مقدمه قیمت ژوئن قیمت ژانویه کلمه شاخص در پهنه وسیعی از مفاهیم به کار برده می شود.
شاخصها برای اندازه گیری تاثیر سیستمهای آموزشی، شاخص عوامل ناراحت کننده بشری به کار می روند وترکیب اثر حرارتی و رطوبت, شاخص های کارآیی (بخش6) شاخص های قیمتی و دسته های دیگر را اندازه می گیرد.
در این بخش ما باید سه نوع از شاخص های اصلی که مورد توجه مدیران می باشد را حساب کنیم.
اینها شاخص های قیمتی,کیفیتی (تولید یا فروش ) وشاخص های تولیدی می باشند.
شاخص های عددی اندازه هایی هستند که, قیمت, کمیت یا سطح توحید در مقاطعی از نکات فیکس شده و مناسب در زمانی که دوره اصلی نامیده می شوند را بیان می کند.
تمام شاخص های عددی به صورت درصدی می باشند که از 100% سطح دوره اصلی به دست می آیند.
برای مثال, فرض کنید قیمت هر گالن بنزین برای ماه های ژانویه, ژوئن و نوامبر به ترتیب 200/1،26/1 و28/1 دلار میباشد, سپس ژانویه را به عنوان دوره اصلی در نظر بگیرید در صورتیکه ژانویه را به عنوان زمان اصلی در نظر بگیریم نسبت شاخص قیمت ژوئن 105 می شود.
محاسبات مشابه نشان می دهد که شاخص نوامبر نسبت به ژانویه به عنوان 100, برابر با 7/106 می باشد.
توجه داشته باشید که تغییر قیمت شاخص ها در ارتباط با100 بیان می شوند که همان دوره اصلی (ژانویه) شاخص است.
شاخص عددی برای یک محصول منفرد مثل قیمت بنزین, شاخص ساده نامیده می شود و شاخصی که بیشتر از یک محصول را در بر می گیرد و شاخص مرکب نامیده می شود.
مدیران از شاخص های مرکب برای حساب کردن خلاصه اندازه های قیمت ها و قیمت های فروش,کمیت های تولیدی و فروش و مبحث تولید در شرکت هایشان استفاده می کنند.
شاخص های عددی حرفه بزرگی در دولت هستند.
برای مثال,امروزه، آمارهای (Bls) Bureau labor حدود هشت میلیون دلار در هر سال هزینه می کنند تا اطلاعاتی را جمع آوری کنند و اندازه ترکیبی خوب شناخته شدهای را فراهم سازند که قیمت ها را اندازه گیری کنند وهم چنین شاخص قیمتی مصرف کننده را هم به دست آورند.
برآورده شده است که یک درصد از افزایش در CPI بر روی حدود یک میلیون دلار اثر منفرد توسط قانون یا موافقت نامه هایی قراردادی که برای میزان کردن با شاخص بسته می شود.
اثر خواهد گذاشت بسیاری از موافقت های قراردادی آنهایی هستند که به مذاکرات مدیریتی و نیروی کار می رسند.
مدیران از یک سوی دیگر از شاخص های BLS و شاخص های قیمت تولید کننده (PPI) هم استفاده می کنند.
که تنظیمات قیمتی قرارداد را در قراردادهای طولانی مدت برای خریداری مواد به دست بیاورند.
در این بخش ما باید ابتدا تصمیم بگیریم که چطور شاخص های کمیت، قیمت و تولیدی را ترکیب کنیم و برای تجارت از آن استفاده نمائیم.
سپس در پهنه کم وسعتی استفاده از شاخص های منتشر شده توسط نمایندگی های دولتی را بیان کنیم.
1702 شاخص های قیمتی سبک (کم حجم) دو راه عمومی استفاده کردن از فرمولها برای حساب کردن شاخص های قیمت، فرمول تجمعی و میانگین نسبی فرمول می باشند.
هریک از این فرمولهای ممکن است توسط یک نوع از مجموعه های سبک یا تورم احاطه شود.
در این بخش ما انواع فرمولهای شاخص قیمت سبک را مورد بررسی قرار می دهیم.
جمع قیمت های فوریه جمع قیمت های ژانویه شاخص قیمتی تجمعی سبک.کمپانی دیسکو سه نوع از گیرنده های استریوی خود با عنوان ولانتری، مگنم و سنکو را به فروش می رساند.
جدول 1701 قیمت هر گیرنده را در ژانویه، فوریه و مارس را نشان می دهد مدیر دیسکو فقط یک اندازه ترکیبی را می خواهد که قیمت ها را در فوریه با قمیت ها در ژانویه مقایسه کند.
یک اندازه گیری ترکیبی برای به دست آوردن حاصل تقسیم، جمع قیمت های فوریه توسط جمع قیمت های ژانویه این فرمول را به ما می دهد شاخص قیمتی تجمعی فوریه شاخص قیمتی تجمعی ژانویه حاصل جمع گروهی قیمت ها، قیمت گروهی یا تجمعی نامیده می شود.
عدد 082/1 نشان می دهد که قیمت گروهی فوریه 082/1 بود یا 2/108 درصد از قیمت جمعی ژانویه بود.
بیان شاخص بصورت درصد مرسوم می باشد.
اما باید علامت درصد حذف شود.
اینچنین، شاخص قیمت باید حساب شود و به عنوان 2/108 توضیح داده شود.
شاخص عدد مقایسه ای فوریه با ژانویه به عنوان دوره اصلی به حساب می آید.
شاخص قیمتی برای دوره اصلی 100 می باشد که برابر است با : شاخص فوریه دیسکو از 2/108 به این معنی که قیمت های فوریه 2/8 = 100-2/108 درصد بزرگتر از قیمت های ژانویه هستند توزیع داده می شود.
البته 2/8 درصد یک ترکیب عددی حساب شده از قیمت های گیرنده های متفاوت می باشد، بنابراین به این معنا نیز که هر گیرنده ای لزوماً 2/8 درصد افزایش قیمت داشته است.
مزیت یک اندازه ترکیبی آن است که یک اندازه خالصه ای می باشد که مدیران می توانند از آن برای نشان دادن چندین قیمت از آن استفاده کنند.
در نمونه های شاخص از زیر نویسهایی استفاده می شود که دوره های زمانی را مشخص می کنند.
بنابراین در جدول 1/17، 0 در به معنی صفر یا دوره اصلی می باشد.
1و 2 در و به معنی اولین و دومین دوره ها بعد از دوره اصلی می باشد.
هم به معنی قیمت در دوره n ام بعد از دوره اصلی می باشد.
یک دوره رایج، دوره در چند مرتبه (n ام) نامیده می شود.
با این نمونه ها، شاخص عددی محاسبه شده ممکنه بصورت روبرو نوشته شود: در اینجا به معنی مجموع قیمت های در ژانویه می باشد و بنا بر می باشد.
عموما، شاخص قیمتی متراکم سبک برای دوره n با دوره o بدین صورت می باشد: قیمت های دوره n دوره به دوره فرق می کنند، اما در فرمول همان دوره اصلی قیمت های یعنی : در محاسبات همه شاخص های دوره n استفاده می شود.
به عبارت دیگر همه شاخص های دوره n با دوره o به عنوان 100 حساب می شوند.
تمرین (a) شاخص قیمت متراکم سبک دیسکو را برای ماه مارس با ژانویه به عنوان 100 حساب کنید (b) شاخص مارس را تفسیر کنید.
جواب (a) 8/110 (b) قیمت های مارس دیسکو 8/10 درصد بیشتر از قیمت های ژانویه هستند.
میانگین های سنجشی شاخص های عددی مبنا در جدول 1/17 قیمت های ژانویه و فوریه از یک گیرنده ولانتیر 150 $ و 153 $ هستند.
بیان به عنوان یک درصد از : ، با حذف علامت درصد، بدین صورت حساب میشود : جدول 2/17 مبناهای قیمت فوریه را برای سه گیرنده نشان می دهد.
میانگین سه مبنا بدین صورت می باشد: میانگین قیمت مبنا ها وابستگی های قیمت برای ژانویه در مقایسه با ژانویه همه برابر با 100 می باشند، بنابراین میانگین ژانویه از وابستگی ها ارزش 100 دوره اصلی می باشد.
شاخص 106 برای فوریه بدین معنی تفسیر می شود که قیمت های فوریه 6 درصد بالاتر از قیمت های ژانویه هستند.
عموماً یک مبنای قیمت برای دوره n : می باشد.
میانگین کاهشی مبناهای شاخص قیمت ها برای دوره n با دوره o به عنوان 100 برابر است با : تعداد مبنا ها تمرین: از جدول 1/17 شاخص قیمت ماه مارس دیسکو را با ژانویه به عنوان 100 توسط میانگین فرمول وابسته حساب کنید جواب:108 بیاد بیاورید که شاخص قیمتی تراکمی برای دیسکو در ماه فوریه 2/108 بود.
میانگین سبک شاخص نسبی یک عدد متفاوت 106 می باشد.
و این به علت روش تراکمی به کاربرده شده می باشد که اندازه های برابر تغییر از اهمیت برابر برخوردارند و روش نسبی که به کار برده می شود تغییرات درصدی برابری از اهمیت های برابر هستند.
روش مناسب برای استفاده کردن، بستگی به دو تعهدی دارد که یکی بهتر از آن یکی می باشد.
هیچ کدام از تعهدات معقول نمی باشد، چون اهمیت یک تغییر قیمت برای یک مدیر معمولاً بستگی به تعداد فروش دارد.
شاخص های قیمتی تورم بدین صورت حساب می شود.
1703 شاخص های قیمتی وزین: یک شاخص قیمتی تورم می تواند توسط فرمول تراکمی تورم یا میانگین تورم ارتباطات فرمولی حساب شود.
شاخص قیمتی متراکم تورم: فرض کنید مدیر دیسکو با شاخص های قیمت سبک رضایتش حاصل نشده است زیرا فروش های ولانتی بالاتر از فروشهای مگنوم یا سانکو می باشند.
مدیر می خواهد یک شاخص قیمتی داشته باشد که اهمیت تغییرات قیمتی را با عنوان اندازه گیری توسط کمیت های فروش در نظر بگیرد.
جدول 3/17 شامل کمیت فروش : برای دوره اصلی ژانویه می باشد.
ارزش دلاری فروشهای گیرنده برای ژانویه توسط ضرب کردن هر قیمت ژانویه با تعداد از مراحل فروش به دست می آید.
سپس حاصل جمع نتایج برابر با : می باشد.
حالا فرض کنید ما حساب می کنیم که مقادیر : در فوریه چه مقدار ارزش خواهند داشت.
این : میباشد.
زیرا مقادیر در جای خود نگه داشته شده اند.
تغییر از : به : تنها در طی تغییرات قیمت می باشد.
مرتبه این دو جمع در 100 ضرب میشود که به این کار شاخص قیمتی متراکم تورم می گویند.
در این راستا، وقتی که تورم های فیکس شده براساس تورم های دوره اصلی می باشند، شاخص، شاخص Laspeyres نامیده می شود.
در جدول 4/17-430/11 و 875/10 می باشد.
تقسیم بر و سپس ضرب آن در 100، دوره یک و شاخص قیمتی 1/105 را به ما می دهد.
معمولاً شاخص قیمتی متراکم تورم Laspeyres برای دوره n با دوره o در 100 برابر است با نکات مهمی که در فرمول باید مورد توجه قرار بگیرد.
این است که تفاوت قیمت ها ( به ) وجود دارند، اما تورم های همان هستند.
به طور تدریجی، تنها تغییرات قیمتی بر روی شاخص تاثیر می گذارند، بنابراین آن یک شاخص قیمتی است.
تمرین، جدول 3/17 را ببینید (a) فرمولی برای شاخص قیمت متراکم تورم مارس با ژانویه به عنوان 100 بنویسید (b) شاخص را در (a) حساب کنید جواب (a) (b) 9/ 106 دو فرمول وجود که می تواند در حساب کردن شاخص های قیمت متراکم تورم استفاده شود، وزن فیکس (ثابت) شده و وزن دوره رایج.
هر دو فرمول نیاز دارند همان سری از تورم ها را برای دوره n و برای دوره اصلی وقتی که یک شاخص دوره n را حساب می کنند مورد استفاده قرار بدهند.
وزنهای ثابت بدین معنی هستند که همان وزن ها دوره به دوره مورد استفاده قرار گرفته اند.
شاخص قیمت دیسکو یک شاخص تورم ثابت می باشند.
اگر دیسکو به استفاده از فروش های مقادیر تورم 30، 15 و 5، ادامه بدهد، شاخص های قیمتش، اگر موضوعات تغییر کنند.
بی معنیتر می شوند.
وقتی این موضوع مورد نیاز باشد، دیسکو یک دوره اصلی جدید انتخاب می کند، موضوع تورمی را به روز انجام می دهد و به استفاده از تورم های ثابت تا وقتی که امکان داشته باشد ادامه میدهد.
اگر دیسکو از موضوعات فروش های دوره اصلی استفاده کند، شاخص های قیمتش همانطور که گفتیم شاخص های Laspayres نامیده می شوند.
به هر صورت بعضی از شاخص های تورم ثابت مربوط به دوره دیگری نسبت به دوره اصلی می شوند.
برای مثال در سال 1981 شاخصهای قیمتی مصرف کننده تورم های نشان داده شده را در سال های 1973-1972 ثابت کرده بود، اما با اصل 100 در سال 1967.
یک شاخصی که از تورم های دوره رایج استفاده میکند، شاخص Paasche نامیده می شود.
شاخص قیمتی متراکم تورم paasche از اندازه های دوره رایج به عنوان تورم ها استفاده می کند.
قیمت های دوره اصلی با ضرب می شوند و حاصل ضرب با جمع می شوند.
بعداً قیمت های دوره رایج با ارزش های ضرب می شوند و حاصل ها جمع می شوند که را می دهند.
تقسیم بر و سپس ضرب آنها در 100 به ما شاخص قیمتی متراکم تورم برای دوره n با دوره o به عنوان دوره اصلی می دهد: در فرمول توجه کنید که همان اندازه های برای قیمت های رایج و برای قیمت های دوره اصلی استفاده می شود.
به عنوان یک مثال، فرض کنید به معنای قیمت های 1975 و مقادیر 1975 و شبیه به و می باشند.
سپس شاخص قیمت متراکم تورم Paasche برای 1982 با در نظر گرفتن 1975 به عنوان زمان اصلی فرمول خواهد بود تمرین: فرمولی برای شاخص قیمتی متراکم تورم Paasche در مورد سال 1980 با در نظر گرفتن 1975 به عنوان دوره اصلی بنویسید جواب مقدار شاخص Paasche دوره رایج، تاثیر تغییرات قیمت از دوره اصلی به آن دوره رایج راه اندازه میگیرد.
مزیت مهم فرمول Paasche این است که برای تورم های به روز شده استفاده می شود.
به هر صورت هر دو قیمت و کمیت می توانند از یک دوره رایج به دوره بعدی تغییر کند.
بطور تدریجی، ممکن نیست که بگوییم تغییرات دوره به دوره در تعداد های شاخص Paasche در طی تغییر قیمت به تنهائی تغییر می کند.
این یک عدم مزیت می باشد که در شاخص تورم ثابت نشان داده نشده است.
مورد دیگری که باعث مزیت نداشتن این روش می باشد این اصل که بسیار گران در می آید و وقت زیادی صرف آن می شود تا به دوره رایج که نیاز داریم در هر زمان برسیم و حساب کردن شاخص paasche را مشکل می کند.
میانگین تورم شاخص قیمتی نسبی: در بخش 17002 ما یک میانگین نسبی سبک را با پیدا کردن نسبت های ارزشی دوره رایج و اضافه کردن آنها و سپس تقسیم حاصل جمع توسط تعداد از نسبتها حساب کردیم.
همان طوری که در این حالت پیشنهاد می شود، در یک میانگین تورم حسابرسی نسبی هر نسبت در تورمش ضرب می شود، حاصل ضرب های جمع می شوند و سپس جمع حاصل ها تقسیم بر جمع تورم های می گردد، W علامت تورم ها می باشد، فرمول عمومی برای یک میانگین تورم شاخص های قیمت نسبی برای دوره n با دوره o به عنوان دوره اصلی به صورت روبرو حساب می شود: .
ما باید فقط تورم های ثابت را در میانگین شاخص نسبت های حساب شده در نظر بگیریم این تورمها W ارزشهای دلاری یا خصوصیات ارزش دلار نهایی می باشند.
برگردیم به شرکت دیسکو و شاخص دوره 1 را توسط فرمول نوشتاری حساب کنیم، تورم ها، ارزش های دلار دوره اصلی می باشند.
جدول 1705 حساب کردن را نشان می دهد.
اطلاعات داده شده در ستون ها براساس و و می باشند.
ستون بعدی شامل نسبت های قیمتی حساب شده می باشد.
ستون تورم W، شامل ارزش های دلاری دوره اصلی حساب شده می باشد .
نتایج ضرب کردن هر قیمت نسبی توسط ارزش دلاریش در ستون آخر نشان داده شده است.
سپس به فرمول نشان داده شده در پایین جدول توجه کنید ما می فهمیم که شاخص عددی 1/105 می باشد.
این نتیجه دقیقاً همان شاخص حساب شده از همان سوابقی می باشد که توسط روش متراکم تورم در جدول 1704 نشان داده شد دو فرمول همیشه همان نتیجه را می دهند البته زمانی که با همان اطلاعات ، ، انجام گرفته باشند.
فرمول متراکم تورم برای ارزیابی و فهم آسان تر از میانگین تورم فرمول نسبی می باشد.
فرمول میانگین تورم به تدریج به حساب نمی آید، زیرا اغلب تورم های قابل دسترس، ارزش های دلاری یا خصوصیات ارزشی دلار می باشند.
میانگین تورم نسبی روشی است که باید در زمان تورم ها و ارزش های دلاری استفاده شود.
مثال پایین استفاده از تورم هایی که خصوصیات ارزش دلار می باشند را بیان می کند.
آن همچنین بیان می کند که چگونه یک نمونه می تواند برای آماده کردن شاخص زمانی با ارزش کم را مورد استفاده قرار بگیرد.
مثال: سوونیک مولر صاحب چندین فروشگاه هستند، یکی از آنها شرکت کیفیتی می باشد، یک فروشگاه انگلیسی جدید که گوشت، گوشت مرغ و بوقلمون و ماهی می فروشند.
میلرها در فروشگاههایشان کار نمی کنند.
آنها مدیران فروشگاه را استخدام کرده اند.
سویک تمرکزی در مورد کیفیت قیمت ها و پرداختی ها برای گوشت ها، گوشت بوقلمون و ماهی دارد.
چک کردن قیمت ها به عهده سو می باشد.
و یک بار در هفته با فروشگاه تماس حاصل می کند که کشف کند که چه قیمت هایی برای راسته تشکیل دهنده همبرگر، گوشت جوجه ها و هات داگ پرداخت می شود.
او از قیمت های همبرگر, جوجه و هاد داک برای نشان دادن قیمت همه گوشت ها, همه گوشتهای ماکیان و همه ماهی ها استفاده می کند.
بنابراین او از یک نمونه ای از قیمت ها برای نشان دادن همه قیمت ها استفاده می کند.
برای تکمیل اطلاعات جمع آوری شده در سال 1987، سو (Sue) می داند که در آن سال ارزش دلار به دست آمده از میانگین خریدها برای گوشت ها 50 درصد، برای گوشت ماکیان 30% و برای ماهی 20% نشان داده شده است.
سو در صدها را به صورت 5/0، 3/0 و 2/0 تغییر می دهد و از آنها به عنوان تورم ها استفاده می کند.
توجه داشته باشید که تورم ها خصوصیات ارزش دلاری حاصله از خرید ها می باشند.
تمام آنچه که سو sue استفاده خواهد کرد برای حساب کردن شاخص قیمت همه در سال 1978 و قیمت های هفتگی رایج برای همبرگر، جوجه و هاد داک و 5/0، 3/0 و 2/0 تورم ها می باشد.
یک حساب رسی انجام شده برای اولین هفته در ژانویه 1981 در جدول 1706 نشان داده شده است.
فرمولی که در این رابطه به کار می رود عبارتست از: بنابراین سو آن قیمت های خرید کیفیتی را در اولین هفته ژانویه سال 1981 در برمی گیرد که حدود 2/11 درصد بیشتر از قیمت های 1978 می باشند.
تمرین: یک شرکت محصولات A، B و C را از دوره o به دوره 1 به فروش می رساند، قیمت های A و B و C از 80 دلار، 25 دلار به 88 دلار، 27 دلار و 53 دلار افزایش می یابد, در دوره o محصولات A و B و C به 25، 45 و 30 درصدی اندازه فروشهای دلاری نهایی کمک کردند (a) کدام فرمول باید برای حساب کردن شاخص قیمتی دوره 1 با دوره o به عنوان دوره اصلی استفاده شود؟
چرا؟
(b) شاخص را در (a) حساب کنید.
جواب: (a) میانگین تورم قیمت نسبی استفاده میشود، زیرا تورم ها اختصاص یافته از ارزش دلار نهایی فروشها می باشند (b) 9/107 1704 شاخص قیمتی کاربردی: ترکیب شاخص های قیمتی جهت برآورده کردن نیازهای مدیران که نیاز به اندازه های خلاسه شده گفته شده در مورد ارزش ها و قیمت های فروش می باشد همانند یک لیست توسعه پیدا کرده قیمت های منفرد، کمک می کند.
آنها برای اهداف بیان شده در پایین هم به کاربرده می شوند.
پله های ترقی قیمت ها: عامل ترقی دستمزد در یک قرار داد کاری یک موافقت مذاکره شده ای می باشد که درجات دستمزد را به شاخص قیمتی اتصال می دهد.
برای مثال این عامل ممکنه یک درصد افزایش درجه دستمزد را نشان بدهد البته در برابر یک درصد افزایش شاخص قیمت این اتفاق می افتد.
شاخص معمولاً در عامل ترقی دستمزد، CPI است که مشخص می شود و این مسئله توسط آمارهای Bureaa of Labor منتشر گردیده است.
CPI برای این هدف به کاربرده می شود زیرا اون تغییرات ارزش یک سبد فروشگاه از اجناس و خدمات خریداری شده توسط مشتریان شهری را اندازه می گیرد.
افزایش قیمت مواد ممکنه در طولانی مدت بر روی قرارداد ساختاری و تنظیم کردن آن برای تغییر ارزش های مواد به کاربرده شود.
افزایش دهندها در موافقت های جداگانه ای احاطه شده اند تا زمینه را برای افزایش خرجی در زمان بالا رفتن قیمت آماده کنند.
قدرت خرید یک دلاری: قدرت خرید یک دلاری امروزی بدین صورت تعریف می شود: قدرت خرید یک دلاری امروزی برای مثال در اکتبر سال 1978، CPI نسبت به سال1976 که 100 بود به 200 رسید بنابراین $ 50/0 یا قدرت خرید اکتبر 1978، دلار مصرف کننده، در اینجا عقیده بر این است که اگر قیمت ها دو برابر شوند پس دلار در اکتبر 1978 ارزش نیمی از دلار موجود در دوره اصلی (1967) را دارا می باشد.
دلار 1978 فقط نیمی از محصولات یا خدمات را خریداری کرد که می توانست با یک دوره اصلی دلار 1967 خریداری شود.
تمرین: در سال 1980 یک شاخص قیمتی نسبت به سال 1975 به 250 رسید.
قدرت خرید دلار در سال 1980 چه می باشد.
جوراب: 40/0 دلار کاستن تورم ارزش دلار: کم کردن تورم ارزش دلار بدین صورت تعریف می شود: (قدرت خرید یک دلار) × (ارزش دلار) = کاهش دلار برای مثال فرض کنید که فروش های یک فروشگاه مبلمان از 435000 دلار در 1978 به 510000 دلار در سال 1981 افزایش یافته است، زمانیکه شاخص قیمتی مبلمان برای سال های مورد نظر از 125 به 150 افزایش یافته است پس کاهش تورم فروش های 1978 کاهش تورم فروش های 1981 توجه داشته باشید که فروشهای دلاری واقعی یک صحتی را در افزایش دارد به هر صورت کاهش تورم فروش ها توسط 8000 دلار از به به دست می آید.
هدف از کاهش تورم ارزش های دلاری حرکت دان به تاثیر تغییرات قیمت است.
کاهش تورم دلار این مسئله را اندازه می گیرد که چطور ارزش های دلاری خواهند بود اگر قیمت ها به صورت ثابت باقی بمانند.
در نتیجه کاهش تورم ارزش های دلاری اغلب ارزش های دلاری ثابت نامیده می شود.
دلاری های ثابتن اندازه گیری بهتری از تغییر واقعی را نسبت به دلارهای واقعی نشان می دهند.
برای مثال در فروشگاه مبلمان فروشی کاهش تورم فروش ها نمی تواند تاثیری روی قیمت ها داشته باشد زیرا قیمت ثابت نگه داشته شده است.
بنابراین فروشگاه مبلمان کمتری می فروشد.
افزایش در فروش های دلاری واقعی می تواند به سمتی هدایت شود که باعث فروش مبلمان بیشتری شود.
کاهش تورم، دستمزدهای دلاری، دستمزدهای واقعی نامیده می شوند.
دستمزدهای دلاری حقیقی مقداری از دلارهای دریافت شده هستند.
دستمزدهای واقعی، مقدار دستمزدهای حقیقی از خرید زبان به زمان اندازه گیری می کند.
تمرین: فرض کنید که میانگین هفتگی دستمزدها از 245 دلار به 265 دلار افزایش پیدا کرده است و CPI از 4/188 به 1/207 افزایش یافته است، چه اتفاقی برای دستمزدهای واقعی می افتد جواب: دستمزدهای واقعی از 130 دلار به 128 دلار کاهش می یابند.
17.5 مسئله ها 1-جدول A فروش ها و اطلاعات قیمتی Glenville موتور را نشان می دهد.
با در نظر گرفتن 1980 به عنوان زمان اصلی، برای سال 1981 حساب کنید (a ) شاخص قیمتی متراکم سبک (b) میانگین سبک نسبت های شاخص قیمتی را 2-با استفاده از اطلاعات داده شده در جدول A، شاخص قیمتی متراکم تورم laspeyers را برای سال 1981 با در نظر گرفتن سال 1980 به عنوان دوره اصلی حساب کنید.
3-میانگین سبک نسبی شاخص قیمتی برای سال 1981 با در نظر گرفتن 1980 به عنوان سال اصلی با استفاده از اطلاعات داده شده در جدول A قابل حساب شدن می باشد a، تورم ها برای ماشین ها، کامیون ها و وانت ها چه هستند (b) نسبت ها برای ماشین ها، کامیون ها و وانت ها چه هستند C، شاخص را حساب کنید.
4-یک فروشگاه محصولات لبنیاتی، شیر، کره و پنیر می فروشد.
در سال 1980 فروشگاه یکصد هزار لیتر شیر را لیتری 55/0 دلار، بیست هزار پوند کره را پوندی 50/1 $ و ده هزار پوند پنیر را هر پوند 50/2 $ فروخت.
در سال جاری، قیمت های شیر، کره و پنیر را افزایش داد به 66/0 دلار، 68/1 دلار و 75/2 دلار.
با اندازه های کنونی 120 هزار لیتر شیر، 15 هزار پوند کره و 12 هزار پوند پنیر را به فروش رساند.
در سال جاری با در نظر گرفتن سال 1980 به عنوان دوره پایه، حساب کنید a( شاخص قیمتی متراکم سبک را (b) میانگین سبک نسبت های شاخص قیمتی را.
5-با توجه به اطلاعات داده شده در مسئله 4 شاخص قیمتی متراکم Laspeyers را برای سال جاری با در نظر گرفتن سال 1980 به عنوان دوره اصلی حساب کنید.
6- میانگین تورم نسبت های شاخص قیمتی را برای سال جاری با در نظر گرفتن سال 1980 به عنوان دوره اصلی با توجه به اطلاعات داده شده در مسئله 4 قابل حساب کردن می باشد a( چه نسبت هایی برای شیر، کره و پنیر وجود دارد (b) تورم های، شیر، کره و پنیر چه هستند 30 شاخص را حساب کنید.
7-با استفاده از اطلاعات جدول A شاخص قیمتی Paasche را برای سال 1981 و در نظر گرفتن 1980 به عنوان دوره اصلی حساب کنید.
8-با استفاده از اطلاعات مسئله 4 شاخص قیمتی Paasche را برای سال جاری با سال 1980 به عنوان دوره اصلی حساب کنید.
9-یک قسمتی در فروشگاه سیستم های استریو، دستگاه های تلویزیون و رادیو می فروشد.
در سال 1980، درصد توزیع فروش های دلاری این قسمت 25 درصد استریو ها، 55% تلویزیون ها و 20 درصد برای رادیوها بود.
قیمت یک استریو، یک تلویزیون و یک رادیو در سال 1980 به ترتیب، 400 $ ، 325 $ و 80 $ بوده است.
در سال جاری قیمت ها عبارتند از: استریو: $ 475، تلویزیون $ 375، رادیو $ 95.
تعیین یک شاخص قیمتی تورم برای سال جاری با درنظر گرفتن سال 1980 به عنوان دوره اصلی قابل اندازه گیری می باشد چه روند اندازه گیری قابل دسترسی می باشد؟
شاخص را حساب کنید.
10-فروشگاه غذاهای حاضری ساندویچ، نوشیدنی و دسر می فروشد.
اندازه های فروش دلاری در سال 1980 در مقیاس 1000 به ترتیب $ 590، $ 280 و $ 130 بوده است.
شاخص قیمتی با استفاده از همبرگر به عنوان ساندویچ، پاپ به عنوان نوشیدنی و تارت آلبالو به عنوان دسر قابل حساب کردن می باشد.
قیمت ها در سال 1980 عبارت بودند از: همبرگر $ 90/0، پاپ $ 30/0 و تارت $ 40/0 اخیراً قیمت ها به ترتیب بدین صورت می باشند $ 15/1، $ 40/0 و $ 50/0.
شاخص قیمتی تورم را برای دوره کنونی با در نظر گرفتن سال 1980 به عنوان دوره اصلی حساب کنید.
11-یک فروشگاه تعداد تمام محصولات فروخته شده را به این صورت حساب می کند اندازه بالا را تفسیر کنید.
12-مزیت ها و عدم مزیت های مقادیر شاخص Paasche چه می باشد.
13-مقدار فروش برای یک شرکت صنعتی از 23 بیلیون دلار به 27 بیلیون دلار افزایش یافت و این در حالی بود که شاخص قیمتی این شرکت صنعتی از 175 به 200 افزایش پیدا کرد.
درصد تغییر را حساب کنید.
(a) فروشهای دلاری واقعی (b) فروش های در قالب دلارهای ثابت 14-در ژانویه 1979 اندازه به میزان 7/204 بود (a) قدرت خرید را در ژانویه 1979 حساب کنید (b) در چه سطحی از قدرت خرید دلاری مصرف کننده 25% می شود.
15-فرض کنید دستمزدهای هفتگی 20% افزایش یافته است و از 240 به 270 تغییر کرده است.
چه اتفاقی برای دستمزدهای واقعی خواهد افتاد چرا؟
17.6 شاخصهای کمیتی تورم در یک شاخص کمیتی متراکم تورم برای دوره n، کمیت ها ممکن است از دوره صفر به دوره m متفاوت شوند اما همان حجم ها برای دو دوره استفاده می شود.
شاخص های کمیتی توسط فرمول تراکمی تورم یا میانگین تورم فرمول نسبتها حساب می شود.
در فرمول متراکم تورم، تورم ها براساس قیمتهای دوره ای می باشد.
در میانگین تورم فرمول نسبتها تورم ها نسبت به دوره اصلی و ارزشهای دلاری تعیین می شود.
شاخص کمیتی متراکم تورم در اندازه گیریهای شاخص قیمت تغییر از به در طی تغییر قیمتها وجود دارد زیرا کمیت تورم ها ثابت نگه داشته می شود.
یک تغییر از به در طی تغییر کمیتها روی می دهد زیرا ارزش تورم ثابت نگه داشته می شود.
شاخص کمیتی متراکم تورم برای دوره n با در نظر گرفتن دوره صفر بعنوان دوره اصلی با این فرمول حساب می شود.
مثال: شرکت ساخت تجهیزات آشپزخانه ای کابینت، یخچال، ظرفشویی، فر، و جاروبرقی می فروشد.
جدول 7/17 محاسبه شاخص کمیتی فروش را برای این فروشگاه نشان می دهد.
اطلاعات داد.
شده شامل قیمتهای و مقادیر و می باشد.
مقادیر و برای هر محصول حساب می شود.
سپس و محاسبه می شود.
تقسیم بر و سپس ضرب آنها در 100، اندازه شاخص کمیتی را برای دوره n با در نظر گرفتن دوره صفر بعنوان دوره اصلی به ما می دهد که برابر است با 1/94.
محاسبه 9/5=1/94-100 بدین صورت تفسیر می شود که کمیت فروش ها در سال 1981، 9/5% کمتر از فروش در سال 1978 می باشد.
یا ما می توانیم بگوییم که فروش در قالب ثابت نگه داشتن دلار 9/5% می باشد.
میانگین تورم شاخص کمیتی نسبی نمونه ، کمیت نسبی برای دوره n، با در نظر گرفتن دوره صفر بعنوان دوره اصلی نامیده میشود.
فرمولی که برای میانگین تورم شاخص کمیتی نسبی برای دوره n با در نظر گرفتن دوره صفر بعنوان دور اصلی استفاده می شود عبارت است از تورم (w) براساس ارزشهای دلاری دوره می باشند.
فرمول متراکم تورم و فرمول میانگین تورم نسبت ها دقیقاً همان شاخص کمیتی را که در مورد ، و داشتیم را به ما می دهد.
اگر ، و در دسترسی باشند فرمول تراکمی تورم باید استفاده شود همانند جدول (7-17) زیر آن فرمول ساده تر و آسانتر می باشد.
بهرحال اگر استفاده از تورم ها در مورد ارزشهای دلاری مورد استفاده قرار بگیرد باید از میانگین تورم نسبت ها استفاده شود.
مثال: یک انجمن اهداف صنعتی شاخص مواد ساختاری را علام می کند.
شاخص مقادیر مواد مصرفی را در ساخت و ساز توسط مقاطع کارانی که اعضای اتحادیه (انجمن) می باشند را اندازه گیری می کنند اتحادیه از شاخص بعنوان یک اندازه مستقیم از احداث واقعی استفاده می کند.
3 ماده اصلی که عبارتند از: فولاد، سیمان و الوار در حساب کردن شاخص استفاده می شوند در 1975 اتحادیه ارزش دلاری مواد را تعیین کرد و دریافت که برای فولاد – سیمان و الوار مقادیر 410/0، 070/0 و 520/0 بوده اند جدول 8/17 چگونگی حساب کردن شاخص ساختاری در سال 1981 توسط اتحادیه را نشان می دهد که برای این شاخص از تورم (w) و کمیت های و استفاده شده است.
در ابتدا آنها را برای هر یک از مواد حساب کردن سپس هر نسبت با تورم اش (w) ضرب شد.
حاصل که در آخرین ستون نشان داده شده است شاخص کمیتی می باشد.
نتیجه 8/80 می باشد ک بدین صورت تفسیر می شود، مقدار مواد استفاده شده در سال 1981، 2/19% کمتر از دوره اصلی (1975) می باشد.
تمرین: قبل از انتشارات شاخص در جدول 8/17 حساب رسی ها چک شدند و معلوم شد که اندازه سیمان در 198, 67 بوده در حالی که آن باید 76 باشد.
حالا شاخص استفاده 76 را برای سیمان حساب کنید.
جواب 5/81 مقدار اضافه شده به تورم در یک شاخص مقدار تولید متراکم تورم براساس قیمت های دوره تورم مورد استفاده قرار می گیرد.
این قیمتها باید بر روی مراحل مختلف تولید تاثیر بگذارند.
برای مثال اگر موارد A و B دارای قیمت تورم $ 40 و $ 20 باشند A باید نسبت به B دوبار بیشتر تولید شود در نتیجه قیمت های فروش مناسب نمی باشد.
فرض کنید شما یک خانه قدیمی می خرید آنرا باز سازی می کنید و با قیمتی بالاتر از آنچه که خریده اید می فروشید قیمت فروش شما شامل قیمت ارزش خودتان که مورد نظر بوده و ارزش موادی که استفاده کرده اید و ارزش کای که خودتان انجام داده اید می باشد اهمیت کار خودتان، تولید خودتان یا دسترنجتان تنها توسط کاری که انجام شده و به خانه اضافه شده است اندازه گیی می شود و اهمیت کار شما با قیمت فروش شما قابل اندازه گیری نیست در یک شرکت تولیدی صنعتی ارزش اضافه شده بدین صورت تعیین می شود: ارزش دلاری: ارزش مواد کار، انرژی صرف شده و دیگر قسمتهایی که به ارزش این صنعت افزوده است.
بهر صورت شاخص کمیتی ما هنوز بکار برده می شود و در این جا ارزش افزوده شده در دوره اصلی میباشد.
و دوره اصلی هستند و کمیت های تورم دوره کنونی با استفاده از دوره اصلی محاسبه می شود.