پل سزان (۱۹ ژوئیه ۱۸۳۹ -۲۲ اکتبر ۱۹۰۶) نگاره گرهنرمند فرانسوی را بسیاری از پژوهشگران پدر نگاره گری نو اش میخوانند. او پرده هایش را در کنار کارهای نگاره گران شیوه ی درانگاشت Imperssionism به تماشا می گذاشت [۱] نوآوری ها ی او چه در شیوه و چه در ارته نگاره گری style and techniques of painting ، کاربرد چشم اندازها perspective، هم چیدگی composition و رنگ آمیزی بر هنر سده ی بیستم هنایشی بسزا و سترگ داشت. [۲]پیکاسو همگاهگی های رویه ای planar compositions او را به شیوه ی خشت گاره cubism گسترش داد و ماتیس دلبسته به رنگ آمیزی او بود و ازاین هردو نگاره گر آمده است که "سزان پدر همه ی ماست".[۳] سزان رنگها را آنچنان با شور وآفرینندگی بر پرده هایش می نشاند که در هر زدش قلم موی او ساختاری استوار و مانا را می توان پدیدار دید. اندوهناک آنکه سزان در همه ی زندکی هنریش بس آزرمگین و کم سخن بود و از اینروی همواره درمیانه ی انجمن هنرمندان بیگانه و نه-از-ما به شمار می آمد. کامیابی هنری او در دیرگاه و در روزگار کهنسالیش در رسید. ودر این چرخه بود که نگازه گران جوان و هنرمند به گرد او چون تشنگان فرا آمده به سزچشمه از بودش او سیراب می شدند. [۴]
[ویرایش] زندگی هنری
جادهای در شانتییی، ۱۸۸۸
پل سزان در نوزدهم ژانویه ۱۸۳۹ در شهر اکس-آن-پرووانس Aix-en-Provence در اپاختران خاوری فرانسه زاده شد. پدرش لوئیس اگوستوس سزان Louis-Auguste Cézanne بانکداری توانگر بود که هزینه های زندگی پسر هنرمندش را می پرداخت و پس از مرگ مرده ریگی بسزا(۴۰۰،۰۰۰ فرانک) برای او به جای گذارد. [۵] مادرش آن الیزابت اونورین اوبرت Anne-Elisabeth Honorine Aubert زنی بود دلزنده و رویاوا و بسیار نازکدل و رنجنده. از او بود که پل نشان دید و انگاشت زندگی گرفت. پل و دو خواهر کوچکترش مری و رز روزگار کودکیی آرام و پرنواز داشتند. در ده سالگی او به دبستان شبانه روزی سنت جوزف در آیکس Aix رفت [۶]و راستانگاری را از یک راهب ترسای اسپانیایی بنام جوزف گیلبرت آموخت و در ۱۸۵۲ به دبیرستان بوریون در شد پل سزان که در نوجوانی درشت اندام و نیرومند بود از دوست کوچک و تکیده ی خویش امیل زولا ی یتیم و بینوا در کشمکش هایش با بچه محل هایش که او را به ریشخند «پاریسی» میخواندند پشتیبانی می کرد. زولا سالها پس از آن چنین از سزان یاد می کرد "ماکه از دید روانی در دو سوی رویاروی هم بودیم برای همیشه باهم یکی شدیم وبرای هم پیوندی هایی رازگون، که همان آشفته سری نا آشکار هردوی ما بود برای رسیدن به فرازمندی، به هم گراییدیم. هشیاری برتر ما در تراز با آن ناکسان کودن بی سروپا که با دیو خویی کتکمان می زدند بیدار میشد."[۷]در سالهای ۱۸۶۱-۱۸۵۹ سزان با به سرنهادن به خواست پدر در دانشکده حقوق دانشگاه آیکس Aix به آموختن پرداخت و در همان هنگام آموختن راستا نگاری را دنبال گرفت. در ۱۸۶۱ پس از گفتگویی ناخوشایند با پدرش که بر آن بود تااو را از رفتن به پاریس برای آموختن نگار گری بازدارد سزان جوان رهسپار پاریس شد اما آشنایی با کارهای نوآورانی چون یوجین دلاکروا Eugène Delacroix، گوستاو کوربه Gustave Courbet او را بخود بس ناباور و دلسرد ساخت.
[ویرایش] چرخه ی تاریک یا دل وایانه ,۱۸۷۰-۱۸۶۲ Dark or Romantic period
چهرنگار عمو دومینیگ ۱۸۶۷- ۱۸۶۵
ارته ی سزان، که او خود آنرا couillarde, "گستاخانه" می خواند به گشت گار های پرده های نخستین اش می آمد. این گشت گارهایی بود از کشتار و دریده گری rapes و پتیارگی . به گفته ی تاریخ دان هنری فرانسوی ژان- کلود لبنستین Jean-Claude Lebensztejn "سزان جوان میخواست که تماشاگرانش را به جیغ کشیدن وادارد.. او از هرسوی راستاپردازی، رنگ آمیزی، ارته، اندازه بندی و گشت گار گزینی آفند می کرد ... او دد منشانه همه ی دوست داشتنی ها را در هم میشکست " و از این روی بود که سزان از نهادها ی نگارگرانی چون تن وایی های هنری erotic art تیتیان Titian و بد افتادهای گویا Goya پیروی میکرد.[۸] کارهای نخستین سزان در این چرخه کارهایی تیره و با چیده گی هایی از رنگهایی سنگین و روانه، نشان از نگرانی و ناآرامی نگارگری جوان را می دهند. بیشتراین کارها که گاه با کاردک کار شده اند چهره نگاری portraits و اندام نگاری پنداری imaginative figure و هر از گاه زیست های خاموش still-lifes بودند. چهره نگاری او بسا که از میان بستگانش و یا خود-چهر نگاری self-portraits بودند. کارهای اندام نگاری پنداری او بیشتر پتیاره انگیز erotic و تند خویانه با رنگ آمیزیی بی پروایند و نماد از دلبستگی او به دلاکروا می دهند. و این پیداتر ست در باز نگاره های او از کارهای دلاکروا. هرچند این کارها پختگی شیوه ی دلاکروا را ندارند. به هر روی سزان آسیمه سر و آشفته بسیاری از پرده های خویش در این چرخه را پاره و نابود کرد و دیگر آنکه نتوانست بیش از شش ماه در پاریس تاب آورد و افسرده دل به خانه ی پدر بازگشت. هر چند پس از یکسال زندگی با پدر دوباره هوای نگارگری براو چیره آمدو این بار برای همیشه با او ماندگار ماند.سزان به پاریس بازگشت و چون در آزمایش برای درایی به دانشکده ی هنرهای زیبای Ecole des Beaux-Arts پاریس درمانده ماند دگرباره بس آذرده دل گردید و از همه سختتر آنکه نگاره هایش برای نمایش در نمایشگاه Salon پذیرفته نشدند. در این هنگام بود که با پیسارو آشنا شد. پیسارو برای سزان نه تنها یک استاد که بل یک دوست و همچون پدری دیگر بود. سزان درباره ی او همیشه به ستایش سخن می گفت و سی سال از آن پس از او به آوند " پیساروی فروتن و سترگ " یاد می کرد. [۹]
سزان سی ساله بود که شیوه ی نگاره گری خویش را دگرگون نمود. رنگ آمیزی سیاه و هوای مرده ی پرده هایش گام به گام به رنگ های زنده ی چشم انداز ها یش دگرگون می شود. ودر این میانه چرخه کارهای ساختارگی Constructive Period او آغاز میگردد. ویژگی کارهای این چرخه در گروه بندی پهلو به پهلو و زدش های قلم مویی شانه ای پدیدارست که می توانند نودشی از تنومندی وتنداری بیافرینند. هنایش پیسارو در کارهای سزان به روشنی بخشیدن رنگهای گذاشته روی تخته رنگش کمک نمود. سزان در درازای زندگی هنری خویش وفادارانه در برابر چشم اندازهای نپیتری (طبیعی) ایستاد و نگاره گری نمود.در ۱۸۶۹ سزان با ارتنس فیکه Hortense Fiquet دختری نگاره شو و دوزنده آشنا شد که معشوقه او گردید و تنها پسر او پل را در ۱۸۷۲ به جهان آورد. سزان در نخست به بیمناکی از پدر سختگیرش این راز را از خانواده اش پنهان داشت. هرچند این راز در ۱۸۷۸ بر ملا شد و او سرانجام با ارتنس زناشوییی گرفت و این اندکی پیش از مرگ پدرش در ۱۸۷۸ بود که در آن هنگام دیگر از رویارویی با پسرش دست کشیده بود.
در ۱۸۷۲ سزان همسر وفرزند خویش را باخود به پونتوآ Pontoise شهرکی در شمال پاریس که دوستش پیزارو در آنجا می زیست برده بود. برای دوسال این دو نگارگر درکنار هم کار می کردند و پیزارو او را با درانگاشت گران Impressionist آشنا نمود و سرانجام در ۱۸۷۴ کارهای او در کنار کارهای آنان به نمایش گذارده شد. در این روزگاران بود که او در برخی از یکشنبه ها یا پنجشنبه ها که گاه گرد هم آیی های در انگاشت گران گروه بتینوی The Batignolles Group که از نگاره گرانی چون فردریک بازل Frédéric Bazille, لوئی ادموند دورانته Louis Edmond Duranty هنری فانتن-لاتور Henri Fantin-Latour, ادگار دگا Edgar Degas , کلود مونه Claude Monet, پیر- اگوست رنوار Pierre-Auguste Renoir و آلفرد سیسیلی Alfred Sisley به گرد ادوارد مانه Édouard Manet, ساختی گرفته بود می پیوست.