ارزیابی آبریزش دهان چه کسی؟
کودک و یا بزرگسال دچار فلج مغزی چه مواردی؟
مولفه های ارزیابی آبریزش دهان چرا؟
برای دستیابی به اطلاعات مناسب برای ارزیابی آبریزش دهان افراد چگونه ؟
از طریق مصاحبه، مشاهده و تستهای ویدیو فلوروسکوپیک [1] (در صورت لزوم) در برخی مراکز، یک تیم کودک یا بزرگسال دارای مشکل آبریزش دهان را ارزیابی میکنند وبعد با توافق کلی دستور العمل ها وتوصیه هایی را به فرد یا مراقبین او ارائه می کنند.
اعضاء تیم اصلی معمولاً شامل فرد مورد بررسی و خانواده یا مراقبین او، متخصص گوش و حلق و بینی [2]، آسیب شناسی گفتار و زبان، کار درمانگر، متخصص کودکان یا متخصص داخلی و داندانپزشک است.
مشورت با سایر متخصصان مثل نورولوژیست، ارتودنتیست، فیزیولوژیست، فیزیوتراپیست، و یا متخصصین بررسی رشد کودک [3] بسته به فرد مورد بررسی ممکن است لازم باشد.
ارزیابی تیمی امکان در نظر گرفتن همه جانبه شرایط برای تدوین و هماهنگی مناسب یک برنامه مراقبتی را فراهم می کند.
برای اجرای توصیه ها، می توان منابع را شناسایی و تعیین کرد.
نقش دندانپزشکان بررسی اکلوژن و سلامت دهان و دندان فرد و ارائه توصیه هایی جهت رسیدگی به مشکلات قابل درمان می باشد.
متخصص گوش و حلق و بینی بسندگی مسیر عبور هوا را بررسی و هر گونه انسداد ناشی از انحراف تیغه بینی، وجود لوزه سوم، سینوزیت یا آلرژی را درمان می کند.
متخصص کودکان یا داخلی سلامت عمومی فرد و هر گونه تاثیری را که آبریزش دهان روی سلامت عمومی فرد می گذارد مورد ارزیابی قرار می دهد.
کار درمانگر یا فیزیوتراپیست بررسی وضعیت بدن (پوسچر) و نشستن را انجام می دهد.
نقش آسیب شناس گفتار زبان گرفتن تاریخچه ای از مشکل فرد، ارزیابی ساختار و عملکرد مکانیزم دهانی- صورتی در کنترل دهان و بلع بزاق و نیز تعیین شرت آبریزش دهان است.
علاوه بر این، آسیب شناس گفتار و زبان میزان کارکرد زبانی بیمار و توانایی او را در درک و انجام دستور العملهایی که می تواند برای برخی از انواع درمانها مهم باشد، تخمین می زند.
آسیب شناس گفتار و زبانی که در مدرسه یا مرکزی کار می کند که هیچ تیمی برای انجام یک ارزیابی جامع وجود ندارد، باید با اولین پزشک بیمار جهت تبادل اطلاعات حاصل از ارزیابی ، مشورت کند.
رویکردهای درمانی کمکی [4]نیز باید با این پزشک مورد بحث قرار گیرد.
تاریخچه جریان ارزیابی باید با یک مصاحبه از بیمار و یا مراقبین او شروع شود.
نظر آنها در مور میزان و شدت آبریزش دهان باید به عنوان هدف ارزیابی اخیر و همچنین به عنوان قیاسی برای ارزشیابی تاثیر درمان ثبت شود.
اطلاعات مربوط به تاثیر اجتماعی آبریزش دهان بر فرد باید مورد توجه قرار گیرد.
آگاهی فرد از این مشکل و همچنین انگیزه او برای تغییر این رفتار باید ارزیابی شود.
توصیف آبریزش دهان آلایر، بلاسکو، هابرفلنر (2002) و کریسدال و وایت (1989) روشهایی را برای توصیف آبریزش دهان پیشنهاد کردند.
آنها اظهار کردند که آبریزش دهان خفیف زمانی است که بزاق روی لبها بماند.
آبریزش دهان متوسط موقعی است که بزاق روی لبها و چانه دیده شود.
وقتی بزاق از لبها و چانه روی لباس بریزد، آبریزش دهان ، شدید است و آبریزش دهان عمیق زمانی است که بزاق روی کتاب، میز یا سایر چیزهایی که جلوی فرد است بریزد.
ارزیابی ساختارهای دهانی- صوتی [5] ارزیابی شامل مشاهده لبها، زبان و کام به منظور بررسی نواقص ساختاری و تعیین دامنه حرکت این ساختارهاست.
هر گونه الگوی حرکتی غیر طبیعی مثل بلع معکوس [6]یا پیش آمدگی فک [7]بایدمورد توجه قرار گیرد.
فرد باید بیش از یک دوره زمانی مورد مشاهده قرار گیرد تا بتوان شدت آبریزش دهان او را به طور قطعی و ثابت تعیین نمود.
در صورت امکان لازم است در موقعیتهای مختلف مشاهده شود.
این موقعیتها شامل مشاهده فرد در وضعیت نشسته با قرار گیری سر رو به جلو مثل زمانی که فرد در حال صحبت کردن یا تماشا کردن تلویزیون است؛ مشاهده او در حین انجام فعالیتهایی که نیازمند تغییر وضعیت سر است و نیز مشاهده فرد در هنگام خوردن می باشد.
در صورتی که شخص در سایر موقعیتها نیز آبریزش دهان داشته باشد، مثلاً هنگامی که مشغول انجام فعالیتی روی زمین است، باید در آن موقعیتها نیز مورد مشاهده قرار گیرد.
تعیین میزان آبریزش دهان در هر موقعیت باید صورت گیرد.
این مورد می تواند با گزارشهایی که توسط فرد یا مراقبین او داده می شود مقایسه شود و این اطلاعات باید برای مقایسه با میزان آن پس از درمان ثبت گردد.
ارزیابی بلع تلاش فرد هنگام بلع بزاق باید مورد مشاهده قرار گیرد.
هر گونه رفتار غیر طبیعی مثل مشکل در بستن لبها، بلع معکوس، مشکل با شکل و اندازه لقمه یا راندن آن به سمت حلق باید مورد توجه قرار گیرد.
وضعیت بلع مایعات و سایر مواد نیز باید بررسی شود.
در صورتی که علائمی از آسپیره کردن ، کیفیت صوتی نمناک [8] سرفه و یا خفگی [9]وجود داشته باشد، بررسی ویدئو فیلوروسکوپیک بلع یا سایر بررسیهای ابزاری مربوط به توانائی بلعیدن باید انجام شود .
ارزیابی زبانی [10] ارزیابی عملکرد زبانی باید با توانایی های فرد شامل میزان مشکل حرکتی او، هماهنگ باشد.
این مورد برای فراهم کردن یک برنامه درمانی مناسب، مهم است.
برای یک کودک یابزرگسال دچار مشکل حرکتی خفیف و تولید گفتار طبیعی یا دیزارتری خفیف ارزیابی استاندارد رسمی می تواند انجام شود.
بالعکس، برای فردی که دچار مشکل در پاسخگویی از طریق گفتار یا اشاره کردن است، ارزیابی با چالش های فراوانی همراه است.
بخشهایی که در ادامه خواهد آمد شامل پیشنهاداتی است برای ارزیابی بیمارانی بامشکل حداقل متوسط در حرکات ظریف و دیزارتری متوسط .
نوزادان و کودکان چه کسی؟
نوزاد یا کودک دچار فلج مغزی چه مواردی؟
ارزیابی توانایی های زبانی چرا ؟
برای تعیین اینکه آیا رشد زبانی فرد با توجه به سن تقویمی و سطح شناختی او طبیعی است یا غیر طبیعی چگونه ؟
گزارش والدین؛ مشاهده تعاملات کودک و والدین؛ روشهای ارزیابی رسمی و استاندارد در بسیاری از موارد، درمانگر مجبوراست که حداقل تا حدی به گزارش والدین یا مراقبین برای کسب اطلاعاتی در مورد سطح زبان درکی و بیانی نوزاد یا کودک، تکیه کند.
مشاهده تعاملات بین والدین/ مراقبین و کودک/ نوزاد نیز می تواند کمک کننده باشد.
در بعضی موارد ، لازم است که از مراقب در مورد شیوه ارتباطی کودک برای بیان نیازهای اولیه اش مثل اظهار درد، گرسنگی و یا ناراحتی سوال شود.
بوکلمن و سرایدا(1998) سه ساختار اساسی برای ارتباط پیشنهاد کرده اند که شامل علائم جلب توجه، پذیرش و رد می باشد.
یاد گیری شیوه انتقال این موارد بسیار مهم است.
وقتی درمانگر سوال می کند "کودک چه چیزهایی را می فهمد" پاسخ مراقب معمولاً این است "او هر چیزی را که بگویم متوجه می شود" .
فهرست کردن سیستماتیک مواردی که نوزاد یا کودک واقعاًدرک می کند و روش های پی بردن به این موارد بسیار مهم است.
برخی کودکان وقایع را بیشتر از طریق اتفاقات روزمره یا راهنماهای بینایی درک می کنند تا کلمات .
به عنوان مثال ممکن است کودکی معنای جمله " الان موقع آماده شدن برای مدسه است" را متوجه نشود اما با آمدن اتوبوس یا دیدن کوله پشتی اش به معنای آن پی ببرد.
اگر کودک زبان شفاهی داشته باشد، یک نمونه زبانی شامل حداقل 50 گفته باید گرفته شود و براساس روش میلیر( 1981) مورد تحلیل قرار گیرد.
برای برخی از کودکان حداقل چند روش ارزیابی استاندارد رسمی می تواند به کار رود اگر چه شیوه پاسخ ممکن است نیاز به تغییر داشته باشد.
به عنوان مثال، کودکی که نمی تواند به تصاویر اشاره کند، با نگاه کردن به آنها می تواند پاسخ درست را انتخاب کند.
لیستی از آزمون های مناسب موجود برای کودکان زیر 3 سال در جدول 3-2 آمده است.
این لیست شامل ابزارهایی است که از لحاظ تجاری در دسترسند ولی ؟
بزرگسالان چه کسانی؟
بزرگسالان دچار فلج مغزی چه مواردی ؟
ارزیابی توانایی های زبانی چرا؟
برای تعیین اینکه آیا رشد زبان با توجه به سن تقویمی و سطح شناختی فرد طبیعی است یا غیر طبیعی چرا ؟
برای تعیین اینکه آیا رشد زبان با توجه به سن تقویمی و سطح شناختی فرد طبیعی است یا غیر طبیعی چگونه ؟
گزارش والدین؛ مشاهده تعاملات والدین و کودک؛ روشهای ارزیابی رسمی استاندارد شده .
ارزیابی عملکرد زبانی بزرگسالان مثل نوزادان و کودکان می تواند از طریق مصاحبه با والدین یا مراقب او و یا از طریق ارزیابی مستقیم صورت گیرد.
اگر فرد زبان بیانی داشته باشد، باید یک نمونه گفتاری شامل حداقل 50 گفته از او گرفته شود و مطابق با روشهای ارائه شده توسط میلر (1981) مورد تحلیل قرار گیرد.
در ارزیابی مستقیم ، ممکن است فرد توانایی پاسخگویی کلامی یا اشاره کردن را نداشته باشد و به همین دلیل تغییراتی در شیوه پاسخگویی اعمال شود مثلاً از جهت نگاه یا اشاره کردن به اعداد برای انتخاب یک تصویر از بین 4 تصویر استفاده شود.
با این وجود ، هر تغییری که در شیوه پاسخگویی صورت گرفته ، باید در گزارش نتیجه آزمون آورده شود.
جدول 4-2 لیستی از آزمونهایی را ارائه می دهد که می تواند برای افراد دچار درگیری حرکتی متوسط تا شدید و دیزآرتری متوسط تا شدید مناسب باشد.
البته این لیست، یک فهرست کامل از تمام ارزیابیهای زبانی موجود، نیست.
تخمین صحیح سطح عملکرد زبان درکی و بیانی فرد و توصیف نقاط ضعف و قوت او ، به درمانگر جهت تعیین اهداف و روشهای درمانی مناسب کمک خواهد کرد.
این موارد به تعیین پیش آگهی درباره رشد ارتباط کلامی واینکه کدامیک از سیستم های ارتباطی آلترناتیو می تواند مناسب باشد نیز کمک می کند.
جدول 4-2 روشهای ارزیابی عملکرد ارتباطی برای افراد بالای 3 سال آزمون واژگان تصویری پی بادی برای ارزیابی واژگان درکی به کار می رود.
وقتی یکی از موارد اسم برده می شود فرد باید به یکی از چهار تصویر سیاه و سفید اشاره کند.
کتابچه راهنما، نمره استاندارد، ، رتبه های صدکی و هم ارزهای سنی را در اختیار آزمودنی قرار میدهد.
این آزمون امکان مقایسه تفاوت بین نمره استاندارد را با آزمون واژگان بیانی فراهم می کند و برای افراد 2 سال و 6 ماهه تا 90 سال و 11 ماهه مناسب است.
آزمون واژگانی بیانی واژگانی بیانی را از طریق درخواست از فرد برای نامیدن تصاویر رنگی ارزیابی می کند.
کتابچه راهنما......
.
این آزمون ......
با آزمون واژگان درکی پی بادی III فراهم می کند و ...
آزمون واژگان بیانی تصویر تک کلمه- ویرایش شده برای ارزیابی واژگان بیانی به کار می رود.
کودک تصاویر سیاه و سفید را می نامد.
کتابچه راهنما...
برای کودکان 2 تا 11 سال و 11 ماه مناسب است.
معیار زبانی پیش دبستانی برای ارزیابی مهارتهای زبان درکی و بیانی به کار می رود.
تصاویر رنگی هستند.
نمره زبانی کامل به دست می آید.
محدوده سنی برای اجرای این آزمون از تولد تا 6 سال و 11 ماه است.
ارزیابی بالینی پایه های زبانی- پیش دبستانی توانایی های زبان درکی و بیانی کودکان 3 ساله تا 6 سال و 11 ماهه راارزیابی می کند.
نمره های استاندارد زیر آمون، نمره های استاندارد زبان درکی و بیانی، صدکها، و نمره هم ارز سنی را در اختیار آزمونگر قرار می دهد.
ارزیابی بالینی پایه های زبانی-4 توانایی های زبانی...
افراد 5 ساله تا 21 سال و 11 ماهه را ....
آزمون موفقیتهای ردی پی بادی دارای زیر آزمونهایی است که اطلاعات عمومی، بازشناسی خواندن ، درک مطلب، ریاضیات، هجی کردن (املاء) و بیان نوشتاری (انشاء) را مورد ارزیابی قرار می دهد.
زیر آزمونهای اطلاعات عمومی نیازمند پاسخهای کلامی است.
این آزمون روی پایه های فردی اجرا می شود و برای افراد 5 ساله تا 22 و 11 ماهه مناسب است.
هم ارزهای سنی و مقطع تحصیلی می تواند برای بزرگسالان در هر سنی گزارش شود.
کتابچه راهنما هم ارزهای سنی و مقطعی تحصیلی ، نمره های استاندارد براساس سن و مقطع تحصیلی و صدکها و Stanines را در اختیار آزمونگر قرار می دهد.
آزمون توانائیهای روانی- زبانی ایلنوی اگر چه این تست منسوخ شده، سه زیر آزمون آن برای ارزیابی افراد دچار درگیری های حرکتی هنوز مورد استفاده قرار می گیرد.
برای زیر آزمون درک شنیداری آن فقط پاسخهای بله/ خیر کافی است .
زیر آزمون حافظه بینایی و شنیداری نیز شاخصهای مناسبی برای این دو مهارت هستند و به توانایی های حرکتی فرد بستگی دارند.
براساس نمرات خام، هم ارزهای سنی می توانند گزارش شوند.
این آزمون برای افراد 2 سال و 4 ماه تا 10 سال و 3 ماه هنجار شده است.
چک لیست تعاملی برای ارتباط مکمل- ویرایش شده آزمون غیر گفتاری یک آزمون زبان درکی و بیانی برای کودکانی است که صحبت نمی کنند.
برای کودکان دچار ناتوانائیهای چند گانه استاندارد شده است و یک نمره هم ارز در پیشرفتهای ماهانه از صفر تا 48 ماه را ارائه می دهد.
ملاحظات لازم برای تعیین پیش آگهی چه کسانی؟
آسیب شناسان گفتار و زبانی که یک برنامه درمانی را برای کودک و یا بزرگسال دچار فلج مغزی تدوین کردهاند.
چه مواردی ؟
فاکتورهایی که باید هنگام تعیین پیش آگهی برای بهبود افراد دچار فلج مغزی مورد توجه قرار گیرد.
چرا؟
به منظور تعیین اینکه آیا فرد مورد نظر کاندیدای درمان هست یا نه و اگر هست به منظور تعیین و تعریف اهداف درمانی بلند مدت و کوتاه مدت مناسب چگونه؟
با مشخص کردن اهداف متناسب با مراجع به طوری که این اهداف واقع بینانه و دست یافتنی و با در نظر گرفتن تفاوتهای مهم فردی باشند .
پیش از مبادرت به درمان، بر آوردی از پیش آگهی مراجع برای درمانگر بی نهایت مهم است و در صورتی که فرد یا مراقبین او قادر به درک این اطلاعات باشند باید این برآورد با آنها در میان گذاشته شود.
مبحث بعدی، فاکتورهایی را مشخص می کند که هنگام تعیین پیش آگهی باید مورد توجه قرار گیرند.
تاریخچه طبیعی اختلال تاریخچه طبیعی اختلال بنیادی، در این مورد ، فلج مغزی ، باید هنگام تعیین پیش آگهی مورد توجه قرار گیرد ، به عنوان مثال، در مورد فردی که عمدتاً تون عضلانی اسپاستیک همراه بادرگیری خفیف یا متوسط را نشان می دهد، انتظار می رود که توانایی تولید گفتار را کسب نماید.
از سوی دیگر، پیش آگهی در مورد افراد دچار درگیریهای شدید در حرکات درشت، ظریف و حرکات دهانی ، برای ایجاد ارتباط کلامی کارا چندان خوب نیست.
به علاوه ، همین طور که سن افراد دچار درگیری حرکتی شدید بالاتر می رود، احتمال خطر پسرفت درتوانایی های گفتاریشان، خصوصاً با توجه به نقش حمایت تنفسی برای تولید گفتار، افزایش می یابد.
افرادی که الگوی حرکتی شان بیشتر از نوع اتتوز است، ممکن است ابتدائا با درگیری حرکتی دهانی شدید دیده شوند اما بعداً با افزایش توده عضلانی بدن و افزایش هماهنگی حرکتی، علائمی از بهبود در آنها دیده شود.
لازم است که این افراد هرچه سریعتر به یک سیستم ارتباطی مکمل- جایگزین مجهز شوند.
با این وجود، همچنان لازم است که نظارت بر روند تکامل حرکتی دهانی این افراد صورت گیرد و مداخلات درمانی مناسب برای به حداکثر رساندن تغییرات عملکردی، اعمال شود.
افراد دچار آتاکسی که اختلالی ناشی از یک آسیب ایستا و غیر پیشرونده است ، تمایل دارند که در زمینه ارتباط عملکردی، کارکرد مناسبی از خود نشان دهند خصوصاً زمانی که ثبات و توده عضلانی قابل قبولی به دست آورده اند.
آنها نیازمند رسیدگی و مداخلات درمانی در همان سالهای اولیه میباشند.
افراد دچار اختلال بلع خفیف عموماً با گذشت زمان علائمی از بهبود و پیشرفت را نشان خواهند داد.
اشخاص دارای اختلال بلع متوسط تا شدید در معرض خطر افزایش آسپیراسیون هستند.
طبق تجربه نویسنده، احتمال این خطر در طول دوران رشد سریع یا هنگامی که فرد به دلیل ابتلا به هر بیماری، ضعیف شده یا در دوران عدم تحرک او بیشتر می شود.
با افزایش سن این افراد نیز احتمال خطر پیشرفت در مهارتهای تغذیه ای شامل شروع آسپیراسیون افزایش می یابد.
سایر عوامل، مثل سلامت دندان و وضعیت تغذیه ای این اشخاص نیز مهم است.
پیش آگهی یا بهبود اختلالات زبانی افراد دچار فلج مغزی تا حدی بستگی به سطح عملکرد شناختی فرد دارد.
فاکتور مهم دیگر میزان تحریک موجود در محیط است.
درمان تشخیصی ایجاد تغییرات مثبت در تولید گفتار با به کار بردن تکنیکهای درمانی مبتنی بر تشخیص حین ارزیابی، شاخص مناسبی برای پیش بینی موفق بودن یک برنامه درمانی است.
به عنوان مثال، اگر حمایت تنفسی با تغییر وضعیت بدن بهتر شود یا وضوح گفتار با گرفتن سوراخهای بینی یا با به کار بستن میزان تلاش بیشتر افزایش یابد، در این صورت می توان چنین تمهیداتی را در برنامه درمانی مورد نظر به منظور ایجاد تغییر به کار گرفت.
علاوه بر این ، اگر آبریزش دهان با تغییر وضعیت بدن کاهش یابد یا بلع مایعات با کم کردن اندازه هر جرعه، بهتر و راحت ترشود، در این صورت این موارد نیز جزء شاخص های مثبت خواهند بود.
سطح عملکرد شناختی، رشد زبانی و حافظه به دست آوردن بر آوردی از عملکرد شناختی، حافظه و عملکرد زبانی فرد بسیار مهم است ، فرد که توانایی درک و دنبال کردن دستورات را دارد، تغییرات مهم را متوجه می شود و تکنیکهای درمانی را به صورتی که قبلاً نقل شده اند به یاد می آورد و به کار می بندد ، از بهترین پیش آگهی برای تغییر برخوردار است.
انگیزه فردی که علاقمند به ایجاد تغییر و مشتاق به مشارکت در روند درمانی است عموماً بهترین نتیجه را کسب خواهد کرد.
از سوی دیگر افرادی که مشارکت کنندگان منفعلی هستند به آن صورت به نتایج مطلوب دست نمی یابند.
کودکان بزرگتر یا بزرگسالانی که به مدت طولانی درگیر برنامه های درمانی هستند معمولاً پس از مدتی تمایلشان را به مشارکت از دست می دهند، به خصوص اگر تغییرات صورت گرفته در آنها به مرور زمان، چشمگیر نباشد.
این مساله یکی از دلایل موفق بودن برنامه های فشرده کوتاه مدت در مقابل برنامه هایی است که برای آنها زمانبندی و برنامه ریزی مشخصی صورت نگرفته .
میزان دسترسی به خدمات مناسب مسایل مالی اعم از بیمه درمانی یا بهره مندی از خدمات از طرف مدارس عمومی می تواند روی تامین خدمات تاثیر بگذارد.
مسایل جغرافیایی و همچنین مسایل مربوط به سیستم حمل و نقل و نیز تمایل مددجو برای دریافت و پذیرش خدمات هم از جمله عوامل دخیل در تعیین نتیجه هستند.
وجود سایر اختلالات وجود اختلالات حسی، ازقبیل آسیب های شنیداری یا بد عملکردیهای بینایی، می تواند بر توانایی فرد جهت بهره مندی از درمان تاثیر منفی داشته باشد.
علاوه بر این، وجود سایر اختلالات ارتباطی، بخصوصی آپراکسی گفتار همراه با دیزآرتری، نیز می تواند یکی از شاخص های منفی از لحاظ پیش آگهی باشد.
در نهایت، اختلال نقص توجه هم ممکن است توانایی افراد را برای مشارکت مشارکت موثر در یک برنامه درمانی کاهش دهد.
خلاصه فصل 2 عناصر مهم در روند ارزیابی را جهت بررسی افراد دچار فلج مغزی که دارای اختلال گفتار و یا زبان، اختلالات بلع و یا تغذیه و یا آبریزش دهان هستند، در اختیار خواننده قرار می دهد.
در این فصل علت اصلی برای تعیین پیش آگهی به طور خلاصه بیان شده است.
اطلاعات حاصل از ارزیابی به درمانگر برای تعیین اهداف و انتخاب تکنیکهای درمانی مناسب کمک خواهد کرد.
فصل 3 درمان این فصل علت اصلی درمان افراد دچار دیزارتری همراه با فلج مغزی را برای آسیب شناس گفتار و زبان فراهم می کند، به او در تعیین اهداف درمانی کمک می نماید و همچنین استراتژیهای مداخلهای را که در بر گیرنده نیازهای درمانی این قشر است در اختیار آسیب شناس گفتار و زبان قرار می دهد.
مسایل مربوط به مداخلات زبانی، اختلال در بلع، آبریزش دهان و روشهای ارتباطی مکمل- جایگزین نیز لحاظ شده اند.
چارچوب این فصل نیز مانند فصل پیش است.
رویکرد های درمانی دیزارتری رویکرددرمانی عصبی- رشدی چه کسانی؟
کودکان و بزرگسلان دچار فلج مغزی چه مواردی ؟
درمان دیزارتری با به کار بردن رویکرد درمانی عصبی- رشدی چرا؟
به منظور ارتقاء توانایی های تولید گفتار چگونه ؟
با به کار بردن یک چارچوب بین رشته ای به منظور تمرکزروی اهداف عملکردی .
همانطور که قبلاً بحث شد، رویکرد درمانی عصبی - رشدی (NDT) یک روش کاملاً پذیرفته شده برای درمان کودکان و بزرگسالان دچار فلج مغزی است و بسیاری از اصول و مبانی این رویکرد می تواند برای خدمات آسیب شناسی گفتار که معمولاً برای این افراد توصیه می شود، به کار رود.
در واقع، برای به کار گیری رویکرد درمانی عصبی- رشدی، آموزشهای خاصی به آسیب شناسان گفتار و زبان و همچنین سایر متخصصان در رشته های مختلف ارائه می شود.
صرف نظر از رشته، رویکرد NDT برنامه های درمانی را مورد تا کید قرار می دهد که متمرکز بر اهداف به دست آمده در یک چارچوب زمانی خاص باشد.
فرضاً ، یک برنامه درمانی در چارچوب NDT رویکردی میان رشته ای بین درمانگر، معلمان، اعضاء خانواده و مراقبین است که همگی روش واحدی را برای تعیین هدف و مدیریت در زمینه همکاری با مراجع اتخاذ کرده باشند.
برنامه های NDT برای ارتقاء توانایی های مراجع طراحی شده اند و متوجه کسب پاسخهای فعال از مراجع هستند.
بنابراین درمان به طور ساده یک دستور العمل منفعل تحمیل شده به مراجع نیست.
درس گرفتن از خطاها و تکرار مداوم در یادگیری حرکتی، بخش مهمی از روند درمان میباشد.
به علاوه، جلسات درمانی شامل فعالیتهایی است که در آن ها مراجع به موفقیت می رسد و همچنین فعالیتهایی که در آنها مراجع به موفقیت دست نمی یابد.
بدیهی است که توجه به شرایط زندگی مراجع هنگام تعیین اهداف درمانی اهمیت بسیاری دارد.
به عنوان مثال ، نهایتاً ، درمانگر باید همکاری مراقبین و اعضاء خانواده را به منظور حصول اطمینان از انتقال درمان به خارج از محیط درمانی، جلب نماید.
تکنیکهای درمانی در رویکرد NDT شامل اقدامات درمانی است که با هدف کمک به مراجع برای رسیدن به عملکرد مستقل طراحی شدهاند.
این اقدامات درمانی معمولاً به صورت تسهیل و یا مهار حرکت و وضعیت قرار گیری بدن مراجع است.
تسهیل به صورت " اقدام درمانی که وضعیت قرار گیری بدن یا انجام حرکت را ساده تر و یا تا حدی آسان میسازد" تعریف می شود مهار عبارتست از تکنیکی برای محدود کردن جرکات و پولچرهای(وضعیت های بیرونی) غیر عادی که مانع از شکل گیری الگوهای حرکتی انتخابی تر و عملکرد موثرتر می گردد.مهار به منظور کاهش آسیبهای زیر بنایی خاصی که مختل کننده عملکرد هستند، اعمال می شود.
به عنوان مثال، ممکن است آسیب شناس گفتار- زبان و فیزیوتراپیست هر دو با هم روی کاهش یا مهار تون عضلانی بیش از حد تنه کودک با هدف بهبود عملکرد عضلات دخیل در حمایت تنفسی که برای تولید گفتار لازم است ، کار کنند.
وقتی رویکرد NDT را اعمال می کنیم، باید درونداد حسی را متناسب با نیاز مراجع تعیین نماییم.
به عنوان مثال، جلسه درمانی کودکی که پاسخ تکانه ای فعال دارد باید در محیطی آرام برگزار شود و تحریکات جنبشی (کینستتیک) کلامی و لمسی ملایم به تدریج وارد شود.
رویکرد فیزیولوژیکی چه کسانی؟
کودکان و بزرگسالان دچار فلج مغزی چه مواردی ؟
درمان دیزارتری با به کار بردن رویکرد فیزیولوژیکی چرا؟
به منظور ارتقاء توانایی های گفتاری چگونه؟
از طریق معطوف کردن درمان به اجزاء سازنده مکانیزم و تصور کردن این سیستم به عنوان یک سیستم ایرومکانیک اول پاراگراف رویکرد فیزیولوژیک در درمان دیزارتری کودکان و بزرگسالان بخوبی با مبانی رویکرد NDT هماهنگ می شود.
با این رویکرد فیزیولوژیک، درمان معطوف به اجزاء سازنده مکانیزم گفتار می شود، در عین حال این مکانیزم به عنوان یک سیستم ایرومکانیک تلقی می گردد.
ارزیابی این سیستم، اطلاعاتی درباره نقاط ضعف و قوت آن ارائه می کنند، در حالی که بررسیهای تشخیصی مرتبط با درمان که در هنگام ارزیابی انجام می شوند اطلاعاتی را درباره اینکه چه اجزایی می توانند با بهبود بالقوه بر نتیجه بالفعل در ارتباط تاثیر بگذارند، فراهم می کند.
به عنوان مثال، در صورتی که نتایج ارزیابی نشان دهد که وضوح گفتار اساساً به دلیل ناکافی بودن حمایت تنفسی لازم برای تولید گفتار کاهش یافته است و مراجع قابلیت برنامه ای با هدف تعدیل تون عضلانی، تنظیم وضعیت قرار گیری بدن (پوسچر) وایجاد فشار هوای زیر چاکنایی را دارد، پس می توان احتمال بهتر شدن کیفیت صورت حنجره ای، بلندی و متعاقب آن افزایش وضوح گفتار را داد.
تکالیف درمانی باید در جهت ارتقاء عملکرد اجزاء سازنده این مکانیزم تنظیم شوند و به طور مستقیم تولید گفتار را مورد هدف قرار دهند.
برای مثال، تمرینات طراحی شده برای افزایش فشار زیر چاکنایی باید متمرکز بر میزان فشار هوایی باشد که برای تولید هر سیگنال گفتاری لازم است نه حداکثر فشار هوایی که فرد می تواند تولید کند.
همانطور که پیش از این بحث شد، فلج مغزی وضعیت مزمنی است که در آن فرد معمولاً فرصت لازم برای یادگیری تولید گفتار با یک سیستم طبیعی را نداشته است.
بخصوص اینکه افراد دچار فلج مغزی یاد می گیرند گفتار را با سیستمی تولید کنند که از زمان تولد یا کمی پس از آن تا حدی آسیب دیده، و نتیجه نهایی به تولید گفتار لطمه می زند.
هدفی که برای فرد دچار درگیری خفیف در نظر گرفته می شود می تواند تولید گفتار «نزدیک به طبیعی» باشد، در حالی که برای اکثریت افراد مبتلا به فلج مغزی هدف، رسیدن به ارتباط کلامی کارکردی خواهد بود زیرا این نوع ارتباط خود، به نوعی مکمل است.
رویکردهای غیر گفتاری چه کسانی؟
کودکان و بزرگسالان دچار فلج مغزی چه مواردی؟
درمان دیزارتری با استفاده از رویکردهای غیر گفتاری چرا؟
برای ارتقاء توانایی های تولید گفتار چگونه ؟بحث/ تشریح کاربرد تمرینات غیر گفتاری برخی راهکارها در درمان دیزارتری افراد دچار فلج مغزی بر مهارتهای غیر گفتاری و تغذیه ای ، حرکتی دهان با هدف تقویت تولید گفتار متمرکز است.
با این وجود، هیچ مطالعه کنترل شده ای که ثمر بخشی استفاده از تکالیف غیر گفتاری در پیشبرد تولید گفتار را روشن سازد، در دست نیست.
حوزه کاری برای آسیب شناسان گفتار و زبان شامل ارزیابی و درمان اختلالات بلع/ تغذیه ای و همچنین اختلالات ارتباطی در کودکان و بزرگسالان است.
باید این نکته را به مراجع و مراقبین او خاطرنشان کرد که درمانهای متمرکز بر مهارتهای حرکتی دهانی برای بلع/ تغذیه تاثیرات ناشناختهای بر عملکرد حرکتی برای تولید گفتار دارند.
اگر چه در کودکان دارای مشکلات حرکتی دهانی در مهارتهای تغذیه ای، به طور چشمگیری احتمال بروز دیزارتری نیز وجود دارد، موریس (1985) و موریس و کلین (2000) استدلال کردند که مهارتهای تغذیه ای خود نمی توانند عامل اساسی در رشد گفتار باشند.
در واقع، با توجه به گفته های موریس ، فرصت دادن برای تکامل حرکات دهانی به عنوان که نتیجه تحریکات حسی ، برای تکامل گفتار بسیار مهم است.
کودکانی که به دلایل پزشکی از طریق لوله تغذیه می شوند بدون اینکه هیچ تجربه ای از غذا خوردن طبیعی داشته باشند، به صدا سازی و تولید گفتار طبیعی می پردازند.
موریس گزارش کرد که این موضوع خصوصاً در مورد کودکانی صادق است که فرصتهایی برای تحریک حسی دهانی و کشف به طرقی غیر از فرو بردن مواد غذایی (یعنی توانایی بازیابی و کشف اسباب بازیها از طریق دهان) داشته اند.
در واقع، او معتقد است کودکانی که به لحاظ فیزیکی قادر نیستند تجربه ای از تحریک و کشف حسی دهانی داشته باشند اغلب تاخیراتی در رشد گفتاری نشان می دهند.
تکنیکهای درمانی شامل تکالیف غیر گفتاری معطوف به جنبه ای خاص از تولید گفتار در متون آورده شده اند.
با این وجود، این تکنیکها غالباً در مورد افرادی به کار رفته اند که دارای اختلالاتی غیر از فلج مغزی اند.
برای مثال، نقل و دانیل (1979) پژوهش موردی را درباره فردی با دیزارتری شدید(با شدت 6 در یک معیار شدت 7 درجه ای) و وضوح گفتار به شدت کم (5 تا 10 درصد وضوح) به دلیل آسیب مغزی ناشی از ضربه (تروما) گزارش کردند .
یک پروتز گفتاری بالا برنده کام به منظور کاهش بی کفایتی کامی- حلقی، یک فشار سنج دهانی برای تقویت حمایت تنفسی لازم برای گفتار و الکترومیوگرافی سطحی برای افزایش قدرت لبها مورد استفاده قرار گرفت.
پس از 6 هفته از شروع درمان، وضوح گفتار فرد مذبور در حدود 95 درصد تخمین زده شد.
متشابهاً ، ورکینگر و نتسل (1992) استفاده از پروتز گفتاری بالا برنده کام برای کاهش بی کفایتی کامی- حلقی،استفاده از رویکرد فشار با استفاده از ویلچر برای نزدیک کردن تارهای صوتی به هم و استفاده از یک فشار سنج دهانی برای تقویت فشار هوای زیر چاکنایی را درفردی مبتلا به دیزارتری ناشی از ضربه مغزی شرح دادند.
این فرد ارتباط کلامی کارکردی را 13 سال پس از آسیب به دست آورد.
تکنیکهای غیر گفتاری انتخاب شده در این دو پژوهش مورد اجزاء خاصی از مکانیزم گفتار از مورد هدف قرار داده اند و هر دو این گزارشها کارایی تکنیکهای غیر گفتاری را تایید میکنند.
در طراحی برنامه های درمانی موثر، درمانگر باید بداند که چرا یک رفتار خاص به وجود آمد و چه تکنیکهای درمانی برای تصحیح هر چه بهتر آن رفتار وجود دارد.
به عنوان مثال، تمرینات مربوطه به افزایش قدرت لبها تنها زمانی باید مورد استفاده قرار گیرد که وجود ضعف در لبها به وضوح محرز و منجر به اشکال در تولید دولبی ها شود.
در برخی موارد اختلال در تولید همخوانهای دولبی به دلیل بی کفایتی کامی- حلقی است .
به علاوه ، هر گاه یک برنامه درمانی شامل تکالیف غیر گفتاری مورد استفاده قرار گیرد و در یک دوره زمانی منطقی تغییری دیده نشود، استفاده طولانی مدت از آن تکنیک غیر گفتاری یا هر تکنیکی در این زمینه نباید صورت گیرد.