اخیراً یک ارزیابی بوسیله شرکت منتشر شد. نشان می دهد که در آن هیچ توضیحات رضایت بخش کافی برای محیط های قیمت سهام سازمان بورس اوراق بهادار وجود ندارد که هر کدام از آنها به واسطه صادر کردن، یک قیمت تلف شده و درازمدت غیراجرایی را توصیف می کنند. خواه یا ناخواه کارایی ارائه دهنده پستی غیرعادی است خواه نتیجه به تنظیم وقت نیاز داشته باشد. و دلایل عمده برای بهره وری بازار و رسیدگی مدیران به ارائه حق مالی، دو مجموعه از توضیحات می باشند که عموماً پیشنهاد شده است و برحسب الگوی بازگشت هستند. اولین مورد روی ریسک پایه گذاری شده است. صادرکنندگان سازمان بورس اوراق بهادار به طور معمول بیشتر ریسک پذیر هستند کوچکترها متمایل به رشد هستند و صادرات نمی کنند.
مطابق این فرضیه کارایی غیرعادی باید از بین برود و ما یک کنترل برای اندازه و رشد داشته باشیم. به عنوان مثال استفاده از فاما و فرانسه (1993) سه فاکتور ارزش مدل و چندین نویسنده بطور مختصر به وسیله بیان کردند که مدرک فرضیه ریسک باید عموماً رد شود. اخیراً نشان داده است. صادرکنندگان عمومی سازمان بورس اوراق بهادار، بیشتر سرمایه آنها مشابه صادرات شرکت نیست که عامل ریسک اضافی را نشان می دهد به طوری که داستان این ریسک روی مرکز سرمایه گذاری است ما از این پس می گوییم داستان ریسک سرمایه گذاری. یکبار کنترلش را برای خطر وابسته با حق مالی صادرکنندگان اختصاص داد این (آگهی – پست) در درازمدت غیراجرا شد و تقریباً به صفر رسید. اگرچه این تفسیر به وسیله و پذیرفته نمی شود اساس آن روی مشاهدات صادرات شرکت ها در جهت رشد فرصت های پرتکاپوی سرمایه گذاری کردن است. اما کم کردن برگشت موجودی (بازده سهام) صادرات پستی آزمودنی نیست.
دومین توضیح اینکه، پیشنهاد بوسیله و (1995) و و (1995)، اساس زمانبندی فرضیه است. مدیران آگاه اولین فرصت را از دریچه های سود می گیرند و حق مالی را صادر می کنند وضعیت سهام سابقهی به سرعت خرج شدن را دارد. این فرضیه رقابت بوده است و اخیراً De ANGELO نتیجه گرفته که زمان بندی بازارهایی است که نیاز به انجام یک نقش را دارد حقیقت آزمایش از فرضیه های قبلی به نمونهای از صادرکنندگان یا صادرات که تفاوت داشته باشند نیاز دارد که در اهمیت این توصیفات متفاوت باشند: ظرفیت زمان، رشد فرصت، سرمایه گذاری در میان بانک ها 1998 cornettetal مابین محدودیت داشتن و محدودیت نداشتن صادرکنندگان تبعیضی قائل شده است Hertzel و Li 2007 صادرکنندگان را بر طبق فرصت رشدشان تقسیم بندی کرده است. هدف ارائه حق در شرکت به سهام داران فعلی است که در زمان مشابه نیستند و آنها در طولانی مدت از نظر کارائی تعهدات آینده شرکت و ارائه حق مقایسه می شوند. در خلال دوران 1949 – 1933 وقتی که ارائه حق عرف بود گسترش طراحی تحقیقات تجربی، ویژهی رقابت در ایالات متحده است. چون اغلب صادرکنندگان مشخصات مشابهای دارند. آنها آگهی های پیشینی که برای اجرای عملیات قبل از صادرات موجودند را می بینند و آنها با سرمایه گذاری در یک بخش قابل توجه از صادرات سود ویژه به دست می آورند.
صادر کنندگان کانادایی رغبت ویژه ای دارند از آنجایی که از ایالات متحده متفاوتند اول به وسیله مقایسه کردن با موقعیت مشاهده شده در ایالات متحده ، اکریت شرکت های کانادایی سهام را برای نیازهای سرمایه جاری صادر می کنند . و نه برای سرمایه گذاری. فرضیه ریسک سرمایه گذاری مهیا کردن یک فرصت خوب به سوی رقابت کردن است.
دوماً: یک نسبت بزرگ از صادرکنندگان سازمان بورس اوراق بهادار کانادا محدودیت مالی دارند و نه در واقع توانایی بازار زمان را دارند.
ساختن این موقعیت ممکن است اثراتی از سطح محدودیت صادر کردن شرکت را تجزیه و تحلیل کند. ( پیشنهاد . )
بالاخره زمانی که در ایالات متحده شرکتهای عمومی صادر کننده سازمان بورس اوراق بهادار بعد از چندین سال به نتایج عملیاتی خوبی رسیدند.
صادرکنندگان کانادایی غالباً قبل از صادرات کارایی ضعیفی را ارائه می دهند. این دو مشخصات قبلی از نمونه ها به ما اجازه دادند آخرین نظر از فرضیه زمانبندی را دریافت کنیم که اعتماد کنند بر ارزیابی خوشبینانه از صادر کردن شرکت های مبنا راجع به ثبت عملیات صحیح.
اولین بخش از این مقاله مختص فرضیه ریسک سرمایه گذاری است.
هدف اساسی یک مدل نزدیک شدن تصمیم گیری واقعی است.
آنها توضیح می دهند که با سرمایه گذاری واقعی مربوط است و مطلوبترین زمان برای تصمیم گیری بعد از افزایش اختیار است. پول در جریان و قیمت سهام زیاد می شود. ظاهراً در طولانی مدت غیر اجرا می شود.
چون عمل کردن به یک علت افزایش اختیار، یک تلخیص فوری در ریسک دارایی است. در همین رگه نشان می دهد. حق مالی صادرکنندگان بسیار بیشتر از تطابق هزینه با درآمدهای صادرکنندگان نیست. از لحاظ اندازه قابل مقایسه و سطح و سرمایه گذاری های سرمایهای منفی است وابسه به میانگین بازده آینده.
این دو عناصر بیان می کنند که چرا در آینده ناکارایی طولانی مدت سازمان بورس اوراق بهادار قطع می شود. در اولین گام ما روی ضریب آنها تمرکز می کنیم به واسطه سر رسید سهام از صادرکنندگان. اساس آن روی است. دومین گام ما عامل های پیشنهادی ریسک سرمایه گذاری بوسیله تخمین می زنیم و آن را به مدل اضافه می کنیم.
یک پیشنهاد امتحان پذیر که از فرضیه ریسک سرمایه گذاری ناشی می شود وقتی که عامل ریسک سرمایه گذاری برای گزارش صحیح است.
عامل های ریسک با همدیگر بهترین مدل را مشخص می کنند.
بازده غیرعادی طولانی مدت آینده سازمان بورس اوراق بهادار با خبر ناپذیر شدن پارهای از کشف ما از نتایج حمایت کرد.
مزایای سرمایه گذاری ضریب خطر مثبت است. (33/0 در هر ماه) اما ناکارایی سازمان بورس اوراق بهادار روشن نیست که کدام عامل سرمایه گذاری هنوز مهم است وقتی که گیر کردهایم و کنترل می کنیم.
زمانی که ما میزان حساسیت را در جهت پارامترهای مختلف امتحان می کنیم ما نتیجه می گیریم فرضیه ریسک سرمایه گذاری قادر نیست که یک تفسیر رضایت بخش برای ناکارایی بلند مدت از سازمان بورس اوراق بهادار در نمونه ما توضیح دهد.
وقتی با تکمیل می شود از عامل خطر سرمایه گذاری استفاده می شود استدلال می کند فرضیه زمانبندی دریچهای از فرصت را می سازد. ساختار نظریه سرمایه گذاران درباره پیش بینی صادرات بیشتر دارای خوشبینی افراطی است. انگیزه مدیریت در زمان حق مالی صادرات دستاورد قیمت های کاملاً ثبت شده است.
این نتایج نخستین، بیش از حد قیمت گذاردن به صادرات شرکت ها و یک ناکارایی طولانی مدت بعدی را به وجود می آورد وقتی صادرکنندگان این قیمت نادرست آغازی بر زمان را تصحیح می کنند.
بر طبق این فرضیه عدم تقارن اطلاعات بین مدیریت و سرمایه گذاران ممکن است انگیزه برای مدیران در جهت حق مالی سرمایه گذاری ایجاد کند.
بعضی از شرکت های که ارزش می خواهند از پروژه های سودبخش چشم پوشی کنند.
همچنین به شدت وابسته به پروژه های سودبخشی هستند.
دو وضعیت هستند که برای زمانبندی بازارهای خالص نیاز به تشکیل دادن یک توضیح باور کردنی برای ناکارایی صادرات – پستی دارند و این با توانایی آزمایشی کردن مفهوم پیدا می کند.
اولین وضعیت: به مدیرانی که کساد مالی دارند به آنها اجازه تأخیر پروژه های سرمایه گذاری بدهند و از نظر مالی به آنها فشار وارد نکنند. اهمیت دادن بوسیله ؛ فشار نقدینگی مدرکی است متناقض با زمانبندی بازار خالص.
دومین وضعیت: سرمایه گذاری خیلی خوشبینانه باید یک زمینه اجرای عملیات خوب قبل از صادرات داشته باشد. و از طرف دیگر زمانی که اجرای عملیات به نقطه اوج رسید زمان صادر کردن حق مالی است. و پیشنهاد به منعکس کردن تبلیغات کاهش قیمت سهام و برون یابی بوسیله سرمایه گذاران از روش در اجرای عملیات.
یک مفهوم آزمودنی از این تئوری حاصل کردن ایده بعضی از صادرکنندگان است در صورتی که بعضی دیگر نه. در صورتی که تئوری زمانبندی ناکارایی درازمدت را شرح می دهد اما با وجود آن تنها بین قرین قیاسی بودن بازارهای زمانبندی نمونهی فرعی از فشار غیرمالی شرکت ها را مشاهده می کنیم.
در دومین بخش این مقاله ما تعیین کردیم که صادرکنندگان سازمان بورس اوراق بهادار دارای محدودیت مالی هستند ما عملیات اجرایی آنها را توصیف می کنیم و ارتباط بین قید محدودیت و ناکارایی بلندمدت را تجزیه و تحلیل می کنیم. ملاک ما به استثنا برای نمونه فرعی کوچک. شرکت هایی است که شدیداً محدودیت مالی دارند به صورت ضروری سهام انتشار می کنند و در کوتاه مدت نیاز به قابلیت تبدیل به پول دارند.
ما همچنین ثابت می کنیم که تنها بخش کوچکی از سود ویژه مربوط به پروژه های سرمایه گذاری است. اگر مدیران فرصت کمی از زمان بازار را داشته باشند عملیات اجرایی در زمینه حرکت (رفتار) خوشبینانه در سرمایه گذاری ضعیف است وقت غیرقابل اجرا است با قابل اتکا بودن مغایر است برای به شدت مجبور کردن صادرکنندگان.