعند که برخی در گویش محلی واژه مخصوصی دارند.
قسمتی از آنها به شرح زیر است: شکری (به رنگ کرم)، مله ای، که رنگی زرد و نارنجی و از مخلوط کردن نصف استکان رنگ زرد و چهار قطره سرمه ای به دست می آید.
این رنگ به سکه ای نیز شهرت دارد، دوغی (صورتی پررنگ)، چهره ای (صورتی کمرنگ).
در این منطقه، نقاط قالیچه بافت از دو حوزه تشکیل می یابند: الف ـ حوزه اول، که شامل روستاهای کنار کویر در حاشیه شرقی کاشان است، که قسمتی از آن تا حسین آباد، از نظر اداری، جزء کاشان است، و قسمت دیگر یعنی باد و خالد آباد و اطراف آن، جزء شهرستان نطنز به شمار می روند.
مهمترین مراکز قالیبافی این نواحی عبارتند از : قراء باد، و ابوزیدآباد.
ظرافت قالیچه های این دهات بین 30 تا 40 رج در گره است و نقشه ها از ترنج و محراب و افشان و اسلیمی، دورنما و صورت و واگیره تشکیل شده است.
در باد و خالد آباد و چند ده مجاور، از نقشه های کاشان نیز استفاده می شود.
وجود دستگاه های جوشقانی نیز، به واسطه ازدواج و سکونت زنان جوشقانی در این ناحیه است که همراه شوهرانشان برای سکونت به باد آمده اند.
قالیچه هایی به قطع کمتر از یک متر مربع نیز در دهات شرقی کاشان بافته می شوند، این قالیچه ها مخصوص پهن کردن بر روی میز و آویختن بر روی دیوار است.
ب ـ حوزه دوم از منطقه قالیچه باف، کلاً در شهرستان نطنز واقع شده که مهمترین مرکز قالیبافی آن همان شهر نطنز است.
نطنز گرچه برای خود شهرستان مستقلی است، اما این استقلال اداری، وابستگی اقتصادی نطنز را نسبت به کاشان از بین نبرده است.
در این میان عوامل جغرافیایی و شبکه راهها را نباید از نظر دور داشت، راهی که نطنز را از طریق قم به تهران مربوط می کند، البته از کاشان عبور می کند و بازار مهم این شهر مانع از آن است که فرشهای منطقه نطنز به خریداران قم و تهران برسد.
نیمی از نقشه معمول در نطنز ترنج و محراب، و نیم دیگر به نقشه افشان و جوشقان و حاج خانمی اختصاص دارد که در کاشان معمول نیست.
قمصر و گلستانه و گبرآباد نیز، گرچه جزء منطقه کوهپایه و به اصطلاح مختلط بافند، اما برخلاف مناطق دیگر به طور استثناء به بافت قالیچه اختصاص دارند.
ناگفته نماند قسمتی از شهرستان نطنز نیز جزء حوزه بافندگی مختلط است که بعد توضیح داده خواهد شد.
« قالیهای نائین » سابقه تاریخی نائین در حاشیه جنوبی کویر مرکزی، و در 145 کیلومتری شرق اصفهان قرار گرفته است، در حدود 35 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و دارای 913 آبادی است که 311 روستای آن دارای سکنه و 652 روستای دیگر آن خالی از سکنه می باشد.
در مورد نام نائین و وجه تسمیه آن آمده که نام «نائین» از یک نی روئیدنی باتلاقی اخذ شده است.
و بنا به قول تاریخ ناصری، نائین نام یکی از پسران نوح به نام «نائن» است، که بانی این شهر بوده است.
بخشهای قدیمی شهر نائین، که تحت تأثیر شرایط اقلیمی منطقه و حالت کویری آن، به دور شبکه های آب رسانی قدیمی و آب انبارها تشکیل شده، دارای معماریهای سنتی، و ساختمانهایی از خشت و گل به شکل گنبد است.
اما بخشهای جدید، با توجه به امکانات امروز، چهره شهر را دگرگون ساخته است.
در نائین قالیبافی قدمتی دیرینه دارد و یکی از مشاغل مهم مردم تلقّی می شود، لکن در بخش خور و بیابانک قدمت بافندگی فرش به نیم قرن هم نمی رسد، زیرا از حدود سال 1320 شمسی این حرفه از نائین به خور و بیابانک منتقل شده است، و هم اکنون بیشتر تولید در ناحیه مذکور صورت می گیرد.
انارک درشرق نائین با 49 آبادی بخش مهمی از این شهرستان است که وجود چندین معدن در اطراف آن به اهمیتش افزوده است.
همچنان که هر یک از مراکز قالیبافی بلحاظی به این حرفه روی آورده اند، نائین نیز از این قاعده مستثنی نیست، بلائی که با ورود پارچه ها و منسوجات خارجی بر سر تولیدات کرمان و کاشان نازل شد، نائین را نیز بی نصیب نگذاشت.
با ورود پارچه های خارجی و تغییر لباس مردم، عبا بافی که برای سالها حرفه سنتی مردم نائین به شمار می رفت، رونق خود را از دست داد، و این حرفه نیز به سرنوشت شالهای کرمان و زربفتهای کاشان دچار شد، و سرانجام اقتصاد نائین نیز بر همان پایه ای استوار شد که قبلاً کرمان و کاشان بر آن بنیان نهاده شده بود .
تبحر در رشتن کلافهای ظریف برای تهیه پارچه های نازک، این بار در بافت قالیچه های ریز باف به کارگرفته شد و سبب شد تا این تولیدات با برخورداری از پشمی ظریف تر و نرمتر از سایر نقاط، علیرغم مقدار اندک تولید، به سرعت، بازارهای جهانی را از آن خود کند.
امروزه، طبقه بندی ای که متخصصین فن از فرش ایران به عمل آورده اند، نشانگر این نکته است که، قالی به دست آمده از نائین، نه به خاطر خوشبافتی، بلکه به واسطه ظرافت و رنگ آمیزی جالبی که در تولید این قالیها به کار می رود، جزء ممتازترین قالیهای ایران است.
قالیهای نائین گرچه در رنگ آمیزی تنوع کمتری دارد، اما با همان تعداد رنگ، این قالیها را با چنان ترکیب تحسین آمیزی می سازند که بیننده را ساعتها به دیدن خود وا می دارد.
رنگهای سرمه ای، کرم که اکثراً زمینه قالیهای نائین را تشکیل می دهد، با رنگهای عنابی ،قهوه ای روشن ،زرشکی ،نخودی ، آبی، سفید، قرمز، از جمله رنگهای مورد استفاده در قالیهای نائین است.
مواد اولیه در بافت قالی و قالیچه های معمولی نائین عبارتند از: خامه بسیار ظریف و ابریشم، که از ابریشم برای گلها استفاده می کنند و در اصطلاح به آنها گل ابریشم می گویند.
این رنگها با رنگ شاخ و برگها و اسلیمی ها در تضاد است .
اسلیمیها و لچک ها و شاخ و برگها با یک ردیف ابریشم سفید مشخص می شود، و این کار از تداخل رنگهای درهم جلوگیری می کند.
قالی نائین با گره فارسی معمولاً بصورت 6 لای یا 9 لای و یک خفتی و دو خفتی بافته می شود.
معمولاً قالی 6 لای و یک خفت را ریز بافی و با کیفیت بالا و قالی 9 لای و دو خفتی را با ظرافت و کیفیت پایین می دانند.
بیشتر تولیدات نائین در حال حاضر نوع دوم و بصورت دو خفتی و 9 لای است و نوع اول تنها 20% تولیدات را بخود اختصاص می دهد.
در جدول زیر ابعاد قالی های نائین و تعداد گره در هر نوع آن آمده است.
عدم تساوی تعداد خفت یا گره در طول و عرض مساوی از جمله ویژگیهای قالی نائین است.
قالیهایی که برای مصرف خانواده ها به کار می رود مجموعاً ساختاری محکم وپرزهایی بلند دارد تا برای زیر پای افراد خانواده دوام بیشتری داشته باشد.
و چون قالیهای نائین دارای پرزهایی کوتاهند و اکثراً رنگهای روشن در آنها به کار رفته است، برای مصرف خانواده ها کمتر مورد احتیاج است و بیشتر برای تزیین به کار می رود.
فرشهای تبریز، کرمان، کاشان بیشتر مصرف خانگی داشته و احتیاجات داخلی را تأمین می کنند.
سالهاست که قالیهای نائین، بدون هیچ گونه تغییر بارزی در طراحی و رنگ آمیزی، همچنان تولید می شوند.
طرح بیشتر قالیهای نائین را نقش لچک و ترنج تشکیل می دهد و گلهای ختایی و اسلیمی ها در تزیین آنها نقش عمده ای را بازی می کنند.
به علت همجواری نائین با شهر اصفهان و تأثیر پذیری قالیهای نائین از نقشهای قالیهای اصفهان، قالیهای نائین فاقد طرحهای بومی و اصیل هستند.پیشینه تاریخی اصفهان در دوران هخامنشی به نام « کی » شناخته شده است و پارتیکا که امروز فریدن نامیده می شود، از نواحی آباد و مشهور آن بوده است.
به علت همجواری نائین با شهر اصفهان و تأثیر پذیری قالیهای نائین از نقشهای قالیهای اصفهان، قالیهای نائین فاقد طرحهای بومی و اصیل هستند.