چکیده هدف: بیماریهای عصبی عضلانی یک گروه هتروژنوس از بیماریهای وراثتی است.
بیش از 150 نوع از این گروه از بیماریها تاکنون شناسایی شده است.
اگر چه اختلالات عضلانی کودکان یکی از علل اصلی ناتوانی میباشد، پیشرفتهای چشمگیری در زمینه علل ژنتیکی این بیماریها صورت گرفته است،که در زمینه پیشگیری و تشخیص آن بسیار مهم میباشد.
معیارهایی که برای طبقه بندی این بیماریها استفاده میشود عبارتند از: سن بروز بیماری، میزان پیشرفت بیماری و نوع وراثت.
بیماریهای عصبی عضلانی به چهار دسته طبقه بندی میشوند: میوپاتیها (بیماریهای دیستروفی عضلانی)؛ نوروپاتیها (بیماری شارکوت ماری توث) بیماریهای محل اتصال عصب و عضله (سندرم میاستنی مادرزادی)، بیماریهای نورون حرکتی(آتروفی عضلانی نخاعی).
هدف از این مطالعه طبقه بندی بیماریهای عصبی عضلانی بر اساس معیارهای بالینی و آنالیزهای مولکولی و ایمنو هیستو شیمی در بیماران ایرانی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ژنتیک است.
از آنجایی که بیماریهای عصبی – عضلانی دومین معلولیت شایع میباشد لزوم بررسی بیشتر در مورد این گروه از بیماریها، در جمعیت ایران ضروری میباشد.
بدین ترتیب این مطالعه برای اولین بار بر روی بیماران ایرانی صورت گرفت که پس از اخذ فرم رضایت نامه بررسیهای ذکر شده انجام گردید.
شده به مرکز تحقیقات ژنتیک تحت معاینه بالینی و انجام آزمایشات آنزیمهای عضلانی و الکترومیوگرافی قرار گرفتند و پس از آن بر حسب مورد آزمایشات ملکولی و ایمونوهیستوشیمی انجام گرفت.
یافتهها: 82 بیمار با دیستروفی عضلانی میوتونیک، 19 بیمار با دیستروفی عضلانی دوشن و بکر، 6 بیمار دیستروفی میوتونیک مادرزادی(CMD)، 3 بیمار FSHD، 10 بیمار آتروفی عضلانی نخاعی (SMA)،2 بیمار دیستروفی میاستنی مادرزادی (CMS) و21 بیمار مشکوک به دیستروفی عضلانی کمربند لگنی- شانهای (LGMD) بودند.
در مورد سایر موارد نیاز به بررسی مولکولی بیشتر و بررسی دقیق تر برحسب علایم بود که در این تحقیق جای نمیگرفت.
نتیجهگیری: در مواردی که دیستروفی میوتونیک نوع I علیرغم ظن بالینی تایید نگردید، بررسی نوع II دیستروفی میوتونیک ضروری میباشد.
در بیماران مبتلا به دیستروفی عضلانی کمربند لگنی- شانه ای که 5 آنتی بادی مورد بررسی طبیعی بودند.
بررسی آنالیز Multiplex western-blot توصیه می گردد.
همچنین برای موارد دیستروفی عضلانی مادرزادی غیر از بررسی مروزین، بررسی سایر پروتئین های درگیر و نیز انجام آزمایشات ملکولی جهت تعیین موتاسیون لازم میباشد.
کلید واژهها: بیماری های عصبی/ عضلانی / میوپاتی / نوروپاتی / آنالیز ایمونوهیستوشیمی / آنالیز ملکولی مقدمه بیماریهای عصبی عضلانی یک گروه از اختلالات هتروژن پیشرونده هستند و دارای هتروژنیتی قابل ملاحظه ای میباشند.
بر اساس اطلاعات موجود از هر 3000 تا 4000 نوزادی که متولد میشوند یکنفر دچار یکی از بیماریهای عصبی – عضلانی (نوروماسکولار) میباشد.
ویژگی مبتلایان این است که معمولاً دستگاه عصبی مرکزی و توان ذهنی طبیعی،اما بخش حرکتی بدن گرفتار است.
نشانه های عمده در این بیماران عبارتست از: ضعف عضلات در دستها و پاها و گاهی تنه و عضلات خارجی چشم ،مشکل در برخاستن، ایستادن، راه رفتن و بالا رفتن از پله ها ،خستگی زودرس ،ضعف و نارسایی عضلات قلب و تنفس در مراحل پیشرفته.
تقریباً می توان گفت که اکثر بیماریهای عصبی- عضلانی ارثی- ژنتیکی هستند .
جهشهای ژنی و اختلال در پروتئینهایی که بخصوص درعضلات وجود دارند، مسئول بروز علائم میباشند.
الگو های توارثی در انواع مختلف این بیماریها با یکدیگر متفاوتند، ممکن است غالب جسمی، مغلوب جسمی، وراثت وابسته به جنس یا میتوکندریایی باشد.
بنابراین بررسی دقیق افراد مبتلا در یک خانواده برای شناخت الگوی وراثتی بیماری و تشخیص بیماران می تواند بسیار مفید باشد.
بیماریهای بافت عضلانی را به هر علت که باشند، میوپاتی می نامند.
میوپاتی ها انواع گوناگونی دارند که یک گروه از آنها را دیستروفی تشکیل می دهد.
دیستروفیهای عضلانی شایعترین بیماریهای عضلات می باشند که از زمانهای قدیم، بشر به آنها مبتلا بوده است.
به دلیل پیچیدگی علائم و تشابه نشانهها در انواع متفاوت این بیماریها، تشخیص قطعی چندان آسان نیست.
بررسیهای آزمایشگاهی شامل سنجش آنزیمهای عضلانی، اندازه گیری سرعت هدایت امواج عصبی در اعصاب محیطی، ثبت امواج پتانسیل حرکتی در عضلات، اندازه گیری حجم توده عضلانی طبیعی و غیر طبیعی با سونوگرافی یا سی تی اسکن، و در نهایت برای تشخیص قطعی، بیوپسی از عضلات مبتلا میباشد.
امروزه با رنگآمیزی اختصاصی با روش ایمونوهیستوشیمی و به کارگرفتن آنتی بادی های مونوکلونال برای ترکیبات پروتئینی متنوع موجود در بافت عضله، می توان دقیقاً زمینه پاتوژنتیک و علت بیماریهای عضلانی را شناسایی کرد، سپس برای تعیین جهشهای مربوطه در فرد بیمار و خانواده او گام برداشت.
چنانچه جهش مسئول بیماری در یک خانواده شناسایی شود، امکان تشخیص قبل از تولد و پیشگیری از تولد مورد دیگری از بیماری فراهم خواهد شد.
بیماریهای عصبی عضلانی به چهار دسته طبقه بندی می شوند: 1- میوپاتیها که شامل دیسترونیهای عضلامی میشوند: 1- بیماریهای دیستروفی عضلانی 2- نوروپاتی ها 3- بیماریهای محل اتصال عصب و عضله، 4- بیماریهای نورون حرکتی.
از انواع دیستروفیهای عضلانی میتوان به دیستروفی عضلانی دوشن و بکر اشاره نمود.
از انواع اختلالات محل اتصال عصب عضله میتوان به سندرم میاستنی مادرزادی اشاره نمود و از اختلالات نورون حرکتی میتوان به آتروفی عضلانی– نخاعی و از انواع نوروپاتی میتوان به CMT شارکوت ماری توث اشاره نمود.
ازانواع میوپاتیها (دیستروفیهای عضلانی)، به دیستروفی میوتونیک میتوان اشاره نمود، نمای بالینی بیماری بسته به سن شروع بیماری دارد.
نوع مادرزادی و ابتدای دوره کودکی (سن کمتر از 10 سال) و نوع نوجوانی و بزرگسالی (کلاسیک)، سن 50-10 سال و دیستروفی میوتونیک خفیف، سن بالای 50 سال (1و2).
علایم بالینی دیستروفی میوتونیک مادرزادی عبارت است از: مرده زایی یا ضعف عضلانی منتشر (شامل صورت)، هیپوتونی و نارسایی بلع، تنفس و مکیدن، فقدان رفلکسهای تاندونی و پا چنبری (Club foot).
علایم دیستروفی میوتونیک در مادر افزایش بیش از 45 تکرار سه تایی CTG در ژن دیستروفی میوتونیک روی کروموزوم 19، علائم بالینی دردیستروفی میوتونیک ابتدای کودکی و دیستروفی میوتونیک نوجوانی- بزرگسالی و دیستروفی میوتونیک خفیف متفاوت است.
دیستروفی عضلانی دوشن نمونه دیگری از انواع میوپاتی است.
علایم بالینی در دیستروفی عضلانی دوشن معمولاً قبل از 5 سالگی ظاهر میشوند.
علایم بالینی شامل ضعف دوطرفه پیشرونده عضلات است.
عضلات پروگزیمال بیش از دیستال درگیر میشوند و در ابتدا فقط عضلات اندام تحتانی است.
هیپرتروفی ساق پا اغلب وجود دارد.
فاسیکولاسیون و اختلال حسی در این بیماران وجود ندارد.
قبل از سن 13 سالگی نیاز به وسایل کمکی در راه رفتن دارند.
حداقل 10 برابر افزایش در مقادیر SCK (کراتی تین کیناز سرم) وجود دارد (سطح آن مرتبط با سن و میزان حرکت بیمار میباشد) (3، 2، 1).
دیستروفی عضلانی بکر نمونه دیگری از میوپاتیها است، علایم بالینی شامل آتروفی و ضعف عضلانی پیشرونده قرینه، درگیری انتهای فوقانی اندام بیشتر از انتهای تحتانی و در ابتدا فقط اندام تحتانی است.
ضعف عضلات چهار سر ران تا مدتها تنها علامت است.
برخی بیماران کرامپ عضلانی که با حرکت شروع میشود، دارند.
خشکی فلکسورهای آرنج در سیر بعدی بیماری رخ می دهد.
دیستروفی نوع بکر با درد عضلانی و کرامپ، عدم تحمل فعالیت و میوگلوبینوری، افزایش کراتین کیناز (CK) بدون علامت، کاردیومیوپاتی و اختلالات شناختی نیز ممکن است تظاهر کند.
و در صورت فاسیکولاسیون و اختلال حسی، تشخیص بکر رد میشود.
تا قبل از 16 سالگی نیاز به صندلی چرخدار ندارند.
فعالیت کراتین کیناز سرمی (SCK) بیش از 5 برابر نرمال است(5، 4).
دیستروفی عضلانی کمربند لگنی شانهای(LGMD) از انواع هتروژن دیستروفیهای عضلانی محسوب میگردد، که درگیری اولیه عضلات لگنی و شانهای بطور پیشرونده از علائم غالب آن میباشد.
سیر بالینی بیماری با هوش طبیعی و گوناگونی فراوان که از فرم شدید با سن شروع دیرتر و سیر کند تر خود را نشان میدهد.
طبقه بندی بیماریهای عصبی-عضلانی بر اساس معیار های بالینی، آنالیزهای ملکولی و ایمونوهیستوشیمی در بیماران ایرانی چکیده هدف: بیماریهای عصبی عضلانی یک گروه هتروژنوس از بیماریهای وراثتی است.
روش بررسی: در مجموع در این تحقیق 143 بیمار مشکوک به نقصهای عصبی عضلانی ارجاع شده به مرکز تحقیقات ژنتیک تحت معاینه بالینی و انجام آزمایشات آنزیمهای عضلانی و الکترومیوگرافی قرار گرفتند و پس از آن بر حسب مورد آزمایشات ملکولی و ایمونوهیستوشیمی انجام گرفت.
کلید واژهها: بیماریهای عصبی/ عضلانی / میوپاتی / نوروپاتی / آنالیز ایمونوهیستوشیمی / آنالیز ملکولی کیمیا کهریزی ماندانا حسن زاد الهه کیهانی مجتبی عظیمیان فریدون لایقی افشین وجدانی روشن یوسف شفقتی جان آندونی اورتیزبرا دانیل هنتای INSERM ، پاریس- فرانسه حسین نجم آبادی مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی- تهران- ایران مقدمه بیماریهای عصبی عضلانی یک گروه از اختلالات هتروژن پیشرونده هستند و دارای هتروژنیتی قابل ملاحظه ای میباشند.
ازانواع میوپاتیها (دیستروفیهای عضلانی)، به دیستـروفی میوتونیک میتوان اشاره نمود، نمای بالینی بیماری بسته به سن شروع بیماری دارد.
خشکی فلکسـورهای آرنـج در سیـر بعـدی بیماری رخ می دهد.
حداقل 15 ژن برای دیستروفی عضلانی کمربند لگنی شانه ای (LGMD) شناسایی شده است که 5 نوع آن اتوزومال غالب و 10 نوع بقیه اتوزومال نهفته می باشند.فرم غالب بیماری نادر و فقط در 10 درصد موارد مشاهده میشود و 90 درصد باقیمانده اتوزومال مغلوب می باشند.جهشای ژنهای LGMD بسیار هتروژنوس هستند(9، 8، 7، 6).
دیستروفی عضلانی کمربند لگنی شانهای (LGMD) یک گروه از اختلالات پیشرونده ماهیچه است که ماهیچههای کمربند لگنی ـ شانهای در ابتدا درگیر میشود.
اختلالاتی مانند آتروفی عضلانی نخاعی و میوپاتیهای متابولیک و میتوکندریایی اغلب موجب اشتباه تشخیصی می شوند.
از بیماریهای محل اتصال عصب- عضله میتوان به سندرمهای مادرزادی میاستنی یاCongenital Myasthenic Syndromes (CMS) اشاره نمود، سندرمهای مادرزادی میا ستنی(CMS) گروهی از بیماری های مادرزادی ارثی است که محل اتصال عصب – عضله را گرفتار میکند.
این سندرم ها با میاستنی گراویس با منشاء اتوایمون وسندرم lambert–Eaton که در اولی آنتی بادی بر علیه رسپتورهای استیل کولین(AchRs) و در دومی آنتی بادی بر علیه کانالهای وابسته به ولتاژ کلسیمی وجود دارد، تفاوت دارند.
علیرغم اکثر بیماریهای عصبی- عضلانی ارثی، هنوز مکانیزم ژنتیک مولکولی این سندرمها شناخته نشده است.
درگذشته سندرمهای میاستنی مادرزادی براساس محل گرفتاری به انواع پیش سیناپسی، پس سیناپسی و یا هر دو طبقه بندی میشد.
بعدها هریک از این گروهها براساس مکانیزم دخیل طبقه بندی شدند.
از نوروپاتیها میتوان به Charcot- Marie –Tooth اشاره کرد.
بیماری شارکوت – ماری– توث از نظر ژنتیکی و بالینی یک نوروپاتی محیطی هتروژن میباشد که علامت ضعف و تحلیل عضلانی را درانتهاهای اندامها دارند.
CMT نوع I فرم demylinating و نوع II فرم axonal بیماری است که شیوع حداقل 1000/1 برای آن برآورده شده است.
در اکثر بیماران نحوه توارث اتوزوم غالب میباشد.
Positional Cloning نشان میدهد کهCMT نوع I از نظر ژنتیکی هتروژن بوده وحداقل 3 لوکوس ژنی دارد.
شایعترین زیر گروه فرم غالب نوع I (CMT 1A) به کروموزوم 17p11.2 و فرم کمتر شایع CMT1B به کروموزوم 1q22-q23 متعلق میباشد و جایگاه نوع سوم یا CMT1C هنوز مشخص نشده است.
22 با دوپلیکاسیون تغییرنمی کند وdosage effect در بیماران یا CMT 1A نشان میدهد.
در CMT 1A بدون دوپلیکاسیون point mutation درPMP-22 نقش مستقیم ژن را در بروزCMT 1A تایید میکند(13، 11).
درCMT 1B موتاسیون درژن (myelin protein zero) MPZ صورت می گیرد (30-20).
از بیماریهای عصب حرکتی یک نمونه مشخص آتروفی عضلانی– نخاعی میباشد، جایگاه ژنی آتروفی عصبی عضلانی کودکان روی بازوی بلند کروموزوم 5 (5q) قرار دارد.
سن شروع در SMA نوع I (فرم شدید) از بدو تولد تا 6 ماهگی است.
در SMA نوع II (فرم بینابینی) شروع قبل از 18 ماهگی است.
در SMA نوع III (فرم خفیف) شروع بعد از 18 ماهگی است.
در این بیماران ضعف عضلانی در تنه و اندامها (اندام تحتانی ضعیف تر از اندام فوقانی است و عضلات فوقانی اندامها بیش از قسمت تحتانی اندام ها گرفتار میشود) و متقارن بودن و ضعف عضلات خارج شکمی، دیافراگم و میوکارد و ضعف شدید عضلات صورت احتمال SMA را رد میکند(18، 13).
روش بررسی بیماران از مراکز مختلف و متخصصان نورولوژی به مرکز تحقیقات ژنتیک ارجاع شدند که پس از انجام مشاوره ژنتیک و کامل کردن پرسشنامه مربوطه وگرفتن فرم رضایتنامه تشخیص بالینی بیماریهای عصبی عضلانی انجام شد و نوع بیماری از سه سری روش بطور خلاصه استفاده شد: انجام کلیه روشهای آزمایشگاهی شامل آنزیمهای عضلانی شامل CPK وآلدولاز و LDH وsgpt وsgot وانجام الکترو میوگرافی، MRI وECG بوده است.
روشهای مولکولی در مرکز تحقیقات ژنتیک بر حسب نوع بیماری عصبی عضلانی صورت میگیرد همچنین تستهای ایمونوهیستوکمیکال با استفاده از 6 آنتی بادی برای پروتئینهای دیستروفین (3 آنتی بادی بر علیه سه بخش پروتئین)،گاما سارکوگلایکن،دیسفرلین و مروزین انجام میشود.
استخراج DNA مرحله اساسی در انجام PCR و بررسی های ملکولی میباشد که با استفاده از روش Salting out به عنوان یک روش استاندارد انجام گرفت.
آنالیز مولکولی شامل PCR و ساترن بلات میباشد که در مورد آنالیز PCR برای هر کدام از این بیماریها پرایمر اختصاصی ژن طراحی شد برای مثال برای SMA و همچنین DM که البته برای بیماری دیستروفی میوتونیک آنالیز ساترن بلات برای بررسی تکرارهای ژن آن استفاده شد.
آنالیز ساترن بلات در بیماری دیستروفی میوتونیک برای بررسی گسترش تعداد تکرارها استفاده می گردد.
نتیجه گیری در مجموع در این تحقیق 143 بیمار مشکوک به نقصهای عصبی عضلانی مورد بررسی قرار گرفتند، 82 بیمار با دیستروفی عضلانی میوتونیک ،19 بیماربا دیستروفی عضلانی دوشن و بکر، 6 مورد CMD ،10 مورد SMA ، 2 بیمار CMSو21 مورد مشکوک به LGMD که از این تعداد 3 مورد نقص گاما و 2 مورد نقص در دیسفرلین داشتند و16موردنیزبرای دیسفرلین و پروتئینهای آلفا ،بتا و گاما سارکوگلایکن نرمال بودند.
درمورد بیماری دیستروفی میوتونیک آنالیز PCR و ساترن بلات انجام شد که از میان بیماران مبتلا به دیستروفی میوتونیک 58 بیمار تک باند بودند و 24 بیمار افزایش تعداد تکرارها را نشان ندادند از میان 36 بیمار تک باند شناسایی شده 21 بیمار با آنالیز ساترن بلات گسترش تعداد تکرارها را نشان دادند.
8 مورد از 10 بیمار DMD توسط آنالیز ملکولی مورد تایید قرار گرفتند.
همچنین یک بیمار از CMD نقص در پروتئین مروزین را توسط آنالیز ایمونوهیستوشیمی نشان دادند.
یک مورد از بیماران CMS نیز توسط آنالیز ملکولی مورد بررسی قرار گرفت که جهش هموزیگوت در زیر واحد اپسیلون ژن AchR را نشان دادند.
در 3 بیمار FSHD نیز ما حذف زیرواحد اپسیلون ژن AchR را شناسایی نمودیم.
مجموعه 10 بیمار SMA نیز توسط آنالیز ملکولی ژن SMN1 مورد بررسی قرار گرفتند که همگی جهش در اگزون 7 را نشان دادند (جدول 1).
در مورد سایر موارد نیاز به بررسی مولکولی بیشتر و بررسی دقیق تر علایم دارد و همچنین در مورد شناسایی باقیمانده بیماران مشکوک به LGMD بررسی پروتئین Calpain با آنالیز وسترن بلات لازم میباشد.
جدول شماره 1: نتایج بررسی بیماران مشکوک به نقص های عصبی عضلانی مراجعه کننده به مرکز تحقیقات ژنتیک DM= Myotonic Dystrophy DMD/BMD= Duchenne Muscular Dystrophy/ Becker Muscular Dystrophy CMD= Congenital Muscular Dystrophy FSHD= Fasio Scapulohumeral Muscular Dystrophy SMA= Spinal Muscular Dystrophy CMS= Congenital Myastenia Syndrome LGMD= Limb Girdle Muscular dystrophy بحث در بررسی انجام شده در مرحله اول توانستیم پس از جمع آوری اطلاعات از خانواده های مشکوک به بیماریهای عصبی عضلانی و انجام مشاوره دقیق ،بر اساس معیار های موجود در انواع بیماریهای عصبی عضلانی، این بیماریها را طبقه بندی نماییم که این در واقع فاز اول میباشد بدلیل اینکه در مورد بعضی از این بیماریها لازم است که حتما آنالیزهای دقیق مولکولی انجام شود و باید این آزمایشها در ایران نیز راه اندازی شود تا بتوانیم در هنگام نیاز بلافاصله برای تعیین دقیق بیماری و بررسی ژن مربوطه آن از طریق مولکولی عمل نمائیم.
در این بررسی توانستیم که انواع دیستروفی عضلانی را با توجه به علائم شایع هر یک و همینطور انواع نوروپاتی و بیماریهای عصب عضله را نیز با توجه به علائم بارزشان شناسائی نمائیم که در بعضی موارد تشخیص علائم بالینی با روشهای مولکولی در ایران و ارسال نمونه به فرانسه تایید گردید و در بعضی از بیماران نیاز به بررسی دقیق تر مولکولی دارد.
در مجموع در این تحقیق 143 بیمار مشکوک یه نقصهای عصبی عضلانی مورد بررسی قرار گرفتند، 82 بیمار با دیستروفی عضلانی میوتونیک،19 بیمار با دیستروفی عضلانی دوشن و بکر، 6 موردCMD،10 مورد SMA ،2 بیمار CMS و21 مورد مشکوک بهLGMD که از این تعداد 3 مورد نقص گاماو 2 مورد نقص در دیسفرلین داشتند و16مورد نیز برای دیسفرلین و پروتئینهای آلفا، بتا و گاما سارکوگلایکن نرمال بودند.
همچنین یک بیمار از CMD نقص در پروتئین مروزین را توسط آنالیز ایمونوهیستوشیمی نشان دادد.
در 3 بیمار FSHD نیز ما حذف زیر واحد اپسیلون ژن AchR را شناسایی نمودیم.
مجموعه 10 بیمار SMA نیز توسط آنالیز ملکولی ژن SMN1 مورد بررسی قرار گرفتند که همگی جهش در اگزون 7 را نشان دادند.
نتیجهگیری با توجه به نتایج این تحقیق و طبقه بندی بیماریهای عصبی عضلانی بیماریهای دیستروفی عضلاتی شایعترین نوع این بیماریها بودند.
در بعضی موارد جهت تشخیص دقیق نوع بیماری بررسیهای بیشتر مولکولی وجود دارد.
برای مثال باید بیماران با تشخیص دیستروفی میوتونیک را که از نظر DM1 منفی بودهاند، برای DM2 و همچنین بیمارانیکه با علائم بالینی LGMD مراجعه نمودند و دارای پروتئینهای دیسفرلین و سارکوگلایکن نرمال در تست ایمونو هیستوشیمی بودند، را برای سایر نقایص پروتئینی بررسی نمود.
همچنین نیاز به راه اندازی تکنیک وسترن بلات برای شناسایی پروتئینهای کالپین و نیز دیسفرلین با توجه به میزان حساسیت بالای این تکنیک برای این دو پروتئین در بیماران دیستروفی عضلانی کمربند لگنی- شانه ای ضروری است.
و با توجه به اینکه در مواردی نیاز به بررسی کمبود پروتئین های دیستروفین، سارکوگلایکن، (α,β,γ) میباشد، استفاده از روش وسترن بلات توصیه می گردد.
منابع: 1- Roberts R.
G (1995): Dystrophin, its gene, and the dystophinopathies, Adv.
Genet.
33: 177-231.
2- Hoffman E.P., Brown R.H., Kunkel L.M.
(1987): Dystophin: The protein product of the duchenne muscular dystrophy locus, Cell 51: 917-928.
3- Forrest S M, Cross G S, Flint T, et al (1988): Futher studies of gene deletions that causes duchenne and becker muscular dystrophies Genomic 2 (2): 109-114.
4- Laing NG.
(1993): Molecular genetics and genetic counselling for duchenne/Becker muscular dystrophy.
Mol Cell Bio Hum Dis Ser.
3: 37-84.
5- Roberts R, Cole C, Hart K, Bobrow M.
(1989): Rapid Carrier and prenatal diagnosis of Duchenne and Backer muscular dystrophy, Nucleic Ac.
RES.
17: 811-817.
6- Bushby KMD (1999).
The limb – girdle muscular dystrophies: multiple genes, multiple mechanisms.
Hum Mol Genet; 8: 1875-82.
7- Zatz M, Vainzof M, Passos – Bueno MR, et al.
(2000) Limb – girdle muscular dystrophy: one gene with different gene.
Curr Opin Neurol; 13 (5): 511-7.
8- Mayana Zatz, Flavia de Paula, Alessandra Starling, et al.
(2003) The 10 autosomal recessive limb-girdle muscular dystrophies.
Neuromuscular Disorders; 13: 532-544.
9- Bushby KMD.
(1999) Making sense of the limb – girdle muscular dystrophies Brain; 122: 1403-1420.
10- Hanati D, Richard P, Koenig J, Eymard B.
(2004) Congenital Myasthenic syndromes.
Curr Opin Neurol.
Oct; 17(5): 539-51.
Review.
11- Szigeti K, Garci CA, Lupski JR.
(2006) Charcot – Marie – Tooth disease and related hereditary polyneruropathies: molecular diagnostics determine aspects of medical management.
Genet Med.
Feb; 8(2): 86-92.
12- Gallardo E, Garci A, Combarros O, Berciano J.
(2006) Charcot- Marie – Tooth disease type 1A duplication: spectrum of clinical and magnetic resonance imaging features in leg and foot muscles.
Brain, Feb; 129 (Pt 2): 426-37.
13- Tony Frugier, Sophie Nicole, Carmen Cifuentes Diaz and Judith Melki.
(2002) The molecular bases of spinal muscular atrophy.
Current Opinion in Genetics & Development, 12; 294-298.
14- Shujiogino and Robert B Wilso.
(2004) Spinal muscular atrophy: molecular genetics and diagnostics.
Expert Rev Mol Diagn 4(1), 15-29.
15- Thomas NH, Dubowits V (1994) The natural history of type I (severe) spinal muscular atrophy.
Neuromusc Disord 4: 497-502.
16- Pearn J Incidence, prevalence, and gene frequency studies of chronic childhood spinal muscular atrophy.
(1978) J.
Med Genet 1978 15: 409-413.
17- A Review of Spinal Muscular Atrophy Litersture, (2005) January, www.smafoundation.org 18- Lefebvre S, Burglen L, Reboullet S et al, (1995) Identification and characterization of a spinal muscular atrophy – determining gene.
Cell; 80: 155-165.
Classitication of Neuromuscular Disorders Abstract Objective: Neuromuscular disordres are a gorup of heterogenous inherited diseases.
More than 150 types of these group of disorders have been known.
Although Neuromuscular disorders in children is one of the major cause of disability, considrable progress in genetic cause of these disease was happen that it is very important in diagnosis and prognosis.
The criticals that were used for classification of these disease include: age of onset, clinical course, disease progression and type of inheritance.
Neuromuscular disorders have been classified in four categories: Myopaties (Muscular dystrophies) Neuropathy (Charcot-Marie-Tooth dieseas), Motor neuron junction (Myasthenia Syndrome) Motor neuron disorder (Spinal muscular atrophy).
Objective of this study was classification of neuromuscular disorders based on clinical criteria, molecular and immunohistochemical analysis that reffered to Genetic Research Center.
As a result of neuromuscular disorders was the second most common disabilities, more investigation in this group of disorders is necessary in Iranian population so this study was performed for the first time in Iranian patients.
Materials & Methods: Total of 143 patient with neuromuscular deficiency that clinical, EMG and muscle enzymes have been tested and also in some cases molecular and immunohistochemical analysis was performed.
Results: 82 patients with myotonic dystrophy, 19 patients with DMD/BMD, 6 patients with congenital muscular dystrophy, 3 patients with FSHD, 10 patients with SMA, 2 patients with CMS and 21 patients with LGMD.
For the other cases we need more molecular and definite clinical analysis.
Conclusion: For some cases that DM1 was not confirmed, study of DM2 is recommended.
In patients with LGMD that analysis with 5 Abs were normal we advised multiple western blot for them (including calpain, sarcoglycans, dysferlin).
Study of congenital muscular dystrophy besides merosin analysis, investigation for the other involved protein and molecular testing for mutation detection is considrable.
Keywords: Neuromuscular disorders / Myopathy / Neuropathy / IHC / Molecular analysis Kahrizai K.(M.D.) Shafaghati Y.(M.D.) Keyhani E.(M.D.) Hassanzad M.(Ms.C.) Azimiyan M.(M.D.) Layeghy F.(M.D.) Vojdani A.(M.D.) Andoniortizbera J.(Ph.D.) Hentay D.(Ph.D.)