مقدمه 1 .
هدف این استاندارد، تجویز نحوه حسابداری داراییهای نامشهود است.
مسائل اصلی در حسابداری داراییهای نامشهود عبارت از معیارها و زمان شناخت دارایی، تعیین مبلغ دفتری، شناخت هزینه استهلاک و تعیین سایر موارد کاهش در مبلغ دفتری آنهاست.
دامنه کاربرد 2 .
الزامات این استاندارد باید در مورد حسابداری کلیه داراییهای نامشهود بکار گرفته شود مگر در موارد زیر : الف.
مالیات انتقالی به دورههای آتی.
ب.
سرقفلی ناشی از ترکیب واحدهای تجاری (به استاندارد حسابداری شماره 19 مراجعه شود).
ج.
حقوق معدنی و هزینههای اکتشاف، توسعه و استخراج معادن، نفت، گازطبیعی و غیره.
لیکن این استاندارد در مورد داراییهای نامشهودی که برای توسعه یا نگهداری این فعالیتها بکار میرود، کاربرد دارد.
د.
مخارج تحقیق و توسعه (به استاندارد حسابداری شماره 7 مراجعه شود).
ه .
اجارهها (به استاندارد حسابداری شماره 21 مراجعه شود).
3 .
داراییهای نامشهودی که در روال عادی عملیات واحد تجاری به قصد فروش نگهداری میشود، موضوع این استاندارد نیست.
این موارد برحسب مورد مشمول استانداردهای حسابداری شماره 8 یا 9 با عناوین حسابداری موجودی مواد و کالا و حسابداری پیمانهای بلند مدت است.
لیکن این استاندارد در مورد داراییهای نامشهودی که با قصد واگذاری امتیاز استفاده آنها، نگهداری میشود، کاربرد دارد.
تعاریف 4 .
اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است : .
دارایی نامشهود به یک دارایی غیرپولی و فاقد ماهیتعینی اطلاق میشود که: الف.
به منظور استفاده درتولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری توسط واحد تجاری نگهداری میشود، ب.
با قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیل شده باشد، و ج.
قابل تشخیص باشد.
.
دارایی عبارت است از حقوق نسبت به منافعاقتصادی آتی یا سایر راههای دستیابی مشروع به آن منافع که درنتیجه معاملات یا سایر رویدادهای گذشته به کنترل واحدتجاری درآمده است.
استهلاک عبارت است از تخصیص سیستماتیک مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی طی عمر مفید آن.
مبلغ استهلاکپذیر عبارت است از بهای تمام شده دارایی یا سایر مبالغ جایگزین بهای تمام شده در صورتهای مالی ، به کسر ارزش اسقاط آن .
عمر مفید عبارت است از : الف.
مدت زمانی که انتظار میرود یک دارایی ، مورد استفاده واحد تجاری قرار گیرد ، یا ب.
تعداد تولید یا سایر واحدهای مقداری مشابه که انتظار میرود در فرایند استفاده از دارایی توسط واحد تجاری تحصیل شود .
بهای تمام شده عبارت است از مبلغ وجه نقد یا معادل نقد پرداختی یا ارزش منصفانه سایر مابهازاهایی که جهت تحصیل یک دارایی در زمان تحصیل ، واگذار شده است .
ارزش اسقاط عبارت است از مبلغ خالصی که انتظار میرود در پایان عمر مفید دارایی، پس از کسر هزینههای مورد انتظار فروش آن، عاید واحد تجاری شود .
مبلغ دفتری مبلغی است که دارایی پس از کسر استهلاک انباشته و ذخیره کاهش ارزش مربوط ، به آن مبلغ در ترازنامه منعکس میشود .
زیان کاهش ارزش عبارت است از مازاد مبلغ دفتری نسبت به مبلغ بازیافتنی دارایی.
مبلغ بازیافتنی عبارت است از خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی هرکدام بیشتر است .
ارزش اقتصادی یک دارایی عبارت از خالص ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی ناشی از کاربرد مستمر دارایی از جمله جریانهای نقدی ناشی از فروش نهایی آن است .
ارزش منصفانه مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشندهای مطلع و مایل میتوانند در معاملهای حقیقی و در شرایط عادی، یک دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله کنند.
داراییهای پولی عبارت است از وجه نقد و داراییهایی که قرار است به مبلغ ثابت یا قابل تعیینی از وجه نقد دریافت شود.
ویژگیهای دارایی نامشهود 5 .
واحدهای تجاری معمولاً منابعی را صرف تحصیل، توسعه، نگهداری و بهبود داراییهای نامشهود از قبیل دانش فنی یا علمی، طراحی و اجرای سیستمهای جدید، حق امتیاز و علائم تجاری میکنند.
نمونههای رایج از سرفصلهای کلی فوق، نرمافزارهای رایانهای، حق اختراع، حق تألیف، حق تکثیر یا نمایش فیلمهای سینمایی و ویدیویی، سرقفلی محل کسب (حقکسب یا پیشه یا تجارت)، حق امتیاز استفاده از خدمات عمومی، حق امتیاز تولید یا خدمات و نقشههای قالی است.
ماهیت غیر عینی 6 .
داراییهای نامشهود را غالباً با تکیه بر ماهیت غیرعینی و غیرپولی آن تعریف میکنند.
بدین ترتیب اقلامی از قبیل حسابهای دریافتنی در زمره این داراییها قرار نمیگیرد.
7 .
برخی داراییهای نامشهود ممکن است حاوی یا مبتنی بر ماهیت عینی از قبیل دیسکهای فشرده (در مورد نرمافزار رایانهای)، مدارک قانونی (در مورد حق اختراع یا پروانه رسمی) یا فیلم باشد.
در چنین شرایطی طبقهبندی قلم مزبور به عنوان دارایی ثابت مشهود یا دارایی نامشهود مستلزم قضاوت این امر است که کدام عنصر مهمتر است.
مثلاً نرمافزار رایانهای مربوط به راهاندازی ماشین آلات، عملاً بخشی از ماشینآلات است و بنابراین در سرفصل داراییهای ثابت مشهود طبقهبندی میشود.
قابلیت تشخیص 8 .
طبق تعریف، دارایی نامشهود قابل تشخیص است، یعنی میتوان آن را از سرقفلی واحد تجاری متمایز کرد و ارزش آن به سایر داراییهای واحد تجاری یا به کل واحد تجاری، وابسته نیست (از قبیل حق اختراع و حق تالیف).
بدین ترتیب سرقفلی واحد تجاری که از کل واحد تجاری یا سایر داراییهای واحد تجاری قابل تشخیص نیست به عنوان دارایی نامشهود شناسایی نمیشود اگر چه دارای منافع اقتصادی آتی باشد (سرقفلی ناشی از ترکیب تجاری در استاندارد حسابداری شماره 19 مطرح شده است).
9 .
ماهیت غیر عینی داراییهای نامشهود، مشکل تشخیص آن را بهعنوان یک دارایی، افزایش میدهد.
هرگاه یک دارایی در داخل واحد تجاری ایجاد شود، اندازهگیری بهای تمام شده آن در مقایسه با داراییهای تحصیل شده که متضمن انتقال حقوق قانونی است، مشکلات بیشتری دارد.
دارایی ایجاد شده در داخل واحد تجاری یا تحصیل شده در جریان یک ترکیب تجاری، هنگامی قابل تشخیص تلقی میشود که جریان منافع اقتصادی آتی مرتبط با آن به وضوح از جریان منافع اقتصادی آتی مربوط به سرقفلی متمایز باشد.
برای مثال در مواردی که دارایی جدا شدنی است.
یک دارایی در صورتی جداشدنی است که بتوان آن را فروخت، اجاره داد، مبادله کرد یا منافع اقتصادی آتی مختص آن را بدون لزوم واگذاری منافع اقتصادی سایر داراییهای مورد استفاده در همان فعالیت کسب درآمد عملیاتی، واگذار کرد.
البته، قابلیت جداشدن، شرط لازم برای قابل تشخیص بودن نیست چرا که واحد تجاری ممکن است یک دارایی فاقد ماهیت عینی را از راههای دیگر نیز تشخیص دهد.
شناخت و اندازهگیری اولیه دارایی نامشهود 10 .
یک قلم هنگامی بهعنوان دارایی نامشهود شناسایی میشود که : الف.
با تعریف داراییهای نامشهود مطابقت داشته باشد.
معیارهای شناخت مندرج در بندهای 11 تا 29 احراز شده باشد.
11 .
یک قلم دارایی نامشهود تنها زمانی باید شناسایی شود که : الف.
جریان منافع اقتصادی آتی دارایی به درون واحد تجاری محتمل باشد، و ب.
بهای تمام شده دارایی به گونهای اتکاپذیر قابل اندازهگیری باشد.
12 .
یک دارایی نامشهود به هنگام شناخت اولیه باید به بهای تمام شده اندازهگیری شود.
جریان منافع اقتصادی آتی و کنترل 13 .
جریان منافع اقتصادی آتی مرتبط با دارایی نامشهود به درون واحد تجاری تنها هنگامی محتمل است که واحد تجاری بتواند با دلایل کافی نشان دهد: الف.
دسترسی به خالص جریان ورودی منافع اقتصادی آتی دارایی به درون واحد تجاری امکانپذیر است، ب.
توانایی و قصد استفاده از دارایی نامشهود را دارد، و ج.
به منابع فنی و مالی کافی برای کسب منافع اقتصادی آتی دارایی دسترسی دارد.
14 .
محتمل بودن منافع اقتصادی آتی باید با استفاده از مفروضات معقول و دارای پشتوانه که معرف بهترین براورد مدیریت از وقوع یک سری شرایط اقتصادی محتمل در طول عمر مفید دارایی است، توسط واحد تجاری ارزیابی شود.ارزیابی مزبور مستلزم بکارگیری قضاوت بر مبنای شواهد موجود در زمان شناخت اولیه است.
در این مورد اهمیت بیشتر باید به شواهدی داده شود که بهطور بیطرفانه قابل تأیید باشد.
15 .
دارایی های نامشهود عموماً کاربرد جایگزین ندارند و نمیتوان آنها را به اجزای کوچکتر برای فروش تقسیم کرد.
افزون بر این، اثبات چگونگی انتظار دستیابی به خالص جریان ورودی منافع اقتصادی به درون واحد تجاری از محل دارایی نامشهود نیز مشکل است.
در برخی موارد، شواهد عینی مرتبط با منافع اقتصادی آتی منتسب به یک دارایی نامشهود را میتوان از طریق بررسی بازار کسب کرد.
16 .
جریان منافع اقتصادی آتی ناشی از یک دارایی نامشهود ممکن است شامل درآمد عملیاتی حاصل از فروش کالا یا خدمات، صرفهجویی در مخارج یا سایر منافعی باشد که از کاربرد دارایی توسط واحد تجاری عاید میشود.
برای مثال، بکارگیری دانش فنی جدید در فرایند تولید ممکن است به عوض افزایش درآمد عملیاتی آتی، مخارج تولید را کاهش دهد.
17 .
توانایی استفاده از دارایی نامشهود، مستلزم داشتن کنترل بر آن دارایی است.
یک واحد تجاری هنگامی بر دارایی کنترل دارد که هم قدرت کسب منافع اقتصادی آتی ناشی از آن را داشته باشد و هم بتواند از دسترسی دیگران به آن منافع جلوگیری کند.
توان کنترل منافع اقتصادی آتی یک دارایی نامشهود معمولاً از حق قانونی قابل اعمال از طریق محاکم قضایی ناشی میشود.
لیکن وجود چنین حقی، شرط لازم برای کنترل نیست چرا که واحد تجاری ممکن است از راههای دیگر، ازجمله موظف کردن کارکنان به حفظ اطلاعات محرمانه، بر منافع اقتصادی آن دارایی کنترل داشته باشد.
18 .
در برخی موارد، شواهد بیطرفانه مرتبط با توانایی واحد تجاری در بکارگیری دارایی نامشهود را میتوان از طریق امکان سنجی (توجیهات فنی و اقتصادی) کسب کرد.
قصد استفاده از دارایی نامشهود توسط واحد تجاری، برای مثال، از طریق یک طرح تجاری که به طور رسمی توسط مقامات مجاز به تصویب رسیده، قابل اثبات است.
19 .
دسترسی به منابع لازم جهت استفاده از دارایی نامشهود و کسب منافع آن را میتوان از طریق یک طرح تجاری که نشاندهنده منابع فنی، مالی و سایر منافع مورد نیاز و توانایی واحد تجاری در تامین آن منابع است، اثبات کرد.
در برخی موارد، واحد تجاری توانایی کسب منافع مالی خارجی را، از طریق کسب موافقت یا تمایل اولیه اعتباردهندگان طرح، اثبات میکند.
اندازهگیری بهای تمام شده بهگونهای قابل اتکا تحصیل جداگانه 20 .
اگر دارایی نامشهود جداگانه تحصیل شود، مابهازای آن معمولاً مشخص است و در نتیجه بهای تمام شده را میتوان به گونهای اتکاپذیر اندازهگیری کرد.
21 .
بهای تمام شده یک قلم دارایی نامشهود متشکل از بهای خرید (شامل عوارض و مالیات غیر قابل استرداد خرید) و هرگونه مخارج مرتبط مستقیمی است که برای آمادهسازی دارایی جهت استفاده مورد نظر تحمل میشود.
برای محاسبه بهای خرید، تخفیفات تجاری کسر میشود.
مخارج مستقیم، بهعنوان مثال، شامل حقالزحمههای خدمات حقوقی است.
در صورت خرید دارایی با شرایط اعتباری، بهای تمام شده معادل بهای نقدی است.
تحصیل از طریق ترکیب تجاری 22 .
هرگاه دارایی نامشهود در ترکیب تجاری از نوع تحصیل (تحصیل یک واحد تجاری دیگر ازطریق دستیابی به کنترل خالص داراییها و عملیات آن) کسب شود، بهای تمام شده دارایی معادل ارزش منصفانه آن در تاریخ تحصیل است.
مظنه قیمتها در یک بازار فعال قابل اتکاترین مبنا برای اندازهگیری است.
23 .
چنانچه بهای تمام شده دارایی نامشهود تحصیل شده در ترکیب تجاری از نوع تحصیل، به نحوی اتکاپذیر قابل اندازهگیری نباشد، دارایی مزبور بهطور جداگانه شناسایی نمیشود بلکه جزء سرقفلی منظور میشود.
سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری 24 .
سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری اگرچه انتظار میرود به جریان منافع اقتصادی آتی کمک کند لیکن بهطور جداگانه قابل تشخیص نیست و لذا حائز معیارهای شناخت بهعنوان دارایی نمیباشد.
در واقع سرقفلی ایجاد شده در واحد تجاری به علت اینکه منبعی قابل کنترل نیست، منافع اقتصادی آتی مشخصی ایجاد نمیکند و بهای تمام شده آن نیز به گونهای اتکاپذیر قابل اندازهگیری نیست، لذا اساساً به عنوان دارایی شناسایی نمیشود.
معاوضه داراییها 25 .
دارایی نامشهود ممکن است در قبال تمام یا بخشی از یک دارایی نامشهود غیر مشابه یا سایر داراییهای غیر پولی تحصیل شود.
بهای تمام شده چنین قلمی بر مبنای ارزش منصفانه دارایی تحصیل شده که برابر ارزش منصفانه دارایی واگذار شده، پس از تعدیل از بابت مبالغ نقد یا معادل وجه نقد انتقال یافته است، اندازهگیری میشود.
26 .
دارایی نامشهود ممکن است در مبادله با دارایی مشابه دیگری که دارای کاربرد مشابه در همان رشته فعالیت تجاری است و ارزش منصفانه مشابهی دارد، تحصیل شود.
در این حالت چون فرایند کسب درآمد کامل نشده است، سود یا زیانی شناسایی نمیشود و بنابراین بهای تمام شده دارایی جدید معادل مبلغ دفتری دارایی واگذار شده، پس از تعدیل بابت هر گونه مابهازای نقدی یا غیرنقدی دریافت یا واگذارشده است.
با این حال ارزش منصفانه دارایی تحصیل شده ممکن است شواهدی دال بر وجود زیان کاهش ارزش دارایی واگذار شده به دست دهد.
در چنین شرایطی، بهای تمام شده دارایی تحصیل شده برابر مبلغ دفتری دارایی واگذار شده پس از تعدیل از بابت کاهش ارزش آن اندازهگیری میشود.
هرگاه داراییهای دیگری از قبیل وجه نقد، بخشی از مابهازای مبادله را تشکیل دهد، این امر ممکن است بیانگر یکسان نبودن ارزش منصفانه اقلام مورد مبادله باشد.
داراییهای نامشهود ایجاد شده در واحد تجاری 27 .
در برخی موارد، بهای تمام شده دارایی نامشهود ایجاد شده در واحد تجاری را میتوان بهگونهای اتکا پذیر اندازهگیری کرد.
برای مثال، اغلب حقوق و دستمزد و سایر مخارج تحملشده برای تحصیل حق تألیف یا نرمافزارهای رایانهای را میتوان به کمک سیستم بهای تمام شده به گونهای اتکاپذیر اندازهگیری کرد.
در برخی موارد نیز به علت ناممکن بودن تفکیک از مخارج فعالیتهای روزمره، انجام این امر امکانپذیر نیست.
در چنین شرایطی اساساً دارایی نامشهود ایجادشده فاقد معیارهای لازم برای شناخت بهعنوان دارایی است.
28 .
برای تعیین بهای تمام شده داراییهای حائز معیارهای شناخت، همان قواعدی بکارگرفته میشود که در مورد داراییهای نامشهود خریداری شده اعمال میگردد.
بهای تمام شده این داراییها شامل کلیه مخارجی است که بهطور مستقیم یا بر اساس مبانی تخصیص معقول و یکنواخت برای ایجاد، تولید و آمادهسازی دارایی جهت استفاده مورد نظر، قابل انتساب به دارایی است.
بهای تمام شده از جمله شامل موارد زیر است : الف.
بهای تمام شده مواد مصرفی و خدمات بکار گرفته شده برای ایجاد دارایی نامشهود.
مخارج حقوق و دستمزد و سایر مخارج مربوط بهکارکنانی که بهطور مستقیم درایجاد دارایی دخالت داشتهاند.
هرگونه مخارجی که بهطور مستقیم قابل انتساب بهایجاد دارایی باشد، از جمله مخارج ثبت یک حق قانونی و استهلاک داراییهای نامشهود استفاده شده برای ایجاد دارایی.
مخارج سرباری که بر مبنای یکنواخت و معقول قابل تخصیص به ایجاد دارایی باشد (از قبیل استهلاک داراییهای ثابت مشهود، حق بیمه و اجاره).
این مخارج بر مبنایی مشابه با مبنای بکار گرفته شده در تخصیص مخارج سربار به موجودی مواد و کالا (به استاندارد حسابداری شماره 8 مراجعه شود) تخصیص مییابد.
در مورد شمول مخارج تامین مالی در بهای تمام شده داراییهای نامشهود ایجاد شده در واحد تجاری، معیارهای مربوط در استاندارد حسابداری شماره 13 مطرحشده است.
29 .
مخارج سربار اداری و عمومی و فروش دربهای تمام شده داراییهای نامشهود ایجاد شده در داخل واحد تجاری منظور نمیشود مگر اینکه بتوان این مخارج را به طور مستقیم با تحصیل دارایی یا آمادهسازی آن برای استفاده مورد نظر ارتباط داد.
زیانهای عملیاتی اولیه که تا قبل از رسیدن به سطح عملکرد برنامهریزی شده دارایی ایجاد شود، هزینههای ناشی از عدم کارآیی و مخارج آموزش کارکنان جهت استفاده عملیاتی از دارایی در بهای تمام شده منظور نمیشود.
شناخت هزینه 30 .
مخارج تحملشده برای اقلام غیر پولی نامشهود مشمول این استاندارد، باید در زمان وقوع بهعنوان هزینه شناسایی شود مگر آنکه : الف.
بخشی از مخارج یک دارایی نامشهود (طبق بند 4) را تشکیل دهد که دارای معیارهای شناخت مندرج در بندهای 11 الی 29 باشد.
آن قلم در یک ترکیب تجاری از نوع تحصیل کسب شده باشد و نتوان آن را به عنوان دارایی نامشهود شناسایی کرد.
در این موارد، مخارج مزبور باید بخشی از مبلغ قابل انتساب به سرقفلی یا سرقفلی منفی در تاریخ تحصیل را تشکیل دهد.
مربوط به علیالحساب یا پیش پرداخت خرید کالا یا خدمات باشد.
31 .
با توجه به تعریف و معیارهای شناخت دارایی نامشهود، نمونه مخارجی که در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی میشود به قرار زیر است : الف.
مخارج قبل از تأسیس یک واحد یا فعالیت جدید و مخارج راهاندازی ماشینآلات طی دورهای قبل ازتولید یا فعالیت درحد ظرفیت عملی مگر درمواردی که این مخارج طبق استاندارد حسابداری شماره 11 به حساب دارایی ثابت مشهود منظور میشود.
مخارج تأسیس از قبیل مخارج حقوقی برای تهیه اساسنامه و شرکتنامه، حقمشاوره و مخارج ثبت.
مخارج فعالیتهای آموزشی.
مخارج تبلیغات.
مخارج تغییر مکان یا سازماندهی مجدد تمام یا بخشی از یک واحد تجاری.
عدم شناخت هزینههای گذشته به عنوان دارایی 32 .
مخارج مربوط به تحصیل یا ایجاد اقلام نامشهود که در صورتهای مالی قبلی به عنوان هزینه شناسایی شده است، نباید بعداً به عنوان بخشی از بهای تمام شده یک دارایی نامشهود شناسایی شود.
مخارج بعدی 33 .
مخارجی که پس از تحصیل یا تکمیل برای یک دارایی نامشهود تحمل میشود باید در زمان وقوع به عنوان هزینه شناسایی شود مگر اینکه : الف.
کسب منافع اقتصادی آتی منتسب به این مخارج ، مازاد بر استاندارد عملکرد ارزیابی شده اولیه دارایی، محتمل باشد، و ب.
مخارج مزبور را بتوان به گونهای اتکاپذیر اندازهگیری کرد و به دارایی مربوط تخصیص داد.
در صورت تحقق این شرایط ، مخارج بعدی باید به بهای تمام شده دارایی نامشهود اضافه شود.
34 .
مخارجی که پس از تحصیل یا تکمیل دارایی نامشهود معمولاً با هدف نگهداری آن در حد استاندارد عملکرد ارزیابیشده اولیه انجام میشود به عنوان هزینه دوره شناسایی میشود.
مضافاً ماهیت دارایی نامشهود آن چنان است که در برخی موارد منتسب کردن ایجاد منافع اقتصادی خاص به مخارج بعدی مشکل است، ضمن آنکه تخصیص مستقیم این مخارج به دارایی نیز مشکل است.
از اینرو مخارج پس از تحصیل یا تکمیل یک دارایی نامشهود تنها در موارد نادری در بهای تمام شده دارایی منظور میشود.
اندازهگیری دارایی نامشهود پس از شناخت اولیه 35 .
دارایی نامشهود پس از شناخت اولیه، به مبلغ دفتری یعنی بهای تمام شده پس از کسر استهلاک انباشته و هرگونه ذخیره کاهش ارزش منعکس میشود.
تجدید ارزیابی دارایی نامشهود به عنوان نحوه عمل مجاز جایگزین 36 .
این استاندارد در صورت رعایت شرایط مندرج در بندهای 34، 35، و 43 استاندارد حسابداری شماره 11 با عنوان "حسابداری داراییهای ثابت مشهود"، تجدید ارزیابی داراییهای نامشهود را بهعنوان یک نحوه عمل جایگزین مجاز میداند.
شرایط ارزیابی و نحوه انعکاس در صورتهای مالی تابع مفاد استاندارد حسابداری پیشگفته است.
37 .
داراییهای نامشهود عمدتاً منحصر به فرد است و بنابراین فاقد بازار فعال برای خرید و فروش میباشد.
از اینرو تعیین ارزش منصفانه آن بهگونهای اتکاپذیر بسیار مشکل است.
چنانچه در موارد نادری تعیین ارزش منصفانه دارایی امکانپذیر باشد و واحد تجاری قصد تجدید ارزیابی این داراییها را داشته باشد باید ضوابط تجدید ارزیابی مندرج در استاندارد حسابداری شماره 11 با عنوان حسابداری داراییهای ثابت مشهود را رعایت کند.
استهلاک 38 .
مبلغ استهلاکپذیر دارایی نامشهود باید بر مبنایی سیستماتیک طی بهترین براورد از عمر مفید آن مستهلک شود.
این فرض قابل رد وجود دارد که عمر مفید دارایی نامشهود از زمان بهرهبرداری آن، از بیست سال تجاوز نخواهد کرد.
39 .
به موازات مصرف منافع اقتصادی دارایی نامشهود توسط واحد تجاری، مبلغ دفتری آن دارایی جهت انعکاس این مصرف کاهش مییابد.
این امر از طریق تخصیص سیستماتیک بهای تمامشده یا مبلغ تجدید ارزیابی دارایی پس از کسر ارزش اسقاط آن بهعنوان هزینه طی عمر مفید دارایی صورت میگیرد.
شناسایی هزینه استهلاک حتی در مواردی که ارزش منصفانه دارایی یا ارزش قابل بازیافت آن، افزایش مییابد، ادامه خواهد داشت.
عمر مفید 40 .
برای تعیین عمر مفید دارایی، عوامل متعددی نظیر موارد زیر بررسی میشود : الف.
استفاده مورد انتظار واحد تجاری از دارایی.
اطلاعات عمومی درخصوص براورد عمرمفید انواع داراییهای مشابه و با کاربرد مشابه.
نابابی فنی ناشی از تغییرات یا بهبود تولید یا تغییر در تقاضای بازار برای محصولات و خدمات تولید شده به وسیله آن دارایی.
سطح مخارج نگهداری یا سرمایهگذاری لازم جهت کسب منافع اقتصادی آتی مورد انتظار از دارایی با توجه به توان و قصد واحد تجاری برای رسیدن به سطح مزبور.
اقدامات مورد انتظار رقبای فعلی و بالقوه، مراجع دولتی و دیگران.
و.
دوره کنترل بر دارایی و محدودیتهای قانونی و مشابه آن درخصوص استفاده ازدارایی ازقبیل وجود تاریخانقضا.
ز.
قابلیت تمدید حقوق ناشی از دارایی نامشهود مورد نظر.
ح .
میزان وابستگی عمر مفید دارایی به عمر مفید سایر داراییهای واحد تجاری.
41.
درپارهای موارد، عمر مفید دارایی را تنها میتوان بین یک سری نتایج با احتمال وقوع یکسان تعیین کرد.
در چنین شرایطی کوتاهترین دوره از بین سری احتمالات به عنوان عمر مفید دارایی انتخاب میشود.
42.
ماهیت دارایی نامشهود بهگونهای است که با افزایش عمر مفید آن، براورد عمر مفید از اتکاپذیری کمتری برخوردار میشود.
براورد عمر مفید دارایی نامشهود برای مدتی بیش از بیست سال، احتمالاً از اتکاپذیری کافی جهت توجیه دوره استهلاک طولانیتر برخوردار نیست.
بنابراین به موجب این استاندارد، فرض میشود که عمر مفید داراییهای نامشهود از بیست سال تجاوز نمیکند.
43.
هرگاه شواهد متقاعد کنندهای وجود داشته باشد که عمر مفید یک دارایی بیش از بیست سال است، این فرض که عمر مفید از بیست سال تجاوز نمیکند، رد میشود و واحد تجاری : الف.
دارایی نامشهود را طی عمر مفید طولانیتر مزبور مستهلک میکند، ب.
مبلغ قابلبازیافت دارایی نامشهود را حداقل بهطور سالانه براورد میکند تا هرگونه زیانکاهش ارزش آن را شناسایی کند، و ج.
دلایلی را که موجب رد فرض مزبور شده است، افشا میکند.
44.
چنانچه کنترل منافع اقتصادی آتی ناشی از دارایی نامشهود از طریق حقوق قانونی برای دورهای محدود کسب شده باشد، عمر مفید دارایی نامشهود نباید از دوره اعتبار حقوق قانونی تجاوز کند مگر اینکه : الف.
مدت اعتبار حقوق قانونی قابل تمدید باشد، و ب.
قابلیت تمدید مدت آن مسجل باشد.
روش استهلاک 45 .
روش استهلاک دارایی باید منعکس کننده الگوی مصرف منافع اقتصادی آن توسط واحد تجاری باشد.
هرگاه نتوان الگوی مصرف را به گونهای اتکاپذیر تعیین کرد باید از روش خط مستقیم استفاده شود.
استهلاک باید از زمان آماده شدن دارایی برای استفاده محاسبه شود.
سهم استهلاک هر دوره باید بهعنوان هزینه شناسایی شود، مگر اینکه به موجب سایر استانداردهای حسابداری در مبلغ دفتری دارایی دیگری منظور شود.
46 .
روشهای متفاوتی را میتوان جهت تخصیص سیستماتیک مبلغ استهلاکپذیر یک دارایی طی عمر مفید آن بکار گرفت.
این روشها شامل خط مستقیم، نزولی و مجموع آحاد تولید است.
روش مورد استفاده برای دارایی بر مبنای الگوی مصرف مورد انتظار منافع اقتصادی انتخاب میشود و بهطور یکنواخت طی دورههای مختلف اعمال میشود مگر اینکه در الگوی مزبور تغییری حاصل شود.
چنانچه نتوان الگوی مصرف را به نحوی اتکاپذیر تعیین کرد، از روش خطمستقیم استفاده میشود.
47 .
استهلاک معمولاً بهعنوان هزینه شناسایی میشود.
با این حال در برخی شرایط، منافع اقتصادی دارایی به جای اینکه منجر به هزینه شود، در تولید سایر داراییهای واحد تجاری جذب میشود.
در این موارد استهلاک، بخشی از بهای تمام شده این داراییها را تشکیل میدهد و به مبلغ دفتری آنها اضافه میشود.
برای مثال استهلاک داراییهای نامشهود مورد استفاده در فرایند تولید، به مبلغ دفتری موجودی مواد و کالا اضافه میشود.
به گونهای مشابه، استهلاک حق اختراع مورد استفاده در فعالیتهای توسعه ممکن است جزء مخارج توسعهای به شمار رود که بر اساس استاندارد حسابداری شماره 7 با عنوان حسابداری مخارج تحقیق و توسعه به حساب دارایی نامشهود منظور میشود.
ارزش اسقاط 48 .
ارزش اسقاط یک دارایی نامشهود باید صفر فرض شود مگر اینکه: الف.
شخص ثالثی خرید دارایی را با قیمت مشخص در پایان عمرمفید آن تعهد کرده باشد، یا ب.
ارزش اسقاط را بتوان بهگونهای اتکاپذیر اندازهگیری کرد.
49 .
مبلغ استهلاک پذیر یک دارایی پس از کسر ارزش اسقاط آن تعیین میشود.
در صورتی که شرایط مندرج در بند 48 برقرار نباشد، ارزش اسقاط صفر فرض میشود.
ارزش اسقاط غیر از صفر متضمن این است که واحد تجاری انتظار دارد دارایی نامشهود را قبل از پایان عمر اقتصادی آن واگذار کند.
بررسی دوره و روش استهلاک 50 .
دوره و روش استهلاک باید بهطور ادواری بررسی شود.
چنانچه تفاوت قابل ملاحظهای بین عمر مفید براوردی جدید و براوردهای قبلی وجود داشتهباشد، دوره استهلاک باید تغییر یابد.
چنانچه تغییر قابل ملاحظهای در الگوی جریان منافع اقتصادی مورد انتظار دارایی مربوط صورت پذیرد، روش استهلاک باید تغییر کند تا منعکس کننده الگوی جدید باشد.
این تغییرات باید بهعنوان تغییر در براوردهای حسابداری تلقی و سهم استهلاک دوره جاری و دورههای آتی تعدیل شود.
51 .
طی عمر یک دارایی نامشهود ممکن است مشخص شود که براورد عمر مفید آن نامناسب است.
برای مثال ممکن است مخارج بعدی که وضعیت یک دارایی نامشهود را به سطحی بالاتر از عملکرد استاندارد ارزیابی شده قبلی آن ارتقا داده است، موجب افزایش عمر مفید آن دارایی شود.
همچنین شناخت زیان کاهش ارزش ممکن است نمایانگر نیاز به تغییر دوره استهلاک باشد.
52 .
با گذشت زمان، الگوی جریان منافع اقتصادی آتی مورد انتظار دارایی نامشهود به واحد تجاری ممکن است تغییر کند.
برای مثال ممکن است مشخص شود که روش نزولی مناسبتر از روش خط مستقیم است.
برعکس، استفاده از حقوق ناشی از یک امتیاز ممکن است تا زمان تکمیل سایر اجزای تشکیل دهنده یک پروژه به تعویق افتد.
در چنین شرایطی منافع اقتصادی دارایی ممکن است تا دورههای بعدی کسب نشود.
قابلیت بازیافت مبلغ دفتری ـ زیان کاهش ارزش 53 .
مبلغ دفتری یک دارایی نامشهود باید در تاریخ هر ترازنامه مورد بررسی قرار گیرد.
هرگاه کاهش دائمی در ارزش دارایی مشاهده شود و بازیافت کامل مبلغ دفتری غیر ممکن به نظر رسد، مبلغ دفتری باید از طریق ایجاد ذخیره در حسابها به مبلغ بازیافتنی براوردی کاهش داده شود.
بررسی مزبور در مورد داراییهایی که آماده بهرهبرداری نیست و داراییهایی که عمر مفید آنها بیش از بیست سال براورد شده، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
54 .
بهای تمام شده یک قلم دارایی نامشهود معمولاً طی عمر مفید دارایی بازیافت میشود.
اما در شرایطی ممکن است میزان منافع مورد انتظار یک دارایی نامشهود کاهش یابد به گونهای که مبلغ بازیافتنی دارایی از مبلغ دفتری آن کمتر شود.
شرایطی که به تنهایی یا در مجموع در صورت تداوم طی چند سال متوالی ممکن است منجر به کاهش دائمی در ارزش دارایی شود به این شرح است : الف.
بلااستفاده ماندن دارایی.
زیاندهی عملیاتی دارایی.
جریانهای نقدی منفی ناشی از دارایی.
تغییرات قانونی یا محیطی مؤثر بر قابلیت بازیافت مبلغ دفتری دارایی.
تغییرات ساختاری در شرایط اقتصادی.
برکناری دائمی و واگذاری 55 .
دارایی نامشهود باید در زمان واگذاری یا هنگامی که بهطور دائمی از استفاده میافتد و هیچ گونه منافع اقتصادی آتی از آن انتظار نمیرود، از ترازنامه حذف شود.
56 .
سود یا زیان ناشی از واگذاری یا برکناری دائمی یک دارایی نامشهود که معادل تفاوت عواید خالص حاصل از واگذاری و مبلغ دفتری دارایی است، باید بهعنوان درآمد یا هزینه در صورت سود و زیان شناسایی شود.
57 .
هرگاه دارایی نامشهودی طبق شرایط مندرج در بند 26 با دارایی مشابهی مبادله شود، بهای تمام شده دارایی تحصیل شده معادل مبلغ دفتری دارایی واگذار شده، پس از تعدیل بابت هرگونه مابهازای نقدی یا غیرنقدی دریافت یا واگذار شده است و سود یا زیانی شناسایی نمیشود.
58 .
دارایی نامشهودی که از استفاده فعال بر کنار و به قصد واگذاری نگهداری میشود، به مبلغ دفتری در تاریخ بر کناری در حسابها نگهداری میشود.
مبلغ قابل بازیافت دارایی مزبور حداقل در تاریخ هر ترازنامه بررسی و هرگونه زیان کاهش ارزش (یا برگشت زیان کاهش ارزش قبلی) شناسایی میشود.
افشا 59 .
در مورد هر طبقه از داراییهای نامشهود ، موارد زیر باید در صورتهای مالی افشا شود : الف.
روش استهلاک ، ب.
عمر مفید یا نرخ استهلاک ، ج.
صورت تطبیق ناخالص مبلغ دفتری ، و استهلاک انباشته و ذخیره کاهش ارزش در ابتدا و انتهای دوره که بر حسب مورد نشان دهنده موارد زیر باشد : ـ اضافات ، ـ واگذاری و برکناری دائمی ، ـ زیان کاهش ارزش شناسایی شده در صورت سود و زیان ، ـ برگشت زیانهای کاهش ارزش قبلی در صورت سود و زیان ، ـ افزایش و کاهش ناشی از تجدید ارزیابی ، ـ استهلاک دوره ، ـ خالص تفاوتهای ارزی ناشی از تسعیر صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی ، ـ سایر اقلام گردش حساب بالا .
در مورد ردیف ج ، ارائه ارقام مقایسهای الزامی نیست .
60 .
صورتهای مالی همچنین باید دربر گیرنده موارد افشای زیر باشد : الف.
دلایل تعیین عمر مفید، هرگاه دارایی طی بیش از بیست سال مستهلک شود.
وجود و میزان محدودیت در رابطه با مالکیت داراییها و نیز داراییهای نامشهودی که وثیقه بدهیهاست.
مبلغ تعهدات مربوط به تحصیل داراییهای نامشهود.
61.
هر طبقه از داراییهای نامشهود عبارت ازگروهی از داراییها با ماهیت و کاربرد مشابه در عملیات واحد تجاری است.
نمونه این طبقات جداگانه به قرار زیر است : الف.
حق اختراع.
حق تالیف.
سرقفلی محل کسب (حق کسب، پیشه یا تجارت).
علائم و نامهای تجاری.
حق امتیاز (فرانشیز).
نرمافزار رایانهای.
حق امتیاز استفاده از خدمات عمومی.
ح.
فرمولها، مدلها و طرحها.
62 .
واحد تجاری ماهیت و میزان تغییر در براورد حسابداری را که اثر با اهمیتی بر دوره جاری داشته یا انتظار میرود اثر با اهمیتی بر دورههای بعدی داشته باشد، طبق استاندارد حسابداری شماره 6 با عنوان گزارش عملکرد مالی افشا میکند.
چنین افشایی ممکن است از تغییر در براورد موارد زیر ناشی شود : الف.
دوره استهلاک.
روش استهلاک.
ارزش اسقاط.
تاریخ اجرا 63 .
الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ 1/1/1380 و بعد از آن شروع میشود، لازمالاجراست.
مطابقت با استانداردهای بینالمللی حسابداری 64 .
با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 38 با عنوان داراییهای نامشهود نیز رعایت میشود.
حسابداری داراییهای نامشهود پیوست کاربرد استاندارد حسابداری در مورد برخی اقلام غیرپولی نامشهود 1.
در این پیوست، نحوه کاربرد استاندارد حسابداری در مورد برخی از اقلام غیرپولی نامشهود باتوجه به ویژگیهای قانونی و سایر جنبههای مرتبط با آنها مطرح میشود.
این موارد تنها جنبه تشریحی دارد و بنابراین بخشی از استاندارد حسابداری نیست.
حق اختراع 2.
حق اختراع، حقی است که به دارنده آن امکان استفاده، تولید، فروش و کنترل محصول، فرایند یا فعالیت ابداعی خود را میدهد و نقض آن توسط دیگران مجاز نیست.
حق اختراع در صورتی دارای منافع اقتصادی آتی است که اولاً از طریق کاهش هزینههای عملیاتی یا امکان تولید و فروش کالاها و خدمات با قیمتی بیشتر، سودآوری واحد تجاری را نسبت به سایر واحدهای رقیب بهبود بخشد و ثانیاً بهنام واحد تجاری ثبت شود.
ممکن است پیشرفت فناوری و اختراعات جدید رقبا، باعث نابابی محصولاتی شود که واحد تجاری با استفاده از اختراع خود آنها را تولید کرده و به فروش میرساند که در این صورت حق اختراع منافع اقتصادی خود را از دست میدهد اگر چه ممکن است اعتبار قانونی آن منقضی نشده باشد.
طبق ماده 33 قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310 مدت اعتبار ورقه اختراع به تقاضای مخترع پنج یا ده یا پانزده و یا منتهی بیست سال است.
در مدت مزبور حق انحصاری ساخت یا فروش یا اعمال و یا استفاده از اختراع، در صورت تصریح در ورقه اختراع، منحصراً در اختیار مخترع یا قائممقام قانونی اوست.