آماده سازی محیط کشت ترکیبات محیط کشت بطور آشکار محیط کشت غذایی عامل مهم در کشت بافت و سلول بشمار می آید، البته برای هر کدام از گونه های درختی آزمایش های فاکتوریل که در آنها کلیه مواد شیمیایی محیط کشت در طیف وسیعی از غلظت های متغیر باشند، انجام نگرفته است.
برای انجام چنین تحقیقی به امکاناتی بیش از آنچه که در اکثر آزمایشگاهها موجود است نیاز می باشد.
آنچه که طراحی محیط کشت را بطور خاصی مشکل می کند، اثرات متقابل بسیار پیچیده مواد شیمیایی مختلف در یک محیط کشت غذایی مشخص می باشد.
بعنوان مثال کاربرد بعضی از قندها ر محیط کشت سبب کمبود بر می شود.
پیچیده تر از آن ا حالتی است که بر بیش از حد نیاز وجود داشته باشد در این حالت نیاز بافت به کلسیم کاهش خواهد یافت.
به دلیل وجود چنی اثر متقابلی، تعیین ترکیبات مطلوب محیط کشت از طریق آزمایشهای فاکتوریل مشکل است.
از طرفی این وضعیت با درنظر گرفتن این حقیقت که اثرات متقابل بین بافت و مواد غذایی تحت تأثیر شرایط محیطی از قبیل شدت و کیفیت نور، دوره نوری، درجه حرارت، آگار یا مایع بودن محیط کشت، PH، و غیره قرار می گیرند پیچید تر می گردد.
بعلاوه عکس العمل بافت با تغیر وضعیت فیزیولوژیکی ریز نمونه با بافتی که واکشت شده فرق می کند.
محیط کشت های اولیه که در کشت بافت بکار می رود محلول های غذایی تغییر یافته کشت آبکشت گیاهان بود( محلول های غذایی ناپ، ففر و هوگلند- جورج و شرینتگتن) به این مواد مخلوطی از اسیدهای آمینه، ویتامینها و سایر ترکیبات آلی اضافه می شد.
امروزه اکثر کشتهایی که استفاده می شوند نوع تغییر یافته محیط های قدیمی هستند با بررسی فهرستی مشتمل بر 260 محیط کشت بافت گیاهی تنها 39 محیط کشت دارای ترکیبات پایه بودند محیط کشت موراشی و اسکوک (MS )[1]بین سایر محیط کشت های گیاهی بیشترین کاربرد را دارد.
از میان محیط کشت های ذکر شده توسط جرج و شرینتگتن، 53 محیط کشت از نظر فرمول عناصر پرمصرف مشابه محیط کشت MS بودند ولی در قسمت های دیگر تفاوت داشتند.
اکثر محیط کشت ها از طریق آزمون و خطا بتدریج بهبود یافته اند.
البته در برخی از محیط کشت ها روش تجربی کمتر بکار رفته است.
مقدار مواد معدنی موجود د محیط کشت MS براساس تجزیه خاکستر بافت توتون سوزانده شده می باشد.
محیط کشت LM که اغلب برای سونی برگها استفاده می شود براساس تجزیه ترکیب شیمیایی آرکگونهای بذر نابالغ Pseudostsuha menziesii است البته هیچ گونه تضمینی وجود ندارد که این محیط کشت ها برای تمام ژئوتیپ ها مطلوب باشند یا اینکه چنین تجزیه شیمیایی برای تمام انواع بافتهای گونه های مختلف انجام شده باشد.
محیط کشت موردنیاز جهت رشد کالوس نسبت به محیط کشت برای ایجاد و رشد ساقه بایستی دارای مواد معدنی با غلظت بیشتری باشد در حالیکه محیط کشت موردنیاز جهت ایجاد و رشد ریشه فرق می کند محیط کشتی که برای کشت پروتوپلاست بکار می رود اغلب با محیط کشتی که برای پروتوپلاست استفاده می شود بطور کامل تفاوت دارد.
از طرف دیگر گونه هایی وجود دارد که درطیف وسیعی از محیط کشت های بخوبی رشد می کنند؛ یعنی محیط کشتهای مطلوب و مشخصی برای اینها وجود ندارد.
همچنین حالت هایی و جود دارند که در آنها تهیه یک ژئوتیپ مناسب از تهیه یک محیط کشت مطلوب و دقیق مهمتر است.
چنین حالتی برای جنس Populus وجود دارد.
بعضی از ژئوتیپهای این جنس روی محیطهای آزمایش شده خیلی ضعیف رشد می کنند در برخی از گونه ها هر رقم دارای نیازهای غذایی مخصوص به خود است.
جرج و همکاران براساس مواد تشکیل دهنده، محیط کشت بافتهای گیاهی را به چهار دسته عمده، عناصر پرمصرف، عناصر کم مصرف، ویتامینها و اسیدهای آمینه یا آمیدها تقسیم کرده اند.
برخی از محیط کشت ها مانند وایت، موراشی واسکوگ، گامبور و همکاران(B5 ) لیتوی و لوید و مک کاون محیط کشت های پایه[2] یا تقریباً پایه هستند.
بسیاری از محیط کشتهای مورد استفاده دیگر آنهایی هستند که در اثر تغییر کلی یا جزئی محیط کشت های پایه حاصل شده اند.
عناصر پرمصرف محیط کشت موراشی و اسکوگ اغلب در حد یا غلظت محیط پایه رقیق می شوند به همین ترتیب چنین کاری در سایر محیط کشت ها که غلظت عناصر در آنها بالاست انجام می گیرد.
علاوه بر طبقه بندی محیط کشتهای ذکرشده در بالا محیط کشتها را می توان به دو حالت مایع و جامد نیز تقسیم کرد.
در حالت جامد محیط دارای عامل ژله کننده است که بافت کشت شده را روی سطح محیط نگه می دارد.
این محیط کشتها همچنین درای ویتامینها، اسیدهای آمینه، تنظیم کننده های رشد کربوهیدراتها و اغلب سایز مواد تشکیل دهنده موردنیاز نیز هست.
3-1-1 عوامل تولیدکننده ژل و جایگزینی آنها 3-1-1-1 آگار و دیگر مواد تولید کننده ژل آگار از رایجترین عامل تولید ژل است که در محیط کشت استفاده می شود.
آگار پلی ساکاریید هایی پیچیده است که از برخی گونه های نوعی علف هرز دریایی بدست می آید آگار طی مراحل ساخت در جات متفاوتی از خلوص را طی میکند.
ولی مقداری ناخالصیهای آلی و معدنی در آن باقی می ماند.
دیفکوباکتوآگار از رایجترین آگار مصرفی در کشت بافت است که دارای مقدار زیادی سدیم و مس می باشد.
میزان سدیمی که از طریق آگار در محیط کشت وارد می شود براحتی توسط بافت اکثر گیاهان تحمل می شود.
اما گاهی اوقات مس در محیط کشت ایجاد سمیت می کند.
محققان اغلب آگار را در غلظت های بین 5/0 و 1 درصد بکار می برند غلظت مناسب آگار برای هر نوع محیط کشت ریز نمونه باید تعیین شود.
غلظت خیلی بالای آن منجر به تنش آب در بافت می شود و غلظت های کم آن یک لایه مایع روی سطح ژله تشکیل خواهد داد و غرق شدن ریزنمونه در این لایه مایع مانع از مبادلات گازی شده و به کاهش رشد منجر می شود.
بعلاوه کشت ریزنمونه روی محیط کشت مایع می تواند باعث شیشه ای شدن[3] کشتها شود علیرغم آنچه بیان شد بعضی از کتشها روی محیط با غلظت کم آگار رشد بهتری دارند.
بعنوان مثال ماده خشک در نوک شاخه های Picea obies در حیط کشت با غلظت آگار 125/0 % نسبت به غلظت 1% سریع تر تجمع می یابد.
این ممانعت در غلظت بالای آگار احتمالاً مربوط به تجمع سریع فرآورده های زاید( اینورتاز) در سطح زیرین نمونه است و در میحط با غلظت کم آگار ممکن است به دلیل اینکه میزان انتشار مواد به اندازه کافی وجود داشته از بروز چنین حالتی جلوگیری شده باشد.
انواع متداول آگار در دمای بیش از 40 در جه سانتیگرا تشکیل ژل می دهند.
میزان سختی ژل به PH محیط کشت بستگی دارد.
از محیط کشت های تغییر یافته رینرت و ایت با 5/0 آگار برای کشت بافتهای شیمر Picea glouca استفاده شده است.
در PH 5/5 محیط کشت کاملاً سفت بود، در صورتی که در PH های 4 یا 5/4 برای نگهداری بافت، محیط کشت بسیار نرم بود.
اخیراً کارهای خالص تری عرضه شده که در درجه حرارت پائین تر تشکیل ژل می دهد .
محیط کشت بسیار نرم بود، در صورتی که در PH های 4 یا 5/4 برای نگهداری بافت محیط کشت بسیار نرم بود.
اخیراً کارهای خالص تری عرضه شده که در درجه حرارت پائین تشکیل ژل می دهند.
از این ژل ها می توان برای تثبیت پروتوپلاست ها و یا تک سلولی ها درون یک شبکه استفاده کرد ولی به دلیل قیمت بالای آنها، کاربرد آنها محدود به آزمایش های کوچک است.
تصور می شود آگار دارای توانایی جذب مواد است که این توانایی می تواند در حذف مواد زاید سلولی از محیط کشت به روشی مشابه زغال نماید.
همچنین این خاصیت می تواند مانع جذب برخی مواد شیمیایی به بافت کشت شده شود.
یکی از موادی که به دشت توسط آگار جذب می شود سیتوکینین است.
بنابراین غلظت بیشتر آگار جذب سیتوکینین از محیط کشت را برای بافت مشکل تر می کند.
همچنین گزارش شده آگار در غشای سلولی سبب قطعیت مثبت می شود.
اگرچه مدارک موجود متناقض است.
تداومم موفقیت آگار در کشت بافت ممکن است مربوط به جذب پیچیده و قابلیت الکتریکی باشد؛ با این حال برخی محققان به دنبال یافتن جانشین های ارزانتر و بهتر برای آگار هستند که اثرات متقابل پیچیده کمتری با بافت کشت شده نشان می دهد.
متداولترین جایگزین آگار ژل رایت است.
این ماده یک پلی ساکارید پیچیده خارجی سلولی است که توسط Pseudomonas elodea تولید می شود.
ژل رایت زمانی که در حضور کاتیونهای مختلف بخصوص منیزیم و کلسیم حرارت داده شود ژل سختی را تشکیل می دهد.
استحکام ژل رایت بین PH 4 تا 7 به مقدار خیلی کم تغییر می کند.
بعلاوه ژل رایت به شدت به مقابل تجزیه شدن توسط آنزیم های آزاد شده از میکروبها مقاومت می کند.( همچنین آنزیمهایی که ممکن است از سلولهای گیاهی آزاد شود.) در دمای بین 30-45 درجه سانتیگراد جامد می شود و ذوب آن در دمای بالا یا پائین تر از 100 درجه سانتیگراد بسته به شرایطی که در آن ژل تشکیل می شود انجام می گیرد.
ژل رایت نسبت به آگار دارای مواد معدنی آزاد و ناخالصیهای آلی کمتری است.
البته دارای غلظت های بالای پتاسیم و منیزیم می باشد تنها مشکل ژل رایت این است که بعضی از کششها در ژل رایت سریعتر از آگار، شیشه ای می شوند.
در مطالعه ای بمنظور مقایسه اثر آگار و ژل رایت بر جنین زایی سوماتیکیPican obits انجام شد مشخص گردید که عکس العمل مشاهده شده در محیط کشت یا 3/1- 7/0 آگار مشابه محیط کشت دارای5/0-2/0 ژل رایت است البته کوتیلدون های Pinus canariensis روی محیط کشت دارای 8/0 دیفکوباکتو آگار جوانه های بیشتری نسبت به محیط کشت های که دارای غلظت های متفاوت ژل رایت بودند تشکل دادند.
در محیط کشتی که توسط آگار، جامد شده باشد به مرور زمان PH کاهش می یابد اما محیط کشت دارای ژل رایت، PH نبات بیشتری دارد.
اغلب ژل رایت را همراه با آگار و با نصف غلظت های موردنیاز از هرکدام به کار می برند.
به این وسیله از مزایای هر دو ماده استفاده می شود و معایب آنها نیز کاهش می یابد.
برای جامدکردن محیط کشت از نشاسته های مختلف نظیر نشاسته جو، ذرت، سیب زمینی، و گندم نیز استفاده شده است .
این نشاسته ها برخلاف سایر عوامل تولیدکننده ژل می توانند بعنوان منبع کرنبه نیز عمل کنند.
بعضی از هیدراتهای کربن که از شکسته شدن آنزیمی نشاست تولید می شوند اندروژنز در بساک برخی از گونه ها را تحریک می کنند درآزمایش ساقه های Betula pendula روی محیط کشتی که با پالپ سیب، جامد شده بود کشت گردیدند ریشه زایی در این محیط بهتر از محیط کشت حاوی آگار انجام گرفت.
آلژینات کلسیم غالباً برای محفاظت از بذر مصنوعی و آگاهی برای کشت پروتوپلاست بکار می رود در صورتیکه برای تولید بذر مصنوعی استفاده شود جنینهای سوماتیکی با آلژینات سدیم مخلوط شده و سپس در محلول نمک کلسیم ترکیب می گردند.
برای قراردادن سلول های گیاهی در بستر آلژینات، محیط غذایی مایع با آلژینات مخلوط و سوپانسیون سلولی با استفاده از یک سرنگ با فشار در داخل آن قرا داده می شود با استفاده از نازل میتوان این فرآیند را سرعت داد و به سطح مطلوبی برای تولید صنعتی رسانید.
آلژیناتی که برای پلیت کردن پروتوپلاست استفاده می گردد نیز بطور مشابه با اضافه کردن یونهای کلسیم جامد می گردد.
مزیت اصلی آلژینات این است که در حرارت اتاق می تواند جامد شود.
بنابراین سلول ها یا پروتوپلاستها در هنگام قراردادن در داخل آلژینات متحمل شوک کلسیم را از آلژینات جدا کند مجدداً آن را به مایع تبدیل کرد.
با این روش می توان کلنی های رشد کرده حاصل از پروتوپلاستهای تزریقی را بدون اینکه در معرض تنش گسترده ای قرار گیرند، بازیافت کرد.
در صورتی که آلژینات اتوکلاو شود از بین خواهد رفت.
برای ضدعفونی کردن می توان آن را به مدت 20 دقیقه در دمای 90 درجه سانتیگراد قرار داد.
تک سلولیهای داخل شده در آلژینات را می توان با داخل کردن مجدد آن در پلی آکریب آمید استقرار بیشتری بخشید پلی آکریل آمید در حالت ژله ای خاصیت سمی دارد اما چسبندگی آلژینات در اطراف سلول ها، پوشش مناسبی بمنظرو حفظ سلول ها از این سمیت ایجاد می کند.
برای کشت پروتوپلاست اغلب آگاروز را بیش از آگار یا آلژینات ترجیح می دهند البته در بعضی مواثع پس از مدتی برای پروتوپلاست ایجاد سمیت می کند کشت پروتوپلاست روی آگاروز از نظر تقسیم آگاروز یا بلوک های قرراگرفته در محیط کشت مایع دارای مزایای متعددی است.
کشت پروتوپلاست ها بصورت صفحه ای در جوار یکدیگر در مقادیر کم آگاروز دارای همان شرایط محیط کشت درون آگاروز خواهد بود.
وجود مقادیر زیاد محیط کشت مایع در اطراف آگارروز، مواد غذایی ، ضروری را برای آگاروز بطور مداوم فراهم می کند و فرآورده های زیاد تولیدشده توسط پروتوپلاستها با سلولها را دفع می کند.
افزون بر این می توان براحتی محیط کشت مایع جدید یا محیطی کشتی را که از نظر ترکیبات شیمیایی تغییر یافته یا حداقل اختلال جایگزین محیط کشت قدیمی نمود.
آگاروز درد مقایسه با آگار در دمای کمتری جامد می شود.
بنابراین پروتوپلاستها در زمانی که آگاروز نزدیک به جامدشدن است، زنده باقی خواهند ماند.
کیفیت آگارزو اغلب در زنده نگهنداشتن پروتوپلاست مهم است.
آگاروز د کشت سلول هایی که به آگار بسیار حساس هستند نیز بکار می رود.
سلول های کاج(Callitris drummondii ) زمانی که در محیط کشت حاوی آگار با غلظت ه کمی همچون 1/0 قرار گرفتند قادر به تقسیم سلولی نبودند اما در محیط کشت که با آگاروز جامد شده بود بخوبی رشد کردند.
3-1-1-2 حمایت کننده های فیزیکی برخی از بافتهای کشت شدهروی دانه های شیشه ای کوچک که در اثر تماس با محیط مایع هستند بخوبی رشد می کنند.
دانه های شیشه ای امکان تخلیه محیط مایع قبلل و اضافه کردن محیط کشت جدید را بدون اینکه خسارتی به ریز نمونه وارد شود، میسر می کنند.
این حالت برای زمانی که بافت کشت شده در اثر شرایط نامساعد ترکیباتیس سمی ایجاد می کند یک مزیت محسوب می شود.
مزیت دیگر استفاده از دانه های شیشه ای و سایر حمایت کننده های فیزیکی این ست که محیط کشت را می توان با PH پائین نیز مورد استفاده قرار داد.
آگار در PF پائین بطور کامل جامد نمی شود.
حمایت کننده های دیگر فومهای رزینی فنلی هستند که از آنها برای کشت ساقه های ریشه دارPrunus cerasus استفاده شده است.
ریشه ها به دلیل تبادل خوب هوا در داخل ذرات فوم دارای کیفیت خوبی بودند.
ساقه های ریشه دار را می توان براحتی در چنین ذراتی منتقل نمود.
نگرانی عمده کاربرد فوم رزینی فنلی مربوط به زمانی است که نیاز به دفع فوم آلدئید سمی باشد.
سلول های Coffea Arabica رادر سطح و داخل دانه های فومی اورتان تثیبت کردند در حالیکه دانه ها در محیط کشت مایع غوطه ور بودند.
تعداد سلول های تثبیت شده به تراکم منفاذ فوم بستگی دارد.
آزمایشی یا استفاده از مواد جذب کننده مصنوعی یافت نشده در کشتهای یک رقم Musa انجام گرفت.
در کلیه مواد یافته نشده به جز پلی استر رشد بطور مؤثرتری از محیط کشت شاهد که دارای آگار بود حمایت شد.
بهترین رشد در بدست آمد که یک مصنوع ترکیبی استانی بود.
همچنین از یک لاه پلی استر یافته نشده همراه با یک صفحه کاغذ صافی در قسمت فوقانی جهت حمایت از کشتهای جنینی Picea sitchensis در طی دوران جنینی استفاده شده است.
الیات و تورپلی استر نیز برای کشت پروتوپلاستهای سوزنی برگها و گیاهان چوب سخت بکار رفته است.
3-2-1 سیستم های کشت مایع در مقابل جامد در تولید انبوه کشتهای سوسپانسیون سلولی نسبت به کشت در محیط های غذایی جامد ترجیح داده می شوند.
رشد در محیط های مایع معمولاً سریعتر است، نیاز کمتری به مراقبت دارد و اتوماسیون آن راحت تر است بعلاوه به دلیل عدم استفاده از عوامل جامدکننده، از مزیت بالا و عدم خلوص شیمیایی مربوط به تعدادی از اینگونه مواد نیز اجتناب می شود.
البته تمام کشتها در محیط کشت مایع رشد خوبی ندارند .
افزون بر موارد فوق، شیشه ای شدن مشکلی است که در محیط کشت مایع بروز می کند.
کشت سوسپانسیونی معمولاً شامل توده های کوچک سلولی و تعداد کمی سلولهای انفرادی است در موارد بسیار نارد سوسپانسیون سلولی ممکن است سلولها کاملاً از یکدیگر مجزا باشند.
برای باززایی گیاهچه، وجود توده های سلولی اغلب ضروری است، زیرا ریخت زایی اغلب به تماس سلول به سلول و شیب عوامل شیمیایی داخل توده سلولی بستگی دارد.
عامل دیگری که ممکن است در ریخت شناسی کشتهای سوسپانسیون سلولی بعضی گونه ها مؤثر باشند چرخش سلولها و توده های سلولی در محیط مایع است.
برای جلوگیری از تغییر مداوم وضعیت سلولها و توده های سلولی داخل محیط دارای جاذبه، می توان از ایجاد یک قطب مناسب در توده سلولی استفاه کرد این مشکل را می توان یا تثبیت سلول ها در یک وضعیت ثابت داخل محیط کشت مایع یا از طریق پلیت کردن، آنها روی میحط کشت جامد برطرف کرد.
رشد سلول های کاج در کشت سوسپانسیونی اغلب با مشکل همراه است.
از 27 لاین سلولی Pinus contora که از کانونهی کشت شده روی محیط جامد به دست آمده بودند.
تنها در سه کشت سوسپانسیونی بمدت طولانی زنده ماندند.
با وجود این در تعدادی از گونه های سوزنی برگ سوسپانسیونهای سلولی استقرار یافته اند.
کشتهای سوسپانسیونی که براحتی رشد کردند آنهایی بودند که از توده های سلولی جنینی حاصل شده بودند.
حتی در چنین حالت هایی هم برای رشد مناسب، اغلب اصلاح دقیق محیط کشت اجتناب ناپذیر بوده است.
بعنوان مثال کشتهای سلولی که از توده سلولی جنینی Picea glouca بدست آمده بودند قبل از این که سلول ها در حالت سوسپانسیونی به مراحلی برسند که توانایی تشکیل پروتوپلاست های جنینی داشته باشند، نیاز به اصلاح عناصر پرمصرف در یک طیف بسیار کم داشتند.
جایگزینی یک محیط تازه با تغییر یافته بجای محیط کشت موجود می تواند مشکل آفرین باشد.
جداکردن سلول های Picea abites از محیط کشت غذایی مایع توسط سانتریفوژ جتی در دور پائین چون در 10 دقیقه به غیر نرمال شدن جنین زایی در کشت بعدی انجامید.
به دلیل اینکه حذف محیط کشت توسط صافی سبب آسیب به سلول های می شود بهترین روش برای خارج کردن سلول ها از محیط کشت، رسوب دادن سلول هاست.
3-1-3 عناصر پرمصرف بیشتر اطلاعات مربوط به تغذیه معدنی گیاهان را می توان بررسی های انجام شده در زمینه های دیگری غیر از بافت جمع آوری کرد.
بعنوان مثال این اطلاعات را می توان از متون تغذیه گیاهان عمومی بدست آورد.
بررسیهای انجام شده توسط کلارکسون و هانسون و کتاب مارشنر منابع خوبی برای چنین اطلاعاتی هستند اما در زمان تجزیه و تحلیل آثار مربوط به تغذیه به گیاه نکته ای که باید بدان توجه نمود این است که سازوکار های جذب مواد ریشه در خاک با آنچه سلول ها در شرایط این ویترو عمل می کند، متفاوت است.
آزمایش های ساده کیفیت بافت نشان می دهند که نیتروژن، پتاسیم، کلسیم، فسفر، منیزیم، و سولفور برای رشد مناسب سلول اهمیت دارند.
در آزمایشهای مقدماتی که برای مطالعه رشد ریشه انجام گرفته است از این مواد در غلظت های کم استفاده شد بدنبال آن مشخص شد که بافت کالوس اغلب به غلظت های بیشتری از این عناصر پرمصرف نیاز دارد.
در ادامه به توضیح نقش اصلی مواد فوق و سایر عناصر پرمصرف در میحطهای غذایی که برای درختان معرف شده اند، خواهیم پرداخت.
برای کسب اطلاعات کلی در زمینه ترکیب شیمیایی محیط کشت های برای گونه های چوبی و یا سایر گونه ها، خواننده را به نوشته جورج و همکاران ارجاع می دهیم.
3-1-3-1 نیتروژن نیتروژن در متابولیسم اسیدهای آمینه و پروتئین ها اهمیت دارد.
بنابراین در رشد و تمایز نقش مهمی ایفا می کند.
در شرایط طبیعی گیاهان، وجود نیتروژن بر رشد طولی ساقه و شکل ظاهری بنحوی خاص تأثیر می گذارد.
در محیط غذایی کشت بافت نیتروژن از طریق نمکهای نیترات وآمونیوم اسیدهای آمینه و فرآورده های آلی و پیچیده نظیر شیرنارگیل و کازئین هیدرولیز شده فراهم می شود.
نیترات به دیل اینکه به سرعت جذب شده و وارد متابولیسم سلولی می شود یک منبع خوب نیتروژن بحساب می آید.
بعلاوه نیترات در محیط کشت غذایی به دلیل اینکه روی تعدادی از فرآیندهای نمو اثر می گذارد دارای اهمیت است.
نیترات در بین سایر منابع نیتروژنی می تواند عامل منشعب شدن ریشه ، شکسته شدن خواب بذر و جوانه و حذف غالبیت انتهایی گردد.
کاهش نیتروژن غالباً رشد جنسی را تحریک می کند.
محیطهای کشت که نیترات تنها منبع نیتروژنی است اغلب در طول زمان بیشتر خاصیت قلیایی پیدا می کند.
برای کنترل این حالت می توان از مقدار کمی نمک آمونیوم استفاده نمود.
بعبارت دیگر اگر بافتی ترجیحاً یون آمونیوم جذب کند PH محیط کاهش می یابد.
3-1-2-2- کلسیم کلسیم جزئی ازدیواره سلولی، غشاها لیگنین است که دارای فعالیت یونی سیتوپلاسمی و تحریک فیزیولوژیکی کمی است در نتیجه میزان تجمع، تعادل بین سلولی و انتقال آن در آوند های چوبی پائین می باشد.
یک وظیفه مهم کلسیم حفاظت از غشای سلولی در برابر آسیب و پاره سدن است.
بعلاوه کلسیم با تقسیم و بزرگ شدن سلول در ارتباط می باشد.
همچنین کلسیم در واکنش های فیتوکرومی نقش داشته و با سنتز دیواره سلولی که توسط اکسین تحریک می گردد مرتبط است.
کلسیم سیتوپلاسمی تنظیم کننده عمل هورمونها است و به طیف وسیعی از علائم محیطی از قبیل نور و حرارت واکنش نشان می دهد.
وجود کلسیم با غلظت بالا در محیط کشت اثرات سوء غلظت بیش از حد را که باعث عدم جنین زای غیرجنسی می شود خنثی می کند.
کلسیم به دلیل این که دارای حلالیت کمتری در آب می باشد غلظت آن اغلب در محیط کشئت کم است.
جنین حالتی به کمبود کلسیم در بافت کشت شده می انجامد.
مشخصه بارز چنین کمبودی نکروزه شدن نوک ساقه است.
البته در کشتهای انجام شده P.deltoides Pppulus trichocarpa این مشخصه با کنترل بهتر PH و پائین آوردن پیش از حد معمول دمای محیط برطرف شد.
3-1-3-3 منیزیم منیزیم فعالیت کننده آنزیم ها یا محرک عمل آنها پس از شروع فعالیت است.
همچنین یک عضو ساختمانی کلروفیل بوده و برای حفظ تمامیت ریبوزوم و اسیدهای نوکلئیک و استحکام غشاها ضروری است.
منیزیم بشدت با کلسیم و منگنز در تقابل است این عنصر در برخی محیط کشت های بخصوص محیط کشت لیتوی که برای کاج استفاده می گردد، در سطح بسیار بالایی قرار داد.
جذب منیزیم درPH پایین محدود می گردد.
3-1-3-4 پتاسیم پتاسیم فراوان ترین کاتیون در سلول است که نقش مهمی در کنترل اسمزی ایفا می کنند.
پتاسیم تعدادی از آنزیم های مهم سیتوپلاسم را که برخی از آنها در سنتز پروتئین و گلیکولیز دخالت دارند فعال می کند.
پتاسیم سیتوپلاسمی برای حداکثر کردن فعالیت فتوسنتزی، کنترل فرآیند انتقال غشایی و تنظیم PH سیتوپلاسمی لازم است.
در واکوئل پتاسیم نقش مهمی در کنترل فشار تورژسانس دارد.
د رگیاهان با کمبود پتاسیم، کاتیونهای نظیر سدیم، منیزیم، و کلسیم می توانند در کنترل تورم سلولی جانشین پتاسیم گردند.
در محیط کشیت که بطور مطلوبی بالانس شده، بافت های کشت شده تجمع پتاسیم را پیش از سدیم ترجیح می دهند.
در محیط نامتعادل این تمایلات به شدت به جذب سدیم تبدیل می گردد.
غلظت پتاسیم در ساقه ها و دربرگهای جوان بیشتر است.
جذب پتاسیم با سیتوکینین ها و نور تحریک شه و با ABA محدود می گردد.
کمبود پتاسیم می تواند منجر به تجمع پلی آمین گردد.
کشتهای برخی از گونه های درختی به پتاسیم حساس است.
در کشت Manihot eaculenta پتاسیم در غلظت 10 میلی مولار که نصف غلظت پتاسیم در محیط کشت MS است.
برای رشد ریشه و ساقه مناسب بوده است.
3-1-3-5 فسفر فسفر در فسفریلاسیون نوری، مسیر پنتوز فسفات و گلیکولیز یا به عبارت دیگر در چرخه های متابولیکی که به ATP و NADPH مربوط می شود دارای نقش مهم است.
فسفر عضو مهم غشاهای بیولوژیکی( در فسفولیپیدها) و اسیدهای نوکلیئک است.
در گیاهانی که دارای کمبود فسفر هستند تحرک نشاسته به رگهای آنها خسارت وارد می کند.
در چنین گیاهانی نشاسته به مقدار زیاد در کلروپلاستها تجمع می یابد.
وجود فسفر در شرایط انکوباتوری در محیط کشتی که دارای سطح بالای فسفات معدنی است مانع سنتز بیولوژیکی اتیلن می گردد.
افزایش فسفات در سطحی بیشتر از آنچه که در محیط کشت MS وجود دارد در بعضی مواقع باعث افزایش تولید ساقه و رشد طولی آن می گردد در محیط کشت دارای آگار میزان در اختیاربودن فسفر به دلیل جذاب توسط آگار کاهش می یابد.
تعداد جوانه هایی که توسط ریزنمونه های ساقه Pinus carbaea تولید گردیدند به مقدار فسفری که توسط ریزنمونه ها مصرف شده بود بستگی داشت.
در کشت Acer pseudoplatanus عملکرد نهایی سلول ها تقریباً با سطح فسفات اولیه محیط کشت متناسب بود.
در کشتهای یکنواخت فسفاد در پائین تر از 55/0 میلی مول، محدودکننده رشد بود.
سطح مقدار فسفات در کشت Manihot esculenta برای رشد ریشه 4 میلی مول و برای رشد ساقه 2-4 میلی مول بود این غلظت ها بیش از غلظت فسفاتی است که در محیط کشت MS استاندارد(25/1 میلی مول) وجود دارد.
در کشت سوسپانسیون سلولی Ginkgo biloba تمام فسفات موجود در محیط کشتMS طی 11 روز مصرف گردید.
3-1-3-6 سولفور سولفور در اسیدهای آمینه، میتونین، سیستین، گلوتاتیون تری پپتید و ویتامین تیامین و بیوتین یافت می شود.
سولفور معمولاً در فرمهای سولفات در محیط کشت های فراهم می شود در محیط کشتی که سولفور حاوی اسیدهای آمیه ال سیستین، ال سیستئین،ال متیونین یا گلوتانیون جایگزین سولفات شده بود بعضی از کشتها( مانند توتون) بخوبی رشد کردند.
3-1-3-7 سدیم گرچه سدیم در تعدادی از محیط های کشت بر حد عناصر پر مصرف وجود دارد ولی در بیشتر گونه ها یک عنصر ضروری بشمار نمی آید.
بیشتر گونه های چوبی، سدیم، را در غلظت بالا تحمل نمی کند.
کشت Pinus radiate تا 5 میلی مول سدیم را بدون مشاهده اثرات سمی تحمل کرده است.
برخی آتیونهایی که به محل کشت اضافه می شوند.
به صورت نمک های سدیم است که این به دلیل قابلیت حل آنهاست.
آگار دارای مقدار زیادی سدیم است.
بعلاوه درصورتی که PH محیط کشت با تنظیم شود مقدار قابل توجهی سدیم به محیط کشت اضافه خواهد شد.
3-1-3-8 کلر کلر در فتوسنتز نقش دارد و تصور می شود بعنوان یک یون مخالف در هنگام تغییر پتاسیم، فشار تورژسانس سلولهای محافظ را کنتر کند.
علایم کمبود شامل کاهش سرعت تکثیر سلولی و نکروزه شدن نسبی است.
همانطور که قبلاً اشاره شد( بخش 3-1-3-2) اغلب از کلراید بعنوان یک آنیون برای کلسیم استفاده می شود.
این عمل بخاطر این است که کلسیم قابل حل گردد.
البته بایستی در این رابطه احتیاط نمود.
زیرا کلر در غلظت کم در کشش های بعضی گونه های چوبی موجب مسمومیت می شود بنابراین محیط کشت مخصوص گیاهان چوبی(WPM ) یک محیط کشت عمومی برای گونه های چوبی نهاندانه است.
در این نوع محیط کشت استفاده از سولفات بر نمک های کلر، در جایی که ممکن باشد ارجحیت دارد.
البته کشتهای Pinus radiate برای رشد مناسب به کلر نیاز دارند.
3-4-1 عناصر کم مصرف تعیی مقدار موردنیاز عناصر کم مصرف مختلف اغلب بسیا مشکل است.
زیرا برخی از عناصر این گروه از ظرف شیشه ای محیط کشت به داخل آن وارد می شوند این عناصر همچنین در آگار و نیز بصورت ناخالصی در تعدادی از مواد شیمیایی وجود دارند که به محیط غذایی اضافه می شوند بنابراین مقدار آنها بسته به این که ظروف مصرف شده جدید یا قدیمی باشند از آزمایشی به آزمایش دیگر تغییر می کند.
که این حالت می تواند برای رشد ضروری نموده ولی می توانند برای تحریک فرآیند های خاصی مفید باشند.
برخی از عنصر های غیرضروری مثل کبالت بطور مداوم د رمحیط غذایی کشت بافت وجود دارد.
عمل اصلی عنصرهای کم مصرف را در محیط غذایی کشت بافت درختانبه تفصیل بیان کرده است اکثر اطلاعاتی که در ادامه می آید از مطالب او بدست آمده است.
3-1-4-1 آهن آهن در طیف وسیعی از فرآیند های اکسیداسیون دارای نقش کلیدی است که در آنزیم های نیترات ردوکتاز، کاتالاز، سیتوکرومهای تنفسی و سایر آنزیمها یافت می شود.
ویژگی عموی کمبود آهن کلروزه شدن شاخ و برگ ها است.
در صورتی که عناصری چون مس، نیکل، روی، و فسفر بیش از حد وجود داشته باشند می تواند باعث بروز کمبود آهن گردند.
همچنین اگر آهن بیش از حد نیاز باشد می تواند به کمبود روی منجر گردد.
آهن در محیط کشت سهم عمده ای در کاتالیزور نوری تخریب IAA دارد.
به دلیل اینکه نمک های آهن کاملاً قابل حل نیستند آهن معمولاً بصورت ( بخش 3-1-9 ) تهیه می گردد.
در برخی محیط کشت های مانند MS آهن همراه با فسفات بصورت رسوب درمیآید.
رسوب آهن که در نهایت می تواند به کمبود آن منجر گردد توسط pH بالای محیط کشت ایجاد می شود.
کاهش مقدار آهن به غلظت آن در محیط کشت MS در حالی که غلظت EDAT در حد نرمال خود باقی بماند می تواند مانع رسوب گردد.
در صورتی که EDAT افزایش یابد در حالیکه مقدار آهن در حد نرمال حفظ شود منجر به سمیت EDAT می گردد.
در کشتهای سوسپانسیون سلولی radiate Pinus مصرف 20 میلی مول بر ای رشد سلول مناسب بوده است.در حالیکه مصرف EDAT بیش از مقدار آهن مانع رشد شد.
کلروز ناشی از آهن یک مشکل عمومی در Pyrus است، بخصوص در خاک هایی که محتوی کربنات کلسیم هستند برای اینکه مشخص شود آیا کشت بافت می تواند در انتخاب پایه هایی که تحمل به کمبود آهن دارند استفاده گردد آزمایشی انجام شد در این آزمایش کشت گونه های متعددی در محیط کشتهایی که با یا و همراه یا بدون بی کربنات تهیه شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
جایگزین شدن بجای سبب کلروز شدن گیاهان شده و واردشدن بی کربنات این وضعیت را تشدید کرد و در این آزمایش مشخص گردید واکشنهای مشاهده شده به ژئوتیپ و نیز عکس العمل ژئوتیپها در مزرعه بستگی دارد.
با توجه به نتایج این آزمایش نتیجه گیری شد که کشت این ویترو می تواند برای انتخاب گیاهانی با حساسیت کمتر نسبت به شرایط کمبود آهن مفید واقع گردد.
3-1-4-2 منگنز منگنز در اثرات متقابل پیچیده ای که در کشت بافت موجود است دخالت دارد.
این عنصر بعنوان یک کوفاکتور در اکسیداسیونIAA و کاتالیزور در اکسیداسیون حفاظت کننده اکسین عمل می کند.
ریز نمونه های Vitis vinifera زمانی که روی محیط کشت دارای 5 میلی مول منگنز کشت شدند تعداد ساقه و ریشه بیشتری نسبت به محیط کشتی که دارای 100 میلی مول بودند تولید کردند.
این کشتها در شرایط نور آبی و روی محیط کشت های بدون یدور پتاسیم نگهداری شده بودند.
گونه دیگری که نیاز کمی به منگنز دارد Manihot esculenta است.
کشتهای جوانه جانبی اینگونه در محیط کشتی که غلظت منگنز در آن 25 تا 100 برابر کمتر از محیط کشت MS بود بخوبی رشد کردند.
دلیل مناسب بودن غلظت منگنز در این کشتها این بود که مولیبدات موجود در محیط کشت هم دارای غظت کمی بود.
در حالی که اگر غلظت مولیبدات بیش از این بود منگنز ایجاد سمیت می کرد.
زیادی منگنز می تواند به کمبود آهن منجر گردد.
برخی گونه ها برای رشد مناسب خود نیاز به غلظت بالای منگنز در محیط کشت دارند.
در کشتهای Prunus تولید ساقه در محیط کشتی که از نظر منگنز و مس در سطحی برابر محلول عناصر کم مصرف هلر بود کمتر از محیط کشتی بود که غلظت این دو 100 برابر بیشتر بود.
این کار به فرموله شدن محلول ریز مغذی QLP منجر شد محیط کشت دیگری که از نظر منگنز و مس دارای غلظت بالایی است محیط کشت لیتوی است که برای سوزنی برگها استفاده می شود.