کشاورزی سنتی؛
آنچه که مردم روستای برزک و روستاهای دیگر کشور ما با آن دست و پنجه نرم می کنند و با توجه به تغییر و تحولات روبه سرعت جهانی در مکانیزه شدن کلیه امور، باعث در تنگنا قرار گرفتن شدید و شکننده این بخش از جامعه شده است. به گونه ای که می توان گفت آنچه که علی رغم مشکلات بسیار این بخش، آن را همچنان زنده نگه داشته است؛ دلبستگی های آباء و اجدادی به زمین، نبود کار و درآمد در بخش های دیگر، که در نتیجه گیری کلی می توان به ضرب المثل کاچی بهتر از هیچی اشاره کرد.
در این تحقیق سعی شده است که تا حد توان خواننده محترم را با مسائل و مشکلاتی که این بخش با آن مواجه است، بیشتر از پیش آشنا نماید تا در راه حل پیشنهادی این تحقیق که درخواست برای تشکیل جمعی متشکل از کشاورزان و متفکران با هدف ارائه راه حلهای نوین و اجرائی در یک قالب پذیرفته شده است؛ بتوانند با کمک خود گره ای از مشکلات این بخش بگشایند.
تعاریف:
(این تعاریف مربوط به برزک می باشد و در جاهایی دیگر ممکن است به گونه ای دیگر تعریف شود.)
جریب:
از نظر محاسبات کشاورزی تقسیم بندی زمین ها بر اساس جریب است. هر جریب به ده قفیس تقسیم می شود و هر جریب 540 مترمربع می باشد و هر 8 جریب برابر یک هکتار است.
قفیس:
یک جریب معادل ده قفیس است. بنابراین یک قفیس54 متر مربع می باشد.
کردو:
یک قطعه از زمین کشاورزی به قطعاتی با اندازه های کوچکتر تقسیم می شود که کردو می نامند، کردو می تواند متناسب با نوع استفاده ای که از آن می شود به اندازه یک قفیس یا بیشتر باشد.
سرجوبه:
کنار جوی آبی که آب را از قنات به طرف زمین هدایت می کند، سرجوبه نامیده می شود. سرجوبه معمولاً مالکیت خصوصی دارد و مالک با کاشتن درخت از آن استفاده می کند. درختان مزبور از آبی که از جوی می گذرد استفاده می نمایند.
سرجوبه و زمین مجاور جوی می تواند یک مالک یا مالکیت متفاوت داشته باشد.
یونگا:
زمینی مسطح و سفت به مساحت حدودی 100 مترمربع به بالا که در قدیم جهت خرد کردن گندم یا جو بصورت سنتی استفاده می کردند.
برم:
علف های هرز که در کنار جوی یا داخل زمین کشاورزی می روید. در صورتی که با آن مقابله نشود تمام زمین کشاورزی را فرا می گیرد و فرصت رشد و نمو گیاهان مفید و درختان را می گیرد.
این علف هرز قدرت فوق العاده ای در حیات دارد. به صورتی که در بین کشاورزان سنتی معروف است؛ چنانچه برم خشک شود و چند سال از خشک بودن آن بگذرد و آنگاه مقدار کمی نم و رطوبت به آن برسد مجدّداً سبز می گردد.
یک جوی آب قنات:
مقداری از آب که بتوان به راحتی یک کردو یک قفیسی مسطح را در تیرماه در زمان90 ثانیه آب نمود.
قنات برزک:
قناتی که خروجی آب آن در بالاترین نقطه محله باغستان برزک قرار دارد و میزان آب آن متناسب با مقدار بارش برف و باران می باشد. با توجه به اذهان مردم مقدار آن از حداقل 1 جوی تا حداکثر 6 جوی در سالهای متفاوت رسیده است.
آب قنات بین زمینهای کشاورزی تقسیم شده و مالکیت خصوصی پیدا کرده است به گونه ای که چنانچه آب قنات را یک جوی فرض کنیم؛ هر 13 روز یک بار نوبت زمین جهت آبیاری می باشد. بنابراین می توان زمینهای سند داری که از آب قنات استفاده می کنند محاسبه نمود.
هر روز که 24 ساعت می باشد مقدار 96 جریب آبیاری می شود و این کار در 12 روز متوالی زمینهای متفاوتی را شامل می گردد تا دوباره نوبت به جای اول خود بازگردد. پس 1152 جریب زمین کشاورزی سند دار با قنات آب می شود و این در حالی است که زمین های بدون سند فراوانی یافت می شود که از آب قنات بهره می برد.
طاق:
12 ساعت آب قنات یک طاق نامیده می شود.
سرطاق:
کسی است که مسئول تقسیم آب قنات در یک 12 ساعت پی در پی بین زمین داران مالک آن آب می باشد.
روزقه:
مدت زمانی13 روز که یک زمین نوبت آب آن فرا می رسد تا سرطاق آب را از قنات به طریق جوی به زمین برساند. با توجه به اینکه عدد آن فرد و از دو هفته یک روز کمتر است؛ نوبت آبی معمولاً در یک روز از هفته ثابت نمی ماند و اگر نوبت آب سری اول جمعه است، سری دوم پنج شنبه و به همین ترتیب روزهای نوبت آبی می چرخد و از طرف دیگر در یک نوبت آبی، روز و در نوبت دیگر شب موقع آبیاری قرار داده می شود.
پوز:
وقتی آب از قنات از طریق جوی به طرف زمین برده می شود ممکن است در مسیر جوی، آشغال و شاخه های نازک درختان باعث گرفتگی جوی و مانعی جلوی جریان آب شود، که اصطلاحاً به این عمل پوز گرفتن جوی گویند. در اینصورت آب از جوی منحرف و باعث خرابی زمینهای اطراف می گردد. خصوصاً چنانچه زمینهای اطراف پله ای و پجید چین باشد که باعث خرابی پجید می گردد . این مسئله در فصل پائیز که برگ درختان در جوی و زمین پراکنده است شدت بیشتری می گیرد از این رو همواره در کنار آبیار شخص دیگری باید مراقب جوی باشد تا در جایی پوز ایجاد نگردد.
پروراندن کود:
معمولاً کشاورزان برای اینکه علف های هرز موجود در کود از بین برود و خواص کود به شکل بهتری ظاهر گردد آن را پرورش داده و بعد به زمین منتقل می نمایند به این صورت که کود را در جایی روی هم ریخته و با خاک مخلوط می نمایند. این کود انباشته را چند سری در فواصل زمانی معین زیر و رو می کنند تا کود آن در صورت انباشتگی با حرارت شدیدی که دارد نسوزد و خواص آن، جهت زمین کامل تر گردد.
مشکلاتی که کشاورزی سنتی با آن روبرو است:
1- مشکلات مرتبط با آب و آبیاری :
با توجه به جوی های نامناسب که آب را از قنات به زمین های کشاورزی می رساند مقدار قابل توجهی از آب به هرز می رود. جدای از آن که در فصل پائیز و زمستان که زمینهای کشاورزی نیازی به آب ندارند بطور کامل آب قنات رها شده و استفاده ای از آن نمی شود. مگر اینکه سرمایه دارانی که قادر باشند مقداری از آن را که بسیار کم و جزئی می باشد برای زمانهای مناسب ذخیره نمایند.
هفت ماه سال از آب قنات برای مصارف کشاورزی استفاده و پنج ماه سال آب قنات هرز می رود.
مقدار زمینهای تحت پوشش با توجه به یک جوی آب قنات و روزقه بودن آن 1152 جریب می باشد.
با ذخیره آب در طول ماههایی که آب هرز است می توان به 900 جریب زمین کشاورزی در طول سال زراعی آب رسانی نمود.
در صورتی که چنانچه آب قنات را در طول ماههایی که آب هرز است، دو جوی فرض کنیم (که معمولاً اینگونه است) می توان برای 1800 جریب زمین یعنی 5/1 برابر زمینهای فعلی در طول سال زراعی آب ذخیره نمود.
همچنین رویش علف های هرز مانند برم در مسیر جویها هرچند که به استحکام جوی کمک می کند در عین حال مقدار قابل توجهی از آب را نیز به خود اختصاص می دهد.
در هر نوبت آبیاری یک نفر موظف می گردد تا در مسیر آب حرکت کند و تا جایی که امکان دارد جلوی هرز رفتن آب از کناره جویهای نامناسب را بگیرد و مواظبت نماید که در جایی پوز مانع از حرکت آب نگردد که این فرد اصطلاحاً جوی پا نامیده می شود.
کار جوی پا موقعی سخت تر می گردد که نوبت آب در شب باشد و از آن مشکل تر زمانی است که جوی ها نامناسب، و از کنار دامنه کوهها گذشته باشد. جوی آب رسانی به بردروا بالا نمونه ای از این مورد می باشد.
جوی از راههایی در کنار کوه ایجاد گشته که عبور یک فرد برای کنترل آن در روز هم به سختی قابل انجام می باشد.
جوی آب رسانی از همه نوع زمینی می گذرد. از کنار کوهها، پل های طویل، زمینهای کشاورزی و رودخانه، داخل محله های مسکونی و غیره.