اجمالی به سیر هنر فلز کاری از دوران کهن تا معاصر
1-12: هنر فلزکاری در دوره صفویه:
پس از مرگ تیمور اخلاف و نوادگان او و دولتمردان این عصر در تشویق هنرمندان در هر رشته کوشیدند و مکتبی تازه از هنر فلزکاری در مرکز حکومت خود، شهر هرات، پایتخت خراسان بر پا ساختند. در پایان کار تیموریان، فلزکاران تیموری که در ساخت اشیاء پولادین و اسلحه سازی و تزیین با طلا کوبی و نقره کاری مهارت یافته بودند در خدمت دربار تازه صفوی مشغول کار شدند. (احسانی؛ 1382؛ 173)
در دوره صفویه علاوه بر آلیاژ های متداول گذشته (مفرغ، برنج، قلع اندود، . . . ) از آهن و فولاد اشیاء نفیسی با تزیینات طلا کوب ساخته شده است. (لک پور؛ 1375؛ 15)
در این دوره در تزیینات و شکل ظروف تغییراتی ایجاد شده که در زیر به نمونه هایی از این تغییرات اشاره می شود.
1. ساختن تنگ هایی با بدنه کروی و گردن و دهانه گشاد که در دوره تیموری رواج داشت در این دوره نیز ادامه یافت.
2. در دوره صفوی نسبت به دوره قبل نقوش اسلیمی با ظرافت و دقت بیشتری ترسیم شده اند.
3. نقش انسان و حیوان که در دوره تیموری رواج چندانی نداشت مجدداً مورد توجه قرار می گیرد.
4. یکی از نو آوری های این دوره نوشتن کتیبه ها و اشعار فارسی به خط نستعلیق بر روی ظروف است.
5. چون در دوره صفویه مذهب شیعه، مذهب رسمی کشور بود، بر اثر اعتقاد به امامت حضرت علی(ع) و فرزندانش، ذکر صلوات بر حضرت محمد (ص) و معصومین به وفور بر روی ظروف نقش بسته است و در ادامه این کتیبه ها اغلب تاریخ ساخت و نام سازنده و یا صاحب اثر برظرف نقش شده است. (لک پور؛ 1375؛ 15)
در فلزکاری عصر صفوی که بر پایه سنت های قدیم و مهارت فلزکاران این دوره استقرار یافته چیره دستی و نبوغ هنرمندان این عصر به چشم می خورد. طراحان و نقاشان این زمان با ابداع روش های جدید موازین تازه ای را در در سبک های خود ایجاد کردند و در موارد بسیاری شکل وترکیب اشیاء قدیم را که ظاهری زخیم و درشت و خشن داشت، به کناری نهادند.
در این زمان زیبایی و جایگزین شدّت و خشونت قدیم شد. مثلا ً قلمدان های پرحجم و بزرگ سلجوقی که بر روی بدنه ای طبل مانند قرار گرفته بود و همچنین طشت های بزرگ دارای دیواره های بلند و تنگهای سنگین و حجیم در این زمان منسوخ شد و جای خود را به شمعدان های خوش قواره و زیبا و ظروف ظریف کوچک یا پارچ هایی کوتاه با اشکال موزون داد. (تصویر 1-12-1)
فلزکاران این دوره با الهام از دو اصل تشیع و ملی گرایی که در آن زمان در کلیه شئون اجتماع راه یافته و در حال گسترش و توسعه بود، کار کردند و هنرمندان هم این اصل را در کارهای خود مرئی و منظور می داشتند. (تصویر 1-12-2)
بطور مثال، در نقره کوبی و حکاکی ظروف، پایه های شمعدان و پابخوردان ها نوشتار اشعار فارسی با خطوط خوش نستعلیق جایگزین کتیبه های عربی شد. بجزء آیات قرانی واسامی دوازده امام یا چهارده معصوم که به علت نفوذ تشیع در این دوره به شدت باب شد و کتابت آن با خطوط نسخ و ثلث بود. سایر نوشتارهای این زمان بر روی آثار فلزی به خط نستعلیق زیبا توسط خوشنویسان و توأم با نقش گل و برگ یا ترکیبات متنوع خطوط اسلیمی و هندسی صورت می گرفت. (احسانی؛ 1382؛ 179)
اصولا ً هنر ایرانی به تزئینات مبتنی است و ایرانیان هنر های مختلف را در آثار بدیع خود به یکدیگر پیوند می دادند. بدین گونه هر هنر مکمل ومتممی برای هنر دیگری بود. در حقیقت موضوع نگارگری و شاعری و مرصَع کاری بر روی آثار هنری صفوی، امر واحدی به شمار می رفت.
به کلامی دیگر شاعر، نقاش، قلمزن و فلزکار هر کدام نکاتی از الهامات خود را در خلق هنر، به یکدیگر القا می کردند. هنر کتیبه نویسی نیز بیشتر بر شعر تأکید داشت. (احسانی؛ 1382؛ 181 - 179)
مسکوکات صفوی:
شعر و خوشنویسی بر روی مسکوکات صفوی هم دیده می شود. بدین منظور ونظومه سرایان مدایح و اشعاری دربارۀ ترویج تشیع، مدح علی(ع)، جلوس شاه بر تخت سلطنت و یا به مناسبت روز تاج گذاری از خود بجا گذارده اند. (احسانی؛ 1382؛ 191)
چگونه هنرمندان از محدودۀ دین در هنر پا فرا نهادند؟
هنرمندان و صورتگران دورۀ صفوی آزادی بیشتری در نگارگری تصاویر انسان و نقوش جانوران و گل و گیاه داشتند و طرح های اسلیمی که ایرانیان استادان واقعی آن بودند در عصر صفویه بسیار رواج داشت. ظروف و اشیاء با نقوش انسان و جانوران پیش از این به علت نهی احکام دین در پرهیز از بت پرستی ساخته نمی شد و در ادوار قبل مخصوص بزرگان و امیران بود. اما در این زمان فلزکاران در قبال عشقی که به زیبا پرستی و تکامل هنر داشتند، چه بسا احکام دین را نادیده گرفته وآثار خود را به دستور دوستداران و عاشقان هنر با صور گوناگون ساخته و به اربابان ذوق می سپردند زیرا اعتقاد هنرمندان صفوی بر این استوار بود که خلق و ابداع هنر تا سر حد جمال و کمال از وظایف آنان است. (احسانی؛ 1382؛ 194)
از ابداعات هنری دورۀ صفوی مجموعه ظریفی است از آلیاژهای قلع و سرب که ظاهراً جهت دربار و درباریان، در سطحی استادانه و عالی در نهایت نفاست و چیره دستی ساخته شده است. نمونه باقی مانده از این ظروف، تنگی طلا کوبی شده و دارای بدنه مزین به جواهرات و سنگ های قدیمی است. (احسانی؛ 1382؛ 194)
فولاد ریزی و مشبک سازی فولاد:
در دورۀ صفوی هنر مشبک سازی فولاد به اوج کمال خود رسید. فولادکاران از این فلز در تزئینات البسه و ساخت اسلحه گرم و سرد، الواح مشبک، زره، کلاه خود، سپر، تزئینات، کتیبه های در و پنجره، قلمدان و ظروف استفاده می کردند. (احسانی؛ 1382؛ 195)
1-13: هنر فلزکاری از دوران زند، قاجار تا دوران معاصر:
هنرها در زمان سلسله قاجار تداوم مستقیم هنرهای ادوار بلافصل پیشین (نادرشاه افشار و سلسله زند) نبود. هنر دوره قاجار نشانگر سه ویژگی و سه مشخصه بنیادی بود: جدایی روزافزون فرهنگ ایرانی از سنت عظیم اسلامی در نتیجه پیروزی تشیع و رقابت با امپراتوری عثمانی، ورود روز افزون عناصر هنر مردمی و عامیانه و وابستگی رشد یابنده به تأثیرات هنر قبلی. هنر این دوره با اینکه از نظر کیفی در سطح پایین تر از هنر ادوار پیشین قرار داشت و از حیث شکوه و عظمت قابل مقایسه و همسنجی با آن نبود، اما ویژگی و هویت کاملاً مستقل و پالوده ای را به نمایش گذاشت. (اسکارچیا؛ 1376؛ 35)
هنر ایران در زمان فتحعلی شاه دومین شاه قاجار، آگاهانه از هنر دوره صفوی تأثیر پذیرفت و آن را به گونه جدیدی دگرسان کرد. این هنر ضمناً باستان گرا شد و تأثیراتی از غرب پذیرفت. (اسکارچیا؛ 1376؛ 42)
در هنر زمان فتحعلی شاه بازگشت آشکاری به سنت وجود داشت. (اسکارچیا؛ 1376؛ 43)
دوره سلطنت محمد شاه جانشین فتحعلی شاه از نظر هنری بیشتر دوره تحکیم بود تا تکامل. (اسکارچیا؛ 1376؛ 49)
با باز شدن پای امتعه ماشینی خارجی از اواخر قرن سیزده ه. ق به بعد، دوران افول فولاد سازی فرا رسید و هنوز چند دهه ای نگذشته بود که قدرت رقابت را از آن سلب کرد و از پای درشان آورد. تنها یادگار آن دوران مشتی فولاد ونام هایی چون «سرای شمشیرسازها»، «بازار تفنگ سازها» و یا «محله چماق سازها» در اینجا و آنجاست. (آلن؛ 1381؛ 6)
از معدود حرفه هایی که در زمینه فلز که تا چندی پیش نیز رایج بود، می توان به حرفه های زیر که تیتر وار ارائه می شود نام برد. این حرفه ها نیز با گسترش صنعت و تکنولوژی صنعتی جای خود را به کالاهای تولید انبوه داد و خاطره ای کمرنگ در ذهن عده ای محدود بر جای نهاد.
مسگری: عمده محصولات این حرفه ساخت ظروفی با شکل ها و اندازه های گوناگون بود که اغلب ظروف کوچک را یک تکه مس، چکش کاری می کردند. (وولف؛ 1372؛ 20)
حلبی سازی و بخاری سازی: ناودان، لوله ناودان، شیروانی، طره شیروانی، وسایلی مثل آبپاش، سطل، ظروف بزرگ آب برای سقا خانه، ظرف نفت یا نفتدان، قیف و بسیاری وسایل دیگر که حتی تقلید ساده ای از محصولات غربی بود! (وولف؛ 1372؛ 17)
جواهر ساز، زرگر، نقره کار: البته هنوز هم در مناطقی از کشور رواج دارد. (تصویر 1-13-1)
زرکوب، زرکش، گلابتون ساز: در شهر های نسبتاً بزرگتر هر کدام از این کارهای دستی را یک کارشناس انجام می داد. اما اغلب دیده می شد که صنعتکار در هر سه آن مهارت داشت. محصولات عمده طلا کوب آنروز تزئین آلات فولادی بود بویژه مجسمه های کوچک حیوانات که اهمیت مذهبی داشت و در دسته و علم عزاداران در روزهای عزاداری حمل می شد. (وولف؛ 1372؛ 35)