پشم ، رشته هایی باریک و نرم که بر روی پوست حیواناتی مانند گوسفند و شتر می روید و در پارچه بافی و فرش بافی از آن استفاده می شود و معمولاً نوع غیرقابل رشتن آن برای تولید نمد به کار می رود.
نوع پشم به روش پرورش جانور، فصل پشم چینی و شرایط آب وهوایی بستگی دارد.
پشم از جهت ظرافت و ضخامت ، به سه دسته تقسیم می شود: 1) پشمهای بسیار زِبر و شکننده (کمپ ) که بین 100 تا 250 میکرون ضخامت دارند.
این پشمها را نمی توان ریسید و بافت (باربر، ص 21)، اما می توان از آنها نخ های ضخیمی تهیه کرد که برای بافت قالی بهترین نوع نخ است ( رجوع کنید به دانشگر، ص 113).
2) رشته هایی با ضخامت 50 تا 100 میکرون که آنها را «مو» می نامند.
اگر این رشته ها با پشمهای عالی (پشمهای با حداقل ضخامت ) ترکیب شوند، نرمتر و آسان بافت تر از کمپ می شوند (باربر، همانجا).
3) رشته های ظریفتر که عالیترین نوع پشم اند و خود دو دسته اند: پشم متوسط ، که ضخامت آن بین 30 تا حدود 60 میکرون است ؛ پشم عالی ، که ضخامت آن از 30 میکرون کمتر است و ضخامت مرغوبترین نوع آن گاه به 6 میکرون می رسد (همانجا؛ بِرادی ، ص 652653؛ قس بورله ، ص 18 19).
پشم گوسفند، بسته به این که برکدام عضو آن روییده باشد، از لحاظ لطافت یکسان نیست ؛ پشم پهلوها بترتیب از پشم شکم ، پس گردن ، سر و پاچه گوسفند لطیفتر است .
یکی دیگر از معیارهای سنجش مرغوبیت پشم ، قابلیت ارتجاع و میزان نرمی آن است ؛ پشم زبر و ضخیم در اثر کشیدگی و فشار، بین 4 تا 7 سانتیمتر «طول » می یابد، اما پشم عالی می تواند چند برابر آن کِش بیاید و فشار را تحمل کند.
این ویژگی پشم در صنایع نساجی بسیار مؤثر است ، زیرا پارچه ها و پوشاکی که از پشمِ زبر و با خاصیّت ارتجاعیِ کم تولید می شوند پس از مدتی حالت نخستین خود را از دست می دهند و چروک می شوند و به اصطلاح «از ریخت می افتند» (باربر، ص 21؛ کاشانیان ، ص 54 55) اما پشمهای عالی که امروزه به پشم مرینو (مرینوس ) شهرت دارند و بیشتر در استرالیا به دست می آیند پس از کِشش و فشار به ریخت اولیه خود بازمی گردند.
الیاف پشم از ماده «کراتین » است و خاصیت اسیدی و بازی را توأمان دارد و اگرچه از نظر ساختار فیزیکی با مو تفاوتهایی دارد، از نظر شیمیایی با آن مشابهت دارد ( رجوع کنید به صفارزاده کرمانی ، ص 29).
تفاوت در استحکام و میزان کشش پشمها، به نوع فَلْسْهای موجود در آن بستگی دارد.
فلسها سلولهایی شاخی هستند که غلاف پشم را برای محافظت الیاف در برابر عوامل طبیعی و بیرونی تشکیل می دهند.
نام علمی این سلولها، کوتیکول است و به دلیل شباهت آنها به فلسهای ماهی ، اخیراً به سلولهای فلسی مشهور شده اند.
فلسها در صاف یا مجعد بودن پشمها بسیار مؤثرند و معمولاً عالیترین نوع پشم ، مجعد است زیرا نسبت به پشم صاف فلسهای بیشتری دارد.
فلس یکی از عوامل نرمی و ضخامت پشم نیز به شمار می آید.
لبه آزاد فلسهای پشم مرغوب و تازه برخلاف پشم کهنه و دباغی شده دندانه دار است و این سبب می شود تا الیاف بخوبی درون یکدیگر داخل شده و حالت پفکی به خود بگیرند.
این ویژگی سبب شده تا از پشم برای ساختن عایق در برابر سرما و گرما استفاده شود که یکی از مهمترین کارکردهای آن است .
همین ویژگی باعث می شود که پشم وقتی خشک است به آسانی آب را جذب کند و هنگامی که رطوبت آن بالاست آب را از دست بدهد.
همچنین موجب می شود تا سطح بیرونی الیاف ، خشنتر شود و مانع انعکاس کامل نور و درخشش تارها گردد (کاشانیان ، ص 12، 68).
پشم را براساس سن و جنس حیوان ، نوع پشم ، روش تهیه پشم ، فلس پشم و چگونگی پرورش جانور، نگهداری و اعمال مختلف بر روی پشم طبقه بندی می کنند؛ مثلاً این که آیا پشم ، پشم گوسفندِ یکساله است یا بیش از یکسال ، پشم بره است یا قوچ ، پشم کثیف و عرق دار است یا شسته شده ، پشم چیده شده است یا دباغی شده ، پشم شکم است یا دست و پا، و از این قبیل (بورله ، ص 173 178).
در ایران طبقه بندی خاصی از انواع پشم به وجود نیامده است و تنها براساس نامهای محلی ، از قبیل بلوچی ، کرمانی ، کردی ، ماکویی ، زل ، قره گل ، بختیاری و نائینی ، عرضه می شوند (کاشانیان ، ص 179).
غیر از گوسفند و شتر و بز، از مویِ خرگوش ، گوزن ، یاک (نوعی گاومیش ) و سگ آبی هم برای مصارف خاص (اغلب تفنّنی و ذوقی ) به صورت خالص یا مخلوط با پشم گوسفند بهره می گیرند (بردی ، ص 652؛ بورله ، ص 13).
پشم حیوانات زنده را ترجیحاً در فصل بهار می چینند تا کمترین زیان را برای حیوان داشته باشد و گفتنی است که چون پشم مادّه ارزشمندی است ، آن را از پوست حیوانات مرده نیز می چینند که از نظر فقهی پاک است .
پشم پس از این که با قیچیهای مخصوص (روش سنّتی ) یا پشم چینهای خودکار که ویژه کشورهای پرورش دهنده گوسفند است چیده شد، به کارخانه های شانه زنی یا شستشوی پشم ، و سرانجام به کارخانه های ریسندگی منتقل می شود و به منظور زدودن چربیها و گردوغبار و دیگر آلودگیهای آن شانه یا شسته می شود.
معمولاً برای پشمهای عالی از روش شستشو با صابون یا قلیا، و برای پشمهایی که مصارف نمدی دارند، و به پشمهای کارد شده نیز مشهورند، از روش شانه زدن استفاده می کنند (عناویان ، ص 3).
سپس پشم را در کارخانه های ریسندگی (در روش سنّتی : به وسیله دوک ) می ریسند (بورله ، ص 115).
رنگ پشم گوسفندها سفید، زرد (مایل به سفید)، قهوه ای ، خاکستری و سیاه است .
پشمهای زرد را که بیشتر پشمها به این رنگ است با اکسیده کردن و احیا و یا ترکیبی از هر دو روش ، در مراحل مختلف سفید می کنند (همان ، ص 89 90؛ درباره آماده سازی و رنگرزی پشم رجوع کنید به سُهی زاده ابیانه ، ص 108 114؛ نیز رجوع کنید به عناویان ، ص 4 19).
در گذشته پشم سفید، به لحاظ بالا بودن درجه رنگ پذیری ، متقاضی فراوانی داشت (عناویان ، ص 3؛ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به دانشگر، ص 112 121)، اما امروزه با تحولاتی که در صنعت رنگرزی رخ داده است ، این نوع اولویتها وجود ندارد.
تاریخچه .
از پشم گوسفند و موی دیگر جانوران از دوره نوسنگی (ح 000 ، 10 ق م ) استفاده شده است .
آسیای مرکزی و استپهای روسیه از سرزمینهای اهلی سازی گوسفند و بز، و استفاده از پشم آنها بوده است .
در این سرزمینها پشم را نمی رشتند و از آن تنها برای تولیدات نمدی بهره می بردند و از بافندگی خبری نبود تا اینکه از راه تماس بیشتر با همسایگان متمدنتر خود، از قبیل چینیها، بافندگی و بویژه قالی بافی را آموختند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 440، 446447).
فردوسی در شاهنامه ، آغاز اهلی سازی حیوانات و استفاده از موی نیکوی آنها را به پادشاهی طهمورث منسوب می کند (ص 7).
در 1329 ش / 1950 در غاری در نزدیکی دریای خزر، تکه پارچه های پشمی ، متعلق به حدود 6500 ق م ، به دست آمد که از پشم گوسفند و موی بز بافته شده بود.
دوک و برخی دیگر ابزارهای ریسندگی و بافندگی متعلق به 5000 ق م نیز در ایران یافته شده (وولف ، ص 155) که پیشینه کاربرد پشم را تأیید می کند.
قالی پازیریک * متعلق به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد، نیز از نمونه های مهم استفاده از پشم در ایران و آسیای مرکزی است .
در منابع ، به قطعه فرشینه ای اشاره شده که بخشی از تزیینات اسب و به احتمال زیاد کار ایرانیان بوده است (مک داول ، ص 151 و نیز رجوع کنید به تصویر شماره 1، ص 152، تصویر ش 1).
از دوره ساسانی نیز یک تکه پارچه پشمی در موزه ارمیتاژ روسیه محفوظ است که از نمونه های عالی پارچه در آن زمان است (ویلسون ، ص 115).
در مصر باستان ، از پشم برای بافت فرشها و لباسهای رویی و برای منسوجات دیگر به جای پشم از کتان استفاده می کردند و منسوجات کتانی در صدر صنعت نساجی مصر قرار داشت ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 442).
ازینرو در صحت این ادّعا که در عصر بطالسه (30930ق م ) پشم اهمیتی همردیف کتان داشته ، تردید وجود دارد (ماهرمحمد، ص 17).
قالی پشمینی که در شهر شیخ عباده مصر به دست آمده ، استفاده از پشم را در قرن چهارم میلادی در آنجا تأیید می کند (دیماند، ص 31 و نیز رجوع کنید به تصویر ش 5).
در سوریه پشم مادّه اصلی منسوجات بود.
به سبب رنگ پذیری عالی پشم ، سوریها توانستند پارچه های رنگین تولید کنند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 443 444).
در کتاب مقدس آمده است که استفاده از لباسهای پشمی در میان قوم یهود بسیار متداول بود و پشم دمشق در بازار صور شهرت بسزایی داشت (حزقیال نبی ، 27:18، 34:3، و جاهای دیگر؛ هاکس ، ذیل «پشم »).
این پشمها را نمی توان ریسید و بافت (باربر، ص 21)، اما می توان از آنها نخهای ضخیمی تهیه کرد که برای بافت قالی بهترین نوع نخ است ( رجوع کنید به دانشگر، ص 113).
3) رشته های ظریفتر که عالیترین نوع پشم اند و خود دو دسته اند: پشم متوسط ، که ضخامت آن بین 30 تا حدود 60 میکرون است ؛ پشم عالی ، که ضخامت آن از 30 میکرون کمتر است و ضخامت مرغوبترین نوع آن گاه به 6 میکرون می رسد (همانجا؛ بِرادی ، ص 652ـ653؛ قس بورله ، ص 18 ـ 19).
این ویژگی پشم در صنایع نساجی بسیار مؤثر است ، زیرا پارچه ها و پوشاکی که از پشمِ زبر و با خاصیّت ارتجاعیِ کم تولید می شوند پس از مدتی حالت نخستین خود را از دست می دهند و چروک می شوند و به اصطلاح «از ریخت می افتند» (باربر، ص 21؛ کاشانیان ، ص 54 ـ 55) اما پشمهای عالی ــ که امروزه به پشم مرینو (مرینوس ) شهرت دارند و بیشتر در استرالیا به دست می آیند ــ پس از کِشش و فشار به ریخت اولیه خود بازمی گردند.
لبه آزاد فلسهای پشم مرغوب و تازه ــ برخلاف پشم کهنه و دباغی شده ــ دندانه دار است و این سبب می شود تا الیاف بخوبی درون یکدیگر داخل شده و حالت پفکی به خود بگیرند.
همچنین موجب می شود تا سطح بیرونی الیاف ، خشنتر شود و مانع انعکاس کامل نور و درخشش تارها گردد (کاشانیان ، ص 1ـ2، 68).
پشم را براساس سن و جنس حیوان ، نوع پشم ، روش تهیه پشم ، فلس پشم و چگونگی پرورش جانور، نگهداری و اعمال مختلف بر روی پشم طبقه بندی می کنند؛ مثلاً این که آیا پشم ، پشم گوسفندِ یکساله است یا بیش از یکسال ، پشم بره است یا قوچ ، پشم کثیف و عرق دار است یا شسته شده ، پشم چیده شده است یا دباغی شده ، پشم شکم است یا دست و پا، و از این قبیل (بورله ، ص 173 ـ 178).
پشم پس از این که با قیچیهای مخصوص (روش سنّتی ) یا پشم چینهای خودکار ــ که ویژه کشورهای پرورش دهنده گوسفند است ــ چیده شد، به کارخانه های شانه زنی یا شستشوی پشم ، و سرانجام به کارخانه های ریسندگی منتقل می شود و به منظور زدودن چربیها و گردوغبار و دیگر آلودگیهای آن شانه یا شسته می شود.
پشمهای زرد را ــ که بیشتر پشمها به این رنگ است ــ با اکسیده کردن و احیا و یا ترکیبی از هر دو روش ، در مراحل مختلف سفید می کنند (همان ، ص 89 ـ 90؛ درباره آماده سازی و رنگرزی پشم رجوع کنید به سُهی زاده ابیانه ، ص 108 ـ 114؛ نیز رجوع کنید به عناویان ، ص 4 ـ 19).
در گذشته پشم سفید، به لحاظ بالا بودن درجه رنگ پذیری ، متقاضی فراوانی داشت (عناویان ، ص 3؛ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به دانشگر، ص 112 ـ 121)، اما امروزه با تحولاتی که در صنعت رنگرزی رخ داده است ، این نوع اولویتها وجود ندارد.
در این سرزمینها پشم را نمی رشتند و از آن تنها برای تولیدات نمدی بهره می بردند و از بافندگی خبری نبود تا اینکه از راه تماس بیشتر با همسایگان متمدنتر خود، از قبیل چینیها، بافندگی و بویژه قالی بافی را آموختند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 440، 446ـ447).
ازینرو در صحت این ادّعا که در عصر بطالسه (309ـ30ق م ) پشم اهمیتی همردیف کتان داشته ، تردید وجود دارد (ماهرمحمد، ص 17).
به سبب رنگ پذیری عالی پشم ، سوریها توانستند پارچه های رنگین تولید کنند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 443 ـ 444).
در بین النهرین ، از روزگاران باستان ، پشم جایگاه ویژه ای داشته است ، چنانکه در زمان پادشاهی حمورابی (1948 ـ 1905 ق م ) بابل را سرزمین پشم می خواندند (وولف ، ص 159) و منسوجات پشمی از اصلیترین کالاهای صادراتی بین النهرین بود، و صنف پشم بافان و پیشه های ریسندگی و رنگرزی و پشم شویی جایگاه ویژه ای پیدا کرد (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج 1، بخش 2، قسمت 1، ص 450ـ 451).
پس از اسلام ، در سرزمینهای اسلامی صنعت بافندگی ، به طور کلی ، و پشم بافی از زمره صنایعی بود که با تکیه بر پیشینه آن ، بویژه به سبب نظارت دولتی و متداول شدن اهدای پوشاک به عنوان خلعت از جانب خلیفه و دیگر صاحبان قدرت ، رشد فزاینده ای کرد (حسن و هیل ، ص 239؛ حسن ، ص 190).
به دلیل گرایش به زهد و رونق تصوف در قرون نخستین اسلامی ، پوشیدن جامه های خشن پشمی در میان متصوفه رواج یافت و بتدریج اصطلاح «پشمینه پوشی » در اشاره به اهل تصوف ، بویژه در اشعار و متون عرفانی به کار رفت و تعبیرات کنایی و استعاری از آن ساخته شد (مثلاً: خرقه پشمینه ).
جامه های صوفیانه که به نامهای مختلف (مثلاً پشمینه ، پلاس ، خرقه ) خوانده می شد، همگی سه ویژگی داشت : خشونت جنس و کهنگی و کوتاهی ، و غالباً از پشم فراهم می آمد ( رجوع کنید به خرقه * ، تصوف * ).
با ورود ابریشم * و پنبه * به اغلب سرزمینهایی که به نساجی می پرداختند، صنعت پشم و پشم بافی به حوزه های تولیدی بسیار خاصی محدود شد ( رجوع کنید به الوند، ص 34) و پشم بیشتر برای بافت برخی قالیها به کار رفت .
تعدادی منسوجات پشمی مصری متعلق به قرن اول تا پنجم باقی مانده است ( رجوع کنید به ماهرمحمد، لوحه های 28ـ35، 37،52، 55 ـ57، 60).
دو پرده قالیچه نمای پشمی ایرانی یا عراقی ، متعلق به حدود قرن اول و دوم ، باقی مانده که در موزه منسوجات واشینگتن و موزه دانشگاه منچستر نگهداری می شود (مک داول ، ص 154 و نیز رجوع کنید به ص 155، تصویر ش 8).
مورّخان و جغرافی نگاران مسلمان در قرن چهارم به برخی شهرها و نواحی مشهور جهان اسلام که به تولید پشم و منسوجات پشمی نیز شهرت داشته اند، اشاره کرده اند: ابن حوقل درباره ماوراءالنهر گزارش داده است که در آنجا گوسفند و شتر بسیار بوده و بیش از حدّ نیاز جامه های پشمی تولید می شده است (همان ، ص 464).
در بخارا و نواحی آن از پشم ، رختخواب و زیلو و سجاده تولید و به عراق و دیگر جاها صادر می شده است (ص 490).
مؤلف حدودالعالم از «جامه سرخ پشمین » در ناحیه رودان شمال ایران و نیز از «گلیمهای کبودِ» طبرستان نام برده است (ص 146).
مقدسی از صنعت پشم ریسی در زوزنِ خراسان (ص 321، حاشیه )، شهر دِزَکِ ماوراءالنهر که انواع پارچه های پشمی و قبا در آنجا بافته می شده (ص 325)، فرشهای نمدی و حرفه پشم ریسی مردم بَصِنّا در جنوب شوش (ص 408)، پارچه های عالی پشمی در نعمانیه (ص 128) که شهرکی بر ساحل دجله بوده و پشم تکریت (ص 123) سخن گفته است .
ثعالبی نیشابوری (متوفی 429) بترتیب پشم مصر، ارمینیّه ، تکریت و رویان را بهترین دانسته (ص 432ـ433)، همچنین به نمدهای سرخ مغربی و نمدهای سفید طالقان ، بر سرحد گوزگانان ، اشاره کرده است (همانجا، نیز رجوع کنید به حدودالعالم ، ص 97).
در آغاز دولت عباسیان طرابوزان ، از شهرهای آسیایی ترکیه ، از زمره واردکنندگان پارچه های پشمی از طریق تنگه بُسفُر بوده است (لسترنج ، ص 145).
از سده دهم ، قالیِ پشمی متعلق به مقبره شیخ صفی الدین در اردبیل (بافته شده در 946، به دستور شاه طهماسب صفوی ) باقی مانده که در موزه ویکتوریا و آلبرت هال (لندن ) نگهداری می شود (دباغ عبداللهی ، ص 19).
از دوره صفوی تا قاجار، ترمه * های کشمیری که از پشم عالیِ بره های کشمیر بافته می شد، برای مصارف درباری به ایران وارد می شد (عناویان ، ص 21؛ نیز رجوع کنید به ترمه ).
در ایران کُرکِ بز (پشم نرمِ زیر موی بُز) را برای بافت شال و ترمه بکار می بردند.
(وولف ، ص 159؛ رجوع کنید به دهخدا، ذیل «کرک »).
فلاندن می گوید که اغلب مردم ایران ، عبای سبکی روی دوش خود می اندازند که از پشم شتر به دست آمده است (ص 254).
منسوجات و البسه پشمی در سرزمینهای مختلف اسلامی انواع و نامهای متعدد داشته است .
در فرهنگ البسه مولانا نظام قاری نام پارچه ها و جامه های پشمی قدیمی بتفصیل آمده که «حواصیل » (پوشاکی ضخیم و زمستانی ) و «گارس » (پارچه ای برای کلاه ) از زمره این نامهاست (الوند، ص 46ـ53؛ نیز رجوع کنید به دُزی ، فرهنگ البسه مسلمانان ).
یکی از منسوجات متداول در میان کوچ نشینان و نیمه کوچ نشینان ایران و برخی کشورهای اسلامی ، سیاه چادر ( رجوع کنید به چادرنشینی * ) است که آن را از پشم گوسفند می بافند اما چون پشم براحتی کِش می آید، آن را با مواد دیگری ، از جمله موی بُز، ترکیب می کنند تا فشرده و محکم شود (فیلبرگ ، ص 200).
ارزش تجاری پشم ، پیش از هر چیز، براساس درجه ، رنگ ، طول و ظرافت رشته ها (الیاف ) تعیین می شود (دانشگر، ص 113).
در زمینه میزان تولید، کیفیت ، عرضه و تقاضای جهانی پشم و پارچه های پشمی ، اساسیترین عامل تعیین کننده وضع جغرافیایی است و بر همین پایه نیز معاملات تجاری این ماده خام و تولیدات مربوط به آن تحول می یابد.
امروزه منسوجات پشمی بیشتر به فاستونی (برگرفته ا ز واژه روسی Boston ؛ دهخدا؛ معین ، ذیل همین واژه ) شهرت دارند و اگر با الیاف مصنوعی ترکیب شوند، آنها را نیمه فاستونی می نامند.
از فاستونیها بیشتر برای دوخت لباسهای گرم ، همچون کت و مانتو و پالتو، استفاده می کنند (اخوی ، ص 14، 199ـ201).
بنابه آمار سالهای 1352 تا 1361 ش ، تولید الیاف پشم در ایران در برابر تولید الیاف مصنوعی کاهش داشته است ؛ تولید پشم از 000 ، 12 تُن در 1353ش به 500 ، 8 تُن در 1361 ش ؛ و تولید پارچه های پشمی از 4ر19 میلیون مترمربع در 1354ش به 9ر18 میلیون مترمربع در 1366ش کاهش یافته است (قره باغیان ، ص 27ـ 28).
میزان پشم خام نیز نیازهای داخلی کشور را رفع نمی کند و هرساله کسری آن از کشورهای زلاند نو و استرالیا و پاکستان وارد می شود (دانشگر، ص 113).
کارخانه های تولید منسوجات پشمی در ایران ، در شهرهای یزد، رشت ، قم ، تهران ، مشهد، اصفهان ، باختران ، کرج و قائم شهر متمرکزند (قره باغیان ، ص 34ـ 35).
تا پیش از انقلاب اسلامی در ایران (1357 ش )، انگلستان و آلمان و ایتالیا از مهمترین کشورهای صادرکننده پارچه های پشمی به ایران بودند، اما بتدریج کشورهای کره و ژاپن سهم بیشتری پیدا کردند و تا 1365 ش آلمان و انگلستان مجدداً از صادرکنندگان مهم این نوع منسوجات به ایران شدند (اخوی ، ص 216).
منابع : علاوه بر کتاب مقدس .
عهد عتیق ؛ ابن حوقل ، کتاب صوره الارض ، چاپ کرامرس ، لیدن 1967؛ احمد اخوی ، بررسی اقتصادی ـ بازرگانی منسوجات ، تهران : مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی ، 1369ش ؛ احمد الوند، صنعت نساجی ایران : از دیرباز تا امروز ، تهران ] 1355ش [ ؛ جرج استیوارت برادی ، فرهنگ مواد ، ترجمه و تحشیه پرویز فرهنگ ، تهران 1366ش ؛ ژان ـ اتین بورله ، پشم و صنعت نساجی پشمی ، ترجمه ابوالقاسم طاهری عراقی ، تهران 1369ش ؛ تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، اثر گروهی از دانشمندان جهان به سرپرستی یونسکو، ترجمه پرویز مرزبان و دیگران ، تهران 1356ـ 1359ش ؛ عبدالملک بن محمد ثعالبی ، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب ، قاهره 1326/1908؛ حدودالعالم من المشرق الی المغرب ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران 1340ش ؛ احمد یوسف حسن و دانالدر.هیل ، تاریخ مصور تکنولوژی اسلامی ، ترجمه ناصر موفقیان ، تهران 1375ش ؛ زکی محمدحسن ، هنر ایران در روزگار اسلامی ، ترجمه محمدابراهیم اقلیدی ، تهران 1377ش ؛ احمد دانشگر، فرهنگ جامع فرش ایران ، تهران 1372ش ؛ علیرضا دباغ عبداللهی ، «بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی »، ایرانشناسی ، سال 1، ش 9ـ10 (شهریور 1371)؛ راینهارت پیترآن دُزی ، فرهنگ البسه مسلمانان ، ترجمه حسینعلی معین ، تهران 1325ـ1359ش ؛ م .س .
دیماند، راهنمای صنایع اسلامی ، ترجمه عبدالله فریار، تهران 1365ش ؛ مرتضی سُهی زاده ابیانه ، فراورده های چاپ در صنایع نساجی ، تهران 1372 ش ؛ ماشاءالله صفارزاده کرمانی ، تصویری از صنایع نساجی و پوشاک ، تهران 1377 ش ؛ رحیم عناویان و ژرژ عناویان ، ترمه های سلطنتی ایران و کشمیر ، زیرنظر تومویوکی یامانوبه ، کیوتو: مؤسسه انتشارات سن شوکو تویسکا تسوشا، 1354ش ؛ ابوالقاسم فردوسی ، شاهنامه فردوسی ، نسخه موزه بریتانیا، چاپ محمد روشن و مهدی قریب ، تهران 1374ش ؛ اوژن ناپلئون فلاندن ، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران ، ترجمه حسین نورصادقی ، تهران 1356ش ؛ کارل گونار فیلبرگ ، سیاه چادر: مسکن کوچ نشینان و نیمه کوچ نشینان جهان در پویه تاریخ ، ترجمه اصغر کریمی ، مشهد 1372ش ؛ مرتضی قره باغیان ، تحلیل هزینه ـ فایده در جهت گسترش و سرمایه گذاری در بخش نساجی در اقتصاد ایران ، تهران 1373ش ؛ ناصر کاشانیان ، پشم شناسی ، تهران 1351ش ؛ گی لسترنج ، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمه محمود عرفان ، تهران 1367ش ؛ سعاد ماهرمحمد، النسیج الاسلامی ، قاهره 1977؛ محمدمعین ، فرهنگ فارسی ، تهران 1363ش ؛ محمدبن احمد مقدسی ، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم ، چاپ دخویه ، لیدن 1906، چاپ افست بغداد ] بی تا.
[ ؛ ج .الگروومک داول ، «نساجی »، در هنرهای ایران ، زیر نظر فریه ، ترجمه پرویز مرزبان ، تهران 1374ش ؛ هانس ای .
وولف ، صنایع دستی کهن ایران ، ترجمه سیروس ابراهیم زاده ، تهران 1372ش ؛ کریستی ویلسون ، تاریخ صنایع ایران ، ترجمه عبدالله فریار، تهران 1366ش ؛ جیمز هاکس ، قاموس کتاب مقدس ، بیروت 1928، چاپ افست تهران 1349ش ؛ ج .هاوسگو، «قالیبافی » در هنرهای ایران ؛ E.
J.
W.
Barber , Prehistoric Textiles , New Jersey 1940.
/ محمود صباحی /