ابریشم و تاریخچه آن
پرورش کرم ابریشم از هزاران سال قبل در چین و هندوستان معمول بوده ست و
درحال حاضر علاوه بر دو کشور نامبرده در ایتالیا و ژاپن و برخی کشورهای دیگر جهان نیز کرم ابریشم پرورش داده می شود . د رکشور ایران پرورش این کرم در اکثر نقاط ویژه در مازندران و گیلان و گرگان کاملا میسر است و از نظر اقتصادی منافع زیادی دارد . چون طول مدت پرورش کرم ابریشم از آغاز تا پایان بیش از یک ماه و نیم نیس لذا پرورش این کرم کار پرزحمتی نیست و وقت زیادی نمی خواهد .
ماده ای که کرم ابریشم از غده های خود به شکل نخ بسیار باریک ترشح می کند و با آن لانه بیضی شکلی برای خود می سازد ابریشم نام دارد ولانه بیضی شکل را پیله می نامند که آنرا به ترتیب مخصوصی که شرح خواهیم داد گرم می کنند بعد می ریسند تا ابریشم بدست آید. ابریشم را افریشم و بریشم و حریر و پرنیان و پرند هم می گویند و به عربی آنرا (( ابریسم )) نامند.
اولین اشاره ای که در تاریخ راجع به محصول ابریشم مازندران آمده است د رکتاب الاسطخری است که در قرن دهم میلادی از شهر ری به ساری مرکز مازندران مسافرت کرده اس و راجع به ابریشم می نویسد (( به مقدار زیادی د رطبرستان بعمل می آورند)) سیصد سال بعد از مارکوپولو سیاح معروف قرن سیزدهم می شنویم که می گوید تجارژانوا که د رآن تاریخ کشورشان به اوج ترقی و تمدن رسیده بوده در مازندران تجارت ابریشم می کردند و ابریشم آن در اروپا به اسم (( گیلان )) معرف بوده در اواسط قرن شانزدهم میلادی آنتونی جنگین – سون از طرف کمپانی مسکوی که بین ایران و انگلستان تجارت می کردند و تجارت اصلی آنها محصول ابریشم گیلان بوده ، که د راروپا این کالا خواهان زیاد داشت.
در قرن 17 تجارت ابریشم گیلان به دست پرتغالیها افتاد و در اوایل قرن 18 پطرکبیر پادشاه روس اهمیت سیاسی این تجارت را درک کرد و کوشید تجارت شمالی ایران را به طرف روسیه جلب کند و توسط تجار ارامنه بد کوبه به عملی نمودن آن اقدام نمود ولی طولی نکشید که این توطئه بهم خورد و خود روسها به این تجارت اقدام کردند.
در سال 1725 پطرکبیر خواست به وسیله قراردادی با تجار انگلیس و به کمک آنها نظریات خود را انجام دهد ولی عمر او کفاف نکرد و درگذشت .
بعد نوبت انگلیس گردید والتون وهانوی در ایران پیدا شدند و به این کار اقدام کردند و از آن به بعد دیگر اقدامی صورت نگرفت تا فتوحات اوایل قرن 19 روسها در آن نواحی خواهی نخواهی قسمت عمده تجارت ایالات شمالی ایران را د راختیار آنها گذاشت.
لردکرزن در فصل 12 سفرنامه خود که راجع به کشورهای شمالی ایران است و از گیلان شروع شده به گرگان و استرآباد ختم می شود . آمار دقیقی ا زمحصول ابریشم ایران از سال 1047 تا سال 1304 نشان می دهد که آماری برای 250 سال است ضمن این آمار می نویسد : از سال 1047 متاع نفیس و گرانبهای ابریشم رو به ترقی بوده و همه ساله مقدار زیادی بخارج حمل می شود و این ترقی در دوره پادشاهان صفوی که ایران امنیت کامل داشته است بخوبی محسوس می شود و از آن تاریخ به بعد رو به تنزل گذشته است و پس از دوره صفویه نیز گیلان و مازنداران کم و بیش محصول ابریشم داشته است.
در سال 1237 فریزر تنها محصول گیلان را 60 هزار من شاهی قلمداد می کند این میزان در سال 1255 به 90 هزار من شاهی بالغ گردیده و یک سال بعد به یکصد و ده من شاهی رسیده اس این ترقی تا سال 1282 ادامه داشته و مقدر محصول رو به تزاید بوده اس منتها اگر کم و زیاد می شد برای گیلان میزان محسوسی نبود ولی از این تاریخ به بعد دیگر محصول ان ایالت مسیر قهقرائی را پیموده و بمرور کم شده است.
مستربنیامین وزیر مختار امریکا در سال 1885 کلیه محصول ابریشم گیلان را فقط 7هزار من شاهی صورت می دهد لرد کرزن برای علل این تنزل می نویسد چون اسناد و دلایل صحیح در دس نیست نمی توان این تنزل یاس آور را بطوری که شاید و باید شرح داد . نقصان محصول ابریشم گیلان از قرن 17و 18 شروع شده و این نیز در اثر انقلابات دوره اخیر سلطنت پادشاهان صفوی بوده است که بالاخره هم در اثر این انقلابات بساط سلطنت صفویان نیز برچیده شد . مجموع محصول ابریشم گیلان در زمان ها نوی که معاصر نادرشاه افشار بود ، 8/1 محصول ابریشم آن ایالت بود که در زمان شاردن در گیلان بدست می آمد . در اواخر قرن 18 یملادی که سلسله قاجار بر ایران مستولی شدند تا اندازه ای این تجارت رو به ترقی نهاد و تا اواسط قرن 19 به همین منوال باقی بود سرجان شیل که در سل 1267 وزیر مختار دولت انگلیس در تهران بود می نویسد ابریشم رقم عمده تجارت کشور ایران مخصوصا در تجارت خارجی آن است و همین تجارت ابریشم است که ایران از فروش آن در خارج می تواند قیمت کالاهای وارده را بپردازد . بعضی از تجار انگلیس سعی کردند شاید بتوانند وسایل بهتری برای تربیت پیله و بهبودی در محصول آن بعمل آورند ولی مخالفت ایرانیها که هرگز نمی توانند از ترتیبات سابق دست بردارند مانع این اقدام شد .
چنانچه آمار نشان می دهد تا سال 1281 محصول ابریشم گیلان قابل ملاحظه بوده و مقدار آن تا حدی خوب بوده است ولی از آن تاریخ به بعد نوعی بیماری در کرم ابریشم پیدا شد و در مدت 5 سال تلفا پیله بقدری زیاد شد که در سال 1286 کلیه محصول ابریشم گیلان به 5/1 مقدار پنج سال قبل از آن رسید و بعد از این سکته که به محصول ان ایالت وارد آمد تجارت ابریشم آنجا دیگر رشد نکرد و تنزل فاحش کرد .
تخم پیله را از خراسان و بعد از آن از خانقین آوردند شاید بتوانند بعمل آورند ولی مفید واقع نشد و در نتیجه این پیشامد کشاورزان گیلان بناچار مشغول زراعت دیگر شدند و از سال 1292 شروع به کشت تنباکو کردند و در تربیت درخت زیتون نیز ر رودبار اقدام نسبتا جدی بعمل آمد و در آن ناحیه هایی که پیله ابریشم پرورش می شد جای خود را به زراعت تریاک داد و نتیجه حاصله نیز مطلوب واقع گردید . ولی در ایالات شمالی ایران برنج کاری جانشین محصول ابریشم شد . در تاریخ 1309 تربیت پیله ابریشم علاوه بر گیلان و مازندران در آذربایجان و خراسان و د رنواحی مرکزی ایران که معروفترین آنها کاشان واصفهان و یزد و کرمان است شروع شده و به تربیت پیله ابریشم اقدام کردند. در کرمان و ز و کاشان محصول آنها مصرف محلی داشت و چیزی از ان به خارج نمی رفت ولی از نوحی گیلان وآذربایجان به روسیه صادر می شد مخمل کاشان ممتاز و بسیار مطلوب بود و در کاشان و اراک و نائین فرشهای ابریشمی بسیار عالی می بافتند.
تربیت کرم ابریشم و بدست آوردن پیله برخلاف دیگر رشته های کشاورزی که فرصت بیشتری م یخواهد در مدت کمی صورت می گیرد و هر کس می تواند در تهیه تخم و تربیت کرم ابریشم و بدست آوردن پیله شرکت کند چون حمل و نقل برگ و تغذیه کرمها از سالخوردگان واطفال نیز بر می آید هر کشاورزی می تواند ضمن دیگر کارهای کشاورزی و دامداری به تربیت کرم ابریشم و تهیه پیله هم اشتغال ورزد وبدون تحمل مخارج زیاد سود ببرد.
چون محصول کرم ابریشم یعنی پیله مدتها قبل از برداش خرمن بدست م اید بنابراین هنگامی که کشاورز هنوز به دسترنج زراعت خود نرسیده است می تواند در رفع نیازهای خود از راه کرم ابریشم بپردازد.