مقدمه از روزی که خداوند بشر را خلق فرمود، نیاز به ورزش و تربیت بدنی نیرومند و قوی از جانب این مخلوق به خوبی حس شد چه از جنبه دفاع شخصی و یا کسب معاش و چه از جهت مقابله و رویارویی با طبیعت پیرامونش.
نیاز بشر به ورزش و تربیت بدنی در طول روزگاران همواره وجود داشته و هیچگاه نبود که انسان خویش را از داشتن بدنی سالم و قوی بی نیاز ببیند.
هرچه زمان جلوتر میرفت به گونه های مختلف، انسان ضعیف از انجام اموری که توانایی لازم را داشته باز می تواند (هر زمان به مقتضای خودش) بعد از ظهر و ترویج شریعت اسلام که این دین همواره پیروانش را به داشتن بدنی سالم و قوی تشویق و ترغیب می کند، مسئله پرورش بدن به منظور برخورداری از روانی سالم در میان مسلمانان جایگاه ویژه ای یافت.
از جمله شعارهایی که اسلام نیز آن را تایید میکند این است که: روح سالم در بدن سالم است.
زیرا کسی که دارای بدنی ضعیف و تربیت نشده باشد، حتی به جای آوردن واجبات و عبادات نیز دچار کاستی و نقصان است چه رسد به اینکه بخواهد در محیط اطرافش احقاق حقی بکند و دست ظلمی را از دامن مظلومی قطع بکند.
اگر ما در سیره رهبران دینی از جمله علی (ع) یا حتی پهلوانان نگاه بکنیم در خواهیم یافت که ایشان قدرت بدنی بالا را در راه صحیح و جهت مثبت آن صرف می کردند و نه در راه ظلم به دیگران.
در احوال پهلوانان دیده می شود که ایشان معتمد ونقطه اتکا افراد جامعه بوده اند چرا که ایشان توانسته اند معنویت را با قدرت بدنی ممزوج کرده و از ثمره شیرین آن که همانا دستگیری از افتادگان و کمک به بیچارگان باشد بهره ها برده اند ولی متاسفانه مسئله ورزش و تربیت بدنی باآن جایگاه رفیع که از آن یاد شد به صورت حربه تبلیغاتی در دست استعماراگران و دشمنان کشورهای جهان سوم در آمده و بهره هایی که ایشان از تبلیغات ورزش برده اند چیزی نیست جز پر کردن جیبهای خود و به باطل گذرانیدن وقت ارزشمند جوانان.
امروزه ورزش آلت دست مبلغان محصولات کارخانه ها آمده و در جریان یک بازی یک فوتبال آخرین مدهای استعماری خود را برای کشورهای جهان سوم از طریق ماهواره تبلیغ می کنند.
در اینجا لازم است بدان اشاره شود این است که از نظر اسلام ورزش هدف نیست، وسیله است.
یعنی خود ورزش به عنوان انجام یک سری حرکات موزون نمی تواند هدف یک مسلمانان در زندگی باشد بلکه ورزش وسیله ای است که اگر در جهت صحیح آن قرار بگیرد می تواند در بهتر انجام دادن فرامین الهی به انسان کمک کند و همان گونه که قبلا اشاره کردیم طرز تلقی و برداشت اسلام و ورزش و تربیت بدنی هیچ کدام از سیاستهای امروزی نیست و اگر اسلام ما را به داشتن بدنی سالم و نیرومند توصیه میکند صرفاً به خاطر: اولاً خود ماست که بتوانیم به وظائفی که از جانب خداوند برای ما تأمین شده به خوبی عمل بکینم و در آن کاستی و کوتاهی به علت ضعف بدنی نداشته باشیم و ثانیاً به خاطر جامعه پیرامون ماست که ما در سایه این نیرومندی جهت دار بتوانیم محیط پیرامون خویش را از فساد و تباهی پاک کرده و در جهت رضای معبود گام برداریم.
ان شاء ا… بخش اول ورزش در لغت و تاریخچه ورزش الف) ورزش از دیدگاه لغت فارسی ورزش: .ورزیدن/ اجرای مرتب تمرینهای بدنی به مظنور تکمیل قوای جسمی و روحی.[1] ورزش: الف) فعالیت منظم بدنی یا برنامه ریزی شده ای برای پرورش یا حفظ سلامتی بدن یا تواناییهای جسمی معین.
ب) علمی که برای کسب مهارت یا حفظ آن انجام می گیرد.
[2] ورزش: ورزیدن.
[3] ورزش: ملکه کردن ورزیدن باشد، همچو خمیر ساختن آب با آرد و آمیزش تمام دادن به چیزهای دیگر و هر کاری است که بسیار و با بار کنند، برای آنکه در آن هنرمند و کامل شوید.[4] ب) ورزش از دیدگاه لغت عرب الف: راض یروض: روضاً و ریاضه ً و ریاضاً، الحیوان، ذَلَّلَه، الدّر، ثَقَبه الریاضه: مصدر راض 2- تمارین منظمه و العاب ذات اصول و قواعد یقصد بها الی تقویه الجسم و تغذیه النفس، بإکساب المرء صفات حمیده کالمثابره و الجلد واللین.
ج) تاریخچه ورزش برای پی بردن به اهمیت ورزش و لاینفک بودن آن از زندگانی انسانها در طول تاریخ خوب است بحثی پیرامون تاریخچه ورزش داشته باشیم.
اصل ورزش را از یونان دانسته اند که به منظور چابکی بدن و ایجاد قوت انجام می یافت و پاروزنی، بوکس، کشتی، شنا، شمشیر بازی و تیراندازی، اسکی و ورزش هایی چون بیس بال، سافت بال، بستکبال و انواع فوتبال و چوگان بازی، والیبال، گلف، انواع تنیس، شنا، پرتاب وزنه و … جزو ورزش محسوب می شوند.[5] اولین ملتی که ژیمناستیک را بنیان و آن را نام نهاده اند یونانیان قدیم می باشند که ابتدا اصول ورزش در یونان خیل خشن و ناصحیح بود و اولین نتیجه از ورزش را بزرگ نمودن عضلات بدن دانسته اند.
بعدها ورزش در یونان به شکل ریسمان بازی (جان بازی) درآمده و برای آن اهمیت زیادی قائل بودن و عمل کنندگان آن را آکروبات می نامیدند و این نوع حرکات را آکروبایتیک می گفتند.
به محل هایی که درآنجا ورزش می نمودند ژیمنازیوم گفته می شد که مهمترین آنها یکی لیسه و دیگری آکادمی نام داشت و چون مردم در آن محل ها لخت ورزش می کردند کلمه ژیمناز از کلمه گلیمنوس که به معنی لختی است گرفته و به آن محل ها نام نهاده اند و بعداً به عموم ورزش های بدنی نیز ژیمناستیک نام گذاشته شد.[6] از لحاظ تاریخی بعضی از انواع ورزش به وسیله کلیه نژادها و ملل مورد استفاده قرار می گرفته و هدف آن بیشتر جهت تناسب اندام و افزایش مهارت جنگی بوده است و همین طور جهت آماده شدن د راجرای مراسم مذهبی و فستیوالها و مسابقات قهرمانی به کار می رفته است.
منظور دیگر آن جهت سرگرمی و وقت گذرانی کودکان و تفریح کردن بزرگسالان و گاهی هم جهات درمان به کار می رفته است.
2500 سال قبل از میلاد ورزش به وسیله چینی ها جهت درمان بیماریها و طولانی کردن عمر به کار می رفته است.
همین طور بین آشوریها، بابلیها، مصریها و مخصوصاً ایرانیها ورزش خیلی رواج داشته است اما در بین همه ملل یونانیها ورزش را توسعه دادند و به درجه بالاتری رساندند.
در عصر هنری مسابقات ورزشی در یونان رواج کلی داشت و زن و مرد تا اندازه ای د رامور مربوط به ورزش شرکت می کردند.
در اسپارت، ورزش یک قسمت عمده ای از تربیت اولیه زن و مرد بود اما در آتن زنان به کارهای عادی مشغول بودند ژیمناسیومهای بسیار مجهز و وسیعی جهت مردان ساخته شده که به منظور تربیت بدنی به کار می رفت و علاوه بر ورزش های معمولی ورزشهای ژیمناستیک طبی ورقص و آواز هم از جهت تکامل بدن به کار می رفت.
بین رومیها ورزش به میزان وسیعی جهت آماده کردن در امور نظامی مورد استفاده قرار می گرفت.
و بالاخره منجر به نمایشهای گلادیاتوری گردید و بعداً با سقوط امپراطوری روم بدست فراموشی سپرده شد.
اما در خصوص تاریخچه ورزش در ایران باید گفت، در میان کشورهای مشرق زمین بی گمان ایران تنها کشوری بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به ورزش و به تربیت بدنی داده بود در حالی که چینیان به امر ورزش و تربیت بدنی توجه چندانی نداشتند و هندوان نیز پرورش تن و فعالیت های بدنی را گام مذموم هم می دانستند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایی و سلامتی بدن به عنوان وسیله بسیار مهمی برای فراهم آوردن ارتشی سلحشور و پیروزمند پی برده اند.
بخش دوم ورزش از دیدگاه ائمه اطهار (س) و علما در اینجا شایسته است که سخنانی چند از بزرگان دین و علما و دانشمندان در مورد تربیت بدنی و ورزش ذکر کنیم: رسول اکرم (ص) می فرمایند: انَّ لِرَبک علیک حقاً و انَّ لجسدِکَ علیک حقاً و لاهَلکَ علیکَ حقاّ[7] پروردگارات ب رتو حقی دارند و بدنت بر تو حقی دارد و خانواده ات (نیز) بر تو حقی دارد.
حضرت علی (ع) می فرماید: هان که درختان بیابانی که از آب و رطوبت محرومند، چوبی محکمتر و درختان سرسبز و جویبار، پوست لطیف تر و نازک تر دارند گیاهان که با قرات روئیده اند، شعله قوی تر دارند و دیرتر خاموش می شوند.[8] همچنین می فرمایند: روز و شب نیروهای بدنی خود را بده و آنچه اسباب تقرب به خداست بدون کم وکاست به مصرف برسان، هرچه در این راه به بدنت رسید، برسد.[9] حسین بن علی بیهقی مولانا واعظ کشفی جامع علوم دینیه و عارف به معارف الهیه د رمورد ورزش کشتی می گوید: یعقوب پیغمبر (ع) این علم را می دانست و فرزندان خود را تعلیم می داد و می گفت: بدانید که این علم، شما را به جهت دفع دشمن به کار آید.
و نیز چنین می گوید: اگر پرسند که معنی کشتی چیست؟
بگو آنکه آدمی تبدیل اخلاق کند و حقیقت این سخن آن است که پیوسته میان صفات حمیده و اخلاق دمیمه کشتی واقع است.
یعنی هر یک می خواهند ضد خود را دفع کنند بلکه چون به حقیقت بنگری، توحید و شرکت، کرم و بخل، تقوی و فسق … همیشه در کشتی اند که مدد صفات پسندیده باشند، تا به قوت ریاضت، خوبها بد را زیر یعنی هر یک می خواهند ضد خود را دفع کنند بلکه چون به حقیقت بنگری، توحید و شرکت، کرم و بخل، تقوی و فسق … همیشه در کشتی اند که مدد صفات پسندیده باشند، تا به قوت ریاضت، خوبها بد را زیر کنند.
همانطور که به قوت ریاضت و ورزیدگی بدن، دفع اشرار و خصم می نمائیم.
نظر ربیع ابن احمد ربیع ابن احمد در اینکه به چه حرکاتی ورزش گویند، به این مطلب اشاره می نماید: ورزش آنگاه بود که افراد، خود را به رنج و تعب و خستگی اندازند و از این حرکت وقتی که باز ایستادند حالت خستگی و درماندگی در آنها باقی باشد و لیکن اگر از این حد بیشتر باشد و یا کمتر از این حد که احساس خستگی و یا به عبارتی د رحالی که خستگی بر آنها مستولی گشته است ادامه یابد به آن ورزش نمی گویند.
پس ورزش عبارت است از حرکت یا حرکاتی که انسان در اثر انجام آن احساس خستگی کند.
نه اینکه حرکت خود را بیشتر از توان و فراتر از احساس خستگی ادامه دهد.
تربیت بدنی و ورزش از دیدگاه ابن سینا ابن سینا را می توان به حق از کسانی دانست که در زمان خودش و بعد از آن هم در باب تعلیم و تربیت و هم در باب طب نظراتی داده و تربیت بدنی را به عنوان یک عنصر اصلی، در سلامت فکری و جسمی معرفی نموده، و به بحث پیرامون آن پرداخته شیخ الرئیس سه چیز را اساس تندرستی می داند.
ورزش و غذا وخواب و قبل از هر چیز به بحث پیرامون ورزش می پردازد.
وی می گوید: بهتر است اهم را بر مهم ترجیج دهیم و موضوع ورزش را پیش می کشیم و می گوییم.
تعریف ورزش ورزش حرکتی است تابع اراده، در ورزش تنفس بلند و بزرگ و پی در پی می آید.
(مراد تنفس عمیق و دشت تنفس در اثر بالا رفتن مقدار اکسیژن مصرفی است) هر کس بتواند با اسلوب صحیح و متناسب با اعتدال مزاجش در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی (پیشگیری) و مداوای بیماریهای مزاجی که در دنباله آن می آید بی نیاز می گردد.
این بهره برداری از ورزش هنگامی میسر است که دستورات دیگر بهداشتی را به کلی مراعات کند.
تربیت بدنی از دیدگاه سید اسماعیل جرجانی ورزش عبارت است از هرگونه حرکتی که در اندامها ایجاد شود در موجب بالا رفتن حرارت طبیعی (حرارت غریزی) بدن گردد و همچنین موجب ثبات و تقویت حرارت طبیعی بدن گردئد.
و حرارت ایجاد شده از نوع حرارت طبیعی و موافقت بدن باشد، یعنی از نظر نوع، با همدیگر تناسب داشته باشند، آن را ورزش می گویند.
نظر ابن خلدون: ابن خلدون در بخش امهات صنایع بعد از توضیح هر کدام از صناعتی که معمول بوده به توضیح پیرامون صناعت پزشکی می پردازد و پس از بیان مطالبی چند در جهات نیاز شهرنشینان نسبت به بادیه نشینان، نسبت به پزشکی و عواملی در تندرستی و صحت موثرند و همچنین عواملی که صحت مزاج و تندرستی را به مخاطره می افکند و اثرات و چگونگی هضم غذا و طبخها و داروهایی که می تواند عوارض ایجاد شده را رفع نماید به ضرورت ورزش برای شهرنشینان اشاره شده است و در این باره چنین می گوید: گذشته از تاثیرات غذا و طبخها و عوامل اختلال در صحت انسان می باشند در شهرها هوا به علت درآمیختن با بخارهای گندیده ای که از فزونی فضولات حادث می شود فاسد می گردد.
در صورتی که هوا به روح نشاط می بخشد و نشاط روح به علت اثر حرارت غریزی و تقویت هضم غذا کمک میکند.
ابن خلدون علاوه بر آنچه که ذکر شد ورزش را در نشاط روح ذخیل می داند که این نشاط در شهرنشینان کمتر است به دلیل اینکه در پیش شهرنشینان ورزش وجود ندارد، علتش این است که آنان غالباً در حال سکون و آرامشند و از ثمرات ورزش به هیچ وجه بهره مند نمی شوند و هیچ نشانه ای از آن در میان ایشان یافت نمی شود.
بدین دلیل بیمارهایی بسیاری در شهرها و بلادها بروز میکند و نسبت به بروز امراض، مردم شهرها به خدمات پزشکی نیازمند می شوند.
و در ادامه ابن خلدون به نحوه زندگی روستایی و چگونگی برخورداری مردم از هوای تازه و غذای منذسب و فعالیت بدنی اشاره میکند و نتیجه میگیرد که در روستاها به علت برخورداری انسان از غذای سالم و هوای سالم بدن سالمتر می ماند و در شهرها چون این دو عامل کمتر وجود دارند ضرورت نیاز انسان به ورزش را متذکر می شود.
کلامی چند از امام خمینی (ره) و صاحبنظران معاصر اسلامی در موضوع ورزش و تربتی بدنی ایشان می فرمایند «همانطوری که با ورزش قوت جسمانی خود را تقویت می کنید، قوت روحانی را نیز تربیت کنید.» «ورزش بدون ارزش های اسلامی همان ورزش در خدمات منافع استکبار جهانی است».
«لازم است که ابعاد وجودیتان را تحت تربیت ورزش قرار دهید» «محیط ورزش را به یک محیط تربیت اسلامی تبدیل کنیم تا ورزشکار بتواند نمایانگر واقعیت انقلاب اسلامی باشد» «اسلام ورزشی را تایید میکند که در خدمت اسلام باشد» «باید دانست که پرورش جسم و سالم سازی آن فقط یکی از ابعاد ورزش است» «قدرت شما وقتی با ایمان باشد، » «قدرت مشا وقتی با ایمان باشد و با قرآن باشد پشتوانه یک ملت است» سخنانی چند درباره ورزش و تربیت بدنی از مرحوم شهید دکتر بهشتی «توجه به خداوند و توجه به اولیاء خدا در فرهنگ ورزشی حضور داشته است» «ترکیب برنامه های مربوط به روزش جسم و تن با ورزش روح و تربیت اخلاقی از مسائل مهم است که باید به آن اهمیت داده شود» «ورزش تن اگر با ورزش تن با ورزش روح و ورزش قلب وجدان همراه باشد، نتیجه بسیار عالی است».
سخنانی چند در مورد ورزش و تربیت بدنی از مرحوم شهید باهنر «ورزش را برای همه یک نوع عبادت می دانیم» «باید همراه با تربیت بدنی، تربیت روح و تزکیه نفس و تصفیه اخلاق هم وجود داشته باشد.» «در متون اسلامی هر جا سخن از تقویت جسم به میان آمده هدف باید برای خدا باشد».
تعریف ورزش از دیدگاه مرحوم دکتر سید رضا پاک نژاد برای تعریف ورزش نتوانستی مطلبی بهتر از این بدست آورم: ورزش اطلاق به چیزی می شود که ایجاد خوشی و وقت گذارنی کند و نیز سبب مشغولیت شود.
مانند مسابقه ها، شکار، ماهیگری، و بالاخره کارهایی که باعث دلیری و قدرت بدن و مهارت فرد می گیرد.
بدون اینکه تعریف های دیگری را ببینیم.
می خواهم خودم از آن تعریف کنم: ورزش راه گریختن از ناتوانی و تنبلی است ورزش پیکار در زندگی است برای فرار دادن ناتوانی و تنبلی ورزش تربیت کردن بدن است برای بهتر زیستم و بهتر تحمل کردن ورزش هنر زیبا داشتن و ورزیده کردن بدن است ورزش نوعی دستور به بدن است که کارهای خود را بهتر انجام دهد.
ورزش علم نگهداری تعادل فیزیولوژیکی قسمت های ارادی بدن و تقویت قوای معنوی است و با توجه به اینکه شاید برای عده ای هنوز ورزش در تقسیم بدنی به علوم وارد نشده ولی به نظر من با محقق شدن امتیازات ورزش برداشت و به سر دانش ورزشی گذارد ولی حقیقت این است که شناخت ورزش با یک نسبت مستقیم به طرز فکر و استعداد مغزی ارتباط دارد.
از این رو نزد بعضی هنر است و برای برخی علم می باشد.
ورزش مجموعه ای است از حرکات و فعالیت های پرورش دهنده جسم و تقویت کننده جان است.
ورزش این است که در راه فائق آمدن بر کارها توانا باشد و بتواند به نیروی عقل هم بر مشکلات پیروز گردد.
بخش سوم ورزش و اهمیتهای آن ورزش و تربیت بدنی، بدن را برای کار و فعالیت شغلی بهتر آماده میکند خداوند زحمت و تحمل سختی برای تحصیل روزی حلال را برای هر فرد مسلمان واجب دانسته است.
لذا بستگی به نوع کار لازم است که اسنان بدن خود را طوری با ورزش تربیت کند که تحمل و استقامت در تداوم کارهای بدنی و فکری را در طول سالیان داشته و این تکلیف شرعی را به نحو مطلوب انجام دهد.
در تاریخ آمده است که شخصی بر امام محمد باقر (ع) که زیر آفتاب و عرق ریزان مشغول کاری بوده است می گذشت و به حضرت عرض کرد که یابن رسول ا..
ایندور از شماست که از خانواده پیامبر گرامی هستند و این طور کار سخت و شاق انجام می دهید، حضرت پاسخ فرمودند: «چنانچه در این حال بمیرم شهید محسوب می گردم» حضرت رسول (ص) دست کارگری را که از کار زیاد پینه بسته بود دید و فرمود: «این دستی است که آتش دوزخ به آن نمی رسد» آن طور که گفته شد حضرت علی (ع) کار را به عنوان یک عامل تربیتی و رشد تلقی میکند و می فرماید: «صیقل مرد کار است» گوشه هایی که از زندگی این بزرگواران و امامام معصوم که تخصص در این زمینه داشته نشان دهنده اهمیت کار و فعالیت شغلی به عنوان یک اصل برای مسلمانان است.
آیا روند ورزش کنونی جهان با این دیدگاه مورد بهره برداری قرار می گیرد؟
گاهی دیده می شود که کار تحت الشعاع ورزش قرار می گیرد، یعنی به عنوان یک ورزش کار بودن در محیط کاری بازدهی و راندمان کار نسبت به افراد دیگر کاهش دارد.
چون در ذهنیتی که نشأت گرفته از فرهنگ متداول است.
به منظور حضور خوب در تمرینات و مسابقات سعی بر آن می شود که محیط کار جنبه استراحت و ذخیره انرژی داشته باشد در صورتی که عکس این روند می تواند مورد قبول باشد.
به طور کلی در رابطه با استفاده از ورزش برای آمادگی در کار و فعالیت شغلی باید موارد زیر مد نظر قرار گیرد: ورزش می تواند به صورتی طرح شود که در خدمت به انجام کار و کمک کننده و یاری دهنده برای تسهیل در فعالیت های شغلی باشد.
ورزش می تواند طوری انتخاب شود که جوارح را در نوع کار انتخابی یاری داده و تمام اعضا و حواس را برای انجام آن کار ورزیدگی لازم کند.
تکنیکهای ورزشی باید طوری طرح ریزی شود که اعضا و حواس را برای کار و فعالیت شغلی آماده کند.
وقت گذرانی در انجام ورزش باید طوری باشد که زمان کیفی و کمی کار تحت الشعاع قرار نگیرد.
فعالیت شغلی مطلوب تر با بهره گیری از ورزش و تربیت بدنی می تواند هدف را تامین نماید نه کار و شغل در خدمت ورزش.
«مربیان و نیروی ستادی و تبلیغاتی و عمرانی ورزش از این قاعده مستثنی هستن.
2-ورزش و تربیت بدنی باید افزایش دهنده نیروی رزمی و دفاعی جامعه اسلامی باشد آنطور که در آیات و روایات آمده است در زمینه تقویت جسم و استفاده در دفاع مقدس از حدود جامعه اسلامی اشاره فراوان است.
در نعماتی که خداوند با طالوت در مقابله با جالوت می دهد دانایی و قدرت جسمی است.
و زادَهَ بسطهً فی العِلم وَالجسْم بقره، 247.
در سوره انفال آیه 60 آمده است: «واعَّدوا لهم مااسْطَعْتُم من قوَّهٍ و مِن رُباط الخَیل ترهبون به عدَّواللهِ و عَدوًّکُم» (و شما ای مومنان در مقابله و مبارزه با آنها خود را مهیا کنید و تا آن حد که می توانید آذوقه و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خداوند و دشمنان خود فراهم آورید).
خداوند در این آیه به مومنان می فرماید: که با تمام امکانات مادی و مصنوعی در جهت تقویت امت مسلمانان در مقابل دشمن تجهیز گردند و اگر تقویت جسم و آمادگی روح را یکی از امکانات اصلی و مهم تلقی نماییم بسی باید در تربیت جسم و آمادگی روج و به کارگیری آن در مواقع لزوم همت گمارند.
«انَ ا… یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتلونَ فی سَبیله صَفّاً بُنیان مَرصوص» «و خداوند دوست می دارد مردمی را که در راه او می جنگند و ایستادگی می کنند» سوره صف آیه 3 در این آیه شریفه در حقیقت نیروی مادی و معنوی فراهم آمده و در راه خدا توصیه شده است نه راه غیر از او و چنانچه این نیورها رشد یافته به هر صورتی به غیر از راه او به کار گرفته شد، یک حرکت انحرافی است.
ارمَّیُّ خَیْرُ مالُهوبَه «تیراندازی بهترین تفریحات شماست» می بینیم که پیامبر اکرم (ص) به صورت اجرایی این تقویت را در به کارگیری و آشنایی با تیراندازی که ابزار جنگی آن زمان بود، رهنمود فرموده و حتی ترک آن را مذموم شناخته است.
همان طور که قبلا اشاره شد حرکتی عملی در راه خداوند است که دریچه تازه ای جهت شناخت برای انسان می گشاید و پرده ها را کنار می زند.
چنانچه با آمادگی نسبی جسمی و روحی که از ورزش متناسب حاصل می گردد انسان می تواند در انجام جهاد مهیا تر بوده و به رشد چند برابر، برسد.
خداوند در سوره عنکبوت آیه 69 می فرماید: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان ا… لمع المحسنین» «آنان که در راه ما جهاد کنند راههایمان را به آنها نشان می دهیم و خداوند با نیکوکاران است.» نیرومندی معنوی و جسمی است که به ازای اخلاص در عمل موجب کارهای استثنائی و اثر بخش در تاریخ اسلام شده و بقای اسلام متکی بر این شیوه ها است.
نبرد تن به تن حضرت علی (ع) با عمرو بن عبدود و همچنین از جا کندن در خیبر، واقعه روز عاشورا، دلاوری مسلم بن عقیل و مالک اشتر واقعه های فراوانی که در تاریخ اسلام همگی تأییدی بر این مدعاست.
«من احد السنان الغضب لله قوی علی قتل اشداء الباطل» «کسی که نیزه خشم را در راه خدا برای خدا تیز کند بر کشتن یاران سرسخت و باطل نیرومند می شود».
و به طور کلی: با توجه به اینکه توانایی های جسمی و روحی انسان نقش موثری در امر دفاع و جهاد دارد و ورزش در هر دو زمینه می تواند به صورت عامل موثر عمل نماید بهتر است برنامه ریزیها و اجرای حرکات و تکنیک های ورزشی با هداف عالی آماده سازی امت مسلمانان جهت دفاع و جهاد انجامپ پذیرد و چنانچه مسابقه ای برگزار می گردد، فقط وقت به منظور تبادل تکنیکی و تشویق و ترغیب و تداوم به انجام آن ورزش در طول عمر باشد و توام با حراکات ورزشی جهت تقویت بعد روحی از غنای فرهنگ اسلامی بخصوص شیعی استفاده گردد.
روش آموزش ورزش زورخانه ای می تواند راهنما باشد که نتیجه آن تربیت قهرمانان که ویژه ورزشهای رزمی بوده و هست می باشد، زیرا آموزش یافتگان این مدرسه شایستگی و تمام استعدادهای اخلاقی از قبیل شجاعت، قدرت، صبر و شکیبایی، ایمان و بالاخره کلیه ویژگی های خود را در عملشان به منصه ظهور می رساند و بدین ترتیب اسوه ها به طور طبیعی و به صورت عینی به جامعه معرفی می گردد.
4-ورزش و تربیت بدنی می تواند عاملی باشد در خدمت به دیگران: اصولاً کمک و دستگیری از همنوع، بخصوص از مردم مسلمانان در گرفتاری های و همچنین شرکت در کارهای اجتماعی که باعث تقویت جامعه اسلامی باشد، از وظایف عبادی است که بر انسان در حد توان و وسعش تکلیف شده و طبعاً یک انسان سالم و متعادل و قوی بهتر و بیشتر می تواند این وظیفه شرعی را انجام دهد.
لذا ورزش سالم که موجب گردد این وظیفه مناسب تر انجام پذیرد، می تواند به عنوان مقدمه کار خیر تلقی گردد.
در تاریخ اسلام و همچنین در چند صد سال گذشته چهار افرادی به صورت پیش کسوت و پهلوان در کمک و یاری و دستگیری از مستمندان و نیازمندان و پیش قدمی د راین امر دیده شده است.
لازمه رسیدن به اهداف ذکر شده قصد و نیت صحیح و ورزشکار و مربی است که آن منوط به روش ها و برنامه های ورزشی جهت دار و مناسب است.
بخش چهارم ورزش در قرآن قرآن، کتاب آسمانی اسلام بزرگترین سرمشق و راهگشای زندگی انسان ها در همه شئون و امور تا روز قیامت است.
در این کتاب بزرگ و بی نقص که کلام خالق انسان و مقام هستی می باشد آیاتی وجود دارد که به گونه ای بر اهمیت ورزش ونیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد علمی دلالت دارد.
البته باید خاطر نشان کرد که همان گونه که در شأن قرآن گفته می شود قرآن کتاب ادبیات نیست و همچنین کتاب داستان نیست.
بلکه رسالتی عظیم بر عهده دارد و همانا قرآن کتاب انسان ساز است و اگر در قرآن داستانی هم یافت می شود یا اگر کلمات قرآن گاه به صورت منظوم به کار می روند در خدمت این هدف عالی است.
در اینجا نیز می گوییم که قرآن کتاب ورزش نیست و در این کتاب مقدس شرح حال افراد ورزیده ای ذکر شده است که توانسته اند از قدرت جسمانی خود در تعالی روح خود استفاده کنند.
د راینجا شرح حال مختصر چند تن از قهرمانان بزرگ انسانی در قرآن ذکر می شود، باشد که راهگشای ورزشکاران، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مومن و مسلمان ما باشد، انشاء ا… .
الف) طاعوت نیرومندی جسمانی از جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طاعوت و قوم بنی اسرائیل است.
قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر راهبری های خردمندانه حضرت موسی (ع) از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت و عظمت رسیدند ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون شکنی زدند و به همین جهت سرانجام از قوم «جالوت» که در ساحل دریال روم- بین فلسطین و مصرف می زیستند، شکست خورده و 440 نفر از شاهزادگانشان نیز به اسارت جالوتیان درآمدند.
این وضع چندین سال ادامه داشت تا آن که خداوند پیامبری به نام «اثموئیل» را برای نجات و ارشاد آنها برانگیخت، بنی اسرائیل گرد او و اجتماع نمودند و از او خواستند رهبر و امیدی برای آنها انتخاب کند.
تا همگی تحت فرمان و هدایت او با دشمن نبرد کنند و غزت از دست رفته خویش را بازیابیند.
«الم تر الی الملاء من بنی اسرائیل من بعد موسی اذ قالوا لنبی ابعث لنا ملکا نقاتل فی سبی الله قال هل عسیتم ان کتب علیکم القالوا قالوا و ما لنا الا نقاتل فی سبیل ا… و قد اخرجنا من دیارنا و آبائنا فلما کتب علیهم القتال تولوا الا قلیلا منهم وا… علیهم بالظالمین» ندیدی آن گروه بنی اسرئیل را که پس از وفات موسی از پیغمبر وقت خود (اشموئیل) تقاضا کردن که پادشاهی برای ما برانگیزد تا بسرکردگی او در راه خدا جهاد کنیم پیغمبر آنها گفت اگر جهاد فرض شود مبادا جنگ قیام نکرده و نافرمانی کنید، پاسخ دادند که این چگونه شود که بجنگ نرویم در صورتی که دشمنان ما فرزندان ما را بستم از دیار ما بیرون کردن پس حکم جهاد بر آنها مقرر گشت، بجز اندکی همه روی از جهاد گردانیدند و خدا برکردار ستمکاران آگاه است.
اشموئیل به درگاه خدا روی آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیث، عرضه داشت.
پیامبرشان به ایشان گفت: «و قالو لهم ان ا… قد بعث لکم طالوت ملکاً قالوا انی یکون له الملک علینا و نحن احق بالملک منه و لم یوت سعه من المال ان ا… اصطفیه علیکم و زاده بسطه فی العلم و الجسم و ا… یوتی ملکه من یشاء والله واسع علیم» همانا خدا طالوت را برای شما به پادشاهی برانگیختند، گفتند: از کجا وی را بر ما پادشاهی خواهد بود با اینک ما به پادشاهی از او سزاوارتریم و به او گشایش مالی داده شده؟
گفت: خداوند وی را بر شما گزیده و گنجایش دانش و جسمش را افزوده است و خدا پادشاهیش را به هر کس خواهد می دهد و خدا با وسعت (بی نیاز) و داناست.
مرحومه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید: در جمله فوق در پاسخ به قوم بنی اسرائیل است که دو اعتراضی کرده بودند اول اعتراض به اینکه ما از نظر شرافت خانوادگی برای سلطنت سزاوارتریم جوابش این است که این مزیت از طرف خود خانواده مزبور داده شد و در صورتی که خدا خودش دیگری را برایشان اختیار کند، او سزاوارتر و شرافت و تقدم خود و فامیلش خواهد بود، زیرا برتری یافتن تابع برتری دادن خداست و اما اعتراضی که راجع به فقر طالوت کرده بودند جوابش این است که تنها غرض از پادشاه یعنی تسلط یافتن بر یک اجتماعی این است که اراده های پراکنده مردم تحت نفوذ یک اراده جمع شود و زمامهای افراد به وسیله پیوند بر نام واحدی متحد گردد و از این راه هر فردی به کمال لاتین خود برسد وبا فرد دیگری مزاحمت ننماید و کسی بدون جهت در جامعه تقدم و تاخیر نباید و حاصل اینکه: منظور از سلطنت این است که شخصی امور مردم را طوری تدبیر کند که هر فرد به کمال لایق خود برسد و مواضع پیشرفتش برطرف گردد و بر این امر دو چیز لاسم است.
یک یعلم به تمامی مصالح و مفاسد زندگی و دیگر نیروی جسمانی برای نظریات اصلاحی داشته باشد و طالوت این دو صفت بوده است اما ثروتی را از مقدمات سلطنت شمردن جز از نادانی نیست.
از کلام علامه رضوان ا..
علیه، این برداشت می شود که خداوند نیروی جسمانی را در انتخاب پادشاه برای قوم طالوت از عوامل مهم و موثر دانسته است و اینک اگر ملکی علم و دانش لازم را داشته باشند و نیروی جسمانی کافی را لازم برای تحقق خواسته های خویش نداشته و یا حداقل نیروهایی قوی که بتوانند مقاصد اصلاحی او را که منوط به رتق و فتق امور مردم است، به کرسی بنشاند نمی تواند از عهده مملکت و اصلاح امور عامه برآید.
پس داشتن نیروی جسمانی از ضروریات سرپرستی اعمال مردم است و باید بدان توجه گردد.
چنانچه خداوند منان در انتخاب طالوت چنین کرد و طالوت را که در میان قومش از همه ایشان تنومندتر و نیرومندتر و داناتر مصالح مفاسد امور و لیکن تهیدست بود به عنوان رهبر آن قوم در جنگ جالوت برگزید البته باید توجه داشت نیرومندی علمی بر توانایی جسمانی اولویت و برتری دارد و رهبر چنانچه از نظر علمی ضعیف باشد، دیگر نمی تواند رهبری کند و توانایی جسمی او نیز کمکی به او نخواهد کرد.
بدین جهت است که می بینیم ابتدا توانایی علمی طالوت مطرح شده و سپس توانایی جسمی وی و فرمود: