مقدمه
نیازهای اولیه انسان چیست ؟ می دانیم که دسترسی به آب و غذا مهمترین نیاز بشر از همان ابتدای خلقت بوده است . بشر برای تهیه مایحتاج خود دست به تولید از طرق مختلف به ویژه کشاورزی و دامپروری زده است . انسانهای نخستین نیز می کوشیدند تا برای ادامه ی حیات خود نیازشان را با روشهای ابتدایی برآورند .
گیرشمن باستان شناس و مورخ شهیر فرانسوی در کتاب خود ایران از آغاز تا اسلام در جایی که از انسان غارنشین در ایران گفتگو می کند چنین نگاشته است : در این جامعه بدوی ، وظیفه مخصوصی به عهده زن گذاشته شده بود : وی گذشته از آنکه نگهبان آتش و شاید اختراع کننده و سازنده ظروف سفالین بود ، می بایست چوبدستی به دست گرفته در کوهها به جستجوی ریشه های خوردنی و نباتات یا جمع آوری میوه های وحشی بپردازد . شناسایی گیاهان و فصل روییدن آنها و دانه هایی که می آورند ، مولود مشاهدات طولانی و مداوم بود و او را به آزمایش کشت و زرع هدایت می کرد . نخستین مساعی وی در باب کشاورزی ، در زمینهای رسوبی انجام گرفت و در همان حال که مرد ، اندک پیشرفتی کرده بود ، زن با کشاورزی ابتدایی خود در دوره حجر متأخر – که اقامت در غار متعلق بدان دوره است – ابداعات بسیار نمود .
تاریخ دانان روسی در کتاب تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز آورده اند : شکل گرفتن اقتصاد کشاورزی و دامداری ، زودتر از هر جای دیگر در نواحی کوهستانی « زاگرس» ، « تورس » ، « سوریه » و
« فلسطین » انجام پذیرفت .
کشور ایران چون دارای آب و هوای مختلف و زمینهای گوناگون است برای همه گونه دام و گیاه محیط مناسبی دارد و روی این اصل ، بیشتر گیاهان کشاورزی و حیوانات اهلی ، موطنشان ایران است و شماره گیاهان و حیواناتی که از کشورهای دیگر به ایران آمده اند اندک است ، آن هم غالب اصلشان از ایران بوده ، رفته و دوباره با تغییراتی به جای اصل خویش برگشته اند و یا نژاد و رقمهایی از آن ، که اصلشان از کشورهای دیگر بوده به ایران آمده و بر نژاد و رقمهای ایران افزوده شده اند . اما اکنون کشاورزی ایران آنچنان پیشرفته نیست که ایرانیان بدان افتخار کنند و نمی توان به مفاخر گذشته بالید.باید سعی و تلاش کنیم و اگر بخواهیم می توانیم مثل گذشته آغاز گر باشیم .
وضعیت آینده بخش کشاورزی ایران به استفاده صحیح از ظرفیتهای تولیدی موجود در کشور و نیز رفع مشکلات تولید و عرضه محصولات کشاورزی بستگی دارد . در کاهش تولید محصولات کشاورزی عوامل موثری دخالت دارند که چنانچه با این عوامل یا موانع به طور ریشه ای برخورد نشود مشکل بتوان برای رسیدن به خودکفایی از منابع تولیدی در بخش کشاورزی بهره برداری کرد .
از جمله مشکلات تولیدی در بخش کشاورزی در کشور عبارتند از مسئله زمین ، آب ، تکنولوژی و دانش فنی و مبارزه با آفات .
مناطق رویشی ایران
رویش طبیعی تبلور عینی توان و استعداد های طبیعی یک سرزمین به شمار می آید. خوشبختانه غنای اکولوژیک موجود در سرزمین ایران ، موقعیتی بسیار مناسب جهت تشریح هر چه بهتر نکته اخیر فراهم کرده است . این غنای اکولوژیک از جمله در تنوع گونه های بازتاب عینی می یابد . در ایران بیش از 180 خانواده از گیاهان آوندی یافت می شود که این رقم در مقایسه با 360 خانواده موجود در سطح جهان ، رقم قابل ملاحظه ای است . تعداد جنس ها به رقم 1300 رسیده که برخی از آنها دارای 100 گونه می باشند . تعداد گونه های گیاهان آوندی ایران بین 7500 تا 10000 گونه برآورد می شود که تقریباً برابر تمامی گونه های گیاهی قاره اروپا است .
از دیدگاه جغرافیای گیاهی سرزمین ایران را می توان به صورت زیر منطقه بندی نمود :
1- منطقه خزری
2- منطقه منطقه زاگرسی
3- منطقه ایرانو – تورانی که خود به دو ناحیه ایرانو – تورانی دشتی و کوهستانی تقسیم می شود ،
4- منطقه سودانی که شامل دو ناحیه خلیج و عمانی می گردد .
5- منطقه ارسبارانی .
منطقه خزری در بر گیرنده جلگه های جنوبی دریای مازندران و جبهه شمالی رشته کوه های البرز ، از آستارا تا گرگان می باشد . در این منطقه شرایط اقلیمی و ساخت توپوگرافیک موجب آشکوب بندی گیاهان از سمت اراضی پست جلگه به سمت ارتفاعات گردیده اند . در هر یک از آشکوب های گیاهی متناسب با شرایط اقلیمی و ارتفاع از سطح دریاهای آزاد ، اجتماعات خاصی از گیاهان استقرار یافته اند .
در اراضی پست جلگه ای درختانی مانند سفید پلت ، توسکای قشلاقی ، داغداغان ، لرگ و لیکی مشاهده می شوند . از جمله جنگلهای جلگه ای که تا ارتفاعات میان بند نیز پیشروی می نماید ، جنگلهای ارزشمند شمشاد می باشند . در این جنگلها گونه ها ی گیاهی که شمشاد را همراهی می کنند عبارتند از توت ، انجیر ، پلت ، ممرز ، شب خُسب ، بلوط ، اوجا و تعدادی دیگر . متأسفانه جنگلهای شمشاد به دو دلیل عمده به شدت دچار آسیب شده و امروز تنها بقایایی از آنها باقی مانده است :
بهره برداری مفرط از منابع چوب آن ،
حاصلخیزی خاک این جنگلها موجب گردید تا قسمتهای وسیعی از آن پاکتراشی شده و اراضی حاصله به کشت چای و مرکبات اختصاص یابد .
با حرکت به سمت ارتفاعات و تا حدود ارتفاع 700 متری جنگلهای پایکوهی تشکیل دهنده شکل غالب پوشش گیاهی می باشند . از بین گیاهان متعلق به این محدوده می توان به درختان بلند مازو ، انجیلی ، ممرز ، آزاد ، تا ، نمدار و سرخدار اشاره نمود . از حدود ارتفاع 700 تا 2000 متری آشکوب بعدی آغاز
می شود که عمدتاً توسط درختان راش ، که گاه به صورت خالص و گاه همراه با سایر گونه های درختی جنگلهای وسیعی را تشکیل می دهند ، مشخص می شود . در اینجا گونه های درختی که راش را همراهی می کنند عبارتند از افرا ، پلت ، ملج ، بارانک ، دیو آلبالو ، توسکای ییلاقی ، اوری ، کرمازو ، پیرو ، مای مرز ، خرمندی و تعدادی دیگر می باشند .
در ارتفاعات 2000 تا 2500 متر به تدریج از رویش درختی کاسته می شود . از جمله درختان که در این ارتفاعات یافت می شوند . می توان از اوری ، لَوَر ، پیرو ، مای مرز و انواع زالزالک و شیر خشت یاد کرد . ارتفاعات بیشتر عمدتاً توسط مراتع ییلاقی اشغال گردیده است .
منطقه رویشی زاگرسی ، از حیث گونه ها و ترکیب اجتماعات گیاهی با آنچه در مورد منطقه خزری ذکر گردید کاملاً متفاوت است . البته در اینجا نیز – به دلیل تفاوتهای اقلیمی و توپوگرافیک شدید – از سمت کوهپایه به طرف ارتفاعات فوقانی اجتماعات گیاهی آشکوب بندی شده اند . در این محدوده ارتفاعات کم توسط جنگلهای بِنِه و بادام که در حقیقت متعلق به منطقه رویشی ایرانو - تورانی می باشند ، اشغال شده است.گیاه ، مشخص کننده منطقه زاگرسی درخت بلوط است که بر حسب شرایط اقلیمی و وضعیت توپوگرافیک از ارتفاعات حدود 1200 متر تا 2500 متر را می تواند پوشش دهد .
در قسمت های شمالی منطقه زاگرسی گونه های متعددی از بلوط – از جمله بلوط ایرانی ، دارمازو و یول – به چشم می خورد ، ولی بقیه قسمتها توسط بلوط ایرانی اشغال شده است.درختان و
درختچه هایی که جنگلهای بلوط زاگرسی را همراهی می کنند عبارتند از زبان گنجشک ، انجیر ، امرود ، کیکم ، دیو آلبالو ، پلاخور ، اوجا ، محلب ،چنار ، سنجد و تعدادی دیگر .
ارتفاعات فوقانی منطقه زاگرسی توسط جنگلهای اَرَس که در حال حاضر به صورت کاملاً مخروبه در آمده اند و مراتع ییلاقی اشغال می شود . در اینجا جنگلهای اُرس تا حدود ارتفاع 3500 متری بالا می روند . البته لازم به یادآوری است که جنگلهای ارس را نباید مختص منطقه زاگرسی دانست ؛ در شرایط طبیعی ارتفاعات فوقانی جبهه جنوبی البرز نیز توسط جنگلهای ارس مشخص می شده است که در اینجا نیز صرفاً بقایایی از جنگلهای گذشته باقی مانده است .