رفتار احساسی و مؤثر برپایه قضاوت اخلاقی و رفتار درست.
توصیه بنحبیب به ما این است که در مقابل پیچیدگیهای روشهای جهانی شدن مقاومت کنیم با مشاهده سخنرانی خبررسانان حوزه اخلاق حداقل در دوره نمونههای سیاسی یا دردادگاهها و نقطهنظر او این است که ادامه این (جستجو) بهصورت گفتگوهای معمولی اخلاقی در این دورهها و قدردانی از دیگران باشد.
او پیشنهاد میدهد که اگر نگهداری گفتگوها و رشد متقابل فهم به صورت هدف دربیاید، بلکه موفقیت و رضایت عام و نظریه و سخنرانی میتواند نقطهنظر را بدون التماس از انسان اقتصادی یا سیاسی نشان بدهد.
دریک گفتگوی معنوی یا اخلاقی کلید صلاحیت در توانایی نگهداری گفتگو و صحبتهاست.
«دراین گفتگو، من باید بدانم چطور گوش دهم، چطور دیدگاه تورا بفهمم.
چطور یاد بگیریم دنیای خود را نشان بدهم تا تو آن را ببینی، اگر من نتوانت گوش بدهم، نتوانم بفهمم و نتوانم نشان بدهم گفتگو متوقف میشود یا به بحث کشیده میشود یا شاید نفر دیگر هرگز شروع نشود.» اگرچه نقش نقش خبررسانی تکمیل میشود وقتی ما قابلیت شکست را در چشمانداز مجازی روابط انسانهای بزرگسال تمرین کنیم.
ایدهآل برای جهانیشدن در این دیدگاه گسترش موضوع گفتگو قابلیت شکست در بزرگترین اندازه ممکن است.
دیدگاه معنوی سپس همیشه میآید.
رشد ظرفیت پذیرفتن ما در این دیدگاه، شکست چشمانداز و گسترش تمرین تصور کردن اخلاقی، شریک اخلاقی، شریک خوب بودن در گفتگوی معنوی باعث ایجاد ارتباط صمیمی در مهارت روایت و صلاحیت میشود.
توانایی فهم ما داستان دیگری است.
یکی شدن اشخاص بهصورت بالقوه در حوزه اخلاق قابل توجه است.
اگر آنها نقش خود را باز کنند دریک گفتگوی معنوی و قضاوت شایسته داشته باشند از دیدگاه اخلاقی آنها گفتگو و مهارت روایت خود را و همچنین هویت خود را شکوفا میکنند.
اگر حسابداری باعث کمک به گفتگو باشد آن باید بیشتر شامل صحبت و گفتگو باشد.
آن نمیتواند محتوی این تصور باشد که شغل به سادگی حالتی از حقیقت باشد و بنابراین محروم کند از هر گفتگو.حسابداری باید وسیلهای گفتگوای باشد که کمک را از شرکتها میبرد و از طریق این فعالیتها تأثیر میگذارد.
تکنولوژی جدید بهطور خاص اینترنت هیجان ممکن ناشی از حسابداری به مبنای گفتگو را نشان میدهد.
حالا تکنولوژی امکانپذیر، باعث یکی شدن واقعی شده است.
ادعای بنحبیب این است که قضاوت شایسته و مخصوصاً قضاوت اخلاقی مستلزم تمرین در روایت و مهارت تفسیر است.
مالکیت است که به ما اجازه میدهد خود را در موقعیت دیگری ببینیم.
پیروی از اعتبار قضاوت در دسترس یک طرزفکر بزرگ است، این فکر کردن فراتر از حد یک شخص است.
او استدلال میکند که ما همیشه در تعامل در قضاوت اخلاقی در پاکدامنی غوطهوریم در شبکهای از ارتباطهای انسانی و تفاسیر.
او پدیدهشناسی قضاوت اخلاقی را طرح میکند که حسابهای غوطهور در هویت و فعالیت روانی و نمایش فعالیت اخلاقی در دوره خبررسانی را در بر میگیرد.
او به سه ناحیه که به قضاوت اخلاقی نیاز داشتند را تشخیص داد.
348 اول، او اینطور استدلال کرد که وضعیت اخلاقی مربوط نمیتواند بادوره مدل قضاوت کانت سروکار داشته باشد.
قضاوت در عموم و بهطور خاص ارزیابی وظیفه اخلاقی که وضعیت را ثابت نگه میدارد و شرایط محیط را تحمیل میکند.
بهمحض اینکه ما نتوانیم موضوع حساب خاصی را در جهان داشته باشیم آن درگیر میشود و متحمل شرایط خاص میشود.
دوم، او اصرار میروزد که ارزیابی اخلاق عمل تمرین تصور معنویت را در روایتهای مفصل و شرح را در دورهای که فعالیت ممکن است فهمیده شود بازیابی میکند.
نگران شدن درمورد قضاوتهای شایستهای که ما در فعالیتهایمان به آن احتیاج داریم.
به وسیله توانایی تصفیه و کاربرد آن تحقق میشود.
توانایی تصور فعالیتها درحال رسیدگی در در دورههای مختلف شرح و روایت است.
ما بهتوانایی فهم و درک احتیاج داریم در فعالیتهای نه فقط از چشمانداز خود یا از چشمانداز نقش ذهنی جهانی اما آن میتواند دیده و فهمیده شود توسط تأییدات دیگر از خودش میباید توانایی قصور را داشته باشیم و روایت کنیم دروههای دیگر را که خودمان درک کردهایم.
در هویت فعالیتهای اخلاقی نمیتواند در نقشهای حاکم برعموم تفسیر شود.
و در موارد خاص اما مستلزم تمرین تصوراخلاقی که در گنجایش فعالیتهای ما مؤثر است، میباشد.
و تفکر در مورد روایتهای ممکن و شرح اینکه فعالیتهای ما میتواند توسط دیگران فهمیده شود.
سرانجام بنحبیب استدلال میکند که فرمول بندی و ارزیابی منظور اخلاقی و مستلزم حداکثر تمرین تصور و تخیل است ما بهمنظور خود در روابط هویت میبخشیم و آنهاوارد در روابط جهانی میشوند.
فرمولبندی معانی روایتها یک میانجیگر را درگیر میکند و گذشتهها و پروژههای آیندهامان ممکن است به این سمت میل کند که: چطور بفهمیم و فهم اینکه چطور دیگران را درگیر کنیم.
«ارزیابی منظور یک نفر مجسم کردن اصول اخلاقی است.
فهم تاریخ روایت یک بازیگر هم باعث خودشناسی و هم باعث نشان دادن خود به دیگران میشود.
حسابداری قضاوت همیشه اخلاقی است.
آن همیشه در کنار ابعاد اخلاقی ابعاد قانونی و تکنیکی دارد.
قضاوت حسابداری شایسته، چه باعث وابسته شدن حسابداران یا گزارش اشخاص شرکتها به سادگی نمیتواند کار کارشناسی خاص این مورد را یا نقش حسابدار یک موسسه را داشته باشد.
اگرچه در جهان نقش موسسات باید برای تحمل موارد خاص مناسب باشد.
این نکته قبول دیدگاه اخلاقی را درگیر میکند که ما در دیدگاه خود آن را میبینیم.
این نکته اخلاقی مستلزم تبادل روایتهاست.
آن بازیابی میکند نقشهای درگیر شده که قادرند فهمیده بشوند در وضعیتها و خوانده شوند بهطور متناوب این دیدگاه ایدهآل میتواند توسط اهداف معتبر اجتماعی نهادیه شود و بهصورت استانداردهای حسابداری دربیایند.
اگرچه ایده چشمانداز متقابل درهمه قضاوت اخلاقی صدق میکند آن صدق میکند در قضاوت انفرادی که وابسته به گزارش حسابدار یا حسابرس یک شرکت است.
ما در اینجا به این مسئله اصرار میورزیم که اجتناب اخلاقی میتواند توسط تمرین حسابداری نگه داشته شود.
یک خبررسان بزرگ ایدهآل اخلاقی نیاز دارد به بردن و صدق کردن سطوح مختلف حسابداری و قضاوت.
349 فقط ترکیب تناسب به قضاوت اعتبار میبخشد و اصول متناسب میتواند نیروی اخلاقی واقعی را در تمرین حسابداری نگه دارد.
تاجایی که اصول حسابداری به صورت نقش هستند، تجویز برای دوباره محکمسازی تمرین حسابداری، برای گرایش بر پایه دستیابی به حسابداری است.
حساسیت در روایت و صلاحیت نیاز به بازی سهمرحله از تصمیمات حسابداری دارد.
نکته اول مربوط به موضوع حسابداری و مشکلات هویت است.
حسابدار و شرکتها و عوامل آنها باید آگاهی خود را از تأثیرات گزارش فعالیت بالا ببرند.
برای انجام این آنها به نگهداشتن قوه تصور خود در موقعیتهای دیگر نیاز دارند و آنها میتوانند این کار را با داشتن روایت براساس فهم داشته باشند.
دوم حسابداری جایگزین در دورهها در بخشهای موثر تشخیص داده میشود، از دیدگاه فهمیدن نوع ضربه نه فقط در دوران پیروی بهعبارت دیگر در اصول جهانی سرانجام، فهم روایت باید پیریزی شود با ارزیابیهایی توسط حسابداران و نگرانی اشخاص شرکتها از منظور اخلاقی انسان.
از بین این گفتگوها، واقعی و تصور در فهم روایتی خود و اظهارها میتوانند توجه اخلاقی خود را موضوعهای شرکتها و تمرین حسابداری بدهند.
جستجو برای یک تنظیم (تعادل) معتبر بین اقتصاد و اجتماع از میان روایت عبور میکند.
هرمرحله شامل تمرین تصور اخلاقی است.
آن شامل تصور تفسیر و فهم تاریخ روایت است.
پدیده شناسی قضاوت اخلاقی بنحبیب میتواند بهصورت کاربرد طراحی کانت از بازتاب زیباییشناسی قضاوت در حوزه اخلاق، قضاوت بازتابنده کانت شامل اهداف معتبر است، آنگاه شامل کاربرد انتقادی بازتاب برروی قضاوت که درحساب چشماندازهای آن مؤثر است.
در درجه اول تشخیص قضاوت واقعی و امکانپذیر از دیگران است.
دیدن اشیاء از دیدگاه ما.
سپس قضاوت اعتبار و طراحی نیرو و موافقت وجود دارد.
قضاوت شامل پیشبینی بین ارتباط با دیگران است.
با برداشتن حساب در موقعیتی دیگر بازتاب قضاوت میتواند بر محل موضوع و اعتبار قطعی آن.
کانت بر حد موقعیت انفرادی و بازتاب تفسیر که خلاصه حواس است که از موقعیت هرکس است اما قضاوت ما را آماده میکند.
برای بنحبیب تمرین قضاوت اخلاقی همیشه به گنجایش افکار بزرگ بستگی دارد.
این گنجایش خودمان را در فکر دیگران.
فکر کردن از چشمانداز دیگر» در استدلال بنحبیب اگرچه رد میکند کانت را و منظور او را که مابه نحوی یکسان در دوران اخلاقی با فکر کردن میتوانیم در رد شدن آن مؤثر باشیم.
بن حبیب پیشنهاد میدهد که اگر ما پیشینه عقلانی را رد کنیم اما جهانی شدن اصول اخلاقی تصور بزرگ شدن بالقوه گفتگوهاست.
بزرگ شدن استدلالی اخلاقی، این بهتر است که این بزرگ شدن خبررسانها و آزاد شدن آنها برای تصور بهتر.
بنحبیب تأکید میکند که این تفکر از مکان دیگر مستلزم تمرین آیین تفسیر کتاب مقدس است که خودش باعث شدن میانجیگری و مطالبات عدالت و تقوا میشود.
در توسعه کاربردی اخلاق و تصور سیاسی در گفتگوها دریک جامعه واقعی و فضای شهری که ما با روایتی عجیب مواجه میشویم.
احساس و دوستی و انسجام ممکن است ظهور کند و ما را به سوی عدالت و نقطه پایان هابرماس و خبررسانی اخلاقی میبرد: «روایت قدرت به یادآوردن تصور اخلاقی و ایجاد انگیزه کار است که باعث پیشافتادن از نیاز حداقل و وظیفه محض و توجیه است.
این بینش افق فکری و خبررسانی اخلاقی را گسترش میدهد.» بنابراین، درحالیکه از چشمانداز کانت یا هابرماس برتری واضح بین تمایل به حفظ بین اجتماع باتقوا و عدالت فاقد شخصیت و تقوای خصوصی خوب معلوم است.
تصور بزرگ بنحبیب از خبررسانی اخلاقی اجازه میدهد برای تقاضای میانجیگری درست و بهبار نشستن دوستی و انسجام.
این میانجیگری ممکن میشود با تمرین روایت تصور که ترویج میدهد توسعه همدردی و تأثیر میگذارد وقتی که ما احساس میکنیم به طرف یک گروه بزرگ انسانی میرویم.
آن مستلزم شخصیت برداری عدالت است مکمل عدالت به عشق در بخشاخر این مطلب مایه کار ریکوئر باز میگردیم و بیشتر توجه میکنیم به ارتباط مناظره بین عشق و عدالت.
او به بیتناسب بودن ابتدایی بین عشق و عدالت را به رسمیت میشناسد.
اما او به ما استدلال میکند برای تحقیق از میانجیگری کاربردی بین آنها- میانجیگرها اجازه میدهند بهما با گفتن سریع که همیشه شکننده و موقت هستند.
7- عشق و عدالت، منطق فراوانی و منطق همارزی ریکوئر پیشنهاد میکند که تلاشهای رسمیای که باعث میشود چکیده تجزیه و تحلیل که مضامین برگشت داده شده و برجستگیهای عشق میشود برای مثال تجزیه و تحلیل متنی، حامل تمایل به تصور ناسازگاری است.
در موارد خاص او پیدا میکند کسانی را که ناتوان در کنترل تنش هستند یا دچار ناهماهنگی بین برجستگیهای ازخودگذشتگی و تقابل هستند و بین منطق فراوانی و منطق همارزی که به صورت منظم در ادبیات عشق دور میزنند.
او برای تنظیم و تعادل پیشنهاد میکند غیراحساسی، امتحان عشق ما باید به آنها بهصورت پیچیده نگاه کنیم.
فرمها به سخنرانی که درمورد تصور «تسطیح کردن مقاومت میکنند آنالیز فیلسوفانه را باعث میشوند برای عشق صحبت میکنند اما با نوع دیگری غیراز زبان عدالت.
ما باید به جنبههای خلاقانه زبان که هابرماس علاقه به حفظ آنها دارد نگاه کنیم و آنها ازهم جدا کنیم.
و در یک مکان مناسب برای خبررسانی از آن استفاده کنیم.
ریکوئر از جنبههایی مطابق کتاب مقدس برای توجه مستقیم ما استفاده میکند برای سخنرانیکردن در مورد عشق.
او اول دلیل میآورد که صحبت کردن درمورد عشق و ستایش بالقوه وظایف در راههایی که به سخنرانی درمورد سطوح مختلف اصول ختم میشوند او معانی بیان استفاده شده درکتاب مقدس امتحان میکند با تجلیل از عشق و نشان دادن اینکه چطور وسایل استفاده شده درمورد تلاشها برای منزوی معانی انفرادی مقاومت میکنند.
این مقاومت میتواند باعث سختتر شدن علاقه شرکتها به تجزیه و تحلیل شود و در احساس وضوح تصور در مورد عدالت شود.
351 دوم، او توجه خود را به نگرانی اجباری در مورد صحبت راجع به عشق میبرد.
بهنظر میرسد چیزی رسواییامیز در موردعشق فرمانده دهنده وجود دارد که امر به احساس میکند.
تکیه عجیب درمورد اجبارعشق این است که صحبت درمورد برخواستن عشق مووضع این است که چطور باید فرمان به عشق را بفهمیم.
علاقه به خدا و علاقه به همسایه چه قدرت و نیرویی میتواند اینگونه فرمان بدهد؟
پاسخ ریکوئر به این پرسش این است که قدرت فرماندهنده به عشق خودش عشق را پیدا خواهد کرد.
استدلال ریکوئر این است که برطبق نقاشیهای روزنبرگ رابطه عشق بین خدا و عشق یک قانون بنیادی و فرماندهنده به عشق است: «در لغت قانون هر لغت این است عاشق پیامی را به معشوق خود میفرستد.
مرا دوست داشته باش!
این فرمان حاوی این مطلب است که میتوان از این همه عطوفت زیاد پیروی کرد.» ریکوئر به ایجاد ارتباط با فرمان عشق با صحبت کردن درمورد ستایش ادامه میدهد و پیشنهاد میکند که ما از این جمله آمرانه استفاده شاعرانه کنیم.
چون گرفتاری عشق و ستایش و بهوضوح این نکته را میرساند که ما به سادگی میتوانیم فرمان عشق را به یک وظیفه اخلاقی کاهش دهم.
این نشاندهنده غیرقابل کاهش بودن اخلاق به یک اخلاق آمرانه است.
سومین نکته عجیب درمورد صحبت عشق و احساس را درگیر میکند.
در سومین جنبه او استدلال میکند که بهترین فهم در دوران شاعرانه عشق و قدرت استماره است.
مطالبات فوری در جمله دوستم داشته باش که از طرف عاشق به معشوق تشکری پویا از که تأثیرات ممنوعی که ما انتخاب میکنیم و حالتهایی مثل لذت در مقابل رنج، خشنودی در مقابل ناخشنودی، شادی در مقابل پریشانی، برکت در مقابل سودا، و...
این مجموع تأثیرات برای تحت تسلط قدرت عشق، رشتههای زبانی را بهصورت پروسهای از استعاره که اجازه میدهد که عشق توانا میشود برای مفهوم بیشتر از خودش و کیفیتی بیشتر داشته باشد.
تضادهای دیکوئر در مورد بحث عشق و بحث عدالت و نکات قطعی جنبههای واضح مخالفت.
او باتوجه به عدالت بهعنوان یک تمرین اجتماعی و آن را در سطوح اصول امتحان میکند از عدالت که بر فهم ما حکومت میکند و برای یک مؤسسه فقط به این معنی است.
نگرانی درمورد عدالت بهعنوان یک تمرین اجتماعی است که او به این صورت مشاهده کرده است: نه شرایط محیط نه معنی عدالت هیچکدام عشق نیستند.
بهطور خاص او پیشنهاد میکند که اعتماد بهعدالت در استدلال در مواجهه با دلایل قابلارتباط و محتمل خارج از عشقاند.
او توجه ما را به این نکته جلب میکند که در سطوح مختلف این حقیقت است که عدالت دور از عشق است.
در سطح بازتاب اصول ریکوئر پیشنهاد میدهد که از ارسطو به بدون مزایا بودن کالا و بها آشکار میشود و عدالت خودش تقوا را در ریاست موسسات تقسیم میکند.
سپس عدالت با برابری گره میخورد و عدالت ایدهآل میتواند مشخص شود یک تقسیم برابر حقوق و کالاها برای سود هر شخص بهطور مثال عدالت در دوران رالز برای سود یکسان برای همه نبود.
ریکوئر از این دیدگاه پیشنهاد میدهد که در این دیدگاه جامعه دیده میشود بهصورت فضای مواجهه شده بین رقیبان.
او در نهایت پیشنهاد میدهد مجاورت منافع حتی تحت فرمولبندی «منافع بیطرف» به صورت فرخی توسط رالز شخصیتبندی میکند اجتماع را.
جلوگیری از ایدههای عدالت از رسیدن به سطوح واقعی و رسمی و اتحاد که هر شخصی احساس کند نسبت به شخص دیگر.
352 برای بدهی و انسجام متقابل میتواند به صورت نقطه تعادل بیثبات در افق فکری بحث و در مورد مشق و ریکوئر تلاش میکند که پلی بین عشق شاعرانه و آنچه که ما ممکن است حالا آن را بیروحی عدالت بنامیم بین سرود و نقش معمولی.
او در جستجوی تنشهایی که گاهی مخالف ادعاهای عشق و عدالت است.
وقتی او امید دارد: ممکن است حتی فرصت برای اختراع مسئولیت رفتار ایجاد شود.
او کلید نمونههایی از این تنش زندگی در قطعات سرمون در انجیل متیو، و سرمون و طرح آن در انجیل لوک.
ما شاهد تضاد دراماتیک بین منطق بشریت و برابری منطق و همارزی الهی و منطق فراوانی و مورد نعمت هستیم.
منطق تقسیم و منطق مازاد نعمت عیسی(ع) و سخاوت شاید اگرچه باعث بهخطر انداختن طرح شود و حساب میتو و سرمون عیسی در مانت باشد: «شما باید یاد بگیرید چطور آن گفته میشود: چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندان.
اما من این را به شما میگویم: اغلب آدم گناهکار مقاومت نمیکند.
در مخالفت هرکس اگر به شما ضربه بزند و شما را به سمت قانون ببرد به او اجازه میدهید تا لباس شما را بگیرد.اگر هرکس به شما دستور بدهد یک مایل زده بروید.
با دو مایل را بروید.
بههرکس که از شما پرسید اگر حواست چیزی قرض بگیرد از او روی برنگردانید.
شما یاد خواهید گرفت چطور به همسایه خود علاقه دارید و از دشمن خود متنفرید.
اما من این را به شما میگویم: دشمن خود را دوست بدارید و برایشان دعا کنید که در حق شما جفا کردهاند.
در این راه شما پدر مقدس در آسمانها و بهشت میشوید.
برای او دلیل اینکه خورشید برای یک مرد بد طلوع میکند و باران های دروغگو و راشلوهم میبارد خوب است.
برای اینکه او هردوی اینها را به اندازه شما دوست دارد.
و شما نخواهید داشت.
جمع کنندههای مالیات همینکار را انجام میدهند اینطور نیست؟
و اگر شما استقبال از خود را ذخیره کنید آیا شما کاری استثنایی کردهاید؟
حتی کافران این کار را انجام میدهند این طور نیست بنابراین فقط باید شما کامل باشید مانند پدرآسمانی خود».
ریکوئر ما را متوجه این نکته میکند که چشم در برابر چشم نشان دهنده این نکته مهم است که برای بشریت بربدیت محض و بیبندوباری انتقام است.
مسیح با اینوجود در این متن بهنظر میرسد راه رفت و برگشت این منطق هم ارزی است.
او با دادن یک نقش عمومی نشان میدهد که وضعیت غیردوستانه مزمان بهغیر دوستانه شدن اوضاع میشود.
مزمانها پیچیده هستند حتی اگر پریشان کنند، و باز رفتار تند نظر برسند یک کاربرد تحتالفظی برای مثال، فرمانی که ما باید روشن کنیم قطعاً ترکیب و بهرهبرداری ضعیف و به حاشیه رانده شده در جامعه است.
این واضح است که هدف انباشتگی موارد فوق نقشهای تحتالفظی برای کاربرد در موراد دیگر با ساختن یک الگوی فرماندهنده، و هم ارزی است ریکوئر پیشنهاد میدهد که این مثال و دیگر مثالها استفاده فوقالعاده مسیح از فرمان را نشان میدهد.
آیا این جهتیابی کمتر از تصورهاست؟
353 فرمانهای سخت مسیح چشمانداز تازهای را باز میکند و راه جدیدی را برای پاسخ به انسان نشان میدهد.
ظهور به نقل از متنهای سرمون یک الگوی متمایز از واکنش بیش از خداست که بیشتر از دلیل و بیشتر از مطالبات منطق هم ارزی را شامل میشود.
هویتبخشی ریکوئر مشابه منطق فراوانی در عیسی مسیح است.
او اضافه سخاوت را به صورت هدیه رایگان تقسیم میکند.
چقدر بیشتر از خدا؟
مخالفت با منطق فراوانی منطق همارزی در انجیل میتواند پیدا میشود که به کار میاندازد در سطوح مختلف ارتباط مختلف ارتباط به عیسیمسیح بهصورت تقسیم هدایا.
برخرود با سطوح مختلف زندگی و مرگ رستگاری و سقوط: در کنار منطق همارزی، قانونی و مرگ در کنار منطق فراوانی، توجیه، منت و زندگی.
در حساب لوک در سرمون در رشت، یک فرمان جیدد برای دشمنان شماست که در مجاورت فرمان میآورد : «بادیگران همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند» این فرمان عشق مواجه نقش طلایی عدالت را به میان میآورد.
«اما من این را به شما میگویم که گوش دهید، دشمنان خود را دوست بدارید.
با آنها که از شما متنفر هستند دعای خیر برای آنهایی که شما را نفرین میکنند دعا برای انهایی که با شما بدرفتار میکنند.
برای مردی که به شما با پررویی سیلی زده است شما نوع دیگری به او نشان دهید برای مردی که لباس شما را در میآورد لباس کوتاه او را رد نکنید.
برای هرکسی که از شما میپرسد و نمیپرسد درمورد برگشت دارایی که از شما ربوده شده است.
با دیگران همانطور رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند اگر شما دوست دارید آنهایی را که شما را دوستدارند، آیا شما انتظار تشکر ندارید، همه گناهکاران کسانی که دوستشان دارند را دوست دارند و اگر شما با آنها خوب رفتار کنید آنها نیز با شما خوب رفتار میکنند.
آیا شما انتظار تشکر نخواهید داشت؟
و اگر قرض بدهد این محبت را به کسی که امید به دریافت آن دارد، انتظار تشکر نخواهید داشت؟
به جای این دوست داشته باشید دشمن خود را و خوشرفتاری کنید و قرض دادن بدون امیدی برای بازگشت، شما پاداش بزرگی خواهید داشت و شما بزرگتر خواهید شد.
و غیر از این شما نوعی از ناسپاسی و گناهکاری دارید.» ریکوئر شروع به ایجاد حس مواجهه با اولین نگرانی است که مناجات عشق فروان به عشق میدهند که چطور کیفیت مناجات شاعرانه تبدیل به یک وظیفه میشود.
برای پاسح به این سوال ریکوئر به گفتگوی قبلی روزنبرگ تکیه میکند که تجزیه و تحلیل پایه قوانین درستی با خدا و هدیه وجودی، هدیه قانون و هدیه بخشش.
فرمان عشق مبتنی بر وابستگی ضروری به هدیه است.
ریکوئر فرمان به عشق به شدمن را به صورت یک هدیه اقتصادی میبیند این فرمان اخلاقی است تاجاییکه اجباری نباشد مثل یک نقش.
اما این فوق اخلاقی تا جایی که مافوق اخلاق و فراوانی اقتصاد که به شدت متضاد همارزی اخلاقی هر روز است که برجامعه حکومت نقش طلایی با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند؟
شامل نقضپذیری یک عمل متقابل بین آنچه که توسط شخص انجام میشود و آنچه دیگران با او انجام میدهند.
بنابراین مستلزم منطق همارزی و به شدت متضاد با منطق فراوانی است، عدم تناسب در شخصیت فرمان جمله «دشمن خود را دوست داشته باش، نکته ریکوئر فرمان جدیدی از عشق را از عیسی روشن میکند در این متن از انجیل لوک به نقل فوق بهنظر میرسد که عدم توافق دو منطق عشق و عدالت است ظاهر انقباض نقش طلایی در این متن ازانجیل گوسپل این است که ریکوئر پیشنهاد میدهد که مزاحمت تا جاییکه مثل نقش عدالت میتواند فرمولبندی مجدد شود برای نقش طلایی در دورههای رسمی.
354 سپس بهخطر میرسد که فرمان نقش طلایی به فرمان اصول و تمرین عدالت اجتماعی گسترش مییابد.
اگرچه این حقیقت که «فرمان جدید برای دوست داشتن دشمن و «نقش طلایی» با دیگران همانطور رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند» نزدیکی زیادی را آشکار میکند.
برای مثال سرمون در دشت پیشنهاد میدهد که آشکار کردن ناسازگاری ممکن است که فریبنده باشد این ممکن است که فرمان عشق نقش طلایی را فسخ کند، اما به آن فصل جدیدی میبخشد.
آن ممکن است که یک فرمان جدید «منسوخ نکردن نقش طلایی باشد اما بهجای دوباره تفسیر کردن در دورههای سخاوت» باشد.
دوباره تفسیر کردن ممکن است حیاتی باشد اگر فوقاخلاقی، فوقالعاده و فرمان عشق پیدا کند بیان اخلاقی را در حوزه اخلاق، هنوز چطور میتوانیم فرمان نابرابری، فراوانی سازگار بودن با عدالت را ببینیم؟
چطور میتوانیم منطق عدم تناسب را در جامعه راههای سازگار با عدالت را دارد معمومی کرد؟
نقش عدالت که میتواند باعث سازگاری با اصول نابرابری شود چیست؟
چطور میتوان عدالت با نقش قرض دادن بدون انتظار بازگشت سازگار کرد؟
ریکوئر استدلال میکند که اگر اخلاق دشمن خود را دوست بدارید را در دورههای اجتماعی اعمال کنیم خودداری از بداخلاقی، کار برای اخلاق و نقش طلایی فرمولبندی در دروههای عدالت اجتماعی است.
صحبت کردن درمورد منطق عشق و عدم تناسب و فراوانی که فرصتی امن برای عدالت و منطق فراوانی است: «بدون اصلاح فرمان عشق، و نقش طلایی دائماً حداکثر سودمندی راخواهد داشت، نقش «بدهید، دوباره به شما داده خواهد شد» حداکثر سودمندی و ذخیره نقش طلایی از انحراف است.
توضیحات عیسی در لوک جلد 6 صفحات مخالفت با عشق و منطق فراوانی و نقش طلایی اخطار برخلاف انحراف از نقش طلایی.
عدالت به انحراف در راهی مشابه با نقش طلایی باز میشود.
نقش عدالت میتواند بهصورت بالقوه جستجو کند و پیدا کند آگاهی محض و عمیق را و وابستگی اخلاقی را و آن میتواند نوعی از کوشش را به مزایای خصوصی پذیرفته شده در چهارچوب یک نقش مخرب کند.
ریکوئر معتقد است که گرایش خودبهخود برای تمرین ما و حتی بیشتر انتزاعی و حس عدالت برای فاسد شدن فرم سودمند مناسب است.
هشدار بنحبیب برخلاف سودمندی، فرمول هابرماس را که مرتبط با اخلاق است میسازد.
او پیشنهاد میدهد که جهانی شدن اصول هابرماس فقط برای خبرانیهای اخلاقی در اسارت اصولی است که تصویب همه آنها برطبق اصول اخلاقی جهانی است.
ریکوئر به ما پیشنهاد میدهد که عدالت نیاز به محافظت دائمی و تقویت عشق شاعرانه دارد اما این تساوی مستلزم این است که عدالت متوسط عشق لازم است چون عشق فوق اخلاقی است، آن در قلمرو اخلاق فقط متوسط عدالت است.
355 ریکوئر استدلال میکند که قابل کاربرد بودن برای ما برای رسیدن و محافظت از تعادل است.
اگرچه بیثباتی بین عشق و عدالت در جامعه هرروز ما تأثیرات سیاسی دارد.
شرکتهای سرسخت قدمبهقدم از مکمل درجههای دلسوزی و سخاوت در همه شاخصهای ما و شاخصهای کیفری ما و شاخصهای عدالت اجتمالی بمنزلۀ یک وظیفه معقول و کامل است، اگرچه ممکن است سخت بهنظر برسد.
چطور میتوانیم ما کار کنیم برای رسیدن به این تعادل در این تمرینها؟
چطور میتوان منطق فراوانی را در زندگی هرکس اعمال کرد و در تجارت و حسابداری؟
چطور میتوان اشیاء را برنامهریزی کرد برای آغاز زندگی بر طبق منطق و اقتصاد؟
هدیه دادن؟
اول باید ماخودمان را برخلاف گرایش به رضایت بامنطق برابری حفظ کنیم.
حسابداری فقط گرایش به رضایت از همارزی ندارد.
آن بهطور مثبت خودش از هم ارزی محافظت میکند.
محافظت آن برخلاف آلودگی تأثیرات تصور و سفارش است.
دوم ما باید هشدار بدهیم نسبت به انحراف منطق همارزی، هشدار بدهیم درمورد حسادت و آن سوی عدالت.
جامعه مدرن ما، جامعه مغازههای سرمایهداری، بهنظر میرسد که پیدا شده منطق رایگان و منصفانه تبادل و منطق همارزی، آن سوی تظاهر به همارزی مغازهها یک انحراف واقعی از نیرو و پوشاندن محدودیت؛ مغازهها ممکن است تبادل کنند که بهنظر میرسد برابر واقعیت عدم تساوی و استثمار است: «اعضای طبقه متوسط جامعه نقش خود را در همارزی دارند آن قابل مقایسه بودن بیشباهت به کاهش مقدار خلاصه نیست.
برای روشن فکری که اعداد را کاهش نمیدهد و دچار وهم و خیال میشود.
مثبتگرایی مدرن آن را بهصورت ادبیات مینویسد.» اقتصادی که در آن مرد و زن باهم رقابت میکنند سخاوتمند خواهد شد.
«این وظیفه ما نیست که در سطح جهانی و حتی بیشتر از آن، اقتصاد در هدیهدادن را در زمینه مدرن بیاوریم؟
این وظیفه ما نیست که مداخله مثبت داشته باشیم.
نابرابری که نتیجهای دقیقاً از کاربردما برای همه مسائل اقتصادی و ارتباط منطق همارزی است» حرفه حسابداری یک نیروی جمعی را نیاز دارد در راه احیای سیاسی و اقتصادی استعدادها، مربیان حسابداری ممکن است یک مسئولیت خاص را تحمل کنند.
حسابداران خود را با تقویت تقسیم بین جامعه غیرشخصی عدالت و عشق شخصی هماهنگی میکنند.
آنها میتواند کمک کنند به لغو تقسیم بین حق عمومی و خصوصی اگرچه اتحاد این تصمیم در حوزه خودشان یک تصور بزرگ و خبررسانی اخلاقی نیاز دارند.
بهمنظور اینکه استدلال فوق وسعت روایت تصور در موسسات مستلزم و پرورشدهنده وسعت عشق از شخصی بودن به حوزه عموم است.
در گذر از جامعه مدرن تجاری، دیدگاه اخلاقی، بحث عقلانی و جدا از قدرت فعالیت و انگیزه است وجه اخلاقی کمبود انگیزه که خودش به شدت در حوزه حسابداری احساس میشود.
ما اصرار میکنیم که مدرن شدن مطالبات اخلاقی، ممکن است با دلیل دارای اعتبار شود در دلایل خبررسانی، ما میدانیم که حسابداری در مقیاس بزرگ نیاز به پایه امن در خبررسانی عقلانی دارد.
356 اما ما میفهمیم که عقلانیت به تنهایی همیشه اخلاق را در عموم ترک میکند، و تمرین حسابداری در خاص، ایجاد انگیزه میکند.
ما استدلال میکنیم که اخلاق خبررسانی که عدالت شخصیت مینامیم بنابراین باید با چیز قدرتمند تکمیل شود.
آن چیزی که مقداری انگیزه به اخلاق میدهد مثل احساس یا شهود و ظیفهای مطلق برای دیگران است احساس برگشتپذیر بودن تنها دلیل نیست اما با نشان دادن به دیگران تقاضا برای اتحاد است.
در یک موقع احساس برگشتپذیر بودن مسئولیت نسبت به دیگران فقط دلیل نیست.
شاید بشود بهراحتی تشخیص داد انگیزه به مذهب را این انگیزه که تاریخی است پیدا شده است که به قدرتمندی و زیبایی در متون مذهبی و آیین بیان شده است.
در گفتگوها ما طراحی میکنیم باریکوئر: با تدوین وصیتنامه، سازماندهی مهمی را در انگیزه دادن به ما جوامع انسانی بازی میکند.
آنها مکرراً آن را تکرار میکنند.
در مدرنیته بهنظر مینویسد دزدی انگیزهها اتفاق افتاده است یا حداقل رهبری برای انکار آن، تحریف مدرنیته نمیتواند استفاده شود عنوان توجیه رفتن بهسوی بیخردی،تجارت کورو اسطورهها، ما باید دلایل خود را حفظ کنیم و دلایل خبررسانی خود را به حد اشخاص افزایش دهیم اگر ما در مقیاس جهانی اما ما باید انگیزه مذهب خود را حفظ کنیم.
یادداشتها برای یک انالیز از تصور آکویناس از تقوا و وابستگی معاصر اخلاق مسیحی یورتر را نگاه کنید.
ما مایل به قبوله این مطلب هستیم که رقابت روبه رشد سرمایهداری میتواند ارزش ایدههای مسیحی را نادیده بگیرد آن سوی این مطلب ما قصد نداریم بهنظر برسد که بحث درمورد پایاننامه و بر نگرانی ارتباط بین اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری ایجادکند.
برای مثال به مارشال (1982) برای بعضی توضیحات درمیان پایاننامه و بر مراجعه کنید.
در تضاد با هابرماس استدلالهای ریکوئر برای تقدم اخلاق دلالت دارد.
و پیشینهای از توجه اخلاقی برای یک زندگی خوب و نقشهای رفتار که ممکن است رفتار خوب را تفریق کند به ما نشان یدهد.
قولی از مصالحه تقوا و عدالت وجود دارد واخلاق و تعریف ریکوئر از اخلاق و زندگی خوب در شرکتها وجود دارد.
مرجعها: 1.
دبلیو آرت و در اسناد حاوی گزارشهای حسابداری سالیانه 2.
سی ای آرینگنون و جی.
آر فرانسیس حسابداری یک تمرین انسانی: درخواست به صدایی دیگر 3.
سی.
ای آرینگنون و پاکستی «حسابداری، علاقه و عقلانیت با ارتباط خبررسانی 4.
ز.
بومن، «مدرنیته و قتل عام» 5.
اس.
فرنلی «ازمیان چشمان یک مدیر»