چکیده:
فناوری اطلاعات عصاره دانش و تجربه دو هزار ساله بشر است.
انسان در تمام طول تاریخ برای شناخت پدیدهها و کاهش ابهامات پیرامون ناشناختهها به اطلاعات نیازمند بوده است.
آغاز تاریخ بشر با توانایی او درانباشت اطلاعات و مبادله آن مقارن است.
توسعه ملی بر مبنای فناوری اطلاعات و ارتباطات مستلزم فراهم شدن زیر ساختهای فراوان است که مهمترین آنها بسط مهارتهای ICT است.
جامعه اطلاعاتی مبتنی بر ICT مسلما منحصر به یک گروه خاص از شهروندان نخواهد بود بلکه یک جامعه توسعه یافته اطلاعاتی زمانی محقق خواهد شد که توان دسترسی آسان و ارزان به اطلاعات و مهارت استفاده از فناوریهای مربوطه برای عموم مردم فراهم باشد از آنجا که روستا و روستاییان منابع بنیانی تولید و رشد اقتصاد ملی در هر جامعهای میباشند و به فراموشی سپردن این نیروهای مولد و موثر در توسعه اقتصادی به معنای مرگ اقتصادی هر جامعه است بر آن شدیم تا در این سطور هرچند جزئی به اهمیت بکارگیری فن آوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه روستاها بپردازیم در این راستا ابتدا به تشریح ویژگیهای روستا و روستایی و بعدبه مفاهیم توسعه و توسعه روستایی و در نهایت به چگونگی کاربرد ICT در توسعه روستایی پرداختهایم با این امید که گام هرچند جزئی زمینه ساز شکل گیری نوعی جدیدی از روستاها بر مبنای جامعههای نوین امروزی باشد.
کلمات کلیدی: فناوری اطلاعات و ارتباطات- توسعه- توسعه روستایی- روستا.
مقدمه: پیشاز پرداختنبه جایگاه فناوریهای اطلاعات وارتباطات درتوسعه مناطق روستایی، لازم وسودمند است که به طورمختصر مباحثی در ارتباط با توسعه روستایی واگویه گردد.
بیش از این میبایست خاطرنشان شد که کشورهای درحال توسعه، با وجود تجارب متعددی که در زمینه کابرد الگوهای مختلف رشد و توسعه بدست آوردهاند، هنوزهم شاهدوجود شکافها وتبعیضات بعضاً وسیع بین منطقهای یا درون منطقهای و بین گروههای مختلف جمعیتی به عنوان مانعی بر سر راه توسعه و بهبود وضعیت زندگی عامه مردم در روندی پایدار میباشند.
تکنولوژی اطلاعات یا به طور دقیقتر تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات (ICT) به عنوان تکنولوژی هزاره جدید ظاهر گشته است.
با زیاد گشتن فرایند تبادل اطلاعات و کاهش هزینه معاملات، این تکنولوژی به عنوان یک وسیله برای افزایش تولید، بهرهوری، رقابت و رشد در همه جنبههای فعالیتهای بشر شناخته شده است.
درحال حاضروضعیت روستاهای کشور از جهات مختلف اقتصادی، رفاهی، بهداشتی و.....
به مراتب از شهرها وخیمتر میباشد و اگر از هم اکنون ICT را در روستاها نبینیم وضع به مراتب وخیمتر خواهد شد و نرخ مهاجرت ساکنین روستاها به شهرها به طور قابل ملاحظهای افزایش خواهد یافت و همه اینها به معنی نابودی روستاها و نابودی بخش عظیمی از سرمایه کشور خواهد بود.
بدون شک بررسی بسیاری از تحولات روستاهای امروز و برنامه ریزی برای آینده آنها، بدون توجه به نقش و اهمیت توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات غیر قابل تصور است.
به همین دلیل امروزه تدوین و تنظیم سیاستها و استراتژیهای توسعه ICT به یک مسئله مهم برای بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای جهان سوم تبدیل گردیده است.
با توجه به اهمیت ICT، در این تحقیق به بررسی اثرات ICT بر توسعه با تاکید خاص بر روستاها پرداختهایم.
بدین منظور، ابتدا تعریف مختصری از فن آوری اطلاعات و ارتباطات ارائه گردیده و سپس اهمیت آن در توسعه ذکر گردیده و در ادامه اثرات آن بر روی توسعه روستایی مورد بحث قرار گرفته و در نهایت با توجه به این اثرات از بحث نتیجه گیری شده است.
مسئله تحقیق: توسعه دراصطلاح عام بهمعنی شکفتگی تدریجی، بارزتر شدن اجزای هر چیز، و رشد چیزی است که در نطفه مکنون است.
مفهوم توسعه تا انقلاب صنعتی سده هیجده و پیدایش و گسترش روابط و کشورهای صنعتی در جهان مطرح نبود و از این دوره به بعداست که مفهوم توسعهتدریجا واردمباحث عملی و سیاسی میگردد.
مفهوم توسعه را همچون مفاهیم علمی دیگر، میتوان از دو دیدگاه و در دو بعد تعریف کرد: بعد فلسفی- نظری و بعد عینی- کاربردی.
وارنر، بالر و چارلز توسعه را از بعد فلسفی، «توالی بیش روندهای از دگرگونیهای یک پدیده که انتظام و طرح پیوستهای داشته باشد»، تعریف کردهاند به بیان بهتر، «توسعه روندی استخود جنب ازحالتی پایین وساده بهحالتی بالاتر و پیچیدهتر، که گرایشهای درونی و ماهیت پدیدهها را نشان میدهد و به ظهور حالت نوینی میانجامد.
روند توسعه یک آغاز و یک انجام دارد که انجام آن به شکلی در آغازش نهفته است.
از این رو تکمیل یک دوره نشانهشروع دوره دیگر میباشد و ممکن است برخی از ویژگیهای دوره نخستین در آن تکرار شوند.
توسعه را میتوان به صورت روند مداوم مارپیچی تجسم کرد که در آن هر دور جدید حالت تکراری دور قبلی، منتهی در یک سطح بالاتر میباشد.
به این ترتیب است که جریان عمومی توسعه صعودی و پیشرفت به وجود میآید.
(تقوی، 1380) به نظر میسرا، یکی از اندیشمندان هنری «نظریه توسعه یکپارچه»، «توسعه جریانی است که تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی- اجتماعی و سیاسی- فرهنگی را به همراه دارد.
توسعه، علاوه بر بهبود در میزان تولید و درآمد، شامل دگرگونی اساسی در ساختهای نهادی، اجتماعی، اداری، فرهنگی، و همچنین سوگیریهای عمومی مردم است.
توسعه حتی اکثر عادات، رسوم و عقاید مردم را نیز دربرمی گیرد» (تقوی، 1380).
به اعتقاد عبیدالله خان، متفکر بنگلادشی، «توسعه عبارت است از توسعه انسان به عنوان یک فرد و یک موجود اجتماعی، با هدف آزادی و شکوفایی او.
توسعه باید بومی و متکی به خود، یعنی هماهنگ با محیط و متکی به نیرو و توان جامعهای باشد که پیشبرد امر توسعه را برعهده میگیرد.
کاهش گرسنگی، فقر، بیکاری و نابرابری، همگی معیار توسعه به شمار میروند؛ اما هدف نهایی توسعه بالا بردن کیفیت زندگی تودههای مردم و آزاد کردن نیروهایی خلاقه آنان است.
بنابراین، همپای رفع نیازهای اساسی- از قبیل خوراک، اشتغال، بهداشت، مسکن و آموزش- مشارکت اکثر مردم در تصمیم گیریهایی که بر زندگی خود، خانواده و اجتماعشان و به طور کلی، نقش آنها در جامعه تاثیر میگذارد، به همان اندازه اهمیت دارد.» (تقوی، 1380).
از آنجا که مختصات جوامع روستایی هر کشور، به علت قرار گرفتن آنها در مراحل مختلف تحول اجتماعی و شرایط اجتماعی متفاوت، با کشورهای دیگر مغایر است، از این رو علل و عوامل موثر در عقبماندگی و انگیزههای توسعه این جوامع و در نتیجه شیوههای توسعه آنها نیز نمیتوانند یکسان باشد.
بنابراین، در جریان بررسیها و مطالعات اجتماعی است که اهداف و روشهای توسعه روستایی بهدرستی مشخص ومعین شده برایعمران و توسعه روستاها برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی میشود.
توسعهروستایی روندیاجتماعی واقتصادی استکه هدفآن تشویقو ترویج مطالعات وبررسیهای روستاییاست تا برای رشد و پیشرفت این جوامع به منظور بهبود محیط انسانی وارتقای شرایطاجتماعی ومناسب ساختن آن برای زیستن و بهزیستی انسانها برنامهریزی شود.
برنامههای توسعه روستایی، که به دو بخش نظری (پژوهش) و کاربردی (برنامه ریزی) تقسیم میشوند، روستاییان را تشویق میکنند تا در انجام برنامههابه منظورپیشرفت امربرنامهریزی مشارکتکنند.بهطور کلی،اهداف برنامههای توسعه روستایی به شرح زیرند: - آگاه کردن روستاییان از وضعیت موجود و هویت اجتماعی خود - تحریک و جلب مشارکت آنان نسبت به اقدامات عمرانی - ایجاد گونهای از نظارت اجتماعی به وسیله خود آنان - هماهنگ و همگام کردن تمام فعالیتهای جمعی و گروهی در سطح روستا - برکنار نگهداشتن جامعه روستایی از نفوذ و تاثیرات نامناسب و شرایط نامساعد - ایجاد همکاری و همیاری میان روستاییان و جوامع روستایی دیگر به منظور تامین نیازهای عمومی و مشترک - توسعه و بهبود مدیریت امور اجتماعی و اقتصادی و اداری روستا - تلاش برای تامین هرچه بیشتر نیازهای آنی و آتی روستاییان به طور کلی، توسعه روستایی طیف وسیعی از فعالیتهای گوناگون و بسیج انسانی است که هدف آن درنهایت این است که مردم روستاها بتوانند روی پای خود بایستند و ناتواناییهایی که آنها را در اسارت شرایط نامناسب زندگیشان نگهداشته است از میان بردارند.
(تقوی، 1380).
توسعه روستایی سه عنصر عمده را در خود قرار داده است: بهبود و یا رفاه روستاییان که این شامل ابعاد مادی و غیر مادی مانند آموزش و بهداشت میشود؛ بهبود منابع که افزایش تولیدات و کارایی آن را شامل میشود و توسعه تشکیلاتی که حفظ و یا تاسیس سازمانهای روستایی است که مردم بتوانند توان و انرژی خود را از طریق این ساختارها منتقل نمایند.
سازمانهای توسعه اجتماعی و تعاونیهای خود اشتغالی نمونههایی از فعالیتهایی هستند که در تقویت توسعه تشکیلاتی نقش دارند.
(بلک برن، 2002).
کوپ توسعه روستایی را فرایندی میداند که از طریق فعالیتهای جمعی به هدف بهبود وضعیت و خودآگاهی مردم در مناطق غیر شهری انجام میشود.
هدف نهایی توسعه روستایی مردم و نه زیر بناها میباشند.
اما ایجاد زیربناهایی مثل ارتباطات قبل از اینکه به توسعه مردم پرداخته شود ضروری است.
تسهیل روند توسعه علی الخصوص در مناطق کمتر توسعه یافته احتمال دارد شامل کمک به مردم برای تعیین اهداف و ترغیب آنها به فعالیتهایی جهت دستیابی به اهداف فوق باشد.
موشر براین نکتهتاکید دارد توسعهروستایی درجوامع دمکراتیک فقططرحها و آمارها، اهداف و بودجه، تکنولوژی و روشها، کمکهای مادی و متخصصان یا سازمانها و سازمانهایی برای اداره آنها نمیباشد، بلکه توسعه روستایی یک استفاده موثر از این مکانیسمها به عنوان ابزار آموزشی است که به هدف تغییر در افکار و اعمال افراد میباشد به نحوی که آنها بتوانند به خود اتکایی در بهبود شرایط اقتصادی واجتماعی دست یابند.
راجرز تغییر اجتماعی را فرایندی تلقی میکند که دگرگونی در ساختار و وظایف یک نظام اجتماعی به وجود آورد.
جامعه یک نوع از نظام اجتماعی است.
تغییر اجتماعی به طور نسبی در دراز مدت و تدریجی صورت میگیرد و ماهیت این تغییرات در طول زمان راشامل میشود.
فرایندهای طراحیشده تغییراتاجتماعی ازقبیل انتقال اطلاعات، مدیریت سیاسی، انتقال فناوری یا آموزش همگانی برای دستیابی به تغییرات اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرند.
(همان منبع) امروزه پارادایم جدیدی در توسعه کشاورزی کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه به سرعت در حال به وجود آمدن است، به طوری که توسعه همه جانبه روستاها به سمت افقهای جدیدی در حال گسترش است؛ روشهای قدیمی ارائه خدمات به شهروندان تغییر یافته و جوامع قدیمی در حال گذار به سمت جوامع دانش محور میباشند علت اصلی عقب افتادگی کشورهای در حال توسعه در پیشرفتهای اجتماعی واقتصادی و حتی فرهنگی، ناتوانی آنها در بازشناخت و گسترش و یا انتقال تکنولوژی مناسب و بهرهگیری از آن در فعالیتهای تولیدی است.
تکنولوژی اگر به درستی اداره شود میتواند شاه کلید حل بحرانهای کشورهای درحال توسعه باشد.
تکنولوژی وسیلهای است که به انسان توانایی میبخشد تا از وابستگی مستقیم به طبیعت رهایی یابد و مسیر صرفاً زیست شناختی تکامل خود را در راستای چیرگی بر طبیعت و آغاز یک دوره تکامل خردمندانه تغییر دهد.
تکنولوژی به عنوان یک عامل انتقال دروندادها و بروندادها تعریف میشود.
(ماهنامه علمی جهاد، 1385).
اهمیت و ضرورت تحقیق: فناوری اطلاعات به شکل نوین از سال 1980 میلادی مورد توجه جدی قرار گرفته است.
دراین برهه اززمان بسیاریاز کشورها به این اعتقاد رسیدند که توسعه فناوری اطلاعات عاملی بسیار مهم در توسعه و رشد اقتصادی آنان محسوب میشود در دهه 80 میلادی کشورهایی نظیر انگلستان، فرانسه، سوئیس، کانادا، امریکا و ژاپن در زمینه معرفی و بکارگیری کامپیوتر در فناوری اطلاعات و اطلاع رسانی اقداماتی اساسی انجام دادند.
تا جایی که دولت انگلستان سال 1982 میلادی را سال فن آوری اطلاعات و سازمان ملل نیز سال 1982 را سال ارتباطات جهانی نامید.
در حال حاضر نیز اهمیت فناوری اطلاعات را نمیتوان کمرنگ دانست بسیاری از کشورهای آسیایی اهمیت کلیدی برای توسعه این فناوری قائل شدهاند.
بعنوان مثال سنگاپور محور توسعه اقتصادی خودرا توسعه فناوری اطلاعات قرار داده و سعی دارد تا سال 2004 میلادی با تحقق کامل دولت الکترونیکی به یک جزیره هوشمند تبدیل شود.
کشور هند که توسعه صنعت اطلاعاتی آن از سالها بیش با صادرات نرمافزار شروع شده است.
اکنون بیش از 22 میلیون فرصت شغلی در این صنعت ایجاد نموده است.
اعتقاد عموم دست اندرکاران بر این است که دلیل عمده این پیشرفتها ریشه در تعیین نیازها و اولویتها دارد.
در سالهای بین 1986 تا 1996 میلادی بسیاری از کشورهای توسعه یافته صنعتی و روبه رشد آسیایی به تدوین استراتژیها و تهیه طرحهای جامع فناوری اطلاعات و ارتباطات اقدام نمودهاند که محور اصلی کلیه این طرحها را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود: - ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی - ارتقاء کیفیت خدمات بهداشتی - تقویت هویت و اقتدار ملی - ارتقاء سطح زندگی و افزایش تواناییهای فرد (بارانی و قدسی، 1382).
پس از ذکر اهمیت فناوری اطلاعات به طور مختصر به فوائد ICT میپردازیم که عبارت است از: - ابتکار عمل ICT مردم را صاحب قدرت و اختیار میکند.
- ICT بهرهوری محصولات کشاورزی، لبنیات، پرورش ماکیان و شیلات را افزایش میدهد.
سبب افزایش ظرفیت منابع طبیعی میشود.
- شرایط اقتصادی کشاورزان را بهبود میبخشد.
- در تحقیق، ترویج، تجارت محصولات، بازاریابی و تکنولوژیهای پیشرو نقش دارد.
- کاربرد ICT درپذیرش اطلاعاتازطریقسیستمهای کامپیوتری، شبکههای اطلاعاتی، سیستمهای دورگو، برنامههای ویدئویی، اینترنت، ترمینالهای کامپیوتری، ویدئو کنفرانسها، تکنولوژیهای ماهوارهای، تلگراف، پخش برنامههای دیجیتالی و غیره می باشد.
- ارائهدانش مفید به همه افراد و بالا بردن سطح اطلاعاتی، توانمندی و اختیارات افراد.
- فرصتهای جدیدی برای رشد اقتصادی، ارائه خدمات بهتر، بهبود روشهای مبارزه با بیماریها، بهبود سلامتی، یادگیری از راه دور و پیشرفتهای فرهنگی و اجتماعی را فراهم میکند.
- سبب افزایش در آزادی، انعطاف پذیری و فرصتهای تصمیم گیری میشود.
- ایجاد کنش متقابل بین مردم و حکومت در حقیقت ICT فرصتهای گستردهای را برای پیشرفته در تمامی سطوح زندگی و برای تمامی افراد جامعه فراهم میکند.
اگر برنامههای ICT در مناطقی که دارای ظرفیت ایجاد آن برای استفاده میباشند، اجرا گردد سبب میشود که افراد شرکت کننده اعم از فقرا، جوانان، زنان و غیره توامندیهای خود را افزایش دهند، همکاریهای سازمانی افزایش یافته و اطلاعات، تجربیات،بهترین وجدیدترین شیوهها و نوآوریها در پروژهها و برنامههای گوناگون ارائه شوند.
(خیری، 1382) مهمترین نقش ICT و توانمند سازی، تامین اطلاعات سریع، صحیح و به موقع با کیفیت و هزینه مناسب میباشد.
علاوه بر این ICT قادر است ابزارهای جدیدی را فراهم آورد که خلاقیت و بهرهوری افراد و کیفیت کارشان را افزایش دهد.
با توجه به مطالب عنوان شده، ICT نقش مهمی در افزایش آگاهی عمومی و افزایش سطح مشارکت محلی در تصمیم گیری، اجرا و نظارت دارد و میتواند حتی به فقرای روستایی نیز این امکان را بدهد که در سرنوشت خود دخالت کنند.
فناوری اطلاعات و ارتباطات نقش بسیار مهمی در شکوفایی و ارتقای روستاییان در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی دارد.
با توجه به اینکه بخش عظیمی از نیروهای مولد جامعه در روستاها زندگی میکنند خدمت رسانی دولت به این بخش از توزیع عادلانه ای برخوردار نمی باشد و روستائیان نسبت به شهر نشینان سهم کمتری در برنامههای توسعهای دولت دارند.
این موضوع یکی از مهمترین دلایل مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها جهت دسترسی به امکانات شهری است.
همانطور که تلفن در تمام پیشرفتههای اقتصادی سهیم بود، با داشتن اینترنت مردم در جوامع روستایی، اطلاعات مورد نیاز خود را، از شبکههای محلیدریافت میکنند.
مثلا قیمت محصولات کشاورزی میتواند هر روزه در این شبکهها قرار گیرد.
کشاورزان به دلیل دوری مسافت روستاها و نداشتن اطلاعات کافی و دقیق از قیمت محصولات، دسترنج خود ار به قیمت ناچیزی، به واسطههایی که از شهر آمدهاند و تنها از یک موبایل بهره میگیرند، میفروشند.
ضرر و زیانی که بدلیل نداشتن اطلاعات بازار به کل کشاورزان یک کشور در سال وارد میشود، رقم قابل توجهی است.
از دیگر موارد میتوان به برنامههای ترویجی وزارت کشاورزی اشاره کرد، که در صورت بهرهگیری از تکنولوژی ICT میتواند سریعتر و با بازدهی بیشتری به کشاورزان و روستاییان منتقل گردد.
همچنین شرکتهای تعاونی روستایی که خود روستاییان سهامدار آن هستند، میتوانند با بهرهگیری از ICT روستایی سرویس دهی بهتر و بیشتری برای روستاییان داشته باشند، میتوانند به عنوان یک مرجع حمایت کننده و سرمایهگذار توسعه فناوری روستایی عمل نمایند.
(تقوی و گرزین، 1385).
دلایل انتخاب موضوع: - توجه به عصر حاضر که عصر اطلاعات است و اطلاعات هم از نقش ویژهای در جوامع انسانی برخوردار است بطوری که اطلاعات میتواند توسعه پایدار را در تمام زمینهها مهیا سازد.
- کمک به تامین نیازهای جامعه روستایی اعم از نیازهای اصلی (چون تعالی فرهنگ) و نیازهای فرعی (نظیر سرگرمیها).
- توجه به این موضوع که ICT میتواند به اقتصاد روستایی کمک کند و درهای تجاری بازارهای محلی و فرامحلی را بر روی روستاها بگشاید و فرصتهای جدید اقتصادی ایجاد کند.
- ICT میتواند اقتصاد روستاها را کاراتر و رقابت پذیرتر نماید.
- ICT میتواند سطح مواد و آگاهی روستاییان مخصوصا جوانان را بالا ببرد و این امر خود باعث توسعه روستایی میگردد.
- ICT میتواند باعث ارتقای سطح بهداشت روستاییان گردد.
- ICT به همه فرصتهایی مساویداده و آنها رادر پذیرش اطلاعات نوین که مناسبت بیشتری با توانمندیها و شرایط اجتماعی- اقتصادی دارد، متقاعد میسازد.
- ICT باعث توسعه روستایی و توسعه روستایی هم موجب رشد خلاقیتها در اعضای جوامع روستایی و حرکت برای بکارگیری استعدادها و کشف منابع بالقوه میشود همچنین باعث بلوغ فکری روستایی در شناخت و حل مسائل مربوط به خود و اجتماع خود می شود.
اهداف تحقیق: هدف کلی: هدف کلی دراین تحقیقبررسی نقش فناوری اطلاعات وارتباطات درتوسعه روستیایی میباشد.
اهداف اختصاصی: - بررسی دیدگاههای توسعه - رویکرد و مدلهای توسعه روستایی - آشنای با اطلاعات و ارتباطات (ICT) - بررسی ابزارهای فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در حوزه روستا - و نقش این ابرازها در توسعه روستایی روش گردآوری اطلاعات: روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، روش کتباخانهای بوده است و برای گرد آوری مطالب از مقالات اینترنتی و مجلات کشاورزی هم استفاده شده است.
مرور ادبیات: توسعه: اصطلاح توسعه به صورت فراگیر پس از جنگ جهانی دوم مطرح گردید.
واژه توسعه در لغت به معنای خروج از «لفاف» است.
در قالب نظریه نوسازی، لفاف همان جامعه سنتی و فر هنگ و ارزشهای مربوط به آن است که جوامع برای متجرد شدن باید از اینمرحله سنتی خارج شوند.
درتعریف توسعه باید نکاتی رامدنظر داشت که مهمترین آنها عبارتنداز اینکه اولاً، توسعه را مقوله ارزشی تلقی کنیم، ثانیا آن را جریان چند بعدی بدانیم، ثالثا، به ارتباط و نزدیکی آن با مفهوم بهبود توجه داشته باشیم.
(اسدی، شریف زاده، مراد نژادی، 1386).
به طور کلی در ادوار و مقاطع زمانی مختلف فرایندهای توسعه از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده و برمولفههای عمدهای متمرکز بوده است.
درحال حاضرپایداری یکی از خصایص لاینفک فرایندی توسعه به شمار میرود.
این خصیصه میبایستی چه در تعریف و چه درسیاستگذاری، تدوین راهبردها واجرای برنامههای توسعه به حساب آید.
تلفیق پایداری در فرایندهای توسعه، سبب ساز طرح و گسترش مفاهیم، نظریات، راهبردها وسیاستهای مرتبطبا توسعهپایدار گشته است.
براساس گزارش کمیسیون برانت لند، توسعه پایدار عبارت است از توسعهای که نیازهای کنونی جهان را تامین کند، بدون آنکه توانایی نسلهای آتی را در برآوردن نیازهای خود به مخاطره بیافکند و اینکه توسعه پایدار رابطه متقابل انسان و طبیعت در سراسر جهان است.
(اسدی و همکاران، 1386).
در هر حال توسعه پایدار، پرداختن به همه اجزا یا ابعاد با رویکردی سیستمی و کل نگر است تا همه ابعاد و روابط متقابل بین آنها در نظر گرفته شود.
عدم توجه به یک بعد، باعث ناپایداری و عدم دستیابی به توسعه پایدار خواهد شد.
با مرور مفاهیم، اصول و ابعاد برشمرده شده برای توسعه پایدار، میتوان به طور مختصر به این جمع بندی رسید که توسعه پایدار به نوعی، یک دیدمان یا پارادایم و دیدگاه کلان است.
به لحاظ مفهومی و تعریفی، پارادایم از یک سو، منظومه کاملی از عقاید، تکنیکها و مانند آنها است و از سوی دیگر به عنصر یا عناصر معینی از آن منظومه یا راهحلهای عینی برای پیگیری مسایل مطرح در آن حیطه دلالت مینماید.
براساس چنین برداشتی، پارادایم، الگو یا نمونه شاخصی است که میتوان آن را برای حل مسایل یک منظومه علمی متعارف، مبنا قرار داد.
به عبارت دیگر، پارادایم مفروضات کلی نظری، قوانین و روشهایی را شامل میشود که اعضا و کنشگران یک جامعه علمی خاص برای هدایت اندیشه و عمل در حوزه خویش، میپذیرند.
تمدن بشری همواره نوعی تغییر و تحول را در ابعاد و زمینههای مختلف تجربه نموده و خواهد نمود.
همزمان با این تغییر و تحول، مفهوم و ابعاد توسعه نیز تغییر کرده است.
مایکل تودارو، توسعه را جریانی چند بعدی دانسته که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی و نهادهای ملی، طرز تلقی عامه مردم، تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کردن فقر مطلق است و معتقد به حرکت متوازن و هماهنگ نیازهای اساسی و خواستههای اجتماع و فرد درون سیستم به سوی وضع مطلوب مادی و معنوی بوده و بر سه ارزش زیر تاکید میکند: - تامین معاش زندگی (معیشت پایدار) - افزایش اعتماد به نفس (توانمندی) - آزادی جهت خود گردانی دادلی سیرز مانند تودارو، توسعه را جریانی چند بعدی میداند که تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل سیستم اقتصادی را به همراه دارد و علاوه بر بهبود میزان تولید و درآمد شامل دگرگونی ساختهای نهادی، اجتماعی، اداری، ایستارها، وجه نظرها، عادات و رسوم مردم است.
پیتر دونالدس، توسعه را بوجود آوردن تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، گرایشها و نهادها برای تحقیق هدفهای کامل جامعه دانسته، معتقد به دشواری این فرایند بوده و مشارکت داشتن مردم را با آگاهی از تغییرات و نیاز مطابق با آنها را شرط توسعه میداند.
(اسدی و همکاران، 1386) توسعه روستایی: بامرور راهبردهاورهیافتهای توسعهپایدار روستایی،سیاستهای جاریو آموزههای در دسترس، صرفنظر از دسته بندیهای کلیشهای، میتوان فهرستی از مداخلهگریها و کنشها درحوزه توسعه روستایی راتدوین نمود که میراث واندوخته انباشتی دههها اندیشه ورزی و عمل متعهدانه کنگشران مختلف در سراسر دنیا در حوزه مزبور میباشند.
تعهد دولت به توسعه روستایی از طریق تخصیص منابع عمومی برای گسترش زیرساختها نظیر جاده وتسهیلات حمل و نقل، آب آشامیدنی، برق، مخابرات، خدمات بهداشتی، آموزشی، تامین اجتماعی و کمکهای فنی در قالب خدمات ترویج و تحقیق کشاورزی، شبکههای آبیاری، برقراری یک نظاممالیاتی عادلانه و فراهم سازی محیطایمن نهادی ومالی برای جلب سرمایه گذاری درمناطق روستایی بویژه از سوی بخش خصوصی، بهبود کارایی سیستم گردانش امور در توسعه روستایی، تقویت تشکلهای روستایی و سازمانهای غیر دولتی، برقراری پیوند با اهداگران و جلب حمایتهایآنها، هدفمند نمودن پرداخت یارانهها و گردش اعتبارات روستایی، سیاست گذاری عقلایی در زمینه کنترل قیمتها، بازار نهادهها و محصولات کشاورزی، حمایت از کسب و کارهای کارآفرینانه در راستای گسترش اشتغال و درآمدزایی با تاکید بر اشتغال غیر کشاورزی در جهت تنوع بخشی، درونزایی و پایداری نظام معیشت روستایی بر پایه ظرفیتها و مزایای نسبی، حفظ محیط زیست و مدیریت بحرانهای طبیعی نظیر خشکسالی و اجتماعی همانند نزاعهای قومی و قبیلهای با تکیه بر سیاست تقویت نهادهای مشروع وانتخابی محلی ازعناصر و اجزای کنشگری در فرایند توسعه روستایی به شمار میروند.
در واقع، ظرفیت سازی، توانمند سازی، تنوع گرایی، تکثیر گرایی استواربر تمرکززدایی، مشارکت گرایی نهادینه شده وشبکه سازی چند بخشی، حفظ پویایی و بهرهبرداری عقلایی توامان و ترکیبی از منابع دانشی، فناوری، انسانی، مالی، فیزیکی، طبیعی، فرهنگی/ اجتماعی و نهادی از محورهای کنشگری در فرایند توسعه پایدار روستایی به شمار میروند.
توسعه جوامع روستایی به سیاستها ونهادهایی برای تسهیل روند دستیابی، سازگار سازی، اشاعه و کاربست دانش، فناوری و اطلاعات نیاز دارد.
به همین منظور نیاز است تا دسترسی بیشتر به فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی از طریق برنامهریزی و سیاستگذاری راهبردی هم از سوی کارگزاران امر هم از سوی گروههای هدف و جوامع روستایی، تسهیل شود.
گزارش توسعه انسانی ارایه شده از سوی برنامه توسعه ملل متحد در سال 2001 بر مقوله تغییر و تحولات فناورانه و تاثیر آن بر توسعه، تاکید کرده است و به این نکته اشاره نموده است که کنشگران توسعه در قالب سازمانها، مشاغل و ارگانهای دولتی و غیر دولتی، نمیتوانند این تغییرات را نادیده بگیرند.
استفادهراهبردی ازفناوریهای اطلاعاتی وارتباطیبرای کاهش فقر،بستگی به گسترش زیر ساختهای مناسب برای توسعه اقتصادی و همچنین اطلاعات مناسب برای توسعه اجتماعی و انسانی دارد.
تجزیه و تحلیل بیشتر از زیرساختهای موجود فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و نیز رهیافتها و طرحهای جاری، کمک میکند تا راهبردهای آینده توسعه روستایی به شکل عقلایی و عملی شکل گیرد.
در حال حاضر در حوزه توسعه روستایی، اغلب به اطلاعات برای سیاستگذاری به تصمیم گیری، اولویت بالایی داده میشود.
متخصصان ارتباطات از طریق تلفیق یک سازوکار چند رسانهای در فرایندهای مربوطه، قابلیت و سازههای تاثیر گذار بر فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی برای تقویت ارتباطات بین طیف وسیعی از کنشگران در حیطههای مختلف را تشخیص دادهاند.
بر طبق نظریه رامیرز (1998)، ارتباطات توسعهای، هدف تسهیلگری و پشتیبانی از عاملان توسعه بویژه در زمینه درک نیازها، ارزیابی فرصتها، برنامه ریزی و اجرای اقدامات و نیز یادگیری مشارکتی و تعاملی را دنبال مینماید.
ارتباطات، تجهیز عاملان توسعه با روشها و رسانهها است تا بتوانند در حیطههای عملیاتی و سیاسی به درک مشترکی از مسایل و راهیارها نایل گردند و قادر شوند تا با دیگر عامل برخوردار از دیدگاهها و علایق متفاوت، چانهزنی، رایزنی و همکوشی نمایند.
توسعه پایدار روستایی امروزه بحث توسعه پایدار نه تنها در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نهادی و اکولوژیکی فراتر از یک گزیدار ترجیحی میباشد، بلکه به مشابه یک اصل و ضرورت برای سیاست گذاران، برنامه ریزان، دولت مداران، کار گزاران غیر دولتی توسعه در کشورهای مختلف و نیز نهادهای بین المللی مطرح است.
همانطور که میدانیم یکی از حیطههای توسعه پایدار، توسعه روستایی است.
توسعه روستایی راهبردی است جهت بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان فقیر.
چون هدف از توسعه روستایی کاهش فقر است و باید افزایش تولید و قدرت تولیدی را مشخصاً بدنبال داشته باشد.
این راهبرد، با نوسازی و پولی کردن جامعه روستایی و نیز انتقال آن از انزوای سنتی و اتصال به اقتصاد ملی، ارتباط دارد.
بنابراین، هدفهای توسعه روستایی، فراتر از هر بخش ویژهای گسترش مییایند.
این هدفها، بهبود وضع تولید، افزایش اشتغال، کارآفرینی و تامین حداقل قابل قبولی از نیازهای اساسی مرتبط با غذا، مسکن، آموزش و بهداشت را شامل میشود.
از منظری دیگر، توسعه روستایی عبارت است از مجموعهای از فعالیتها، اعمال از اقدامات کارگزاران متعدد شامل افراد، سازمانها و گروهها که حاصل و نتیجه همگی آنها با هم به بهبود و پیشرفت وضعیت مناطق روستایی، منجر میگردد.
به لحاظ کارکردی توسعه روستایی را میتوان فرایندی پنداشت که منجر به پویایی اقتصاد روستایی، افزایش درآمد روستاییان، بالا رفتن کیفیت زندگی روستاییان، آمایش وبرابری بین روستا وشهر، فقیر وغنی، افزایش قدرت تاثیر گذاری روستاییان و بخصوص فقرای روستایی در سیاستهای دولت و مواردی از این قبیل میشود.
هرچند توسعه روستایی در مناطق گوناگون، اهداف و رویههای مختلفی را شامل میشود و شرایط و بستر متفاوتی نیز دارد، با اینحال به طور کلی، اهداف اصلی توسعه روستایی را میتوان به شرح زیر برشمرد: 1.
افزایش بهرهوری و تولید؛ 2.
توزیع عادلانه منابع و منافع در جهت برابری و کاهش فقر؛ 3.
ایجاد اشتغال و توسعه کارآفرینی؛ 4.
مشارکت مردم در همه ابعاد (هم وسیله و هم هدف)؛ 5.
خود اتکایی و ظرفیت سازی؛ 6.
توسعه نهادهای محلی؛ و 7.
حفظ نوعی توازن بومی شناختی بین انسان و طبیعت؛ بطور کلی پارادایم نوین توسعه روستایی که مبین توسعه پایدار روستایی است بر عناصری همچون ظرفیت سازی، مشارکت، دخالت زنان در توسعه، دانش بومی و توسعه تکنولوژی مشارکتی، خود گردانی، ایجاد محیطی توانمند ساز، رشد کیفی و توجه به محیط زیست، استوار است.
این دسته از عناصر روی هم رفته ماتریسی را شکل میدهند که مبین پارادایم توسعه پایدار روستایی است.
(اسدی، شریف زاده و مراد نژادی (1386)).
آشنایی با اطلاعات و ارتباطات (ICT): ICT ابزاری حیاتی و ضروری در مبارزه با فقر جهانی میباشد.
اهمیت ICT در خدمت بهمناطق روستاییخصوصا روستائیانفقیر (که غالبا به کشاورزی وابستهاند)، از طریق بهبود امکان دستیابی، بهبود کیفیت و افزایش جریان ارتباطی اطلاعاتی برای حمایت از راهبردهای معیشتی و امنیت غذایی شناخته شده است.
ICT نقش مهمی را در ارتباط و اتصال بین تحقیق، ترویج و بازار در جهت گسترش شایستگیهای حرفهای و ظرفیتها و توانمندیهای کارآفرینی در میان متخصصان و جوامع کشاورزی بازی میکند در تمامی کارکردهای ICT اطلاعات از منبع مقتضی و مناسب به نقطهای که میتواند از اطلاعات بطور بالقوه استفاده کند، جریان مییابد.
(خیری، 1382).
ICT به همه فرصتهایی مساوی داده و آنها را در پذیرش اطلاعات نوین که مناسبت بیشتری با توانمندیها و شرایط اجتماعی- اقتصادی دارد، متقاعد میسازد.
نقش ICT در کاهش فقر، افزایش تولید کشاورزی، قدرت دهی به فقرا و خصوصا زنان میباشد.
سازمان خواروبارجهانی (FAO)، (UNDP) و(IDRC) برایطراحی و اجرای برنامههای ICT تلاشهای فراوانی میکنند.
بااین کار سبب توسعه اقتصادی و اجتماعی در سطوح ملی و منطقهای شده و تلاش میکنند تا زیر بناها و شرایط لازمه برای آمادگی الکترونیکی در کشورهای در حال توسعه را فراهم نمایند و سبب حرکت این کشورها به سوی برنامههای پایدار شوند.
ابزارهای ICT: دسترسی به اطلاعات و بهبود ارتباطات یک نیاز اساسی برای توسعه کشاورزی پایدار است.
فن آوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید زمانی که در نواحی روستایی بکار بردهشوند، بهبهبود ارتباطات وجریاناطلاعات کشاورزی کمک میکنند، مشارکت را افزایش میدهند، اطلاعات را اشاعه و دانش و مهارتها را تسهیم میکنند.
جمعیت روستایی اکثر کشورهای در حال توسعه هنوز در دسترسی به اطلاعات ضروری برای تصمیم گیری بموقع دچار مشکل هستند.
چالش موجود فقط بهبود دسترسی مردم روستایی به فن آوری ارتباطی نیست، بلکه مناسب آن برای توسعه محلی نیز مطرحاست.
بطور کلی فنآوریهای اطلاعاتی-ارتباطی رامیتوان بعنوان فنآوریهایی که توسط وسایل الکترونیک ارتباطات را تسهیل میکنند واطلاعات راپردازش و انتقال میدهند، تعریف کرد.
به عبارت دیگر فنآوریهای اطلاع رسانی و ارتباطی بعنوان ابزار الکترونیک کسب، پردازش، ذخیره و رسانش اطلاعات عمل میکنند.
این تعریف طیف وسیعی از فن آوریهای اطلاعاتی- ارتباطی از رادیو و تلویزیون تا تلفن (ثابت، سیار)، کامپیوتر و اینترنت را دربرمی گیرد.
امروزهصور مختلف فنآوریهای ارتباطاتی توسعه یافتهاند در زیر به معرفی ابزارهای سنتی و مدرن ICT اشاره میگردد.
(رضایی، زمانی میاندشتی، 1382).
سیستم مکانیابی جهانی (GPS): روش کلی برای شناسایی و ضبط الکترونیکی موقعیت مکانی یک شی یا شخص میباشد.
این سیستم میتواند به منظور تهیه نقشه بیشروی یک خودرو در سطح کره زمین، هوا یا فضا مورد استفاده قرار گیرد.
این سیستم با کمک به کشاورزان در شناسایی و ضبط دقیق موقعیت مکانی یک تراکتور، کماین یا خودرو بازرسی مزرعه میتواند به عنوان پایه و اساس کشاورزی دقیق محسوب شود.
برای نمونه ضبط موقعیت یک کمبانی درهر چندثانیه درطول مرحله برداشت محصول، اطلاعات اساسی برای تهیه نقشه عملکرد محصول را فراهم میسازد.
فناوریهای جدید به کشاورزان اجازه میدهد تا عملکرد محصول را در سطوحی بسیار کوچکتر از کل هر کشتزار اندازه گیری نماید.
با این اطلاعات موقعیت مکانی میتوان از نتایج آزمون خاک برای تهیه نقشه استفاده کرد.
تغییر عمق خاکورزی و میزان بقایای گیاهی باقی مانده در سطح خاک، میزان پخش کود شیمیایی و آهک در مزارع براساس سطح مواد غذایی که از طریق نتایج آزمون خاک اندازه گیری و تخمین زده میشود، تغییر میزان پخش سم در مزرعه، نصب حسگرها روی کمباین که قادر است شدت جریان دانه به مخزن کمباین را سنجش کرده و عملکرد محصول در واحد سطح را در حال برداشت محاسبه نماید از دیگر مزایای این سیستم است.
(باقری، 1382) سنجش از دور (RS): مجموعهای از فنون جمع آوری اطلاعات درباره یک شی یا یک سطح بدون تماس با آن سطح یا شی میباشد.
سنجش از دور به عنوان یک ابزار مدیریتی بالقوه برای کشاورزان دقیق توجه زیادی را به خود جلب کرده است.