آلبالو با نام علمی (prunus serasus) از نظر گیاه شناسی بسیار به گیلاس شبیه است. آلبالو بومی نواحی بین دریای خزر و دریای سیاه است که احتمالاً بذر آن توسط پرندگان به سایر نقاط از جمله اروپا برده شده است. مناطق عمده کشت آلبالو فرانسه، یوگسلاوی و آلمان می باشد.
گیاه شناسی :
آلبالو گیاهی خزان پذیر با برگهای لوزی بصورت متناوب روی شاخه قرار دارند. رنگ پوست آن قهوه ای روشن تا نقره ای است. آلبالو از نظر حجم در مقایسه با گیلاس جای کمتری را اشغال می کند.
ارتفاع درختان آلبالو 4-2 متر و ساقه بعضی از ارقام بسیار قابل انعطاف است و براحتی بدون آنکه شکسته شود خم می شود بهمین دلیل در چیدن میوه بعضی ارقام نیازی به نردبان نمی باشد و میتوان درخت را خم کرد و میوه آنرا چید. گل روی اسپورهای سالهای قبل و همچنین روی شاخه های سال قبل هم تشکیل می شود. گلها بصورت 5-3 تایی در یک جوانه ظاهر و گلها دارای 5 گلبرگ، 5 کاسبرگ، پرچم و یک مادگی است. بر عکس گیلاس آلبالو خود بارور است و برای تلقیح نیازی به ارقام گرده افشان ندارد. گرده آلبالو میتواند گل گیلاس را تلقیح کند.
گل آلبالو معمولاً دیرتر از سایر میوه های هسته دار باز می شود بهمین دلیل معمولاً با خطر سرمازدگی مواجه نمی شود. میوه آلبالو دارای دم بلند که بر اساس بلندی یا کوتاهی دم تقسیم بندی می شود و معمولاً ارقام دم کوتاه مرغوب ترند.
اقلیم :
نیاز سرمایی آلبالو بین 1600-600 ساعت زیر 7 درجه سانتیگراد می باشد. تابستان های خشک و خنک برای این درخت مناسب است. مقاومت به سرما در حد سیب است. ریشه آلبالو در برابر خاک مرطوب نسبت به گیلاس دارای مقاومت بیشتری است و ریشه آلبالو سطحی و تا حداکثر عمق 5/1 متر گسترش می یابد.
ازدیاد :
آلبالو به سه روش کاشت بذر، پاجوش و پیوند قابل ازدیاد است. آلبالوهای معمولی بیشتر بصورت پاجوش ازدیاد میگردد. ولی ارقام جدید آلبالو از قبیل آلبالو گیسی و آلبالو مجارستان (سیکانی مجی-اردی جوبیلیوم و بوترمو) با پیوند روی پایه آلبالو تلخ(محلب) ازدیاد می یابد و پیوند شکمی(T) در آلبالو معمول می باشد.
کاشت و تربیت درختان آلبالو :
فاصله کاشت در آلبالو 5*4 و یا 5*5 است. زمان انتقال نهال به زمین اصلی از پاییز و پس از ریزش برگها آغاز و تا قبل از باز شدن شکوفه ها در بهار ادامه دارد. درخت آلبالو معمولاً در خزانه دارای شاخه های جانبی است که در موقع کاشت باید این شاخه های جانبی را قطع کرد. آلبالو معمولاً سربرداری نمی شود و پس از سال دوم 6-5 شاخه در اطراف ساقه اصلی حفظ و بقیه حذف میگردد
پیوند زدن
از نظر اجرایی کلیه عملیاتی را که منجر به اتحاد بافتهای دو گیاه مختلف روی یکدیگر میشود، پیوند زدن مینامند.
دید کلی
پیوند در لغت بدین معنی است که طی آن قسمتی از یک گیاه را روی گیاه دیگر طوری قرار می دهند که آندو پس از مدتی با یکدیگر جوش می خورند. به طوری که گیاه حاصل از اتحاد آنها می تواند به صورت یک گیاه مستقل به رشد و نمو خود ادامه دهد.
برخی از پژوهشگران پیوند زدن را فن خاصی میدانند که طی آن بخشی از یک گیاه با قسمتی از گیاه تعویض میشود تا با ایجاد تکیه گاه مناسب شرایط تغذیه و رشد گیاه جدید فراهم شود. برخی دیگر پیوند را انتقال بخشی از یک گیاه روی قسمتی از گیاه دیگر با هدف گیاه افزایی یا برای عادت دادن گیاه جدید به شرایط محیطی ویژه تعریف میکنند.
از نظر باغبانی ، قسمتی را که بخشهای هوایی یک گیاه پیوند شده را بوجود میآورد، پیوندک یا فرازیست و بخش دیگر که رشد گیاه را شامل میشود، پایه یا فروزیست مینامند. بدون تردید هر قدر این دو قسمت از نظر صفات ژنتیکی مشابه و از لحاظ گیاه شناسی دارای خویشاوندی نزدیکتری باشد به همان نسبت جوش خوردن بافتها در پیوندگاه آسانتر و پایداری پیوند مطمئنتر است.
تاریخچه پیوند
اسناد و مدارک موجود بیانگر این واقعیت است که چینی ها چندین دهه قبل از میلاد مسیح با دانش پیوند زدن گیاهان آشنا بودهاند. در زمان امپراطوری روم نیز این فن مرسوم بوده است.
سیرتحولی پیوند
در طی قرون سیزدهم تا شانزدهم میلادی علاقه به پیوند زدن گیاهان قوت گرفت و موجب شد تا تعداد زیادی از گیاهان از کشورهای خارجی و زیستگاههای اصلی به اروپا منتقل شوند. ناگریز گیاهان وارداتی را با روش پیوندزنی افزایش داده و نگهداری کردند. با این حال در این مقطع زمانی اهل فن هنوز از انواع پیوندها اطلاعات کامل نداشتند. در اواخر قرن هیجدهم ضمن آشنایی با نحوه جریان شیره گیاهی ، اعمال برخی از پیوندها مانند پیوند مجاورتی ممکن گردید. در همین راستا طرح پیوند سه گیاه با یکدیگر ارائه شد. با گذشت زمان و پیشرفت علوم باغبانی مسائل مربوط به جوش خوردن و اتحاد بافتهای پایه بطور جدی بررسی شد. در طی قرن نوزدهم انجام روشهای مختلف پیوند در گیاهان بررسی شد.
نقش پیوند و اهداف آن
پیوند کردن درختان میوه به منظور ایجاد یک ترکیب پیوندی مطلوب ، زمانی امکانپذیر است که شرایط محیطی و وضعیت فیزیولوژیکی گیاه برای تشکیل یک اتحاد پیش بینی شده مناسب باشد. در ضمن موفقیت در این مهم به عوامل دیگری از جمله ساختار گیاه – زمان و نحوه اجرایی فنون پیوندزنی بستگی دارد. معمولا از اواخر خرداد تا اواخر تابستان زمان مناسب برای انجام پیوندهای جوانه (کوپیوندها) است. اما پیوندهای چوبی (چو پیوندها) را باید در اواخر زمستان تا دیر وقت همزمان با آغاز رشد گیاه اجرا کرد.
پیوند زدن درختان میوه اغلب با هدف افزایش توان باردهی درخت و بهبود کمی و کیفی محصول انجام میشود. با وجود این تعویض ساختار رویشی و باردهی درخت ، تنظیم گرده افشانی در باغ ، استفاده از ویژگیهای پایههای پیوندی به منظور دست رسی به گیاهان کوتاه قد تا بسیار قوی ، استفاده از میان پایهها برای رفع برخی از عوارض و نارساییهای پیوندی ، ترمیم زخمهای وارد شده به تنه – ریشه و شاخههای اصلی درخت ، تسریع در آغاز باردهی و موارد بسیار دیگر از اهدافی هستند که همیشه در ایجاد ترکیبهای پیوندی مورد توجه اند
انواع مختلف پیوندها
پیوندهای جوانه شامل:
پیوند سپری (پیوند T یا Tبرعکس(، پیوند وصلهای ،پیوند لولهای ، پیوند تراشهای
پیوندهای چوبی شامل
پیوند اسکنهای یا شکافی ،پیوند تاجی یا پوستی ، پیوند ترصیعی ، پیوند نیمانیم
پیوندهای مجاورتی شامل
پیوند مجاورتی انتهایی ، پیوند مجاورتی جانبی ، پیوند مجاورتی کمانی
هرس :
هرس در آلبالوهای بارور مطرح نیست و به غیر از شاخه های شکسته شده و یا بیمار بقیه حفظ میگردد. میوه آلبالو روی شاخه های یکساله و اسپورها تشکیل میگردد. بهترین شاخکهای میوه ده روی شاخه های 3-2 ساله قرار دارد. هر چه از عمر این شاخکها میگذرد کم بارتر می شوند. عمر شاخکهای روی ساقه های افقی، بیشتر از شاخکها روی ساقه های عمودی است. پس از آنکه درخت آلبالو به حد رشد کامل و میوه دهی رسید هر ساله شاخه ها باید 20-10 سانتیمتر رشد داشته باشد تا خاصیت میوه دهی ادامه یابد.
برداشت :
محصول آلبالو را باید وقتی برداشت کرد که کاملاً رسیده باشد. رنگ میوه رسیده قرمز تیره است. زمان رسیدن میوه حدود 90 روز پس از تمام گل درخت می باشد. متوسط وزن هر میوه 6-5 گرم و متوسط هر درخت 30 کیلوگرم است. برداشت معمولاً با دست انجام می شود. آلبالو مصرف تازه خوری ندارد و بیش از 95% آن به مصرف تهیه آب میوه، کمپوت، مربا و شربت می رسد.