مقدمه
این نشریه نشان می دهد تمام پروه ها "نیاز تشخیص جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا نسبت به آفریقا" در برگیرنده ی حمایت مالی انجمن حمایت از توسعه ی منابع انسانی که مختص همکاری های جنوب – جنوب است . این گزارش ازمایش می کند صورت های مختلف سرمایه گذاری مستقیم خارجی اسیا را در اقتصاد افریقا با نگرشی بر گسترش درک فرصت ها محدودیت ها مراحلی که برای بالا بردن سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا در آفریقا نیاز است.
چرا سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا در آفریقا متمرکز شده است؟
شناسایی عمومی است که سرمایه گذاری مستیم خارجی اسیا یک منبع مالی خارجی درکشور های در حال توسعه داشته است و همچنین یک وسیله ی مفید است برای تکمیل فروشگاه های جهانی. اما افریقا به دلایل مختلف از این مراحل خارج مانده است که شامل اندازهی کوچک مغازه ها نبودن سازمان چهار چوب تنظیمی ضعیف مشکلات بدهی در بعضی موارد بی ثباتی سیاسی می شده است.به هر حال در طول ده سال گذشته پیشرفت های مهمی با تغییر و تحولات در چندی از اقتصاد افریقا به وجود امده است.همچنین مشکلات بدهی منطقه ای بر طرف می شود با توجه به ابتکار بین المللی برای رهایی از بدهی ها نیاز به عملکرد سریع داشته است.در نگاه ما به اینده مبارزه طلبی پیدا کردن راه و وسیله ی تحت کنترل در آوردن بیشتر سرمایه کذاری هایی که اهدا کرده بودند به کاهش فقر و رشد سریع اقتصاد توسعه یافته در افریقا است. این یک موضوع مهم سازمان ملل است.همان طوری که بازتاب شده است در اهداف پیشرفت هزاره ی تصویب شده ی بین المللی که شامل ارشیو کمل هدف تقسیم فقر است.این گنجایش از سرمایه گذاری مستقیم آسیا در آفریقا باید در نظر گرفته شود به عنوان قسمتی از تلاش همه گیر سازمان ملل در این رابطه.این گزارش به موقع در نظر می گیرد هم فرصت ها و هم موانع ممکن برای افزایش سرمایه گذاری اسیا در افریقا. سرمایه گذاری مستقیم خارجی اسیا در افریقا اهمیت بیشتری دارد و حساب می شود برای 10 درصد از بورس خارجی. تعداد زیادی از شرکت های اسیایی تا اندازه ای رشد کرده اند که اسم انها در بین برترین همکاری های بین المللی ثبت شده است. فرصت های فراوان برای افریقا به جذب سرمایه گذاری خارجی اسیا در افریقا به سمت دو منبع طبیعی و تولید کردن است.در واقع چنین سرمایه گذاری مستقیم خارجی در آسیا تبدیل شده است به یک تشکل مهم و قابل اطمینان از همکاری اقتصادی جنوب – جنوب.
در برابر این پیش زمینه این کتاب امتحان می کند موانع و محدودیت ها را برای سرمایه گذاری اسیایی در کشور های افریقایی.این نشریه بر پایه ی مقالات تهیه شده برای تحقیق کمکهای مورد نیاز برای جذب سرمایه گذاری اسیا در آفریقا است " که هر جا ممکن باشد به روز می شود " شروع می شود با یک نگرش از سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا در آفریقا و یک بازدید عمده از اقتصاد آسیایی به عنوان در یافت کننده های سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا در آفریقا به وسیله ی مطالعه در 5 کشور آفریقایی که کمک می کند به شناختن مشخصه های مشترک و شرایط خاص هر میزبان در سرمایه گذاری خارجی مستقیم در کل آسیا .
این کتاب شامل می شود ریشه یابی و پایه ریزی مقیاس های واقعی برای به دست آوردن سرمایه گذاران آسیایی بیشتر در کشورهای آفریقایی و نیرومند کردن توسعه ی همکاری بین این دو منطقه.
این کتاب به وسیله ی یک تیم که هدایت می شود به وسیله ی ماتاساکا فوجیتا و زیر نظر مستقیم آنه میروکس در همکاری با مرکز توسعه ی بین المللی در دانشگاه هاروارد تهیه شده است.
با افزایش شناخت از تجربه های موفق شرق و جنوب شرق آسیا برای کشورهای آفریقایی مفید بود. یک منطقه ی مهم جالب در این روابط سرمایه گذاری خارجی مستقیم بوده است که نقش مهم افزایش دهنده در اقتصاد در حال توسعه آسیا را بازی می کرده است. درک تجربه و سیاست آسیا با مراجعه به درون سرمایه گذاری مستقیم خارجی می تواند شرکت کند.کشورهای آفریقایی به جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا برای آفریقا اهمیت دارد و اگر این جریان ارتباطی خیلی زیاد باقی مانده باشد محدود به منطقه ی آسیا است.آنها علاقه را به عنوان منبع پنهانی سرمایه گذاری در آفریقا تحریک می کنند.این علاقه که تا اندازه ای به عنوان یک نتیجه از بحران مالی آسیا در سال 1998-1997 کاهش یافته است در کشورهای بحران زده تکرار شد و رشد کشورهای چین و هند را به دنبال داشت .رشد سریع اقتصاد آسیا قابل ملاحظه است نه تنها به عنوان موارد موفقی که می تواند مثال هایی از روش های توسعه برای اقتصاد آفریقا را فراهم می کند بلکه همچنین به صورت فزاینده ای به عنوان شرکای اقتصادی و مخصوصا" برای تجارت و داد و ستد و سرمایه گذاری. این سطح در شیوه ی سرمایه گذاری مثل همکاری جنوب – جنوب متمرکز است.د در سطح پایین جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی از آسیا به آفریقا در طول سالهای 2004-2002 سالیانه به 1.2 میلیون دلار رسیده است و آنها برای افزایش بیشتر در سالهای بعد برنامه ریزی شده اند.
این سطح سازمان دهی شده به سمت دو بخش اصلی در حرکت است. در بخش اول و یک جلسه ی مقدماتی در مورد سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا در آفریقا دنباله روی دو جلسه بود که در جنوب شرق آسیا و چین هر دو به عنوان منایع جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی به آفریقا و به عنوان گروه جریان های سرمایه گذاری مستقیم بود . بخش دوم این سطح تشخیص تجربه های انتخاب اقتصاد آفریقا به عنوان دریافت کننده ی سرمایه گذاری مستقیم خارجی بود . توجه خاصی برای پتانسیل سرمایه گذاری مستقیم در سرمایه گذاری های کوچک و بزرگ داده شده است . زمینه ای که اغلب نا دیده شده است اما از اهمیت خاصی برای گسترش مداوم در کشورهای آفریقایی بر خوردار است.
فصل اول سرمایه گذاری خارجی مستقیم آسیا متمرکز شده است روی توانمندی های آفریقا برای جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیای در حال توسعه با توجه خاص به سرمایه گذاری مستقیم خارجی به وسیله ی آسیا به وسیله ی روند تجدید نظر تازه در جریان سرمایه گذاری به آفریقا از اقتصاد در حال توسعه ی جنوب / شرق و جنوب شرق آسیا. مورد آخر رشد زیاد اقتصاد چین / ایالت هنگ کنگ / کره / مالزی / سنگاپور و تایوان است .همچنین در حال توجه به هند است که از نظر تاریخی یک منبع مهم مهاجرت و سرمایه گذاری خاص در شرق , جنوب و غرب آفریقا بوده است این فصل آزمایش میکند که چرا علیرغم رشد سریع سرمایه گذاری مستقیم خارجی بیرونی از آسیایی در حال توسعه که افزایش پیدا کرده است از 3% بازار بورس سرمایه گذاری خارجی مستقیم جهانی در سال 1991 به 8% در سال 2005 که سرمایه گذاری اندکی از آن متعلق به آفریقاست تغییر کرده است ؟ بیانگر این است که آفریقا میتواند سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیایی بیشتری را جذب کند و سیاستهای متعددی را برای افزایش سرمایه گذاری پیشنهاد نماید .
این فصل دلایلی را پیشنهاد میکند که چرا چنین سهم اندکی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیایی مختص آفریقاست : سرمایه گذاری خارجی هنوز یک موضوع جدیدی برای خیلی از شرکتهایی آسیایی است و هزینه های معامله و اطلاعات آنها برای سرمایه گذاری در آفریقا بیشتر از اقتصاد کشورهای آسیایی دیگر است و هر دو طرف مهمان و میزبان همواره با موانعی روبه رو هستند. آنها به این طریق از کانون سرمایه گذاری مستقیم خارجی در داخل منطقه ایی نگهداری میکنند .
اقتصاد آسیا زمانی که انها به سبب بحران مالی در سال 1997 در حال اعتصاب بودند ,سرمایه گذاری مستقیم خارجی آنها در افریقا به پیروی از بحران کاهش پیدا کرد اما به تازگی دوباره شروع به رشد کرده است .
سرمایه گذاری اقتصادی در حال توسعه اسیا بیشترین وظیفه را انجام داده است. خدمات سرمایه گذاری مستقیم خارجی در روابط تجاری فعال و خدمات مالی مهم و اصلی ارائه کرده است . سرمایه گذاری آسیا در همه ی نواحی عمده در حال رشد بوده است.اما هنوز هم مناطق متمرکز مهمی در آسیا مانده است. سنگاپور ، هند ، مالزی منابع خوب سرمایه گذاری مستقیم خارجی آسیا در آفریقا است. با تخمین سرمایه گذاری حدود 5.3 میلیون دلار .سرمایه گذاری در اندازه های کوچک و متوسط آسیا نیز یک منبع مهم این سرمایه گذاری مستقیم خارجی بیرونی جدید شد ، به عنوان بیشتر نیاز آنها به سرمایه گذاری کردن گسترده به نگهداری و بهبود مستمر رقابت آنها. آفریقا می تواند از یک رقابت بین المللی پویا و مفید بهره مند باشد.
سرمایه گذاری خارجی مستقیم بیرونی از جنوب شرق آسیا پیشرفت مهمی در مالزی و سنگاپور داشته است. فصل دوم مالزی به عنوان سرمایه گذتری خارجی مستقیم آسیا در آفریقا از نظر جغرافیایی و پراکندگی صنعتی است . حمایت دولت مالزی برای سرمایه گذاری خارجی مستقیم بیرونی مثل دانه های زنجیر به هم پیوسته به همکاری جنوب – جنوب و ترویج دو طرفه ی سود بوده است.این فصل همچنین در مورد سیاست ها و تجربه های سرمایه گذاری مستقیم خارجی در جنوب شرق آسیا بحث می کند.که ارتباط خاصی برای آفریقا هستند.که تجربه ی این مناطق بوده است با جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و گسترده که مخصوصا" در آفریقا تکرار می شود . در مورد نقش و رووند سرمایه گذاری مستقیم خارجی در 5 کشور عضو ( اندونزی ، مالزی ، فیلیپین ، سنگاپور و تایوان ) و گرایش در جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی با تاکید بر محل تصمیم گیری و رقابت .
فصل دوم به طور خلاصه در مورد روش سیاست سرمایه گذاری مستقیم خارجی در این اقتصاد بحث می کند . با توجه به پیشرفت ، آسان بودن سرمایه گذاری مستقیم خارجی ، تصویب روش ها و محدودیت ورود ، اجرای نیازها و روابط تولید کننده ی محلی به عنوان بهترین مشوق و ضامن سرمایه گذاری است . دراین منطقه ابداعات متنوعی انجام شد که " مثلث رشد " نام گرفت . همکاری اقتصادی در طول سه یا تعداد بیشتری کشور انجام می شد . از بحران های مالی آسیا تجربه های زیادی می توان یافت و با یک بحث از انتظار سرمایه گذاری شرق و جنوب شرق آسیا در آفریقا به پایان رساند.
فصل سوم در سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در آفریقا ، تجربه های چین را تکرار کرد ، ولو اینکه با نسبت تاکید مختلف . جریان خروجی سرمایه گذاری مستقیم چین رشد موثری داشته است . از یک میانگین حدود 100 میلیون دلار درسال 1980 به 1.2 میلیون دلار در سال 2005 رسید . آیا سهم بزرگی از این خروجی در شرق و جنوب شرق به عنوان بهترین در آمریکای لاتین و دریای کاریب بوده است ؟ تنها 3% ازجریان خروجی سرمایه گذاری آفریقا در سال 2005 از جانب چین بوده است و برای حدود 1.6 میلیون دلار سرمایه گذاری چین که در بیش از 48 کشور آفریقا انجام شده است ،اتفاق افتاده است .
سرمایه گذاری چین در آفریقا به سمت ساخت در حرکت است ، استخراج منابع ، ساختن و سایر خدمات .شرکت های چینی در حال حاضر بیشتر مشغول عملیات سرمایه گذاری در اندازه های متوسط و کوچک است . در سال 2000 تعداد 500 سرمایه گذار مستقیم خارجی چینی با پروژه های آفریقایی آشنا بودند و تنها 30 نفر آنها در حدود 10 میلیون دلار سرمایه گذاری کردند . زمانی که حدود یک سوم پروژه های سرمایه گذاری مستقیم خارجی چینی گسترش پیدا کرده بود ، سود به وجود اورد و یک سوم دیگر نقطه ی سر به سر شد که در آفریقا به نسبتی پایین آمده بود ، زیرا دست کم بیش از نیمی از چینی ها ورشکست شده بودند .
در دهه ی 1980 ، سیاست چین در سرمایه گذاری مستقیم خارجی بیرونی رشد پیدا کرد به سوی یک چهارچوب سیاسی فعال و شفاف . در آخر دهه ی 1990 دولت مرکزی شروع به تشویق کردن سرمایه گذاری مستقیم خارجی بیرونی و برنامه ریزی استراتژیک برای جهانی شدن کرد . این استراتژی انگیزه هایی را به وجود آورده بود مثل دست یابی آسان به وام بانکی ، استفاده از ساده ترین رویه ها ، سیاست امتیاز برای وضع مالیات ، اهمیت داشتن و صادرات . عهدنامه ی سرمایه گذاری دو طرفه مقیاس آسان دیگری برای قبول کردن بوده است و نه تنها به جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی پرداخته است بلکه به ترویج بهتر دفاع از گسترش سرمایه گذاری شرکت های چینی پرداخته است . عهدنامه ی سرمایه گذاری دو طرفه 117 کشور در سال 2005 مشخص شده است که 28 کشور آفریقا را به خود درگیر کرده بود . بیشتر سرمایه گذاری ها به وسیله ی شرکت های چینی انجام می شده است .
مطلب اصلی از تجربه های به دست آمده سرمایه گذاری مستقیم چین در آفریقا ، کشف مهم یک شرکت آفررریقایی مناسب ، حمایت گروه دولت ، مکانی برای فروش فعال و تغییر تکنولوژی بود . روبه رو شدن به این مشکلات توسط عملیات سرمایه گذاری چین در آفریقا تا حدی به علت محیط اقتصادی آن دسته از کشورها ، نداشتن کارگران ماهر ، محدودیت در دادوستدهای خارجی، ارائه ی پیشنهادات نامناسب یا غیر کافی بود .