تاریخچه نساجی
پارچه ایرانی که امروز نا مرادی گریبانش را گرفته روزی برای خود سرور و سالاری بوده است
.ایرانیان نخستین ملتی هستند که به صنعت نساجی (پارچه بافی ) پی بردند و در هیچ جا بهتر از صنعت نساجی نمی توان که روح کنجکاوی تازه جو و پیشرفت خواه ایرانی را دید.
برای اگاهی از تاریخ پیدایش صنعت ریسندگی و بافندگی بایستی به همراه باستانشناسان و محققین به درون غارها برویم و از روی اثار بازمانده از قرون و اعصار پیشین و بازیافته های باستانی به واقعیتها و اطلاعاتی دست یابیم .کند و کاوی که در سال ۱۹۵۰ در غار کمربندی در نزدیکی دریای خزر به وسیله پروفسور کارلتون کون انجام شده روشن می سازد که ایرانیان پشم گوسفند و بز را در همان دوره غارنشینی به صورت پارچه می بافتند و دیرینگی این پارچه را با آزمایش با کربن ۱۴ چیزی در مرز ۶۵۰۰ سال پیش از میلاد با ۲۰۰ سال کم و بیش تعیین شده است.
در کند و کاوهای پسین که در کرانه های گوناگون ایران انجام شده؛ لنگر ها و دوک های نخ تابی به دست آمده که گواه بر وجود کارگاه های نساجی در ایران آن زمان می باشد. ایرانیان نخستین مردمی هستند که نمد و گلیم و پس از آن قالی بافی را آغاز کردند
در کتاب معروف ایران از اغاز تا اسلام به تالیف پروفسور گیریشمن دانشمند وایران شناس معروف،ابراز شده است تاریخ هجاری نقوشی که به3000سال قبل از میلاد مسیح می رسد وپادشاه لولوبی که یکی از حکام بخر ایران بوده است با لباس کوتاه بر تن و کلاهی مدور برسر نشان میدهد،به این معناست که در ان زمان از پیدایش فن ریسندگی و بافندگی چیزی حدود چند هزار سال گذشته بود. وجود پرز و شرابه بر لباس مذکور نشان می دهد که تنوع در بافت پارچه و تفکیک پارچه به نوع پشمی وغیر پشمی وهمچنین به کارگرفتن تزیینات مخصوص (شرابعه) در ان زمان معمول بوده است بلاخص کوتاهی و بلندی لباس ها را می توان به عنوان نوعی مد اختصاصی پذیرفت همین مساله نیز به نوبه خود گویای واقعیت تکامل در امر بافندگی پوشاک است . با همه این تفاسیر می توان نتیجه گرفت که که اغاز کار ریسندگی و بافندگی در ایران به حدود هشت تا ده هزارسال قبل از میلاد مسیح بر می گردد
همچنین میتوان به کشفیات سیلک بر روی ظروف گلی بدست امده که پروفسور گیریشمن قدمت انرا به پیش از قرن هشتم قبل از میلاد مسیح تخمین می زند این دانشمند در تعریف نقوش حک شده بر روی ظروف گلی سیلک می نویسد :در ظروف سیلک تصاویری از مردان که پیاده می جنگند و دارای کلاه خود و نیم تنه کوتاه وچسبان هستند نقش شده
.قدیمیترین مجسمه ی انسانی در فلات ایران پیدا شده است و متعلق به 4200سال قبل از میلاد مسیح می باشد لباس این مجسمه در کاشان به دست امده است.این لباس از پارچه ای است که به صورت لنگ و کمر بسته شده است.وجوداین پارچه خود دلیل ان است که ساکنین ان روزگار فلات ایران از پوست حیوانات به طور طبیعی استفاده نمی کردند بلکه از پشم پارچه هایی می بافتند
اولین پارچه ی بافته شده در ایران به 4000هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد که در حفاریات شوش بدست امده است قسمت هایی از این قطعه پارچه هم اکنون در موزه های لووروبافلو موجود است اخیرا نیز ایران در کشفیات خود که فسمتی از ان روشنگر دوران ما قبل از اریایی است بقایای دوک هاو سنگ هایی به دست امده است که نشان میدهد ریسندگی در دوره ی افسانه ای ایران معمول بوده است
همچنین سیری اجمالی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نشان می دهد که پیشدادیان نخستین ایرانیانی بوده اند که کار ریسندگی و بافندگی و خاصه دوخت به انان منسوب بوده است نویسندگان کتابهای تاریخ طبری و نوروزنامه نیز بر این مساله متفق القول هستند
اکنون که قالی های روزگار هخامنشی در( پازیریک ) به دست آمده پیشگام بودن ایران را دراین صنعت به گونه ای کامل روشن می سازد همه هنرمندان جهان هم رای هستند که قالی های ایرانی به عنوان زیباترین چیزی که تاکنون به دست بشر ساخته شده به خوبی مورد پزیرش است. در یکی از تالارهای کاخ کسری؛ فرش (بهارستان) گسترده شده بود که 26 متر درازا و ۲۴ متر پهنا داشت و با گوهر های گرانبها انواع گل ها را روی آن بکار برده بودند که برگ گل ها از زمرد؛ غنچه ها از مروارید و یاقوت و دیگر گوهر ها ساخته و بافته شده بود.
ایرانیان در صنعت نخستین فن رنگرزی؛ صباغی رنگرزی پارچه ها؛ سرامیک و لعاب و در فن بوجود آوردن رنگ های زیبا بر سفال و کاشی پیشگام و استاد و صادر کننده این صنایع و هنر به جهان بوده اند (تاریخ ایران از ماد تا پهلوی و تاریخ تمدن و فرهنگ ایران و سهم ایران در تمدن جهان و بررسی های تاریخی شماره مخصوص ).
تا زمان روی کارآمدن مغولان نساجی همیشه یکی از صنایع پر رونق ایران بوده در مقطعهایی از تاریخ منسوجات ایرانی جنبه صادراتی قوی هم داشته .
پس از حمله مغولان به ایران؛ به دلیل انکه مغولان اصرار به رواج کالا های چینی در متصرفات خود داشتند منسوجات چینی در ایران رایج شد.به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچه های چینی مصرف کنندگان استقبال خوبی از انها به عمل اوردند
.پس از به قدرت رسیدن صفویان به دلیل تغییر روحیه مصرف تولیدات بیشتر به پارچه های گران قیمت منحصر شد و باتوجه به تلاشی که دولت صفویه در جهت گسترش تجارت خارجی داشت پارچه های ارزان قیمت توسط بازرگانان وارد می شد.
سالها بعد کریم خان زند هنگام فرمانروایی خود به فکر احیای صنعت بومی نساجی افتاد و در این رابطه کوشید تا بر خلاف پیشینیان خود که عادت به لباس های تجملی داشتند لباسهای بسیار ساده بپوشد
.در دوران بعد از کریمخان زند که امیرکبیر پای بر عرصه مدیریت کشور نهاد ،برحسب معاهده تجارتی که با سایر کشورها بسته شده بود از امدن اجناس انها به ایران جلوگیری نکرد.ولی در عین حال جنس خارجی را مردود می دانست و متاع ولباس مملکت خود را برتن می کرد..در زمینه نساجی کارهای بسیاربزرگی انجام داد که از ان جمله ایجاد صنایع نوین در ایران بوده است در زمینه نساجی یک کارخانه بزرگ نخریسی و یک کارخانه بزرگ چلواربافی در تهران و چند کارخانه حریر بافی در کاشان و یک کارخانه ریسندگی در ساری راه انداری نمود. .
زمامداری امیرکبیر بسیار اندک وکوتاه بود،که این مساله باعث شد نه تنها راه او ناتمام ماند بلکه انچه رشنه بود نیز پنبه شد .چرا که بعد از رحلت امیرکبیر سیل واردات منسوجات به طرف بازارها سرازیر شد اما در جلسه مجلس شورای ملی طرحی ارایه شد که در ان کارمندان دولت موظف شدند هر چه برای لباس خود تهیه می نمایند از منسوجات و مصنوعات داخلی و وطنی باشد. این طرح برای دوخت لباس نظامیان کارکنان شهرداری و دانش اموزان مدارس نیز به مرحله اجرا گذاشته شد اما پس از سال1342حمایت از صنایع داخلی بطور کل به دست فراموشی سپرده شد و اگرچه تلاشها و کوشش هایی در این رابطه به عمل امد تا شعار ایرانی جنس ایرانی بخر.را بر سرزبانها بیاندازند اما حرکت حالتی فرمایشی و مقطعی داشت
اولین کارخانه در زمینه نساجی پشمی در سال1304تاسیس گردید.متعاقب ان شهرهای یزد،کرمان وکاشان و استانهای خراسان،مازندران،گیلان . اذربایجان نیز دارای کارخانجات مختلف صنعتی نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود4کارخانه نساجی در رشته های مختلف پنبه،پشم،ابریشم وکنف در کشور با سرمایه دولت تاسیس گردیده بود.انگیزه اصلی این کار،صنعتی کردن کشور و گسترش صنایع نساجی و ترغیب و تشویق سرمایه داران بخش خصوصی به فعالیت جهت ایجاد واحدهای ریسندگی و بافندگی در این دوره بود .رشد صنایع نساجی در سال های 1320تا1332به اوج خودش رسید و به همین جهت پارچه های خارجی در بازار ایران جولانگاهی یافتند.و ارز فراوانی را از مرز خارج کردند .
صنعت نساجی در دوران جنگ جهانی دوم با مشکلات عدیده ای روبرو بود. از قبیل فرسودگی ماشین الات ،کمبود قطعات یدکی،عدم امکان ورود لوازم یدکی و مواد اولیه مورد نیاز ،مسایل کارگران وغیره علی رغم مشکلاتی که از لحاظ کاهش منابع ارزی و سرمایه های عمومی در طول برنامه عمرانی اول متوجه صنایع نساجی شد ،تا جاییکه وضع کارخانه های موجود با یک تغییر و تحول اساسی روبرو گردید و کارخانه های نساجی پنبه ای از30واحدبه41واحد ئ تعداد دوک های ریسندگی و ماشین های بافندگی به ترتیب تا 33584و4437واحد افزایش یافت به این ترتیب تعدادکارخانه های دولتی به 5 واحد رسید.
این مساله در طول اجرای برنامه اول بود.در برنامه عمرانی دوم قبل از انقلاب با دیگر توسعه صنایع نساجی مورد توجه قرار گرفت.در اغاز این برنامه که در سال1334بود اعتباری به مبلغ 3میلیارد ریال به این منظور اختصاص داده شد.از محل این اعتبار نوسازی کارخانجات نساجی انجام گردید.
در پایان برنامه دوم بحث تولید در مقایسه با ابتدای برنامه به میزا ن قابل توجه ای افزایش یافت.یعنی تولید پارچه های نخی از 62میلیون متر تولید محصولات کنفی از 2000هزار تن به دو برابر رسید .از سال 1314به بعد تولید منسوجات پشمی ونخی سیر صعودی داشت تا انجا که در سال 1345ایران از ورود پارچه های نخی بی نیاز شد و در همین سال دو سوم پارچه های پشمی و پتوی مورد نیاز مردم از طریق منابع داخلی و یک سوم بقیه از خارج تامین گردید.در سال1348جمعا 11کارخانه با سرمایه ای معادل 8/1445میلیون ریال ایجاد گردید که از این مبلق 5/933میلیون ریال صرف تهیه ماشین الات شدونیز تعداد 826نفردر واحدهای مذکور اشتغال یافتند.طی این سال ها 62کارخانه بزرگ نخی و15کارخانه پشم بافی در نقاط مختلف کشور کار فعال انجام می دادند.تعداد زیادی نیز واحد های نساجی نخی وپشمی کوچک بودند که در کشور فعالیت داشتند که بیشتر انها در اصفهان و تهران و یزد استقرار داشتند.
هماکنون صنعت نساجی در مقام یکی از معیارها و شاخصهای توسعه کشورهای مختلف است به گونهای که در میان 10 کشور عمده صادرکننده محصولات نساجی در جهان 7 کشور از ممالک پیشرفته هستند و ارزش صادرات سالانه این محصولات در دنیا به بیش از 260 میلیارد دلار بالغ میشود که از این جهت بعضاً به عنوان دومین صنعت مادر تلقی میشود. در این میان کشور ایران نیز با توجه به سابقه تاریخی خود، به طور قطع توانایی حضور در بازارهای جهانی را دارد، چنانکه بر اساس کارشناسیهای به عمل آمده میتوان صادرات محصولات نساجی ایران را در سال به 5 میلیارد دلار رساند. ضمناً ایران نیز هم پای کشورهای پیشرفته و مطرح در این صنعت توانسته است در شاخههای گوناگون صنعت عظیم نساجی و صنایع وابسته موجبات ارتقاء و گسترش را فراهم آورده و با اتکاء به مهارتهای تکنولوژیک نیازهای اساسی این صنعت را مرتفع سازد.