مالاریا از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: ناوبری, جستجو مالاریا مهمترین بیماری انگلی و یکی از مسایل مهم بهداشتی تعدادی از کشورها بخصوص کشورهای گرمسیری دنیا است.
این بیماری به صورت عفونت حاد در بیشتر موارد وخیم و گاهی طولانی و با ویژگیهای تب متناوب و لرز، کمخونی و بزرگی طحال و گاه با ویژگیهای ساده یا کشنده دیگر خودنمایی میکند.
اهمیت این بیماری به خاطر شیوع زیاد و مرگومیر قابل توجهاست.
کلمه مالاریا یک کلمه ایتالیایی و به معنای هوای بد (Mal-Aria) است و منظور از آن تعریف بیماری با ویژگیهای تب متناوب است که ایتالیاییها در گذشته وجود آن را ناشی از هوای بد و مناطق باتلاقی میدانستند.
بیماری مالاریا با نامهای دیگری چون پالودیسم، تب و لرز، تب نوبه و تب متناوب نامیده میشود.
انگل مالاریا توسط پشهای به نام آنوفل به انسان منتقل میشود که شامل چندین گونه میباشد.
فهرست مندرجات [نهفتن] ۱ تاریخچه ۱.۱ تاریخچه باستان ۱.۲ کینین (انگلیسی: Quinine) (اوایل قرن هفدهم) ۱.۳ کشف انگل مالاریا (۱۸۸۰) ۱.۴ فرقگذاری بین گونههای مالاریا (۱۸۸۶) ۱.۵ نامگذاری انگلهای مالاریا (۱۸۹۷-۱۸۹۰) ۱.۶ کشف انتقال انگل مالاریا توسط پشه (۱۸۹۸-۱۸۹۷) ۱.۷ کشف اتقال انگل مالاریای انسانی (پلاسمودیوم ۱۸۹۹-۱۸۹۸) ۱.۸ کانال پاناما (۱۹۱۰-۱۹۰۵) ۱.۹ خدمات بهداشت عمومی آمریکا(USPHS) و مالاریا (۱۹۴۲-۱۹۱۴) ۱.۱۰ اجازه دره تنسی آمریکا (TVA)- یکپارچگی کنترل مالاریا با فعالیتهای اقتصادی (۱۹۳۳) ۱.۱۱ کلروکین(Chloroquine (Resochin) (۱۹۴۶-۱۹۳۴) ۱.۱۲ ددت (Dichloro-diphenyl-trichloroethane)(۱۹۳۹) ۱.۱۳ کنترل مالاریا در مناطق جنگی (MCWA)(۱۹۴۵-۱۹۴۲) ۱.۱۴ مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای واگیر(CDC) و مالاریا (از سال ۱۹۴۶ تا کنون) ۱.۱۵ حذف مالاریا در آمریکا (۱۹۵۱-۱۹۴۷) ۱.۱۶ تلاشهایی برای حذف مالاریا در دنیا- موفقیت و شکست (۱۹۷۸-۱۹۵۵) ۲ عامل اتیولوژی ۳ چرخه زندگی انگل (انگلیسی:Life Cycle) ۴ دورهٔ کمون ۵ منبع عفونت ۶ ناقل ۶.۱ حساسیت آنوفل نسبت به انگل مالاریا و تطابق آن ۷ عادتهای مربوط به استراحت و خونخواری پشهها ۸ طول عمر ۸.۱ وفور آنوفل ۸.۲ عادتهای تخمریزی ۹ توان ناقل بودن (انگلیسی: Vectorial Capacity) ۹.۱ مقاومت در برابر حشرهکشها ۱۰ شرایط مربوط به انسان ۱۰.۱ نژاد ۱۰.۲ سن ۱۰.۳ جنس و شغل ۱۱ عوامل محیطی ۱۱.۱ محیط فیزیکی ۱۲ محیط زیستشناسی ۱۲.۱ محیط اجتماعی- اقتصادی ۱۳ انتشار ۱۴ راه انتقال بیماری ۱۵ پیشگیری ۱۵.۱ پیشگیری دارویی ۱۵.۲ جلوگیری از تماس پشه با انسان ۱۵.۳ مبارزه با لارو پشهها و کاهش منابع لاروی: ۱۵.۴ مبارزه با آنوفل بالغ: ۱۶ پراکندگی انگل مالاریا در دنیا ۱۷ دستهبندی میزان شیوع مالاریا ۱۸ بیماری مالاریا در ایران ۱۹ مقاومت ذاتی ۲۰ اطلس رنگی ۲۱ منابع [ویرایش] تاریخچه [ویرایش] تاریخچه باستان علائم بیماری مالاریا در نوشتههای چین باستان توضیح داده شدهاست.
۲۷۰۰ سال پیش از میلاد چند علامت مشخص مالاریا که بعداً به نام بیماری مالاریا نام گرفت در نایچینگ (انگلیسی:Nei ching) (قانون پزشکی) توضیح داده شد.
قانون نایچینگ توسط امپراتور هاونگتای (انگلیسی: Huang Ti) ویرایش شد.
بیماری مالاریا در یونان تا قرن چهارم قبل از میلاد به خوبی شناخته میشد.
بقراط علایم اولیه این بیماری را شرح داد.
در سوزروتا (انگلیسی:Susruta)(مقاله پزشکی نوشته شده به زبان سانسکریت) علایم تب مالاریا نوشته شده بود و به نیش زدن حشره معینی در ایجاد تب اشاره شده بود.
تعدادی از نویسندگان رومی باتلاق را در ایجاد بیماری دخیل میدانستند.
در کشور چین در سده دوم پیش از میلاد به گیاه گندواش (Qinghao) در یک مقاله پزشکی اشاره شده بود.
همچنین در آرامگاه ماواندویی (انگلیسی: Mawandui چینی: 馬王堆) واقع در شهر چانگشا کشور چین ۵۲ دارو برای درمان مالاریا پیدا شد.
در سال ۳۴۰ پس از میلاد برای نخستین بار خواص ضد تب گیاه گندواش توسط جیهانگ (انگلیسی:Ge Hong، چینی:葛洪)از خاندان ین شرقی (انگلیسی:Yin)توضیح داده شد.
در سال ۱۹۷۱ ماده موثره گیاه کینگو توسط دانشمندان چینی جداسازی شد که به نام آرتمیزینین(انگلیسی: artemisinin) نامیده شد.
امروزه این ماده یک داروی قوی و موثر برای در مان مالاریا به خصوص در ترکیب با داروهای دیگر ضد مالاریا محسوب میشود.
[ویرایش] کینین (انگلیسی: Quinine) (اوایل قرن هفدهم) در آمریکای جنوبی، یسوعیون (مبلغان مذهبی فرقه انجمن عیسی) خاصیت دارویی پوسته درختی را از قبایل بومی هند یادگرفتند.
به واسطه همین پوسته درخت زن اشرافی (کنتس) چینکون کشور اسپانیا از تب نجات یافت.
بعدها این پوسته درخت به نام پوست درخت پرویی و درخت آن نیز به نام سینکونا (انگلیسی:Cinchona) نامیده شد.
مادهای که در پوسته این درخت وجود دارد به نام کینین معروف است.
کینین یکی از داروهای موثر ضد مالاریا میباشد.
[ویرایش] کشف انگل مالاریا (۱۸۸۰) تصویر لاوران چارلز لوییس آلفونس لاوران(انگلیسی: Charles Louis Alphonse Laveran) جراح فرانسوی ارتش بود که در شهر کنستانتین واقع در شمال شرقی کشور الجزیره سکونت داشت.
او برای اولین بار وجود انگل مالاریا را در خون افراد مبتلا به مالاریا توضیح داد.
به خاطر این کشف او در سال ۱۹۰۷ جایزه نوبل را دریافت کرد.
[ویرایش] فرقگذاری بین گونههای مالاریا (۱۸۸۶) تصویر کامیلوگلژی برگرفته از nobleprize.org کامیلو گلژی (انگلیسی:Camillo golgi)فیزیولوژیست اعصاب که اهل ایتالیا بود توضیح داد که بیماری مالاریا حداقل دارای دو شکل متفاوت است، یکی با دوره تب سهروزه (تب بعد از ۲ روز) و دیگری دوره چهار روزه (تب بعد از ۳ روز) وجود دارد.
همچنین او مشاهده کرد که هرکدام از اشکال بیماری شکلهای متفاوتی از مروزوییت را تولید میکنند که تب در اثر بلوغ و رهاشدن آنها در خون اتفاق میافتد.
او در سال ۱۹۰۶ جایزه نوبل فیزیولوژی اعصاب را به خاطر این کشف دریافت کرد.
[ویرایش] نامگذاری انگلهای مالاریا (۱۸۹۷-۱۸۹۰) دو نفر از محققین ایتالیایی به نامهای جیووانی باتیستا گراسی (انگلیسی: Giovanni Batista Grassi) و ریموند فیلتی (انگلیسی: Raimondo Filetti) برای اولین بار نامهای پلاسمودیوم ویواکس و پلاسمودیوم مالاریه را برای دو انگلی که در سال ۱۸۹۰ باعث بیماری افراد میشدند معرفی کردند.
لاوران معتقد بود که فقط یک نوع انگل مالاریا به نام اوسیلاریا مالاریه (انگلیسی: Oscillaria malariae) وجود دارد.
یک آمریکایی به نام ویلیام اچ ولش (انگلیسی: William H.
Welch) این موضوع را دوباره بررسی کرد و در سال ۱۸۹۷ انگل مالاریای سهیک بدخیم را به نام پلاسمودیوم فالسیپاروم نامگذاری کرد.
در مقابل این نامگذاری استدلالهای زیادی وجود داشت.
اگرچه کاربرد این نام در ادبیات آنقدر گسترش پیدا کرده بود که تغییر نام این انگل به نامی که لاوران انتخاب کرده بود، یک گمان ممکن بود.
در سال ۱۹۲۲ جان ویلیام واتسون استفان (انگلیسی: John William Watson Stephens) چهارمین انگل مالاریای انسان را به نام پلاسمودیوم اوال معرفی کرد.
دو نفر از محققین ایتالیایی به نامهای جیووانی باتیستا گراسی (انگلیسی: Giovanni Batista Grassi) و ریموند فیلتی (انگلیسی: Raimondo Filetti) برای اولین بار نامهای پلاسمودیوم ویواکس و پلاسمودیوم مالاریه را برای دو انگلی که در سال ۱۸۹۰ باعث بیماری افراد میشدند معرفی کردند.
[ویرایش] کشف انتقال انگل مالاریا توسط پشه (۱۸۹۸-۱۸۹۷) تصوِر رونالد راس در آگوست سال ۱۸۹۷ رونالد راس (انگلیسی: Ronald Ross) کارمند برتانیایی خدمات پزشکی کشور هند توضیح داد که انگل مالاریا از افراد بیمار توسط پشهها به افراد سالم انتقال مییابد.
در تحقیقات بعدی برروی مالاریای پرندگان، راس نشان داد که پشهها میتوانند انگل مالاریا را از پرندهای به پرنده دیگر انتقال دهند که این کار مستلزم وجود چرخه جنسی (اسپوروگونی) در پشه بود.
او به خاطر این کشف درسال ۱۹۰۲ جایزه نوبل را دریافت کرد.
[ویرایش] کشف اتقال انگل مالاریای انسانی (پلاسمودیوم ۱۸۹۹-۱۸۹۸) رهبری یک گروه از محققین ایتالیایی را که آمیکو بیگنامی (انگلیسی: Amico Bignami)و جیوساپی باستیانلی(انگلیسی: Giuseppe Bastianelli) نیز در آن حضور داشتند را جیووانی باتیستا گراسی (انگلیسی: Giovanni Batista Grassi) به عهده داشت.
این گروه پشهآنوفل به نام آنوفل کلاویگر(انگلیسی: Anopheles claviger) را جمعآوری کردند و این پشههای آنوفل از خون بیماران تغذیه کردند.
سپس چرخه کامل جنسی (اسپوروگونی) پلاسمودیوم فالسیپاروم، پلاسمودیوم ویواکس، پلاسمودیوم مالاریه شرح داده شد.
در سال ۱۸۹۹ پشههای آنوفل که با تغذیه از خون بیماران آلوده شده بودند به لندن فرستاده شدند تا از ۲ داوطلب این کار تغذیه کنند.
این ۲ داوطلب در اثر تغذیه این پشهها به مالاریای سهیک مبتلا شدند.
[ویرایش] کانال پاناما (۱۹۱۰-۱۹۰۵) ساختمان کانال پاناما بعد از کنترل تب زرد و مالاریا ساخته شد.
این ۲ بیماری عامل مرگومیر کارگرانی بود که در این منطقه کار میکردند.
در سال ۱۹۰۶ در این منطقه بیش از ۲۶۰۰۰ کارگر کار میکردند که از این تعداد بیش از ۲۱۰۰۰ نفر در بیمارستان بستری شدند.
تا سال ۱۹۱۲ در این منطقه بیش از ۵۰۰۰۰ نفر مشغول کار بودند و تعداد کارگرانی که در اثر بیماری مالاریا در بیمارستان بستری شدند به حدود ۵۶۰۰ نفر کاهش یافت.
به خاطر کوششها و رهبری ویلیام کراوفورد گورگاس (انگلیسی: William Crawford Gorgas)، ژوزف آگوستین لپرینس (انگلیسی: Joseph Augustin LePrince) و ساموئل تیلور دارلینگ (انگلیسی: Samuel Taylor Darling) بیماری تب زرد حذف و مالاریا به طور چشمگیری کاهش یافت که این کنترل از طریق تکمیل کردن برنامه کنترل پشه و مالاریا صورت گرفت.
[ویرایش] خدمات بهداشت عمومی آمریکا(USPHS) و مالاریا (۱۹۴۲-۱۹۱۴) زمان اشغال نظامی کوبا توسط آمریکا و ساختمان کانال پاناما به قرن بیستم برمیگردد.
افسران آمریکایی قدمهای بلندی در جهت کنترل مالاریا برداشتند.
در سال ۱۹۱۴ هانری راس کارتر (انگلیسی:HenryRose Carter) و ردولف اچ وان ازدورف (انگلیسی: Rudolph H.
von Ezdorf) از خدمات بهداشت عمومی آمریکا در خواست پول کردند که این پول از طریق کنگره آمریکا در اختیار آنان قرار گرفت.
خدمات بهداشت عمومی آمریکا فعالیتهایی را برای کنترل مالاریا در ارتش آمریکا به کار گرفت.
[ویرایش] اجازه دره تنسی آمریکا (TVA)- یکپارچگی کنترل مالاریا با فعالیتهای اقتصادی (۱۹۳۳) رییس جمهور وقت آمریکا، فرانکلین دی روزولت (انگلیسی: Franklin D.
) لایحه قانونی را امضا کرد که به موجب آن در ۱۸ می۱۹۳۳ موافقتنامه دره تنسی به تصویب رسید.
این قانون به دولت فدرال اجازه داد تا سازمان متمرکزی را برای کنترل و استفاده از پتانسیل رودخانه تنسی در جهت تولید برق از بخار و اصلاح زمین و آبراه برای رشد این منطقه تشکیل دهد.
برنامه سازمانیافته و موثر کنترل مالاریا از زمان تصویب (TVA)پایهگذاری شد.
بیماری مالاریا تا قبل از تصویب این قانون ۳۰ درصد از مردم منطقه را مبتلا میکرد.
خدمات بهداشت عمومی آمریکا نقش حیاتی را در تحقیقات و کنترل مالاریا ایفا کرد و تا سال ۱۹۴۷ بیماری به طور اساسی حذف شد.
همچنین مکانهای تولید مثل پشههای آنوفل از طریق کنترل سطح آب رودخانه و کاربرد حشرهکشها کاهش یافت.
[ویرایش] کلروکین(Chloroquine (Resochin) (۱۹۴۶-۱۹۳۴) کلروکین توسط یک آلمانی به نام هانس آندرساگ (انگلیسی: Hans Andersag) در سال ۱۹۳۴ در شهر ابرفلد (انگلیسی: Eberfeld) آلمان کشف کرد.
او این ترکیب را به نام رزوکین نامگذاری کرد.
به علت خطاهایی که در مدت جنگ جهانی به وجود آورده بود، در سال ۱۹۴۶ توسط دانشمندان انگلیسی و آمریکایی کلروکین به عنوان یک داروی موثر ضد مالاریایی معرفی شد.
[ویرایش] ددت (Dichloro-diphenyl-trichloroethane)(۱۹۳۹) یک دانشجوی رشته شیمی آلمانی به نام اتمر زیدلر (انگلیسی: Othmer Zeidler) ددت جهت پایاننامه دکترا خود را درسال ۱۸۴۷ تولید کرد.
خاصیت حشرهکشی ددت تا سال ۱۹۳۹ کشف نشده بود، تا اینکه فردی به نام پاول مولر (انگلیسی: Paul Müller) در سوییس خاصیت حشرهکشی آن را کشف کرد.
ارتشهای مختلفی در جریان جنگ جهانی دوم (WWII) برای مبارزه با تیفوس که توسط شپش منتقل میشود، مجهز شدند.
ددت در پایان جنگ جهانی دوم زمانی که خاصیت موثر آن در برابر پشههای ناقل انگل مالاریا توسط دانشمندان برتانیایی، ایتالیایی و آمریکایی مشخص شد، مورد استفاده قرار گرفت.
مولر در سال ۱۹۴۸ برنده جایزه نوبل شد.
[ویرایش] کنترل مالاریا در مناطق جنگی (MCWA)(۱۹۴۵-۱۹۴۲) کنترل مالاریا در مناطق جنگی برای کنترل مالاریا در سراسر پایگاههای آموزش نظامی در مناطق آمریکای جنوبی و سرزمینهای آن که مالاریا هنوز مشکلساز بود، ایجاد شد.
بسیاری از این پایگاهها در مناطقی بودند که پشههای آنوفل به فراوانی یافت میشدند.
هدف MCWA جلوگیری از شیوع دوباره مالاریا در مناطق شهری بود.
MCWA همچنین دولت و کارمندان گروه بهداشت محلی را درزمینه روشها و سیاستهای کنترل مالاریا آموزش داد.
[ویرایش] مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای واگیر(CDC) و مالاریا (از سال ۱۹۴۶ تا کنون) فعالیتهای CDC برای مبارزه با مالاریا از ۱ جولای ۱۹۴۶ آغاز شد.
ابتدا CDC با نام مرکز کنترل بیماریهای واگیر شناخته میشد.
بنابراین اکثر کارهایی که توسط CDC انجام میشد برحذف و کنترل مالاریا در آمریکا متمرکز بود.
با کاهش موفقیتآمیز مالاریا در آمریکا CDC تلاشهای خود را از حذف مالاریا به پیشگیری، مراقبت و پشتیبانی فنی برروی حیوانات اهلی و بیماریهای بینالمللی تغییر داد.
البته هنوز مالاریا مورد توجه CDC میباشد.
[ویرایش] حذف مالاریا در آمریکا (۱۹۵۱-۱۹۴۷) برنامه حذف مالاریا یک شرکت تعاونی بود که توسط دولت و آژانسهای ۱۳ ایالت جنوب شرقی و CDC اداره میشد.
پیشنهاد تأسیس این شرکت توسط لوییس لاوال ویلیامز (انگلیسی: Louis Laval Williams) مطرح شد.
این شرکت فعالیت خود را در ۱ جولای ۱۹۴۷ آغاز کرد.
تا پایان ۱۹۴۹ بیش از ۴۶۵۰۰۰۰ اسپری حشرهکش تولید شد.
در سال ۱۹۴۷ ۱۵۰۰۰ بیمار مبتلا به مالاریا گزارش شد.
تا سال ۱۹۵۰ فقط ۲۰۰۰ بیمار مبتلا به مالاریا گزارش شد.
تا سال ۱۹۵۱ مالاریا در آمریکا حذف شد.
[ویرایش] تلاشهایی برای حذف مالاریا در دنیا- موفقیت و شکست (۱۹۷۸-۱۹۵۵) تصویر تمبرهای مالاریا با موفقیت ددت، تولید داروهایی با سمیت کمتر، تولید داروهای ضد مالاریایی موثرترو وجود پول موجب شد تا سازمان بهداشت جهانی (WHO)در سال ۱۹۵۵ تأسیس انجمن بهداشت جهانی را با هدف حذف مالاریا در دنیا، پیشنهاد کرد.
تلاشهای حذف مالاریا با تمرکز و استفاده از حشرهکشهای ابقایی برای سمپاشی خانهها، درمان بیماران با داروهای ضدمالاریا و مراقبت انجام شد.
این تلاشها در ۴ مرحله انجام شد: •آمادهسازی •حمله •استحکام •نگهداری این موفقیتها شامل حذف مالاریا در مناطقی که دارای آبوهوای گرم بودند بود.
بعضی از کشورها مانند هند و سریلانکا کاهش چشمگیری در موارد ابتلا به مالاریا داشتند.
بعضی دیگر از کشورها مانند اندونزی، افغانستان، هایتی و نیکاراگوئه پیشرفت ناچیزی در کاهش مالاریا داشتند.
اکثر بخشهای جنوب صحرادر آفریقا اصولا در این زمینه توفیقی نداشتند.
بروز مقاومت انگل نسبت به دارو، گسترش مقاومت آنوفلها به حشرهکشها، جابجایی گسترده جمعیت، مشکل جلب حمایت مالی کشورها، کمبودو یا عدم مشارکت همه احاداجتماع سسب طولانی شدن تلاشها برای حذف مالاریاگردید.
سرانجام به علت مشکلات بالا عملیات حذف و ریشه کنی مالاریا به کنترل مالاریا تغییر یافت.
[ویرایش] عامل اتیولوژی عامل بیماری یک تکیاخته از جنس پلاسمودیوم است.
تا کنون بیش از ۱۰۰ موردپلاسمودیوم شناخته شده که فقط ۴ گونه پلاسمودیوم در انسان ایجاد بیماری میکنند: •پلاسمودیوم فالسیپاروم (انگلیسی:Plasmodium falciparum)که عامل تب سهیک بدخیم است.
•پلاسمودیوم ویواکس (انگلیسی:P.vivax)که عامل تب سهیک یا مالاریای ویواکس است.
•پلاسمودیوم مالاریه (انگلیسی:P.malariae)که عامل تب چهاریک است.
•پلاسمودیوم اوال (انگلیسی:P.oval)که عامل تب سهیک یا مالاریای اوال است.
مالاریای اوال تا کنون در ایران دیده نشدهاست.
اگرچه این ۴ گونه بیماری مهمی را ایجاد میکنند اما بیماری ایجاد شده توسط پلاسمودیوم فالسیپاروم شدیدتر است و حتی گاهی منجر به مرگ میشود.
[ویرایش] چرخه زندگی انگل (انگلیسی:Life Cycle) سیر تکاملی انگل در دو میزبان انجام میشود.
در مورد مالاریای انسان میزبان اصلی انگل پشه آنوفل مادهاست و دوره جنسی (انگلیسی:Sporogony)در این میزبان طی میشود و دوره غیرجنسی (انگلیسی:Schizogony)در بدن انسان طی میشود.
علاوه بر این سلولهای جنسی (انگلیسی:Gametocyte)در انسان به وجود میآید که اصطلاحاً دوره گامتوگونی (انگلیسی:Gametogony)میگویند.
هنگامی که پشه آنوفل ماده آلوده به انگل مالاریا از انسان خونخواری میکند اسپوروزوییتهای موجود در غدد بزاقی پشه آنوفل به انسان منتقل میشود.
اسپوروزوییتها به سلولهای کبد وارد شده و پس از رشد وتکثیر به شیزونت (انگلیسی:Schizont)تبدیل میشود.
شیزونتها پس از بالغ شدن مروزوییتها را آزاد و وارد جریان خون میکنند و سپس وارد گلبولهای قرمز میشود و در آنجا پس از مرحله تشکیل حلقه به تروفوزوییت تبدیل میشود.
تروفوزوییت پس از بلوغ گلبولهای قرمز را پاره کرده دستهای از این تروفوزوییتها به جریان خون محیطی رفته و تبدیل به سلولهای جنسی نر (انگلیسی:Microgametocyte) و سلولهای جنسی ماده (انگلیسی:Macrogametocyte) تبدیل میشود و دسته دیگر وارد گلبولهای قرمز سالم میشود و در آنجا پس از تکثیر و رشد دوباره به شیزونت تبدیل میشود و این شیزونتها مروزوییتها را آزاد میکنند و این مروزوییتها وارد گلبولهای قرمز سالم میشود و چرخه دوباره تکرار میشود.
چنانچه پشه آنوفل ماده سالم از خون بیمار تغذیه کند سلولهای جنسی وارد بدن پشه میشود و چرخه جنسی انگل آغاز میشود.
در معده پشه سلولهای جنسی نر و ماده باهم لقاح پیدا میکنند و تبدیل به سلول تخم (زیگوت)میشود سپس سلول تخم دراز و متحرک میشود که در این حالت به آنها اووکینت (انگلیسی:Ookinet)میگویند.
اووکینتها در دیواره معده پشه رشد کرده به اووسیست (انگلیسی:Oocyst)تبدیل میشود.
اووسیستها رشد کرده و بعد از پاره شدن اسپروزوییتها آزاد میشوند و این اسپوروزوییتها وارد غدد بزاقی پشه میشوند و چنانچه این پشه فرد سالمی را نیش بزند این اسپوروزوییتها وارد بدن فرد شده و چرخه دوباره تکرار میشود.
لازم به ذکر است چرخه جنسی در پشه در حدود ۱۰ تا ۲۰ روز طول میکشد و پشه حدود ۱ تا ۲ ماه آلوده میماند.چنانچه پشه زودتر ۷ تا ۱۰ روز شخصی را نیش بزند شخص به مالاریا مبتلا نمیشود.
در مدت دوره کمون شخص آلوده هیچگونه علامتی ندارد و اسپوروزوییتها حداقل ۸ روز و حداکثر چند ماه بعد از سلولهای کبدی خارج میشوند.
علت بروز لرز در بیماران مبتلا به مالاریا پاره شدن گلبولهای قرمز است که اولین علامت در حمله بیماری است سپس بروز تب و ورود انگل به داخل خون و تعریق که در مرحله آخر و همزمان با ورود انگل به داخل گلبول قرمز اتفاق میافتد.
چنانچه خون شخص مبتلا به مالاریا به بدن شخص سالمی تزریق شود فرد سالم مبتلا به مالاریا میشود چون دستهای از سلولهای جنسی میتوانند مستقیماً به اسپوروزوییت تبدیل شوند.
مالاریا میتواند از مادر بیمار به جنین منتقل شود.
در ابتلا به مالاریای فالسیپاروم در هر حمله حدود ۱۰ درصد از گلبولهای قرمز پاره میشود و به همین علت احتمال مرگ زیاد و ادرار به رنگ قهوهای یا سیاه دیده میشود.
انگلهای پلاسمودیوم اوال و پلاسمودیوم ویواکس مرحله غیرفعال کبدی دارند، بطوریکه میتوانند ماهها ویا سالها به صورت نهفته باقی بمانند و چنانچه تشخیص داده نشوند ممکن است دوباره فعال شوند و وارد جریان خون بشوند بدون اینکه شخص بیمار علایمی داشته باشد.
در علم پزشکی اصطلاحاً این دو انگل را هیپنوزوییت (انگلیسی: hypnozoites) و مرحله نهفتگی آنها را فاز کریپتوبیوتیک (انگلیسی: cryptobiotic phase) میگویند.
[ویرایش] دورهٔ کمون دوره نهفتگی یا کمون مدتی است که بین گزش پشه آلوده تا آشکار شدن نشانههای ظاهری بیماری و از همه شایعتر تب وجود دارد.
مدت دوره کمون بسته به نوع انگل و طبیعت بیماری متفاوت است.
این مدت در مالاریای فالسیپاروم به طور متوسط ۱۲ (۹تا۱۴)روز، در مالاریای ویواکس ۱۴ (۸تا۱۷)روز، در مالاریای مالاریه ۲۸ (۱۸تا۴۰)روز و در مالاریای اوال ۱۷ (۱۶تا۱۸)روز است.
[ویرایش] منبع عفونت منبع مهم بیماری افرادی هستند که اصول بهداشتی را رعایت نمیکنند و کمتر از دیگران درصدد درمان خود هستند، بیشتر کودکان ۲تا۹ ساله هستند که به علت عدم ایمنی و تعداد زیاد گامتوسیت (سلول جنسی)در خون محیطی، خوابیدن در اوایل شب و نداشتن پوشاک مناسب برای بیماری عوامل مناسبی هستند.
مساله مالاریای انسانی با منبع حیوانی با کشف یک مورد پلاسمودیوم ناولزی (انگلیسی:Pl.Knowlesi)که به طور طبیعی در کشور مالزیا منتقل شده و یک مورد پلاسمودیوم سیمیوم (انگلیسی:Pl.Simium)که به طور طبیعی نزد انسان در برزیل مشاهده شده، دوباره مطرح است.
انتقال طبیعی بین مالاریای میمون و انسان و یا برعکس بین انسان و میمون در دیگر مناطق نیز امکان دارد.
مطالعههای جدید در آمریکا و مالزیا روی پلاسمودیوم سینومولژی انگلیسی: (Pl.Cynomolgi)و پلاسمودیوم اینوی (انگلیسی:Pl.Inui)و پلاسمودیوم برزیلی (انگلیسی:Pl.Brazillianum)نشان داد که این پلاسمودیومها نه تنها از طریق خون آلوده، بلکه از طریق نیش پشه آلوده به انسان منتقل میشوند.
ولی نکته مهم این است که گمان نمیرود جهت ریشهکن کردن مالاریای انسانی مالاریای میمونی بتواند مانع این امر شود.
[ویرایش] ناقل پشه آنوفل ناقل و میزبان نهایی انگل مالاریا است.
در زیر بعضی از ویژگیهای زیستشناسی پشه آنوفل ذکر میشود: نوع آنوفل: از بین ۴۸۳ نوع آنوفلی که در دنیا شناسائی شدهاست ۷۰ گونه قادر به انتقال بیماری مالاریا میباشند که از این میان ۴۰ گونه در مناطق مختلف جهان به عنوان ناقل اصلی مالاریا شناخته شدهاند.
در ایران ۲۹ گونه آنوفل انتشار دارد که تا کنون ۷ گونه از آنها به عنوان ناقلین قطعی بیماری مالاریا شناخته شدهاند.
نام این ناقلین به شرح زیر است: •آنوفل سوپرپیکتوس(انگلیسی:A.superpictus).
در تمام فلات مرکزی ایران همچنین در مناطق کوهستانی شمال و مناطق کوهستانی و تپه ماهورهای جنوب به میزان متغیر وجود دارد.
همچنین در دشتهای ساحلی کناره دریای خزر و خلیج فارس به مقدار کم وجود دارد.
•آنوفل ماکولیپنیس (انگلیسی: A.maculipennis).
در تمام مناطق ساحلی دریای خزر و قسمت بزرگی از دشت و مناطق نیمه کوهستانی قسمتهای مرکزی و غربی و شرقی ایران فعال است.
•آنوفل ساکاروی (انگلیسی: A.acharovi).
این آنوفل در منطقه جنوب شرقی ساحل دریای خزر، در آذربایجان کناره رود ارس و دریاچه ارومیه، مناطق مرکزی (تهران، قزوین، همدان و اصفهان)مناطق غربی و جنوب غربی و مناطق جنوبی در استان فارس (شیراز و کازرون)پراکندهاست.
•آنوفل کولیسیفازیس (انگلیسی: A.culicifacies).
این آنوفل در مناطق مختلف استان بلوچستان و قسمتهای شرقی استان هرمزگان و جنوب شرقی استان کرمان انتشار دارد.
•آنوفل استفنسی (انگلیسی: A.stephensi).
در تمام مناطق ساحلی دشت و تپه ماهورهای مناطق جنوبی ایران (از دامنه جنوبی رشته کوههای زاگرس به پایین و درههای آن در استانهای خوزستان، فارس، بوشهر، کرمان، هرمزگان و [[بلوچستان انتشار دارد.
بعلاوه، این آنوفل در ایلام و گیلان غرب وجود دارد.
•آنوفل فلوویاتیلیس (انگلیسی: A.fluviatilis).
در تمام مناطق تپه ماهوری جنوب ایران دامنه جنوبی زاگرس، از منطقه قصرشیرین و گیلان غرب تا شرقیترین منطقه جنوبی ایران در بلوچستانانتشار دارد.
•آنوفل دتالی (انگلیسی: A.d'thali).
انتشار آن به تقریب مشابه آنوفل فلوویاتیلیس است، بهاضافه چند کانون محدود و مجزا، مانند یزد، محلات نزدیک همدان و حدود شرقی کویر نمک (منطقه طبس)که در این مناطق نیز فعالیت دارند.
[ویرایش] حساسیت آنوفل نسبت به انگل مالاریا و تطابق آن حساسیت آنوفل هر منطقه به زیرگونه انگل همان منطقه بستگی دارد.
[ویرایش] عادتهای مربوط به استراحت و خونخواری پشهها عادت خونخواری پشهها ترکیبی از دو عامل تکرر تغذیه و انتخاب میزبان میباشد.
تکرر تغذیه با نمو تخمکها ارتباط مستقیم دارد که به نوبه خود به درجه حرارت محیطزیست بستگی دارد و به طور معمول هر دو یا سه روز یکبار انجام میشود.
تعداد زیادی از آنوفلها تمایل زیادی به خوردن خون حیوانها دارند، یعنی حیواندوست (انگلیسی: Zeophile)هستند و برحسب اتفاق از انسان تغذیه میکنند.
در مناطق انتشار این آنوفلها وجود اغنام و احشام و کثرت آنها سبب جلب آنوفل به سمت احشام شده، در نتیجه بیماری در انسان کمتر دیده میشود.
تعداد کمی از آنوفلها انساندوست (انگلیسی: Anthropophilia)هستند و در صورتیکه خون انسان در اختیارشان باشد آن را ترجیح میدهند.
این گروه در انتقال مالاریا توان چشمگیری دارند.
تعدادی از پشهها خونخواری را در داخل اماکن انسانی انجام میدهند (انگلیسی: Endophagous)و پس از خونخواری در همانجا استراحت میکنند (انگلیسی: Endophil)و حال آنکه عدهای دیگر خارج از مکانهای انسانی عمل خونخواری را انجام میدهند (انگلیسی: Exophagous)و در خارج از خانه افراد و در پناهگاههای طبیعی مانند تنه درختان، غارها، شکاف کوهها، دهانه چاههای آب و زیر پل رودخانهها استراحت نموده، یا خونخواری دارند.
این گروه در عمل از نظر مبارزه با مالاریا و اجرای عملیات سمپاشی مشکلهای را ایجاد میکنند، ولی خطر واقعی از نظر انتقال بیماری را آنوفلهایی دارند که در مکانهای انسانی استراحت و تغذیه میکنند.
[ویرایش] طول عمر آنوفل ماده از نظر انتقال مالاریا زمانی خطرناک میشود که غدد بزاقی آن حاوی اسپوروزوییت باشد.
سن خطرناک آنوفل به نوع آن، نوع انگل، درجه حرارتمحیط و محل استراحت از چندروز تا چند هفته بستگی دارد.
بدین ترتیب پیش از آنکه آنوفل به سن خطرناک برسد، هرچه بیشتر عمر کند خطر آن بیشتر خواهد بود و هرچه درصد پشهها با سن خطرناک زیادتر باشد، خطر انتقال بیماری بیشتر خواهد بود.
طول عمر پشهای که به خواب زمستانی میرود، حدود ۹ ماه است.
آنوفل گامبیاسه ماده (ناقل مهم قاره سیاه آفریقا) در حدود ۳ ماه، آنوفل ماکولیپنیس ماده حدود ۱ تا ۳ ماه عمر میکند.
طول عمر آنوفل نر کوتاه و حدود ۲ هفتهاست.
[ویرایش] وفور آنوفل شکی نیست که میزان خطر هر آنوفل نافل از نظر شدت انتقال مالاریا بستگی کامل به تعداد وفور نسبی آن دارد.
وفور آنوفلها به یک سلسله عوامل محیطی مانند: حرارت و رطوبت مناسب، وجود منابع کافی آب به عنوان لانه لاروی و شریط مناسب جهت جلوگیری از مرگ و میر زیاد بستگی دارد.
[ویرایش] عادتهای تخمریزی بعضی از آنوفلها در آبهای جاری تخمریزی میکنند (مانند آ.
فلوویاتیلیس)، برخی در آبهای شورمزه (مانند آ.
سومدایکوس)و گروهی در چاهها، آبگیرها، چشمهها، یا منابع آب که بر بلندی جاگذاری شده باشد (مانند آ.استفنسی).
آگاهی از عادت تخمریزی پشهها برای انجام عملیات ضدلارو ضروری است.
[ویرایش] توان ناقل بودن (انگلیسی: Vectorial Capacity) این اصطلاح به مجموع اثر تراکم ناقلان، حساسیت آنها به عفونت، طول عمر ناقل و احتمال تغذیه ناقل از انسان گفته میشود.
توان ناقل بودن پشهها جدا از توان فیزیولوژی پشه برای انتشار بیماری است.
[ویرایش] مقاومت در برابر حشرهکشها آگاهی از وضعیت مقاومت پشه در برابر حشرهکش لازم است.
زیرا هرگاه حشره ناقل در برابر حشرهکش معینی مقاوم باشد، باید حشرهکش دیگری بکار برد.
[ویرایش] شرایط مربوط به انسان [ویرایش] نژاد سیاهپوستان کمتر از سفیدپوستان به مالاریای ویواکس حساس میباشند و این مقاومت به روشنی در رابطه با فقدان عامل خونی دافی (انگلیسی: Duffy) در این افراد است.
گلبولهای قرمز افرادی که گروه خونی دافی منفی (انگلیسی: fy.fy)در برابر پلاسمودیوم ویواکس و پلاسمودیوم ناولزی مقاوم بوده، در حالیکه گلبولهای قرمز دافی مثبت به سهولت آلودگی پیدا میکنند.
در نواحی آفریقای غربی فنوتیپ دافی منفی در افراد بومی نوددرصد میباشد.
در یک بررسی که در سال ۱۹۸۰ توسط کاگان انجام شد، نشان داده شد که انگل مالاریا و گروه خونی آ (A)در انسان پادگنهای (آنتی بادی)مشترک دارند و بنابراین در چنین افرادی عفونت مالاریایی توسط سیستم ایمنی بدن بهتر تحمل میشود.
در مطالعه دیگری که روی ۴۷۶ بیمار مالاریایی در هند انجام گرفت، معلوم شد که موارد بیماری در کسانی که گروه خونی آ دارتد از دیگر گروههای خونی بیشتر است.
با توجه به بررسی فراوانی گروههای خونی در ۱۳۰۰ فرد سالم در همان جامعه، کمترین موارد ابتلا در گروه خونی او (O)بود.
همچنین مشاهده شدهاست که عدهای از افرادی که هموگلوبین غیر طبیعی دارند (هتروزیگوتهای حامل Sickle cell trait)نسبت به پلاسمودیوم فالسیپاروم به خصوص در ۲ سال اول زندگی مقاومت نسبی دارند.
ژن این بیماری در سیاهپوستان آفریقا و ساکنان جنوب شرقی آسیا شیوع دارد.
در این افراد مولکولهای غیرطبیعی هموگلوبین پس از آنکه اکسیژن خود را از دست دادند، بصورت تودهای متراکم و کمانیشکل در میایند و در نتیجه گلبولهای قرمز به شکل داس درمیایند.
به نظر میرسد تروفوزوییت پلاسمودیوم فالسیپاروم در مصرف این هموگلوبین غیر طبیعی دچار اشکال میشود، بنابراین رشد آن متوقف میشود.
گمان میرود کمبود ژنیتیکی آنزیم گلوکز شش دی فسفات (انگلیسی: G۶PD)تا حدی سبب مقاومت در برابر عفونت ناشی از پلاسمودیوم فالسیپاروم میشود.
[ویرایش] سن اگرچه در مناطقی که مالاریا شدید و زیاد است، ابتلای کودکان بیشتر از بالغین است، اما وفور انگل در خون در کودکان کمتر از ۶ ماه کمتر از کودکان ۶ ماه و بزرگتر است که به دلیل پادتن رسیده از مادر یا به احتمالی در اثر هموگلوبین غیر طبیعی (دنباله هموگلوبین جنینی)یا تغذیه از پستان مادر است.
[ویرایش] جنس و شغل جنس به طور مستقیم و طبیعی در حساسیت یا مقاومت نسبت به مالاریا دخالت ندارد، ولی ممکن است از طریق شغل یا نوع پوشش تأثیر نماید، چراکه در بعضی مناطق دختران بر خلاف پسران مجبور هستند که هنگام شب پوشش کامل داشته باشند یا اینکه مردان، شب در محیط باز (مانند نگهبانی مزارع برنج یا ماهیگیری)مشغول هستند، بنابراین بیشتر در معرض نیش پشهها هستند.
[ویرایش] عوامل محیطی شامل محیط فیزیکی، زیستشناسی، اجتماعی و اقتصادی است که در انتقال بیماری نقش دارد.
[ویرایش] محیط فیزیکی شامل درجه حرارت، رطوبت، مقدار نزولات آسمانی و میزان آبهای سطحی و غیرهاست و در اپیدمیولوژی بیماری تأثیر دارد.
دوره جنسی پلاسمودیوم ویواکس پایینتر از ۱۶ درجه سانتیگراد و دوره جنسی پلاسمودیوم فالسیپاروم پایینتر از ۱۹ درجه سانتیگراد انجام نمیشود.
درجه حرارت در مدت زمان دوره جنسی نقش دارد.
برای مثال دوره جنسی پلاسمودیوم ویواکس در ۱۶ درجه سانتیگراد ۵۰ روز و در ۲۶ درجه سانتیگراد ۹ روز طول میکشد.
رطوبت نسبی بر طول عمر پشه و فعالیت آن تأثیر دارد، به طوری که اگر رطوبت نسبی در ساعت ۸ صبح کمتر از شصت درصد باشد احتمال قطع انتقال بیماری وجود دارد.
[ویرایش] محیط زیستشناسی از قبیل وجود گیههای ویژهای در لانه لاروی یا بودن دام در منطقه، در تکثیر ناقل بیماری و خونخواری از انسان و انتقال مالاریا نقش بسزایی دارد.
[ویرایش] محیط اجتماعی- اقتصادی ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی فعالیتهای مختلف مردم و عادتها و رسوم آنان در انتقال بیماری نقش دارد.
انتخاب محل سکونت، نصی توری در و دریچه اماکن و استفاده از پشهبند و غیره سبب کاهش خطر مالاریا میشود.
بیسوادی و وضع اقتصادی ضعیف، عوامل مساعدی هستند که موارد بیماری را افزایش میدهند.
بیماری با تغذیه ناکافی قادر به دفع علایم بالینی نبوده، بیماری زیادتر عود میکند.
جنگ سبب افزایش این بیماری میشود.
مهاجرت، نقل و انتقال، منابع آب و طرز استفاده از آن و وضع مسکن و ساختمان عواملی هستند که در فراوانی بیماری اهمیت دارند.
[ویرایش] انتشار برای آنکه مالاریا در یک منطقه شایع و بومی گردد، سه عامل اصلی و اساسی و تعدادی عوامل ثانوی مورد نیاز است: زنجیره انتقال بیماری (انگلیسی:Chain of causation) از سه عامل (انگل، ناقل و انسان حساس و پذیرنده بیماری)و تعدادی عوامل ثانوی مشتمل بر ویژگیهای فردی و ذاتی (مربوط به انسان، انگل و ناقل)و عوامل محیطی (فیزیکی، شیمیایی، زیستشناسی، اجتماعی و اقتصادی)که تمام آنها روی عوامل سهگانه اصلی و در نتیجه پایداری و برقراری زنجیره انتقال و اپیدمیولوژی بیماری تأثیر دارد.
از نظر اپیدمیولوژی بیماری به دو نوع مالاریای پایدار (انگلیسی:Stable malaria) و مالاریای ناپایدار (انگلیسی: Unstable malaria) تقسیم میشود که با برنامه کنترل یا ریشهکنی مالاریا انطباق دارد، زیرا به طور کلی ریشهکنی مالاریای پایدار از مالاریای ناپایدار مشکلتر است.
ویژگیهای همهگیری شناختی مالاریای پایدار: ناقل بیماری با طول عمر متوسط یا زیاد در منطقه وجود دارد، عادت خونخواری ناقل از انسان زیاد است و جهت انتقال بیماری در اکثر ماههای سال حرارت محیط مناسب میباشد.
بیماری به طور معمول در شکل فرابومی (هیپرآندمیک)یا تمام بومی (هلوآندمیک)دیده میشود.
بنابراین هنگام بروز همهگیری در منطقه بعید است افراد از ایمنی نسبی پایدار برخوردار شوند.
به استثنای کودکان، تمام مردم نسبت به عفونت مجدد مقاوم هستند.
انگل غالب منطقه، پلاسمودیوم فالسیپاروم است.
کنترل بیماری مالاریا بسیار مشکل بوده، مبارزه با لارو موثر نمیباشد.
با وجود آنکه کانونهای تکثیر لارو، کوچک است، انتقال بیماری ادامه مییابد.
ویژگیهای همهگیری شناختی مالاریای ناپایدار: ناقل حیواندوست و طول عمر آن در منطقه کوتاه است، حرارت محیط برای سیر دوره جنسی در اکثر ایام سال نامناسب است، مالاریا در شکل فرابومی یا مزوآندمیک دیده میشود.
تغییرهای فصلی بیماری بسیار محسوس است.
انگل غالب منطقه پلاسمودیوم ویواکس میباشد.
احتمال بروز همهگیری در منطقه زیاد است.
کنترل بیماری خیلی آسانتر از مالاریای پایدار است.
مبارزه با لارو با کیفیت مناسب خیلی موثر است.
در ایران مالاریا به شکل ناپایدار دیده میشود و فقط در مناطق انتشار آنوفل فلوویاتیلیس پایداری متوسط است، بنابراین مالاریای غالب در ایران پلاسمودیوم ویواکس است.
مالاریای همهگیر: همهگیری بیماری بیشتر در مناطق مالاریای ناپایدار شایع است، یعنی در مناطقی که کوچکترین تغییرها در هریک از عوامل انتقال، تعادل را به هم میزند.
در این گونه مناطق، ایمنی مردم در مقابل بیماری ناچیز است.
همچنین امکان دارد در ضمن یا تعقیب یک برنامه ناموفق، همهگیری روی دهد.
[ویرایش] راه انتقال بیماری انتقال مستقیم و ظبیعی (انگلیسی:Direct transmission) ۱-۱انتقال به طور طبیعی از طریق نیش پشه آلوده.
۱-۲ انتقال از طریق جفت مادر.
انتقال مستقیم مالاریا توسط انسان (انگلیسی:Induced malaria) عفونت مالاریا ممکن است به روش مکانیکی و توسط انسان به طور تجربی، اتفاقی و یا به منظور درمانی صورت گیرد.
این انتقال در تمام حالتهای تلقیح انگل از راه داخل پوستی، درون ماهیچهای یا داخل وریدی صورت گبرد.