پشم ، رشته هایی باریک و نرم که بر روی پوست حیواناتی مانند گوسفند و شتر می روید و در پارچه بافی و فرش بافی از آن استفاده می شود و معمولاً نوع غیرقابل رشتن آن برای تولید نمد به کار می رود. نوع پشم به روش پرورش جانور، فصل پشم چینی و شرایط آب وهوایی بستگی دارد. پشم از جهت ظرافت و ضخامت ، به سه دسته تقسیم می شود: 1) پشمهای بسیار زِبر و شکننده (کمپ ) که بین 100 تا 250 میکرون ضخامت دارند. این پشمها را نمی توان ریسید و بافت (باربر، ص 21)، اما می توان از آنها نخ های ضخیمی تهیه کرد که برای بافت قالی بهترین نوع نخ است ( رجوع کنید به دانشگر، ص 113). 2) رشته هایی با ضخامت 50 تا 100 میکرون که آنها را «مو» می نامند. اگر این رشته ها با پشمهای عالی (پشمهای با حداقل ضخامت ) ترکیب شوند، نرمتر و آسان بافت تر از کمپ می شوند (باربر، همانجا). 3) رشته های ظریفتر که عالیترین نوع پشم اند و خود دو دسته اند: پشم متوسط ، که ضخامت آن بین 30 تا حدود 60 میکرون است ؛ پشم عالی ، که ضخامت آن از 30 میکرون کمتر است و ضخامت مرغوبترین نوع آن گاه به 6 میکرون می رسد (همانجا؛ بِرادی ، ص 652653؛ قس بورله ، ص 18 19). پشم گوسفند، بسته به این که برکدام عضو آن روییده باشد، از لحاظ لطافت یکسان نیست ؛ پشم پهلوها بترتیب از پشم شکم ، پس گردن ، سر و پاچه گوسفند لطیفتر است .
یکی دیگر از معیارهای سنجش مرغوبیت پشم ، قابلیت ارتجاع و میزان نرمی آن است ؛ پشم زبر و ضخیم در اثر کشیدگی و فشار، بین 4 تا 7 سانتیمتر «طول » می یابد، اما پشم عالی می تواند چند برابر آن کِش بیاید و فشار را تحمل کند. این ویژگی پشم در صنایع نساجی بسیار مؤثر است ، زیرا پارچه ها و پوشاکی که از پشمِ زبر و با خاصیّت ارتجاعیِ کم تولید می شوند پس از مدتی حالت نخستین خود را از دست می دهند و چروک می شوند و به اصطلاح «از ریخت می افتند» (باربر، ص 21؛ کاشانیان ، ص 54 55) اما پشمهای عالی که امروزه به پشم مرینو (مرینوس ) شهرت دارند و بیشتر در استرالیا به دست می آیند پس از کِشش و فشار به ریخت اولیه خود بازمی گردند.
الیاف پشم از ماده «کراتین » است و خاصیت اسیدی و بازی را توأمان دارد و اگرچه از نظر ساختار فیزیکی با مو تفاوتهایی دارد، از نظر شیمیایی با آن مشابهت دارد ( رجوع کنید به صفارزاده کرمانی ، ص 29). تفاوت در استحکام و میزان کشش پشمها، به نوع فَلْسْهای موجود در آن بستگی دارد. فلسها سلولهایی شاخی هستند که غلاف پشم را برای محافظت الیاف در برابر عوامل طبیعی و بیرونی تشکیل می دهند. نام علمی این سلولها، کوتیکول است و به دلیل شباهت آنها به فلسهای ماهی ، اخیراً به سلولهای فلسی مشهور شده اند. فلسها در صاف یا مجعد بودن پشمها بسیار مؤثرند و معمولاً عالیترین نوع پشم ، مجعد است زیرا نسبت به پشم صاف فلسهای بیشتری دارد. فلس یکی از عوامل نرمی و ضخامت پشم نیز به شمار می آید. لبه آزاد فلسهای پشم مرغوب و تازه برخلاف پشم کهنه و دباغی شده دندانه دار است و این سبب می شود تا الیاف بخوبی درون یکدیگر داخل شده و حالت پفکی به خود بگیرند. این ویژگی سبب شده تا از پشم برای ساختن عایق در برابر سرما و گرما استفاده شود که یکی از مهمترین کارکردهای آن است . همین ویژگی باعث می شود که پشم وقتی خشک است به آسانی آب را جذب کند و هنگامی که رطوبت آن بالاست آب را از دست بدهد. همچنین موجب می شود تا سطح بیرونی الیاف ، خشنتر شود و مانع انعکاس کامل نور و درخشش تارها گردد (کاشانیان ، ص 12، 68). پشم را براساس سن و جنس حیوان ، نوع پشم ، روش تهیه پشم ، فلس پشم و چگونگی پرورش جانور، نگهداری و اعمال مختلف بر روی پشم طبقه بندی می کنند؛ مثلاً این که آیا پشم ، پشم گوسفندِ یکساله است یا بیش از یکسال ، پشم بره است یا قوچ ، پشم کثیف و عرق دار است یا شسته شده ، پشم چیده شده است یا دباغی شده ، پشم شکم است یا دست و پا، و از این قبیل (بورله ، ص 173 178).
در ایران طبقه بندی خاصی از انواع پشم به وجود نیامده است و تنها براساس نامهای محلی ، از قبیل بلوچی ، کرمانی ، کردی ، ماکویی ، زل ، قره گل ، بختیاری و نائینی ، عرضه می شوند (کاشانیان ، ص 179).
غیر از گوسفند و شتر و بز، از مویِ خرگوش ، گوزن ، یاک (نوعی گاومیش ) و سگ آبی هم برای مصارف خاص (اغلب تفنّنی و ذوقی ) به صورت خالص یا مخلوط با پشم گوسفند بهره می گیرند (بردی ، ص 652؛ بورله ، ص 13). پشم حیوانات زنده را ترجیحاً در فصل بهار می چینند تا کمترین زیان را برای حیوان داشته باشد و گفتنی است که چون پشم مادّه ارزشمندی است ، آن را از پوست حیوانات مرده نیز می چینند که از نظر فقهی پاک است . پشم پس از این که با قیچیهای مخصوص (روش سنّتی ) یا پشم چینهای خودکار که ویژه کشورهای پرورش دهنده گوسفند است چیده شد، به کارخانه های شانه زنی یا شستشوی پشم ، و سرانجام به کارخانه های ریسندگی منتقل می شود و به منظور زدودن چربیها و گردوغبار و دیگر آلودگیهای آن شانه یا شسته می شود. معمولاً برای پشمهای عالی از روش شستشو با صابون یا قلیا، و برای پشمهایی که مصارف نمدی دارند، و به پشمهای کارد شده نیز مشهورند، از روش شانه زدن استفاده می کنند (عناویان ، ص 3). سپس پشم را در کارخانه های ریسندگی (در روش سنّتی : به وسیله دوک ) می ریسند (بورله ، ص 115). رنگ پشم گوسفندها سفید، زرد (مایل به سفید)، قهوه ای ، خاکستری و سیاه است . پشمهای زرد را که بیشتر پشمها به این رنگ است با اکسیده کردن و احیا و یا ترکیبی از هر دو روش ، در مراحل مختلف سفید می کنند (همان ، ص 89 90؛ درباره آماده سازی و رنگرزی پشم رجوع کنید به سُهی زاده ابیانه ، ص 108 114؛ نیز رجوع کنید به عناویان ، ص 4 19). در گذشته پشم سفید، به لحاظ بالا بودن درجه رنگ پذیری ، متقاضی فراوانی داشت (عناویان ، ص 3؛ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به دانشگر، ص 112 121)، اما امروزه با تحولاتی که در صنعت رنگرزی رخ داده است ، این نوع اولویتها وجود ندارد.
تاریخچه . از پشم گوسفند و موی دیگر جانوران از دوره نوسنگی (ح 000 ، 10 ق م ) استفاده شده است . آسیای مرکزی و استپهای روسیه از سرزمینهای اهلی سازی گوسفند و بز، و استفاده از پشم آنها بوده است . در این سرزمینها پشم را نمی رشتند و از آن تنها برای تولیدات نمدی بهره می بردند و از بافندگی خبری نبود تا اینکه از راه تماس بیشتر با همسایگان متمدنتر خود، از قبیل چینیها، بافندگی و بویژه قالی بافی را آموختند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 440، 446447).
فردوسی در شاهنامه ، آغاز اهلی سازی حیوانات و استفاده از موی نیکوی آنها را به پادشاهی طهمورث منسوب می کند (ص 7). در 1329 ش / 1950 در غاری در نزدیکی دریای خزر، تکه پارچه های پشمی ، متعلق به حدود 6500 ق م ، به دست آمد که از پشم گوسفند و موی بز بافته شده بود. دوک و برخی دیگر ابزارهای ریسندگی و بافندگی متعلق به 5000 ق م نیز در ایران یافته شده (وولف ، ص 155) که پیشینه کاربرد پشم را تأیید می کند. قالی پازیریک * متعلق به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد، نیز از نمونه های مهم استفاده از پشم در ایران و آسیای مرکزی است . در منابع ، به قطعه فرشینه ای اشاره شده که بخشی از تزیینات اسب و به احتمال زیاد کار ایرانیان بوده است (مک داول ، ص 151 و نیز رجوع کنید به تصویر شماره 1، ص 152، تصویر ش 1). از دوره ساسانی نیز یک تکه پارچه پشمی در موزه ارمیتاژ روسیه محفوظ است که از نمونه های عالی پارچه در آن زمان است (ویلسون ، ص 115).
در مصر باستان ، از پشم برای بافت فرشها و لباسهای رویی و برای منسوجات دیگر به جای پشم از کتان استفاده می کردند و منسوجات کتانی در صدر صنعت نساجی مصر قرار داشت ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 442). ازینرو در صحت این ادّعا که در عصر بطالسه (30930ق م ) پشم اهمیتی همردیف کتان داشته ، تردید وجود دارد (ماهرمحمد، ص 17). قالی پشمینی که در شهر شیخ عباده مصر به دست آمده ، استفاده از پشم را در قرن چهارم میلادی در آنجا تأیید می کند (دیماند، ص 31 و نیز رجوع کنید به تصویر ش 5).
در سوریه پشم مادّه اصلی منسوجات بود. به سبب رنگ پذیری عالی پشم ، سوریها توانستند پارچه های رنگین تولید کنند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 443 444). در کتاب مقدس آمده است که استفاده از لباسهای پشمی در میان قوم یهود بسیار متداول بود و پشم دمشق در بازار صور شهرت بسزایی داشت (حزقیال نبی ، 27:18، 34:3، و جاهای دیگر؛ هاکس ، ذیل «پشم »).