نگاه کلی
واژه کروموزم به مفهوم جسم رنگی ، که در سال 1888 بوسیله والدیر بکار گرفته شد. هم اکنون این واژه برای نامیدن رشتههای رنگپذیر و قابل مشاهده با میکروسکوپهای نوری بکار میرود که از همانندسازی و نیز بهم پیچیدگی و تابیدگی هر رشته کروماتین اینترفازی در سلولهای یوکاریوتی تا رسیدن به ضخامت 1000 تا 1400 نانومتر ایجاد میشود. در پروکاریوتها نیز ماده ژنتیکی اغلب به حالت یک کروموزوم متراکم میشود. در برخی باکتریها علاوه بر کروموزوم اصلی که اغلب ژنها را شامل میشود کروموزوم کوچک دیگری که بطور معمول آن را پلاسمید مینامند، قابل تشخیص است گر چه تعداد کمی از ژنها بر روی پلاسمید قرار دارند.
اما از آنجا که در بیشتر موارد ژنهای مقاومت به آنتی بیوتیکها بر روی آن جایگزین شدهاند، از نظر پایداری و بقای نسل باکتری اهمیت زیادی دارد. کروماتین در ساختمان کروموزوم به شکل لوپ دیده میشود. لوپها توسط پروتئینهای اتصالی به DNA که مناطق خاصی از DNA را تشخیص میدهند پابرجا میماند. سپس مراحل پیچ خوردگی نهایتا نوارهایی را که در کروموزومهای متافازی دیده میشود ایجاد میکند. هر تیپ کروموزومی یک نوع نواربندی اختصاصی را در ارتباط با نوع رنگ آمیزی نشان میدهد. این رنگ آمیزیها منجر به مشخص شدن تعداد و خصوصیات کروموزومهای هر گونه از موجودات زنده میگردد. که این خصوصیات تعدادی و مورفولوژیک کروموزومها را کاریوتیپ مینامند.
رنگینتن
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
پرش به: ناوبری, جستجو
به زبان ساده میتوان کروموزومها را به بستههای مواد ژنتیکی تشبیه کرد که درون هستهی سلولها ذخیره شدهاند. و در واقع به شکل مولکولهای دیانای همراه با پروتئینها هستند که به این بستههارنگینتن یا کروموزوم گفته میشود.
پروتئین اصلی که در یوکاریوتها مسئول بستهبندی دیانای است هیستون نام دارد. سلولهای یوکریوتی تعداد مشخصی کروموزوم دارند. مثلاً سلولهای انسان دارای ۲۳ جفت کرووموزوم میباشد. سلولهای انسان به جز تخمک و اسپرم به صورت دیپلوئید میباشند یعنی دارای ۲ سری از کروموزومهای همانند میباشند. سلولهای تخمک و اسپرمها پلوئید هستند یعنی دارای یک سری از هر کروموزومند. سلولهای پروکاریوتی (باکتریها) معمولاً دارای یک کروموزوم میباشند. البته باکتریهایی هم هستند که دارای چند کروموزوم میباشند اما این باکتریها نادر هستند. کروموزوم باکتریها به صورت حلقوی است. باکتریها (و برخی مخمرها) علاوه بر کروموزوم اصلی دارای یک یا چند پلاسمید نیز میباشند. انسان سالم دارای ۲۳ جفت رنگینتن است. ۲۲ جفت رنگینتن که تعیینکننده منش های ارثی به غیر از جنس (نر و ماده) است و خودتن (اتوزوم) نامیده میشود. یک جفت دیگر را رنگینتن جنسی میگویند. رنگینتنهای جنسی در مردان طبیعی به صورت XY و در زنان طبیعی XX است.
مراحل تبدیل رشته کروماتین به کروموزوم
برای تبدیل یک رشته کروماتینی 10 تا 30 نانومتری به یک کروموزوم ، علاوه بر لزوم همانندسازی رشته کروماتین سطوح سازمان یافتگیای را در نظر میگیرند که ضمن آن با دخالت H3 ، H1 و پروتئینهای غیر هیستونی پیچیدگیها و تابیدگیهای رشته کروماتین افزایش مییابد، طول آن کم ، ضخامت و تراکمش زیاد میشود و به کروموزوم تبدیل میگردد. این سطوح سازمان یافتگی و اغلب به صورت رسیدن از رشته 10 تا 30 نانومتری به رشته 90 تا 100 نانومتری تشکیل رشته 30 تا 400 نانومتری و در مراحل بعد با افزایش پیچیدگیها و تابیدگیها ، ایجاد رشته 700 نانومتری و بالاخره تشکیل کروموزوم دارای دو کروماتید و با ضخامت تا 1400 نانومتر در نظر میگیرند.
اولین مرحله پیچیدگی و تراکم رشته کروماتین برای تبدیل به کروموزوم با فسفریلاسیون شدید هیستون های H3 ، H1 همراه است. پس از رها شدن DNA از اکتامر هیستونی ، با دخالت آنزیمهای مسئول همانندسازی ، پیوندهای هیدروژنی بین دو زنجیره گسسته میشود، هر زنجیره مکممل خود را میسازد و به تدریج با ادامه همانندسازی ، دو مولکول DNA بوجود میآید که در هر مولکول یک زنجیره قدیمی و زنجیره دیگر نوساخت است. بخشهای مختلف این دو مولکول DNA که نظیر همدیگر هستند به تدریج که همانندسازیشان پایان میپذیرد، با اکتامرهای هیستونی که نیمی از آنها اکتامرهای والدی و نیمی جدید هستند ترکیب میشوند.
بعد از تشکیل ساختمان نوکلئوزومی ، دو رشته کروماتین 10 نانومتری و سپس رشتههای 30 نانومتری ایجاد میشوند. هر رشته کروماتین 30 نانومتر سطوح سازمان یافتگی را میگذارند، با مجموعهای از پروتئینهای غیر هیستونی زمینهای یا اسکلتی آمیخته میشود و به یک کروماتید تبدیل میشود. مجموعه دو کروماتید نظیر هم که از محل سانترومر بهم متصلاند کروموزوم متافازی را ایجاد میکنند.
کل اطلاعات ژنتیکی سلول در DNA قرار دارد که در هسته قرار گرفته است. فضای درون هسته محدود است، پس باید برای جادادن میلیونها کد ژنتیکی در این فضا فکری کرد. برای همین باید مولکول DNA را مرتب و بسته بندی کرد.
در ابتدا نوکلئوتید ها به صورت دو رشته خطی در کنار هم قرار میگیرند و یک مارپیچ دوتایی میسازند. بعد از آن این مارپیچها به دور پروتئینهایی به نام "هیستون" پیچیده میشوند. به هر واحد DNA که به دور یک مولکول هیستون پیچیده شده یک نوکلئوزوم میگوییم. نوکلئوزومها هم توسط یک رشته بلند DNA به هم وصل میشوند.
برای اینکه DNA باز هم فشرده تر شود، نوکلئوزومها به هم فشرده میشوند و رشته های کروماتینی را به وجود میآورند. بعد، رشته های کروماتینی با هم تا میخورند و یک شبکه پیچ پیچ به وجود میآورند. هنگام تقسیم سلول این شبکهها به صورت ساختارهایی به نام "کروموزوم" در میآیند.
کروموزم در فرآیند پیر شدن و مرگ سلول هم نقش مهمی دارد. در نوک کروموزوم ها، بخشهای کوچکی به نام تلومر قرار دارند. وقتی DNA یک سلول صدمه میبیند، تلومرها کوتاه میشوند. اگر تلومرها از حد مشخصی کوتاه تر شوند، سلول تصمیم میگیرد که دیگر خود را ترمیم نکند و فرآیند مرگ سلولی یا آپپتوسیس (Apoptosis) آغاز میشود. امروزه بسیاری از دانشمندان مشغول تحقیق راجع به مکانیسم هایی هستند که تلومرها از طریق آنها باعث مرگ سلول میشوند.
اجزای ساختمانی کروموزوم
در متافاز که کروموزومها سازمان یافتگی بیشتری دارند، برای هر کروموزوم بخشهای زیر در نظر گرفته میشود.
کروماتید
کروماتید بخشی از کروموزوم متافازی است که نیمی از سراسر طول کروموزوم را میسازد. دو کروماتید هر کروموزوم از ناحیه سانترومر بهم متصلاند. هر کروماتید از ابر پیچیدگیهای رشته کروماتین و آمیختگی آن با پروتئینهای غیر هیستونی اسکلتی یا زمینهای بوجود آمده است. دو کروماتید هر کروموزوم متافازی را که در حکم تصویر آینهای یکدیگر هستند، کروماتیدهای خواهر یا کروماتیدهای نظیر مینامند.