این مقاله برای اولین بار در اولین کنگره تولید علم، بهار 84ارائه شده است
1- مقدمه
تردیدی نیست که مطالعه و تحقیق در تاریخ و فرهنگ ملی ما از نخستین و مهمترین وظیفه های دانشگاهی در زمینه پژوهشهای علمی است. در حقیقت این نکته ضروری می نماید که هر ملتی خود را چنانچه بوده و چنانچه هست بشناسد و با عرضه کردن تحقیقات حقیقی و بی تعصب، دیگران را نیز به احوال خود آشنا کند. در ایران امروز، محقق همواره در انجام تحقیقات، خواه پیش از طرح و تصویب، خواه حین اجرا و خواه پس از آن با مصائب، مسائل و مشکلات نسبتاً گوناگون و فراگیری مواجه است. روابط نا سالم و نابرابر بین مجری تحقیق و گروه همکاران به ویژه تیم دانشجو یا تازه فارغ التحصیل، روابط معنا دار واگذاری پروژه های تحقیقاتی به افرادی که از سالها پیش برای خود نام و کام گسترده ای گشودند، عدم اطلاع رسانی و همکاری سازمانها و دستگاهها در ارائه اطلاعات، عدم انتشار یافته های تحقیقاتی پیشین، دورنگی و دوچهرگی در عرصه تحقیقات، وجود تحقیقات گاه فانتزی و غیر کاربردی و لذا بایگانی شدن بسیاری از یافته های تحقیقاتی از این دست و هراس از طرح مسائل حاد و بحران زای فرهنگی در جامعه و دهها عنوان مسائل خرد و کلان از جمله مسائلی است که نویسنده را برآن داشته، با ارائه راهکارهای فرهنگی گامی هر چند کوچک در بهبود وضعیت بخش علم و پژوهش در کشور بردارد.
امید است مسئولین و دست اندرکاران توسعه و پژوهش در کشور با اجرایی نمودن هر یک از این راهکارها، نه تنها تحولی در تعداد پژوهشگران ایران در مقایسه با چند دهه قبل ایجادکنند بلکه با ایجاد شرایط لازم اندیشههای خلاق پرورش دهند، تا توسعه پژوهشگری در ایران، مطابق استانداردهای جهانی گردد.
2- اهداف مقاله
در این مقاله اهداف زیر مورد بررسی قرار می گیرد:
الف) هدف کلی
بررسی حاضر ناظر بر شناسایی و تحلیل مجموعه موانع فرهنگی موجود در فرار راه توسعه علم و پژوهش کشور جهت دستیابی به راهکارهای کلان در راستای اصلاح و بهبود ساختارهای فرهنگی توسعه علم در جامعه ایران امروز می باشد. به صورتی که، فرهنگ عمومی کشور تحت تاثیر منش و خصوصیات فرهنگی علم و اجتماعات علمی و پژوهشی قرار گیرد.
ب) اهداف جزئی
شناخت موانع و مسائل فرهنگی توسعه علم و پژوهش در جامعه علمی ایران امروز که به نوبه خود متاثر از ساختار های فرهنگی عمومی کشور است.
ارائه راهکارهای پیشنهادی برای رفع موانع فرهنگی موجود در توسعه علم و پژوهش در کشور از نقطه نظر نهادی و ساختاری
ارائه راهکارهای پیشنهادی برای رفع مشکلات فرهنگی پژوهشگران کشور
3- مفاهیم بنیادی در بررسی توسعه پژوهشگری
در بررسی حاضر مفاهیم زیر مکررا" مورد استفاده قرار گرفته است، لذا لازم است شرح مختصری در مورد هر یک از آنها داده شود:
الف) تحقیق: پژوهشگران و مولفان در کتب و منابع مربوط به روشهای تحقیق، تعاریف مختلفی نموده اند. یک تعریف ساده و در عین حال عملی از تحقیق عبارت است از:" مقابله فکر و اندیشه با واقعیت."(1) از این تعریف، چنین استنباط می شود که تحقیق دو بخش نظری و عملی دارد. بخش نظری در برگیرنده جنبه های فکری تحقیق است و بخش عملی آن جنبه های مربوط به کسب واقعیتها و داده ها را شامل می شود. در پایان، وظیفه محقق مقابله و مقایسه بین این دو بخش است. یعنی محقق اندیشه هایش را در مورد موضوع در دست تحقیق، با اطلاعات جمع آوری شده در کنار هم می گذارد و از طریق مقایسه این دو بخش، به این نتیجه می رسد که آنچه پژوهشگر درباره یک موضوع خاص می اندیشیده با آنچه واقعیتها بیان می کنند تا چه حد به هم نزدیک میباشند.
ب)توسعه: عبارت است از یک رشته کم و بیش خطی از تغییرات، که طی آن از روشهای ابتدایی به روشهای پیچیده تر تولید می رسیم و از سختیهای روزمره زندگی، به یک زندگی راحت تر، به یاری پیشرفتهای فن آورانه نائل می آییم. پطروس غالی در مصاحبه ای با لومند در پاریس در 4 اکتبر 1994 می گوید: "توسعه را نمی توان تنها به رشد اقتصادی محدود کرد، بلکه شامل بعدی سیاسی، انسانی و زیست محیطی و همچنین فرهنگی است."(2)
ج) شایسته سالاری: انتخاب مدیریتهای علمی و پژوهشی کشور و ارزیابی عملکرد آنان را مبتنی بر شایستگی و تخصص را گویند.
د) پول محوری: با وابستگی منابع اقتصادی جامعه ایران به بخش دولتی و کارفرمایان و کارگزاران آن، گرایش پول خواهی و درآمدزایی و به نوعی سودخواهی های مفرط بر انجام تحقیقات علمی فارغ از هر گونه ارزشگذاریهای غیر علمی سایه افکنده و روحیه پول محوری را تقویت کرده است.
4- طرح و بیان مسائل و راهکارهای فرهنگی
یکی از ابزارهای توسعه پی ریزی ساختارها و نهادهای علمی و پژوهشی است، به طوریکه بدون تحقیق، تلاش برای دستیابی به شاخصهای توسعهای امروز دنیا سرابی بیش نیست. در جامعه امروز ایران، درصد ناچیزی از درآمد ناخالص داخلی صرف امور پژوهش و تحقیق میگردد، متاسفانه بهره وری از همین مقدار کم نیز به دلیل وجود موانعی چون مسائل مالی، تجهیراتی، مدیریتی و فرهنگی، از وضعیت مطلوب و قابل قبولی برخوردار نیست. علم و پژوهش در جامعه ایران علاوه بر اصول، روش و ابزارهای پژوهشی، دارای الزاماتی است که بدون آن امکان انجام تحقیق عینی و شناخت دقیق پدیدهها و مسائل وجود نخواهد داشت. یکی از این الزامات، زمینهسازی ساختار فرهنگی هر جامعه از جمله جامعه ایران میباشد، به نحوی که با اشاعه فرهنگ علمی و پژوهشی در کشور، برنامه ریزان و مدیران و پژوهشگران کشور بتوانند این مهم را تسهیل و بهبود بخشند.
تحقیق حاضر نمایانگر راهکارهای پیشنهادی جهت رفع موانع فرهنگی است که فراروی محققان و پژوهشگران جامعه ایران قرار دارد. اینک به بررسی پارهای از این راهکارها میپردازیم.
4-1-بسط روحیه نقد جویی و نقد پذیری و زمینه سازی تحقیقات ریشهای و بنیادین
در فرهنگ جامعه علمی امروز ایران، انتقاد نکردن از یکدیگر و عدم پذیرش انتقاد دیده میشود. نتیجه وجود این ویژگی فرهنگی، شکل نگرفتن گروه انتقاد کننده و خالی بودن تحقیقات انتقادی، ریشهای و بنیادین است. "توسعه علمی به این معنی است که ساختار علمی جامعه وارد مرحله محاسبات عقلانی و یافتن روابط ضروری بین اشیا شده تا بتواند از بهار طبیعت و پدیدههای مورد نظر به نفع بشر استفاده ببرد.... ما هیچگاه شاهد چینن ساختار خود جوش در جامعه ایران نبودهایم."(3)
عینیت در علم به معنای عام عبارت است از"اجتناب از داوریها در پژوهشهای علمی و از جمله ارکان آن، حذف سلایق شخصی و دخالت ندادن عواملی چون نژاد، مذهب، ملیت، اخلاقیات و موضع سیاسی در پژوهش است."(4) گاهی ماهیت موضوع تحقیق به صورتی است که از لحاظ فرهنگی طرح آن ایجاد مشکل میکند. مثلاً در جامعه سنتی، طرح مسائلی چون روابط زناشویی، میزان درآمد، اعتقادات دینی و .... در قالب رابطهای علمی و پژوهشی دشوار و حتی در مواردی غیر ممکن است. به طور کلی در تحقیقاتی که مواد اولیه تحقیق اطلاعات شخصی افراد جامعه میباشد، محدودیتهای فرهنگی زیادی فرا راه محقق قرار میگیرد. در این راستا راهکارهای زیر میتوانند موثر واقع شوند.
اصلاح آموزههای تربیتی و آموزشی در آموزش عمومی و عالی در جهت نقدپذیری، انتقاد گری و تحمل آرای یکدیگر از طریق باز آفرینی محتوا و روشهای تدریس
ایجاد و تضمین فضای با ثبات و امن سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای پژوهشگران در نقد و پرسشگری پیرامون مسائل حساس سیاسی، اجتماعی، دینی و ارزشی در جامعه.
4-2-دوری جستن از تعصبات شخصی، تعصبات علمی، تعصبات غرب گرایی و غرب ستیزی
تعصب شخصی ناشی از خانواده گرای و حلقههای خویشاوندی است که گاه در روند تحقیقاتی کشور، افراد محقق را به گناه خویشاوند نبودن از صحنه حذف مینمایند. تعصب ملی نیز همان است که عدهای از محققان چنان به تمجید فرهنگ و تمدن ایرانی می پردازند که در تبیین مسائل و مشکلات موجود و واقعیات تاریخی هرآزاد اندیشی را مبهوت میکنند. در رویا رویی با غرب نیز چنین تعصباتی به چشم میخورد خواه در غرب گرایی، خواه در غرب ستیزی. بطور کلی عدهای تمام غرب را منحط میشمارند و برخی دیگر غرب را تمام و کمال مورد تایید قرار میدهند. البته در زمینه تحقیقاتی همواره باید میانه روی را پیشه خود سازیم و به مصداق گفته ملک شعرای بهار عمل نماییم یعنی باید"علم غرب را به معده شرق آورد تا آن را هضم کند و با تن خود انضمام دهد."(5) از مسائلی همچون تاکید مبالغه آمیز بر مفاخر، مفاهیمی همچون "ایران دارای فرهنگ غنی و بسیار عمیق است" و یا "هنر نزد ایرانیان است و بس" دوری نماییم. همچنین راهکارهای زیر میتواند کشور را در توسعه پژوهشگری یاری دهد:
اعمال روشهای تربیتی و آموزشی و کار گروهی در آموزش عمومی و عالی
گسستن حلقههای تنگ خاص گرایی از حیث روابط نسبی، قومی، زبانی و مذهبی در پژوهشهای ملی و کمک به توسعه انجمنهای علمی – فرهنگی در رشتههای مختلف علمی و بخشهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جهت تقویت رقابت در کسب توفیقات اجتماعی و اقتصادی
مزایده فرصتهای اقتصادی و اجتماعی بر پایه مزیتهای پژوهشی افراد در یک رقابت سالم و پویا
4-3-تمایز نقش و جایگاه ساختارهای علمی و فنی در جامعه(تمایز علم و عالم، دانش و دانشوری)
در جامعه ایران امروز، نقش محقق از ارزش لازم و کافی برخوردار نیست و لذا هر فردی از نهادهای دینی، سیاسی و اخلاقی و فارغ از هر گونه تخصص گرایی و انطباق دانش با عمل، وارد حوزه تحقیقاتی شده و به خود اجازه ابراز نظر، ارزشیابی، طرح مسئله و نظارت و سیاستگذاری میدهد.
انحصار حوزه اندیشه ورزی به اصحاب دین در طول سدههای متمادی منجر به سیطره معرفت دینی بر معرفت علمی گردیده و علیرغم تفاوت این دو در ابزارها، مبانی، شکلهای بیان و نظریه پردازی، روشهای تحقیق و نیز ورود علم نوین از 70 سال پیش تا کنون به درون کشور هنوز بین نقشهای علما و سایر اصحاب معرفت تمایزی نبوده و مفهوم علم و عالم با دانش و دانشوری یکسان تلقی شده و همه افراد درگیر در حوزه اندیشهورزی در حوزههای متعدد و معرفتی در حوزههای تداخل پذیری همچون علوم انسانی، اجتماعی دخالت میکنند. در این راستا، تمایزهای شناختی در اندیشهها و افکار تصمیم گیران و گاه تصمیم سازان باید به گونهای شود که با ایجاد فاصله بین ایدههای علمی و ایدههای اخلاقی، پیشرفت آنچه که گلیسپی" لبه عینیت" ایدههای علمی میخواند، شدیدتر شود.(6)
4-4-اثر گذاری فرهنگ علمی بر فرهنگ مردمی
زبان روزمره و نا رسایی مفاهیم، تعابیر و معادلهای واژگان و اصطلاحات علمی در نزد عموم مردم منجر به جدایی روزافزون فرهنگ علمی از فرهنگ عمومی شده و به جای ایجاد زمینههای اثر گذاری فرهنگ علمی بر فرهنگ عمومی، رابطه آنها به شکاف معنایی و شناختی منجر شده است و در نتیجه درک متقابل بین این دو فرهنگ و اعضای آن بوجود نمیآید. در جامعه ایران حتی نتایج تحقیقات نیز نزد عامه مردم جایی باز نکرده است و اعتماد به کار محقق وجود ندارد و از تحقیقات اجتماعی دفاع به عمل نمیآید. صاحبنظری در این زمینه میگوید: "ترجمه و اقتباس از مطالعات غربی و انتقال آنها و نبودن توانایی انطباق مفاهیم مربوطه با شرایط و موقعیتهای ایران عامل عمده در محدودیت ارتباط محققان با مردم بوده است."(7)
بنابراین در شرایط مذکور باید سعی نمود شکاف معنی شناختی زبان علمی و زبان عامه مردم را کمتر نمود به گونهای که گاه حتی مختصات زبان علمی بر زبان عامه سایه افکند.