قسمت اول : " مقدمه " حسابداری صنعتی حوزه ای از حسابداری است .
که با هزینه یابی محصول سر کار دارد ، هزینه یابی محصول اطلاعات موردنیاز را برای تهیه صورتهای مالی در مورد قیمتتمام شده موجودیها و قیمت تمام شده کالای فروش رفته فراهم می آورد .
حسابداری صنعتی گاههی اوقات حسابداری مدیریت نی نامیده می شود باید به عنوان بازوی مدیریت در ارتباط با برنامه ریزی و کنترل فعالیتها تلقی گردد .
در حقیقت حسابداری صنعتی مدیریت را با ابزار حسابداری مورد نیاز جهت برنامه ریزی ، کنترل و ارزیابی عملیات مجهزمی نماید.
امروزه یکی از زمینه ها ی فعالیت انجمن های حسابداران خبره کشوورهای مختلف سعی در ارائه مناسبترین روشهای محاسبه قیمت تمام شده محصولات است .
زیرا ادامه فعالیت مؤسسات تولیدی در صورتی امکان پذیر است که قیمتهای محاسبه شده دقیق و قابل رقابت در بازار تواید باشند .
در غیر اینصورت یعنی ارائه غلط اطلاعات موجب گمراهی مدیران تصمیم گیرنده و در نتیجه از دست دادن بازار فروش و نهایتاٌ تعطیلی بنگاه اقتصادی خواهد گردید .
چگونگی محاسبه قیمت تمام شده طی سالیان متمادی از تحولات و تغیرات چشمگیری بر خوردار بوده و هدف اصلی از این تغییرات ، دستیابی به روشهای محاسبه دقیق قیمت تمام شده محصولات بوده است .
به دلیل اهمیت موضوع روش های مختلف محاسبه قیمت تمام شده مورد برسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
کاربردهای حسابداری صنعتی : اطلاعات تهیه شده توسط حسابداری صنعتی در تصمیم گیری و ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار می گیرد .
تصمصم های مربوط به تعیین قیمت فروش ، ساخت یا خرید و بودجه بندی با استفاده از اطلاعات حسابداری صنعتی انجام می شود .
هنگامی که اطلاعات حسابداری صنعتی بمنظور ارزیابی عملکرد فعالیت واحدهای مختلف سازمان ، توسط مدیران و در داخل سازمان مورد استفاده قرار می گیرند .
در ان حالت می گوئیم اطلاعات برای مقاصد " حسابداری مدیریت " مورد استفاده قرار گرفته است .
اگر این اطلاعات به قصد ارزیابی عملکرد سازمان و توسط استفاده کنندگان خارجی نظیر سهامداران یا بستانکاران مورد استفاده قرار گیرد .
آنگاه می توان گفت اطلاعات برای مقاصد " حسابداری مالی " مورد استفاده واقع شده است .
معمولاٌ حسابداری صنعتی در رابطه با کاربرد آن در عملیات تولیدی مورد بحث قرار می گیرد .
اما همواره چنین نیست یرا در هر نوع فعالیت بدون در نظر گرفتن وسعت آن ، که در آن ارزشهای پولی مطرح گردد، مفهوم و شیوه های حسابداری صنعتی کاربرد پیدا خواهد نمود .
بار افزایش کارایی ، فعالیتهای غیر توایدی موئسسات تولیدی ، مؤسسات عمده فروشی ، خرده فروشی ، بانکها ، شرکتهای بیمه، شرکت های حمل و نقل ، خطوط هواپیمایی ، بیمارستانها ع سازمانهای دولتی ، دانشگاهها و مؤسسات خیریه باید از روشهای حسابداری صنعتی استفاده نمایند .
در قسمت های آتی راجع به شیوه های حسابداری صنعتی مورد استفاده در برخی از واحد های فوق توضیحاتی ارائه خواهد شد .
در سایر مؤسسات و وا حد های غیر تولیدی ، که در فوق ذکر نگردیده اند .
استفاده از شیوه های حسابداری صنعتی به نظر مدیریت و کارکنان واحد حسابداری آنان بستگی دارد .
مواد مستقیم : شامل کایه موادی است که بخش جدائی ناپذیر و قابل شناسایی کالای ساخته شده راتشکیل می دهد .
مواد مستقیم ممکن است به شکل خام ، مانند نفت خام برای ساختن بنزین و یا قسمتهای ساخته وخریداری شده مانند موتور و گیر بوکس ، در مونتاژ اتومبیل باشد .
مواد مستقیم معمولاٌ قسمت عمده هزینه های تولید را تشکیل می دهند .
کار مستقیم : کار مستقیم کاری است که بطور مستقیم صرف تبدیل مواد اولیه به کالای ساخته شده می گردد .هزینه حقوق کارکنان که بتوان به کالای تخصیص داد کار مستقیم نامیده می شود هزینه حقوق کارگرانی که در قسمت منتاژ اتومبیل کار می کنند .
* عوامل تشکیل دهنده هزینه های تولید یا قیمت تمام شده محصول سربا رکارخانه : کلیه هزینه ها ی تو لید غیر از مواد مستقیم و کار مستقیم جزء هزینه های سربار کارخانه می باشند .
هزینه های مواد غیر مستقیم و سایر هزینه های تولید آنها را به طور مستقیم به اقلام مشخص تولید اختصاص داد ، هزینه های سربار کارخانه نامیده می شوند .
* مواد غیر مستقیم : موادی که برای تکمیل کالا ضروری بود ع ولی به علت ناچیز بودن مصرف آن در تولید و یا پیچیدگی در محاسبه و نسبت دادن مستقیم آن به یک واحد کالا ، نتوان آن را به عنوان مواد مستقیم طبقه بندی کرد .
مواد غیر مستقیم نامیده می شود .
چسب و یخ درتولید صندلی و همچنین مواد مصرفی کارخانه از قبیل روغن ، گریس و پارچه تنظیف از جمله مواد غیر مستقیم می باشد .
کار غیرمستقیم کار غیرمستقیم کاری است که به طور مستقیم تأثیری در ساخت و ترکیب کالای ساخته شده ندارد.
مانند هزینه دستمزد سرکارگران، نگهبانان تعمیرات و کارکنان انبار.
نمونهای دیگر از هزینههای سربار کارخانه به قرار زیر میباشند.
سوخت، روشنایی، اجاره ساختمان کارخانه، استهلاک ساختمان کارخانه، استهلاک ماشینآلات و تجهیزات، تعمیرات ماشینآلات و تجهیزات، حق اضافهکاری اوقات تلف شده، تعمیرات ساختمان کارخانه، بیمه حوادث ساختمان و ماشینآلات و تجهیزات.
هزینه اوقات تلف شدهی عادی (غیرقابل اجتناب) به حساب سربار کارخانه منظور میشود.
ولی هزینه اوقات تلف شدهای که در اثر عدم کارآیی به وجود آید به حساب زیان حاصل از اوقات تلف شده (در صورت حساب سود و زیان) منظور میگردد.
حسابداری مدیریت 1- واحد تجاری بر اساس نمودار ساخت مخروطی سازمان به وسیلهی سرگروه کارکنان زیر اداره میگردد.
1- مدیران عملیاتی: شامل سرکارگران و سرپرستان 2- مدیران میانی: شامل رؤسای دوایر، مدیران قسمتها و مدیران شعب 3- مدیران اجرایی شامل: مدیرعامل، معاونین و مدیران بخشهایی از میل خرید، فروش، مهندسی، تولید و امور مالی حسابداری بنابراین مدیریت اساساً در برگیرندهی افرادی است که فعالیتهای آنها از طریق رهنمودها، دستورالعملها، تصمیمات در بالاترین سطح زمانی، برنامهریزی و کنترل کنترل میگردد.
برنامهریزی شامل تنظیم برنامه جامع عملیاتی است که در برگیرندهی کلیه مراحل و جزئیات عملیات بوده، به طوری که به اجرای برنامه در قسمتای قابل کنترل توجه خاص مبذول گردد.
”کنترل“ وسیلهای است که واحد تجاری را از طریق مقایسه عملکرد با تصمیات و سیاستهای از پیش تعیین شده به سمت هدف یا اهداف مورد نظر هدایت میکند.
اگرچه تشریک مساعی در برنامهریزی در کلیه سطوح مدیریت لازم و ضروری است ولی برنامهریزی اساساً از وظایف مدیران اجرایی میباشد.
مرحله کنترل تمامی سطوح مدیریت را در بر میگیرد.
برای اداره امور واحد تجاری، مدیریت به طور مداوم و منظم به اطلاعات مقایسهای هزینهها و تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به هزینه وسود نیاز دارد.
این اطلاعات جهت دستیابی به موارد زیر ضروری است: 1- تعیین میزان سود مورد نیاز توسط مدیران اجرایی 2- تعیین اهداف هر یک از دوایر به منظور هدایت مدیران و عملیاتی، جهت دستیابی به هدف نهایی واحد تجاری 3- سنجش و کنترل فعالیتهای هر دایره با استفاده از بودجه و استانداردها 4- تجزیه و تحلیل، تصمیمگیری در رابطه با اصلاحات و بهبود عملیات به منظور هدایت کلیه فعالیتهای واحد تجاری در جهت نیل به اهداف تعیین شده.
4- تجزیه و تحلیل، تصمیمگیری در رابطه با اصلاحات و بهبود عملیات به منظور هدایت کلیه فعالیتهای واحد تجاری در جهت نیل به اهداف تعیین شده.
منابع اولیه اطلاعات حسابداری بسیاری از اطلاعات اولیه حسابداری صنعتی ناشی از فعالیتهای غیرحسابداری میباشد.
علاوه بر مدارک و سیاهههای مربوط به خرید و مصرف مواد و با انتقالات مواد بین دوایر مختلف حسابداری نیاز به گزارشاتی در مورد بررسیهای زمانی، مدارک مربوط به ساعت کارکرد واقعی کارکنان، صورت حسابهای مواد خریداری شده و ...
دارند.
بررسی ظرفیت ماشینآلات نیز از جمله سایر اطلاعات مورد نیاز میباشد اعتماد حسابداران به اطلاعات ارائه شده و توسط سایر دوایر مستلزم آن است که اطلاعات مزبور، صحیح و قابل اعتماد بوده و در زمانهای مناسب ارائه گردند.
حسابداران اطلاعات دریافتی را به نحوی مورد استفاده و ارزیابی قرار میدهد که بتواند مدیریت را در تصمیمگیریها یاری دهند.
از آن جا که این گونه اطلاعات هزینهای بستگی به صحت و مناسب بودن و به موقع بودن اطلاعات و دریافتی از دوایر مختلف دارد.
لذا دایره حسابداری صنعتی در مجموعه دوایر یک واحد تجاری تبدیل به یک دایرهی یاریدهنده خواهد شد.
در حقیقت یکی از مسائل مدیریت اجرایی، ؟؟؟
کارمندان تحت نظارت و آشنا نمودن سایر کارکنان با جوانب مختلف هزینه و تشویق آنها جهت اجرای روشهای هزینهیابی به منظور بهبود روشهای کنترل هزینه میباشد.
هزینههای دوره هزینههایی هستند که هنگام انجام در هر دورهای در همان دوره به حساب سود و زیاد منظور میگردند مانند هزینههای اداری، توزیع و فروش، هزینههای دوره جزء قیمت تمام شدهی محصول منظور نمیگردند.
بهای اولیه بهای تبدیل بهای اولیه به طور مستقیم مربوط به تولید بوده و شامل مواد مستقیم و کار مستقیم میباشد.
بهای تبدیل یا هزینههای تبدیل مربوط به هزینههایی میشودن که مواد مستقیم را به محصول ساخته شده تبدیل مینمایند و شامل هزینههای سربار کارخانه و هزینهی کار مستقیم میباشد.
نحوهی رفتار با هزینهها هزینهها در ارتباط با مقدار تولید یا سطح فعالیت به صورت متغییر و ثابت و نیمهمتغیر طبقهبندی میگردند.
نحوهی رفتار هزینهها فقط در دامنهی مربوط فعالیت هر شرکت کاربرد پیدا میکند دامنهی مربوط فعالیت، دامنهای از فعالیت است که در آن دامنه جمع هزینههای ثابت و متغیر هر واحد ثابت بماند.
هزینههای متغیر هزینههای متغیر برای هر واحد محصول ثابت میباشند و کل هزینههای متغییر به نسبت مستقیم با مقدار تولید یا سطح فعالیت تغییر میکند به طور مثال: اگر هزینهی مواد مستقیم برای تولید هر واحد محصول مبلغ 2000 ریال باشد.
با افزایش تولید هرواحد محصول، کل هزینهی متغییر مواد مستقیم نیز به مبلغ 2000 ریال افزایش مییابد.
از نظر ریاضی رابطهی بین کل هزینههای متغییر و سطح فعالیت به صورت زیر است: هزینههای ثابت کل هزینههای ثابت در دامنهی مربوط فعالیت ثابت میباشند در صورتی که هزینهی ثابت برای هر واحد محصول با سطح فعالیت تغییر میکند.
با افزایش سطح فعالیت هزینه ثابت هر واحد محصول کاهش مییابد برای مثال هزینهی اجراه، کارگاهی با ظرفیت تولید 1000 واحد در سال 000/000/2 ریال است در این صورت هزینهی ثابت هر واحد 2000 ریال است از نظر ریاضی هزینهی ثابت هر واحد به صورت زیر است: هزینههای نیمه متغییر هزینههای نیمهمتغییر دارای هر دو خصوصیت هزینههای ثابت و متغییر میباشند و به منظور برنامهریزی و کنترل هزینههای نیمه متغیر را باید به اقلام ثابت و متغیر تفکیک کرد.
جزء ثابت حداقل هزینه برای در اختیار داشتن یک نوع سرویس در عملیات میباشد.
جزء متغییر هزینهای است که در اثر استفاده از آن سرویس به وجود میآید.
برای مثال اگر حقوق مدیر فروش ماهیانه مبلغ 000/500/1 ریال باشد و برای هر واحد محصول که فروخته میشود، 500 ریال به عنوان کمیسیون دریافت نماید در این صورت هزینهی قوق مدیر یاد شده یک نوع هزینهی نیمه متغییر است، هزینههای نیمهمتغییر به صورت رابطه ریاضی زیر است: سازماندهی اساساً تعیین چهارچوبی است که در آن فعالیتهای ضروری باید اجراء گردد و افراد مسئول انجام فعالیتهای مشخص گردند.
بدون وجود سازماندهی مناسب مدیر قادر به انجام وظایف محوله نخواهد بود.
اصطلاح سازماندهی یا سازمان به مفهوم منظم بودن واحدها و قسمتهای مستقل مرتبط با یکدیگر در یک مجموعه کلی میباشد سازماندهی مستلزم: 1- قرار دادن قسمتها و دوایر یک واحد تجاری در یک چهارچوب سازمانی مطلوب 2- تقسیم مسئولیت و تفویض اختیار به بعضی افراد میباشد.
این گونه فعالیتهای سازمانی شامل گردآوری افراد به منظور انجام کار و پیشبرد و امور واحد تجاری نیز میگردد.
به دلیل وجود تحویلات، گرایشات، عقاید و آرزوهای مختلف کارکنان یک واحد تجاری، وجود دستورالعملها و هم چنین صبر و شکیبایی، جهت رسیدن به ساخت سازمانی مطلوب از ضروریات است پیدایش یک سازمان شامل ایجاد واحدهای سازمانی از قبیل قسمتها، دوایر، بخشها، شعب و ...
میباشد و واحدهای سازمانی یاد شده به منظور تقسیم وظایف و مسئولیتها، بر اساس توانایی، تخصص کارکنان ایجاد میگردند فعالیتهای عمده و اساسی یک واحد تولیدی معمولاً شامل فعالیتهای 1 و تولید 2 و توزیع و فروشی 3 اداری و تشکیلاتی میباشد در هر یک از این سه واحد سازمانی عمده، دوایر و بخشهای مختلف بر حسب ماهیت، میزان کار، درجه تخصص، تعداد کارکنان، محل کار به وجود میآید پس از ایجاد واحد سازمانی، مدیریت به منظور انجام کارها باید اموری را به هر یک از این واحدها محول نماید.
جهت دستیابی به اهداف واحد تجاری، تقسیم و تخصیص مناسب کارها بین کارکنان از اهمیت ویژهای برخوردار است از جمله موارد با اهمتی دیگر، روابط بین رئیس و مرئوس از یک طرف و روابط بین مدیران در سطح مدیریت از طرف دیگر باشد که واحدهای سازمانی را در قالب یک مجموعه به یکدیگر پیوند میدهند.
قسمت دوم حسابداری صنعتی هزینهها را متناسب با برنامهها و نیازهای مدیریت طبقهبندی و اندازهگیری میکند.
به منظور کمک به مدیریت واحد تجاری و اخذ تصمیمات منطقی، هزینهها باید به دقت بررسی، اندازهگیری و بر اساس مبنایی مناسب و مربوط طبقهبندی شوند.
نیاز به تجزیه و تحلیل و طبقهبندی هزینهها ناشی از وجود پراکندگی وسیعی است که در موارد استفاده از اصطلاحات و مفاهیم به کار گرفته شده در محاسبه هزینهها وجود دارد و این پراکندگی خود منتج از عوامل مختلف است.
هزینهها ممکن است تحت شرایط متفاوت برای مقاصد گوناگون و توسط افراد مختلف محاسبه گردند.
حسابداری صنعتی وسیلهای برای رسیدن به هدف است.
خود به عنوان یک هدف تلقی نمیگردد.
مفهوم هزینه حسابداران و اقتصاددانان، مهندسین و سایر افرادی که به نحوی با مشکلات مربوط به هزینه روبهرو هستند.
مفاهیم و اصطلاحات را بر حسب نیازهایشان برای هزینه به وجود آوردهاند.
تعریف و تشریح هزینه به خوبی که هیچ ابهامی نیست به مفهوم آن باقی نماند امر سادهای نیست.
تعاریفی به شرح در مرود مفهوم هزینه ارائه گردیده است.
1- هزینه عبارت از کاهش ناخالص داراییها و یا افزایش ناحالص بدهیها است که ناشی از فعالیتهای یک واحد تجاری بوده و سبب تغییر حقوق ساحبان سرمایه گردیده و طبق اصول مورد قبول حسابداری شناسایی و اندازهگیری میشود.
2- هزینه یعنی از دست دادن منابع که منظور دستیابی به یک هدف مشخص واقع شده یا بلقوه واقع میشود و بر حسب واحد پول اندازهگیری میگردد.
3- هزینه عبارت است از قیمت مبادله منابع از دست داده شده یا فدا شده جهت تضمین منافع.
4- هزینه عبارت است از کاهش در خالص داراییها در نتیجه استفاده از خدمات اقتصادی جهت تحصیل درآمد، هزینه از طریق کاهش در دارایی یا افزایش در بدهی که در ارتباط با تولید و تحویل کالا و ارائه خدمات میباشد، اندازهگیری میشود.
در مفهوم وسیع کلمهی هزینه شامل کلیهی هزینههایی استکه به عنوان هزینه دورهشناسایی و از آن درآمد همان دوره تحت عناوینی از قبیل بهای تمام شده کالا یا خدمات فروش رفته، هزینههای عملیاتی، هزینههای اداری و توزیع و فروش و زمانشناسی از فروش دارایی ثابت از یکدیگر متمایز میگردند.
اگرچه اصطلاح هزینه مترادف با اصطلاح مخارج مورد استفاده قرار میگیرد با این وجود اصطلاح هزینه هم در مورد داراییها و هم در مورد مخارج به کار گرفه میشود هزینه در یک مقطع از زمان عبارت است از مبالغ پرداخت شده در مبادلات و در مقطع زمانی یکدیگر عبارت است از ارزش مطلوب بازار اقلام داده شده در مقابل اقلام دریافت شده اصطلاح مخارج به جنبههای فداکاری و صرف نظر در معاملات اشاره دارد.
طبقهبندی هزینهها طبقهبندی هزینهها به منظور تهیه اطلاعات هزینهای ضروری است با توجه به پنج هدف تشریح شده در صفحات قبل این طبقهبندی برای مدیریت واحدهای تجاری مفید خواهد بود.
بنابراین طبقه بندی هزینهها به طرق زیر صورت میگیرد: 1- از طریق ماهیت اقلام هزینه (طبقهبندی طبیعی) 2- با توجه به دورهی حسابداری که هزینهها به آن مربوط میشوند 3- از طریق گرایش به تغییر در ارتباط با تغییر در سطح تولید یا حجم فعالیت 4- از طریق ارتباط آنها با محصول 5- از طریق ارتباط آنها با دوایر خدماتی 6- برای مقاصد برنامهریزی و کنترل 7- برای فرآیندهای تجزیه و تحلیل طبقهبندی طبیعی هزینهها فرآیند طبقهبندی هزینه و مخارج را میتوان به گروهبندی ساده کلیهی هزینههای تولید بر حسب 3 عامل اصلی هزینه (مواد، دستمزد، سربار) آغاز کرد.
در یک واحد تولیدی کل هزینههای عملیاتی به 2 گروه تقسیم میشوند: 1- هزینههای ساخت 2- هزینههای تجاری هزینههای ساخت هزینه ساخت غالباً هزینه تولید یا هزینهی کارخانه نامیده میشود.
و عبارت است از جمع هزینههای مواد مستقیم، کار مستقیم و سربار کارخانه طی دوره حسابداری آن قسمت از هزینههای ساخت که بیانگر کالای ساخته شده است به حساب موجودی کالای ساخته شده منتقل گردید.
در حالی که کالای تکمیل نشده در حساب کالای در جریان ساخت باقی میمانند.
هزینههای تجاری هزینهای تجاری نیز به 2 گروه عمده تقسیم میشوند: 1- هزینههای بازاریابی و توزیع و فروش 2- هزینههای اداری و تشکیلاتی و وقوع هزینههای بازاریابی از زمانی است که کالای تولید شده برای فروش آماده میگردد.
هزینههای بازاریابی در برگیرنده هزینهای فروش و تحویل کالا است.
هزینههای اداری شامل هزینههای واقع شده به منظور کنترل و اداره واحد تجاری میباشد غالباً برخی از این اقلام مانند حقوق مدیران اجرایی به عنوان هزینههای ساخت و بازاریابی تلقی میگردند.
جمع هزینههای ساخت و تجاری دوره به عنوان ”هزینه ساخت و فروش“ شناخته میشود که طبقهبندی اصلی هزینهها باید شامل طبقهبندیهای فرعی نیز گردد.
نمودار زیر نتایج حاصل از طبقهبندی کل هزینههای عملیاتی و هر یک از اقلام هزینه را نشان میدهد.
مواد غیرمستقیم شامل: ملزومات مصرفی کارخانه، نقلیه، روغن، گیریس و ...
دستمزد غیرمستقیم شامل: سرپرستی، بازرسی، حقوق کارکنان دفتر کارخانه، اوقات تلف شده سایر هزینههای غیرمستقیم اجاره، بیمه، عوارض، استهلاک، تعمیرات، نیرو، روشنایی، حرارت، سربار متفرقه کارخانه.
هزینههای توزیع و فروش شامل حقوق، کارمزد، تبلیغات، نمونههای اهدایی، مسافرت، اجاره، تلفن و تلگراف هزینههای اداری شامل: حقوق، اجاره، حسابرسی، مشکوکالوصول، نوشتافزار، پست ویژگیهای هزینههای متغییر عبارتند از: 1- قابلیت تغییر کل هزینه در ارتباط مستقیم با تولید 2- ثابت بودن هزینه نسبی هر واح صنفی در شرایط تغییر 3- تخصیص ساده و تقریباً دقیق به دوایر عملیاتی 4- کنترل وقوع و مصرف آنها به وسیلهی سرپرستان دوایر * هزینههای زیر در طبقهبندی هزینههای متغییر قرار میگیرند قسمت سوم حسابداری مواد و بهای تمام شدهی آن منظور از مواد، مواد اولیه (موادخام است) که در مؤسسههای تولیدی مورد استفاده قرار میگیرد.
مؤسسههای تولیدی در طول سال به تدریج مواد اولیه را از فروشندگان خریداری و برای تولید محصولات به مصرف میرسانند مواد اولیه شامل اقلامی از قبیل چوب برای ساخت میز و صندلی، ورقهی آهن برای تولید بدنههای اتومبیل و ...
میباشد.
این قبیل مواد را معمولاً در محصول تولید شده میتوان مشاهده کرد.
اهداف حسابداری مواد 1- ارزشیابی صحیح مواد خریداری، تحولی به خط تولید 2- ثبت صحیح در دفاتر 3- مؤسسههای تولیدی میتوانند از دو سیستم زیر برای اندازهگیری مقادیر موجودی مواد و مصرف آن استفاده کننده: 1- سیستم ثبت ادواری 2- سیستم ثبت دائمی سیستم ثبت ادواری در سیستم ثبت ادواری مواد اولیه در اول دوره در حساب موجودی مواد در دفتر کل ثبت میشود و کلیه خریدهای طی سال در حساب کنتر خرید منعکس گردد.
در طول سال بابت مصرف مواد اولیه هیچ ثبتی در دفاتر به عمل نمیآید بلکه در پایان سال موجودی مواد اول دوره و خرید طی سال در حساب تولید، بدهکار میگردد.
مقادیر فیزیکی موجودی مواد در پایان سال (مواد مصرف نشده) را شمارش معینی کرد و با استفاده از روشهای ارزیابی موجودیها، ارزیابی و مبلغ محاسبه شده به حساب تولید بستانکار میگردد.
- کنترل خرید ×× ح.پ/بانک ×× - ح.
تولید ×× م.
مواد ×× کنترل مواد ×× ثبت بابت منظور نمودن موجودی مواد اول دوره و کنترل خرید به حساب تولید - موجودی مواد ×× ح- تولید ×× ثبت بابت محاسبه موجودی مواد پایان دوره برگشت نرخ تولید سیستم ثبت دائمی در سیستم دائمی، خرید مواد در حسابی تحت عنوان ”موجودی مواد“ ثبت میشود اگر در ابتدای دوره موجودی مواد در انبار وجود داشته باشد بهای تمام شدهی این موجودیها نیز در هان حساب قرار میگیرد.
هر گاه موادی برای استافده در تولید از انبار صادر میشود صدور مواد به همین حساب منظور و بهای تمام شدهی مواد صادره از انبار به محض خروج از انبار به حساب تولیدات شرکت منظور میشود درواقع اطلاعات بهای تمام شدهی تولید را به روز میرساند.
در همان حال اطلاعات حساب موجودی در انبار شرکت است، بنابراین بر خلاف نظام ادواری بهای تمام شده که بهای تمام شدهی کالای صادره از انبار به صورت غیرمستقیم و در پایان هر دورهی مالی محاسبه میشود در نظام دائمی هم بهای تمام شدهی مواد صادره از انبار هم بهای تمام شدهی مواد موجود در انتهای دوره به طو مستقیم به طور مستمر تعیین میشود: - موجودی مواد ×× ح- پ/ بانک ×× بابت خرید مواد اولیه کالای در جریان ساخت ×× موجودی مواد ×× بابت مصرف مواد اولیه در تولید در ضمن سیستم ثبت دائمی برای موجودی کالای ساخته شده نیز مورد استفاده قرار می گیرد و بر اساس آن هنگام تولید کالا حساب موجودی کالا بدهکار و حساب کالای در جریان ساخت بستانکار میگردد و در زمان فروش آن حساب موجودی کالا بستانکار و بهای تمام شده ی کالای فروش رفته بدهکار میگردد.
- موجودی کالا ×× کالای در جریان ساخت ×× بابت تولید کالا - ح دریافتی/ نقد ×× فروش ×× ب.ت.
فروش رفته ×× موجودی ×× بابت فروش کالا و ثبت بهای تمام شدهی آن مشکل اصلی در به کارگیری نظام دائمی بهای تمام شده، تعیین بهای تمام شدهی مواد صادره از انبار است که در طول سال به دفعات انجام میشود و هر بار که مواد از انبار خارج شود باید بهای تمام شدهی آن محاسبه و از حساب موجودی مواد خارج گردد.
این رقم به حساب های تمام شدهی تولیدات شرکت منظور میوشد.
محاسبهی بهای تمام شدهی مواد صادره از انبار به خصوص در مواردی که به دلایل شرایط اقتصادی، قیمتها در نوسان دائمی است و مواد به دفعات خریداری میشود تعیین بهای تمام شدهی مواد صادره از انبار نیاز به استفاده از روشهایی دارد که رایجترین آنها به شرح زیر میباشد: 1- روش شناسایی ویژه 2- اولین صادره از اولین وارده FiFoh 3- اولین صادره از آخرین وارده LiFo 4- میانگین بهای تمام شده روش شناسایی ویژه این روش شناسایی جداگانه هر یک از اقلام فروش رفته و هر یک از اقلام موجودی را ایجاد میکند و بهای تمام شدهی اقلام مشخص فروش رفته در بهای تمام شدهی کالای فروش رفته و بهای تمام شدهی هر یک از اقلام مشخص موجودی در بهای تمام شدهی موجودیهای کالا منظور میشود.
این روش تنها در مواردی که بتوان خریدهای مختلف را به طور عینی از یکدیگر تفکیک کرد، کاربرد دارد.
به این ترتیب هر گونه موجودی کالا را میتوان به عنوان مقادیر باقیمانده از خریدهای خاص شناسایی کرده و بهای تمام شدهی هر یک از اقلام را جهت صورت حسابهای مربوطه به طور جداگانه تعیین کرد.
* مثال فرض کنید اطلاعات مرتبط خرید و مصرف نوع خاصی از مواد در شرکت آلفا به شرح جدول 1 میباشد.
با توجه به این که مصارف مواد از نظر فیزیکی به صورت زیر بوده است: مصرف مورخ 12/01/79 شامل 2 واحد از موجودی اول دوره و 18 واحد از خرید مورخ 10/01/79 مصرف مورخ 25/01/79 شامل 15 واحد از خرید مورخ 20/01 79 مطلوب است: محاسبهی بهای تمام شدهی مواد مصرف شده در بهای تمام شدهی موجود در پایان سال مالی به روش ارزش ویژه جدول2- بهای تمام شدهی مواد مصرف شدهی موجود در انتهای دوره را به روش شناسایی ویژه نشان میدهد.
روش اولین صادره از اولین وارده FIFO در این روش فرض بر این است که کالاها بر ترتیبی که خریداری میکردند به مصرف میرسند، به عبارت دیگر کالاهایی که ابتدا خریداری یا تولید یمشوند، قبل از سایر کالاها مصرف یا به فروش میرسند.
بنابراین موجودیهای کالا متشکل از جدیدترین خریدها خواهد بود در شرایطی توری استفاده از این روش نسبت به بقیهی روشها سود بیشتری را منعکس مینمایند.
مثال- مسئلهی قبل با روش FIFO محاسبه کنید.
جدول بالا بهای تمام شدهی مواد مصرف شده و موجودی مواد انتهای دوره به روش FiFo اقلام دائمی بهای تمام شده روش اولین صادره از آخرین وارده LIFO در این روش فرض بر این است که گردش فیزیکی کلاها به صورتی است که همواره مواد مصرفی از آخرین خریدهای موجود مصرف میشود و آن موادی که دیرتر از بقیه خریداری شدهاند زودتر از بقیه مصرف میوشند در شرایط تورمی وجود روند صعودی قیمتها تعیین بهای تمام شده بر اساس روش LIFO سبب افزایش بهای شدهی مواد مصرفی (کالای فروش رفته) نسبت به سایر روشهای تعیین بهای تمام شده و در نتیجه کمتر نشان دادن خواهد شد.
مثال- جدول زیر را با استفاده از روش LIFO محاسبه کنید.
به مبدل بالا نگاه کنید بر اساس اطلاعات موجود در این جدول بهای تمام شده کالای خارج شده از انبار (مصرف شده در جریان تولید) طی فروردین ماه 1650 ریال و بهای تمام شده موجودی انتهای دوره، 1000 ریال است وحاصل جمع این دو رقم که باید نشانگر بهای تمام شده و مواد آماده مصرف باشد 2650 ریال است در حالیکه بهای تمام شده واقعی خریداری شده و آماده مصرف طبق اطلاعات مندرج در همین جدول 2900 ریال بوده است.
این تفاوت 250 ریالی ناشی از خطایی است که در این روش وجود دارد این خطا به دلیل اهمیت ندادن به مقادیر خریداری شده در هر نوبت خرید مواد است در این روش بدون توجه به مقادیر مواد صرفا بهای تمام شده هر واحد در نوبتهای مختلف خرید با یکدیگر جمع و بر تعداد دفعات تقسیم میشود.
1- 45290، 9050+40 2- 503150، 15060+90 روش میانگین موزون متحرک در صورتی که اهمیت (وزن) مربوط به مقادیر خریداری شده مواد در نوبتهای مختلف نیز در محاسبات دخالت داده شود روش میانگین موزون متحرک خواهد بود.
مثال جدول زیر را با استفاده از روش میانگین موزون و متحرک محاسبه کنید.
روش میانگین بهای تمام شده در مواردی که مواد اولیه مورد استفاده در جریان تولید متنوع هستند اما هر نوع از مواد در عین این که مصرف زیادی دارند تمام واحدهای آمن مشابه هم هستند و عملا فرقی با یکدیگر ندارند.
روش میانگین بهای تمام شده میتواند کمک زیادی به تعیین بهای تمام شده مواد مصرفی و موجودی بنماید.
فرض کنید در یک مخزن گازوئیل با اضافه کردن مقادیر جدیدی از این ماده همه مواد با یکدیگر مخلوط میشوند و عملا فرقی میان واحدهای مختلف گازوئیل در این مخزن نمیتوان گذاشت برای این قبیل مواد دو روش میانگین بهای تمام شده قابل کاربرد است: 1- روش میانگین ساده (حسابی) 2- روش میانگین موزون روش میانگین ساده بر اساس این روش برای تعیین بهایتمام شده مواد مصرف شده درهر مرحله کافی است که نرخهای خرید از ابتدا سالی مالی تا تاریخ مصرف را جمع و به تعداد نرخهای خرید (دفعات خرید) تقسیم نماییم یا حاصل را در تعداد مصرف شده ضرب کنیم تا بهای تمام شده مواد مصرف شده درهر مرحله را به دست آوریم.
مثال جدول زیر را بااستفاده از روش میانگین ساده محاسبه کنید.
قسمت چهارم سیستمهای هزینهیابی 1- هزینهیابی تاریخی (واقعی) 2- هزینهیابی نرمال 3- هزینهیابی استاندارد 1- سیستم هزینهیابی تاریخی یا واقعی در این سیستم برای محاسبه قیمت تمام شده محصولات به استناد حوالههای انبار به مقدار و نرخ واقعی دستمزد مستقیم به استناد کارت اوقات کارگران به ساعت و نرخ واقعی و سربار به استناد برگ تجزیه و تحلیل به ارزش واقعی ملاک محاسبه قرار می گیرد بدیهی است عملا امکان استفاده از سربارهای واقعی برای محاسبه قیمت تمام شده محولات بنا به دلایل زیر وجود ندارد: دلایل عدم استفاده از سربارهای واقعی در محاسبه قیمت تمام شده محصولات الف- سربارهای ولاقعی و وصول دوره مالی در اختیار نیستند.
مانند عدم وصول بهای آب و برق و گاز و تلفن و یا مختص نبودن هزینه دوایر خدماتی ب- تحقق در بهاهای اول دوره مالی یکنواخت نیست مانند تعمیرات اساسی ماشینآلات ویا ساختمان کارخانه که ممکن است در یک ماه اتفاق افتد ولی در ماههای آتی وجود نداشته باشد.
2- سیستم هزینههای نرمال در این سیستم مواد مستقیم و دستمزد مستقیم همانند سیستم هزینهیابی تاریخی بوده ولی سربار به میزان پیشبینی شده به شرح زیر ملاک محاسبه قرار میگیرد: چگونگی محاسبه سربار در سیستم هزینهیابی نرمال قبل از شروع دوره مالی نرخ جذب سربار محاسبه میگردد (پیشبینی) نرخ جذب سرباز مثال نرخ جذب سربار 1000 ریال محاسبه شد و این بدین معنی است که اگر برای تولید محصولی 1 ساعت کار مستقیم صرف شود 1000 ریال سربار خواهد داشت مسلما 2 ساعت وقت صرف شود 2000 ریال سربار خواهد داشت.
سربار جذب شده نرخ جذب سربار * ساعات کار واقعی 1000 1000* 1 2000 1000 * 2 3000 1000* 3 1000 نرخ جذب سربار 3- سیستم هزینه استاندارد در این سیستم قیمت تمام شده محصول یا محصولات قبل از شروع دوره مالی هم از نظر مواد مستقیم، هم از نظر دستمزد مستقیم و هم از دفترسربار پیش شده و در تمام اول دوره مالی ملاک محاسبه و ثبت قرار میگیرد.
بدیهی است و در ایان دوره مالی با مقایسه عملکرد واقعی با دوایر پیشبینی شده مواجه انحرافات مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت به صورت مساعد یا نامساعد و تجزیه و تحلیل آنها خواهیم بود.
نرخ جذب سربار کارخانه بر اساس دو عامل زیر تعیین می گردد: 1- براورد سطح تولید 2- برآورد هزینههای سربار کارخانه برآورد در سطح تولید براورد سطح تولید برای دوره مالی آتی بر اساس یکی از ظریتهای زیر صورت می گیرد: ظرفیت نظری یا ایدهآل ظرفیت نظری هر یک از دوایر کارخانه، ظرفیت تولید با سرعت کامل و بدون توقف و قطع عملیات است.
ظرفیت نظری هنگامی دست یافتنی است که کارکنان وتجهیزات کارخانه یا دایره موردنظر حسب مورد، با حداکثر کارآیی و با استفاده از صددرصد امکانات خود، فعالیت کنند ظرفیت نظری که ظرفیت ایدهآل یا حداکثر ظرفیت نیز نامیده میشود غیرواقع بینانه است.
زیرا در محاسبه ان توقفهای عادی و اجتنابناپذیر توید که صرف تعمیر و نگهداری ماشینآلا.
خرابی ماشینآلات و رفع نیازهای نیروی انسان میشود لحاظ نمیگردد به همین دلایل ظرفیت نظری نمیتواند مبنای قابل قبول برای تعیین نرخهای از پیش تعیین شده جذب هزینههای سربار ساخت، قرار گیرد اما مدیران از ظرفیت نظری برای کمک به اندازهگیری کارآیی عملیات از طریق تهیه و ارائه ارقام ایدهآل به منظور مقایسه با ارقام و اطلاعات واقعی استفاده میکنند.
2- ظرفیتهای عملی فعالیت در سطح ظرفیت نظری معمولا غیرمحتمل است زیرا توقفهای غیرقابل گریز در تولید نظیر اوقاتیکه به خاطر انجام تعمیرات، عدم کارآیی، خرابی ماشین آلات.
آمادهسازی ماشینآلات، مصرف مواد اولیه نامرغوب، تأخیر در دریافت مواد و ملزومات نبود و غیبت کارکنان مواجه با روزهای تعطیل، مرخصی کارگنان انجام انبارگردانی و تغییرات از دست رود مانع از دستیابی به ظرفیت نظری میشود موادی که باعث کاهش ظرفیت نظری در رسیدن به سطح ظرفیت عملی میشود آثار عوامل داخلی شرکت است برای رسیدن به ظرفیت عملی آثار عمده عوامل بیرونی نظیر نبوده تقاضای مشتریان مدنظر قرار نمیگیرد.
در واقع ظرفیت عملی، حداکثر بازدهای را که دوایر یا قسمتها میتوانند به طور مؤثر فراهم گنند منعکس میسازد بنابراین چنانچه مبنای محاسبه نرخهای از پیش تعیین شده برای جذب هزینههای سربار ساخت قرار میگیرد هزینه ظرفیت استفاده نشده محصولات و سفارشها تخصیص نمییابد اگرچه سطح ظرفیت علمی در شرکتهای مختلف متفاوت است.
مدیران معمولا ظرفیت عملی را تقریبا 75% الی 90% ظرفیت نظری در نظر میگیرند.
در هر حال ظرفیت عملی به واسطه این که تأخیرهای غیرقابل اجتناب در تولید در محاسبه آن لحاظ میشود.
بسیار معقولتر از ظرفیت نظری است.