فرش پازیریک
آدمیزاد نخستین بار برای گرم نگهداشتن خانه ی خود پشم وموی جانورانی مانند گوسفند و بز را به کار برد.سپس پوست این جانوران،سرآغاز نخستین زیرانداز شد و به دنبال پیشرفت در زندگی آموخت که می تواند با در هم فشردن نخ های پشم ،زیر اندازی کلفت تر وگرمتر به نام نمد فراهم آورد. با فراگیری هنر ریسندگی وتابندگی با آمیختن افقی و عمودی نخ های پشمی، گلیم بافت و این آغازی بود بر فرش گره دار یا پرزدار که هنری پیشرفته تر بود. در میان فرش های گره دار،کهن ترین یافته پیشینه ای نزدیک به سده ی پنج ام پیش از میلاد دارد.
این زیرانداز- که به شوند جایگاه یافت آن در ژرفای یخ های دره ی پازیریک به نام «فرش پازیریک» نامی جهانی یافته-را «سر گی رودنکو»باستان شناس نامی روس در دو اُمین دوره از کاوش های پنج اُمین تپه ی سنگی که از گورهای با ارزش پازیریک است،یافت و برای نخستین بار پاره هایی از فرش شاهانه ی زمان هخامنشی پیش روی دوست داران وباستان شناسان نهاده شد که پیدایش آن نه تنها ارزشمندترین سود کاوش های پازیریک است بلکه در جهان باستان شناسی و به ویژه در تاریخ ایران با ارزش ترین یافته ها به شمار می رود.
پازیریک در دامنه ی کوههای آلتایی نزدیک 200 کیلومتری نیمروز خاوری(جنوب شرقی)باسک و در 71 کیلومتری مغولستان نزدیک جای به هم پیوستن رودخانه های اولاگان و بالیکتیول جای گرفته وبلندای آن از دریا 1500 متر است.
فرش پازیریک با 2 متر درازا و 83 متر پهنا و 2 میلی مترکلفتی از پشم ناب درست شده وتار آن اندکی کشیده و پود آن به گونه ی شل سه بار میان هر دو ردیف گره پیچیده شده است.
رنگ این فرش در گذر زمان دگرگونی یافته و سایه های صورتی روشن و سبز کمرنگ جایگزین رنگ بسیار روشن زمینه شده است.کند وکاو شیمیایی، نشانه های بودن«نیل»را در آن آشکار کرده که گویای کاربرد آن برای رنگ آبی است.همچنین در رنگهای آن اسید کرمس آمیخته با اسید کارمینیک یافت شده که شاید برای رنگ آمیزی قرمز بوده است.
نگاره های این فرش همانندی فراوانی با کنده کاری های پارسه (تخت جمشید) دارد.این همگونی به اندازه ای است که یابنده ی آن در نخستین دقیقه های یافتن به سال 1947 میلادی گفت:«تخت جمشید را به یاد می آورم... .»نگاره های زمینه ی فرش در بر دارنده ی 24 مربع است که دورن هریک ستاره ای هشت پر می باشد.در کناره ی دو ام پس از زمینه، نگاره جانوران افسانه ای مانند یک شیر بالدار نهاده شده که به «گریفین» شناخته شده است.کناره ی سه ام در بر دارنده ی 24 گوزن شاخ پهن می باشد.کناره ی چهار ام 62 ستاره مانند ستاره های هشت پر زمینه ی فرش دارد و کناره ی پنج ام دارای 28 نگاره ی اسب سوارانی است که به گونه ی دو نفر در میان بر روی اسب ها نشسته یا رد کنار آن ایستاده اند.سرانجام آخرین کناره همان نگاره جانور افسانه ای بالدار یا گریفین است.نگاره ی جانوران بالدار کناره ی فرش کمی بزرگتر از نگاره ی همان جانورها در بخش میانی فرش اس که هم سو با این نگاره ها نیست،در میان این نگاره ها،گل و بوته هایی هم خودنمایی می کند.
تاریخ این فرش از روی شکل اسب سواران آشکار می شود.گونه ی نشان دادن اسب های جنگی که به جای زین، فرش بر پشت آنها گسترده اند و پارچه روی سینه ی اسب از ویژگی های آشوری ها است.امٌا ریزه کاری های گوناگون و چگونگی گره زدن دم اسب ،آشوری نبوده بلکه وابسته به دوران پارسیان است.گره دم اسب های روی فرش را در نگاره های برجسته ی پارسه نیز می بینیم.
رودنکو این فرش را به یکی از سه بخش کشور هخامنشی –ماد،پارت یا پارس-وابسته می داند.نگاره ی مردان سوار بر اسب و پیادگان پشت سر آنها که افسار اسبها را از پشت گرفته اند،کناره برگتر فرش پازیریک را پر می کند.
این گونه سوار و پیاده شدن از اسب،«سوار کوبی»نامیده می شود که هنوز هم در جشن ها ونمایش های اسب دوانی در ایران انجام می شود. از این رو می توان فهمید که آئین سوارکوبی و شیرین کاری های اسب سواران از دوران باستان ودست کم از زمان هخامنشیان در کشور ایران بوده است.
هر چند اسب های پارس شناخته شده وداریوش بزرگ در سنگ نوشتههای خود پیاپی از اسب های پارس نام می برد امٌا چون نگاره ی گوزن بستگی به پارس ندارد واز سویی مردانی که سوار بر اسب ها هستند یا افسار آنها را در دست دارند لباس مردم ماد و اپاختر (شمال) ایران را در بر دارند،این که فرش بافته ی پارس باشد کمرنگ می شود و چون سواران پارتی شناخته شده تر از سواران مادی بوده اند و جامه ی مادها با سایر بخش های اپاختر ایران همانندی زیادی دارد،می توان گفت که فرش پازیریک در سرزمین پارت بافته شده است. از سویی اینکه گوزن ها در دشت های اپاختری سرزمین پارت بوده و پارت هم نزدیکترین بخش ایران زمان هخامنشی به پازیریک است،ایده ی بافته شدن آن در خراسان کهن را پر رنگ تر می کند.
فرش پازیریک تنها فرشی است که آسیبی ندیده،پاره فرش هایی نیز چه در ایران و چه در برون از آن یافت شده که شناخته شده ترین آنها در کاوش های شهر قومس در نزدیکی دامغان و همچنین شهر سوخته سیستان به دست آمده است.
فرش پازیریک اکنون در گنجینه(موزه)ی بزرگ آرمیتاژ در شهر سن پترزبورگ روسیه نگهداری می شود.چند سال پیش در ایران از روی نگاره ی فرش پازیریک فرشی بافتند که اینک در گنجینه ی فرش نگهداری می شود.