محمدحسین فروزان
زمانى نه چندان دور فرش به عنوان مهم ترین صادرات ایران کبیر به اقصى نقاط دنیا شناخته مى شد. محصولى که علاوه بر زیبایى، فرهنگ و استعداد ایرانیان را نیز براى سایر کشورهاى جهان به ارمغان مى برد.
امروز نیز صنعت فرش براى کشور ما بعد از نفت درآمدزاترین صنعت موجود به حساب مى آید و هر ساله هزاران تخته فرش نفیس ایرانى با قیمتى قابل توجه در سایر سرزمین هاى هنر دوست به فروش مى رسد، اما نکته قابل توجه تمایز بین فرش هاى کنونى و قالى هاى دستباف اصیل ایرانى است به نحوى که ارزش و حضور فرش دستباف ایران در بازارهاى جهانى به خاطر وجود دست هاى پنهان و آشکار کمرنگ شده است.
به عبارت دیگر با این که فرش ایران هنوز مقام نخست را در بین فرش هاى دست بافت جهان حفظ کرده است اما سهم خود را از بازار جهانى از دست داده است.
***
با وجود اعلام خبرهاى بسیار از افزایش چندین درصدى رقم صادرات غیر نفتى، اما هنوز اکثر اقلامى که صادرات بخش غیر نفتى را تشکیل مى دهند دچار مشکلات فرسوده و معضلات قدیمى خود هستند.
فرش نیز از زمره این اقلام محسوب مى شود که تبدیل به صنعتى با هزاران مشکل شده است که سیاست هاى چند پاره ناشى از چند پارگى مراکز مختلف نیز این صنعت را دچار بحران هاى بسیارى کرده است.
و در این آشفته بازار، این کالاى منحصر به فرد ایرانى با رقبایى روبه رو شده است که طرح هاى اصیل ما را با قیمت بسیار کمتر در بازار جهانى عرضه مى کنند.
کاهش صادرات
طبق آمار موجود، طى هشت ماهه اول سال جارى صادرات فرش و صنایع دستى به رقم ۱۸ هزار و ۳۰۰ هزار تن و به ارزش ۳۴۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار رسیده بود که این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته از نظر وزن ۵/۳۶ و از حیث قیمت ۴/۱۱ درصد کاهش داشته است.
در این دوره فرش دستباف ایران با ۳۰۵ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار صادرات در میان ده قلم عمده کالاهاى غیر نفتى صادراتى قرار گرفت که با این حال نسبت به گذشته با کاهش روبه رو بوده است.
محمد على کریمى، مدیر عامل شرکت سهامى فرش ایران در این خصوص معتقد است: «عوامل زیادى در کاهش صادرات فرش نقش دارند که برخى مربوط به داخل و برخى دیگر عوامل خارجى هستند. دلایل داخلى به سیاست ها و قوانین کشور برمى گردد. به عنوان نمونه از جمله مسایلى که در درون کشور این تغییر را سبب مى شود مى توان به نوسانات قوانین و مقررات و سیاست هاى بازرگانى کشور، سیاست هاى مرتبط با قیمت هاى کمیسیون نرخ گذارى و درجه بندى فرش، غیر واقعى بودن آمار، تولید انبوه و غیر کیفى فرش و فزونى عرضه بر تقاضا اشاره کرد.»
وى در خصوص عوامل خارجى کاهش صادرات فرش مى گوید: «از عوامل خارجى نیز مى توان به اشباع بازار، حضور پررنگ تر رقبا در بازارهاى بین المللى، نوسانات قیمت ها، بالا و پایین رفتن قدرت خرید مردم، تغییرات قیمت نفت و افزایش رویکرد مردم به سایر کف پوش ها به علت ارزانى قیمت و تنوع رنگ و تناسب با دکوراسیون آنها اشاره کرد.»
به اعتقاد کریمى براى رفع این مشکل ها نیز باید بخشى از یارانه هاى صادراتى به تامین مواد اولیه مرغوب اختصاص یابد تا انگیزه تولید فرش با کیفیت در کشور بالا رود.
همچنین در امر بازاریابى و تبلیغات نیز با سرمایه گذارى بخش خصوصى و بخش دولتى و ایجاد نمایشگاه ها و با کمک نمایندگى هاى جمهورى اسلامى ایران در خارج از کشور، باید فضاى مناسبى در عرصه بین المللى ایجاد شود و نیز نسبت به واقعى تر کردن آمار صادرات اقدام شود. از طرف دیگر نیز باید جوایز صادراتى هدفمند شوند تا از حالت خنثى خارج شود.
کاهش کیفیت
کارشناسان صنعت فرش معتقدند طى سال هاى اخیر به علل گوناگون از کیفیت فرش هاى دستباف ایرانى کاسته شده و میل به تولید انبوه سبب شده است تا عامل کیفیت جاى خود را به کمیت در تولید فرش بدهد. روندى که به اعتقاد بسیارى از مسوولان با پیشرفت آن به زودى شاهد رکود شدید صادرات فرش و تنزل جایگاه این کالاى صادراتى ایرانى در بازارهاى جهانى خواهیم بود.
غیاث الله وردى از بافندگان فرش دستباف در این زمینه مى گوید: «چند سالى است که قیمت فرش هاى دستباف افزایش یافته است، با این افزیش قیمت دستمزد ها نیز بالا مى رود و بافنده که همیشه با مشکلات شدید اقتصادى روبه رو بوده است تمایل پیدا مى کند تا به جاى صرف وقت بیشتر براى یافت یک تخته فرش، سرعت کار را بالاتر برده و در این زمان تعداد بیشترى فرش تولید کند تا در نتیجه پول بیشترى نیز عاید او و خانواده اش شود.»
وى بافنده را در این زمینه زیاد مقصر ندانسته و مى افزاید: «همیشه در این صنعت تمام تقصیرها به گردن بافندگان انداخته مى شود در صورتى که آنها زیاد مقصر نیستند. در ایران رقمى حدود ۸ الى ۹ میلیون نفر بافنده فرش دستباف وجود دارد که اکثراً در دور افتاده ترین نقاط کشور و در کارگاه هایى با بدترین وضعیت و کمترین امکانات مشغول به کار هستند.
فرش تولیدى از این گروه با قیمت هایى بسیار نازل توسط دلالان خریدارى شده و با ارقام نجومى فروخته مى شود. براى این گروه از بافندگان حتى ۴ هزار تومان بیشتر براى یک فرش اهمیت زیادى دارد.
بنابراین هنگامى که آنها مشاهده مى کنند که با تولید انبوه تر مى توانند لقمه نانى بیشتر براى خود کسب کنند مسلماً از کیفیت کار خود مى کاهند.»
وى مى افزاید: «از طرف دیگر وجود دستگاه هاى پیشرفته بافندگى که در هر چند ساعت یک تخته فرش با شکل و طرحى زیبا ارایه مى کند سبب شده است تا قالى بافان کمتر مورد توجه قرار گیرند و تمایل مردم براى خرید فرش هاى ماشینى که با تنوع طرح بیشتر و قیمت کمتر عرضه مى شود، بیشتر شود.»
به گفته مسوولین صنعت فرش، قیمت این کالا در داخل کشور طى سال هاى گذشته حدود ۲۰ درصد افزایش یافته است این افزایش قیمت نیز افزایش دستمزد بافندگان را به دنبال داشته ودر کل موجب عزتمندى فرش در بازارهاى داخل و خارج شده است.
اما هم اکنون فرش خوب و با کیفیت به ندرت در بازار یافت مى شود و فرش هاى مرغوب به محض پایین آمدن از دارقالى فروخته شده و در انبار نمى ماند.
صادرات فرش دستباف نیز در سال ۸۲ با افزایش ۱۱ درصدى نسبت به سال ۸۱ مواجه بوده اما این روند در سال ۸۳ کاهش چشمگیرى یافته است که مهم ترین دلایل آن را مى توان در افزایش قیمت نفت و کاهش قدرت خرید مردم جست وجو کرد.
حمایت از بافندگان
در حالى که بیشترین زحمات در تولید یک تخته فرش بر عهده بافندگان است و آنان تمام وقت خود را ( حتى سلامتى خویش را نیز ) صرف بافت فرش مى کنند اما آنچنان که شایسته است از آنان حمایت نمى شود و معمولاً بافندگان فرش جزء پایین ترین اقشار و لایه هاى طبقاتى جامعه محسوب مى شوند.
در واقع در بازار داغ صادرات و واردات قالى نمى توان نسبت به نقش حیاتى قالیبافان بى اهمیت بود، قشرى که شاید ابتدایى ترین و در عین حال مهم ترین چیز براى آنها مساله بیمه ومستمرى بازنشستگى شان باشد.
سختى کار در قالیبافى و بیمارى هاى گوناگون حاصله از آن از قبیل واریس، آرتروز، مشکلات تنفسى و ریوى و از همه مهم تر نابینایى از جمله مشکلات فرشبافان است که برخوردارى این قشر از بیمه مى تواند گام مهمى در جهت تحقق عدالت اجتماعى باشد، اما به نظر مى رسد به دلایل مختلف طرح بیمه قالى بافان در کوچه بن بست گرفتار شده است!